حمله موشکی سپاه به مقر سرکردگان جنایت تروریستی اهواز
روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه ای از هدف قرار دادن مقر سرکردگان جنایت تروریستی اهواز در شرق فرات در کشور سوریه با 6 فروند موشک بالستیک زمین به زمین در نخستین ساعات بامداد امروز(دوشنبه) توسط یگان موشکی نیروی هوافضای سپاه خبر داد و تاکید کرد: ، امنیت ملت ایران خط قرمز نیروهای مسلح بوده و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در صیانت ازمیهن اسلامی و تامین امنیت و آرامش مردم عزیز از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و مشت آهنین خود را همچنان مهیای پاسخ قاطع و کوبنده به هر گونه شرارت و شیطنت دشمنان قرار خواهد داد.
معارف ثقلین-1
متن تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «فرنگیس» منتشر شد
در مراسم هفتمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت با موضوع بررسی نقش بانوان در دوران دفاع مقدس که صبح امروز در مؤسسهی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد، تقریظ رهبر انقلاب منتشر شد.
هفتمین پاسداشت ادبیات جهاد مقاومت با رونمایی از تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «فرنگیس» امروز هشتم مهرماه، با حضور علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور، حجتالاسلام والمسلمین شیرازی، مرتضی سرهنگی و جمعی از نویسندگان دفاع مقدس برگزار شد.
معصومه آباد، نویسنده کتاب «من زندهام» در ابتدای این نشست با بیان اینکه امروز به پاسداشت ایثار و نشر فرهنگ مقاومت گرد هم آمدهایم، گفت: هدیه امروز خانم حیدرپور است و رشادتی که او در بخشی از تاریخ دفاع مقدس نشان داد و قلم خانم فتاحی است که روستای گورسفید را به ما معرفی کرد. فتاحی از گورسفید دختری را به ما معرفی کرد که از جنس آهو و خورشید بود. استعارهها و تعابیری که در این کتاب به کار رفته برایم جالب بود.
تعلیم مرئی، تربیت نامرئی
کی از اشکالاتی که معمولاً به نظام آموزش و پرورش ایران وارد میشود و تا حد زیادی هم درست است، این است که در مدارس ما در بهترین حالت، چیزی که اتفاق ضدتربیت است. پرسش مهم در اینجا این است که چرا تربیت که ما آن را بسیار مهمتر از تعلیم میدانیم، در مدارس ما صورت نمیگیرد. پاسخهای متعددی میتوان به این پرسش داد که هر کدام در جای خود درست است و من تنها به یکی از آنها اشاره میکنم و آن این است که ما تربیت را هم مانند تعلیم، مرئی میدانیم؛ درحالیکه تربیت بیشتر نامرئی است. منظور از نامرئی نامحسوس است که البته به یک معنا هم محسوس است؛ (مثل گشت نامحسوس).
منظور از تربیت نامرئی یا نامحسوس، نهادن تأثیرات روانی و رفتاری مثبت بر دانش آموزان است؛ اما تأثیراتی که ناشی از سخنان و توصیه و پندهای معلم نیست و به عبارتی از جنس کلام نیست، بلکه ناشی از حالت و رفتار و سکوت آموزگار است؛ چیزی که امروزه آن را با عنوان زبان بدن میشناسیم. معلم بزرگواری که گمان کند به همان روشی که مثلاً علوم تدریس میکند، صرفاً به همان روش هم میتواند و باید اثر تربیتی بگذارد، در کار تربیت ناکام خواهد ماند؛ زیرا او با این تلقی بیش از آنکه مراقب پیامهای نگاه، سکوت، چینهای پیشانی، حالت ابروها، لحن و تن صدایش به دانش آموزان باشد؛ به فکر این است که چه مطالبی را به دانش آموزان «بگوید».
من وقتی به خودم مراجعه میکنم جملات چندانی از معلمانم به یاد ندارم که نقل قول کنم؛ اما تا بخواهی از حالتها و کنشها و واکنشهای معلمانم حتی حالت راه رفتنشان خاطره دارم. دختر دبستانیام من را مؤظف کرده که هر شب پیش از خواب دو تا از خاطرات دوران مدرسه را برایش تعریف کنم و الآن مدتی است کارویژهی من پیدا کردن این خاطرات در اعماق حافظهام است و جالب اینکه اگر گاهی شبی به دلیلی نتوانم برایش تعریف کنم؛ بدهی من به حساب میآید و فردا شب باید چهارتا تعریف کنم!
رهنمودهای آیت الله العظمی صافی گلپایگانی برای تحصیل و تدریس علوم حوزوی
* بایسته های تحصیل و تدریس علوم حوزوی از منظر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
دروس حوزه، از مقدمات گرفته تا سطوح عالی و خارج حوزه، و شیوه تدریس که در همه اینها مرسوم است، این شیوه از تدریس اولاً برای تبیین مسایل فقهی و ثانیاً برای پرورش روحانیون جهت آشنایی به نحوه ورود و خروج در مسایل و چگونگی تتبع در مسایل فقهی است. هدف درس خارج کسب ملکه اجتهاد توسط طلاب است نوشتاری که در ادامه می خوانید رهنمودهای مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله صافی گلپایگانی برای رسیدن به عالی ترین مدارج علمی بر اساس شیوه استنباط فقهی و سیره عملی استادشان، حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره)، می باشد.
٭ مبنای قرآنی ضرورت وجود حوزه های علمیه
«گواه بر اصالت اسلامى حوزه هاى علمى و اینکه تأسیس آن یک برنامه قرآنى است که در عصر رسول خدا(ص) اجرا شد در قرآن کریم است که: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفرُوا کافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِى الدّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إذا رجعوا إلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ؛ سزاوار نیست که همه مؤمنان رهسپار (جهاد) شوند. پس چرا از هر گروهى از ایشان دسته اى کوچ نمى کنند تا در دین فقیه شوند و هنگامى که به سوى قوم خویش بازگشتند، آنان را بیم دهند، شاید آنان (از گناه و طغیان) بپرهیزند.» (توبه/122) از این آیه شریفه استفاده مى شود که مسئله تربیت در علوم اسلامى و تحصیل و تعلم و تفقه در دین، به صورت فردى و اجتماعى و همچنین مسئله تبلیغ و انذار، یک مسئله و موضوع مهم اسلامى و در کنار واجبات دیگر، بلکه فى الجمله مقدم بر آنهاست. (1)
انتقام از شکست پروژه تابستان داغ
به دنبال نقض برجام از سوی آمریکا، چند مقام آمریکایی خبر دادند برای ایران تابستانی داغ را پیشبینی میکنند و همزمان دو مقام سعودی و اماراتی در لبنان به یک چهره سیاسی که در بازیهای سیاسی عربستان بر سرنوشت لبنان مردد مانده بود، خبر دادند که در ماههای آینده اخبار شگفتآوری در ایران خواهند داشت. استراتژیستهای حامی ترامپ با تصور تأثیر فشارهای تحریمی و اقتصادی، سازماندهی گروهکهای ضد انقلاب را برای عملیات ایذایی و سرگرمسازی نیروهای نظامی - امنیتی و سپس جهتدهی به اعتراضات احتمالی خشنسازی، تداومدهی و سرانجام حضور مسلحانه و زدن تیر خلاص را در این سناریو مهم شناخته و از این رو ارتباطگیری با آنها را توجیه کردهاند. در همین راستا، تفالههای سیاسی چون گروهک نفاق، سلطنتطلبان و حتی گروهکهای تجزیهطلب و قومی وقیحانه با مقامات آمریکایی نشستهای علنی برگزار کرده و عربستان نیز ضمن فعالسازی برخی گروهکهای تکفیری و قومیتی قول مساعدت مالی و لجستیکی را داده بود که دادن پایگاه به منافقین در منطقه تبوک، پذیرایی از رضا پهلوی نماد فلاکت سلطنتطلبان، میزبانی از سران گروهکهای قومیتی چون الاحوازیه و تحرکبخشی به گروهکهای تکفیری در جنوب شرق، اقدامات لو رفته آن است.
تنها نتیجه این پروژه پر سر و صدا و داغ، چند عملیات تروریستی در مناطق مرزی در شمال غرب و جنوب شرق، بر هم زدن فضای یک ورزشگاه و آتش زدن پرچم جمهوری اسلامی، جهتدهی به شعارهای چند اجتماع اعتراضی کوچک مانند «سوریه را رها کنید»، آتش زدن چند سطل زباله، شلیک به یک جوان بیگناه و عبوری در حاشیه یک اجتماع اعتراضی در کرج و شعارنویسیهای هتاکانه بود که به زعم سناریونویسان و طراحان بر اقتدار نظام خدشه وارد کرده و با لطمه به ابهت نظام زمینه توسعه و فراگیری اعتراضات و موجسواری بر آن برای تبدیل به آشوب و براندازی را فراهم کرده و با متوقف کردن روند قدرتیابی و توسعه جمهوری اسلامی ایران، کشورمان را پیش از انقلاب اسلامی برگرداند که در صف متحدان و دولتهای وابسته و در تراز گاوهای شیری، چون سعودیها و اماراتیها قرار دهد.
در تابستان مورد انتظار دشمنان ایران اسلامی نه تنها این سناریو تحقق نیافت؛ بلکه در هفتههای پایانی آن با هدف قرار گرفتن مقر فرماندهی یکی از گروهکها که سرکردگان آن وقیحانه به آمریکا سفر کرده و به دنبال اجرای دستور آمریکاییها برای اتحاد با دیگر گروهکها و کشاندن ناامنی به داخل ایران اسلامی تلاشهایی به خرج داده و چند اقدام تروریستی علیه مقرهای نظامی انجام داده و در ارتباطگیری با سعودیها و دریافت مواجب مزدوری وقاحت به خرج میدادند، هدف اصابت چند فروند موشک قرار گرفت. این اقدام یک سیلی به حساب میآمد که میتوانست موجبات تزلزل دیگر گروهکهای ضد انقلابی را فراهم کند.
از این رو اربابان آنان چارهسازی کرده و با بهکارگیری چند تروریست روسیاه، جنایتی را رقم زدند تا سروصدای آن برای شکست پروژهای که با اتمام تابستان به سردی گراییده بود، کفایت کند.
انتخاب مراسم رژه نیروهای مسلح در اهواز و شلیک به نمادهای اقتدار و مردم مشتاق و همراه آنان با اطمینان دادن به تروریستها به نمایشی بودن مراسم، انبوه بودن جمعیت که امکان کشتار را فراهم، ولی عکسالعمل برای مقابله را دشوار میکند و مقدور بودن فرار پس از عملیات تروریستی، اقدامی جبرانی برای این شکست بود که ذوقزدگی مشاور سیاسی ولیعهد امارات آن را لو داد. او با حمایت علنی از تروریستها، اعلام قبلی بنسلمان را مبنی بر اینکه به دنبال کشاندن ناامنیها به داخل جمهوری اسلامی ایران است و حمله به یک مراسم نظامی را دلیل خود برای حمله مسلحانه نامیدن این اقدام بزدلانه نامید و سعی کرد با ژستی تهاجمگونه به دیگر تروریستها برای ادامه حمایتها امیدواری دهد. همچنین سکوت در کشور عربستان و حمایت پس از این اقدام تروریستی و محکوم نکردن آن گویای ادامه شرارت و شرارتانگیزی سران مفلوک این دو کشور عربی است که سابقه حمایت از تروریستهای تکفیری و کینه شکست آنان در سوریه و عراق را نیز در پرونده سیاه خود دارند.
البته این وقاحت معطوف به توهم برآمده از به هم پیوستگی مجموعهای از اشرار است که در دولتهای آمریکا و انگلیس در سطوح مختلف وجود دارند. ابراز شعف ترامپ از آشوبهای شهری ایران، منع دوتابعیتیها از سفر به ایران از سوی انگلیس و غیبت سفیر این کشور در زمان این عملیات تروریستی و میزبانی این کشور از سران این گروهک، آنان را شریک رسمی در شرارت و تروریسم قرار میدهد. روسیاهانی که به ادعای حقوق بشر، زمینهساز ترور کودکی چهار ساله و سربازانی بدون مهمات برای دفاع هستند، حتی اگر به ظاهر این اقدام جنایتکارانه و تروریستی را هم محکوم کنند، عامل اصلی این جنایت به حساب میآیند که لازم است مجموعههای گوناگون مدافع امنیت، اقتدار و منافع ملی آنان را وادار به تغییر این رویه شرارتآمیز یا پرداخت هزینههای آن کنند.
منبع: پایگاه خبری تحلیلی بصیرت
روضه شهید تورجی زاده از پشت بی سیم+صوت
تورجی زاده را پیدا کردند ، حاجی بی سیم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بی سیم گفت : تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا (س) برامون بخون… تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی بیتاب شد…
*روایت سوزناک همین ماجرا با نوای گرم مداح با اخلاص اهلبیت، حاج محسن افشاری را می توانید در ادامه مطلب دریافت نمایید :
عزت نفس کودکان را بالا ببريد!
عزت نفس بالا، کودک را در مقابل مشكلهايي که در زندگي با آنها روبرو خواهد شد، مصون ميكند. کودکاني که درمورد خودشان نظر مثبتي دارند، در مواجهه با تعارضها و مقاومت در برابر فشارهاي منفي بهتر عمل ميکنند.
* عزت نفس کودکان را بالا ببريد!
عزت نفس بالا، کودک را در مقابل مشكلهايي که در زندگي با آنها روبرو خواهد شد، مصون ميكند. کودکاني که درمورد خودشان نظر مثبتي دارند، در مواجهه با تعارضها و مقاومت در برابر فشارهاي منفي بهتر عمل ميکنند. اين کودکان به آساني به خنده ميافتند، از زندگي لذت ميبرند و واقعگرا و معمولاً خوشبين هستند. بر عکس کودکان با عزت نفس پايين در مقابل مشكلات زندگي دچار اضطراب و نااميدي ميشوند. اين کودکان درباره خودشان نظر مثبتي ندارند و براي يافتن راهحل مسايل، مشکل پيدا ميكنند. اگر افکار مبني بر سرزنش خود مانند «من خوب نيستم» يا «نميتوانم کاري را درست انجام دهم» ذهن کودک را تسخير کند، دچار انفعال، انزوا و افسردگي خواهد شد. پاسخ فوري چنين کودکي هنگام مواجهه با چالشي جديد «من نميتوانم» است.
والدين ميتوانند با عمل به اين توصيهها به ايجاد عزتنفس سالم در کودکانشان کمک کنند:
• مراقب چيزهايي که ميگوييد باشيد: کودکان به کلمات والدين بسيار حساساند. به ياد داشته باشيد آنها را نه فقط به خاطر کارهايي که به خوبي انجام دادهاند، بلکه براي تلاشي كه انجام دادهاند، تحسين کنيد.
• سرمشق مثبتي براي فرزندانتان باشيد: اگر هميشه خودتان را سرزنش ميکنيد، بدبين هستيد و درباره تواناييها و محدوديتهايتان برداشتي واقعي نداريد، کودک شما نيز رفتار شما را بازتاب خواهد داد. اگر عزت نفس خود را تقويت کنيد، فرزندتان الگوي خوبي خواهد داشت.
• باورهاي غيرمنطقي کودک را شناسايي و تصحيح کنيد: اين باورها ممکن است درباره کمال، جذابيت، توانايي يا ساير خصوصيات باشد. کمک به کودکان براي اينکه معيارهاي دقيقتري براي ارزيابي خودشان داشته باشند، به آنها کمک ميکند «خودپنداره» سالمي پيدا کنند. ممكن است برداشت نادرست نسبت به خود در کودک ريشه بگيرد و به واقعيتي تبديل شود. مثلاً کودکي كه در مدرسه تلاش ميکند، اما در رياضيات مشکل دارد، ممکن است به خودش بگويد: «نمره رياضيات من خوب نيست، من دانشآموز بدي هستم.» اين باور نهتنها تعميمي نادرست است، بلکه باوري است که کودک را به شکست ميکشاند. کودکتان را تشويق کنيد موفقيت را در پرتو واقعيت ببيند. ميتوانيد به او بگوييد: «تو دانشآموز خوبي هستي. تلاشت را در مدرسه ميکني. رياضيات هم يکي از درسهاست که لازم است وقت بيشتري برايش بگذاري. باهم رويش کار ميکنيم.»
• عشق خود را ابراز کنيد: محبت به کودک، و تحسين مکرر و صادقانه کودک بدون اغراق، به ايجاد عزتنفس در او کمک ميکند. کودکان ميتوانند دريابند حرفهاي شما از صميم قلب است يا نه.
• بازخورد مثبت و دقيق به کودک بدهيد: جملههايي مانند «تو هميشه ديوانهبازي درميآوري» باعث خواهد شد فرزندتان احساس کند کنترلي بر فوران خشم خود ندارد. جمله بهتر اين است: «تو خيلي از دست برادرت عصباني شدي، اما آفرين که سر او داد نکشيدي.»
• حتماً نقاط قوت فرزندتان را به او يادآوري كنيد. مثلاً اگر توانايي يا استعداد خاصي در موضوعي دارد، حتماً نقاط قوت و استعدادش را تحسين كنيد.
• هرگز نقاط ضعف فرزندتان را به شيوهاي كه باعث آسيب و كاهش اعتماد به نفسش شود، بيان نكنيد. سعي كنيد نقاط ضعف او را بشناسيد و در جهت اصلاح آن قدم برداريد.
• درست است كه هر كس ضعفها و ناتوانيهايي دارد، اما به فرزندتان كمك كنيد تا به ارزش وجودي خود پي ببرد و در حفظ و نگهداري آن تلاش كند. شناخت ارزش وجودي مؤثرترين گام در افزايش اعتمادبهنفس است.
منبع: هفته نامه افق حوزه
معجزه جوان ایرانی
موافق اسعدالدجیلی، سرهنگ عراقی رژیم بعث، در کتاب «حملهی بزرگ» چنین مینویسد که چند ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی، رئیس سازمان اطلاعاتی آمریکا همراه با هیأتی سری، پس از انجام دیدارهایی از کشورهای حاشیهی خلیج فارس، به صورت کاملا محرمانه وارد عراق میشود و در دیدار با “بارزان تکریتی” - رئیس سازمان اطلاعات عراق - ضمن تسلیم لیستی شامل اسامی مسئولین تراز اول انقلاب اسلامی ایران همراه با نشانی منزل و محل کار آنها، اسامی قرارگاههای سپاه پاسداران و دیگر قرارگاههای نظامی و نقشهای که در آن اماکن، مواضع و تأسیسات صنعتی و حیاتی ایران مشخص شده، میگوید: “امیدوارم این نکته را درک کنید جنگی که آغاز خواهید کرد، جنگ ما (جنگ غرب) علیه ایران است. امیدوارم هیچگاه گمان نکنید که در صحنهی نبرد تنها هستید. تمامی کشورهای غربی با ما همسو شدهاند و آنگونه که پیداست، بسیاری از هیأتهای اسرائیلی، فرانسوی، آمریکایی و آلمانی مدتها است در کشور شما اقامت دارند و این خود دلیلی بر همکاری غرب با شماست. بنابراین جنگ، جنگ ماست و شما فقط مجری آن هستید. در حقیقت، ارتشهایی که به سمت ایران حرکت میکنند، ارتشهای اطلاعاتی، عوامل مالی، نظامی، شبهنظامی، فنی و… هستند. به عبارتی شما باید مطمئن باشید که آمریکا پشتیبان شماست زیرا از سقوط دولتتان بیمناک است… روزها و سالها خواهد گذشت و منطقه شاهد سناریوهای فراوانی خواهد بود ولی سرانجام دولت شما، دولتی پیروزمند خواهد بود. “
* تغییر استراتژی جنگ، آغاز پیروزیها
بنابراین «در دفاع مقدّس فقط رژیم بعثی صدّام نبود که در مقابل ما قرار گرفته بود، در حقیقت یک جنگ عمومی و بینالمللی علیه ملّت ایران بود؛ ناتو، آمریکا و شوروی آنروز کمک میکردند؛ ارتجاع عرب کمکهای مادّی و دلارهای نفتی خود را، مثل سیل، بهسمت آنها سرازیر میکرد؛ تبلیغاتشان در همهی دنیا، شب و روز به نفع آنها و علیه جمهوری اسلامی ایران تلاش میکرد.»(۱۳۹۵/۰۷/۰۷) از طرف دیگر، ضعف دولت وقت ایران (دولت بنیصدر) و عدم فهم درست او در چگونگی مواجهه با دشمن موجب شد که متأسفانه در سالهای اول و دوم جنگ، عملا دست برتر با ارتش بعثی باشد و بتواند مناطقی از کشور، از جمله خرمشهر را به اشغال خود دربیاورد. اما چند ماه بعد از عزل بنیصدر از ریاست جمهوری، و روی کار آمدن آیتالله خامنهای با رأی قاطع مردم، استراتژی کلان جنگ هم تغییر یافت. سردار محسن رضایی دراینباره چنین میگوید: “استراتژی نظامی بهطور کلی در ایران از هم پاشید. در اینجا استراتژی جدید نیروهای حزبالله آغاز شد. نیروهای حزباللهی آمدند و جنگ انقلابی را تدوین کردند و بر اساس آن، یک سری عملیاتهای محدود انجام شد.” از دل همین تغییرات و دخیل کردن “جوانهای مؤمن و انقلابی” در جنگ بود که عملیاتهایی چون ثامنالائمه و فتحالمبین و بیتالمقدس طراحی شده و نهایتا به آزادسازی خرمشهر انجامید.
خرمشهر که آزاد شد، معادلات جنگ به نفع ایران تغییر کرد. «وقتی ملت ایران با قدرت خرمشهر را از دشمن پس گرفت و هزاران نیروی رزمندهی دشمن را اسیر کرد، در واقع سرنوشت نهایی جنگ نوشته شد. همان روزها سران چند کشور برای وساطت به ایران آمده بودند. یکی از برجستگان سیاسی معروف انقلابی دنیا - که رهبر یکی از کشورهای آفریقایی بود - به من گفت امروز مسألهی ایران و جمهوری اسلامی در دنیا بکلی با قبل از فتح خرمشهر متفاوت است؛ امروز همه به چشم فاتح و پیروز به شما نگاه میکنند. و حقیقت هم همین بود.»(۱۳۸۴/۰۶/۰۲)
* دست معجزهگر جوان ایرانی
در واقع، «دفاع مقدّس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بُروز کند.»(۱۳۹۲/۰۹/۲۵) «مثلاً شهید باکری؛ ایشان در آغاز جنگ یک جوان دانشجو است که تازه فارغالتّحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدّتی هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [گفتند] از پادگانها بیایید بیرون، آمده بیرون؛ مثلاً مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیات بیت المقدّس، در عملیات خیبر، قبل آن در عملیات فتح المبین، این جوان یک فرماندهی زبدهی نظامی است که میتواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند.»(۱۳۹۲/۰۹/۲۵) جوان مؤمن و انقلابی در جنگ نشان داد که با قدرت ایمان و علم خود، میتواند بر همهی مشکلات و چالشها فائق آمده و دشوارترین کارها را انجام دهد. «تاکتیکهائی که جوانهای مؤمن در عملیات بیتالمقدس- که منتهی شد به آزادی خرمشهر- به کار بستند و طراحیای که آنها کردند، تا امروز هم برای آن کسانی که در مقولههای نظامی صاحبفکر و نظرند، درسآموز است؛ تاکتیکهای پیچیده، پرتحرک، دشوار، به حسب ظاهر نشدنی، اما به دست معجزهگر جوان مؤمن ایرانی، جوان مبتکرِ متکی به خدا، عملی و شدنی و واقع شده، بیسابقه بود.»(۱۳۸۶/۰۹/۰۵) امروز که کشور درگیر جنگ نابرابر اقتصادی با نظام سلطه است نیز میتوان بر مشکلات و چالشها چیره شد، به شرط آنکه مسئولین، به دست معجزهگر جوان ایرانی ایمان بیاورند و آنها را وارد کارزار مبارزه با دشمن کنند.
حجه الاسلام ماندگاری/یا همدل و همفکر انتخاب کنید یا همدل و همفکر بسازید
هیچ برههای از زندگی مشترک از تفاوت و اختلاف سلیقه در بخش های مختلف در امان نیست. کمتر زوجی را میتوان پیدا کرد که ازنظر اعتقادی و مذهبی صددرصد شبیه یکدیگر باشند و هیچ گونه تضاد فکری در این زمینه نداشته باشند. این مهم، باید پیش از ازدواج مورد بررسی قرار گیرد و پس از زندگی مشترک این نگاه های مختلف نباید بهانه ای برای سرد شدن روابط بین همسران قرار گیرد بلکه آنها می توانند با مدیریت صحیح نگاه های عقیدتی و مذهبی خود تفاوت سلیقه بین شان را حل کنند.
در فلسفهٔ ازدواج هدف از آن ابتدا تکامل تعریفشده است. گرچه این تکامل در ابعاد مختلف مورد توجه است اما مهمترین آن در مباحث اعتقادی است. زمانی یک زوج میتوانند در کنار یکدیگر نقش مکمل را ایفا کنند که نسبت به یکدیگر برتریهایی داشته باشند و به سبب این برتریها باعث رشد همسرشان شوند؛ گاهی این برتریها ازلحاظ مذهبی است که یکی از زوجین نسبت به دیگری از اعتقادات بالاتری برخوردار است.
روانشناسان و مشاوران خانواده تشابه مذهبی را یکی از مهمترین معیارهای ازدواج میدانند و معتقدند عقاید دینی بخش مهمی از فرهنگ و ذهنیت یک فرد را تشکیل میدهد که از شیوهٔ زندگی تا تربیت فرزند و نوع روابط تحت تاثیر آن قرار میگیرد؛ ما هم منکر این مسئله نیستیم و تناسب اعتقادی را یک اصل جدی و مهم در انتخاب همسر میدانیم اما گاهی میبینیم برخی افراد با کوچکترین اختلافات مذهبی از همسرشان دلسرد میشوند و تدین را برای خودشان بهگونهای تعریف میکنند که خودشان در آن جایگاه قرار می گیرند و هرکسی را که مانند آنها فکر نکند معتقد به شمار نمیآورند؛ به هر ترتیب در موارد زیادی شاهد اختلافات زوجین به دلیل تفاوتهای مذهبی هستیم.
خانواده نیاز به سه نوع اتحاد دارد: 1- همفکری 2- همدلی 3- همراهی.
اگر اهلبیت ما با غیرفرهنگ خودشان ازدواج کردند همسرشان را با فرهنگ خودشان هماهنگ ساختند. امام عسگری(ع) با یک غیرمسلمان و غیر عرب ازدواج میکنند اما از او نرجس خاتون میسازد یا امام حسین (ع) با یک خانم ایرانی ازدواج میکنند که شهربانو مادر زینالعابدین(ع) می شوند. بنابراین ما میتوانیم باکسی که فرهنگ اش با ما یکی نیست، دل اش با ما یکی نیست و طبیعتاً راه اش هم با مایکی نیست ازدواج کنیم به شرطی که بتوانیم او را به این سه اتحاد برسانیم.
حیات دنیوی ما مثل ساختمانسازی است که اگر مهندس ساختمان یک نفر نباشد دچار مشکل میشود لذا شما میتوانید باکسی که بافکر و فرهنگ و جغرافیای شما یکی نیست ازدواج کنید اما باید به اتحاد فکری برسید.
اگر خانواده ازلحاظ فکری، دلی و همراهی یکی نباشند نمیتوانند تا پای جان پای یکدیگر بایستند. زندگی یک تعهد تا آخر عمر است. اگر قرار باشد این تعهد تا آخر عمر ادامه پیدا کند باید همفکری بین اعضا باشد لذا میگوییم یا در انتخاب همسر همفکر، هم دل و همراه انتخاب کنید و یا بتوانید همفکر، همدل و همراه بسازید والا نمیتوانید زندگی خوشبختی داشته باشید.
تنها یک زوج در عالم وجود داشتند که صد درصد هم دل و همراه بودند و آن حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) بودند که هر دو معصوم بودند حتی همسران پیامبر هم با ایشان همراه نبودند اما بعضی از آنها همراه شدند و آنهایی هم که همراه نشدند نتوانستند تا آخر بمانند.
محرم و عاشورا به ما یاد میدهد که یا همدل و همفکر و همراه انتخاب کنیم و یا هم دل و همفکر و همراه بسازیم چراکه قرار است تا آخر مسیر زندگی با یکدیگر باشیم.