چرا به پیامبر اسلام (ص) در کشورهای غربی اهانت میشود؟
اهانت به مقدسات دینی مسلمانان با اینکه امری مذموم، نکوهیده و برخلاف مصالح و منافع و حقوق بشری است، اما در کشورهای غربی به یک پدیده رایج تبدیل شده است. فرانسه که خود را مهد دموکراسی و مدنیت در دنیا میپندارد، لیکن در زمینه توهین به مقدسات دینی ید طولایی دارد. به طوری که در هفتهها و روزهای اخیر یکبار دیگر شاهد اهانت به مقدسترین انسان تاریخ بشر و پیشوای بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان در این کشور بودیم؛ کشوری که پیشینهای دیرینه در زمینه اسلامستیزی و اقدام علیه مسلمانان دارد.
اینکه ماجرای اهانت به پیامبر عظیمالشأن اسلام در فرانسه از کجا نشأت گرفته و اصلاً ماجرا چگونه و به چه شکلی و با چه اهدافی آغاز شده است، گزاره اصلی نوشتار حاضر نیست، چه بسا موضوع قابل بحثی هم نباشد، چرا که اهانت به مقدسات دینی همچنان که نوشته شده، یکی از رفتارهای رایج در غرب است؛ رفتاری که از نظر هویتی و رواشناختی اساساً ریشه در «خود برتر پنداری» جوامع و کشورهای غربی دارد.
اما آنچه که مهم است، «چرایی» استمرار این پدیده مذموم در بین دولتهای غربی است؛ بنابراین پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا در بین دولتهای غربی و نه فقط در فرانسه، همواره شاهد هتک حرمت مقدسات دینی مسلمانان و شخص پیامبر اسلام (ص) هستیم؟ پاسخ به این پرسش به مراتب مهمتر و ضروریتر از روندشناسی، رفتارشناسی و جریانشناسی داخلی دولتهای غربی در مواجهه با توهین به مقدسات دینی و اسلامی مسلمانان است.
اگر از درون جهان اسلام بخواهیم به این پرسش یک پاسخ دقیق و واضح دهیم، باید تأکید کنیم که «دو عنصر» و عامل مهم که یکی «داخلی» و دیگری «خارجی» است، در بقاء پدیده اهانت به مقدسات دینی مسلمانان مؤثر است: ۱- غفلت، تفرقه، ضعف و سستی در بین کشورهای اسلامی که همچنان ساری و جاری است. ۲- رویکرد اسلامستیزی که در راستای سیاستهای توسعهطلبانه آمریکا و اروپا قرار داشته و در صدد است تا با استفاده از نقاط ضعف و منابع کشورهای اسلامی مسیر تحقق منافع بینالمللی و منطقهای خود را هموار سازد.
عامل و عنصر دوم آن قدر گویاست که نیاز به توضیح ندارد. اما در خصوص عنصر اول که به جهان اسلام برمیگردد، باید قدری مسئله را شفاف کرد و آن را شکافت.
در این راستا باید توضیح داد، آنچه که بیشازپیش باعث گستاخی و جسارت دولتها، نشریات و محافل رسانهای و سیاسی غربی در خصوص توهین به مقدسات دینی مسلمانان و هتک حرمت مقام متعالی و الهی پیامبر اکرم (ص) میشود، وجود پدیدهای زشت به نام رژیمهای سرسپرده و خودباخته در جهان اسلام است که جز برای منافع آمریکا و اروپا کار نمیکنند؛ رژیمهایی که به جای دست دوستی به دولتهای اسلامی، دست ذلت و خواری به سمت کشورهای غربی دراز کردهاند؛ حکام فاسد و مستبدی که با خیانت آشکار به آرمان فلسطین که روزگاری جزو مقدسات اسلامیشان بود، مسابقه رابطه با رژیم غاصب اسرائیل راه انداخته و هر یک در تلاش برای ربودن گوی سبقت از دیگری برآمدهاند؛ رژیمهایی که نه از پشت بلکه از مقابل خنجر در پیکرد فلسطین مظلوم که همکیشان و برادران دینی و مذهبیشان هستند، کردهاند.
از رژیمی که خود خادم حرمین شریفین و قبر مطهر پیامبر و خانه کعبه میداند و مینامد، ولی به یک عنصر مخل نظم و امنیت در جهان اسلام مبدل گشته و دنیای اسلام را از اتحاد و یکپارچگی دور ساخته و در خفا دست به سینه در مقابل شیاطین عالم و اسرائیل و آمریکا سر تعظیم فرود آورده، چه انتظار است که در مقابل اهانت به پیامبر اسلام (ص) فریاد بر آورد.
جهان اسلام امروز بزرگترین منابع انرژی جهان را در اختیار دارد و جزو بزرگترین و پردرآمدترین بازارهای مصرف تولیدات غربی در دنیا است. تنها کافیست که برای چند ساعت مسیر انتقال انرژی به اروپا و آمریکا بسته شود و برای چند روز کالاهای غربی در این گستره وسیع که بیش از یک و نیم میلیارد نفر جمعیت دارد مصرف نشود؛ این اقدام و حرکت به چنان درس عبرتی برای کشورهای غربی تبدیل میشود که دست و پای شهروندان مسلمان در کشورهای خودشان را میبوسند، چه رسد به اینکه بخواهند به مقدسات دینیشان توهین کنند. اما افسوس که در حال حاضر چنین ارادهای وجود ندارد.
متأسفانه بر اثر «غفلت» اکثر کشورهای اسلامی از ضرورتها و نیازها و مصالح عالی خود و همچنین «توطئه» قدرتها و بازیگران توسعهطلب خارجی، جهان اسلام تا حدود زیادی در مقابله با حتی اهانتهای غربی، خلع سلاح شده است. ضمن این ملتهای مسلمان نیز در این سالها عمدتاً بر اثر غفلت و عدم هوشیاری و دچار شدن به روزمرگی آنگونه که شایسته است، نتوانستهاند در مسیر مصالح راهبردی اسلامی حرکت کنند. اگر ملتهای مسلمان، آن روز که اعلام شد رژیمهای عربی در امارات و بحرین و سودان و … به عادیسازی و علنیسازی رابطه با اسرائیل غاصب روی آوردهاند و صهیونیستها راست راست در کشورهای اسلامی دارند میچرخند، سیلی محکمی به گوش دولتها و حکام و رهبرانشان میزدند، دیگر در دنیا کسی جرأت نمیکرد، مسلمانان و آداب و سنن و مقدسات او را هتک حرمت کند و کشورهای اسلامی را تحقیر نماید.
اهانت به مقدسات دینی در فرانسه، یک تلنگر است که جهان اسلام باید با اجتناب از هرگونه اختلاف و تفرقه و از طریق بازگشت به عناصر قدرت نرم خود که «اتحاد و یکپارچگی» در رأس آنها قرار دارد، به مقابله با توسعهطلبان اروپایی – آمریکایی – اسرائیلی برخیزد که به دولتها و کشورهای اسلامی به عنوان ابزاری برای پیشبرد و تحقق منافع و اهداف استراتژیکی خودشان نگاه میکنند.
به قول رهبر حکیم و فرزانه انقلاب که میفرمایند «امروز دشمنان غربی، علیه اسلام و مسلمانان، شمشیر را از رو بستهاند … مسلمانها باید به عناصر قدرت خودشان برگردند و در درون خودشان عوامل اقتدار و توانایی را روزبهروز افزایش دهند. یکی از مهمترین عوامل اقتدار، همین اتحاد و اتفاق است». اتحاد و اتفاقی که باید مهمترین نقطه ایجاد آن، وجود مقدس نبی بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفی (صلي الله عليه واله) است.
زمانی هتک حرمت مقدسات مسلمانان در غرب پایان مییابد و زمانی دولتهای غربی گوش هتاکان به مقدسات اسلامی را میپیچند و با آنها برخورد میکنند که کشورهای اسلامی یک صدا و هماهنگ و به دور از هرگونه اختلاف و تفرقه، قدرت و اقتدار خود را در مقابل خطوط قرمز خود نشان دهد. لازمه این مهم در گام اول روشنگری در سطح افکار عمومی کشورهای عربی و اسلامی و دوم تقویت روحیه مطالبهگری در خصوص صیانت از ارزشهای اسلامی از فلسطین گرفته تا موضوعات دیگر، در بین مردمان عربی و اسلامی از حکومتهایشان است.
سايت بصيرت
معامله با خدا
شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت:
تو را که این همه گفت وگوست بر دَرمی،
چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟
تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟
شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟
تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا…! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است.
سيره نبوى و گسترش سريع اسلام
«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ.»[1].
مسأله گسترش سريع اسلام يكى از مسائل مهم تاريخى جهان است كه درباره علل آن بحث و گفتگو مىشود. اسلام در جزيرة العرب ظهور كرد و امروز ما مىبينيم كه در آسيا، آفريقا، اروپا، آمريكا و در ميان نژادهاى مختلف دنيا پيروانى دارد؛ در اسلام يك خصوصيتى هست از نظر گسترش كه در مسيحيت نيست و آن مسأله سرعت گسترش اسلام است. مسيحيت خيلى كند پيشروى كرده است ولى اسلام فوقالعاده سريع پيشروى كرده است، چه در سرزمين عربستان و چه در خارج عربستان، چه در آسيا، چه در آفريقا و چه در جاهاى ديگر.
اين مسأله مطرح است كه چرا اسلام اين اندازه سريع پيشروى كرد. حتى لامارتين شاعر معروف فرانسوى مىگويد اگر سه چيز را در نظر بگيريم، احدى به پايه پيغمبر اسلام نمىرسد؛ يكى فقدان وسايل مادى: مردى ظهور مىكند و دعوتى مىكند در حالى كه هيچ نيرو و قدرتى ندارد و حتى نزديكترين افرادش و خاندان خودش با او به دشمنى برمىخيزند، تك ظهور مىكند، هيچ همكار و همدستى ندارد، از خودش شروع مىشود، همسرش به او ايمان مىآورد، طفلى كه در خانه هست و پسر عموى اوست (على عليه السلام) ايمان مىآورد، تدريجاً افراد ديگر ايمان مىآورند آنهم در چه سختيها و مشقتها! و ديگر سرعت پيشرفت يا عامل زمان، و سوم بزرگى هدف. اگر اهميت هدف را با فقدان وسايل و با سرعتى كه با اين فقدان وسايل به آن هدف رسيده است در نظر بگيريم، پيغمبر اسلام- به گفته لامارتين و درست مىگويد- در دنيا شبيه و نظير ندارد.
چالش مومو پدیدهای نوظهور در ایران
لزوم نظارت جدی والدین بر نحوه استفاده فرزندانشان از فضای مجازی
?پس از گسترش چالش نهنگ آبی که منجر به مرگ تعدادی از جوانان ایرانی شد، حالا چالش مومو در کمین کاربران ایرانی است.
?چند سال پیش بود که چالش نهنگ آبی در فضای مجازی مطرح شد، این بازی متشکل از چند بازی در شبکه اجتماعی بود که مدیران آن، انجام این چالشها را برای بازیکنان در طول ۵۰ روز میسر کرده بود و در پایان چالش نهنگ آبی، بازیکن باید خودکشی میکرد که در کشور ما نیز متاسفانه عده زیادی از جوانان با انجام این بازی جان خود را از دست دادند.
?به تازگی چالش مومو که یکی از بازیها در شبکههای مجازی است به سر زبانها افتاده و در کشور ما نیز عدهای را مورد توجه خود قرار داده است.
?مومو یکی از بازیهای محبوب در شبکه مجازی واتساپ و فیسبوک است که پس از گذراندن چند مرحله آنلاین، کاربر یک تماس ناشناس را دریافت میکند و در این مرحله چالش کسی که با کاربر تماس میگیرد، کاربر را پس از مدتی مجبور به انجام کارهای خشونت آمیز و در نهایت خودکشی میکند.
چالش #مومو؛ همه چیز در مورد یک حقه اینترنتی!
چالش #مومو؛ همه چیز در مورد یک حقه اینترنتی!
احتمالاً شنیدید که فردی به نام [[مومو]] که یه هکر فوقِ فوقِ حرفهای دارای وب هست،میتونه “کل گوشی شمارو هک کنه".
در مورد چالش مومو چه اطلاعاتی دارید؟
پیشنهاد می کنیم جهت کسب اطلاعات بیشتر فایل تصویری پیوستی را که سخنان دکتر محمد لسانی کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام و معاون سالم سازی و سواد رسانه قرارگاه فضای مجازی سازمان بسیج مستضعفین می باشند را مشاهده فرمایید
?دکتر محمد لسانی
حكايتي جالب از مذمت دنيا فرصت عمر
فردی دچار بیماری گِل خواری بود و چون چشمش به گِل می افتاد، اراده اش سست می شد و شروع به خوردن آن می نمود. وی روزی برای خریدن قند به دکان عطاری رفت. عطار در دکان سنگِ ترازو نداشت و از گِل سرشوی برای وزن کشی استفاده می کرد.
عطار به مرد گفت: من از گِل به عنوان سنگِ ترازو استفاده می کنم. برای تو مشکلی نیست؟
مرد گفت: من قند می خواهم و برایم فرق نمی کند از چه چیزی برای وزن کشی استفاده کنی. در همین هنگام مرد در دل خود می گفت: چه بهتر از این! سنگ به چه دردی می خورد برای من گِل از طلا با ارزش تر است. اگر سنگ نداری و گِل به جای آن می گذاری باعث خوشحالی من است.
عطار به جای سنگ در یک کفه ی ترازو، گِل گذاشت و برای شکستن قند به انتهای مغازه رفت. در همین اثنا، مرد گِل خوار دزدکی شروع به خوردن از گِلی که در کفه ی ترازو بود کرد. او تند تند می خورد و می ترسید مبادا عطار متوجه ماجرا شود.
عطار زیرچشمی متوجه ی گل خوردن مشتری شد ولی به روی خودش نیاورد. بلکه به بهانه پیدا کردن تیشه قند شکن، خود را معطل می کرد.
عطار در دل خود می گفت: تا می توانی از آن گل بخور. چون هر چقدر از آن می دزدی در واقع از خودت می دزدی! تو بخاطر حماقتت می ترسی که من متوجه دزدیت بشوم. در حالیکه من از این می ترسم که تو کمتر گل بخوری! تا می توانی گل بخور. تو فکر می کنی من احمق هستم؟ نه! این طور نیست. بلکه هنگامی که در پایان کار، مقدار قندت را دیدی، خواهی فهمید که چه کسی احمق و چه کسی عاقل است!
این داستان یکی از حکایت های زیبای مولانا در مثنوی معنوی است.
مولانا با ظرافتی ستودنی گل را به مال دنیا و قند را به بهای واقعی زندگی آدمی تشبیه می کند. در نظر او آنان که به گمان زرنگ بودن تنها در پی رنگ و لعاب دنیا هستند همانند آن شخص گِل خواری هستند که پی در پی از کفه ترازوی خود می دزدند که در عوض از وزن آنچه در مقابل دریافت می کنند، کاسته می شود.