من می توانم و مسئولیت دارم!
درست است که انواع محدودیتها و ناکامیها ما را احاطه کرده و اجازه فعالیتهایی از ما سلب شده است، اما نمیتوان انکار کرد که در بدترین شرایط و با وجود بالاترین حجم محدودیت، انسان از اختیار و توان تهی نمیشود و همیشه توان و اختیاری - هر چند اندک - و اجازه فعالیتهایی - هر چند کوچک - برای انسان باقی میماند. همین توان اندک محدوده مسئولیت ما را مشخص میکند. همیشه و در همه جا ما میتوانیم و به همان اندازه که میتوانیم، وظیفهمندیم. پس هیچ وقت بدون تکلیف نمیمانیم. مهمترین وجه امتیاز انسان از حیوان همین اختیار و آزادی اوست. انسان در بدترین شرایط «میتواند» بهترین باشد و در بهترین شرایط «میتواند» بدترین گردد. کمبود امکانات و بدی شرایط، بهانه پذیرفته شدهای برای فرار از مسئولیت نیست.
اگر از ما سؤال کنند «کافر نمونه و ضربالمثل کفر چه کسی است؟» به احتمال قوی یکی از سردمداران کفر، مثل ابوسفیان را معرفی میکنیم. ولی قرآن کریم همسر نوح و همسر لوط را نمونه اعلای کفر میشناسد. زیرا آنها تحت نظر دو پیامبر خدا و دو بنده صالح او بودند و بالاترین دارایی برای رشد معنوی را در اختیار داشتند، اما کمترین بهره را نبردند. یعنی با اختیار خود همه این امکانات را ضایع کردند. در مقابل، آسیه همسر فرعون را مؤمن ایده آلِ نمونه و ضربالمثل ایمان معرفی میکند. زیرا او در بدترین شرایطِ رشد معنوی و در فقر شدیدِ امکانات، ارتباط خود را با خدا حفظ میکند و بیشترین بهره انسانی را برای خود فراهم میآورد.
قرآن کریم در وصف فرعون میگوید: «فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَأَطاعُوهُ» [زخرف، 54] او قومش را ذلیل و زبون داشت و تحقیر کرد، تا همه، مطیع او شدند. پس از بیان این جمله، بجای این که قرآن به عتاب و ملامت فرعون بپردازد، قوم او را محکوم میکند: «إِنَّهُم کانوا قَوماً فاسِقین.» [زخرف، 54] آنها مردمی فاسق و نابکار بودند. یعنی در شرایط سختی که فرعون برای مردم پدید آورده بود، قدرت و اختیار مردم و مسئولیت آنها ساقط نگشت. پس هیچکس نباید برای شانه خالی کردن از بار تکلیف، شرایط اجتماعی را بهانه کند. زیرا در تراکم انبوه مشکلات و محدودیتها، باز هم «میتوان» و به قدر همان توان «میباید». توجه دائم به نیمه پر لیوان (تواناییها) و اعتقاد راسخ به «امکان حرکت»، ایمان و امید را در دل ما زنده میکند و حرکت میآفریند. این اعتقاد راسخ، اگر با آلودگی به شبهات، و توجه به کمبودها و محدودیتها و تکرار آیه یأس، آسیب ببیند و ایمان و امید، به شک و تردید بدل شود، حرکت متوقف میگردد. باید بدانیم که ما، تا در این دنیا هستیم دست به گریبان کاستیها و محدودیتها خواهیم بود و هیچ وقت نمیتوانیم همه امکانات مطلوب خود را فراهم آوریم.
باید باور کنیم که در این عالم به شرایط ایدهآل و صد درصد رضایتبخش، دست نخواهیم یافت و همه آرزوهای ما برآورده نخواهد شد. همیشه آرمانهای ما با واقعیت موجود فرسنگها فاصله دارد؛ زیرا طبعِ بینهایت طلبِ انسان، به حد مشخصی قانع نیست و به محدود، رضایت نمیدهد. بنابراین اگر توقع داشته باشیم تمام شرایط و امکانات آماده گردد تا حرکت کنیم، هیچ وقت از جای خود تکان نمیخوریم. باید از امکانات موجود بهره گرفت و در حیطه اختیار، ثمسئولیت خود را انجام داد. تأمین شرایط ایدهآل و امکانات کامل، آرزویی دست نایافتنی است که نباید تا تحقق آن منتظر نشست و عمل را به تأخیر انداخت. باید همیشه این گونه فکر کرد که: «من میتوانم و مسئولیت دارم».
منبع: برگرفته از کتاب «به کجا و چگونه؟» نیم نگاهی به آرمان کمال و راه رسیدن به آن/ محمد عالم زاده نوری