23ربيع الثاني سال 1245، سالروز رحلت فقيه رباني، ملا احمد نراقي
هوش سرشار، سهولت فراگيري علوم متعدد، عمق تحقيق و وسعت تتبع و عنايات خاص الهي، او را در طول تاريخ دانشمندان شيعه به عنوان فقيهي کم نظير مطرح ساخته است. وي از همان دوران جواني مسئوليت مرجعيت و رياست و زعامت دين و دنياي مردم کاشان و قسمتهاي وسيعي از ايران را بر عهده داشت و کلمات معاصرين و علماي پس از وي شاهد بر اين مطلب مي باشد. ايشان اشعار عرفاني فراواني سروده است و در شعر، “صفايي” تخلص مي کرد.
آثار از وي تاليفاتي به جاي مانده است که عبارتند از: مستند الشيعه في احکام الشريعه - عوائد الايام - طاقديس - عين الاصول - شرحي بر تجريد الاصول - معراج السعاده - اسرار الحج - اجتماع امر و نهي - اساس الاحکام - سيف الامه - مناهج الاصول - مفتاح الاحکام - خزائن و يک ديوان شعر فارسي.
وفات
اين ستاره فروزان آسمان فقه و فقاهت در 23 ربيع الثاني سال 1245 ق. در اثر بيماري وبا که نراق و کاشان و اطراف آن را فراگرفته بود چشم از جهان فروبست. بدن مطهر او به نجف اشرف منتقل و در صحن علوي، جانب صحن مرتضوي و پشت سر مبارک مولي الموحدين علي بن ابي طالب (ع) و در کنار قبر پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد. روحش با اولياء محشور باد.
خورشید مبرقع قم را بیشتر بشناسیم
موسی مبرقع(ع) فرزند امام جواد(ع) و برادر امام هادی(ع) می باشد که به سبب پوششی که روی صورت خود می افکند نسبت مبرقع به ایشان داده اند.
موسی مبرقع کیست؟
حضرت موسی مبرقع فرزند امام جواد علیه السلام در مدینه به دنیا آمد. مورخّین، ولادت ایشان را در حدود سال ۲۱۴ هجری قمری، دو سال بعد از ولادت امام هادی علیه السلام دانسته اند. مادر ارجمند ایشان سمانه مغربیه، بانویی است که امام هادی علیه السلام در شأن ایشان فرمود:
أُمِّی عَارِفَهٌ بِحَقِّی، وَ هِیَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّهِ، لَا یَقْرَبُهَا شَیْطَانٌ مَارِدٌ، وَ لَا یَنَالُهَا کَیْدُ جَبَّارٍ عَنِیدٍ، وَ هِیَ مَکْلُوءَهٌ بِعَیْنِ اللَّهِ الَّتِی لَا تَنَامُ، وَ لَا تَتَخَلَّفُ عَنْ أُمَّهَاتِ الصِّدِّیقِینَ وَ الصَّالِحِینَ.( دلائل الامامه، طبری: ص۴۱۰)
مادر من، بانویی است که حق من را می شناسد. او از اهل بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نمی شود و مکر جبار عنود به او راه نیابد. او همواره مورد نظر لطف خداوندی است که هرگز خواب ندارد و تخلف نمی کند. ( او) در ردیف مادران صدیقان و صالحان است.
امام هادی علیه السلام و موسی مبرقع علیه السلام از مصادیق صدیقان و صالحان می باشند که خدای متعال در آیه ۶۹ سوره نساء، ایشان را بهترین همنشین و دوست معرفی کرده است. ( حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً).
هجرت به قم
حسن بن محمد بن حسن قمی، از معاصرین شیخ صدوق در کتاب تاریخ قم که نگاشته سال ۳۷۸ هجری قمری است؛ درباره موسی مبرقع می نویسد: اول کسی که از سادات رضویه به قم آمد، ابوجعفر موسی بن محمد بن علی الرضا بود که در سنه ۲۵۶ هجری به قم وارد شد و پیوسته بر صورت خود برقع و نقاب می گذاشت از این رو او را موسی مبرقع گویند. و چون وارد قم شد بزرگان عرب او را از قم بیرون کردند و به کاشان رفت، چون به کاشان رسید احمد بن عبد العزیز بن دلف عجلی او را اکرام کرد و هدایای بسیار به او بخشید. پس ابوالصدیم حسین بن علی بن آدم اشعری، یکی از رؤسای عرب اشعری، اهل قم را به سبب بیرون کردن موسی بن محمد بن علی توبیخ کرد و رؤسای عرب را به نزد ابی جعفر موسی فرستاد و ایشان نیز خدمتش شتافتند و از او عذر خواهی کردند و او را با احترام به قم آوردند و او را گرامی داشتند. پس از آن دختران وی، زینب( ام محمد، اولین کسی است که بر مزار حضرت معصومه علیها السّلام قبّه ای بنا کرد) میمونه و بریهه به نزدش آمدند و تمام ایشان در قم وفات یافتند و نزد فاطمه علیها السّلام مدفون شدند.
برای سیر و سلوک به این حدیث مراجعه کنید
آیت الله مصباح یزدی در رمضان ۱۴۳۵ پیرامون موضوع «محبت خدا» سخنانی را در دفتر مقام معظم رهبری ایراد کردند که گزیده ای از این مباحث در شماره های مختلف خدمت علاقمندان عرضه خواهد شد.
* جلسه بیست و دوم: حدیث معراج؛ دریایی از معارف برای سیر و سلوک
- اشاره
گفتیم که محبت خدا مراتب بیشماری دارد که برخی از آنها برای ما قابل فهم نیست، اما بعضی از مراتب آن لازمه ایمان است و کسی که ایمان داشته باشد، اولین مراتب محبت به خدا را خواهد داشت.
همچنین گفتیم که محبت اولیای خدا نیز مراتبی دارد و در جلسه گذشته برخی از روایتهایی را که مربوط به مراتب محبت اهلبیت بود، تلاوت کردیم.
ضمنا اشاره کردیم که عالیترین مرتبه محبت خدا، برای اولیایی پیدا میشود که تنها یک محبوب اصیل دارند. آنها فقط خداوند را اصالتا لایق محبت میدانند و سپس از انبیا، ائمه معصومین، اولیای خدا و نیز از مؤمنان، به هر نسبت که به خداوند نزدیکتر باشند، شعاعی از محبتشان به خداوند به آنها نیز میتابد.
امثال بنده از آرزوی چنین مراتبی بسیار فاصله داریم، اما از آنجا که گاهی دانستن این مراتب باعث میشود که مقداری همتمان عالیتر بشود و به چیزهای پست دل نبندیم و درصدد باشیم که محبت خودمان را نسبت به خدا و اولیای او افزایش بدهیم، با استفاده از فرمایشات اهلبیت صلواتاللهعلیهماجمعین کوشیدیم نکتههایی را درباره چنین مراتبی یادآوری کنیم.
وحدت حوزه و دانشگاه
بيست و هفتم آذرماه، يادآور عروج سرخ مجاهدي خستگيناپذير و عالمي رباني، آيتاللَّه دكتر محمدمفتح است كه از پيشروان انديشه وحدت حوزه و دانشگاه بود. اين شهيد والامقام در راه تحقق اين انديشه و آرمان بلند كه از انديشه نوراني امام راحل برخاسته بود، تلاشهاي بيوقفهاي انجام داد و سختيهاي فراواني را به جان خريد. به پاس خدمات چشمگير شهيد مفتح در راه ايجاد وحدت حوزه و دانشگاه و لزوم ارتباط، همكاري و همفكري اين دو قشر انديشمند و فرهيخته، روز 27 آذر، همزمان با سالروز شهادت اين عالم سترگ، با نام روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاري شده است. وحدت حوزه و دانشگاه به عنوان دو پايگاه مهم فكري - فرهنگي جامعه، براي حفظ فرهنگي اصيل در مقابل هجوم ارزشهاي غربي و وارداتي، امري ضروري و اجتنابناپذير است. وحدت و همكاري ميان اين دو نهاد، نه يك وحدت فيزيكي و شكلي، بلكه تقارب و يكي شدن در مباني معرفت شناختي، ارزشهاي فرهنگي و دغدغهها و حساسيتهاي سياسي - اجتماعي است و همين حالت است كه هر يك از اين دو قشر را در جايگاه واقعي خود قرار داده است.
پاسخ رهبر انقلاب به نامه یک دختر نوجوان+عکس
درس خواندن و تهذیب اخلاق و هوشیاری سیاسی همراه با تلاشهای انقلابی، وظائفی هستند که دختران و پسران این نسل باید آنها را هرگز فراموش نکنند.
متن پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
دختر خوبم! وارد شدن به وادی تکلیف الهی، بر شما مبارک باد.
شما اکنون مخاطب خدای بزرگ و مهربان می باشید، و این شرف عظیمی است. سعی کنید دستورات خدا را یاد بگیرید و به آن عمل کنید.
این، شما را خوشبخت و ارزشمند و مفید برای دیگران خواهد کرد.
رهبران اسلام یعنی پیغمبر و ائمهی معصومین علیهم السلام بهترین پیشوایاناند؛ سعی کنید آنها را بشناسید و پیروی کنید.
درس خواندن و تهذیب اخلاق و هوشیاری سیاسی همراه با تلاشهای انقلابی، وظائفی هستند که دختران و پسران این نسل باید آنها را هرگز فراموش نکنند.
من سالگرد مکلف شدن شما را تبریک میگویم و برای شما دعا میکنم.
سیّدعلی خامنهای
با نماز، جان را پالایش و از گناه دوری کنیم
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به بیست و هشتمین اجلاس سراسری نماز:
حضرت آیت الله خامنهای در پیامی به بیست و هشتمین اجلاس سراسری نماز با اشاره به اینکه نماز از جملهی بزرگترین و جذابترین نعمتهای شگفتیساز است که انسان را در برابر این پدیدهی الهی خیره و مبهوت میکند، خاطرنشان کردند: خداوند این نعمت را به ما هدیه فرمود که با آن جان خود را پالایش کنیم و ارتباطات بشری را برخوردار از معنویت کرده و امن و سلامت روانی و رهایی از چالشهای ستیزگرانه و بهجت و نشاط را نصیب جامعه سازیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
وصلّی االه علی محمّد و آله الطیبین
در میان نعمتهای بزرگ الهی که هیچ کس قادر بر شمارش آنها نیست، برخی برجستگیهای نمایانی دارند که اهل تأمل را به شگفتی میرساند، و از جملهی جذابترین این نعمِ شگفتیساز، نماز است. ترکیب اذکار نماز، ترکیب حرکات نماز، ترتیب اوقات نمازهای واجب و مستحب، تأکید بر تمرکز و حضور قلب در آن، تأکید بر مسجدی کردن آن، تأکید بر جمعی کردن آن، الزام پاکیزگی در آن، هم در تن و پوشش با دور کردن نجاست، و هم در دل و روح با غسل و وضو، الزام به روی آوردن آن از هر نقطهی جهان به یک کانون مرکزی- کعبهی شریف- و بسی نکات و نقاط ظریف و دقیق و پرمضمون در این فریضهی ممتاز و یکتا، آدمی را در برابر این پدیدهی الهی خیره و مبهوت میکند. خداوند این نعمت بزرگ را به ما هدیه فرموده است. با آن میتوانیم جان خود را پالایش کنیم، میتوانیم خود را از گناهان دور کنیم، میتوانیم ارتباطات بشری را در جامعهی خود، برخوردار از معنویت کنیم و بدین وسیله، امن و سلامت روانی و رهائی از چالشهای ستیزگرانه، و بهجت و نشاط را نصیب آن سازیم. این هدیه به صورت فریضه و تکلیف درآمده است تا دستکم، جامعه از حداقلهای آن محروم نماند، هدیهئی با این وزن عظیم و متقابلاً با کمترین هزینهی مالی و وقت حقیقتاً درخور سپاس پایانناپذیر ما است.
حضار محترم! ما هم در ادای این شکر واجب، قاصر یا مقصریم. کارهای زیادی باید بشود که امیدوارم عالم مجاهد جناب حجةالاسلام قرائتی ما همه را به آن متذکر گردند.
والسلام علیکم و رحمة الله
سیّد علی خامنهای
۲۰ آذر ماه ۱۳۹۸
آثار آیت الله شهید دستغیب
جلوه های ماندگار دعوت به حق…
درآمد
معلم اخلاق و مهذب نفوس، شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب (قدس سرهالشریف) بیش و قبل از هر چیز در جامعه دینی ما مکانتی عرفانی دارد. او را به تقرب به خدا و دستگیری از بندگان او میشناسند و آثار ماندگارش که پس از سالها هنوز مورد مراجعه مشتاقان عرفان اسلامی است، شاهدی بر این مدعاست. آنچه در پی میآید معرفی جامعی است از این آثار ارجمند که توسط فرزند گرانمایهاش سید محمد هاشم دستغیب صورت گرفته است.
صلوه الخاشعین
این کتاب پر ارج نخستین اثر شهید محراب آیتالله دستغیب است که اولین چاپ آن به صورت چاپ سنگی در 45 سال قبل انجام گرفته است، در بحبوحه شور و شوق آن شهید به معنویات نوشته شده و همان طور که از نامش پیداست از آیه شریفه الهام گرفته که در سوره مؤمنون میفرماید: «قد افلح المومنون الذینهم فی صلواتهم خاشعون» هر آینه اهل ایمان رستگار شدند آنان که در نمازشان خاشع میباشند. سالیان دراز این کتاب نایاب بوده و مشتاقان از دور و نزدیک به سراغش میآمدند، اما مقدر چنین بود که پس از شهادتش این کتاب کیمیا اثر، در اختیار علاقمندان قرار گیرد.
این کتاب از مقدمه و چهار مطلب و خاتمه تشکیل شده است. در مقدمه آن مختصری از اصول عقاید و بخشی از روایاتی که درباره فضیلت نماز رسیده است سخن میرود که نماز مقبول موجب خاموش کردن آتشهای افروخته شده است و از هر صدقه و حج و عمرهای برتر است.
در مطلب اول در باره دلیلهای لزوم حضور قلب و شرح معنی خشوع و خضوع بحث میکند و نماز را برای برپا داشتن یاد خدا میداند و میفهماند که چگونه نمازگذار با پروردگارش مناجات کننده است و جز به مقدار حضور قلب از نماز پذیرفته نیست.
در مطلب دوم مقصود از حضور قلب و چگونگی تحصیل آن را تشریح می نماید و پیدا شدن حضور قلب را در ایجاد مقتضی و برطرف کردن موانع میداند و مقتضیات آن را مهم دانستن نماز میشمارد که در نتیجه فهمیدن فناء دنیا و بقاء آخرت و یقین به لذتهای معنوی میداند که نماز وسیله تحصیل آنهاست و خلاصه اساس غفلت را در دنیا دوستی میداند که به زینتهای واهی آن دلبسته و از یاد خدا بی خبر میسازد.
در مطلب سوم مانی افعال و اقوال نماز و مقدمات آن مورد بحث قرار میگیرد و برای طهارت معنوی که از مقدمات نماز مقبول است، پاکی از کبر و فخر و هوی حقد و حسد و عداوت ستم و متابعت و میل به شهوات، حب دنیا و غفلت از یاد حق را شرط میداند، لباس تقوا را برای پوشش در حقیقت نماز لازم میداند و به جا آوردن نماز را در خانه محبوب مؤثرتر میبیند. آنگاه در افعال نماز از قیام و رکوع و سجود و جلوس و اقوال نماز از حمد و سوره و ذکر رکوع و سجود و تسبیحات و تشهد و سلام، کلمات نغز و جملاتی پر معنی را همراه با آیات و روایات بیان میفرماید.
در مطلب چهارم از شرائط و معانی باطنی نماز و موانع قبولی آن سخن میرود و برای تحصیل حضور قلب راهنمائیهائی از بزرگداشت حق و تنظیم او همراه با شناختن پستی نفس خود مینماید و لازمه این دو معرفت را خشوع معرفی مینماید. از خوف و رجاء در نماز سخن میگوید و از پیدا شدن عجب میترساند و در آخر درباره حدیث مشهور معاذ برای پیشگیری از پیدا شدن موانع قبلی بحث مینماید.
خاتمه کتاب را بخشی از دستورات سیر و سلوک الیالله تشکیل میدهد که چگونه فکر و اندیشه را باید کنترل نمود و اوقات شبانهروز را تقسیم کرد و در هر حال از توشه آخرت غفلت ننمود.
متن کامل این نوشتار در لینک زیر قابل دانلود می باشد:
گوشه اي از زندگاني معلم اخلاق شهيد
«خوراكش كمتر از یك چهارم نان خشكیده جوین بود كه آن را آب میزد و با مقداری پیاز و نمك و گاهی مختصری پنیر و روغن زیتون را با نان جو میآمیخت و مختصری به اندازه خوراك یك بچه دو سه ساله یا كمتر میخورد. به خصوص از خوردن گوشت پرهیز میكرد ـ ریاضتهای شرعی مداوم ـ مجاهدات و ترك شهوات او را ضعیف و رنجور بار آورده بود، معدهاش او را میآزرد، به قسمی كه دیگر نمیتوانست آن طور كه مایل بود روزه بگیرد و ترك غذای حیوانی به خصوص گوشت بنماید». (1) عجیب نیست اگر حضرت حجت (عج) مردم را به ایشان ارجاع دهند. در اینجا لازم است به حكایتی كه یكی از دوستان شهید آیتالله دستغیب بیان كرده، بپردازم:
«روزی بیرون حجره در اتاق مدرسه علمیه حكیم كه به دست توانا و همت والای آن بزرگمرد تجدید بنا گردید، نشسته بودم كه سیدی بسیار موثر و مؤدب در حالی كه دست دو بچه هفت هشت ساله را در دستهایش گرفته بود، وارد شد و سلام كرد. پاسخ سلامش را دادم. بعد از احوالپرسی معلوم شد از بوشهر آمده است. با همان لباس قدیمی روستایی و ملكی به پا گفت: «آمدهام كه خدمت حضرت آیتالله دستغیب برسم.» گفتم: «با ایشان چه كار دارید؟» كمی مكث كرد و جوابی نداد. پس از چند دقیقه، به او قول دادم كه همراهش به منزل آقا میآیم. با اصرار زیاد بنده كه چه كار با ایشان دارید، شروع به سخن كرد و گفت: «چند روزی است كه یكی از فرزندانم سخت مریض شده و وضع زندگی من هم آن قدر وسعت نداشت كه بتوانم مداوایش كنم. به هر زحمتی بود او را به درمانگاه بوشهر بردم. به من گفته شد باید هرچه زودتر بچهام را برای جراحی به شیراز ببرم. به روستایم برگشتم و در فكر فرو رفتم كه با این تنگدستی و فشار، از كجا هزینه سفر و درمان را تهیه كنم. شب هنگام به حضرت ولی عصر (عج) متوسل شدم. پس از گریه زیاد و ناله و التماس، امام زمان (عج) فرمودند: «(2) فلانی! هیچ ناراحتی به خود راه نده. به شیراز برو. آنجا نماینده ما آقای دستغیب (با آن نشانهها و علاماتی كه میداد) حاجت تو را برآورده میكند».
شهادت استاد اخلاق آيت اللَّه "سيد عبدالحسين دستغيب"
آيت اللَّه سيدعبدالحسين دستغيب در سال 1292 شمسي (عاشوراي 1332 ق) در شيراز در خانوادهاي كه 800 سال سابقه علم و فضيلت دارند متولد گرديد. وي پس از سپري كردن مقدمات علوم اسلامي، در 22 سالگي به نجف اشرف مهاجرت نمود و در آنجا از محضر استاداني چون سيدابوالحسن اصفهاني، شيخ محمد كاظم شيرازي و سيد ميرزا آقا اصطهباناتي استفاده نمود و پس از سالياني اقامت در نجف، از بزرگان حوزه علميه آن سامان، اجازه اجتهاد گرفت. در نجف روح جستجوگر آن شهيد در پي يافتن صاحبدلي بود كه او را به وداي ايمَن برساند، تا آنكه سرانجام در محضر پرفيضِ استاد اخلاق، ميرزا محمد علي قاضي تبريزي، آرامش يافت و از خواص استاد شد. آيتاللَّه دستغيب همراه با قيام امام خميني(ره) در سال 1341، مبارزات خويش را آغاز نمود و در 15 خرداد 1342 بازداشت و به تهران تبعيد گرديد. از آن پس چندين بار در مدت حكومت طاغوت بازداشت و تبعيد شد. در طي اين مقطع از مبارزات بود كه ايشان به همراه چهار تن ديگر از علما، اعلاميهاي صادر و شاه را از سلطنت خلع نمودند. آيتاللَّه دستغيب پس از پيروزي انقلاب اسلامي وظايف ارزشمندي را در نظام جمهوري اسلامي از جمله: نمايندگي مردم شيراز در مجلس خبرگان، امامت جمعه شيراز و نمايندگي امام خميني(ره) در استان فارس به عهده گرفت. آيتاللَّه دستغيب علاوه بر خدمات متعددي كه صرف ساخت، تاسيس و بازسازي بناها و آثار خيريه نمود داراي تاليفات متعددي است كه آدابي از قرآن، معراج، ايمان، گناهان كبيره، قلب سليم، داستانهاي شگفت و… از آن جملهاند. اين عالم وارسته و معلم اخلاق سرانجام در بيستم آذر 1360 ش برابر با چهاردهم صفر 1402ق هنگامي كه براي اداي نماز جمعه عازم محل برگزاري آن بود از سوي منافقين ضدانقلاب در 68 سالگي به شهادت رسيد
به بهانه سالروزشهادت شهيدمحراب
شهید دستغیب علاوه بر اینکه عالمی برجسته و مبارزی شجاع و کاردان بود، از حیث عرفانی نیز از مراتب بالایی برخوردار بود. استفاده از محضر اساتید بزرگ عرفان اسلامی و جدّیت در خودسازی و تهذیب نفس، ایشان را صاحب مقاماتی ساخته بود که گاهی مردم و نزدیکان ایشان را متحیر می ساخت. نقل کرده اند که بسیار پیش می آمد که شخصی برای رفع مشکل خود به آیت الله دستغیب مراجعه می کرد و پیش از آنکه سخنی بگوید، راه حل مشکلش را از ایشان می گرفت. یکی از نزدیکان ایشان می گوید: «من گاهی پیش ایشان میرفتم و از موضوعی ناراحتی داشتم، با اینکه با ایشان صحبتی هم نمیکردم، اما ایشان در همان موضوعِ مورد نگرانی من، آیهای یا حدیثی یا حکایتی را نقل و دربارهاش صحبت میکرد. این باعث آرامش من می شد. ایشان ارتباط خاصی با خدا داشت.» دوستان و بستگان ایشان معتقدند ایشان سال ها قبل، از شهادتشان مطلع بودند و نقل می کنند صبح روز شهادت تا لحظۀ انفجار «ذکر لاحول و لا قول الا بالله» و«انا لله و انا الیه راجعون» بر زبان داشتند و منقلب بودند.
شهید دستغیب به نماز اول وقت، شب زنده داری و نماز شب توجه ویژه داشت. یکی از فرزندان ایشان می گوید: «پدرم بسیاری روزهای گرم تابستان را به روزه گذرانید و شب های سرد زمستان را با عبادت به صبح رسانید. فراموش نمی کنم که در کودکی، بعضی نیمه شب ها از خواب بیدار می شدم و صدای ناله اش رادر سجده می شنیدم. خودم را به خواب می زدم، اما به زمزمه های همراه با گریه ها و اشک های روانش گوش می دادم.» ایشان زندگی بسیار ساده و به دور از زرق و برق دنیایی داشت، خانه ای کوچک با اثاثیه ای ساده در کوچه های قدیمی و پرپیچ و خم شیراز داشت و تعمد داشت در میان مردم باشد و می گفت:«من در میان این مردم بوده ام و تا آخرین نفس هم باید در بین آنها باشم و در سختی و شادی هاشان شریک باشم.»
از جمله ویژگی های برجسته شهید دستغیب، اخلاق خوش و گشاده رویی ایشان بود و این ویژگی پسندیده را در محیط خانواده و اجتماع حفظ می کردند با همسر و فرزندان نرمخو و مهربان بودند. دخترشان می گوید: «ایشان وقتی می خواست مرا برای نماز صبح از خواب بیدار کند، ابتدا در می زد و مرا مهربانانه با این عنوان زیبا صدا می زد: خانم بهشتی! خانم بهشتی! وقت نماز است بیدار شو! صبح ها، با پای پیاده می رفت و نان می خرید و به خانه می آمد، سپس چای و صبحانه را آماده می کرد و ما را صدا می زد تا با هم صبحانه بخوریم.»
شهید دستغیب
این بخشی از ویژگی های بزرگمردی است که علمِ دین را با اعمال شایسته و خداپسند زینت بخشید. شهید دستغیب در عرصه علم، مجتهدی والامقام، در عرفان و اخلاق، صاحب کرامات، در میدان مبارزه، مجاهدی خستگی ناپذیر و در میان مردم چون پناهگاهی امن برای ناخوشی ها و درماندگی هایشان بود. ایشان در بخشی از وصیت نامه خویش آورده اند: « …همیشه خدا را در نظر داشته باشید، سعی کنید واجبی از شما فوت نشود و مرتکب حرامی نشوید. دنیا را محل عبور و آخرت را محل قرار بدانید…