شهادت حضرت امام محمدباقر عليه السلام
از نگاه آموزههاي ديني، زندگي واقعي در گرو ايمان به خداوند و اعتقاد به يگانگي او رقم ميخورد و شرك و كفر، آفت زندگي است و هستي با اين دو به تباهي و نابودي كشيده ميشود. زماني انسانها طعم واقعي زنده بودن و پويايي را ميچشند كه دستورات گرداننده جهان را بدانند و مطابق آن رفتارهاي خود را تنظيم كنند و اگر قرار باشد فرماندهي سبك زندگي آدميان به دست اهل شرك و كفر بيفتد و رسانههاي منكرگستر متصدي آن شوند، در واقع حيات واقعي تعطيل شده است و انسانها با شبحي از زندگي روبهرو خواهند بود.
از نگاه امام محمدباقر عليه السلام در آخرالزمان، زمانهاي كه ما در آن به سر ميبريم، زمين دچار مرگ ميشود؛ يعني روح ايمان از بيشتر نقاط آن كوچ ميكند و در انتظار يك منجي براي حيات دوباره است. حضرت درباره آيه «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا؛ بدانيد كه خدا زمين را بعد از مردنش زنده ميكند.» فرمود: «خداوند عزّ وجلّ زمين را بعد از آنكه مُرد، به وسيله قائم عليه السلام زنده ميكند. مقصود از مرگِ زمين، كفر ساكنان آن است و كافر در حقيقت مردار است.» آنگاه كه مردم با روشهاي عدالت محور حضرت زندگي كنند، بينيازي و به دنبال آن رضايت از زندگي افزايش خواهد يافت؛ چه اينكه در سخن ديگري از امام پنجم ميخوانيم: «چه گسترده است دامنه عدالت! اگر عدالت در جامعه اجرا شود، مردم بينياز ميشوند».(محمدي ريشهري، 1377، 7 : ح 12168 : 106)
ستيز با ستيزهگري
ابزارهاي روز ما را به سوي خودخواهي و تكتاز بودن ميكشاند كه متخصصان از آن با نام «تفرد» ياد ميكنند. اين روند تا جايي است كه بيتفاوتي محض درباره اتفاقهايي كه براي اطرافيان ما ميافتد، به دست ميآيد و ديگر كمتر كسي دغدغه حل مشكل فرد ديگر را دارد؛ گويا هيچ نسبتي ميان انسانها نبوده است. آنچه از فضاي خودخواهي به مشام روان ميرسد، خستگي، كمنشاطي، بيتابي و نداشتن آرامش كافي است. در نقطه مقابل با عبور از خودخواهي و ديدن ديگران، موجي از رضايت و شادكامي را تجربه خواهيم كرد. توجه به خود با ماندن در خود متفاوت است. زماني كه ما به خود، امتيازها و اشكالهاي شخصيتي توجه ميكنيم، گام مهمي براي ارتقا برداشتهايم، ولي وقتي در خود ميمانيم و از توجه به ديگران غافل ميشويم، فرصت ارتقا را از خود گرفتهايم. اين ويژگي ما را به سمت دشمني با ديگران و بدگماني بدانها سوق ميدهد و با كوچكترين بهانه، بذر تلخ آن را در دل ميكارد. امام پنجم ما را از افتادن در دام دشمني با ديگران بازداشته و فرموده است: «إيّاكُم و الخُصومَةَ ؛ فإنَّها تُفسِدُ القَلبَ و تُورِثُ النِّفاقَ ؛ از ستيزهگري بپرهيزيد؛ زيرا اين كار دل را تباه ميكند ونفاق به بار ميآورد».(محمدي ريشهري، 1377، 7 : ح 12168: 106)
چراغ شناخت
معماهاي فكري با باقي ماندن در گوشهاي از ذهن، گرههاي رواني استواري پديد ميآورند كه آرامش و آسودگي را از ما گيرد. زماني كه ما آگاهانه سراغ يك انتخاب ميرويم و رفتار و فكري را برميگزينيم، تنها يك هدف داريم و آن بسيج همه نيروهاي دروني براي تحقق هدف است، ولي آنگاه كه به دليل ناآگاهي اقدام را پيش ميگيريم، چنين تلاش منسجمي اتفاق نميافتد. از اين رو، در تقاضاهاي معصومان از ما، شناخت و ارتقاي آگاهي پيش از هر كاري ديده ميشود. همراهي عمل با شناخت و نيز تبديل شدن شناخت و دانش به رفتار، مسئلهاي مهم و سازنده در رشد ماست كه نميتوان از آن غافل ماند. در يكي از نمونههاي آن از زبان امام باقر عليه السلام چنين سفارشي ديده ميشود: «هيچ عملي جز با شناخت و هيچ شناختي جز با عمل پذيرفته نشود. هر كه شناخت پيدا كند، آن شناخت او را به عمل رهنمون ميشود و هر كه شناخت نداشته باشد، او را عملي نباشد».(محمدي ريشهري، 1377، 7 : ح 12303 : 148)
خوب است بدانيم…
بخششهاي مادي و معنوي به ديگران، هميشه مستلزم داشتن امكانات آن نيست؛ گاهي اقدام براي حل يك مشكل و استفاده از اعتبار فردي نيز بخشي از احسان شمرده ميشود. آنچه اهميت فراوان دارد، بيتفاوت نبودن جامعه درباره مشكلات همنوعان خود است؛ اگر توانستند مشكلي حل كنند كه به هدف ظاهري هم رسيدهاند، ولي اگر نتوانستند، دستكم از تلاشي كه در اين زمينه پديد آمده، موجي از همدلي و پويش اجتماعي به وجود خواهد آمد. ازاينرو، در سخني از پنجمين امام ميخوانيم: «المُعطونَ ثَلاثَةٌ: اللّه ُ المُعطي، و المُعطي مِن مالِهِ، و السّاعي في ذلكَ مُعطٍ؛ عطاكنندگان سه نفرند: خداوند كه عطا ميكند و كسي كه از مالش ميدهد و كسي كه در اين راه ميكوشد».(محمدي ريشهري، 1377، 7 : ح 12662 : 300)
تأملی روان شناختی در سخنان امام باقر علیه السلام
بهره وری از زمان و زبان
برخی از عبادت ها نه تنها دشواری و مزاحمتی برای کارهای روزمره ما ندارد، بلکه توانی تازه در تن و جان مان می دمد. یاد کردن از انسان های موفق و همراهی قلبی و پذیرش فکری آنان، پیشنهادی است که با سیاست های تشویقی معنوی به ما داده شده است.
توجه به ذکر صلوات، این پیام را با خود دارد. این ذکر و دیگر ذکرها، ما را از دغدغه های ذهنی بیهوده و به اصطلاح روان شناختی آن، از نشخوار فکری دور میکند و نوری از یاد کامل ترین انسان ها، جانی تازه به روان ما می دهد. انتخاب محتوا و برنامه برای ذهن، راهکاری مناسب برای رهایی از ذهن مشغولی های طاقت فرساست. در کلامی از یادگار کربلا، امام محمدباقر علیه السلام می خوانیم: «أثقَلُ ما یوضَعُ فی المِیزانِ یومَ القِیامَةِ الصَّلاةُ علی محمّدٍ و عَلی أهلِ بَیتِهِ؛ سنگین ترین عملی که روز قیامت در ترازوی اعمال گذاشته می شود، درود بر محمّد و اهل بیت اوست. » (مجلسی، 1403ق، ج 94: 49: ح 9)
خدا محوری، راهکار عبور از سوگمندی
معنادهی به مشکلات و پذیرش واقعیتها، یکی از روشهای کنار آمدن با موارد اضطراب آور در زندگی است. به گواهی پژوهش ها، فقدان فرد مورد علاقه، یکی از بالاترین فشارهای روانی را به جسم و جان افراد وارد می کند. در این شرایط، وجود نسخه ای آرام بخش که بتواند اتاق فرمان و فکر فرد مبتلا را مدیریت کند و سمت و سویی تازه به آن بخشد، می تواند به برون رفت او از این مصیبت کمک شایانی نماید.
این نسخه درمان کننده را در مرواریدی از سخنان امام پنجم چنین یافته ایم. امام باقر علیه السلام به مردی که نزد ایشان از داغِ فرزندش شکایت کرد، فرمود: «أما عَلِمتَ أنَّ اللّه یختارُ مِن مالِ المؤمنِ و مِن وُلدِهِ أنفَسَهُ لِیأجُرَهُ علی ذلک؛ مگر نمی دانی خداوند از مال مؤمن و از فرزندان او بهترینش را بر می گزیند تا بدین وسیله به وی اجر دهد». (محمدی ری شهری، 1377، ج 6: 365:: ح 11004)
باور به زندگی بهتر و ماندگاری در عرصه ای دیگر و نیز پذیرش و اعتماد به برنامه های خداوند و تصمیم هایی که خالق برای ما در نظر می گیرد، آرامشی فزاینده بر دل و جان ما جاری می کند و عبور از غم و رهایی از ماتم را برای ما به ارمغان می آورد.
امام با پذیرش نیک سرشتی فرزند و میوه قلب بودنش، محبت به خدا را برتر از داده های او می داند و فرد را برای عبور از فشار روانی سنگین یاری می رساند. تغییر نگرش، نقش بسزایی در تغییر عواطف و احساسات دارد و پس از آن، بروز رفتارهای معتدل و بازگشت به زندگی عادی را سبب می شود که همان سلامت روانی و وضعیت بهنجار است.
نترسیدن از گناه، اوج بیماری
امروزه تلاش اصلی مهاجمان فرهنگی، گرفتن احساس گناه پس از ارتکاب رفتارهای ناپسند است. یکی از بزرگان اخلاق در سفارش های خویش می فرمود: «هر گاه دیدید راحت گناه می کنید، بدانید بیمار شده اید و نگران این وضعیت باشید».
گناه و رفتارهای مغایر ضوابط تعریف شده از سوی خداوند، در ضعف شناختی یا خطاهای فکری ریشه دارد. گاهی هم ریشه آن را در تبلیغات و همنوایی با جامعه و سبک زندگی القایی غربی می توان جست وجو کرد.
امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید: «لا مُصیبَةَ کعَدَمِ العَقلِ، و لا عَدَمَ عَقلٍ کقِلَّةِ الیقینِ، و لا قِلَّةَ یقینٍ کفَقدِ الخَوفِ، و لا فَقدَ خَوفٍ کقِلَّةِ الحُزنِ علی فَقدِ الخَوفِ، و لا مُصیبَةَ کاستِهانَتِک بِالذَّنبِ، و رِضاک بِالحالَةِ الَّتی أنتَ علَیها؛ مصیبتی همچون بی خردی؛ بی خردیای همچون کم یقینی؛ کم یقینی ای همچون نداشتن ترس از خدا؛ و خدا ناترسی ای همچون غم نخوردن بر فقدان ترس از خدا نیست. نیز هیچ مصیبتی چون این نیست که گناهت را دست کم گیری و نیز به حالتی که در آن هستی، خرسند باشی. » (مجلسی، 1403ق، ج ٧٨: ١٦٥: ح 1)
دو نسخه برای آرامش
نسخه های پیشنهادی دین برای آرامش و مدیریت اضطراب، متنوع است و جنبههای گوناگونی دارد. گاهی این آرامش در تغییر نگرش به زندگی و مسایل پیرامونی آن نهفته است و گاه در رفتارهای فردی. زمانی هم آرامش را با حضور در جمع می توان تجربه کرد. امام محمد باقر علیه السلام با اشاره به دو نمونه از روش ها می فرماید: «الصِّیامُ و الحَجُّ تَسکینُ القُلوبِ؛ روزه و حج، آرام بخش دلهاست. » (طوسی، 1414ق: 296: ح 582)
معنویت را در آسمان نجویید
بسیاری از کارهای روزمره ما می تواند برگی از کتاب معنوی و اندوخته ای برای سفر نورانی باشد. معنویت در دل آسمان نهفته نیست که انسان ها را تنها در رفتارهایی خاص محصور کند، بلکه معنویت یعنی استفاده مطلوب از لحظه های موجود در زندگی. این فرصت ها به تناسب شرایط هر فرد متفاوت است و در موقعیت های گوناگون فردی، اجتماعی، اقتصادی، مهارتی و مانند آن می تواند مثال ها و مصداق های متفاوتی داشته باشد.
امام باقر علیه السلام به ذکر نمونه هایی از معنویت روزمره در زندگی اجتماعی و ارتباط با دیگران اشاره کرده است و می فرماید: «تَبَسُّمُ الرجُلِ فی وَجهِ أخِیهِ حَسَنةٌ، و صَرفُ القَذی عَنهُ حَسَنةٌ؛ لبخند زدن مرد به چهره برادرش، و برداشتن خاشاک از بدن او حسنه است». (کلینی، 1401ق، ج ٢: 188: ح 2)
اندکی خلاقیت و هوشیاری می تواند ما را به توشه اندوزی فراوان در انبان معنوی خویش نزدیک کند و روزمرگی و تکرار بیهوده را از سرای زندگی ما دور سازد، تا هر لحظه از عمرمان، گامی باشد برای کامل تر شدن و افزودن رنگ خدایی به خویشتن.
فرهنگ دینی خنده
خندیدن، رفتاری مطلوب و با استانداردهای ویژه است. سفارش دینی در این باره، جمع کردن بین شاد بودن و حفظ کرامت و متانت است. تبسم، سیره ای است که از سوی خوبان پیشنهاد گردیده و قهقهه، روشی است که از آن پرهیز داده شده است؛ زیرا ممکن است سبب غفلت شود.
داروی غفلت زدایی، توجه به خداوند هنگام بروز این رفتار است. در سفارشی از امام پنجم، چنین توصیه ای را می خوانیم: «إذا قَهْقَهتَ فقُلْ حینَ تَفرُغُ: اللّهُمّ لا تَمقُتْنی؛ هرگاه قهقهه زدی، در پی آن بگو: خدایا، بر من خشم مگیر». (کلینی، 1401ق، ج ٢: ٦٦٤: ح 13) این رفتار مکمّل، در کنار آنکه فرد را در رفتارهای اجتماعی اش کامل تر می گرداند، نوعی حضور در لحظه ها و تسلط بر خویشتن و مدیریت ایمان را نیز به وی می آموزد.
منابع
حرّانی، الحسن بن علی(ابن شعبه). 1404ق. تحف العقول. تحقیق: علی اکبر الغفاری، قم: مؤسسة النشرالاسلامی.
طوسی، محمد بن الحسن (شیخ طوسی). 1414ق. الامالی. قم: دارالثقافه.
کلینی، محمد بن یعقوب. 1401ق. الکافی. بیروت: دارصعب و دارالتعارف.
مجلسی، محمدباقر. 1403ق. بحارالانوار. بیروت: مؤسسة الوفاء.
محمدی ری شهری، محمد. 1377. میزان الحکمه. قم: درالحدیث.
برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی حوزه نوشته ابراهیم اخوی
پایبندی به مواضع اصیل انقلاب مایه تشخص بین المللی
مقام معظم رهبری مدظله العالی در دیدار با اعضای هیئت دولت(04/06/1396) پس از بیان توصیههای دوازدهگانه خود، اقتصاد و مسائل اقتصادی – معیشتی را مهمترین مسئله کشور دانستند و تأکید کردند که اکنون نوبت اقدام و عمل است. آخرین نکتهای که معظمله بدان اشاره کردند، دیپلماسی و کیفیت مواجهه با دنیا بود. ایشان، «حفظ جهتگیری و روحیهی انقلابی و دینی در دیپلماسی» را مهم دانستند و تأکید کردند: «باید در مسائل دیپلماسی به انقلاب خود افتخار کنیم و از عمل کردن به هنجارهای ملی؛ یعنی هنجارهای برآمده از انقلاب، نظیر ایستادگی در مقابل استکبار، ظلمستیزی و مخالفت با نظام سلطه، احساس عزت کنیم. پایبندی به مواضع و هنجارهای انقلابی باعث تشَخّص و برانگیختن احترام دیگران میشود، ضمن اینکه این کار با استفاده از نرمشها و پیچشها و طنازیهای هنر دیپلماسی منافاتی ندارد.» «گشودن چتر دیپلماسی بر همهی جهان» و «تمرکز نکردن بر روابط با چند کشور محدود» از دیگر نکاتی بود که رهبر انقلاب در زمینهی سیاست خارجی بیان کردند.
تأکید معظمله بر پایبندی بر مواضع انقلابی در دیپلماسی را میتوان در ادامه توصیهها و رهنمودهای مقام معظم رهبری در سالهای اخیر و بویژه در راستای تأکیدهای اخیر ایشان بر تعامل گسترده با دنیا در عین مقاومت و صلابت در برابر سلطهگران در مراسم تحلیف حکم ریاست جمهوری دوازدهم دانست. درواقع، دغدغه و مسئله اصلی موردنظر معظمله در این بیانات این بوده که در عین چارهاندیشی برای حل مشکلات، جوهره و سیرت انقلاب اسلامی از استحاله و تحریف مصون بماند. درواقع، توصیههای رهبری گویای این است که ایشان راهحل مشکلات کشور را در نگاه به درون و آنهم با حفظ مواضع، جهتگیریها و سیاستهای انقلابی میدانند و از اینرو، شیوهای که در آن تلاش میشود تا مشکلات کشور با نگاه به درون و کنار گذاشتن انقلابیگری و استکبارستیزی حل کند، ناقص بوده و این نکته مهمی است که باید موردتوجه دولت دوازدهم قرار گیرد. به بیان دیگر، اینکه رهبری پس از برشمردن مسائل اقتصادی و توصیههایی برای حل آنها، به مسأله دیپلماسی و کیفیت مواجهه با دنیا اشاره میکنند، میخواهند این نکته را به دولت گوشزد کنند که در برقراری ارتباط با دنیا، جهت حل مشکلات اقتصادی، علیرغم باز بودن دست دولت برای تعامل سازنده با دنیا، باید مراقبت شود که این تعامل و ارتباط منجر به عدول از جهتگیریهای انقلابی نشود. درواقع، ایشان بر این نکته مهم تأکید دارند که به بهانه تعامل با دنیا برای حل مشکلات کشور، نمیتوانیم انقلابیگری را کمرنگ کرده و یا کنار بگذاریم؛ راهحل صحیح آن است که در عین تعامل با دنیا، نگاهمان به درون باشد تا میان تداوم انقلابیگری با حل مشکلات کشور تصادمی پیش نیاید؛ زیرا عدول از مواضع انقلابی نه تنها حلال مشکلات کشور نیست، بلکه در جریتر کردن دشمن و امید بستن وی به تغییر و استحاله انقلاب اسلامی مصممتر میکند. علاوه بر این، آنگونه که تاریخ نشان میدهد هرگز عدول از مواضع ذاتی و هویتی مایهی عزت یافتن نشده، بلکه آنچه که عزت را به ارمغان میآورد، پایبندی به مواضع اصیلِ خودی بوده که به تعبیر مقام معظم رهبری، تشخص یافتن بینالمللی را در پی دارد.
به تعبیر دقیقتر، جمهوری اسلامی در طول سالیان حیات خود همواره به عنوان یک کشور مستقل و انقلابی شناخته شده که حاضر به پذیرش دستورکارهای سلطهگران نشده است، حال اگرچه کشور دچار مشکلات اقتصادی است و برای حل بخشی از این مشکلات باید تعاملات گسترده و سازنده با دنیا برقرار کرد، اما اگر چنانچه این برقراری ارتباط منجر به کمرنگ شدن آن مواضع انقلابی و پذیرش سلطه دیگران شود، بر ساحت متعالی انقلاب اسلامی خدشه وارد میشود و از این جهت، اقدامی خسارتبار محسوب میشود.
منبع: سایت بصیرت
ببینید اینها چگونه ازدواج کردند؟
بهترین دخترهای عالم، حضرت زهرا (علیهاالسلام)بود. بهترین پسرهای عالم و بهترین دامادها هم، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)بود. ببینید اینها چگونه ازدواج کردند؟
هزاران جوانِ زیبا و با اصل و نسب و قدرتمند و محبوب به یک تار موی علی بن ابیطالب(علیه السلام) نمیارزند. هزاران دختر زیبا و بااصل و نسب هم به یک تار موی حضرت زهرا(علیهاالسلام)نمیارزند. آنهایی که هم از لحاظ معنوی و الهی آن مقامات را داشتند، هم بزرگان زمان خودشان بودند. ایشان دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله)بود. رئیس جامعه اسلامی. حاکم مطلق. او هم که سردار درجهی یک اسلام بود. ببینید چطوری ازدواج کردند؟ چه جور مِهریهی کم، چه جور جهیزیّهی کم. همه چیز با نام خدا و با یاد او. اینها برای ما الگو هستند. همان زمان هم جاهلانی بودند که مِهریّهی دخترانشان بسیار زیاد بود مثلاً هزار شتر. آیا اینها از دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) بالاتر بودند؟ از آنها تقلید نکنید. از دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) تقلید کنید، از امیرالمؤمنین(علیه السلام) تقلید کنید.
مقام معظم رهبری مدظله العالی/خطبهی عقد مورخهی ۱۷/اردیبهشت/۱۳۷۵
شما نگاه کنید به دختر پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، بهترین دخترهای عالم، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود. بهترین زنهای اولین و آخرین، فاطمه زهرا(سلام الله علیها)بود. هرگز دختری و زنی به آن خوبی، به آن شرافت و به آن عظمت نیامده است. همه زنهای عالم از اوّل تا آخر در مقابل او مثل خدمت کارهایی هستند. مثل ذرّاتی هستند در مقابل خورشید جهان افروز. شوهرش هم امیرالمؤمنین (علیه السلام)، بهترین مردان عالم. اگر چنانچه همهی فضائل و مکارمشان را جمع کنیم. همهی مردان عالم به یک ناخن او هم نمیرسند؛ این دو مظهر عظمت، مظهر زیبایی و فضیلت، با همدیگر ازدواج کردند. جهیزیّهشان همان چند قلم ارزان قیمتی بود که در کتابها نوشتهاند و ضبط کردهاند: یک تکّه حصیر،یک تکّه لیف خرما،یک دست رختخواب و یک دستاس، یک کوزه، یک کاسه همهاش را اگر چنانچه به پول امروزی روی همدیگر بگذارند، معلوم نیست که چند هزار تومان مختصری بیشتر بشود.
همان مهریّه را از امیرالمؤمنین(علیه السلام)گرفتند و پولش را دادند جهیزیّهی مختصری را فراهم کردند و بردند خانهی شوهر. حالا ما نمیگوییم دخترهای ما مثل فاطمه زهرا(سلام الله علیها) جهیزیّه بگیرند. نه دخترهای ما مثل فاطمه زهرا هستند و نه خود ماها مثل پدر ایشان هستیم و نه پسرهای ما مثل امیرمؤمنان(علیه السلام)، شوهر فاطمه زهرایند. ما کجا و آنها کجا؟ زمین تا آسمان با هم فرق داریم. اما معلوم میشود راه، آن راه است. جهت، آن جهت است. جهیزیّه را مختصر بگیرید. به این و آن نگاه نکنید، خرج زیادی نکنید. کار را برای کسانی که ندارند مشکل نکنید.
مقام معظم رهبری مدظله العالی/خطبهی عقد مورخهی ۵/فروردین/۱۳۷۲
جهیزیّهی فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، به قدری بود که شاید دو نفر آدم با دست میتوانستند از این خانه بردارند ببرند آن خانه. ببینید افتخار اینهاست.
ارزش اینهاست. آیا پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)نمیتوانستند یک جهیزیّهی مفصل تشکیل دهند؟ اگر پیامبر(صلی الله علیه وآله) اشارهای میکردند، این مسلمانانی که در اطراف ایشان بودند، بعضیهایشان هم آدمهای متمکّنی بودند، پول هم داشتند، از خدا میخواستند که بیایند یک هدیهای بدهند، کمکی بکنند. نکردند. چرا نکردند؟ این برای این است که من و شما یاد بگیریم. و الّا بنشینیم و تعریف کنیم و خوشمان بیاید و بعد هم یاد نگیریم، چه فایدهای دارد؟استفادهاش را نمی بریم. نسخهی طبیب را که انسان نباید بگذارد روی طاقچه تماشا کند. باید عمل کنیم تا بهرهاش را ببریم. رژیم غذایی را باید عمل کنید تا فایدهاش را ببرید. اینها رژیم غذایی روح است، رژیم غذایی صحّت جامعه است. صحّت خانواده است. باید عمل شود. ساده برگزار کنید.
مقام معظم رهبری مدظله العالی/خطبهی عقد مورخهی ۵/آذر/۱۳۷۵
حركت فرهنگي و سياسي امام جواد (علیه السلام)
امام جواد (علیه السلام) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سياست و فكر و فرهنگ قرار داشت .موضعگيرها و شبهه افكني هاي فرقه هايي چون زيديه ، واقفيه ، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشيع در برابر آنان موضعي شفاف اتخاذ كند .
امام در موضعگيري در برابر فرقه زيديه كه امامت را پس از علي بن حسين زين العابدين (علیه السلام) از آن زيد مي پندارند .. در تفسير آيه ” وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة ” آنها را در رديف ناصبي ها خواندند. رجال كشي ،ص 319 - مسند الامام جواد (علیه السلام)، ص 150
حضرت در برابر فرقه واقفيه كه قائل به غيبت امام موسي كاظم(علیه السلام) بوده و بدين بهانه وجوهات بسياري را مصادره كرده بودند . آنان را نيز مصداق آيه ” وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة ” به شمار آورده و در بياني فرمودند : شيعيان نبايد پشت سر آنها نماز بخوانند. رجال كشي ،ص391 - مسند عطاردي ، ص 150
حضرت در برابر غلات زمان خويش به رهبري ابوالخطاب كه حضرت علي(علیه السلام) را تا مرز الوهيت و ربوبيت بالا برده بودند، فرمودند : لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و كساني كه درباره لعن او توقف كرده يا ترديد كنند. رجال كشي ،ص 444
موضعگيري تند حضرت درباره اين فرقه تا بدانجا بود كه حضرت در روايتي به اسحاق انباري مي فرمايند: ” ابوالمهري و ابن ابي الرزقاء به هر طريقي بايد كشته شوند “. مسندالامام جواد ، ص298
حضرت در برابر فرقه مجسمه كه برداشتهاي غلط آنان ازآياتي چون ” يدالله فوق ايديهم ” و ” ان الله علي العرش استوي ” خداوند سبحان را جسم مي پنداشتند، فرمودند: ” شيعيان نبايد پشت سر كسي كه خدا را جسم مي پندارد نماز گذارده و به او زكات بپردازند. تهذيب،ج3،ص283
فرقه كلامي معتزله كه پس از به قدرت رسيدن عباسيون به ميدان آمد و در سده نخست خلافت عباسي به اوج خود رسيد يكي ديگر از جريانهاي فكري و كلامي عصر امام جواد (علیه السلام) است .موضعگيري حضرت امام جواد (علیه السلام) چون پدر بزرگوارشان در اين برهه و در مقابل اين جريان كلامي از جايگاه ويژه اي برخوردار است تا آنجا كه مناظرات حضرت جواد(علیه السلام) با يحيي بن اكثم كه از بزرگترين فقهاي اين دوره به شمار مي رفت ، را مي توان رويارويي تفكر ناب تشيع با مناديان معتزله به تحليل نهاد كه همواره پيروزي باامام جواد (علیه السلام) بوده است .
امام جواد (علیه السلام) در راستاي بسط و گسترش فرهنگ ناب تشيع كارگزاران و وكلايي در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسيان تعيين و يا اعزام نمود . به گونه اي كه امام در مناطقي چون اهواز ، همدان ، ري ، سيستان ، بغداد ، واسط ، سبط ، بصره و نيز مناطق شيعه نشيني چون كوفه و قم داراي وكلايي كارآمد بود .
امام جواد (علیه السلام) در راستاي نفوذ نيروهاي شيعي در ساختار حكومتي بني عباس براي ياري شيعيان در مناطق گوناگون به افرادي چون” احمد بن حمزه قمي “اجازه پذيرفتن مناصب دولتي داد، تا جايي كه افرادي چون ” نوح بن دراج ” كه چندي قاضي بغداد و سپس قاضي كوفه بود، از ياران حضرت(علیه السلام) به شمار مي رفتند كساني از بزرگان و ثقات شيعه چون محمد بن اسماعيل بن بزيع ( نيشابوري ) كه از وزراي خلفاي عباسي به شمار مي رفت به گونه اي با حضرت در ارتباط بودند كه وي از حضرت جواد (علیه السلام) پيراهني درخواست كرد كه به هنگام مرگ به جاي كفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت و براي وي پيراهن خويش را فرستاد .
حركت امام جواد (علیه السلام) در چينش نيروهاي فكري و سياسي، خود حركتي كاملاً محرمانه بود، تا جايي كه وقتي به ابراهيم بن محمد نامه مي نويسد به او امر مي كند كه تا وقتي ” يحيي بن ابي عمران” ( از اصحاب حضرت ) زنده است نامه را نگشايد . پس از چند سال كه يحيي از دنيا مي رود ابراهيم بن محمد نامه را مي گشايد كه حضرت در آن به او خطاب كرده : مسئوليتها و كارهايي كه به عهده ( يحيي بن ابي عمران ) بوده از اين پس بر عهده توست . بحارالانوار، ج 50،ص 37
اين نشانگر آن است كه حضرت در جو اختناق حكومت بني عباس مواظبت و عنايت داشت، تا كسي از جانشيني نمايندگان وي اطلاعي حاصل ننمايد.
دوران دشوار امام جواد (علیه السلام) در نقش و تبليغ شيعي را بايد در هم عصر بودن وي با دو خليفه عباسي نگريست خصوصا مامون عباسي كه به گفته ابن نديم “اعلم تر از همه خلفا نسبت به فقه وكلام بوده است. “
دوران هفده ساله امامت حضرت جواد (علیه السلام) همزمان با دو خليفه بني عباسي مامون و معتصم بود ، 15 سال در دوره مامون -ازسال 203 ق سال شهادت حضرت رضا (علیه السلام) تا مرگ مامون در 218 - و دو سال در دوره معتصم - (سال مرگ ما مون 218 تا 220) شرايط دوره 15 ساله نخست حضرت درست همان شرايط پدر بزرگوارش بود كه در مقابل زيركترين و عالم ترين خليفه عباسي قرار داشت .
مامون كه در سال 204 هجري وارد بغداد شد امام جواد (علیه السلام) را كه بنا بر برخي از روايات سن مباركشان در اين دوران10 سال بيش نبود از مدينه به بغداد فرا خواند و سياست پيشين خويش را در محدود ساختن امام رضا (علیه السلام) در خصوص امام جواد (علیه السلام) نيز استمرار داد .
ترس از علويان و محبت اهل بيت در دل مسلمانان از يك سو و متهم بودن وي در به شهادت رساندن امام رضا (علیه السلام) در جهان اسلام از سوي ديگر، وي را بر آن داشت تا با به تزويج در آوردن دختر خويش ام الفضل، ضمن تبرئه خويش و استمرار حركت عوامفريبانه در دوست داشتن اهل بيت، پايه هاي حكومت خويش را مستحكم سازد .
اين حركت مامون چون سپردن ولايتعهدي به امام رضا (علیه السلام) 9 مورد اعتراض بزرگان بني عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درايت حضرت جواد(علیه السلام) در همان سن آنانرا به قبول اين ازدواج ترغيب ساخت. امام جواد (علیه السلام) شرايط خود را همان شرايط پدر خويش ديد، از اينرو با پذيرش ازدواج با ام الفضل نقشه پليد مامون در به قتل رساندن وي و شيعيان را از صفحه ذهن مامون زدود.
حضرت(علیه السلام) كه به خوبي از سياستها و نقشه هاي مامون در بهره برداري از جايگاه ديني و اجتماعي خود باخبر بود، پس از ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدينه بازگشت و تا سال شهادت خويش در آنجا مقيم شد .
نامه هاي ام الفضل به پدر خويش مبني بر عدم توجه امام جواد (علیه السلام) به وي، بيانگر اجباري بودن ازدواج وي با ام الفضل و نداشتن فرزندي از ام الفضل از امام جواد (علیه السلام) پرده از هوشمندي امام (ع) برمي دارد؛ چون كه مامون بر آن بود تا با به دنيا آمدن فرزندي از ام الفضل وي را به عنوان يكي از فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه واله) در بين شيعيان، محور حركتهاي آينده خود و بني عباس قرار دهد. مامون در سال 218 ه .ق در مسير حركت به سوي جنگ تا روم درگذشت . علي رغم تمايل سپاه و سران بني عباس به خلافت عباس فرزند مامون ، عباس بنا بر وصيت پدر با عمويش ابو اسحاق معتصم بيعت كرد .
معتصم هشتمين خليفه عباسي پس از ورود به بغداد، امام جواد(علیه السلام) را از مدينه به بغداد فرا خواند .
حضرت در سال 218 پس از معرفي امام هادي(علیه السلام) به جانشيني خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت .
در اين سفر حضرت با شخصيتي متفاوت از مامون روبرو شد ، شخصيتي با روحيه نظامي گري و فاقد بينش علمي . معتصم كه مايه هاي حيله گري و عوامفريبي هاي مامون را در خود نداشت ، موضعگيري متضاد با اهل بيت خود را در بين مردم آشكار ساخت .
امام عليه السلام در دو سال آخر عمر خويش تحت نظارت شديدتر دستگاه امنيتي و نظامي معتصم قرار گرفت.
از اينرو شرايط امام جواد به گونه اي شد كه حضرت توسط معجزات و كرامات و شركت در جلسات علمي ، امامت خود را به ديگران به اثبات مي رساند .
امام جواد (علیه السلام) در طول زندگي پربار اما كوتاه خويش بر آن بود تا ارتباط با مردم را حتي در سخت ترين شرايط حفظ كند و با بذل و بخشش به فقرا و مساكين كرامت اهل بيت را به اثبات رساند. وي اين سيره خويش را به امر پدر بزرگوارش آغاز و به انجام رساند . امام رضا (علیه السلام) در يكي از نامه هاي خود به حضرت جواد (علیه السلام) مي نويسد:
” به من خبر رسيده است كه ملازمان تو ، هنگامي كه سوار مي شوي از روي بخل تو را از در كوچك بيرون مي برند تا از تو خيري به كسي نرسد تو را به حق خودم بر تو، سوگند مي دهم كه از درب بزرگ بيرون آيي و به همراه خود زر و سيم داشته باش تا به نيازمندان و محتاجان عطا كني. “
و اين آغاز يك حركت مردمي ، معنوي و انساني بود كه به استحكام پايگاه مردمي حضرت منجر شد و دستگاه بني عباس را از نام ” جواد ” به معناي بخشنده به هراس وا داشت .
منبع:کانون گفتمان قرآنی
اعمال یکشنبه ماه ذی القعده
سؤالاتی در مورد حضرت معصومه (سلام الله علیها)
آنچه را كه در این گفتار به آن پرداخته میشود، طرح چند سؤال و جواب است كه پاسخهای آن روشنگر بعضی از مقامات والای حضرت است.
گرچه بررسی دقیق و گسترده این سؤالات مجال بیشتری میطلبد، امّا از باب آن كه «ما لا یدْرَكْ كُلُّهُ لا یتْرَكُ كُلُّهُ» به طور خلاصه و فشرده به آن میپردازیم. تا نقطه شروعی باشد برای پژوهشگران عالی مقام.
1 ـ آیا او مقام عصمت داشت؟
یكی از لقبهای مشهور و معروف حضرت فاطمه، دختر موسی بن جعفر علیهماالسلام، معصومه است. آیا این لقب، بر عصمت آن بانوی بزرگوار دلالت دارد؟
آن گونه كه در روایت آمده، حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام فرمود: «مَنْ زارَ المَعْصُومَةَ بِقُمْ كَمَنْ زارَنی».(1)
هر كس معصومه علیهاالسلام را در قم زیارت كند، مثل كسی است كه مرا زیارت كرده است.
امام رضا علیه السلام در این روایت، دو مطلب را بیان فرمود: اوّل این كه آن حضرت را به لقب معصومه نامید، دوم این كه، زیارتش را همسنگ زیارت خودش؛ یعنی، امام معصوم قرار داد.
از آن جایی كه هیچگاه امام علیه السلام در سخنانش به گزافه گویی و غلوّ نمیپردازد، این سخن گهربارش بر عصمت حضرت معصومه علیهاالسلام دلالت دارد.
در روایت آمده است كه امام صادق علیه السلام فرمود: «اَلا وِ اِنّ قُم الْكُوفَةُ الصّغیرةُ، اَلا اِنّ لِلْجَنَّةِ ثَمانِیةَ اَبْوابٍ ثَلاثَةٌ مِنْها اِلی قُمْ، تُقْبَضُ فیها اِمْرَأةٌ مِنْ وُلْدی اسمُها فاطِمَة بنتَ مُوْسی، و تُدْخَلُ بشفاعَتِها شیعَتی الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ».(2)
«قم كوفۀ كوچك است و بهشت هشت در دارد، سه در از آنها به روی قم باز است و بانویی از فرزندان من در آن جا دفن خواهد شد كه فاطمه دختر موسی نام دارد. و با شفاعت وی همۀ شیعیان وارد بهشت میشوند».
شفاعت جمیع شیعیان مقام والایی است كه به هر شخص عادی، اعطا نمیشود.
و عن سعد بن سعد عن الرضا علیه السلام : «یا سَعْدُ مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّةُ».(3)
امام رضا علیه السلام فرمود: «ای سعد هر كس حضرت معصومه را زیارت كند وارد بهشت میشود.
روایات زیادی در این زمینه وارد شده كه انسان مطمئن میشود، حضرت معصومه فوق یك انسان عادی است.
البته تردیدی نیست كه عصمت نیز مانند كمالات دیگر انسانی دارای مراتب و درجاتی است كه عالیترین درجه آن را پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و فاطمه زهرا علیهاالسلام و دوازده جانشین پیامبر علیهم السلام دارا هستند.
اتّفاق علمای امامیه بر این است كه همۀ پیامبران و فرشتگان الهی معصوم هستند.
هیچ دانشمندی در مورد افرادی چون حضرت «ابوالفضل» و «حضرت علی اكبر»، و «حضرت زینب» و «حضرت معصومه» ادّعا نكرده كه آنها معصوم نیستند، بلكه شخصیتهای بزرگی در مورد عصمت آنها سخن گفته اند. و در این زمینه باید به كتب مربوط به آنها مراجعه شود.(4)
تشریف فرمایی دو شخص ناشناس (5) ـ كه به احتمال قوی امام رضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام بودند ـ برای مراسم تجهیز و نماز این بانوی بزرگوار، تأیید واضحی بر عصمت وی میباشد. زیرا مطابق اعتقاد قطعی شیعه «جنازه معصوم را فقط معصوم به خاك میسپارد».(6)
در زیارتنامۀ وی كه منصوص از امام رضا علیه السلام است، آن حضرت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله، دختر فاطمه زهرا، خدیجه كبری، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، امام حسن، امام حسین، دختر ولی خدا (امام كاظم علیه السلام) ، خواهر ولی خدا (حضرت امام رضا علیه السلام) و عمّه ولی خدا (امام جواد علیهم السلام) معرفی شده است، این مطلب تنها حكایت از شرافت خانوادگی او نیست، بلكه علاوه بر آن بیانگر آن است كه حضرت معصومه از نظر معنوی و مقامات عالی ملكوتی به راستی فرزند روح و جسم و مكتب پیامبر صلی الله علیه و آله و فاطمه علیهاالسلام و ائمه معصومین علیهم السلام میباشد و ویژگیهای آنها از جمله عصمت در وجودش متجلّی است.
2 ـ چگونه از دنیا رفت؟
آیا حضرت معصومه علیهاالسلام به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا او را شهید كردند؟ آنچه را كه بیشتر تاریخ نویسان به آن تصریح نموده اند، این است كه حضرت معصومه در مسیر سفر از مدینه به خراسان وقتی به شهر ساوه رسید، مریض شد و از آن جا او را به قم آوردند و پس از 16 یا 17 روز، در تاریخ دهم یا دوازدهم ربیع الثانی سال 201 ه. ق در قم از دنیا رفت و او را در باغ بابلان (مكانی كه امروز مرقد مطهّر وی میباشد) به خاك سپردند. (7)
كمتر كسی به علّت بیماری وی اشاره نموده است و این مطلبی است كه جای تحقیق و دقّت بیشتری دارد.
آن گونه كه در بعضی از روایات و نقلهای تاریخی آمده است، هنگامی كه كاروان حضرت معصومه علیهاالسلام و همراهانش به ساوه رسیدند، دشمنان خاندان نبوّت، به كاروان حمله كردند؛ هارون بن موسی به جعفر علیهماالسلام ـ برادر حضرت معصومه علیهاالسلام كه سرپرستی كاروان را به عهده داشت ـ شهید كردند و جمعی را مجروح نموده، و موجب پراكندگی آنها شدند.
توسط زنی در غذای حضرت معصومه، زهر ریختند و به این ترتیب آن بانوی گرامی مسموم و بیمار شد!
تقاضا كرد او را به قم ببرند. وقتی به قم رسید، بعد از چند روزی به شهادت رسید. (8)
بنا بر نقل دیگری: در این جنگ نابرابر، هارون بن موسی بن جعفر علیهم السلام و سایر برادران و برادرزادگانِ حضرت معصومه كه 23 نفر بودند، كشته شدند و حضرت معصومه علیهاالسلام وقتی كه بدنهای پاره پاره و غرق به خونِ آنها را دید به شدّت غمگین شد و سخت بیمار گشت.
تقاضا كرد او را به قم ببرند. پس از 16 یا 17 روز سكونت در قم به لقاءالله پیوست. (9)
3 ـ قم چرا؟
هنگامی كه حضرت معصومه در ساوه بیمار شد چرا در همان جا بستری نشد و درخواست كردند تا او را به قم ببرند؟
این انتخاب دلائل متعددی دارد كه بعضی از آنها از این قرار است:
الف ـ محیط ساوه در آن روز نسبت به خاندان رسالت نامساعد بود. (10)
ب ـ بنا بر روایات زیادی. قم مركز شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام بود. در حدود سال (83 ه. ق) عبدالرحمن بن محمد بن اشعث همراه هفده نفر از علمای تابعین و شیعیان برجسته و پارسا، مانند: كمیل و سعید بن جبیر به قم آمدند و همگی در قریه جمكران سكونت نمودند.
پس از آن آل اشعر كه از مسلمانان معروف یمنی در كوفه بودند، در دو دهۀ آخر قرن اوّل به قم آمدند (11) و از آن تاریخ به بعد، قم پایگاه مهمّی از شیعیان و دوستداران اهل بیت گردید.
حضرت معصومه علیهاالسلام از پدرش امام كاظم علیه السلام چنین نقل كرده است: «پدرم فرمود: قم مركز شیعیان ما است».(12)
از این مهم تر، قم از زمان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، یكی از شهرهای برگزیده دینی و مذهبی معرّفی شده بود.
انس بن مالك میگوید: «روزی در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودم، ناگاه حضرت علی علیه السلام به حضور آن حضرت آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله از او استقبال گرمی نمود و پس از معانقه، بین دو چشم آن حضرت را بوسید، سپس فرمود: «ای علی! خداوند ولایت تو را بر آسمانها عرضه كرد، آسمان هفتم برای پذیرش ولایت تو از آسمانهای دیگر پیشی گرفت، خداوند آن را به عرش آراست. سپس آسمان چهارم پیشی گرفت، خداوند آن را به «بیت المعمور» آراست. سپس آسمان دنیا پیشی گرفت، خداوند آن را به ستارگان آراست. سپس مكه به پذیرش آن سبقت گرفت، خدواند آن را به «كعبه» آراست. سپس مدینه سبقت گرفت، خداوند آن را به وجود من آراست.
سپس كوفه سبقت گرفت، خداوند آن را به وجود تو آراست. سپس قم سبقت گرفت، خداوند آن را به وجود عرب (شیعه اشعری و…) آراست و از قم دری را به سوی بهشت گشود.» (13)
دقت در این روایت این مطلب را به خوبی بیان میكند كه محور تمام ارزشها ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب است، و اگر قم نیز ارزش دارد. به بركت وجود سلالۀ پاك امیرالمؤمنین و شیعیان و شیفتگان آن حضرت است.
باز در روایت آمده است كه حضرت علی علیه السلام به اهالی قم درود و سلام میفرستد و برای آنها دعا میكند. (14)
امام صادق علیه السلام، قم را حرم اهل بیت دانسته خاك آن را پاك و پاكیزه معرّفی مینماید. (15)
امام كاظم علیه السلام قم را عشّ آل محمّد (آشیانه آل محمد صلی الله علیه و آله) مینامد و یكی از درهای بهشت را از آن اهل قم میداند.(16)
از همه مهمتر این كه امام صادق علیه السلام قبل از ولادت امام كاظم علیه السلام پدر بزرگوار حضرت معصومه علیهاالسلام خبر میدهد كه «بانویی از فرزندان من به نام «فاطمه» دختر موسی بن جعفر علیهماالسلام در آن جا (قم) رحلت میكند كه به شفاعت او همۀ شیعیان ما وارد بهشت میشوند».(17)
این به عنوان یكی از خبرهای غیبی در خاندان عصمت و طهارت مطرح بود و برای حضرت معصومه علیهاالسلام نیز معلوم بود كه باید تا قم بیاید. همان گونه كه در خاندان رسالت و امامت زمان و مكان شهادت ابا عبدالله الحسین علیه السلام معلوم بود.
علم به مكان و زمان شهادت تكلیف و وظیفه را ساقط نمیكند، بدین جهت، همان گونه كه امام حسین علیه السلام برای پایداری دین، از مدینه به مكه و كربلا هجرت نمود، حضرت معصومه علیهاالسلام نیز با علم به پایان كار این هجرت را انجام داد و وقتی به ساوه رسید و با آن حوادث روبرو شد، مسموم یا بیمار گردید.
به قم آمد و در آن جا به رحمت ایزدی پیوست.
پی نوشت :
1) ناسخ التواریخ، سپهر، ج 7، ص 337؛ و ریاحین الشریفه، ج 5، ص 35؛ كریمه اهل بیت، مهدی پور، ص 32.
2) مجالس المؤمنین، قاضی نورالله تستری، ج 1، ص 83؛ بحار الانوار، ج 6، ص 228؛ زندگانی حضرت معصومه علیهاالسلام و تاریخ قم، سید مهدی صحفی، ص 39.
3) همان.
4) ر. ك: اتقان المقال، ص 75؛ العبّاس، مقرم، ص 129 ـ 133؛ علی الاكبر، مقرّم، ص 43؛ كریمه اهل بیت ص 35، و….
5) بحارالانوار، ج 60، ص 219 به نقل از تاریخ قم.
6) الاصول من الكافی، ج 1، ص 382: عن المفضّل عن ابی عبدالله علیه السلام، قال: «قُلْتُ لاَِبی عَبْدِاللّهِ علیه السلام مَنْ غَسَّلَ فاطِمَةَ؟ قالَ: ذاكَ اَمیرُالْمُؤمِنینَ… فَاِنَّها صدّیقَةٌ وَلَمْ یكُنْ یغَسِّلُها اِلاّ الصِّدّیقُ اَما عَلِمْتَ أنَّ مَرْیمَ لَمْ یغَسِّلْها اِلاّ عیسی.»
7) ر. ك: گنجینه آثار قم، عباس فیض، ج 1، ص 382؛ انجم فروزان، فیض، ص 57؛ اعیان الشّیعة، ج 8،ص 391 به نقل از تاریخ قم، تألیف حسن بن محمد؛ بحارالانوار، ج 60، ص 219؛ ناسخ التواریخ، جلد امام كاظم علیه السلام جلد 7، ص 337، و زندگانی حضرت معصومه و تاریخ قم، سید مهدی صحفی، ص 41، و….
8) حضرت معصومه چشمه جوشان كوثر، ص 35، به نقل از الحیاة السیاسیة للامام الرّضا علیه السلام، جعفر مرتضی عاملی، ص 428؛ قیام سادات علوی، ص 161 ـ 168.
9) حیاة السّت، مهدی منصوری، ص 160 به نقل از حضرت معصومه چشمۀ جوشان كوثر، ص 35.
10) گنجینه آثار قم، فیض، ج 1، ص 382.
11) حضرت معصومه علیهاالسلام چشمه جوشان كوثر، محمدی اشتهاردی، ص 37، به نقل از كامل ابن اثیر، ج 4، ص 82.
12) همان، ص 37 به نقل از دریای سخن، سقازاده.
13) بحارالانوار، ج 60، ص 212.
14) مجالس المؤمنین، تستری، ج 1، ص 83. و تاریخ قم، محمدحسن ناصر الشریفه، ص 7.
15) سفینة البحار، محدث قمی، ج 2، ص 447.
16) بحارالانوار، ج 60، ص 214.
17) بحارالانوار، ج 60، ص 216 و 217؛ مجالس المؤمنین، ج 1، ص 83.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره6.
ویژگیهای ممتاز حضرت معصومه سلامالله علیها در بیان ائمه(علیهم السلام)
حضرت معصومه (س) ویژگیهای منحصربهفردی دارد که هیچیک از امام زادگان ندارند؛ حرم آن حضرت و قبر نورانیاش برکات بزرگی دارد که در کمتر نقطهای از زمین میتوان یافت؛ بی مبالغه است که گفته شود یکی از مقدسترین اماکن روی زمین و معادل دیگر اماکن مقدس دنیاست؛ در ميان امام زادگان ايران و شهر قم و فرزندان حضرت امام موسي (علیهالسلام) که نورافشاني میکنند، ماه تاباني که همه آنها را تحتالشعاع انوار درخشان خود قرار داده، تربت پاک شفيعه محشر، کريمه اهلبیت پيامبر ـ صلیالله عليه و آله ـ دخت گرامي موسي بن جعفر، حضرت معصومه ـ سلامالله عليها ـ میباشد.
حضرت فاطمه معصومه ـ سلامالله عليها ـ از جهت شخصيت فردي و کمالات روحي در بين فرزندان موسي بن جعفر ـ سلامالله عليها ـ بعد از برادرش، علي بن موسیالرضا ـ عليه السّلام ـ در والاترين رتبه جاي دارد. اين در حالي است که شيخ مفيد و ديگران فرزندان دختر امام کاظم ـ عليه السّلام ـ حداقل هجده تن بودهاند و فاطمه در بين اینهمه بانوي مکرمه سرآمد بوده است.
حاج شيخ عباس قمي درباره دختران موسي بن جعفر مینویسد: “برحسب آنچه به ما رسيده، افضل آنها سيده جليله معظمه، فاطمه بنت امام موسي ـ عليه السّلام ـ معروف به حضرت معصومه است".
اما شيخ محمدتقی تستري در “قاموسي الرجال” فضيلت وي را نهتنها در بين دختران، بلکه پسران حضرت غير از امام رضا ـ عليه السّلام ـ بینظیر میداند و مینویسد: “در ميان فرزندان امام کاظم ـ عليه السّلام ـ باآنهمه کثرتشان، بعد از امام رضا ـ عليه السّلام ـ کسي همشأن حضرت معصومه ـ سلامالله عليها ـ نيست .”
بیگمان اين نحوه اظهارنظرها و نگرش به شخصيت فاطمه دختر موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ بر برداشتهایی استوار است که از متن روايات وارده از ائمه بهدستآمده است. رواياتي که مقامهایی را براي فاطمه معصومه ـ سلامالله عليها ـ برشمردهاند مقامي که نظير آن را براي ديگر برادران و خواهران وي ذکر نکردهاند و بهاینترتیب نام فاطمه معصومه ـ سلامالله عليها ـ را در شمار زنان برتر جهان قرار دادهاند. حال بهطور اختصار به بررسي بعضي از خصوصياتي که آن حضرت را از ديگر امام زادگان جدا میکند میپردازیم.
1. شرافت خانوادگي: تأثير شخصيت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمیتوان انکار کرد. اين تأثيرپذيري در وجود فاطمه معصومه ـ سلامالله عليها ـ از برجستگي خاصي برخوردار است. او از هر دو طرف (پدر و مادر) فضايلي را به ارث برد که تنها برادرش علي بن موسیالرضا ـ عليه السّلام ـ آنها را بهصورت کامل در خود جمع کرده بود و به نظر میرسد بتوان سر برتری شخصيت والاي فاطمه معصومه ـ سلامالله عليها ـ بر ديگر فرزندان حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ را در همين نکته يافت که فاطمه معصومه ـ سلامالله عليها ـ مانند برادرش از هر دو طرف پاکیزهترین خصال و ویژگیها را به ارث برد باوجود بانوان ديگري در خاندان امام کاظم ـ عليه السّلام ـ گويي “نجمه” ستاره پرنور بانوان امام کاظم است که بهسان پرفروغترین ستارهها میدرخشد و بهراستیکه تمام فروغش را به دو پاکیزهگوهرش، علي بن موسیالرضا ـ عليه السّلام ـ و فاطمه معصومه ـ سلامالله عليها ـ منتقل کرد.
مطالعه سيره ائمه گواهي میدهد که طهارت و پاکي مادر شرط اساسي براي گزينش مادران امامان بوده است و سعادتي که نصيب فاطمه معصومه ـ سلامالله عليها ـ شده اين بود که مادرش، مادر امام رضا ـ عليه السّلام ـ نيز بود. لذا از هر آلودگي در هراندازهاش به دور ماند .
2. شفاعت گسترده: بالاترين جايگاه شفاعت از آن رسول گرامي اسلام است، اما دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گستردهای دارند که بسيار وسيع و جهانشمول است و میتواند همه اهالي محشر را فراگیرد: 1. خاتون محشر، صديقه اطهر، حضرت زهرا ـ سلامالله عليها ـ 2. شفيعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه ـ سلامالله عليها ـ
در مورد شفاعت گسترده حضرت فاطمه زهرا ـ سلامالله عليها ـ طبق احاديث منقول از اهل سنت و شيعه هيچ شکي نيست؛ اما در مورد حضرت معصومه ـ سلامالله عليها ـ از جهت گستردگي شفاعت، هیچکس ـ حداقل هيچ بانويي ـ به شفيعه محشر معصومه نمیرسد که امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ در اين رابطه میفرماید: “تدخل بشفاعتها شيعتنا الجنه باجمعهم” با شفاعت او همه شيعيان ما وارد بهشت میشوند.
3. ویژگیهای ديگر: مثل عصمت، محدثه بودن، ورود زیارتنامه مخصوص و … باعث شده که حضرت معصومه ـ سلامالله عليها ـ از ديگر امام زادگان و برادران و خواهران پيشي گيرد. و همچون ستارهای درخشان در اين آسمان بدرخشد و صاحب شأن و مقام خاصي بشود همانطوری که امام رضا ـ عليه السّلام ـ در فقرهای از زیارتنامه آن حضرت میفرماید: “فان لک عند الله شانا من الشان" يعني تو در محضر الهي شأن و منزلت وصفناپذیری داري که بر خاکنشینان اين عالم قابلتصور نيست و تنها خدا و پيامبر و اوصياء طاهرینش بر آن واقفاند.
4- ویژگی و امتیاز منحصربهفرد دیگر اینکه زیارت آن حضرت است که ثواب آن پاداش و جایزه بزرگی دارد : متن دقیق روایات استحباب زیارت و پاداش آن برای استفاده بیشتر مخاطبین ذکر میگردد : حضرت معصومه تنها امامزادهای است که امامان معصوم به زیارت آن حضرت تأکید کرده و پاداش زیارت آن حضرت را معادل با بهشت دانستهاند:
1- بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ الرَّاوِي وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ يُولَدَ الْكَاظِمُ عَلَيْهِ السَّلَامُ
امام صادق (ع) قبل از تولد امام کاظم (ع) ضمن تبیین جایگاه قم و قداست آن به جهت دفن فاطمه معصومه درآن؛ پاداش زیارت این با نو را ورود به بهشت معرفی کرد
2- «عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنْ زِيَارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع بِقُمَّ فَقَالَ مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ» سعد اشعری که از بزرگان قم بوده است واز علمای بزرگ وصاحب نام که از اصحاب بزرگوار ائمه است از امام رضا (ع) درباره زیارت قبر فاطمه معصومه در قم سئال نمود امام فرمود پاداش آن بهشت است.
3- «عَنِ ابْنِ الرِّضَا ع قَالَ مَنْ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِي بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ » امام جواد (ع) فرمود هرکس قبر عمهام را در قم زیارت کند پادش او بهشت است؛ زیارت بامعرفت و با حفظ جوانب و لوازم زیارت و شروط مخصوص آن مانند دیگر زیارات که اجتناب از محرمات و مراقبت از واجبات و رعایت حقوق الناس از مهمترین شرایط قبولی زیارت و حفظ ثواب آن است.
5- موقعیتی وبرتری جایگاه شهر مقدس قم و قداست و برکات آن از وجود حضرت معصومه (س) است؛ یکی از برکات حضور حضرت معصومه در ایران و قرار گرفتن قبر شریفش در قم حوزه سترگ قم است که در سایه این بانوی کریمه صدها دانشمند و عالم بزرگ تربیتیافته و در تولید علوم الهی و گسترش آن کوشیدهاند؛ اهل قم باید قدرشناسی کنند از حرم این بانوی بزرگ که نام آنها به جهت قبر این بانو در معراج نبوی گفتهشده است و آیاتی از قرآن درشان این شهر مقدس توسط امام معصوم تفسیر شده است؛
5-1.«وَ رَوَى بَعْضُ أَصْحَابِنَا قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جَالِساً إِذْ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا فَقُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاكَ مَنْ هَؤُلَاءِ فَقَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ»
5-2.شهر قم به جهت وجود قبر فاطمه معصومه (س) حرم همه اهل بیت است: «وَ رُوِيَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ أَنَّهُمْ دَخَلُوا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ فَقَالَ مَرْحَباً بِإِخْوَانِنَا مِنْ أَهْلِ قُمَّ فَقَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ فَأَعَادَ الْكَلَامَ قَالُوا ذَلِكَ مِرَاراً وَ أَجَابَهُمْ بِمِثْلِ مَا أَجَابَ بِهِ أَوَّلًا فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ الرَّاوِي وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ يُولَدَ الْكَاظِمُ عَلَيْهِ السَّلَامُ» جمعی از اهل ری که از شیعیان بودند درمحضر امام صادق مشرف بودند وخود را معرفی کردند که ما از اهل ری هستیم، امام شروع کرد از تمجید اهل قم وبه آفرین گفتن به آنان وذکر ویژگیهای آن و آنرا حرم اهل بیت شمرد وعلت آنرا قبر شریف حضرت معصومه معرفی کرد؛ اهل قم باید بدانند که امام صادق (ع) قرنها پیش به آنان آفرین گفته وتشویقشان کرده است؛ باید این رتبه استثنائی را قدر دانست؛ علما وطلاب ودانشجویان اولین مخاطب این تشویق هستند؛ باید پیام امام را که قرنها پیش داده است درک کنند ومصداق تشویق باشند؛ ودر ترویج وتبلیغ پیام اهل بیت در جهان ونجات مردم دنیا از تاریکی وجهل بکوشند؛ پیام مهم امام این است وتشویق آن حضرت جهت دارد؛ تشویق به تلاش است؛ مردم قم نیز باید این پیام را با جان ودل درک کرده اولا : قدر قبر نورانی وحرم شریف و علما ومراجع وحوزه را بدانند؛ شئونات اسلامی را در آن بیش از همه رعایت کنند والگوی عملی عفاف وحجاب وعفت و عمل به واجبات وپای بندی سرسخت به نماز باشند؛ کسبه و بازاریان قم الگوی کاسبان باشند؛ صنعتگران متدین باشند و الگو باشند وعامل احکام دین باشند؛ و در هنگام نمازها و اذان محل کسب خودرا لا اقل در اطراف حرم تعطیل ودر نماز جماعت حرم به احترام حرم آن حضرت واز باب قدر شناسی شرکت نمایند؛
5-3.«لولا القمیین لضاع الدین» اگر اهل قم نبودند و زحمات طاقت فرسا و وسیع آنان در راه نشر علوم و فرهنگ اهل بیت نبود؛ دین خدا از بین می رفت؛ این روایت درباره هیچ گروه جمعیتی دیده نشده است؛ منظور از اهل قم علما وبزرگان ومحدثین ومردم متدین قم هستند؛ که علما با قلم وبیان وعمل ومردم وتجار وبازاریان وکسبه با عمل واطاعت از فرامین شریعت دین را زنده داشته اند. بدون شک وتردید همه اینها از برکات وامتیازات وجود با برکت حضرت معصومه (س) هست.
6- ویژگی مهم دیگر حضرت معصومه این است که کراماتي که از آن حضرت وقبر شریفش به همه مسلمانان وعلاقه مندان اهلبیت واهل علم ومراجع عظام رسيده که بی مانند است که همه اهل دل آشنا هستند وهمه مردم این نورانیت را با جان ودل احساس کرده اند؛ معروف است ملا صدرای بزرگ که در کهک قم در تبعید به سر می برد در نوشتن اسفار وقتی با مشکلات وغوامض فلسفی گیر می کرد با استعانت از معنویت ونورانیت حرم کریمه اهل بیت این مشکلات علمی را حل می کرد؛ همه مراجع خاطراتی شبیه آن را دارند؛ همه طلبه ها ودانشجویان از این خاطرات زیاد دارند که اگر نوشته شود بی تردید به دهها مجلد می رسد.
منابع. صدوق، عيون الاخبار، موسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، ج 1، ص 14؛ شيخ مفيد، الارشاد، دارالمفيد، ج 2، ص 244.
. شيخ عباس قمي، منتهي الامال، انتشارات هجرت، ج 2، ص 273.
. ر.ک: مجله کوثر، شماره 33، شخصيت حضرت معصومه.
. کليني، اصول کافي، چاپ مکتبة الصدوق، تهران، ج 1، ص 477.
. طبرسي، اعلام الوري، دارالکتب الاسلاميه، تهران، ص 302.
. سوره بقره، آيه 256.
. سفينة البحار، شيخ عباس قمي، کتابخانه سنائي، تهران، ج 2، ص 376.
. طبق حديثي از امام رضا ـ عليه السّلام ـ لقب حضرت به حضرت فاطمه دادند و اين دلالت بر عصمت و پاکي آن حضرت دارد. طبق نقل علامه اميني در الغدير، حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ ناقل حديث از اجداد خود بوده است از اين روي به وي محدثه مي گويند. علامه اميني، الغدير، ج 1، ص 196
. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، ج 102، ص 266.
. بحارالأنوار ج : 57 ص : 217
. شیخ حر وسائل الشیعه، ج 14، ص 576
. بحارالأنوار ج : 57 ص : 217
منبع: خبرگزاری رسمی حوزه
راه کارهای گسترش عفاف در جامعه و آثار آن
چکیده
«عفاف»؛ حالتی نفسانی است که با اجتناب از تن دادن به خواهش ها، تمایلات فطری و خارج نشدن از حدّ اعتدال حاصل می شود و شخص عفیف؛ کسی است که بتواند در حدّ اعتدال، شهوات و غرایز خود را مهار نماید. «عفاف» یکی از اساسی ترین تعالیم اخلاقی اسلام به شمار میرود و مسلمانان وظیفه دارند با رعایت موازین آن، حریم زن و مرد را پاس داشته و خود را از انحرافات اخلاقی و اجتماعی حفظ کنند. این امر بر استحکام نهاد خانواده و کاهش آمار طلاق تأثیر خواهد گذاشت و سلامت جامعه اسلامی و آرامش روانی افراد را تضمین خواهد کرد. این تحقیق با جمع آوری اطلاعات از منابع روایی، تفسیری، اخلاقی و… نگرشی نو به راهکارهای گسترش عفاف در جامعه داشته و آن را به روش توصیفی و نظری بررسی کرده است. پژوهش حاضر در سه فصلِ: کلّیات، راهکارهای گسترش عفاف و پیامدهای آن، تنظیم گردیده است. در بخشی از نتیجه آمده است: اهمیّت عفاف بهعنوان یکی از اساسیترین قوانین الهی بر هیچ متفکّری پوشیده نیست و اسلام با مطرح کردن آن، تدابیری اساسی در حوزه خانواده و اجتماع اندیشیده است. امروزه باید برای گسترش عفاف در جامعه و ایجاد امنیت اجتماعی و اخلاقی، اموری از جمله امربه معروف و نهی از منکر، تقویت باورهای دینی و معرفی الگوی مناسب به فرزندان، تربیت صحیح آنان و … را به کار بست. بنابراین برای داشتن جامعه ای سالم، همه باید پاسدار عفاف باشند. یعنی از یک سو؛ زنان جامعه اسلامی باید از خودنمایی، خودآرایی و دلربایی در محیط بیرون از خانه پرهیز کنند و از سوی دیگر؛ مردان جامعه نیز از چشمچرانی و هوسرانی اجتناب ورزند.
کلیدواژه
عفّت، حجاب، حریم، آرامش، خانواده، جامعه، حکومت.
مقدمه
«عفاف» در تعالیم اسلامی در حقیقت پدید آمدن حالتی برای نفس است که بر کنترل شهوات و جلوگیری آن در خروج از مرز اعتدال دلالت میکند. از آنجا که عدم رعایت عفاف به عنوان یکی از مهمترین معضلات جامعه امروز بشمار میرود، سزاست جهت صیانت از کیان جامعه اسلامی تدابیری اساسی اندیشیده شود؛ چرا که به نظر میرسد با ادامه روند کنونی، جوانان در معرض خطراتی چون بدحجابی، افزایش بی بندو باری، ایجاد روابط نامشروع و انحطاط اخلاقی قرار گرفته و بنیان خانواده متزلزل گردد. امروزه غفلت در امور دینی به خصوص «عفاف»، عواقب جبران ناپذیری مانند بالارفتن سن ازدواج، فروپاشی بنیان خانواده، افزایش طلاق، ضعف ایمان و سستی باورهای دینی و افزایش فساد و انحراف افراد و… را در پی خواهد داشت و عدم رعایت آن، منجر به سقوط ارزشهای انسانی و انحطاط اخلاقی انسانها خواهد شد.
معنای لغوی عفاف
واژه «عفاف» در زبان عرب از ریشه «ع. ف. ف» است و با فتح حرف اوّل، به معنای «عفاف، پارسایی و پرهیزگاری، نهفتگی، پاكدامنی، خویشتنداری» است.
معنای اصطلاحی عفاف
در بیان معنای اصطلاحی عفاف آمده است: عفّت پدید آمدن حالتی برای نفس است که به وسیله آن از فزونخواهی شهوت جلوگیری شود.
ابعاد عفاف
از آنجا که «عفاف» به معنای خودداری و خود نگهداری از هرگونه امر ناپسند است، همین امر قلمرو عفاف را توسعه بخشیده و تمام اعضای ظاهری و تمام قوای باطنی بدن را فرامیگیرد و به همه ابعاد وجودی انسان سرایت میکند. پس ابعاد مختلف عفاف را میتوان با تقسیمبندی ذیل مورد بررسی قرارداد:
1. عفاف در رفتار (عفّت کردار)؛
2. عفاف در گفتار (عفّت کلام)؛
3. عفاف در افکار (عفّت اندیشه).
1. عفاف در رفتار
مقصود از «عفاف» در رفتار اعمال و افعالی است که به واسطه اعضاء و جوارح پدید می آیند. در ادامه به بیان چند مورد از عفاف در رفتار اشاره می شود:
1.1. عفاف در نگاه
ارزش و اهمیّت این موضوع از این جهت است که چشم، دروازه دل است. آنچه از این دریچه وارد وجود شخص میشود گاهی او را به سرمنزل سعادت و گاه به ورطه سقوط و ذلّت می کشاند. ازآنجاکه خداوند، خالق انسان است و نسبت به تمام صفات و اخلاقیات او آگاهی کامل دارد، از همین رو عفّت در نگاه را توصیه نموده و میفرماید:«و به مردان با ایمان بگو كه دیدگان خود را فرو بخوابانند… .» (نور/30).«و به زنان باایمان بگو كه دیدگان خود را فرو بخوابانند… .» (همان/31).بنابراین رعایت عفّت نگاه و پرهیز از چشمچرانی، پاکی جان و روان انسان را در پی خواهد داشت که باسعادت مرد و زن و نسل انسانی در ارتباط است.
1.2. عفاف در پوشش
یکی از مهمترین مصادیق «عفاف» مسئله حجاب و پوشش است. نفس انسان به او امر میکند زیبایی های جسمی خود را نمایان کند تا بیشتر مورد توجّه دیگران باشد. عفّت در پوشش؛ آن است که انسان از پوشیدن لباس های تنگ و چسبان یا نازک و بدننما که موجب جلب نظر دیگران و خودنمایی می شود، اجتناب کند و وقار و سنگینی را برگزیند.امام علی (ع) میفرماید:«شما را به پوشش لباس ضخیم توصیه میكنم، چرا كه هر كس لباسش نازك باشد، دینش نازك است.» (حرانی، 1382 ش: 342).
1.3. عفاف در زینت و آرایش
تمایل آدمی به زیبایی و جمال، یکی از خواسته های فطری بشر است. آیین مقدس اسلام نیز به موضوع زیبایی، زیبادوستی و پیرایش توجّه مخصوصی دارد و پیروان خود را به زیبایی و آرایش و استفاده از نعمتها توصیه میکند تا یکی از خواهش های طبیعی بشر یعنی جمال دوستی وی اغناء شود. در این رابطه امام حسن مجتبی (ع) میفرمایند:«خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد؛ پس خود را برای پروردگارم زیبا میسازم.» (احسایی، 1405 ق:1/321).بنابراین اسلام از زینت، آرایش و آراستگی نهی نمی کند، بلکه آنچه مورد مذمّت قرآن کریم و اسلام است «تبرّج» و آشکار ساختنِ زینت در محافل اجتماعی و برای غیر محارم است.
ملاقات با کودک
در مدت نگهداری با توجّه به فلسفه آن، حفظ روابط اجتماعی کودک، باید در نظر باشد. سرپرست و نگهدارنده او حق ندارد کودک را از ملاقات با پدر یا مادر و یا حتی سایر خویشاوندان بازدارد. البته فقها در این زمینه، بیش تر ملاقات با مادر یا پدر را مطرح کرده اند (نجفی، 1366: 292).
2. عفاف در گفتار
یکی دیگر از ابعاد عفاف، عفّت در کلام و سخن است. سخن، سرمایه انسان و ملاک اعتبار و ارزش اوست. انسانی که به گفتار خود اهمیّتی قائل نباشد، از ارزش خود در بین مردم می کاهد. از آن جمله دروغگویی که مصداق مناسبی برای انسان بیعفّت در گفتارش هست.
از سوی دیگر مسئله مهمی که باید در هنگام سخن گفتن رعایت شود، بحث آهنگ و لحن کلام است. اثر تحریک آمیز صدای زن، توسط روانشناسان مورد بررسی قرارگرفته است. از جمله ایشان مارتین موریسن، روانشناس معروف کانادایی به این نتیجه رسیده که:«صدا؛ اوّلین محرك و عامل جنسی به شمار میآید … .» (پاکنژاد، 1369 ش: 20/182).خداوند متعال همواره انسان را از گفتار منافی عفاف نهی فرموده و به رعایت عفّت کلام دعوت مینماید. پس شایسته است انسانها نیز در مقام بندگی حق قرار گیرند و با رعایت ادب، نرمی، محبت و… با دیگران سخنگویند و از دروغ، بُهتان، ناسزا و … دوری گزینند و موجبات گسترش عفّت کلام را در بین افراد جامعه فراهم نمایند.
3. عفاف در افکار
«عفاف» در فکر و اندیشه بهمعنای مهار و مدیریت افکار است تا وارد عرصههای آلوده و خلافِ عفّت نشود و شخص، با اندیشه پاک به زندگی بپردازد. تفکّر و اندیشه از اهمیّتِ والایی برخوردار است و هر قدر فکر انسان متعالیتر و با فطرت کمالجوی او بیشتر منطبق باشد، سریعتر راه تکامل را میپیماید. امام علی (ع) میفرماید: «هر آن کس که عقل دارد، عفّت میورزد. ازاینرو عقل و تفکّر یکی از عوامل مؤثر در تعدیل خواهشهای نفسانی و رام کردن غرایز بشری است. پس انسان برای رسیدن به زندگی حقیقی و سعادتمندانه محتاج اندیشه است.» (رسولی محلاتی، 1386 ش: 2/130).
راهکارهای گسترش عفاف
در راستای بیان راهکارهای گسترش عفاف می توان سه بُعد فردی، خانوادگی و اجتماعی را مورد بررسی قرارداد. در ادامه به نقش هر یک اشاره خواهد شد.
فردی
علاوه بر اینکه افراد با کمک یکدیگر میتوانند در گسترش فرهنگ عفاف مؤثر باشند، فرد به تنهایی نیز در این زمینه نقش بسزایی دارد که در ادامه به راهکارهایی درباره «نقش فرد در گسترش فرهنگ عفاف» به تفصیل اشاره می شود:
1. تقویت باورهای دینی
اوّلین گام و حرکت اصولی در گسترش فرهنگ عفاف، آشنایی کامل با دین و تقویت اعتقادات اسلامی در بین افراد جامعه بهخصوص بانوان است. برای نمونه قرآن کریم در بُعد عفاف در پوشش میفرماید:«ای پیامبر! به زنان و دختران و زنان مؤمنان بگو كه خویشتن را به جلباب (چادر) بپوشانند برای اینكه آنها (به عفّت و حریّت) شناخته شوند.» (احزاب/59).
2. احیاء امربه معروف و نهی از منکر
امربه معروف و نهی از منکر، از فروعات بنیادین دین مقدس اسلام به شمار میرود. امام باقر (ع) در بیان ضرورت آن می فرماید:«امربه معروف و نهی از منكر فریضه بزرگ الهی است كه همه واجبات با آن برپا می شود و بهوسیله آن امنیت برقرار میگردد، كسب و كار مردم حلال و حقوق افراد تأمین می شود و در سایه آن آبادانی میآید و از دشمنان انتقام گرفته می شود و كارها رو به راه می گردد.» (حر عاملی، 1409 ق: 11/395).
3. تقویت غیرت مرد و حیای زن
«غیرت» حس درونی است که آفرینش برای محافظت و نگاهبانی از حریم خانواده و پاسداری از نسل در وجود مرد نهاده است، بنابراین می خواهد ناموس خود را از دسترس کامجویی دیگران محفوظ داشته و همسر خود را تنها در انحصار خود نگه دارد. قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «مردان را بر زنان حق تسلط و نگهبانی است.» (نساء/34). زن مسلمان نیز موظّف است با حفظ و تقویت شرم و حیای خدادادی خود، موجبات حفظ و پاکدامنی و عفّت خویش را فراهم آورد.
خانوادگی
خانواده نیز به عنوان یکی از نهادهای مؤثر در این عرصه، بهتر می تواند چنین ارزش هایی را محقق و زمینه های تعمیق و گسترش آن را فراهم نماید، از جمله:
1. رعایت خدامحوری در زندگی؛
اوّلین موردی که باید همواره در زندگی به آن توجّه داشت، جایگزینی خدامحوری و توجّه به اصل توحید و وحدانیت خداوند، به جای خودمحوری هست، چرا که پیامبر بزرگوار اسلام نیز این اصل را به عنوان محتوای تعلیم و تربیت انسان ها اعلام کرد.«بگویید خدایی جز الله نیست، تا رستگار شوید.» (کلینی، 1363 ش:1/176).ایمان و اعتقاد به این اصل، سبب تصحیح رفتار و اخلاق، تزکیه نفس و پیشه کردن عفاف و در نتیجه رستگاری انسان میشود.
2. مأنوس کردن فرزندان با قرآن کریم و معارف دینی؛
یکی از عواملی که میتواند جوانان را از انحرافاتی مانند بیعفّتی، بیحجابی و … حفظ نماید، «ارتباط و اُنس با قرآن کریم» است، در این میان والدین، نقش بسزایی را ایفا خواهند نمود. امام صادق (ع) در این زمینه میفرماید:«هركس قرآن بخواند در حالیكه جوان مؤمنی باشد، قرآن با گوشت و خونش عجین میگردد.» (کلینی، 1365 ش:2/603).
3. بیداری فطرت انسانی
«فطرت در انسان» ابتدا به صورت بذرهایی است که در زمینِ وجودی انسان پاشیده شده است و باید با تربیت صحیح شکوفا شده و صفات عالی انسانی را ثمر دهند، تنها در این صورت است که انسان به فعلیّتی که شایسته اوست و انسانیت نامیده میشود، میرسد بنابراین تعلیم و تربیتِ نادرست، فطرت انسانی را مکدّر میسازد و جلوی رشد و ترقّی آن را میگیرد.
ازاینرو بر هر خانواده ای واجب است با دقت و آگاهی لازم، فرزندان را با احکام و مبانی دین آشنا نموده و وادارشان نمایند تا دستورات دینی همچون رعایت عفّت را در زندگی خود به اجرا درآورند. همچنین با یادآوری آثار تخریبیِ بی عفّتی و گناه به خصوص رفتارهای نامشروع، آنان را برای مقابله با هوای نفس خود آماده نمایند.
4. معرفی الگوهای مناسب برای فرزندان
انسان فطرتاً اسوه پذیر است و از نظر روانی طالب شخصیتی است که او را الگوی خویش قرارداده و در اعمال و افکارش از او تبعیت نماید. در مسائل اساسیِ تربیتی؛ پیامبر اکرم (ص) برای مردم اسوه است. «هر آینه رسول خدا (ص) برای شما الگویی خوب و نمونه ای كامل است.» (احزاب/21). آری پیامبران و معصومین (علیهم السلام) در هر عصر و زمان، الگوی بشریت میباشند.
فواید اعتقاد به بَداء
بَداء در حوزه اعتقادی و عملی آثار ارزشمندی دارد. مهمترین اثر اعتقاد به بَداء، اثبات قدرت مطلق خداست و همچنین با اعتقاد به بَداء، فرق بین علم خالق و مخلوق -گرچه انبیا و اوصیا باشند- ظاهر میگردد (خویی، 1384 ش:540-538)؛ چرا که احتمال وقوع بَداء از طرف خداوند، در علم ائمه (ع) وجود دارد.مهمترین اثر بَداء در زمینه انسانشناسی، نفی جبرگرایی و ایجاد روحیه تلاش است. اعتقاد به اینکه میتوان سرنوشت را تغییر داد، عبد را بهسوی مولا میکشاند و او را امیدوار به استجابت دعا ساخته و از معصیت دور میسازد (طاهری،1378 ش: ص 41).
اجتماعی
اینک به بررسی راههای گسترش عفاف در بعد اجتماع پرداخته میشود.
الف) نقش نهادهای فرهنگی
اگر مسئولین حوزه فرهنگ در سطح جامعه، ضرورت بحث «عفاف» را بهدرستی درک کرده باشند، زمینه گسترش فرهنگ عفاف فراهم خواهد آمد. در ادامه به برخی از وظایف تخصّصی دستگاهها در محور فرهنگ اشاره میشود:
1. الف) وزارت آموزش و پرورش
آموزش و پرورش به عنوان بزرگترین و پرجمعیتترین نهاد آموزش و تربیتی در صورت ساماندهی مناسب، نقش بسیار مهم و مؤثری را در مهار مفاسد اجتماعی و اشاعه فرهنگ عفاف خواهد داشت. در ادامه برخی از این وظایف پیشنهاد می شود:
-بکارگیری مربیان متدیّن؛
-تدوین کتب؛
-برگزاری مسابقات؛ (اجرای مسابقات فرهنگی ـ هنری و عملی باهدف جهتدهی به افکار نسل جوان با موضوع عفاف و حجاب و نظرسنجی از جوانان در تهیه طرح ها و برنامه های مناسب در زمینه عفاف)؛
-آموزش احکام شرعی عفاف و حجاب از طریق استفاده از قابلیتهای علمی و تجربی طلاب آگاه و جوان در مدارس برای تقویت بنیه اخلاقی و دینی دانشآموزان؛
-روشنگری؛ (آشنا کردن جوانان ـ خصوصاً دختران ـ برای شناخت توطئهها، زمینهها، روشها و مجاری نفوذ فرهنگ غربی از طریق مدارس)؛
-تشویق؛
-تأکید بر رعایت عفاف و الگوی مدهای اسلامی و ترویج الگوهای بایسته در پوشش دانشآموزان و کلّیه اعضاء مدرسه و تعریف و تبیین دقیق روابط بین افراد ناهمجنس بر اساس آموزه های دینی؛
-در نظر گرفتن امتیازات تشویقی برای مدیران، معلمان و دانش آموزانی که پوشش اسلامی را رعایت میکنند.
2. الف) سازمان صدا و سیما
امروزه صدا و سیما در متن و بطن زندگی مردم قرارگرفته است و در تأثیرگذاری عمیق آن کمترین تردید نیست. در ادامه به برخی از وظایف این سازمان اشاره خواهد شد:
-ترویج الگوهای مناسب و به تصویر کشیدن ابعاد شخصیتهای الهی اسلام همچون حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) و زنان نمونه معاصر، از طریق تولید فیلم و سریال؛
- به تصویر کشیدن زنان تحصیلکرده، ممتاز، متعهّد و باحجاب در فیلمها و مجموعههای هنری و پرهیز از نشان دادن آنان در نقش ها و شخصیت های عامّه و کمسواد؛
- نشان دادن وضعیت زنان در غرب و مقایسه آن با وضعیت زنان در ایران بهمنظور ایجاد احساس رضایت خاطر زنانِ ایرانی از فرهنگ دینی و پایبندی آگاهانهتر آنان به عفاف و حجاب؛
- تهیه برنامه های متناسب با فرهنگ عفاف و حجاب برای کودکان و استفاده از قهرمان های عروسکی در کارتونها و برنامه های کودک؛
- اتّخاذ سیاست های انضباطی در خصوص بازیگران زن صدا و سیما و جلوگیری از تجلیل و تبلیغ چهرههایی که در مناظر اجتماعی و عمومی با ظاهر و پوشش نامناسب حضور پیدا میکنند.
3. الف) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
بدون تردید یکی از بانیان سهیم در گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، نهاد فرهنگ و ارشاد اسلامی است. به برخی از راهکارهای پیشنهادی در خصوص این وزارت اشاره می شود:
- هماهنگی و نظارت بر رسانه های ارتباط جمعی مانند: روزنامه ها، مجلات و محصولات سمعی و بصری، نمایش ها و … برای توجّه به فرهنگ عفاف و حجاب و رعایت آن؛
-جلوگیری از انتشار و تبلیغ کالاهای فرهنگی که بافرهنگ عفاف و حجاب مغایرت داشته باشد مانند: کتاب، فیلم، نشریات، تماشاخانه و …؛
-نظارت فرهنگی بر اینترنت و جلوگیری از ورود و گسترش مظاهر تهاجم فرهنگی؛
-استفاده مناسب از لباسهای اسلامی ـ ملّی در فیلم های سینمایی و عدم استفاده از این پوشش توسط شخصیت های منفی و منفور در فیلم ها.
-حمایت از انتشار نشریات تخصّصی و پوشاک اسلامی
ب) نهادهای قانونگذاری و اجرایی
جمهوری اسلامی از طریق نهادهای سیاسی نیز میتواند در گسترش و تعمیق فرهنگ عفاف و حجاب نیز نقش مؤثری را ایفا نماید. در ادامه به برخی از این نهادها و وظایف آنان اشاره خواهد شد:
1. ب) نیروی انتظامی
گرچه اجبار برای گسترش فرهنگ عفاف چندان کارساز نخواهد بود ولی نظارت و وجود چنین نهادی برای حفظ عفاف بسیار مؤثر است. نیروی انتظامی به عنوان نهادی قدرتمند و تأثیرگذار در حفظ امنیت جامعه از جمله زنان، نقش مهمّی در گسترش این فرهنگ بر عهده دارد، که به چند مورد اشاره می شود:
- اعلام حدود و ضوابط قانونی عفاف و ملاک های بدحجابی در جامعه به منظور تشخیص مصادیق آن؛
- اهتمام بیشتر به برخورد محترمانه و قانونی با افراد خیابانی، افراد بدحجاب و شبکه ها و باندهای اصلی فساد، فحشا و …؛
- الزام اتحادیه ها و صنوف در مقابله با بدحجابی و بیعفّتی؛
- نظارت و کنترل قانونی و اصولی بر وضعیت اماکن تفریحی و عمومی و … (با مشارکت نهادها و دستگاههای ذیربط)؛
- آموزش، ساماندهی و به کارگیری نیروی آگاه زنان جهت نظارت بر رعایت عفاف زنان در اجتماع با رعایت حریم و حرمت شخصی افراد؛
- ممانعت از تولید، توزیع و نمایش محصولات سمعی و بصری غیرمجاز و نظارت بر مراکز خطرناک آلوده که باعث مخدوش شدن عفّت عمومی می شوند.
2. ب) قوه قضائیه
این سازمان به عنوان یکی از ارکان نظام، در گسترش و تعمیق فرهنگ عفاف میتواند بسیار مؤثر واقع شود؛ به چند مورد از نقش های این سازمان اشاره می شود:
- تدوین قوانین لازم و کارآمد در خصوص پیشگیری از بروز و گسترش فساد و ابتذال در جامعه؛
- پیشنهاد اصلاح قوانین، کارآمد کردن قوانین در خصوص پشتیبانی قضایی از ضابطان، مجازات مجرمان و باندهای اصلی گسترش فساد بدحجابی؛
- گنجاندن مفاهیم عفاف در ابعاد مختلف آن در دوره های آموزشی و تربیتی جوانان و نوجوانان بزهکار و مجرم به منظور بازپروری و اصلاح آنها؛
- تأسیس مراکز استان ها و شهرستان های تابعه، دادسراها و شعبات ویژه برای برخورد با جرائم مربوط به بیعفّتی، منکراتی و باندهای فساد و فحشا و ….
3. ب) مجلس شورای اسلامی
عفاف در همه ابعاد آن از جمله مسائلی است که نبودنش در سطح جامعه، باعث تخریب چهره جامعه اسلامی میگردد. مجلس شورای اسلامی میتواند با واردکردن قوانین صحیح و کارآمد، در متن زندگی فردی و اجتماعی انسانها، اقدامی مؤثر در گسترش فرهنگ عفاف داشته باشد، که به چند مورد اشاره میشود:
- تهیه و تصویب طرح های آسان سازی ازدواج و تأمین منابع مورد نیاز اقتصادی، فرهنگی و … برای زوجهای جوان؛
- توجّه خاص به سیاستهای فرهنگی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی با موضوع عفاف و اهتمام در تصویب قوانین لازم جهت اجرای سیاستهای مذکور؛
- مجلس شورای اسلامی باید طرح های لازم را در مورد برخورد با قاچاق کالاهای مروج ابتذال و بیعفّتی با استفاده از نظر مراجع ذی صلاح تهیه و ارائه کند؛
- مجلس نسبت به تهیه طرح های قانونی در راستای فرهنگسازی و ارائه الگوهای مناسب برای توسعه فرهنگ عفاف اقدام نماید.
پیامدهای گسترش عفاف
انسانی که اعتقاد به اصول و ارزشهایی مانند عفاف دارد، در واقع به سرچشمه همه مهربانیها، زیباییها، پاکیها و عاطفه ها و … ایمان دارد، که سعادت ابدی او را تضمین خواهد کرد. در ادامه به مهمترین پیامدهای گسترش عفاف پرداخته می شود:
الف) پیامدهای فردی
از تأثیرگزارترین پیامدهایی که گسترش عفاف به دنبال دارد تأثیر در فرد است، در این قسمت به چند مورد از پیامدهای فردی اشاره میشود:
1. الف) سلامت و آرامش روانی
اسلام برای تعدیل و رام کردن غریزه شهوت جنسی و رعایت عفّت برای زنان و مردان، تکلیف معین کرده است. یک وظیفه مشترک آنان، مربوط به نگاه کردن است. زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، به قصد لذّت بردن به یکدیگر نگاه کنند، بنابراین عفّت نگاهبان زن از نگاه های آلوده و آسیب های احتمالی است و به زن آرامش میبخشد. رسولالله (ص) می فرمایند:
«و از عفاف، خشنودی، آرامش و سكون، بهره، راحتی، دلجویی، فروتنی، یادآوری، اندیشه، بخشش و گذشت منشعب میشود.» (حرانی، 1389 ش:33).
2. الف) رضایت الهی و تعالی معنوی
رعایت عفاف تعیین شده در دین اسلام وسیله ای ضروری است تا انسان بتواند روح خود را به تعالی برساند.
امام علی (ع) درباره رابطه طاعت و جلب محبت الهی می فرمایند: «مجبوب ترین بندگان در نزد خداوند مطیعترین آنها نسبت به خداوند است.» (تمیمی آمدی، 1366:2/431). کسی که محبّ خداست باید ببیند خدا او را چطور می پسندد، اگر زن بخواهد نظر لطف و مهر خدا را به جانب خود جلب کند، راهش، رعایت عفاف در همه ابعاد آن است.
3. الف) درک لذّت ایمان
از جمله آثار عفّت و پاکدامنی درک لذّت ایمان است. شخص باایمان، خداوند را همه جا حاضر و ناظر می بیند و باور دارد که کارهای او به وسیله فرشتگان الهی ثبت میشود و روزی مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت. این سخن امام خمینی (ره)را به خاطر بسپاریم: «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نكنیم.» این اعتقاد بهترین مانع برابر فسادهای اخلاقی و اجتماعی است و هر قدر تقویت شود، مقاومت انسان در برابر شهوات بیشتر میشود.
امام علی (ع) می فرمایند: «خداوند سعادتمندان را به وسیله ایمان (از خطر گناه) حفظ كرد و ظالمان را به خاطر عصیان و نافرمانی ذلیل و خوار گرداند.» (محمّدی ریشهری،1386 ش:6/344).
4. الف) ارزشمند شدن زن
یکی دیگر از ثمرات عفاف، گرانبهاتر شدن زن برای مرد است. قرآن کریم پس از آنکه توصیه می کند زنان خود را بپوشانند، می فرماید: «این کار برای آنکه (به عفیف بودن) شناخته شوند و مورد تعرّض قرارنگیرند، نزدیک تر است.» (احزاب/ 59).
پس عفاف، احساس ارزشمندی است که موقعیتی بلندمرتبه برای زنان پدید می آورد و مردان را در محدودیت فرومی برد.
ب) پیامدهای اجتماعی
یکی دیگر از پیامدهای گسترش عفاف، پیامدهای اجتماعی است. گسترش عفاف تأثیرات بسزایی را در جامعه به دنبال خواهد داشت که در ادامه به آنها اشاره می شود:
1. ب) استحکام خانواده
عفاف و نقش آن در استحکام پیوند خانواده از جمله اهداف متعالی اسلام است که بایستی در کانون خانواده ایجاد شود. زیرا خانواده اوّلین و بنیادیترین تشکّل اجتماعیِ یک جامعه به شمار میآید. پیامبر اکرم (ص) دراینباره فرمود:«در منظر خدای تعالی، هیچ نهادی در اسلام محبوبتر و عزیزتر از خانواده بر پا نشده است.» (مجلسی،1404 ق:103/222).بنابراین زنان میتوانند با رعایت عفاف در همه ابعادِ آن مانند رعایت پوشش مناسب، اجتناب از خودنمایی، خلوت کردن با نامحرم یا از طریق سخن گفتن شایسته و با دوری از ایجاد وسوسههای شیطانی؛ به استحکام خانوادهها کمک نمایند و سلامت جامعه را حفظ کنند.
2. ب) استحکام نظام اجتماع
هر فردی در جامعه خود، مسئول است. این مسئولیت عام است یعنی هم شامل زنان و هم شامل مردها میشود. بیشتر مسئولیتهای زنان به عفاف آنها بستگی دارد، اگر زن عفاف داشته باشد میتواند اینگونه مسئولیتها را بر دوش بگیرد و شخصیتش بالا میرود، اما اگر عفاف خود را پاسدار نباشد، از عهده انجام اینگونه مسئولیت ها برنمی آید و به مسئولیت های مادری و همسریاش نیز لطمه وارد می آورد.
3. ب) سلامت اخلاق جامعه
آدمیان به حکم نهاد و درون خویش و بر اساس ساختار وجودی خود به عفاف رغبت دارند. عفّت به عنوان یک خصلت انسانی، مبنای روابط افراد در فرهنگ اسلامی است و هر عملکردی که منافی عفّت در جامعه باشد، سلامت اخلاق جامعه را به مخاطره خواهد انداخت. از این رو باید هر چه بهسلامت جامعه لطمه میزند، ریشه کن شود و هر چه سلامت اخلاق جامعه را تضمین میکند تقویت گردد. در جوامعی که حجاب نیست، اخلاق جامعه به شدّت آسیبدیده و برای اصلاح اخلاق جامعه چارهای جز بازگشت به ارزش ریشه ای عفاف، وجود ندارد.
4. ب) مسئولیت پذیری اجتماعی
هر انسانی در برابر خود و جامعه انسانی خود متعهّد و مسئول هست. چنانچه در قرآن کریم میفرماید: «گوش و چشم و دل، همگی مسئولند؛ در برابر كارهایی كه انجام داده اند از آنها سؤال میشود.» (اسراء/36).این مسئولیت عام است؛ زنان و مردان در برابر اعمالی که انجام می دهند چه در خانواده و چه در اجتماع مسئول هستند و در برابر کوچکترین تخلّف و عدم مسئولیت باید در پیشگاه الهی در قیامت حساب پس بدهند.
نتیجه
اهمیّت «عفاف» به عنوان یکی از اساسیترین قوانین الهی، بر هیچ متفکّری پوشیده نیست و دین مبین اسلام با طرح و تأکید آن ، تدابیری اساسی در حوزه خانواده و اجتماع اندیشیده است. امروزه نیز باید برای گسترش عفاف در جامعه جهت ایجاد امنیت اجتماعی اموری از جمله امربه معروف و نهی از منکر، تقویت باورهای دینی و معرفی الگوی مناسب به فرزندان، تربیت صحیح آنان و… را به کاربست. پس اگر مردم خواهان جامعه ای سالم هستند، همه باید پاسدار «عفاف» بمانند. پس در یک سو زنان جامعه اسلامی باید از خودنمایی، خودآرایی و دلربایی در محیط بیرون از خانه پرهیزکرده و مردان جامعه نیز از چشم چرانی و هوسرانی خودداری نمایند. از سوی دیگر نظام اسلامی هم با توجّه به امکانات و مقدوراتی که در اختیار دارد باید با تمهیدات کارشناسی شده و برنامه ریزی دقیق، زمینه ازدواج به هنگام جوانان را فراهم نماید و تمام تلاش خود را جهت آلوده نشدن جوانان به انحرافات اخلاقی به کار گیرد.
کتابنامه
*قرآن کریم.
1. احسایی، ابن ابی مجهور، (1405 ق)، عوالی الآلی، قم: سیدالشهدا (ع).
2. پاکنژاد، رضا، (1369 ش)، اوّلین دانشگاه و آخرین پیامبر (ع)، تهران: کتابفروشی اسلامیه.
3. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمّد، (1366 ش)، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، محقق مصطفی درایتی، قم: دفتر تبلیغات، چ 1.
4. حرانی، ابو محمّد، (1389 ش)، تحف العقول، ترجمه محمّدمهدی سازندگی، قم: نوید.
5. حرانی، ابو محمّد، (1382 ش)، تحف العقول، مترجم جنتی، تهران: موسسه امیرکبیر.
6. حر عاملی، محمّد بن علی، (1409 ق)، وسایل الشیعه، قم: آل البیت(علیهم السلام).
7. دهخدا، علیاکبر، (1373 ش)، لغتنامه دهخدا، تهران: دانشگاه تهران، چ 1.
8. راغب اصفهانی، ابی القاسم الحسین بن محمّد، (1378 ش)، المفردات فی غریب القرآن، تهران: آرایه، چ 1.
9. رسولی محلاتی، سیدهاشم، (1386 ش)، غررالحکم و درر الکلم آمدی (ره)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ 10.
10. طریحی، فخرالدین، (1381 ق)، مجمع البحرین، تهران: مکتب المرتضویه، چ 1.
11. کلینی، محمّد بن یعقوب، (1365 ش)، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
12. کلینی، محمّد بن یعقوب، (1363 ش)، درخشان پرتوی از اصول کافی، مترجم محمّدحسین همدانی نجفی، قم: چاپخانه علمیه قم.
13. مجلسی، محمّدباقر، (1404 ق)، بحارالانوار، بیروت: الوفا.
14. محمّدی ریشهری، محمّد، (1386 ش)، میزان الحکمه، قم: دارالحدیث.
خانم نادری - طلبه سطح دو مدرسه علمیه امام خمینی(ره) رباط کریم
برگزیده سومین جشنواره علامه حلی استان تهران
حجاب قرآنی و نقش آن در نهاد خانواده
چكیده:
پوشش و حجاب پرتوئی از آفرینش الهی است كه فلسفه وجودی آن حفظ مقام و ساحت مادی و معنوی زن و مرد و زمینه ساز رشد و كمال آن ها تا مراتب عالی انسانیت است. یكی از قوانین ربانی در شرایع الهی مسأله حجاب و پوشش بوده است و خالق بشر كه بر تمای اسرار و رموز آفرینش، عالم خبیر است، زیبایی، امنیت، رشد و تعالی انسان ها به خصوص زن را در پوشش و عفاف و حجاب دانسته است، آیات نورانی قرآن كریم این حكم الهی را به نحو مطلوب تبیین و سیره ی قرآنی معصومین (علیهم السلام) به ویژه سیره معصومه كبری فاطمه زهرا (س) آن را به بهترین شكل به منصه ظهور و اجراء در صحنه زندگی رسانده اند. در این مقاله، پوشش به عنوان یك خواسته فطری و عقلانی انسان مورد توجه قرار گرفته و بر همین اساس این حكم امضائی اسلام در شرایع و ادیان آسمانی قبل از اسلام نیز مورد جستجو و بیان، واقع گردیده و آن گاه معنای لغوی و اصطلاحی حجاب در قرآن كریم مشخص و آثار و بركات حجاب از جمله رشد و حفظ عفاف و حیا مورد توجه و نقش آن در پایداری نهاد مقدس خانواده بیان گردیده است و در پایان آثار زیانبار بی حجابی و بد حجابی ارائه شده است. از آن جا كه این موضوع قرآنی نقش بارز و آشكاری در نهاد خانواده (از حیث آبادانی و رشد یا تخریب آن) دارد سعی شده همه این موضوعات با رویكرد به جایگاه نهاد خانواده از منظر قرآن ارائه گردد.
كلید واژگان:
حجاب و پوشش، حیا جایگاه خداوند در قرآن و روایات
مقدمه:
وضع و جعل احكام دین از طرف شارع مقدس حضرت حق تبارك و تعالی منطبق با فطرت، عقل و حكمت بوده و هر كدام از آن ها از هدفمندی خاصی برای رشد و تعالی انسان برخوردار بوده اند حجاب و پوشش قرآنی یك حكم از مجموعه احكام واجب الاجراء الهی است كه از اهداف، آثار، بركات و نقش آفرینی های خاصی برخوردار است و اگر حقیقت این حكم برای انسان ها روشن و آشكار گردد بعید است كه فطرت های سالم و خداخواه تسلیم آن نشوند و آن را اطاعت ننمایند. قرآن كریم دین را فطری می داند یعنی دین بنیان كننده ی طبیعی ترین قوانین وجود بشری است و به عبارت دیگر دستورات اسلامی منطبق بر مسیر شكوفائی فطرت بشری است و با كمی دقت بر این دستورات و احكام فطری، اهداف، آثار و نتایج عقلانی و حكمیانه آن ها نیز آشكار می گردد. بر همین اساس حجاب و پوشش اسلامی كه یكی از اوامر انسان ساز الهی و یكی از احكام حیات بخش اسلام در زندگی طیبه است و منطبق بر فطرت بشر و مبتنی بر نیازها و شرایط روانی او و زمینه ساز پویائی و كمال انسانی خواهد بود و اصولاً عمل به قوانین اسلام یك عمل اعتباری و قراردادی نیست بلكه عمل به قوانین اسلام یعنی پاسخ گوئی به نیاز فطرت است.
جنس زن از دیدگاه اسلامی دارای شخصیت شایسته و موقعیتی الهی است كه می تواند مدارج كمال را طی كرده و به مراتب عالی انسانیت راه یابد. دامن زن مدرسه انسان كمال جو است و جایگاه الهی و والای این گوهر آفرینش اقتضاء دارد كه در قلعه مستحكم حجاب و پوشش قرار گیرد تا ارزش های او مصون و محفوظ بمانند.
طرح یك سؤال
اگر میل به پوشیدگی و حجاب ریشه در فطرت آدمی دارد پس چرا میلیون ها انسان در سراسر جهان نیم برهنه و بی حجاب هستند؟
پاسخ به این سؤال جواب های متنوع و متعددی را می طلبد كه به ترتیب به طرح آن های می پردازیم:
*ج1) میله به پوشیدگی ریشه در فطرت انسان دارد و تمایل به پوشش و حجاب كامل بازگشتی به فطرت اصیل انسانی است. قرآن كریم انسان را صاحب فطرتی می داند كه نیازهای او و پاسخ گوئی به آن ها را براساس آن (فطرت) و در امر به پوشش و حجاب به عنوان یك امر و نیاز فطری و وجودی انسان آن را سبب ساز برمی شمرد.
سلامت جسمی، روحی و روانی و فكری و زمینه ساز پویائی و كمال انسانی قلمداد می كند كسانی كه این فطرت الهی را در ساختار وجودی خود نادیده گرفته و به آن پشت پا زده و به انكار آن پرداخته اند به سمت برهنگی و نیمه عریانی روی آورده و انحراف آنان ربطی به واقعیت وجدان طبیعی و ساختمان فطری ایمان و اخلاق بشر ندارد.
*2) غفلت از نیازهای فطری و یا تغییر دادن نحوه پاسخگوئی به آن نیازها ناشی از ناآگاهی و دوری از آموزش ها و هدایت های الهی است كه موجب گردیده ناخواسته در مسیری بر خلاف فطرت الهی خود گام بردارند.
*3) دین زدائی و تبلیغات علیه دین و ارزش های دینی كه منطبق با فطرت است از یك سو و تمایلات نفسانی و شیطانی انسان و گرایش او به هوس رانی و تنوع طلبی بی حد و حصر و تلقین های رنگارنگ در قالب آموزش های اجتماعی از سوی دیگر موجب دوری انسان از فطرت و سقوط در برهنگی و عریانی و بی حجابی عصر حاضر شده است.
حجاب و پوشش حكم امضائی اسلام:
لباس پوشیدن و پوشش اندام، شأنی از شئون انسانی و پدیده ای است كه تقریباً به اندازه طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه ی جغرافیای امروزین زمین گسترش داشته و دارد و این موضوع رابطه مستقیمی با سلامت خانواده و تحكیم و استمرار او دارد. و اما پرداختن به این موضوع مستلزم نگرشی به تاریخ مستند حجاب و پوشش در ادیان الهی است. با بررسی متون دینی اعم از تورات، انجیل و قرآن كریم و بررسی قوانین مدنی در جوامع قبل از اسلام مانند هند، یونان و ایران كه تابع ادیان الهی و متون مقدس بوده اند در خواهیم یافت كه حجاب و پوشش زنان و مردان یك فضیلت اخلاقی و انسانی در تمدن های بشری به حساب می آمده و مردم خود را مُقید به آن می دانسته و انحراف از آن به نوعی بداخلاقی و مقابله با ارزشهای تثبیت شده تمدن های بشری بوده كه مؤاخذه و مجازات به همراه داشته است. قرآن كریم حجاب و پوشش را در خصوص اولین رسول الهی و خانواده او مطرح می سازد و حضرت آدم (ع) و همسر گرانقدر او (حضرت حوا) را دارای حجاب و پوشش مناسب دانسته كه با امكانات زمانه مظاهر شرم و حیا و عفت را به خوبی پوشش داده و خود را با آن پوشش و حجاب محفوظ داشته اند. همچنین قرآن كریم در آیه 31 نور تاریخ حجاب را در جزیرة العرب قبل از تشریع حكم حجاب را مطرح ساخته كه زنان عرب با استفاده از روسری بلند خود را می پوشانده اند.
(و قل للمومنات … و لیضربن بخمر هن علی جیوبهن) (نور – 31) از این كه زنان مومن به قرار دادن روسری های خود بر گریبان ها (سینه ها) امر شده اند معلوم می شود این نحوه پوشش متعارف بوده است (خُمُر) جمع خمار به معنای مقنعه است كه پوششی برای سر زنان و دو طرف آن در جلوی سینه رها بوده است (مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 217) همچنین آیه 59 سوره احزاب اشاره بر این موضوع دارد زنان در جاهلیت و صدر اسلام برای پوشاندن بدن خود از روپوش های بلند استفاده می نمودند.
اسلام عزیز با قوانین و احكام وحیانی اش به جنس زن احترام بخشید و او را به مقام واقعی اش رساند و برای حفاظت و حراست از او و ارزش های او حكم حجاب را امضاء و آن را به كمال رساند. زن مسلمان آن گاه كه پیكر خویش را در حصار امین حجاب قرار می دهد ارزشمندی و جایگاه رفیع خود را می یابد و احساس می كند.
حجاب در قرآن كریم:
حجاب در لغت به معنای پرده، پوشش و حایل بین دو شیء است. زن محجوب، زنی است كه با پوششی مناسب خود را به طور پوشانده باشد، مقصود از حجاب در این جا پوشاندن در طبق موازین شرع در برابر نامحرم است. ما در بررسی قرآنی حجاب ابتداء فلسفه حجاب، اهمیت حجاب و آثار حجاب و نقش آن در نهاد خانواده و احكام حجاب خواهیم پرداخت:
فلسفه حجاب:
در سوره احزاب آیه ی 59 آمده است:(یا ایها النبی قل لاَزواجك و بناتك و نساء المومنینَ یدنین علیهن من جلابیبهن ذلك ادنی ان یعرفن فلا یُوذَین)
ای پیامبر به زنان و دختران بگو كه فلسفه حجاب و پوشش كامل، امنیت، مصونیت و سلامت شما از آزار و اذیت دیگران است و موجب پاكی و عفت شما می شود و ای پیامبر تو موظف به آموزش و تعلیم كیفیت و كمیّت حجاب و پوشش هستی و بایستی فرمان خدا را به آنان ابلاغ نمائی. آیات 6 سوره نور، 53 و 55 و 59 سوره احزاب بر این مفاهیم دلالت دارند.
اهمیت حجاب:
قرآن كریم پوشش زن را نشانه عفت و پاكدامنی او دانسته و برآن تأكید دارد.
(و القواعد من النساء الّاَتی لایرجون نكاحاً فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرّجات بزینه …) (سوره نور – 60)
همچنین قرآن رعایت حجاب از سوی زنان و دختران را نشانه پرهیزگار و تقوا پیشگی آن ها می داند
(لا جناح علیهن فی آبائهن و لا ابنائهن و لا … و اتقین الله ان الله كان علی كل شیء شهیدا) (احزاب – 55)
در آیه 60 سوره نور حجاب و پوشش حتی برای زنان سالخورده و بی رغبت به زناشوئی مایه ی خیر و صلاح شمرده شده است.
(والقواعد من النساء الاتی لا یرجون نكاحاً … و ان یستعفِفن خیر لهن) (سوره نور – 60)
آثار حجاب:
قرآن كریم در مجموعه آیاتش پنج اثر را از آثار بارز و ظاهر رعایت حجاب از سوی زنان و دختران می داند.
رعایت عفت و حجاب، مایه ی بهره مندی زنان از آمرزش الهی می گردد.
(یا ایها النبی قل لازواجك بناتك و نساء المومنین یدنین علیهن من جلا بیبهن … و كان الله غفوراً رحیماً) (سوره احزاب – 59)
رعایت حجاب و پوشش برای زنان و دختران حتی زنان سالمند در جهت خیر و صلاح و سلامت آن هاست.
(و القواعد من النساء الاتی لا یرجون نكاحاً … و ان یَستعفِفن خیر لهن) (سوره نور – 60)
رعایت حجاب و پوشش مناسب، راهی برای شناخته شدن زنان آزاده و با شخصیت است.
(یا ایها النبی قل لازواجك بناتك و نساء المومنین … ذلك ادنی ان یعرفن) (احزاب – 59)
رعایت حجاب و پوشش مناسب زنان و دختران، مایه ی حفظ طهارت و پاكی مردان و زنان است.
(و اذا سألتموهن متاعا فسئلوهُن من وراء حجاب ذلكم اطهر لقلوبكم و قلوبهن) (احزاب – 53)
رعایت حجاب و پوشش زنان مایه ی مصونیت آنان از تعرض هوسرانان و سلامت یابی آن ها می شود.
(یا ایها النبی قل لازواجك بناتك و نساء المومنین یدنین علیهن … ادنی ان یعرفن فلایوذین) (احزاب – 59)
صاحب مجمع البیان در ذیل آیه نوشته است احتمالاً مقصود از (یعرفن) شناخته شدن به عفاف و پاكی است كه در نتیجه، اهل هوس مزاحم آنان نشوند و مقصود از جلابیت روسری و مقنعه بوده كه سر و صورت خود را با آن می پوشاندند.
احكام حجاب:
در قرآن كریم پانزده حكم كلی پیرامون حجاب و پوشش و نحوه ی آن در موقعیت ها و در نزد اشخاص و حالات ارائه نموده است.
واجب نبودن حجاب برای سالخورده و ناامید از زناشوئی، در صورت اجتناب از خودآرائی و آرایش (نور – 60)
حرمت آشكار ساختن زینت ها و محلهای آن ها در بدن بر زنان و دختران (نور – 31)
واجب نبودن پوشش صورت و دستها در زنان (نور – 31)
وجوب حجاب برای همسران و دختران پیامبر (ص) به عنوان الگوی زنان دیگر (احزاب – 59)
وجوب پوشش زیورآلات و مواضع آن از سوی زنان مسلمان به هنگام رویاروئی با زنان غیر مسلمان (نور – 31)
واجب نبودن حجاب بر زنان برای شوهر، پدر، پدرشوهر، پسران و … (نور – 31)
عدم وجوب پوشش زیورآلات و مواضع آن بر زنان مومنه هنگام رویاروئی با زنان مومنه دیگر (نور – 31)
واجب نبودن پوشش زیورآلات و مواضع آن برای زنان به هنگام برخورد با غلامان مملوك خود (نور – 31)
واجب نبودن پوشش زیورآلات و مواضع به هنگام مواجهه با خدمتگزاران بی رغبت به امور زناشوئی (نور – 31)
واجب نبودن پوشش زیور آلات ومواضع آن برزنان در رویاروئی با كودكان غیر ممیز (نور-31)
اولویت رعایت حجاب بر زنان و دختران پیامبر (ص) (احزاب – 59)
زنان مؤمنه موظف به پوشاندن سر و گلو و سینه خود از نگاه نامحرمان هستند (نور – 31)
زنان مؤمنه موظف به پوشاندن پاها و زینت های آن هستند (نور – 31)
زنان مؤمنه موظف به رعایت پوشش و حفظ خود از نامحرم هستند (احزاب – 53 و 54)
واجب نبودن حجاب برای زنان مومنه در مواجهه با محارم خود (پدران، پسران، پسران برادر، خواهر و زنان مومنه دیگر (احزاب – 55)
حجاب و پیوند با آن حیا:
برآیند تفسیری قرآن دلالت بر پیوستگی حجاب با حیا مثبت دارد. از این رو این بخش از پژوهش به مفهوم حیا و حیا در قرآن و ضرورت حیا در بانوان پرداخته شده است.
مفهوم حیا:
معادل فارسی حیا شرم و آزرم است علامه مجلسی درباره حقیقت حیا می نویسد حیا است كه موجب گرفتگی نفس از ارتكاب كار زشت می شود و باعث خودداری نفس از انجام كاری بر خلاف آداب، از ترس سرزنش می گردد.
حیا مانع از آن می شود كه انسان هر چیزی را كه از قلبش می گذرد بر زبان آورد، حیا برای هر انسانی نیكوست اما در بانوان نیكوتر و زیبنده تر می باشد، لذا در روایاتی حیا به ده قسمت تقسیم شده است كه نه قسمت آن، از آن زنان و یك قسمت از آن مردان شمرده شده است.
حیا در قرآن
(فَجاءتْهُ إحْدَا هُما تمشیَ عَلی اسْتِحْیاء قالَتْ أنَّ أبی یَدْعُوكَ) (قصص – 25)
ناگهان یكی از دو زن، به سراغ او آمد در حالی كه با نهایت حیا گام برمی داشت گفت: پدرم از تو دعوت می كند…»
ضرورت حیا در بانوان
حیای زن همانند دژی است كه زن به خودی خود در روابطش با مردان برای خویش در نظر می گیرد.
یكی از دلایل اصلی وجود حیا در انسان حفظ عفت و كنترل شهوت است. امام علی (ع) می فرماید: علت پاكدامنی حیاست.
حیا یكی از بهترین نیروهای كنترل كننده درونی است. پوشش و حیا دو مقوله ی جدایی ناپذیرند زیرا تا جلوه ای از حیا در زنی وجود نداشته باشد، پوشش را هم به طور كامل رعایت نخواهد كرد. زنان با حیا كسانی هستند كه با پوشش كامل از نمایش دادن موی سر و زینت های خود شرم دارند.
*نقش حجاب و پوشش مناسب درحفظ نهاد خانواده:
زن و مرد به عنوان دو ركن خانواده، لباس هم و آبروی هم هستند و حجاب زن آسودگی فكر مرد و سلامت خانواده را به همراه دارد واین موضوع درآیات وروایات مورد تاكید قرار گرفته است.
1- آرامش روحی:
خانواده (زن و شوهر) در قرآن كریم آیاتی از آیات خدا و مایه آرامش روحی شمرده شده است.
چنان كه خداوند فرموده است:
(وَ مِنْ آیاتِهِ أنْ خلق لكم مِنْ أنْفُسِكُمْ أزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً أِنَّ فی ذَلكَ لَآیاتٍ لِّقَومِ یَتَفَكَّرُون) (روم – آیه 21)
و ازنشانه های او این است كه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در كنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد در این امر نشانه هایی است برای گروهی كه تفكر می كنند.
2- زینت بخشی یكدیگر:
(هُنَّ لِباسٌ لَّكُمْ وَ أنْتُمْ لِباسٌ لَّهُنَّ) (بقره – آیه 187)
آن ها لباس شما هستند، و شما لباس آن ها؛ هر دو زینت هم و سبب حفظ یكدیگرند.
لباس وسیله پوشش و حفاظت بدن است.
و به قول علامه طباطبائی در این آیه استعاره بسی لطیف به كار برده شده است. زن برای مرد و مرد برای زن به عنوان لباس و پوشش می باشد كه همدیگر را از آلودگی و فجور محافظت می كند و نیز همان طوری كه لباس مایه زینت و زیبایی برای انسان است، زن و مرد نیز مایه زینت و زیبایی برای یكدیگرند.
3- محبوبیت و عزت بخشی:
نظام خانواده نظام ارزشمند و محبوبی است كه در اسلام هیچ بنایی محبوب تر از او پایه ریزی نشده است.
پیامبر اسلام (ص) می فرماید: (در اسلام هیچ نهادی محبوب تر و عزیزتر از تشكیل خانواده در نظر خداوند بنا نشده است).
نظام خانواده از چنان جایگاه و مقام شایسته در اسلام برخوردار است كه حتی تأثیری روی ثواب عبادت و بندگی می گذارد، تا جایی كه دو ركعت نماز كسانی كه تشكیل خانواده داده اند برتر از عبادت فرد مجردی است كه شب و روز نماز بخواند.
امام باقر (علیه السلام) فرموده است: (دو ركعت نماز مرد متأهل افضل و بهتر از نماز مرد مجردی است كه شب را به عبادت بایستد و روز را با روزه سپری كند).
این روایات و نیز روایایتی قریب به این مضمون كه در متون اسلامی، وارد شده به خوبی جایگاه و ارزش والای خانواده و تشكیل آن را تعیین می كند.
*نتایج حجاب در استحكام و سلامت بخشی خانواده:
بدون شك جامعه ای از سلامت كامل برخوردار است كه خانواده به عنوان جزء كوچك آن جامعه از سلامت و استحكام كامل و كافی برخوردار باشد، از این رو، اگر خواهان سلامت و تقویت بنیان جامعه هستیم، باید همه نیروهای خود را در جهت استحكام و تقویت پیوندهای خانوادگی بسیج كنیم. در جامعه ای كه برهنگی بر آن حاكم است هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه است مقایسه ی آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ریشه ی خانواده را می سوزاند این است كه این مقایسه آتش هوی و هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن می زند. زنی كه با بیست یا سی سال در كنار شوهر خود زندگی كرده و با مشكلات زندگی جنگیده و درغم و شادی او شریك بوده است، پیداست كه اندك اندك بهار چهره اش شگفتی خود را از دست می دهد و روی در خزان می گذارد.
در چنین حالی كه سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوان تری از راه می رسد و در كوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسه ای می دهد؛ و این مقدمه ای می شود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زنی كه جوانی خود را نیز بر باد داده است.
آری با بی حجابی روابط آزاد و نامشروع جنسی جامعه را فرا می گیرد و به همان نسبت كانون خانواده ها سست شده و آمار ازدواج كاهش می یابد و ازدواج های گذشته هم به كاهش می یابد و ازدواج های گذشته هم به جدایی و طلاق منجر می شود. بنابراین وجود خانواده سالم و مستحكم در گرو گسترش فرهنگ حجاب خواهد بود.
پی نوشت:
1-مكارم شیرازی – ناصر – تفسیر نمونه، ج 16(جمعی از نویسندگان)، تهران، داراكتب الاسلامیه، 30 شعبان 1399 ھ . ق. (مصادف با 1358 ھ . ش)، ص 23و
2-احمدی، علی اصغر، فطرت بنیان روان شناسی اسلامی، تهران، انتشارات امیركبیر، 1362.
3-همان.
4-فلسفی، محمد تقی، گفتار فلسفی كودك از نظر وراثت و تربیت (مجموعه ای از سخنرانی دانشمند معزز آقای فلسفی)، تهران، هیأت نشر معارف اسلامی، 1381 ھ . ق، ص 29.
5-استاد ملك، فاطمه، حجاب و كشف حجاب در ایران، تهران، عطایی 1367، ص 15 – 13.
6-همان.
7-حداد عادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران، سروش 1363 ھ . ش، ص 53.
8-حر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه ج 14، بیروت، داراحیاءالتراث العربی 1403 ھ . ش، ص 139 – 138
9-ضیاء پور، جلیل، پوشاك زنان ایران از كهن ترین زمان، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر 1347 ھ . ش، ص 165.
10-شرتونی، سعید، اقرب المواردفی فصح العربیة و الشوارد، تهران، دارالاسوه للطباعه و النشر 1374.
11-مجلسی، محمد باقر، مرآت العقول، ج 8، ص 187.
12-محمدی ری شهری، محمد، میزان الحكمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1377، ج 3، ص 1360.
13-همان.
14-وشنوه ای، قوام الدین، حجاب در اسلام، ترجمه و اضافات از احمد محسنی گرگانی، قم، بی نا، 1352، ص 14.
15-اشتهاردی، محمد، پوشش زن در اسلام، قم، انتشارات ناصر، بی نا 70.
16-مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران دارالكتب الاسلامیه 1372 ھ . ش.
17-طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 2، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1402 ھ . ش.
18-صدوق، محمد بن علی، الهدایة، چاپ اول، قم ناشر مؤسسه امام هادی (علیه السلام)، 1418 ھ . ق، ص 257.
19-حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 14، چاپ دوم، قم آل بیت، 1414 ھ . ق، ص 7.
منبع: فصلنامه قرآنی كوثر/شماره 33
نویسنده: مرضیه قاسمی/حجة الاسلام سید محمد رضا علاءالدین (پژوهشگر علوم قرآنی و استاد راهنمای سطوح حوزه)/-(مربی و پژوهشگر علوم قرآنی)