عزت نفس
یکی از بزرگترین مشکلات ما از همان اول نوجوانی تا حتی وسط جوانی این جدی نگرفتن والدین است. می خواهند مهمانی بگیرند، مسافرت بروند، برنامه آخر هفته بچینند و اصلا میخواهند یک چیزی بخرند هم تصمیم و نظر ما را جدی نمیگیرند و هنوز فکر میکنند ما در دوران بچگی گیر کردهایم و سواد و اطلاعاتمان در حد همان سه، چهار سالگی است. چند روز پیش پیامی را از یک نوجوان 14 ساله در یکی از شبکههای اجتماعی دیدم که میگفت پدر و مادرش به او و نظراتش احترام نمیگذارند و دنبال راه چاره میگشت. یکی از مهمترین عواملی که باعث تشکیل هویت میشود نظر و برداشت از خودمان و توانمندیهایمان است که به آن خودپنداره می گویند. خود پنداره هم درونی است، هم بیرونی و اجتماعی.
وقتی توی ذهنتان هی مرور می کنید در عملکردتان خوب بودید یانه و هی به خودتان نمره منفی می دهید می شود خودپنداره درونی و وقتی خانواده و معلم و اطرافیان به عملکرد شما نمره مثبت و منفی می دهند خودپنداره بیرونی است. کودک را در وهله اول خودپندارههای بیرونی است که می سازد و باعث می شود برداشت های درونی و بیرونی اش از خود در نوجوانی و بزرگسالی شکل بگیرد و هویت و کیستیاش ساخته شود. همه اینها باعث می شود خودپندارهها و برداشت و نظرات نسبت به خود به سمت مثبت یا منفی سوق پیدا کند و عزت نفس شکل بگیرد. می دانم خیلی سخت توضیح داده ایم اما مسئله تشکیل هویت به همین پیچیدگی است.
شاید هیچوقت فکر نمیکردیم عزت نفس تا این حد مهم باشد، اما از نظر براندن روانشناس، هیچ مسئله روانی نیست که ریشههایی در ضعف عزت نفس نداشته باشد و عزت نفس مثل کلسیم در بدن است و شاید آدم را نکشد ولی باعث می شود نتوانی به راحتی به زندگی ادامه بدهی.
حالا باید بگویم عزت نفس هم وابسته به عوامل بیرونی مثل پدر و مادر اشخاص مهم زندگی و عوامل درونی زیر است:
- زندگی آگاهانه
- خودپذیری
- مسئولیت در قبال خود
- قاطعیت و ابراز وجود
- زندگی هدفمند
و انسجام و یکپارچگی شخصی