نکات کلیدی و تفسیری جزء چهاردهم قرآن کریم
منابع اصلی هر چیز نزد خداست
وَ إِن مِّن شیَْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائنُهُ وَ مَا نُنزَّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ(21- حجر)
هیچ چیز در جهان وجود ندارد، مگر آنکه منابع آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معین نازل نمیکنیم.
بنا بر این آیه چنان نیست که قدرت خداوند محدود باشد، بلکه منبع و مخزن و سرچشمه همه چیز نزد اوست، و او توانایی بر ایجاد هر مقدار در هر زمان را دارد، ولی همه چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز به مقدار حساب شدهای از طرف خدا نازل میگردد.(1
یک داستان جالب و درس آموز
روزی معاویه لعنه الله علیه در توجیه ظلم و زراندوزی خود و ساکت کردن اعتراضهای مردمی دست به تحریف معنوی قرآن زد و گفت: مردم! مگر شما حقانیت کتاب خدا را قبول ندارید؟ گفتند: بله قبول داریم. گفت: پس این آیه را در آن بخوانید که فرمود وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ. بعد ادامه داد: مگر شما حق بودن این آیه را قبول ندارید؟ گفتند: بله قبول داریم. گفت: پس چرا به دارایی من معترضید؟
منظور معاویه از این حرف این بود که بر اساس این آیه خدا به شما آن مقدار داده و به من هم این قدر عنایت کرده است؛ شما که مسلمانید و قرآن را قبول دارید پس چرا به زر اندوزی و ثروت من اعتراض میکنید و از فقر خود گله مندید؟
همه چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز به مقدار حساب شدهای از طرف خدا نازل میگردد
این حیله و تفسیر به رای معاویه کارگر افتاد و مردم ساکت شدند. او سرخوش از این نیرنگ کارساز خود بود که ناگهان «احنف» از بین جمعیت قد علم کرد و گفت: معاویه! ما آیه را قبول داریم و در آن سخنی نیست. دعوای ما با تو هم بر سر خزائن الهی و مقدار نزول بر خلایق نیست؛ اعتراض ما به تو برای آن دسته ارزاقی است که خدا از خزانه غیبش برای ما نازل کرد و تو ظالمانه آنها را غصب کرده و در انبارهایت ذخیره کردی.
در برابر این سخن اعتراض آمیز و کوبنده احنف، معاویه که دیگر حرفی برای گفتن نداشت؛ ساکت شد.(2)
کسانی که شیطان کاری با آنها ندارد و کسانی که زیر سلطه اویند
قَالَ رَبِّ بمِا أَغْوَیْتَنیِ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فیِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنهَّمْ أَجْمَعِینَ(39)إِلَّا عِبَادَکَ مِنهْمُ الْمُخْلَصِینَ(40)قَالَ هذَا صِرَاطٌ عَلیََّ مُسْتَقِیمٌ(41)إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیهْمْ سُلْطَنٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ(42- حجر)
اگر کسی شخصاً و به سوء اختیار خود به دنبال شیطان افتاد و از او پیروی کرد شیطان به او افسار زده و بر او تسلط مییابد
ابلیس به خدا عرض کرد: پروردگارا حال که مرا [به دلیل سجده نکردنم بر آدم از رحمتت دور و] به کیفر گمراهی محکوم کردی من نیز برای آنکه بشر را گمراه کنم فساد را در نظرش زیبا جلوه داده و سرانجام همه را گمراه خواهم ساخت؛ مگر آن بندگانی که خالص شده تو هستند. خدا فرمود: این سنت و راه راستی است بر عهدهی من که تو هیچگونه تسلط و قدرتی بر بندگان من نداری مگر گمراهانی که شخصاً بخواهند از تو پیروی کنند.
از این آیات چند مطلب فهمیده میشود:
اول اینکه مُخلَصین در مقامی به سر میبرند که شیطان چون در آن راه ندارد امکان وسوسه و گمراه کردن آنها نیز برایش وجود ندارد.
دوم اینکه تمام انسانها بندگان خدا و تحت حمایت او از گزند شیطان در امانند هر چند دچار وسوسههای اغواگرانه شیطان میشوند اما اینطور نیست که او کاملاً دستش باز باشد و هر کاری که خواست بکند؛ نهایت کاری که او میتواند بکند وسوسه و دعوت است.
سوم اینکه اگر کسی شخصاً و به سوء اختیار خود به دنبال شیطان افتاد و از او پیروی کرد شیطان به او افسار زده و بر او تسلط مییابد.(3
مخلَصین چه کسانی هستند؟
مخلصین کسانی هستند که ابتدا ایشان خود را برای خدا خالص کردند آنگاه خدا هم آنان را برای خود خالص گردانید؛ یعنی غیر خدا کسی در آنها سهم و نصیبی ندارد و در دلهایشان محلی که غیر خدا در آن منزل کند باقی نمانده است و آنان جز به خدا به چیز دیگری اشتغال ندارند و هر چه هم که شیطان از کیدها و وسوسههای خود را در دل آنان بیفکند همان وساوس سبب یاد خدا میشوند و همانها که دیگران را از خدا دور میسازد ایشان را به خدا نزدیک میکند.(4)
تنها گروهی که از رحمت پروردگار نا امیدند
وَ مَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ(56- حجر)
چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش ناامید میشود؟!
مخلصین کسانی هستند که ابتدا ایشان خود را برای خدا خالص کردند آنگاه خدا هم آنان را برای خود خالص گردانید؛ یعنی غیر خدا کسی در آنها سهم و نصیبی ندارد و در دلهایشان محلی که غیر خدا در آن منزل کند باقی نمانده است و آنان جز به خدا به چیز دیگری اشتغال ندارند
آیه چنین میفهماند که یأس از رحمت پروردگار ویژگی خاص گمراهان است.(5) زیرا گمراهان، خدا را به درستی نشناختهاند و پی به قدرت بیپایانش نبردهاند؛ خدایی که از ذرهای خاک، انسانی چنین شگرف میآفریند و از نطفهای ناچیز، فرزندی برومند به وجود میآورد؛ درخت خشکیده خرما به فرمانش به بار مینشیند و آتش سوزانی را به گلستانی تبدیل میکند، چه کسی میتواند در قدرت چنین پروردگاری شک کند یا از رحمت او مأیوس گردد؟!(6
اگر خدا نمیخواست ما این کار را نمیکردیم!!
وَ قَالَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شیَْءٍ نحَّنُ وَ لَا ءَابَاؤُنَا (35- نحل)
مشرکان گفتند: اگر خدا میخواست، نه ما و نه پدرانمان کسی را جز او بندگی نمیکردیم.
این سخن اندیشمندان ضد دینی در برابر دعوت به یکتاپرستی و دین داری بود که بر زبان میراندند. در یک تقسیم بندی کلی مشرکان در مقام توجیه اعمال ضد دینی که انجام میدادند به دو گروه عمده تقسیم میشدند: یکی توده درس نخوانده و عادی آنها بود که در دفاع از عقاید و اعمال خود به تقلید از نیاکان و سنتهای باستانی تمسک میجستند.(7) دسته دوم علما و اندیشمندان آنها بودند که به گمان خود با این منطق و استدلال علمی از بت پرستی و سایر انحرافات عملی و عقیدتی رایج در بینشان دفاع میکردند.
یأس از رحمت پروردگار ویژگی خاص گمراهان است
آنها میگفتند: اگر خدا راضی به این کارها و باورهای ما نبود با قدرتی که دارد جلوی ما را میگرفت و ما را از آنها باز میداشت اما همینکه مانع ما نشده و ما آزادانه به آن مشغولیم این خود بهترین دلیل است بر اینکه خداوند از اعمال و عقاید ما رضایت کامل دارد و این امور جایز است.
این شبهه که از آن برای تایید هر انحراف در هر زمانی استفاده میشود امروز هم با ادبیات روز در بین عدهای رواج دارد و منتشر میشود.
پاسخ به این شبهه
این سخن وقتی درست است که تنها اراده تکوینی خدا در عالم جریان داشته باشد و بس که اگر چیزی را خواست در همان لحظه ایجاد شود(8) و اگر نخواست در همان لحظه نیست و نابود گردد. خداوند دو اراده دارد؛ اراده تشریعی و اراده تکوینی. آنان که به دام این شبهه عمداً یا سهوا گرفتار شدهاند از اراده تشریعی یا همان خواست در پس قانون خدا غفلت کردهاند.
خدا با قانونی که وضع کرده و آن را توسط فرستادگانش به مردم ابلاغ کرده است از مردم خواسته تا عقاید صحیح و اعمال صالح داشته باشند و از همین طریق به آنها اجازه نداده که در مسیر انحراف افتاده و راه هلاکت را طی کنند(9) و به اراده تکوینی دست آنها را باز گشته تا با اختیار خود راه درست را از نادرست برگزیده و در آن حرکت کنند.
پس خداوند آنها را منع کرده ولی با بیان قانون؛ نه با زور و سلب اختیار و اگر انتظار دارند که خدا دست هر تبهکار و فکر هر منحرفی را به اجبار گرفته و به راه راست هدایت کند بدانند که هر چند این کار ممکن است اما چون با فلسفه تکامل اختیاری انسان ناسازگار است خدا این کار را نخواهد کرد.(10
دلیل قرآنی تقیهای که عقل انسان به آن حکم میکند
مَن کَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئنُِّ بِالْایمَانِ وَ لَاکِن مَّن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ(106- نحل)
هر کس پس از ایمانش، به خدا کافر شود جزایش دوزخ است؛ جز کسی که تحت فشار واقع شده ولی دلش به ایمان محکم است. آری کسانی که سینه خود را برای قبول کفر گشودهاند، بدانند که خشم پروردگار شامل حال آنهاست و برای ایشان عذاب بزرگی خواهد بود.
این آیه شریفه در واقع به دو گروه از کسانی اشاره میکند که بعد از پذیرش اسلام راه کفر را پیش میگیرند. گروه اول کسانیاند که در چنگال دشمنان بیمنطق گرفتار میشوند و تحت فشار، شکنجه و یا تهدید آنها از اسلام اعلام بیزاری و نسبت به کفر اعلام وفاداری میکنند؛ در حالی که آنچه میگویند تنها با زبان است و قلبشان مالامال از ایمان میباشد. این گروه مسلماً مورد عفوند؛ بلکه اصلاً گناهی از آنها سر نزده است.
حکم مرتد زن با مرد و نیز مرتد ملی و فطری با هم یکسان نیست که برای اطلاع بیشتر از جزئیات این احکام لازم است تا به کتابهای فقهی مراجعه شود
گروه دوم کسانی هستند که به راستی دریچههای قلب خود را به روی کفر و بی ایمانی میگشایند و مسیر عقیدتی خود را به کلی عوض میکنند، اینها هم گرفتار غضب خدا و عذاب عظیم او میشوند.(11
دو نکته
1. این آیه دلیل قرآنی همان « تقیه» ای است که برای حفظ جان و ذخیره کردن نیروها برای خدمت بیشتر در راه خدا در اسلام مجاز شناخته شده است.(12
2. در اسلام مرتد دارای احکام سنگینی است که در این آیه شریفه با عبارتهای «غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ» و «لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» به آن اشاره شده است. حکم مرتد زن با مرد و نیز مرتد ملی و فطری با هم یکسان نیست که برای اطلاع بیشتر از جزئیات این احکام لازم است تا به کتابهای فقهی مراجعه شود.
پی نوشت ها :
1- نمونه ج11 ص57
2- الدر المنثور، جلال الدین السیوطی، ج 4، ص96
3- آیه 62 سوره اسراء
4- المیزان ج12 ص165
5- المیزان ج12 ص181
6- نمونه ج11 ص101-102
7- آیه 170 سوره بقره
8- آیه 40 سوره نحل
9- در حقیقت آیه بعد که درباره بعثت و محتوای دعوت پیامبران ع است و اشاره ای به عاقبت معاندان دارد؛ پاسخی به شبهه آنهاست.
10- آیه 107 سوره انعام و آیه 93 سوره نحل
11- نمونه ج11 ص419
12- همان
منبع: هیات رزمندگان اسلام
معاونت فرهنگی تربیتی مرکز آموزش های غیرحضوری حوزه های علمیه خواهران
بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز چهاردهم ماه مبارک رمضان
سلام علیکم با آرزوی بهره مندی از برکات و فیوضات ماه مبارک رمضان، بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز چهاردهم ماه مبارک رمضان به پیوست تقدیم می گردد
محتویات بسته:
قرائت ترتیل جزء 14 قرآن کریم
شرح نکات کلیدی تفسیری جزء 14
تصویر دعای روز14
شرح دعای روز چهاردهم حضرت ایت الله مجتهدی تهرانی ره
احادیث باموضوع فضیلت ماه مبارک رمضان-حدیث روز
مواعظ رمضانیه؛ مقام معظم رهبری مدظله العالی
درس اخلاق-حضرت ایت الله مظاهری دامت برکاته-جلسه چهاردهم-عفت و غیرت
نسخه pdf کتاب تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی علیه السلام
آیات الولایه- آیه چهاردهم- سوره مبارکه آل عمران-آیه شریفه 61
زمزم احکام-حجه الاسلام وحیدپور
سخنرانی کوتاه؛استاد صفایی حائری"ره” -تربیت با دعا
و…
معارف ثقلین-73
نکات کلیدی جزء هفتم قرآن کریم
دشمنترین مردم با مؤمنین
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشرْکُواْ (82- مائده)
گر چه خطاب در این آیه متوجه شخص رسول اللَّه صلی الله علیه و آله است، لیکن آیه شریفه در مقام بیان قانون و ضابطهای کلی برای عموم جامعه اسلامی است (1)؛ آن قانون همیشه جاری این است که در بین سه گروه مشرک، یهودی و مسیحی، رابطه مسیحیان با اسلام از نظر پذیرش و احترام به قوانین مسلمین بهتر از دو گروه دیگر بوده است. آنچه تاریخ همواره از جانب یهود و مشرکین شاهد آن بوده، سرسختی در پذیرش، بغض و کینه و خیانتی است که آنها در برابر اسلام روا داشتهاند. (2) البته این بدان معنا نیست که تمام یهودیان و یا مشرکین اینگونه اند.
آنچه در جهان امروز رخ میدهد نیز شاهد و گواه محکمی بر صدق این آیه است زیرا بر کسی پوشیده نیست که در حال حاضر هم دشمن درجه یک اسلام و مسلمین یهود و صهیونیست بینالملل است؛ یهودی که شبانه روز در تلاش برای ضربه زدن به اسلام با هدف محو آن از چیزی فروگذار نیست.سوال: این سرسختی در دشمنی را صهیونیستِ امروز، نسبت به کدام دسته از مسلمانان اعمال میکند؟ مسلمانان تابع حکام عرب یا مسلمانانی شعارشان شعار حسین بن علی علیهالسلام است؟ فراموش نشود که آیه، ایمان کسانی را تأیید میکند که در این تقابل، مورد خشم و عداوت یهود و مشرکین هستند.
در بین سه گروه مشرک، یهودی و مسیحی، رابطه مسیحیان با اسلام از نظر پذیرش و احترام به قوانین مسلمین بهتر از دو گروه دیگر بوده است. آنچه تاریخ همواره از جانب یهود و مشرکین شاهد آن بوده، سرسختی در پذیرش، بغض و کینه و خیانتی است که آنها در برابر اسلام روا داشتهاند. (2) البته این بدان معنا نیست که تمام یهودیان و یا مشرکین اینگونه اند
شرح نکات کلیدی در جزء ششم قرآن کریم
خطری که بیش از ترک عبادت آخرت انسان را تهدید می کند
وَ مَن یَسْتَنكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ یَسْتَكْبرِ فَسَیَحْشرُُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعًا(172) فَأَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِینَ اسْتَنكَفُواْ وَ اسْتَكْبرَواْ فَیُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا … (173)
قرآن کریم می فرماید: كسانى كه از عبادت و بندگى پروردگار امتناع ورزند و این امتناع از تكبر و خودبینى آنها سرچشمه بگیرد، خداوند همه آنها را در روز رستاخیز حاضر خواهد ساخت و به هر كدام كیفر مناسب خواهد داد. در آن روز به آنها كه داراى ایمان و عمل صالح بودهاند پاداششان را به طور كامل خواهد داد و از فضل و رحمت خود بر آن خواهد افزود؛ ولی کسانی را كه از بندگى خدا امتناع ورزیدند و راه تكبر را پیش گرفتند به عذاب دردناكى گرفتار خواهد كرد.(1)
استنكاف یعنى امتناع و انزجار از چیزى. این حالت در مورد عبادت و بندگى خدا، گاهى ریشه در جهل و نادانى دارد و گاهى به خاطر تكبر و خودبینى و سركشى است.
علامه طباطبایی(ره) می فرماید: استنكاف به تنهایى باعث سخط الهى نمىشود، زیرا استنكاف دو جور ممكن است باشد، یكى از نادانى و استضعاف و دیگرى از استكبار، آن استنكافى باعث خشم و غضب الهى مىشود كه برخاسته از روح استكبار باشد.(2)
قانون قرآن این است: اگر كسى نسبت به آنچه که باید ایمان بیاورد، كفر بورزد و راه مؤمنان را رها كرده و در راه كافران قرار گیرد، اعمال او بر باد می رود و در آخرت در زمره زیانكاران خواهد بود
کفر، تمام اعمال و عبادات گذشته انسان را نابود می کند
وَ مَن یَكْفُرْ بِالْایمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فىِ الاَخِرَةِ مِنَ الخْاسِرِینَ(5- مائده)
قانون قرآن این است: اگر كسى نسبت به آنچه که باید ایمان بیاورد، كفر بورزد و راه مؤمنان را رها كرده و در راه كافران قرار گیرد، اعمال او بر باد می رود و در آخرت در زمره زیانكاران خواهد بود.
«كفر به ایمان» یعنی آدمى به آنچه كه مىداند حق است عمل نكند؛ مانند اینكه می داند اسلام حق است ولی مشركین را دوست بدارد و با آنان اختلاط کند و نیز مانند کسی که می داند نماز و روزه و زكات و حج، جزء دین و از ارکان آنند ولی با این حال آنها را ترک کرده و به آنها عمل نکند.(3)
فرق بین کافر و فاسق
نکته دیگر اینکه «كفر به ایمان» در مورد كسى صادق است كه همواره عمل به مقتضاى ایمان خود را ترك كند و همیشه و به طور دائم بر خلاف علم خود عمل نماید از این رو كسى كه در زندگیش گاهی حق را مىپوشاند و بر خلاف علم و ایمانش عمل مىكند به چنین كسى نمىگویند به ایمانش كفر ورزیده؛ بلكه مىگویند او مرتكب فسقى شده است.(4)
در هیچ شرایطی ظلم نکنید
یَأَ ایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِینَ لِلَّهِ شهَُدَاءَ بِالْقِسْطِ وَ لَا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنََآنُ قَوْمٍ عَلىَ أَلَّا تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (8- مائده)
این آیه می گوید: اى اهل ایمان! براى خدا قیام كنید و شهادت عادلانه دهید. دشمنى گروهى نباید سبب شود كه عدالت را رعایت ننمایید. عدالت ورزید كه آن به تقوا نزدیكتر است و از خدا پروا داشته باشید زیرا كه خداوند به آنچه انجام مىدهید، آگاه است.
“شنئان” به معنای بغض و کینه ایست که همراه فاصله گرفتن باشد.(5) آیه مورد بحث در مورد شهادت دادن به ناحق علیه كسى است که در آن، شاهد به دلیل بغضى كه نسبت به مشهود علیه دارد سعی می کند تا با ضایع کردن حق او، انتقام خود را از او بگیرد.
آیه در صدد آن است که مومنین را از چنین ظلمی در شهادت باز دارد ظلمی که ممکن است در اثر وجود سابقه دشمنی بین آنها در شهادت صورت پذیرد. از این رو شهادت را مقید به قسط كرد و فرمود: باید كه شهادت شما به قسط و به حق باشد و در شهادت دادن کینه ها و غرضهاى شخصى را دخالت ندهید.(6) آنگاه به دلیل اهمیت موضوع بار دیگر روى مساله عدالت تكیه كرده و مىفرماید: عدالت بورزید كه به پرهیزگارى نزدیكتر است و از آنجا كه عدالت مهمترین ركن تقوا و پرهیزگارى است به عنوان تاكید اضافه مىكند: از خدا پروا داشته باشد؛ زیرا خداوند از تمام اعمال شما آگاه است.(7)
منظور از «محارب» كسى است که با تهدید اسلحه به جان یا مال مردم تجاوز كند؛ اعم از اینكه به صورت دزدان سرگردنه در بیرون شهرها چنین كارى كند و یا در داخل شهر؛ مانند افراد چاقوكشى كه حمله به جان و مال و نوامیس مردم مىكنند
حکم محارب در قرآن
إِنَّمَا جَزَؤُاْ الَّذِینَ یحُارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فىِ الْأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الْأَرْضِ ذَالِكَ لَهُمْ خِزْىٌ فىِ الدُّنْیَا وَ لَهُمْ فىِ الاَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ(33)
این آیه، جزاى افراد متجاوزى را كه اسلحه به روى مسلمانان مىكشند و با تهدید به مرگ و حتى كشتن، اموالشان را به غارت مىبرند با شدت هر چه تمامتر بیان مىكند و مىگوید: كیفر كسانى كه با خدا و پیامبر(ص) به جنگ بر مىخیزند و در روى زمین دست به فساد مىزنند این است كه یكى از این چهار مجازات در مورد آنها اجراء شود: نخست اینكه كشته شوند؛ دیگر اینكه به دار آویخته شوند؛ سوم اینكه دست و پاى آنها به طور مخالف (دست راست با پاى چپ) بریده شود و چهارم اینكه از سرزمینى كه در آن زندگى می کنند تبعید شوند. مگر كسانى كه پیش از دسترسى به آنها توبه و بازگشت كنند كه مشمول عفو خداوند خواهند شد.(8)
چند نکته:
1.منظور از «محارب» كسى است که با تهدید اسلحه به جان یا مال مردم تجاوز كند؛ اعم از اینكه به صورت دزدان سرگردنه در بیرون شهرها چنین كارى كند و یا در داخل شهر؛ مانند افراد چاقوكشى كه حمله به جان و مال و نوامیس مردم مىكنند.
2. منظور از قطع دست و پا، همان مقدارى است كه در مورد سرقت بیان گردیده؛ یعنى تنها بریدن چهار انگشت از دست یا پا مىباشد.
3. مجازاتهاى چهارگانه فوق، متناسب با چگونگى جرم و جنایتى است كه انجام گرفته و به تشخیص دادگاه عدل اسلامی در مورد محارب اعمال می شود.
4. ناگفته پیدا است شدت عمل فوق العادهاى كه اسلام در مورد محاربان به خرج داده براى حف0خونهاى بىگناهان و جلوگیرى از حملات و تجاوزهاى افراد قلدر و زورمند و جانى و چاقوكش و آدمكش به جان و مال و نوامیس مردم بىگناه است.
5. از جمله پایانی آیه استفاده مىشود كه حتى اجراى حدود و مجازاتهاى اسلامى مانع از كیفرهاى آخرت نخواهد شد.(9)
اصل توسل را به عنوان یکی از آموزه های حقیقی و دستورات جدی قرآن ثابت می کند؛ اما اینکه مصادیق توسل چیست و با چه اموری می توان به خدا نزدیک شد مطلبی است که در آیه وجود ندارد و باید به کمک ادله دیگر تک تک آنها را ثابت کرد؛ مانند آنچه که امیرالمومنین (ع) در خطبه 110 نهج البلاغه می فرماید. مشکل کسانی که شعائر دینی را به تمسخر می گیرند بی عقلی آنهاست
آیه ای که اصل توسل را ثابت می کند
یَأَ ایُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُواْ فىِ سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(35)
در این آیه روى سخن به افراد با ایمان است و به آنها سه دستور براى رستگار شدن داده شده: نخست مىگوید: اى كسانى كه ایمان آوردهاید: تقوا و پرهیزگارى پیشه كنید. سپس دستور مىدهد كه وسیلهاى براى تقرب به خدا انتخاب نمائید و سرانجام دستور به جهاد در راه خدا مىدهد.
موضوع مهمى كه در این آیه وجود دارد دستورى است كه در باره انتخاب «وسیله» در این آیه به افراد با ایمان داده شده است. «وسیله» در اصل به معنى تقرب جستن و یا چیزى است كه باعث تقرب به دیگرى از روى علاقه و رغبت مىشود. بنابراین وسیله در آیه فوق معنى بسیار وسیعى دارد و هر كار و هر چیزى را كه باعث نزدیك شدن به پیشگاه مقدس پروردگار شود را شامل مىگردد(10) و اختصاص آن به جهاد و روزه و چند کار خاص که از سوی برخی فرقه های اسلامی مطرح می شود ادعایی است بی دلیل.
نکته دیگر اینکه این آیه، اصل توسل را به عنوان یکی از آموزه های حقیقی و دستورات جدی قرآن ثابت می کند؛ اما اینکه مصادیق توسل چیست و با چه اموری می توان به خدا نزدیک شد مطلبی است که در آیه وجود ندارد و باید به کمک ادله دیگر تک تک آنها را ثابت کرد؛ مانند آنچه که امیرالمومنین (ع) در خطبه 110 نهج البلاغه می فرماید.
مراد از تقوا بعد از ایمان که در آیه آمده است، پرهیز از محرمات الهى و گناهان كبیره است و منظور از سیئات، گناهان صغیره است که خدا وعده گذشت از آنها را به شرط ترک کبائر داده است
مشکل کسانی که شعائر دینی را به تمسخر می گیرند بی عقلی آنهاست
وَ إِذَا نَادَیْتُمْ إِلىَ الصَّلَوةِ اتخََّذُوهَا هُزُوًا وَ لَعِبًا ذَالِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَعْقِلُونَ(58- مائده)
منظور از «نادیتم؛ ندا می کنید» اذانى است كه در اسلام قبل از هر نماز واجب یومیه تشریع شده است.(11) آیه می فرماید: هنگامى كه شما مسلمانان را به سوى نماز دعوت مىكنید، آن را به باد استهزاء و بازى مىگیرند. سپس علت عمل آنها را چنین بیان مىكند: این به دلیل آن است كه آنها جمعیت نادانى مىباشند و از درك حقایق بدورند؛ زیرا نمىتوانند به این اعمال دینى و عبادتهایى كه عبادت حقیقى اند به دیده تحقیق بنگرند و فواید آن را كه همانا نزدیكى به خداى تعالى و تحصیل سعادت دنیا و آخرت است درك كنند.(12)
تنها راه نجات اهل کتاب
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَكَفَّرْنَا عَنهُْمْ سَیَِّاتهِِمْ وَ لَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ(65- مائده)
قرآن می گوید: اگر اهل کتاب که اسلام را نپذیرفته اند، ایمان بیاورند و به مانند سایر مسلمانان عقاید آخرین شریعت الهی را پذیرفته و باور کنند و سپس بر اساس آن باورها به دستورات آن نیز عمل کنند مورد عنایت الهی قرار گرفته و با ورود به بهشت، رستگار خواهند شد.(13)
مراد از تقوا بعد از ایمان که در آیه آمده است، پرهیز از محرمات الهى و گناهان كبیره است و منظور از سیئات، گناهان صغیره است که خدا وعده گذشت از آنها را به شرط ترک کبائر داده است.(14)
پی نوشت ها:
(1) نمونه ج4 ص232
(2) المیزان ج5 ص151
(3) المیزان ج5 ص206
(4) همان ص206-207
(5) هو البغض مع الكراهة و التجنّب. التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج6 ص125
(6) ر.ک: المیزان ج5 ص237
(7) تفسیر نمونه ج4 ص300
(8) آیه 34 سوره مائده (آیه بعدی)
(9) ر.ک به نمونه ج4 ص359-362
(10)نمونه ج4 ص364
(11)المیزان ج6ص28
(12)همان
(13)ر.ک به مجمع البیان ج3 ص343
(14)المیزان ج6 ص
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
تهیه و تنظیم معاونت فرهنگی تربیتی
بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز اول ماه مبارک رمضان
سلام علیکم ضمن تبریک حلول ماه مبارک رمضان و آرزوی بهره مندی از برکات و فیوضات این ماه عزیز، بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز اول ماه مبارک رمضان به پیوست تقدیم می گردد
محتویات این بسته:
- ترتیل جزء 1 قرآن کریم
- شرح نکات کلیدی تفسیری جزء 1
- تصویر دعای روز
- شرح دعای روز حضرت ایت الله مجتهدی تهرانی ره
- احادیث باموضوع فضیلت ماه مبارک رمضان-حدیث روز
- مواعظ رمضانیه؛ مقام معظم رهبری مدظله العالی
- درس اخلاق-حضرت ایت الله مظاهری دامت برکاته
- کتاب بهار بندگی(ویژه مبلغان ماه مبارک رمضان)
- آیات الولایه- آیه اول-تفسیر آیه 67 سوره مائده
- زمزم احکام، ویژه ماه مبارک رمضان-حجه الاسلام وحید پور
و…