سوال هایی خواندنی و جواب هایی خواندنی تر
روزى یك نفر از بلاد روم خدمت امام علىّ علیه السلام وارد شد و اظهار داشت : من یك نفر از رعیّت تو و از اهالى این شهر هستم .
حضرت فرمود: خیر، تو از رعیّت من و از اهالى این شهر نیستى؛ بلكه تو از سوى پادشاه روم آمده اى و او چند سؤال براى معاویه فرستاده است و چون معاویه جواب آن ها را نمى دانست به من ارجاع شده است .
آن شخص اظهار داشت : بلى ، صحیح فرمودى ، معاویه مرا به طور محرمانه نزد شما فرستاد تا جواب مسائلم را از شما دریافت دارم ؛ و این موضوع را كسى غیر از ما نمى دانست .
پس از آن امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام فرمود: آنچه مى خواهى از این دو فرزندم سؤ ال كن كه جواب كافى دریافت خواهى داشت
آن شخص گفت : از آن كسى كه موهاى سرش تا روى گوشهایش آمده - حسن مجتبى علیه السلام - سؤال مى كنم .
امام حسن مجتبى علیه السلام در این موقع به پاسخ سؤ ال ها پرداخت و فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت است ، آنچه با چشم خود دیدى حقّ و آنچه شنیدى باطل است
و چون آن شخص رومى نزد امام حسن مجتبى علیه السلام آمد، پیش از آن كه سخنى مطرح شود، حضرت به او فرمود: آمده اى تا سؤال كنى : فاصله بین حقّ و باطل چیست ؟
و بین زمین و آسمان چه مقدار فاصله است ؟
و بین مشرق تا مغرب چه مقدار مسافت است ؟
و قوس و قزح - رنگین كمان - چیست ؟
و خنثى به چه كسى گفته مى شود؟
و آن ده چیزى كه یكى از دیگرى محكم تر و سخت تر مى باشند كدامند؟
مرد رومى با حالت تعجّب گفت : بلى ، سؤ ال هاى من همین ها مى باشد.
امام حسن مجتبى علیه السلام در این موقع به پاسخ سؤ ال ها پرداخت و فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت است ، آنچه با چشم خود دیدى حقّ و آنچه شنیدى باطل است .
فاصله بین زمین و آسمان به اندازه دعاى مظلوم بر علیه ظالم است و نیز تا جائى كه چشم ببیند.
همچنین فاصله بین مشرق تا مغرب به مقدار سرعت گردش و حركت خورشید در یك روز خواهد بود.
و امّا قوس و قزح : قوس علامتى است از طرف خداوند رحمان براى در اءمان ماندن موجودات زمین از غرق شدن و دیگر حوادث مشابه آن ؛ و قزح نام شیطان است .
و امّا خنثى به شخصى گفته مى شود كه معلوم نباشد مرد است یا زن ، كه اگر هیچ نشانه اى نداشته باشد، یا هر دو نشانه را موجود باشد به او گفته مى شود: ادرار كن ، پس اگر ادرارش به سمت جلو یا بالا بود مرد است و در غیر این صورت در حكم زن خواهد بود.
و امّا جواب آن ده چیز - به این شرح است - :
خداوند متعال سنگ را آفرید و به دنبالش آهن را به وجود آورد كه همانا آهن سنگ را قطعه قطعه مى كند.
و سپس آتش را آفرید كه آهن را گداخته و آب مى نماید.
و سخت تر از آتش آب است كه آتش را خاموش مى كند.
و از آب شدیدتر، ابر مى باشد كه آن را حمل و منتقل مى كند.
و از ابر نیرومندتر باد خواهد بود كه ابر را به این سو، آن سو مى برد.
و از باد قدرتمندتر آن نیروئى است كه باد را كنترل مى كند.
و از آن شدیدتر ملك الموت - عزرائیل - است كه جان همه چیز را مى گیرد؛ و مى میراند.
و از آن مهمّتر خود مرگ است كه جان عزرائیل را نیز مى رباید.
و از مرگ محكم تر، و نیرومندتر مشیّت و اراده الهى است كه مرگ را برطرف مى نماید - و در روز واپسین ، مردگان را زنده مى گرداند .
منبع: بحارالانوار ج 43، ص 326، ح 5؛ الخرایج و الجرایح، ج 2، ص 572، ح 2. (نقل از کتاب « چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبى علیه السلام»، عبداللّه صالحى تبیان)
آمریکاییها: دنبال جنگ نیستیم؛ توافق جدید میخواهیم
حدود ده روز پیش ناو آبراهام لینکلن به مقصد خلیج فارس به حرکت درآمد. چهارفروند هواپیمای B52 نیز در فرودگاه العدید قطر فرود آمدند. رسانهها این رفتار آمریکاییها را نشانه نزدیک شدن ایران و آمریکا به درگیری نظامی دانستند اما رهبر انقلاب گفتند که جنگ نخواهد شد! زیرا جنگ برای امریکاییها به صرفه نیستدر این کلیپ به این موضوع پرداختهایم که چرا جنگ برای امریکاییها به صرفه نیست و آنها نمیتوانند آغازگر جنگ جدید علیه ایران باشند؟
نگاهی بر ویژگی های حضرت خدیجه سلام الله علیها
از ویژگی های خدیجه سلام الله علیها اینکه از هوش، عقل و تدبیر سرشاری برخوردار بود، و در همان عصر جاهلیت که جهل و بی سوادی همه جا را گرفته بود، به ویژه زنان به عنوان موجودی بین انسان و حیوان مطرح بوده، و از بیشتر مزایای زندگی محروم و طرد شده بودند، خدیجه سلام الله علیها دارای کمال، ادب، ایمان و عقل در سطح بالا بود.
* ویژگی های حضرت خدیجه سلام الله علیها
- شخصیت عاطفی خدیجه سلام الله علیها
حضرت خدیجه سلام الله علیها در ابعاد گوناگون انسانی، شخصیتی والا و ارزشمند داشت، از جمله اینکه او دارای شخصیت ممتاز عاطفی بود. مهر و محبت ویژه ای- به خصوص- به مستضعفان داشت، حضرت محمد صلی الله علیه و آله که دوران نوجوانی را میگذرانید، روزی با یکی از دوستانش که از قریش بود، به نمایندگی از خدیجه سلام الله علیها در بازار تهامه به تجارت پرداختند، خدیجه سلام الله علیها بدون قرارداد قبلی دستور داده بود غذای مطبوعی آماده نموده و برای محمد صلی الله علیه و آله و دوستش بفرستند، حضرت محمد صلی الله علیه و آله از آن همه مهر و لطف خدیجه سلام الله علیها سپاسگزاری کرد، و این نشان می داد که حضرت خدیجه سلام الله علیها از شخصیت عاطفی بسیار بالایی برخوردار است.
راهکار رهبر معظم انقلاب برای خودسازی
- بدبختى و روسياهى، ثمره ى عدم خودسازى
بـرادران و خـواهـران ! اگـر به خودمان نرسيم، بدبختى است، روسياهى است، محروميت اسـت، از چـشـم خدا افتادن است، از مقامات معنوى دور ماندن و از نعيم ابدى الهى، تهيدست مـانـدن اسـت؛ پـس بـايـد به خودمان برسيم.
ماه رمضان فرصت خوبى است. كتاب هاى اخـلاق هـم خـوشـبـخـتانه در اختيار هست. لكن آن چيزى كه آدم از مجموع مى فهمد و آنچه مهم اسـت، ايـن اسـت كـه انـسـان بـتـوانـد هـوا و هـوس خـود را كنترل و مهار كند. اين، اساس قضيه است .(1)
- اخلاص، يكى از ويژگي هاى بسيار مهم براى خودسازى
يـكى از ويژگي ها كه بسيار مهم است تا براى خودسازى به آن توجه كنيم و شايد جنبه ى تقدمى هم داشته باشد، اخلاص است.
اخلاص عبارت است از كار را خالص انجام دادن، و ايـن كـه كـارى را مغشوش انجام ندهيم. گاهى هست كه كسى عبادت نمى كند و گاهى عبادت مـى كـنـد؛ امـا مـغـشوش و ناخالص. اين هم مثل آن است. خالص بودن عبادت و خالص بودن عـمـل ايـن اسـت كـه بـراى خدا باشد.
در بين مردم، متأسفانه خيلى رايج است كه كارهاى خوب خودشان را بر زبان بياورند و بگويند. كأنّه توجه ندارند كه نبايد كار نيك را بـه زبـان آورد و گـفـت كـه مـا مـى خـواهـيم اين كار را بكنيم، يا ما اين كارها را مى كنيم . البـتـه برخى جاها استثناست.
در جاهايى ، بعضى از كارها بايد در علن انجام گيرد. در روايـات در باب صدقه آمده است كه صدقه ى سِرّ اين ثواب را دارد و صدقه ى علانيه اين ثواب را. يا مثلا عبادات گروهى جلوى چشم مردم انجام مى گيرد و بايد انجام گيرد، و ايـن از شـعـائر الهـى اسـت؛ اما بسيارى از عبادات يا اغلب عبادات و آن روابطى كه بين خـود انـسـان و خـداسـت ـ ذكـر، تـوجـه ، دعـا، نافله ، شب زنده دارى ، سحرخيزى ، احسان ، كـارهـاى نـيـك ـ بـايـد بـيـن خـود انـسان و خدا بماند.
مبادا انسان به خاطر اين كه ديگران بـبـيـنـنـد، كـارى را انـجـام دهـد. كارى كه انسان به خاطر توجه ديگران به خودش انجام بدهد، از نكردن آن كار بدتر است؛ زيرا نكردن كار، يعنى انسان كارى را انجام نمى دهد. كـارى كـه انـسان براى جلب توجه ديگران نسبت به خودش انجام داده ، كأنّه انجام نداده اسـت. البـتـه بـدتـر بـودنـش هـم از ايـن جـهـت اسـت كـه عـمـل شـرك آلودى انـجـام داده و ايـن عـمـل شـرك آلود، فـعـل حـرام اسـت و دور كـنـنده است؛ بنابراين همه مان در هرجا و در هر موقعيتى كه هستيم ، بايد خيلى تلاش كنيم كه كار را خالص انجام دهيم.
اگر كار براى خدا انجام گيرد و نيت بـراى خـدا خالص باشد، اشكالاتى كه معمولا در كارها مشاهده مى شود، پيش نخواهد آمد.
ما وقـتـى مـصـالح واقـعـى را فـداى حرفِ اين و آن مى كنيم كه بخواهيم كار را براى اين و آن انـجـام دهـيـم . انـسان وقتى كار را براى خدا مى خواهد انجام بدهد، فقط نگاه مى كند ببيند تـكـليـفش چيست . نگاه نمى كند كه يكى خوشش مى آيد، يكى بدش مى آيد، پيش چه كسى آبـرو پـيدا مى كند و پيش ديگرى از آبرو مى افتد.
امروز در جمهورى اسلامى، در همه ى شؤون ، كار براى خدا سارى و جارى است. هركس در اين كشور و اين نظام هر كارى كه انجام مى دهد، مى تواند آن را براى خدا انجام دهد و از آن، اجر و ثواب و بهره ى معنوى را ببرد و پيش خدا، خودش را روسفيد كند. (2)
پی نوشت:
1- بيانات در روز اول ماه مبارك رمضان ، مطابق با 4/12/1371
2- بيانات در روز اول ماه مبارك رمضان ، مطابق با 4/12/1371
احادیث در شرافت مقام روز معلم
پيامبرصلي الله عليه وآله :
إنَّما بُعِثتُ مُعَلِّماً
من معلّم برانگيخته شدم
كنزالعمّال ، ح ۲۸۸۷۳ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
أجوَدُكُم مِن بَعدِي رَجُلٌ عَلِمَ عِلماً فنَشَرَ عِلمَهُ
بخشنده ترين شما پس از من ، كسي است كه دانشي بياموزد ، آنگاه دانش خود را بپراكند
ميزان الحكمه ، ح ۱۳۸۲۵ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
مَن تَعَلَّمتَ مِنهُ حَرفاً صِرتَ لَهُ عَبداً
از هر كس كه حرفي آموختي ، بنده او شدهاي
عوالي اللآلي ، ج۱ ، ص ۲۹۲ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
اللّهُمَّ اغْفِر لِلمُعَلِّمينَ و أطِل أعمارَهُم و بارِك لَهُم في كَسبِهِم
خدايا ! آموزگاران را بيامرز ؛ عمرشان را دراز و كسبشان را با بركت كن
تاريخ بغداد ، ج ۳ ، ص ۶۴ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
مَن طَلَبَ العِلمَ كانَ كفّارَةً لِما مَضي
كسي كه در پي تحصيل علم رود ، اين عمل كفّاره گناهان گذشته او است
ميزان الحكمه ، ح ۱۷۷۴۲ .
امام علي عليه السلام :
قُمْ عَن مَجلِسِكَ ِلأبيكَ و مُعَلِّمِكَ و إن كُنتَ أميراً
به احترام پدر و معلّمت از جاي برخيز ، گرچه فرمانروا باشي
غررالحكم و دررالكلم ، ح ۲۳۴۱ .
امام سجّادعليه السلام :
حَقُّ سائِسِكَ بِالعِلمِ ، التَّعظيمُ لَهُ و التَّوقيرُ لِمَجلِسِهِ و حُسنُ الاِستِماعِ إلَيهِ
حق استاد تو اين است كه بزرگش داري و محضرش را محترم شماري و با دقّت به سخنانش گوش بسپاري
كتاب من لايحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۶۲۰ .
امام باقرعليه السلام :
زَكاةُ العِلمِ أن تُعَلِّمَهُ عِبادَاللَّهِ
زكات دانش ، آموختن آن به بندگان خدا است
الكافي ، ج ۱ ، ص ۴۱ .
امام صادق عليه السلام :
تَواضَعُوا لِمَن طَلَبتُم مِنهُ العِلمَ
در پيشگاه كسي كه از او دانش ميآموزيد ، فروتن باشيد
الكافي ، ج ۱ ، ص ۳۶ .
بوسه پیامبر بر گونه فرزند اسلام
از زبان همسر استاد مطهری
ساعتی ا زنیمه شب میگذشت، که زنگ ساعت مرتضی به صدا در آمد، عادت همیشهاش بود، که در تاریکی شب به دور از چشم بندههای خدا با معبودش راز و نیاز کند. اما آن شب حال دیگری داشت. صدای گریهاش را میشنیدم. دلم میخواست کمی بلندتر حرف بزند. تا من هم بشنوم که مرتضی در دل سیاه شب چگونه او را صدا میزند و یا حداقل یاد بگیرم که انسان چطور باید با خالقش صحبت کند. نجوای شبانهاش که تمام شد، سر بر بالین نهاد تا کمی آرام گیرد. اما ساعتی یعد یکباره از جا برخاست. نور مهتاب اتاق را روشن کرده بود. پرسیدم: مرتضی چه شده؟ سکوت سنگینی میان من و او فاصله انداخت. التهاب و موج هیجان در نگاهش بود، دلم طاقت نیاورد. دوباره پرسیدم: « مرتضی چه اتفاقی افتاده؟» آرام لب به سخن گشود.
خواب دیدم؛ خواب عجیبی که در باور انسان نمیگنجد. من و امام در صحن مسجد الحرام در کنار کعبه ایستاده بودیم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به سمت ما آمد من به امام اشاره کردم: آقا فرزند شما هستند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) امام را بوسید بعد به سمت من آمد و مرا محکم در آغوش فشرد و صورتم را بوسید. هنوز گرمی لبهای پیامبر را بر گونه هایم احساس میکنم حادثه مهمی در راه است.
پنج شب گذشت، پنج شب به یاد ماندنی، پنج شب ناب از حضور او در میان جمع خانواده، پنج شب آموختن از او که دغدغه اسلام محمدی (صلیاللهعلیهوآله) را داشت. پنج شب به اندازه یک ثانیه گذشت و مرتضی مجروح و خون آلود از تیر کینه منافقین در بیمارستان طرفه بر بستر افتاد. زمان به سرعت میگذشت وشاید در آن لحظه هیچ کس باور نداشت که او اینگونه ما را رها کند، ما که هنوز تشنه آموختن بودیم، سؤالات مکرر در ذهنم میآمد چرا در تمام این مدت نپرسیدم، چرا نخواستم که بگوید. شاید قرنها از تاریخ انسان بگذرد تا چون اویی در عالم ظاهر گردد. چرا نپرسیدم…….؟
زمان ایستاد و مرتضی پر کشید وقتی به خانه رسیدم، پاسی از شب گذشته بود. صدای زنگ ساعت مرتضی برای دعای شبانهاش تنها صدای حاکم بر فضای خانه بود. بغض تلخی بر جانم نشست و یکباره به هق هق گریه تبدیل شد. چه بزرگی را در ماه بهشتی، ماه خدا از دست دادیم.
منبع:
ره توشه راهیان نور - ویژه مناطق سیل زده
آن ماه پدید آمد
یکی از معضلاتی که متأسفانه در مورد حضرت عباس (ع) در جامعه با آن مواجهیم این است که همیشه به ظواهر ایشان مثل دست و بازو و چشم و ابرو و… می پردازیم و شخصیت ایشان بیان نمی شود. البته این مشکل را در مورد سایر اهل بیت (علیهم السلام) هم داریم. مثلا در مورد امام زمان (عج) که صحبت می کنیم از طاق ابرو و خال صورت و مواردی این چنین سخن می گوییم در حالی که این اصل موضوع قابل پرداخت در مورد این افراد نیست. ما در مسیر شناخت اهل بیت (علیهم السلام) باید به شخصیت ایشان بپردازیم و آن را درست تعریف و توصیف کنیم. بالطبع وقتی بتوانیم اهل بیت (علیهم السلام) را درست تعریف کنیم، شیعیان ایشان را هم درست تعریف خواهیم کرد.
برای اینکه از حضرت عباس (ع) تعریف درستی داشته باشیم اول باید از اهل بیت (علیهم السلام) تعریف درستی داشته باشیم چرا که حضرت عباس (ع) شیعه اهل بیت (علیهم السلام) است. یکی از معانی شیعه، شبیه است و معنای دیگر، پیرو و معنای دیگری هم تحت عنوان پرتوی از نور دارد. حضرت عباس (ع) هم چون شیعه واقعی است، شبیه این حضرات است. وقتی می خواهیم امام را تعریف کنیم به چه باید اشاره کنیم؟ حدیثی از پیامبراکرم (ص) است که می فرمایند: «علی را نشناخت مگر من و خدا.» یعنی در تعریف علی (ع) یا باید آیه ای بیان شود یا روایتی.
آیه ای در سوره تکویر داریم که : «و ما تشائون الا یشاء الله» ترجمه اش این است که: «شما نمی خواهید الا آن چیزی که خدا می خواهد.» در ذیل این آیه حدیثی هست که هم از حضرت امام رضا (ع) و هم از حضرت امام صادق (ع) نقل شده که می فرمایند: «قلب ما ظرفی است برای مشیت و خواسته های پروردگار. وقتی خدا بخواهد ما هم همان را می خواهیم. چرا که خدا در مورد ما اهل بیت (علیهم السلام) فرموده شما چیزی را نمی خواهید الا چیزی که من بخواهم.»
پس این تعریف امام است که امام چیزی را نمی خواهد الا چیزی که خدا می خواهد. اگر یک تعریف قرآنی بخواهیم در مورد قمر منیر بنی هاشم انجام بدهیم آن است که ایشان خواسته و میلی به جز خواسته و میل امام حسین (ع) نداشت. لذا وقتی می فرماید: «ان الله شاء ان یراک قتیلا». عباس (ع) نیز همین را دوست دارد. او دوست دارد جانش را فدا کند. اما حضرت عباس (ع) می داند که چون امام حسین (ع) خواسته ای غیر از خواسته خدا ندارد، باید جانش را فدای او کند تا به خواسته خدا جامعه عمل پوشانده باشد.می توانیم نتیجه بگیریم که اگر کسی می خواهد جانباز باشد، در راه خدا باید الگویی مثل حضرت عباس (ع) داشته باشد. اگر بخواهد جانباز باشد باید ابالفضلی عمل کند. اباالفضلی عمل کردن یعنی اینکه چشم از امام زمانش برندارد. اگر کسی چشم از مهدی فاطمه (عج) برنداشت، نتیجه اش این خواهد شد که رفتار و کردارش شبیه حضرت عباس (ع) خواهد شد و مثل ایشان در تمام جوانب زندگی نمونه خواهد شد.
روزی که در آن می توانید به خوشبختی برسید
ماه شعبان از جمله ماههای پر برکت سال شمرده میشود. این ماه از آن جهت حائز اهمیت است که فرصتی روحی و معنوی جهت آمادگی برای ورود به با ارزشترین ماه سال یعنی ماه مبارک رمضان فراهم میکند. از این رو روایات متعددی در فضیلت این ماه از سوی پیامبر(صلي الله عليه وآله) و ائمه معصومین(عليهم السلام) صادر شده است. به عنوان نمونه پیامبر گرامی اسلام(صلي الله عليه وآله) در روایتی فرمود: ماه، «شعبان» نامیده شد، زیرا روزى هاى مؤمنان در این ماه قسمت مىشود؛ إنَّما سُمِّیَ شَعبانُ لأِنَّهُ یَتَشَعَّبُ فیهِ أرزاقُ المُؤمِنینَ» و یا در روایتی دیگر فرمودند: «شعبان، ماه من و رمضان ماه خداوند است؛ هر که ماه مرا روزه بدارد، در روز قیامت شفیع او خواهم بود؛ شَعبانُ شَهری و رَمَضانُ شَهرُ اللّه ِ فَمَن صامَ شَهری کُنتُ لَهُ شَفیعا یَومَ القِیامَةِ».
در اهمیت این ماه شریف امام حسن عسکری روایتی جالب توجهی را از امیر مؤمنان(ع) و ایشان از رسول گرامی اسلام(ص) نقل میفرماید. این روایت را محدث نوری در صفحه 543 از جلد هفتم «مستدرک وسایل الشیعة» به نقل از کتاب «تفسیر امام حسن عسکری(ع)» آورده است.
در بخشی از این روایت آمده است:
پیامبر اکرم(ص) فرمود: به درستی که خداوند عزوجل چون روز اول ماه شعبان میشود امر میکند به درهای بهشت پس باز میشود و امر میکند درخت طوبی را، پس شاخههای خود را براین دنیا نزدیک میکند آنگاه منادی پروردگار عزوجل صدا میزند: ای بندگان خدا این شاخههای درخت طوبی است پس به او در آویزید که شما را به سوی بهشت بلند کند و این شاخههای درخت زقوم است، بترسید از او که شما را به سوی جهنم هدایت نکند. إِذَا کَانَ أَوَّلُ یَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ أَمَرَ بِأَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتُفَتَّحُ، وَ یَأْمُرُ شَجَرَةَ طُوبَى فَتُطْلِعُ أَغْصَانَهَا عَلَى هَذِهِ الدُّنْیَا، [ثُمَّ یَأْمُرُ بِأَبْوَابِ النَّارِ فَتُفَتَّحُ، وَ یَأْمُرُ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ فَتُطْلِعُ أَغْصَانَهَا عَلَى هَذِهِ الدُّنْیَا] ثُمَّ یُنَادِی مُنَادِی رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ: یَا عِبَادَ اللَّهِ هَذِهِ أَغْصَانُ شَجَرَةِ طُوبَى، فَتَمَسَّکُوا بِهَا، تَرْفَعْکُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ أَغْصَانُ شَجَرَةِ الزَّقُّومِ، فَإِیَّاکُمْ وَ إِیَّاهَا، لَا تُؤَدِّیکُمْ إِلَى الْجَحِیمِ.
حضرت آیت الله جوادی آملی: باید با همه وجود تلاش کنیم دین به اسارت نرود و مردم از دین جدا نشوند
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی گفت: با همه وجود باید تلاش کنیم اولا دین به اسارت نرود و ثانیا مردم از دین جدا نشوند تا عدالت علوی محقق شود.
مرجع تقلید شیعیان در همایش بین المللی «امام علی (ع) الگوی عدالت و معنویت برای جهان امروز» که در سالن همایشهای غدیر برگزار شد، اظهار داشت: «عدل» گرچه دارای مفهوم روشن و معنای شیرین است لکن بدون «توحید» ممکن نیست، جامعه ای که داعی عدل دارد اما موحد نیست، جامعه فرعونی است. عدل بدون توحید محقق نخواهد شد به عبارت دیگر عدل تنها در بستر توحید است که امکان تحقق می یابد و ما تا موحّد نباشیم امکان ندارد به عدل برسیم.
او ادامه داد: معنای عدل روشن است؛ «العدل وضع کل شیء موضعه»، اما جای اشیاء کجاست؟ جای افراد کجاست؟ موحّد می گوید این را فقط اشیاء آفرین و اشخاص آفرین می داند، اما ملحد خود جای اشیاء و اشخاص را معلوم می کند. لذا عدل پشتوانه علمی می خواهد از این رو علی علیه السلام که موحّد ناب است می تواند عادل حقیقی باشد.
آیت الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: علی علیه السلام که قرآن ناطق و سخنگوی قرآن است، یک توحید ممثل است، لذا عدل را تبیین می کند و تحقق می بخشد.
او اذعان داشت: وقتی پیامبر(ص) در وصف امیرالمومنین(ع) فرمود «على مع الحق والحق معه یدور حیث دار» ما دو نوع حق داریم؛ یک حق، حق محض است که مقابل ندارد و در مقام ذات است و مقابل آن عدم است و یک حق که مقابل آن باطل است، این حق در مقام امکان است نه در مقام ذات لذا فرمایش پیامبر این نیست که علی همراه حق است یا حق همراه علی است، بلکه منظور این است که علی عین حق است.
مرجع تقلید شیعیان تصریح کرد: از ابتکارات چنین شخصی که عین حق است می توان به مساله تثلیث در روش اشاره کرد که می فرماید : « إنّ العباد ثلاثه » برخی از ترس جهنم عبادت می کنند و برخی به شوق بهشت! اما برخی «حبا لله» عبادت می کنند؛ در حقیقت او آمده تبشیر و انذار را تلطیف کرده است و این را از قرآن گرفته که می فرماید اسلام دین محبت و مهر است. قرآنی که حبل است و خداوند آن را مانند باران به زمین نیانداخته بلکه او را به زمین آویخته است، بالای آن «علیّ حکیم» و پایین آن «عربیّ مبین» است و آن علیّ حکیم در اختیار حضرت است.
او درباره آثار بی عدالتی ابراز داشت: این را هم عقل و هم نقل تایید می کنند که چون خداوند مهندس است و همه جهان را با نظم ریاضی گونه آفریده، همه عالم از صدر تا ذیل در جای خود قرار گرفته است، اگر شما عدد ۵ را از بین ۴ و ۶ بردارید آن را کجای دیگر می توانید بگذارید؟! اختلاس و نجومی و تهمت هم اینگونه است، بالاخره انسان رسوا می شود، اگر کسی امروز اختلاس کرد این مال را کجای دیگر می تواند بگذارد؟! بالاخره رسوایی در پی دارد، عالم اینگونه خلق شده است که حداقل نتیجه بی عدالتی، آبروریزی و بی حیثیتی است.
آیت الله جوادی آملی تاکید کرد: کسی می تواند عادل باشد که بداند مرگ از پوست به در آمدن است و نه پوسیدن و انسان اینگونه نیست که بعد از مرگ در زیر خاک بپوسد و تمام شود، انسان موجودی ابدی است، روح نه متزمّن است که زمان بردار باشد و نه متمکّن است که مکان بردار باشد، لذا ما هستیم که هستیم و باید در قیامت جوابگوی همه اعمال خود باشیم.
او در ادامه به گام دوم انقلاب اشاره کرد و بیان داشت: ما در گام دوم و در گام های بعدی انقلاب، وظیفه داریم خطرهایی که متوجه نظام و انقلاب است را بررسی کنیم، مثل اینکه چگونه عدل علوی به ظلم اموی تبدیل می شود؟! حضرت در نامه به مالک دو مطلب را در ریشه یابی این موضوع بیان می کند، فرمود اولین کاری که دشمن کرد این بود که آنها مکتب را عوض کردند، یعنی دین و قرآن را به اسارت گرفتند و آن را به میل خود تفسیر و ارائه کردند و در مرحله بعد به سراغ مردم رفتند و مردم را از ما اهلبیت جدا کردند.
مرجع تقلید شیعیان ادامه داد: داشتن رهبر خوب یک طرف قضیه است، رهبر ولو علی بن ابی طالب(ع) باشد، مادامی که مردم در صحنه نباشند شکست قطعی است لذا با تاکید «انما» می فرماید «إِنَّمَا عِمَادُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِین وَ الْعُدَّهُ للْأَعْدَاءِ الْعَامَّهُ مِنَ الْأُمَّه» در نتیجه با همه وجود باید تلاش کنیم اولا دین به اسارت نرود و ثانیا مردم از دین جدا نشوند تا عدالت علوی محقق شود.