کدام آثار یومالقیامه برجام؟!
برجام را دو سال است اجرا میکنیم، دو سال هم وقت گذاشتیم و هزینه کردیم تا آن را به دست آوریم، میوههای این باغ را کدام یک از طرفین میچیند؟
همگان پذیرفتهاند و اذعان دارند که مذاکرات هستهای هزینههای زیادی را به کشور تحمیل کرد، این هزینهها، هم مالی بود و هم سیاسی و البته در این مدت که مذاکرات برگزار میشد، هزینههای روانی نیز به افکار عمومی تزریق شد.
پس از آن که توافق هستهای به دست آمد و خبر قطعی آن از سوی آقای روحانی اعلام شد و از آن به عنوان یک دستاورد بزرگ تاریخی برای ایران نام برده شد، مردم نیز که دو سال را در استرس و اضطراب سپری کرده بودند، برای زمان کوتاهی نفس راحتی کشیدند، چون تصور میکردند، موضوع هستهای که از سوی آمریکا و دیگر دشمنان به آن پرداخته میشد پایان یافته و اکنون زمان برنامهریزی برای بهرهبرداری از دستاورد توافق هستهای است.
اما این خرسندی در میان افکار عمومی بسیار کوتاه بود، چراکه علیرغم اجرای کامل تعهدات از سوی ایران، آمریکا خلف وعده کرد و همانگونه که منتقدین میگفتند نمیتوان به ایالات متحده اعتماد کرد، همان شد که پیشبینی میشد.
اما اصرار و تأکید مسئولین و دست اندرکاران مذاکرات هستهای بر موفقیتآمیز بودن توافق ادامه داشت و هنوز هم دارد، چرایی آن را هنوز کسی از مسئولین گرامی مطرح نکرده و دلیل اصرار بر آن را نگفته است، اما اعتراف به شکست درباره موضوع مهم و حساسی همچون هستهای که این همه برای آن سرمایهگذاری و تبلیغ شده، کار دشواری است و جسارت و صداقت زیادی میخواهد. اما اصرار بر راه اشتباه رفته، برای کشور هم زیانبار خواهد بود.
هر چند در چارچوب توافق هستهای و برجام، آمریکا خوابهایی برای ایران دیده است که حتی میتوان آن را به عنوان اقداماتی برای فشار، تحریم و تهدیدات بیشتر علیه کشورمان در پسا برجام دانست که یکی از آنها، چند روز پیش از این، با آشوب و اغتشاش نمایان شد.
اما جناب آقای رئیس جمهور که برجام را دستاورد بزرگی در دوران ریاست خود و حتی تاریخ ایران میداند، تغییری در اعتقاد و نظرش در مضرات برجام ایجاد نشده است و همچنان آثار برجام را برای ایران درخشان و پربار میداند بماند که ایشان به عنوان رئیس جمهور از چه واژهها و کلماتی علیه منتقدین بهره برد و آنها را مورد الطاف خود قرار داد.
جناب رئیس جمهور پس از آنکه ترامپ رئیسجمهور آمریکا با ۴ شرط توافق هستهای را برای ۳ ماه دیگر تمدید کرد، در آیین نهمین جشنواره بینالمللی فارابی گفت؛ «برجام یک آثار دائمی دارد. الی یومالقیامه، که هیچ وقت آثار آن از بین نمیرود و یک آثاری دارد که ممکن است بماند یا نماند.»
خطاب به جناب رئیس جمهور محترم عارضم که، آنهایی که هنوز نتایج و آثار برجام را احساس نمیکنند، اندک و انگشتشمار نیستند، مردمی هستند که آثار برجام اثر معکوس بر زندگی آنها گذاشته چراکه وعدههای داده شده از سوی شما برای گشایشهای اقتصادی محقق نشده، که اگر شده بود بودجهای با آن حال و هوا که درپی افزایش قیمتها برای جبران کسری است، به مجلس ارائه نمیشد.
اعتراضات مردم از جنس معیشت و اقتصاد بود که به حق است، در لا به لای آنها بودند و هنوز هم هستند ویروسهای بیماریزا که علیه بدن سالم نظام اسلامی شورش میکنند تا دشمن را در دستیابی به اهداف خود یاری دهند، آیا برای مطالبات مردم که روز به روز عرصه بر آنها تنگتر میشود، تلاش کارآمدی شده است؟ جنابعالی حتی به سخنان امام جمعه تهران واکنش نشان داده در حالی که او به همان ویروسهای بیماریزا گفته است آشغال!
از این موضوع بگذریم، اما بهتر است دولت محترم فرصت خود را صرف مشکلات مردم کند نه مقابله با یک طلبه!
خوب بود اندکی بیشتر درباره آثار برجامی که «الی یومالقیامه» است توضیح میدادید، کدام آثار برجام تا قیام قیامت خواهد ماند؟ اگر میگویید که «ما در طول این دو سال که در ۲۶ دی ماه سال ۱۳۹۴ اجرایی شد، از آن مدت تاکنون درآمد نفتی و میعانات ما دو برابر شد، ما این پول را گرفتیم. آیا این از بین میرود؟ صدها مورد سرمایه خارجی آوردیم آیا آنها از بین میرود؟ سرمایه خارجی به داخل خاک ایران آمده و به کارخانه، نیروگاه، بندر، لوکوموتیو و هواپیما تبدیل شده است، آیا این آثار از بین میرود؟» این دستاوردهایی که نام بردید، اگر واقعی باشد که اکنون باید هزاران شغل ایجاد کرده باشد، اگر برای دولت محترم ممکن است، آن کارخانهها، نیروگاهها، بنادر و … را به مردم نشان دهید تا باورپذیرتر باشد. اگر کسی بخواهد از دستاوردهای خود دفاع کند نیازمند ارائه چهرهای حقیقی از آن دستاوردها است. البته چند فروند هواپیمای مسافربری کمتر از تعداد انگشتان دست وارد ایران شده است اما آن هواپیماهای اصلی که با بوئینگ و ایرباس قرارداد بسته شده با کارشکنیهای آمریکا زمینگیر شده است.
آنچه به نظر میرسد الی یومالقیامه است، تعهداتی است که ایران با شور و شوق وصف ناپذیری اجرا کرده است و به نظر میرسد باید اجرا کند.
به اروپا هم نمیتوان اعتماد کرد، به آمریکا اعتماد کردید وضعیت برجام اینگونه شد، اروپا هم در حال اجرای برنامههای آمریکا در دل برجام است، اگر از آن به نتیجه برسد، برجامی که به نفع آنها است، ادامه دارد، اگر هم نه، آن که متضرر است ایران است. آیا قرار است دستاوردهای دیگرمان را همچون هستهای بدهیم برود؟
سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم سیاوش کاویانی-24/10/96
دست مریزاد به مردم
هوشیاری و پایداری اعجاب انگیز ملت ایران، بار دیگر توطئه دشمنان را خنثی کرد و آشوبگران را ناکام ساخت. شگفتی این بار حضور مردم در آن بود که دشمن با زبان حال آنان یعنی “نه به گرانی” به میدان آمده بود و علی رغم اینها مردم باتظاهرات گسترده و متعدد خویش به او تودهنی زدند!
در حقیقت رمز ماندگاری نظام اسلامی نیز در همین هوشیاری و پایداری ملت ایران نهفته است، همان فضیلتی که موجب تشکر هزاران بار رهبر معظم انقلاب شده است. البته باید این نکته بدیهی هم شفاف تر شود که در هر نظام مردم سالاری، مردم امکان اعتراض و ابراز نقطه نظرات و مشکلات خویش را دارند و در هیچ کجای دنیا تظاهرات و اعتراضات، به معنای حرکتی براندازانه و علیه نظام و حکومت تفسیر نمی شود، هر چند کشورهای استکباری از طرفی به نام دموکراسی با شدیدترین روش های پلیسی تظاهرات مردم را در کشور خویش سرکوب می کنند و از طرف دیگر در ارتباط با کشورهای مخالف خود، هر گونه تظاهرات اعتراض آمیز مردم در باره مشکلات خویش را مصادره به مطلوب نموده و نارضایتی از حکومت تفسیر می کنند و می کوشند با نفوذ و جهت دادن به این تحرکات و برپایی آشوب و اغتشاش، اهداف براندازانه خود را پیاده نمایند. براندازی یک نظام و حکومت مستقر، کار بسیار دشوار و پیچیده ای است و جنس آن با جنس اعتراضات خیابانی بسیار تفاوت دارد بخصوص زمانی که آن نظام مستقر، دارای ریشه و پایگاه مستحکم و مردمی باشد و طی سال ها رویارویی با دشمنان خویش، تجربیات گرانبهایی اندوخته باشد.
در این میان واقعیت دیگری نیز وجود دارد که معمولاً کمتر جدی گرفته می شود و مورد عبرت و توجه قرار می گیرد، بخصوص پس از فروکش کردن این گونه حوادث؛ واقعیتی که حضرت آیت الله خامنه ای به آن، این گونه اشاره فرمودند که: “باید بین مطالبات صادقانه و بحق مردم و حرکات وحشیانه و تخریبگرانه یک گروه، تفکیک قائل شد و مطالبات و خواسته های مردم را پیگیری کرد.” و در فرازی دیگر فرمودند: “باید به حرف ها گوش داده و رسیدگی شوند.” اما به نظر می رسد برخی مسئولین آنچنان که باید به این واقعیت توجه نمی کنند و هوشیاری و پایداری مردم موجب غفلت یا خدای ناکرده سوء استفاده آنان واقع می شود تا آنجا که گاهی این گونه تظاهرات با شکوه مردم در حمایت از نظام و حکومت و تبعیت از رهبری را به نفع خود و عملکرد خویش معنا و گاهی هم این گونه به غلط برداشت می کنند که هر کس به وضعیت موجود و عملکرد دولت و مسئولین اعتراض دارد، مخالف نظام است!
لذا باید به این پرسش پاسخ داد که تکلیف مردم چیست؟ و چگونه باید به برخی مسئولین بفهمانند که علی رغم دلبستگی از جان و دل به نظام اسلامی و رهبری و راه شهدا، نسبت به عملکرد برخی مسئولین شدیداً اعتراض دارند و حتی گاهی حرف دلشان این است که بعضی مسئولین که دغدغه اصلی شان ثروت اندوزی است و نمی توانند از عهده ایفای وظیفه خویش برآیند، باید کناره گیری کنند. در این زمینه عده ای با الهام گرفتن از غرب، در نظر گرفتن پارک و فضایی آزاد جهت تجمع معترضان را پیشنهاد می کنند که به نظر نمی رسد راهکاری کارگشا باشد زیرا در شرایطی که سیاست دشمن سلب اعتماد مردم به نظام اسلامی است، باید اعتراضات مردم را ریشه یابی و برای آنها چاره ای اساسی پیش بینی کرد که از جمله می توان به موارد ذیل به عنوان ریشه نارضایتی های مردم از عملکرد برخی مسئولین اشاره نمود:
1- ناکارآمدی برخی مدیران و مسئولین:
اگر مردم احساس کنند که برخی مدیران عالی کشور به هر دلیلی توانایی حل مشکلات جامعه را ندارند، اعتمادشان خدشه دار می شود، چه عدم توانایی این مدیران به دلیل آن باشد که از جنس مردم نیستند و ثروت های انباشته و زد و بندها و خویشاوندسالاری ها، آنان را به طبقه ای اشرافی تبدیل کرده که دغدغه هایشان با دغدغه های مردم، خصوصاً اقشار محروم، از زمین تا آسمان تفاوت دارد و گوششان برای شنیدن دردهای مردم سنگین شده است و چه اینکه دلیل این ناکارآمدی، ضعف مدیریت یا عواملی دیگر باشد.
2- پاسخگو نبودن:
اگر مسئول یا مسئولانی در برابر مشکلات مردم، عکس العملی نشان ندهند، یعنی از طرفی قادر به رفع مشکلات جامعه نباشند و از طرف دیگر اقدامات و فعالیت های انجام شده را برای مردم توضیح ندهند، طبعاً به اعتماد مردم ضربه وارد می سازند.
3- برخورد تحقیرآمیز:
از جمله افتخارآمیزترین شاخصه های نظام مردم سالاری دینی، ارتقای شأن و منزلت مردم تا رفیع ترین سطح است. وقتی عالی ترین مقام نظام اسلامی، مردم، خصوصاً اقشار محروم جامعه را “ولی نعمت” خود معرفی می کند، بدیهی است مردم انتظار دارند که دیگر دولتمردان و وزیران و وکیلان، خود را خدمتگزار و نوکر مردم بدانند و اگر ببینند که برخی مسئولین، خود را تافته جدا بافته و “ژن برتر” میدانند و گرایش به فرهنگ اشرافیت و غرور و تبختر، آنان را از مردم جدا ساخته است، احساس می کنند که کرامتشان پایمال شده و به غرورشان لطمه وارد شده است و اعتماد آنان به این گونه مسئولین رنگ میبازد.
4- بدعهدی و عمل نکردن به وعده ها:
اگر مسئولی به مردم وعدهای بدهد، خواه در ایام انتخابات و خواه در دیگر ایام و آنگاه به وعده خویش عمل نکند و حتی دلایل خلف وعده را هم ارائه ننماید طبعاً در حس اعتماد مردم خلل وارد می سازد.
5- عدم صداقت در گفتار:
در روزگاری که مردم به ویژه اقشار ضعیف جامعه دچار مشکلات اقتصادی و تنگناهای شدید هستند، اگر مسئولین یا مسئولانی به جای ابراز شرمندگی از مشکلات مردم، در دفاع از عملکرد خویش شرایط اقتصادی را گل و بلبل و عادی و مثبت جلوه دهند، مردم از برخورد ناصادقانه این مسئولین به شدت برانگیخته و متأثر می شوند و تصور می کنند بر خلاف انتظارشان در نظام اسلامی، مسئولی به آنان دروغ گفته است.
یکی دیگر از مهمترین علل ایجاد نارضایتی در مردم، نظام اداری کشور است تا آنجا که گاهی احساس می شود نظام اداری موجود یکی از مهم ترین عوامل ایجاد بیشترین نارضایتی ها در جامعه می باشد و گویی فلسفه وجودی برخی قوانین و کارمندان، ارائه پاسخ منفی به مراجعین و سرگردان ساختن آنان است و به دلیل خلأ قوانین، تشویق و تنبیه و با عدم اجرای آن، کارمندی که به کار ارباب رجوع رسیدگی نکند، ظاهرا در امنیت شغلی بیشتری است نسبت به کارمند پاسخگو به ارباب رجوع!
در شرایط مشکلات اقتصادی، از همه دردناک تر، پنجره های بازی است که در قوانین موجود برای فساد اقتصادی و مفسدان گشوده شده و هر روز پرونده های نجومی جدیدی از این سوء استفاده ها آشکار می گردد و به دلایل مختلف، نتایج رسیدگی به آنها، افکار عمومی را قانع نمی کند. از جمله این دلایل، اول تعدد روزافزون این پرونده هاست، دوم غافلگیر شدن قوه قضائیه در رسیدگی به آنها با توجه به پیچیدگی و تخصصی بودن هر کدام و سوم ارائه مستندات قانونی توسط مفسدان اقتصادی نظیر دریافت کنندگان حقوق های نجومی می باشد مبنی بر اینکه فسادشان کاملاً وجهه قانونی داشته است! و چهارم توسعه دامنه فساد در میان اطرافیان و خانواده برخی از مسئولین برجسته است که به دلیل فشارهای سیاسی رسیدگی به این پرونده ها را با دشواری مواجه می سازد.
اما مسئله مهم آن است که چگونه باید با برخی ضعف های مدیریتی و ویروس های اعتمادزدا مقابله کرد؟ به طور کلی بایدگفت در این شرایط حساس، مسئولیت سنگینی بر عهده دستگاههای نظارتی است که باید با تیزبینی و قاطعیت، تصویر اقدامات مدیران را در آیینه افکار عمومی، مشاهده و ترسیم کنند و پیش از آنکه عملکرد ناصواب مدیری موج نارضایتی ها را برانگیزد، بدون هیچ گونه چشم پوشی و ملاحظه، گزارش آن را به مقام مافوق وی ارائه دهند و مقامات مافوق نیز باید توجه داشته باشند که شاخصه حمایت از عوامل زیردستشان باید رضایت مردم باشد و هر مسئولی، هر چند در عالی ترین سطوح، چنانچه از مدیر زیردست خود بی توجه به این شاخصه، حمایت نماید، دامنه اعتراضات مردم گریبانگیر خود او خواهد شد.
اگر بپذیریم که در شرایط کنونی مهم ترین مشکل مردم، خصوصاً مستضعفان و ولی نعمتان جامعه، مشکلات اقتصادی است، طبعاً در این شرایط سوء استفاده های مفسدان اقتصادی، نه تنها نمکی بر زخم آنان می پاشد، بلکه به تعبیری خود یکی از عوامل تشدید فشار اقتصادی بر جامعه است. با توجه به این واقعیت و نیز با توجه به آنکه بر اساس شواهد موجود، سیاست دشمن استمرار آشوبگری ها با تکیه بر مشکلات اقتصادی مردم است و به تعبیر مقام معظم رهبری: “دشمنان مانند مگس روی زخم ناشی از مشکلات و ضعف ها می نشینند، بنابر این باید زخم را خوب کنید و نگذارید به وجود آید.” ضرورت ایجاب می نماید که علاوه بر تدابیر راهگشای اقتصادی، برخورد قاطع با مفسدان اقتصادی نیز در دستور کار نظام و نه تنها قوه قضائیه، قرار گیرد و با توجه به آنکه اقدامات گروه های موجود در قوه مجریه و قوه مقننه و اقدامات قوه قضائیه نتوانسته است انتظارات مردم را برآورده سازد، چه بسا لازمه این برخورد قاطع با فساد اقتصادی، تشکیل هیئتی باشد مرکب از چند تن از برجسته ترین شخصیت ها و مسئولین پاکدست و مورد اعتماد مردم، تا گزارش منظم اقدامات خویش را در اختیار افکار عمومی قرار دهند و تمامی دستگاه ها بخصوص دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی موظف به همکاری با آنان شوند.
امید می رود که تشکیل چنین هیئتی و اقدامات تحسین برانگیز آینده آن، دست مریزاد و عرض سپاسگزاری به ملت هوشیار و سرافرازی باشد که علی رغم تمامی مشکلات در این ایام به صحنه آمدند تا با رهبر خویش تجدید بیعت و از انقلاب و کشور خود دفاع کنند.
قرار نیست سکوت علما بشکند؟!
داستان تکراری است. آقایان ژنرالها باز هم کفگیر تدبیرشان به تهِ دیگِ سوراخِ «برجام» خورده است و طبق معمول برای کوبیدنِ سرِ خلقالله به طاق، باید با سرانگشت تدبیر خود جای پرت و پلایی را نشان جماعت دهند که فراموش کنند وعدههای سرخرمنی که یکی پس از دیگری آتش میگیرد.
طبق معمول هرگاه این مَرکبِ دولتِ کریمهیِ سراسر اعتدال لنگ میزند و یا چارچنگولی روی زمین جلوس میکند، باید یک بامبولی پیدا کرد و اجازه داد مردم بدون درد و خونریزی، خواستههای بهحقشان را فراموش کنند.
وقتی کار گیر میکند، وقتی شعارها مثل تیر بر شعور مردم مینشیند، یا حتی وقتی قرار است برای باغ گلابی (که بعد از دوسال معلوم شد شورهزار بیآب و علفی بیش نبوده) با غربیها چانه بزنند و معامله را به زور جوش بدهند میشود هم از دین مردم مایه گذاشت و هم از جیبشان.
میشود نهیب امام حسین(ع) به طرف مقابل در صحرای کربلا را «مذاکره» و «معامله» جا زد، میشود صلح سراسر مظلومیت امام مجتبی(ع) در دوران بار بودنِ (به ظاهر) یارانش را مصادره به مطلوب کرد، میشود صحت ولایت امیرالمومنین(ع) را به نظر مردم گره زد. میشود حتی به آفتاب خراسان هم رحم نکرد و ایشان را امام «مناظره» و «مذاکره» نامید.
این اظهارات شاذ به کنار. بههرحال (از نظر حقوقدانان) احتمالا در شرایط اضطرار میشود به هر جایی و شخصی چنگ زد تا خود را نجات داد. وقتی برای برخیها شهادت دروغ اشکالی ندارد، پس دست بردن در آیات قرآن و جعل روایات صحیح هم امری طبیعی است.
روی سخن با آنهایی نیست که از تریبون و جایگاه و صندلی خود سوءاستفاده میکنند هر نقل شاذی را برای تحریف افکار عمومی جایز میشمرند.
روی سخن با آیات عظام، مراجع گرانقدر تقلید، حوزههای علمیه و عالمان دین است که در چنین مواقعی متاسفانه سکوت میکنند و کمتر پیش میآید که جلوی جعل تاریخ را بگیرند.
با علمایی که سالها در حجرههای خود مطالعه کردهاند و مو و محاسن سپید کردهاند به عنوان یک «بچه مسلمانِ ناقابلِ کمترین» حرف دارم که چرا اجازه میدهید هر که هرچه دلش خواست بگوید و حتی آیات قرآن را آنگونه که میخواهد تفسیر کند و سیره معصومین را به چالش بکشد؟
آنهایی که در ایام انتخابات شعار میدادند که «بگذارید امام رضا برای مردم بماند، تو را به خدا امام رضا(ع) را جناحی نکنید» حالا نعوذبالله نه امام هشتم که همهی ائمه و حتی پیامبر مکرم اسلام را برای مقاصد خود خرج میکنند. دانسته یا نادانسته با خود و خدایشان و روز حساب. اما علمای دین چرا در مقابل کسی که از قضا لباس دین پوشیده و سخنان غریبی نقل میکند سکوت کردهاند؟ چرا یکبار برای همیشه پروندهی این دست بردنهای در تاریخ و دین را نمیبندید؟ آیا باز هم باید در این سکوت طولانی، رهبری بیاید و غلطهای درشت «برخیها» را گوشزد کند و نهیب بزند که «اینجور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و سادهاندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید» یا «تاریخ را اینجور میفهمید؟ زندگی ائمّه را اینجور تحلیل میکنید؟»؟
این حقیرِ سراپا تقصیر دست بزرگانی چون آیتالله شبزندهدار را میبوسد که بدون مماشات و تعارف «سواد» برخیها را به رخشان کشید، اما به عنوان کسی که پای منبر بسیاری از علما نشسته و شنیده توقع دارم که اجازه لگدمال شدن خطوط قرمز اسلام را ندهید و به حضراتِ صاحب تدبیر بفرمایید «بگذارید اسلام و پیامبر و ائمه معصومین(ع) برای مردم بماند» و شما به همان دیوارکشی پیادهروها و کنسرت و ورود بانوان به ورزشگاهها و دوچرخهسواری بپردازید.
عنوان سرمقاله روزنامه سیاست 96/10/24 روز به قلم مهدی رجبی
پیام تسلیت درپی جان باختن کارکنان کشتی نفتکش
حضرت آیت الله العظمی امام خامنهای(مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی حادثه تلخ و دلخراش جان باختن کارکنان کشتی نفتکش را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسمهتعالی
حادثهی تلخ و دلخراش جان باختن کارکنان کشتی نفتکش بر اثر آتشسوزی و غرق را، که حقاً مصیبتبار و تأثرانگیز است به خانوادههای عزادار و بازماندگان آن عزیزان صمیمانه تسلیت عرض میکنم و تسلی و آرامش دلهای غمگین آنان را از خداوند متعال مسألت مینمایم. آن عزیزان در راه انجام وظیفه و خدمت به کشورِ خود جان باختهاند و این افتخار بزرگی است که شاید بتواند سنگینی بار این غم را کاهش دهد و دلهای مصیبتدیدگان را آرامش بخشد. از خداوند متعال رحمت و مغفرت بر آنان و صبر و اجر برای بازماندگان مسألت میکنم.
سید علی خامنهای
۲۴ دیماه ۱۳۹۶
چند نکته مهم از یک سخنرانی مهم
سخنان مقام معظم رهبری مدظله العالی در خصوص حوادث اخیر -96/10/19- میتواند فصلالخطاب حداقل بخشی از مجادلاتی قرار گیرد که در فضای عمومی کشور ممکن است بروز یافته باشد. در این یادداشت به چند محور مهم این سخنان اشاره میشود. ابتدا آنجا که تأکید کردند: «همه این تحلیلها یک نقطه مشترک صحیح داشت و آن اینکه باید بین مطالبات صادقانه و بحق مردم و حرکات وحشیانه و تخریبگرانه یک گروه تفکیک قایل شد و مطالبات و خواستههای مردم را پیگیری کرد.»
واقعیت این است که باید امکانی برای ابراز نارضایتی و مخالفت با سیاستها و یا عملکردها فراهم کرد. اتفاقا در غیاب این امکان است که اعتراضات میتواند به جاهای خطرناک کشیده شود. درواقع مسأله فقط این نیست که عدهای از روی خباثت اعتراضات عادی مردم را به خشونت میکِشند، بلکه این طبیعت رفتار جامعهای است که عادت به انجام اعتراضهای مدنی و تجربه آن را ندارد. بنابراین شرط لازم و نه کافی برگزاری آرام و مدنی اعتراضات بازبودن راه برای اعتراض مردم است. البته این اعتراضات شامل مسائل متنوعی میشود و هر کس و با هر گرایش فکری باید بتواند نسبت به اموری که میداند در مسیر صحیحی قرار ندارد و یا حق آنان ضایع میشود، اعتراض کند.
نکته مهم و کلیدی دیگری که مورد اشاره قرار دادند و مرتبط با مسأله قبلی است، اتکای حکومت به مردم است. آنجا که گفته شد: «میگویند حکومت ایران از مردم خود میترسد! خیر؛ حکومت ایران متولد این مردم است.» شاید عصاره تمامی آنچه که یک حکومت را پایدار نگه میدارد، همین نگاه است. اگر مردم حامی حکومت نباشند، آن حکومت دیر یا زود دچار فروپاشی و سقوط خواهد شد. طبعا برای کسب و بقای این حمایت و پشتیبانی مردمی، باید مطالبات مردم نیز در حد مقدور و متصور تأمین شود. وظیفه حکومت است که نگرش مردم را در همه امور بسنجد و نگرانیهای آنان را در عمل یا حداقل در تحلیل و نظر برطرف کند.
نکته بسیار مهم بعدی که میتواند راهبرد کلی تمامی دستگاههای قضائی و اجرایی باشد، نحوه مواجهه با مسأله است. در گذشته همیشه سعی میکردند که با نادیدهگرفتن مشکل صرفا به دستهای پنهان و عوامل خارجی بپردازند و به قول معروف صورتمسأله را پاک کنند؛ ولی اظهارات مقام معظم رهبری نظام در اینباره بسیار گویاست. ایشان ضمن توضیح مفصل عوامل مرتبط با این حوادث و حضور یا اثرگذاری نیروهای خارجی و فرامرزی، صراحتا به این مسأله نیز اشاره کردند: «دشمنان مانند مگس روی زخم ناشی از مشکلات و ضعفها مینشینند، بنابراین باید زخم را خوب کنید و نگذارید به وجود آید؛ چرا که اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، تبلیغات و فضاسازی بیگانه اثر نمیگذارد و آمریکاییها هم نمیتوانند هیچ غلطی بکنند.»
حقیقت همین است؛ مسأله ما آن زخمی است که باید درمان شود و مرهمی بر آن گذاشت. زخمی که در حال ناسور شدن است، زخمی که در حال گسترش است، این همان پیشزلزلهای است که میتواند خطرآفرین باشد. این همان زخمی است که در یک بدن و جسم ناتوان از ایمنی و مقابله با ویروس خارجی بشدت ضربهپذیر است و حتی یک زخم کوچک، کل جسم را دچار مخاطره جدی میکند. نکته بعدی تمایزگذاشتن میان معترضان خیابانی است که بر اثر فهم یا درک خود یا تحت تأثیر احساسات یا موارد مشابه فراتر از اعتراض عادی رفتار کردهاند، با کسانی که دانسته و آگاهانه و با هدف اغتشاش و ایجاد درگیری عمل کردهاند. گر چه به طور صریح اظهار نشده، ولی میتوان گفت که در چنین رفتارهای جمعی نمیتوان گروه اول را براساس اتهام ارتکاب فعل مجرمانه، محکوم یا مجازات کرد. درواقع هدف باید اصلاح باشد، همانطور که فرمودند: «در مسأله اخیر باید میان جوان و نوجوانی که تحتتأثیر هیجان فضای مجازی حرفی زده و کاری کرده با کسانی که جزو پادوهای آمریکا و ضد انقلاب هستند، فرق گذاشت.» اگر بر این اساس رفتار شود، بعید است تعداد کسانی که باید در بازداشت بمانند تا پاسخگوی رفتارشان باشند از تعداد انگشتان دست تجاوز کند. باید مراقب بود که اتفاقات دی ماه چون موارد گذشته به یک نقطه مورد اختلاف و بروز کینه در تاریخ این کشور تبدیل نشود
سرمقاله روزنامه شهروند
خواستید نکوهش کنید اما ستودید
اخیراً فیلمی از جلسه خبرگان رهبری خرداد 1368 در فضای مجازی و تلویزیون فارسی ملکه انگلیس پخش شد که در آن مقام معظم رهبری به شدت استدلال میکند که من خود را شایسته رهبری نمیدانم و برای آنکه از او درگذرند با نهایت تواضع التماس میکند و از برخی حاضران جلسه میپرسند «شما فردا حکم مرا میپذیرید؟»
بدون تردید دسترسی به این ویدئو که از اسناد حاکمیتی است از عهده هر بیسروپایی برنمیآید و گویی اتاق شیشهای در چنین مواردی مصداق مییابد اما در مصاحبهای که بیبیسی با نشردهنده این ویدئو دارد، سه نکته و انگیزه روشن میشود؛ اول اینکه طرف میگوید این ویدئو از سوی کسانی برایش ارسال شده است که از ناراضیان حکومت هستند. طبیعی است که جنس این نارضایتی از جنس ضد انقلاب شناخته شده، منافقین و سلطنتطلبها نیست بلکه از جنس کسانی همانند روحالله زم است. اما دو نکته دیگر که ذهن را به افشاکنندگان ویدئو نزدیکتر میکند این است که ناشر میگوید ارسالکننده اصرار دارد که هر چه سریعتر و در سالگرد فوت هاشمی پخش شود و نکته سوم اینکه ارسالکننده اصرار دارد در همین روزهایی که برخی شعارهای ساختارشکن دادهاند، پخش شود. لذا ممکن است فیلم آن جلسه سرنوشتساز در بین اسناد شخصی مسئولان وقت مجلس خبرگان بوده باشد که البته سیستمهای امنیتی باید پاسخگو باشند. برخی از افرادی که قبلاً به عنوان محقق اسناد خبرگان را بیرون بردند نیز خودشان را لو دادند اما «کینه کدیوریسم» باعث شد این واقعیت کتمان شود که مجدداً در 15 مرداد 1368 و پس از تصویب قانون اساسی، مجلس خبرگان با رأی قاطعتری رأی 14 خرداد خود را دائمی کرد.
اما درباره محتوای آن باید عین جمله امیرالمؤمنین به معاویه را یادآوری کرد که: «گفتهای مرا چونان شتر مهار کرده به سوی بیعت میکشاندند. به خدا قسم خواستی نکوهش کنی اما ستودی، خواستی رسوا سازی که خود را رسوا کردهای، مسلمان را چه باک که مظلوم واقع شود، مادام که در دین خود تردید نداشته و در یقین خود شک نکند.» در فرهنگ دینی ما افتخار و تحسین برای کسانی است که خود را لایق مسئولیتهای خطیر نمیدانند و تمسخر، کنایه و لعن برای کسانی است که به دنبال مسئولیت میدوند. از قضا باید کسانی را بر مسئولیتها گماشت که خود دنبال آن نیستند. قطعاً آنان که خود به دنبال مسئولیت میدوند، عاقبت بخیر نخواهند شد و حتماً وقتی به بیتالمال و مسئولیت میرسند به تعبیر امیرالمؤمنین مانند «شتری که به جان گیاه بهاری بیفتد» از بیتالمال میدوشند.
قبل از آن هم مقام معظم رهبری خود را لایق ریاست جمهوری نمیدانستند اما با توصیه و تأکید امام به این میدان وارد شدند و در روزهای پایانی ریاست جمهوری نیز در جواب یک دانشجو که پرسید بعد از ریاست جمهوری چهکار خواهید کرد، فرمودند: «هر چه امام بفرمایند. اگر فرمودند مسئول عقیدتی - سیاسی ژاندارمری یکی از مناطق دورافتاده کشور بشوم، این کار را خواهم کرد.» خداوند نیز رسالت خود را در چنین افرادی قرار خواهد داد. جنس کسانی که به سوی دنیا میدوند با جنس کسانی که توفیقات الهی به سوی آنان میآید، متفاوت است. جنس کسانی که «من» از همه وجودشان میبارد با جنس کسانی که مصادیق خطبه همام امیرالمؤمنین هستند، متفاوت است.
امروز و پس از 28 سال این ویدئوی جلسه خبرگان نه تنها موجب افتخار مقام معظم رهبری است که افتخار همه کسانی است که در این 28 سال عماروار پا در جای پای وی گذاشتند و لحظهای دچار تردید نشدند. تصویر رهبر جامعه اسلامی از خود، غیر از این نباید باشد که اگر غیر از این بود، سقوط در ورطه هوای نفس حتمی خواهد شد. البته محتوای سخنان رهبری در آن جلسه با شاخصهای دروندینی و اخلاق دینی باید معنادهی شود که اگر با متدهای غربی و بروندینی تفسیر شود، نتیجه آن به اهداف نشردهندگان آن نزدیکتر است.
مقام معظم رهبری اولین مخالف انتخاب خود بودند و بر عدم انتخاب خود همانند امیرالمؤمنین «که مرا واگذارید و دیگری را انتخاب کنید» اصرار کردند و رمز توفیقات الهی ایشان در همین نگرش و تواضع نهفته است.
اما حتماً ایشان قبل از پایان حیات پربرکت خویش روزی به میدان خواهند آمد و گلوهای پر از استخوان مؤمنین و حزبالله را با عبارتی همانند امیرالمؤمنین آزاد خواهند کرد که «همچون گلههای گوسفند مرا در میان گرفتند اما آنگاه که به پا خاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند و گروهی از اطاعت من سر باز زده، از دین خارج شدند (دقت شود عدم اطاعت از علی معادل خارج شدن از دین بوده است) و برخی از اطاعت سر برتافتند. گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که میفرماید: «سرای آخرت را برای کسانی برگزیدیم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است. آری! به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، اما دنیا در دیده آنان زیبا نمود و زیور آن چشمهایشان را خیره کرد.»
اگرچه رهبری تا سرحد امکان از پذیرش این مسئولیت امتناع کردند اما وقتی حجت بر ایشان تمام شد، زخارف دنیا را بر خود و فرزندان حرام کردند و با همه وجود گردنههای پیچیده را پرنفس پیمود و در ادامه راه پر بهجتی که امام راحل مقابل ما قرار داده بود، لحظهای تردید نکرد. شایسته اوست که سرانجامش همانند امیرالمؤمنین گردد.