۲۸ربیع الثانی سالگردرحلت بزرگ مرزبان شيعه
علامه امینی فرمودند:
«روز قیامت با دشمنان امیرالمومنین علیه السلام مخاصمه خواهم کرد!
همانطور که آن ها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند
وگرنه می خواستم معارف امیرالمومنین علیه السلام را گسترش بدهم، این ها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم.»
مَنْ كُنْتُ مَوْلاه فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاه
هرکجا نام غدیر بیاید ناخود آگاه نام علامه امینی وکتاب الغدیر او به ذهن میرسد
او عُمروجوانی،زندگی خودراصرف مولایش امیر المومنین علیه السلام کرد.
۲۸ ربیع الثانی برابر است با سالگرد احیاء گر بزرگ #غدیر علامه شیخ عبدالحسین امینی نجفی رحمه الله
به دنبال یک عمر فعالیت علمی و فرهنگی با برکت در سال های پایان زندگی دچار کسالت و ناراحتی جسمی شده و در نهایت به دنبال شدّت یافتن کسالت در روز ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۰ (برابر با ۱۲ تیرماه ۱۳۴۹) به هنگام اذان ظهر دعوت حقّ را لبیک گفتند. نقل می کنند در آخرین ساعات زندگی به یکی از فرزندانشان میگوید با آبی که به تربت امام حسین علیه السلام ممزوج است لب های مرا مرطوب کنید و دعاهای صحیفه سجادیه امام زین العابدین علیه السلام را برایم بخوانید. آن گاه خود نیز به همراه فرزند «مناجات متوسّلین» و «مناجات معتصمین» را با صدای حزین زیر لب زمزمه می کنند. ناگهان در لحظات نزدیک به اذان ظهر درحالی که عبارت: «اللهمّ اِنّ هذِهِ سکراتُ الموت قد حلّت فاقبل اِلیّ بوجهک الکریم» را زمزمه می کردند، جان به جان آفرین دادند و به دیار باقی منتقل شدند. جنازه آن اندیشمند فرزانه به نجف اشرف منتقل و در کنار کتابخانه بزرگی که خود بنا کرده بود، به خاک سپرده شد.
ملااحمد نراقی فقيهى زمانشناس، مبتكر
اشتغال «ملااحمد نراقی» به امور اجتماعى و سياسى و سعى وى در طرح مباحث جديد فقهى به گونهاى كه با مسائل مستحدثه هماهنگ باشد، او را به فقيهى زمانشناس، مبتكر و مجدد كه حقايق زمان خود را به خوبى درك مىكرد، تبديل كرده بود.
۲۳ ربيعالثانى، برابر است با سالروز رحلت فقيه ربانی، «ملااحمد نراقی»، مؤلف «معراجالسعادة»، در سال ۱۲۴۵ هجری قمری.
علامه ملااحمد نراقى، معروف به فاضل نراقى است. وى در چهاردهم جمادىالثانى، در سال ۱۱۸۵ ق در خاندان علم و فضيلت در نراق ديده به جهان گشود. وى دوران نوجوانى و جوانى را در شهر كاشان و در محضر پدر بزرگوارش محقق نراقى به تحصيل دورههاى مقدمات، سطح و خارج گذراند.
او از همان ابتدا با استعداد قوى و همت عالى و ذهن توانایى كه داشت، به سرعت مدارج علمى را طى كرده و خود شروع به تدريس كرد. وی از محضر اساتيدی همچون آيتالله بحرالعلوم بهره گرفته است. وی در سال ۱۲۰۵ قمری به درجه اجتهاد نائل شد و همراه پدر بزرگوارش به عتبات عاليات مشرف و مراتب عالى تحصيلات حوزوى را در آنجا گذراند.
هنوز بيش از چهار سال از اقامت وى در نجف اشرف نمىگذشت كه به خاطر وفات پدر بزرگوارش به كاشان بازگشت و به جاى پدرش مسئوليت اداره حوزه علميه، تدريس و خدمت به مردم آن سامان را به عهده گرفت. ملااحمد نراقى در بين علماى قرون اخير از جايگاه خاصى برخوردار است.
وى در علوم مختلف، اصول فقه، حديث، رجال، درايه، رياضيات، نجوم، حكمت، كلام، اخلاق، ادبيات و شعر سرآمد علماى زمان خود بوده است. هوش سرشار، سهولت فراگيرى علوم متعدد، عمق تحقيق و وسعت تتبع و عنايات خاص الهى، او را در طول تاريخ دانشمندان شيعه به عنوان فقيهى كمنظير مطرح كرده است.
وى از همان دوران جوانى مسئوليت مرجعيت و رياست و زعامت دين و دنياى مردم كاشان و قسمتهاى وسيعى از ايران را بر عهده داشت و كلمات معاصرين و علماى پس از وى شاهد بر اين مطلب است. ايشان اشعار عرفانی فراوانی سروده است و در شعر، «صفايی» تخلص میكرد.
نام بعضى از شاگردان ملااحمد نراقی عبارتند از: شيخ مرتضى انصارى كه بين سالهاى ۱۲۴۱ تا ۱۲۴۴ در اواخر عمر شريف مولى احمد از محضر وى استفاده كرده است؛ برادر فاضل و دانشمندش محمدمهدى بن محمدمهدى نراقى، معروف به آقا بزرگ؛ سيدشفيع چابلقى؛ محمدحسن جاسبى؛ فرزندش محمد بن احمد، ملقب به عبدالصاحب و معروف به حجتالاسلام، داماد محقق قمى؛ برادرش ميرزا ابوالقاسم كاشانى و … .
اشتغال به امور اجتماعى و سياسى و سعى وى در طرح مباحث جديد فقهى به گونهاى كه با مسائل مستحدثه هماهنگ باشد، او را به فقيهى زمانشناس، مبتكر و مجدد كه حقايق زمان خود را به خوبى درك مىكرد، تبديل كرده بود.
نمونههایى از درك عميق از حقايق و تحقيق فراگير وى را در كتاب عوائدالايام مىتوان ديد. طرح مبحث ولايت فقيه از نمونههاى بارز اين ابتكارات است. وى برخلاف اكثر فقهاى قبل از خود كه به اين بحث به صورت يك مسئله فرعى و جزئى نگاه مىكردند و آن را در امور حسبيه و صرف موارد زكاة و خمس منحصر مىديدند، بين حكومت اسلامى و مبحث ولايت فقيه جمع كرده و آن را به صورت مفصل و منسجم مطرح كرده است.
از وی تأليفاتی به جای مانده است كه عبارتند از: مستندالشيعه فى احكامالشريعه، عوائد الايام، طاقديس، عينالاصول، شرحى بر تجريدالاصول، معراجالسعادة، اسرارالحج، اجتماع امر و نهى، اساسالاحكام، سيفالامه، مناهجالاصول، مفتاحالاحكام، خزائن و يك ديوان شعر فارسى.
مرحوم احمد نراقی در ۲۳ ربيعالثانى سال ۱۲۴۵ ق در اثر بيمارى وبا كه نراق و كاشان و اطراف آن را فراگرفته بود، چشم از جهان فروبست. بدن مطهر او به نجف اشرف منتقل و در صحن علوی، جانب صحن مرتضوى و پشت سر مبارك مولىالموحدين على بن ابىطالب(ع) و در كنار قبر پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد.
اما كتاب معراجالسعادة نراقی در بين كتب اخلاقى، نامى آشنا و اثرى بسيار گرانقدر است كه از ديرباز هم در حوزههاى علميه و هم در محافل ادبى بين دانشدوستان، مورد استقبال و توجه بوده و همواره خاص و عام آن را مورد مطالعه قرار داده و از مطالب ارزنده آن بهره بردهاند، تا جایى كه پارهاى از مطالب آن به عنوان متن درسى در كتابهاى درسى گنجانده شده است.
اصولا عنايت به مسائل اخلاقى و پيروى از الگوهاى صحيح اخلاقى يكى از ويژگیهاى جامعه اسلامى است و با تكيه بر اين امر مهم مىتوان بار سنگين مسئوليتهاى اجتماعى را به ثمر رساند. داشتن متونى قوى و سالم و بدور از تحريف و در عين حال شيوا و جذاب مىتواند در تحقق اين هدف مؤثر باشد.
به اعتراف همگان كتاب معراجالسعادة از نظر محتوا و سبك و شيوایى بيان مطالب و تنوع موضوعات مطرح شده در زمينه مسائل تربيتى و اخلاقى، اثرى است در خور توجه و با اينكه قريب ۲۰۰ سال از تاريخ تأليف آن مىگذرد، هنوز تازگى خود را حفظ كرده و عطش جامعه در مورد آن فروكش نكرده است.
به طورى كه مرحوم نراقى در مقدمه كتاب اشاره كردهاند، كتاب «معراجالسعادة» را كه در واقع ترجمه «جامعالسعادات» مرحوم پدرش است، به درخواست فتحلعیشاه قاجار ـ البته با اصلاحات و اضافاتى به خاطر استفاده عموم ـ به رشته تحرير در آورده است.*
*منابع: معراجالسعادة؛ مركز پژوهشهای اسلامی صدا و سيما؛ نامداران راحل شيعه، كريم جوانشير.
خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)
اندیشه سیاسی ملا احمد نراقی
ز كتابهای مهم اخلاقی كه دارای تأثیرات عمیق روحی و سازندگی معنوی است و میتوان اخلاق اجتماعی و سیاسی نظری و عملی در خور تعمقی را به كمك آن تحقیق كرد،كتاب شریف «معراج السعاده» نوشته عالم ربانی مرحوم ملااحمد نراقی است. (۲) دقایق و ظرایف اخلاقی به كار رفته در این كتاب،اعجاب انگیز است. در بخشهایی از كتاب كه نویسنده مباحث ظلم، عدل، تكبر و… را شرح میدهد وعلاوه بر بحث از مصادیق فردی این مباحث، مصادیق اجتماعی آن را نیز میكاود به راستی كوچكترین روزنههای نفس بشری را برای تسلط نامشروع بر دیگر انسانها میبندد و با تدقیق در زوایای روح آدمی، همچون طبیبی حاذق، به ریشهیابی درد و سپس درمان میپردازد. این كتاب كه به آیات شریف قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام مزین است، اثر بخشی فراوانی دارد و موضوعات آن چون توأم با نوعی روانشناسی و انسان شناسی دقیق است، با هر زمان و هر مكانی قابل صدق است، چرا كه علی رغم صفحاتی چند از كتاب كه به دوره قاجاریه اختصاص دارد، اكثر قریب به اتفاق مطالب، نه در قالب زمانی و مكانی خاص، بلكه «فرازمانی»و «فرامكانی» است. این كتاب با دستورهای اخلاقی خود، به قدرت سیاسی و حكام سركش مهاری میزند كه جای هیچ توجیه و تفسیر سوئی را در مورد ظلم برای قدرتمندان باز نمی گذارد. كتاب «معراج السعاده» در چهار باب تنظیم شده است: باب اول ، در بیان بعضی از مقدمات نافعه (۳) باب دوم، در سبب بدی اخلاق و بیان قوای نفس (۴) باب سوم، در محافظت اخلاق حسنه از انحراف و معالجه رذایل (۵) باب چهارم ـ كه مفصلترین قسمت كتاب است ـ دراخلاق حسنه و ذمیمه و فواید ومفاسد آنها. (۶)
هر چند در ابتدا به نظر نمیآید كه این كتاب از سیاست و یا موردی كه به سلوك سیاسی و یا اندیشه سیاسی مربوط شود، سخن گفته باشد، با دقت در ریز مطالب و ظرافتهایی كه مرحوم نراقی ذیل مباحث مختلف اخلاقی به خرج داده است، استنباطات و نتایج سیاسی و اجتماعی قابل توجهی به دست میآید كه در این تحقیق به آنها خواهیم پرداخت.
23ربيع الثاني سال 1245، سالروز رحلت فقيه رباني، ملا احمد نراقي
هوش سرشار، سهولت فراگيري علوم متعدد، عمق تحقيق و وسعت تتبع و عنايات خاص الهي، او را در طول تاريخ دانشمندان شيعه به عنوان فقيهي کم نظير مطرح ساخته است. وي از همان دوران جواني مسئوليت مرجعيت و رياست و زعامت دين و دنياي مردم کاشان و قسمتهاي وسيعي از ايران را بر عهده داشت و کلمات معاصرين و علماي پس از وي شاهد بر اين مطلب مي باشد. ايشان اشعار عرفاني فراواني سروده است و در شعر، “صفايي” تخلص مي کرد.
آثار از وي تاليفاتي به جاي مانده است که عبارتند از: مستند الشيعه في احکام الشريعه - عوائد الايام - طاقديس - عين الاصول - شرحي بر تجريد الاصول - معراج السعاده - اسرار الحج - اجتماع امر و نهي - اساس الاحکام - سيف الامه - مناهج الاصول - مفتاح الاحکام - خزائن و يک ديوان شعر فارسي.
وفات
اين ستاره فروزان آسمان فقه و فقاهت در 23 ربيع الثاني سال 1245 ق. در اثر بيماري وبا که نراق و کاشان و اطراف آن را فراگرفته بود چشم از جهان فروبست. بدن مطهر او به نجف اشرف منتقل و در صحن علوي، جانب صحن مرتضوي و پشت سر مبارک مولي الموحدين علي بن ابي طالب (ع) و در کنار قبر پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد. روحش با اولياء محشور باد.
تواضع در سیره علما
شهید مطهری نقل می کند:
مرحوم آیة الله سید حسین کوه کمره ای رحمت الله علیه از شاگردان صاحب جواهر و مجتهدی مشهور و معروف بود. و طبق معمول در ساعت معینی در یکی از مسجدهای نجف اشرف درس می گفته است.
یک روز به علتی قبل از ساعت مقرر تشریف آوردند در مسجد نشستند تا شاگردها جمع گردند ولی دید در یک گوشه مسجد شیخ ژولیده ای با چند شاگرد نشسته درس می گوید. مرحوم سید حسین سخنان او را خوب گوش داد با کمال تعجب احساس کرد که این شیخ ژولیده فوق العاده محققانه درس می گوید، روز دیگر عمداً زودتر تشریف آورده در گوشه ای نشست و به درس آن شیخ ژولیده خوب گوش داد. پس از چند روز یقین پیدا کرد که این شیخ از خودش خوبتر درس می گوید و اگر شاگردانش بدرس او حاضر شوند بیشتر می توانند استفاده کنند.
روز دیگر که شاگردان آمدند و جمع شدند، گفت:
رفقا امروز می خواهم مطلب تازه ای به شما بگویم، این شیخ که درآن گوشه مسجد درس می گوید از من شایسته تر است برای تدریس و خود من هم از او استفاده می کنم همه باهم می رویم به درس او .
از آن روز در حلقه شاگردان شیخ ژولیده که چشمهایش اندکی تراخم داشت و آثار فقر در او دیده می شد درآمد، این شیخ ژولیده شیخ مرتضی انصاری بود، که بعدها معروف شد و استاد المتاخرین لقب یافت، شیخ در آن وقت تازه از سفر چند ساله خود به مشهد و اصفهان و کاشان برگشته بود. (عدل الهی، شهید مطهری، ص330)
منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.
معرفي علماي شيعه/ فقيه سعيد
خلاصه
آیت الله العظمی سید محمد حجت کوه کمری (ره) بنیانگذار مدرسه حجتیه قم، از علمای معروف و یکی از مراجع ثلاث بود. او افزون بر مقام والای علمی، از نورانیت و معنویت خاصی برخوردار بوده و بسیار رازدار و از شهرت و آوازه گریزان بود. حقیقت و معنویت خود را چنان نهان داشته بود که حتی شاگردان نزدیک نیز تا پس از رحلت او، از شخصیت ممتاز و ارتباط مستقیم وی با حضرت ولی عصر (عج) بی خبر بودند. آن جناب پیش از فرا رسیدن رحلتش، تربت سالار شهیدان را طلب کرد. آن گاه کمی از آن را خورد و فرمود: «اخر زادی من الدنیا تربۀ الحسین (ع)؛ آخرین توشه من از دنیا تربت امام حسین (ع) است».
تولد ايشان در سال 1310 ه.ق در تبريز، و در بيت رفيع علم و ادب رخ داده و در آنـجـا رشد نموده است، آبـادي كـوه كمر از توابع تبريز مي باشند كه تبار وي با 25 واسطه به وجود پر جود امام سجاد (عليه السلام) مـي رسـد و از آن شـجـره طـيـبـه شـاخ و بـرگ و ميوه مي گيرد. او فـرزنـد سيد علي برادر زاده سيد حسين كوه كمري تبريزي مي باشد كه از مراجع مـعـروف نـجـف بودند.