جان به قربانت كه حج فقرايي
جان به قربان تو آقا، که تو حج فقرایی… |
الإمام الرضا عليه السلام :يا عبد العظيم! ۱ أبلغ عنّي أوليائي السلام وقل لهم أن لا يجعلوا للشيطان على أنفسهم سبيلاً ومرهم بالصدق في الحديث وأداء الأمانة ومرهم بالسكوت وترك الجدال فيما لا يعنيهم وإقبال بعضهم على بعض والمزاورة؛ فإنّ ذلك قربة إلي ، ولا يشتغلوا أنفسهم بتمزيق بعضهم بعضا ؛ فإنّي آليت على نفسي إنّه من فعل ذلك ، وأسخط وليّا من أوليائي دعوت اللّه ليعذبّه في الدنيا أشدّ العذاب وكان في الآخرة من الخاسرين وعرفهم أنّ اللّه قد غفر لمحسنهم وتجاوز عن مسيئهم إلاّ من أشرك به أو آذى وليّا من أوليائي أو أضمر له سوءا؛ فإنّ اللّه لا يغفر له حتى يرجع عنه. فإن رجع وإلاّ نزع روح الإيمان عن قلبه وخرج عن ولايتي ولم يكن له نصيبا في ولايتنا وأعوذ باللّه من ذلك ۲ . ترجمه : ۰.امام رضا عليه السلام به عبدالعظيم فرمود :به دوستانم سلام برسان و به آنان بگو شيطان را بر خود مسلّط نكنند و آنها را به راستگويى در گفتار ، اداى امانت ، سكوت و ترك منازعه در چيزهاى بيهوده فرمان ده و نيز با ديدار يكديگر و آمد و شد با هم كه اين عمل موجب نزديكى به من مى شود . دوستان من نبايد اوقات خود را به مخالفت و دشمنى با يكديگر مشغول سازند . من سوگند ياد كرده ام كه هر كس مرتكب اين گونه كارها شود و يا بر يكى از دوستانم غضب كند ، از خداوند بخواهم تا وى را در دنيا به سخت ترين عذاب گرفتار سازد و در آخرت از زيانكاران خواهد بود . دوستان مرا متوجه كن كه خداوند نيكوكاران آنها را آمرزيده و از بدكاران آنان در گذشته ، مگر كسانى كه شرك آورده و يا يكى از دوستان مرا رنجانده اند و يا بدخواه اويند . پروردگار از اين گونه اشخاص نخواهد گذشت و آنها را نمى بخشد ، مگر اينكه از نيت خود برگردند . اگر كسى از اين حالت بازگشت مورد آمرزش خداوند قرار خواهد گرفت؛ ولى اگر در اين حال باقى ماند ، خداوند روح ايمان را از دل او خارج خواهد ساخت و از ولايت من نيز بيرون مى رود و از دوستى ما اهل بيت هم بهره اى نخواهد داشت ، و من از اين شقاوت به خدا پناه مى برم . |
۱.تخاطب امام رضا عليه السلام و عبد العظيم بعيد مى نمايد و محتمل است كه در سند اصلى ، ابوالحسن عليه السلام يعنى امام هادى عليه السلام بوده است و به وسيله ناقلان بعدى به اشتباه تفسير به ابو الحسن الرضا عليه السلام شده باشد .(ر .ك: معجم رجال الحديث ، ج ۱۰ ، ص ۴۹) . ۲.الاختصاص ، ص ۲۴۷ . |