روشهای ایجاد انگیزه در بین طلاب
پورخلیلی.کارشناس فرهنگی
يكي از عوامل بسيار مهم در پيشرفت تحصيلي طلاب جوان، داشتن علاقه و انگيزه برای ادامهی تحصیل و پیشبرد هدف طلبگی است. اگر فرد علاقه و انگیزه کافی داشته باشد هر روز قدمهای مصممتری را برای رسیدن به اهداف عالی خود برخواهد داشت.
نکاتی که در اینجا حائز اهمیت است این میباشد که انگیزه و محرک رفتار انسان چیست؟ منشأ و علل به وجودآورنده انگیزهها کدامند؟
برای آشنایی با علل به وجودآورنده انگیزه لازم است تعریفی دقیق از انگیزه داشته باشیم. انگيزه؛ همان حالات دروني فرد است كه موجب تقويت و تداوم رفتار تا رسيدن به هدف ميشود. انگيزه، امري است كه به رفتار انسان هم جهت و هم شدت ميبخشد. حوزههايی چون علایق، نیازها، رغبتها و حتی حیطه شناختي و رفتاری در تعامل با بعد انگيزشي انسان هستند.
نکاتی در مورد انگيزه:
1. انگيزهها در سطوح و مراتب مختلف در يكديگر اثرگذار هستند؛ به گونهاي كه حتي انگيزهاي ميتواند انگيزه ديگر را دچار ضعف نموده و يا آن را از ميان بردارد و يا انگيزه ديگري را از اساس ايجاد و يا تقويت نمايد.
2. انگيزههاي مثبت (تعيين جوايز، تقدير و…) موجب تسريع پاسخهاي مطلوب ميشود، در حالي كه انگيزشهاي منفي (ترس از تنبيه، توبيخ و…) معمولاً يادگيري را كند و يا به تعويق مياندازد.
3. انگيزههاي دروني در شكلگيري رفتارهاي متعالي و شكوفا ساختن استعدادهاي آدمي، نقشي شاخصتر نسبت به انگيزههاي بيروني دارند.
مولفه هاي ايجاد يا تقويت انگيزه تحصيلي در طلاب
مولفههای ایجاد یا تقویت انگیزه تحصیلی به دو دسته عوامل درونی و برونی تقسیم میشوند.
* عوامل دروني در تقويت انگيزه
1. ایمان به خدا و ارتباطات معنوی مانند دعا، استغفار، توسل و صدقه و… و درخواست طراوت روحی از خدای متعال.
2. درونیات و نگرشهای فرد
مهمترين عوامل شكلگيري و تقويت انگيزهها را در درون فرد بايد جستجو كرد و بيشترين سهم در اين خصوص را بايد منحصر در اراده خود فرد دانست كه برآمده از شناختها و نگرشهاي او ميباشد. اين كه فرد چه اندازه راجع به يك موضوعي شناخت و بينش دارد در شكلگيري نوع رفتار او در مواجهه با آن اثرگذار خواهد بود. از اين رو هر اندازه بتوان شناخت و بينش افراد را در خصوص فوايد و آثار علمآموزي به خوبي تبيين نمود و رابطه آن را با نيازهاي ملموس فرد، روشن كرد در واقع به افزايش انگيزه افراد در حركت بيشتر به سمت كسب علم و دانش كمك كردهايم.
در مواردي، برخي از افرادي كه ابتدا با انگيزه خوبي وارد عرصه تحصيل در علوم ديني ميشوند و پس از مدتي دچار ضعف انگيزه ميشوند، در حقيقت به دام خطاهاي شناختي و نگرشي متعددي گرفتار شدهاند كه خود از آن كاملا بيخبرند . برخي از اين خطاهاي شناختي عبارتند از:
- نيل به اهداف متعالي علمي در حوزه مخصوص افرادي خاص با ويژگيهاي منحصر به فرد (هوش سرشار، نبوغ) است.
- من لياقت و توان رسيدن به مدارج بالاي علمي را در حوزه ندارم.
- علومي را كه من در حال تحصيل و كسب آن هستم هيچ يك از نيازها و مشكلات مادي مرا برطرف نميسازد.
- من براي خودسازي به حوزه آمدهام و اين دروس (صرف، نحو، منطق، اصول و …) ارتباطي با هدف من ندارند.
- اين علوم هيچ ارتباطي با مسايل جامعه ندارد و خواندن آن دردي را از مردم درمان نميكند.
- اگر قرار است عاقبت من هم مثل كساني باشم كه در اين مسير دچار خطاهاي بزرگي شدهاند؛ پس ادامه اين راه چه فايدهاي دارد؟
ـ فضای درسی موجب شده که از تهذیب اخلاق دور شوم و تنها به دنبال نمره باشم.
ـ حجم بالای دروس، مانع از فعالیتهای فوقالعاده میشود.
و خطاها و ترديدهاي ديگري از اين قبيل كه در مواردي عامل پنهان و يا آشكار در ضعف و از بين رفتن انگيزه تحصيلي و ادامه مسير طلبگي افراد است و بايد از سوي اساتيد، مشاوران و دلسوزان مسايل تربيتي و تحصيلي طلاب به دقت مورد توجه و اهتمام قرار گيرند؛ با استدلال و بياني شيوا پاسخ داده شوند تا طلاب جوان از اين باورهاي اشتباه رهايي يابند.
3.تقويت اعتماد به نفس و نهراسیدن:
اين مفهوم به اين معناست كه فرد درك صحيحي از توانمنديهاي خود داشته باشد و نسبت به كفايت و كارآمدي خود اعتماد و باور داشته باشد. اعتماد به نفس ماهيتي ايجابي دارد و فرد را به انجام كارهاي بزرگ و مطلوب و توانايي روبه رو شدن با مشكلات ترغيب و انگيزه او را تقويت ميكند. در كنار اين واژه، مفهوم ديگري نيز وجود دارد كه با اعتماد به نفس قرابت معنايي و رابطه مستقيم دارد و آن، مفهوم نهراسیدن و عزت نفس است كه در حقيقت ارزيابي فرد از خودپنداره خويش بر اساس ارزش كلي آن و به عبارتي ديگر بيانگر ميزان ارزشي است كه فرد براي خود قايل است. عزت نفس از آنجا كه فرد را از انجام امور نامطلوب باز ميدارد ماهيتي بازدارنده و سلبي دارد. اگر تلاش جوينده علم با ترديد و احساس ناتواني و ترس همراه باشد، ضريب موفقيت او به حد قابل توجهي كاهش خواهد يافت.
بالارفتن اعتماد به نفس، محصول پذيرش خود و باور به تواناييهاي خود فرد يا به عبارتي همان عزت نفس است. هر اندازه اعتماد به نفس افراد تقويت گردد نياز به محركها و مشوقهاي بيروني براي حركت در مسير اهداف كاهش مييابد و فرد به موانع بيروني كمتر اهميت ميدهد.
اگر فرد طي سالهاي تحصيل همواره تجارب موفقيتآميزي كسب كند به تدريج بر علاقه او نسبت به يادگيري دروس مختلف افزوده شده و در نتيجه خودپنداره مثبتي در وي شكل مي گيرد. اما اگر تجارب تحصيلي غالبا شكستآميز باشند، كم كم بيعلاقگي نسبت به درسها در او ايجاد ميشود و سرانجام ممكن است به مفهومي منفي از خود و توانائيهاي خود برسد. اين مساله به خصوص در سالهاي آغازين تحصيل در حوزه اهميت و حساسيت ويژهاي پيدا ميكند؛ چرا كه بايد سعي كنيم اولين تجربههاي علمي و آموزشي طلبهها براي آنها جالب و همراه با موفقيت باشد، احساس موفقيت اوليه اعتماد به نفس آنها را افزايش ميدهد. در حقيقت گام اول در برخورد با اين افراد چشاندن طعم موفقيت به آنها و درهم شكستن تصور منفي آنها در مورد دستيابي به موفقيت است. در اين صورت است كه «موفقيت»، «موفقيت» ميآورد. از آنجايي كه انسان آمادگي دارد تا فعاليتها و تصوراتش را تعميم دهد، موفقيت در يك درس منجر به موفقيت در دروس ديگر ميشود و اين موضوع در مورد دروس اصلي مهمتر است. در واقع، ضعف درسي در اين دروس منجر به بيعلاقگي به تحصيل و حتي ترك تحصيل ميشود. به همين علت به اساتيد توصيه ميشود، شرايط آموزشي، امتحاني، فضاي كلاس و… را مطلوب نمايند.
4. سلامت روحي و جسمي:
هر اندازه كه فرد از سلامت و بهداشت روان بيشتري برخوردار باشد، زمينه بهتري براي حركت به سمت پيشرفت در خود احساس خواهد كرد. اختلالاتي مانند افسردگي، اضطراب و استرس، وسواس و… موانعي جدي براي ايجاد و رشد انگيزه تحصيلي به شمار ميآيند و فرد را از حركت در مسير مطلوب و تحقق اهداف بازخواهد داشت. از سوي ديگر جسم نيز، مركب روح و ابزاري در دست انسان است تا بتواند با كمك آن به اهداف متعالي خود برسد. در مسير علمآموزي نيز اين ابزار ارزش و اهميت فراوان دارد برخي از افراد به گمان اين كه تلاش فكري و ذهني ميكنند و اين فعاليت، نياز چنداني به اعضا و جوارح ندارد، به سلامت و مراقبت از جسم خود بهاي چندان نميدهند و حتي در مواردي به بهانه رياضت و مجاهدت نفساني، نيازمنديهاي اوليه آن را ناديده ميگيرند. همين مساله موجب آن ميگردد كه جسم آنها ضعيف، رنجور و دستخوش ناملايمات و بيماريهاي گوناگون شده و آنها را از ادامه مسير باز دارد؛ وقتي كه طلبهاي با انگيزه و اشتياق بالايي وارد عرصه علمآموزي شد اما درنتيجه عدم توجه به سلامت و تقويت جسمي خود، مشغول جبران خسارتهاي وارده از اين ناحيه گرديد، به يك باره دچار عقب ماندگي، افت درسي و تجربه شكستهاي تحصيلي ميگردد و همين امر موجب تضعيف انگيزههاي او خواهد شد.
5. توانايي مديريت و اولويتبندي نيازها:
انسان در طول حيات خود با نيازهای متعددي مواجه ميشود و همين امر اختيار و آزادي او را به سمت انتخاب و گزينش هدايت كرده و اساس حركت او به سمت كمال و تعالي را شكل ميدهد. در بررسي نيازهاي دروني بايد ديد هر كدام چه درصدي از انديشه فرد را به خود اختصاص داده و چه ميزان دغدغه در او ايجاد كرده است. اگر نتواند بين نيازها توازن لازم را برقرار نمايد و زمان پاسخگويي به هر كدام را مديريت كند، بعد از مدتي بسياري از تواناييها و انرژي خود را هدر رفته خواهد ديد و در نتيجه دچار افت شديد انگيزه براي ادامه تحصيل و كسب موفقيت در اين عرصه خواهد شد.
* عوامل بيروني در تقويت انگيزه
الف) خانواده
خانواده نخستين نهاد شكلگيري شخصيت فرد است. الگوهاي رفتاري و سبك فرزندپروري والدين ميتواند از همان ابتدا در ايجاد انگيزه پيشرفت سهم زیادی را داشته باشد. گاهي يک حرف ميتواند سرنوشت طلبه را عوض کند و سبب دلسردي او از ادامه جدي تحصيلات شود و برعكس گاهي نيز اتفاق ميافتد كه توجهات و تشويقهاي اعضاي خانواده و همراهي و كمك آنها براي برطرف شدن موانع و مشكلات، بالاترين انگيزهها را در افراد براي نيل به موفقيتهاي علمي موجب ميگردد.
ب) استاد
1- برخوردار از انگيزه و روحيه بالاي علمي: یکی از مسایلی که گاهي مورد غفلت قرار ميگيرد، رابط بین انگیزه استاد و انگیزه طلبه است. استادي كه خود انگيزه چنداني براي كسب علم ندارد و از نگاه ديگران فرد موفقي از نظر علمي ارزيابي نميگردد، نه تنها نميتواند انگيزه افراد را بالا ببرد بلكه چه بسا خود از عوامل آسيب زننده به انگيزه افراد باشد.
2- قبل از شروع درس بايد هدف از تدريس براي استاد كاملاً روشن و مشخص باشد و آن را براي افراد بازگو كند تاآنان نيز مطلع گردند. وقتي هدف مشخص باشد ديگر احساس اتلاف وقت نمي شود.
3- رفتار استاد بايد در حد امكان با در نظر گرفتن شرايط و موقعيتها دوستانه باشد تا بتواند در طلاب نفوذ كرده و در فراگيري آنان تاثير مثبت داشته باشد.
4- ايجاد رقابت بين افراد، يكي از راههاي تقويت انگيزش است. البته بايد دقت كرد كه از حد متعادل تجاوز نكند؛ چرا كه ايجاد تنش و اضطراب نموده و باعث اختلال در يادگيري ميشود.
5- اساتيد محترم بايد كاري كنند كه افراد به کلاس درس تعلق خاطر پیدا کنند. به همين منظور آنها را در تصمیم گیری شرکت و همکاری و تشریک مساعی را تا حد ممکن توسعه دهند.
ج) دوستان و همكلاسيها
دوستان و همراهان انسان در سرنوشت او نقش موثر و تعيينكنندهاي دارند. افرادي كه در يگ گروه سني يا تحصيلي خاصي قرار دارند، ميتوانند نقش مهمي را در ايجاد فضاي رقابت سالم، الگو سازي درسي و افزايش انگيزهها داشته باشند.
معاشرت با افرادي كه خود انگيزه جدي براي پيشرفت علمي ندارند از عوامل كاهش رغبت و انگيزه تحصيلي در افراد است. در فضاي مدارس و حوزههاي علميه نيز افراد مختلفي با افکار و شخصيتهاي متفاوت وجود دارند که ميتوانند گاه تاثيرات نامطلوبي روي فرد داشته باشند.