انقلاب در مسیر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران عامل انقلاب
بر اساس این فرضیه، مخالفت با رژیم شاه را باید در سرشت سیاسی آن جستجو كرد و انقلاب اسلامی را باید در راستای انقلابها و جنبشهای صد ساله اخیر در ایران دید. همه این انقلابها و جنبشها تنها برای تحول در ساختار سیاسی حكومت ایران بوده و در همه این سالها یك حكومت مستبد و مطلق العنان بر مردم حكومت می كرده است و مردم و مخصوصاً قشرهای تحصیل كرده خواهان از بین بردن استبداد بوده و هر گاه اندكی فضای باز سیاسی به وجود آمده، مردم دست به انقلاب زده اند. صادق زیبا كلام می نویسد:
«انقلاب اسلامی واكنشی در قبال فقدان توسعه و ایجاد اصلاحات در ساختار سیاسی ایران از اواخر قرن نوزدهم به این طرف بود. به تعبیری دیگر، انقلاب اسلامی ایران در حقیقت انقلابی بر علیه استبداد و دیكتاتوری حاكم بر ایران بود.» (1)
و نیز می گوید: «نگاهی گذرا و فشرده به تاریخ سلطنت محمد رضا شاه، بالاخص از دهه 1330 (یعنی یك دهه قبل از آنكه سیاست مدرنیزاسیون یا اسلام زدایی به اجرا گذارده شود) ، مبین این واقعیت است كه نارضایتی و مخالفت نسبت به رژیم شاه به نحو جدّی و عمیق در میان مردم ایران وجود داشته است. در تیر ماه سال 1331، مردم مخالفت قاطع خود را با شاه در جریان «قیام سی تیر» نشان دادند. یك سال بعد از آن در جریان كودتای بیست و هشت مرداد سال 1332 شاه كه عملاً به خارج از كشور گریخته بود، صرفاً به اتكاء نیروهای مسلح و با تبانی آمریكا و انگلستان توانست به كشور باز گشته، حاكمیت خود را از سر گیرد. هفت سال بعد از كودتا، علی رغم آنكه در طی این سالها رژیم، مخالفان خود را به شدت سركوب كرده بود، مع ذلك به مجرد آنكه در سال 1339 مختصر فضای باز سیاسی به وجود آمد، دهها هزار نفر از مخالفان رژیم سعی كردند از همان حداقل امكان به وجود آمده استفاده كرده، و در صدد سازماندهی و مبارزه با شاه سابق برآیند. در جریان قیام پانزده خرداد سال 1342، رژیم شاه صرفاً به كمك سركوب نظامی گسترده توانست به حیات خود ادامه دهد.
این تحولات جملگی در برهه ای اتفاق می افتادند كه نه اثری از «مدرنیزاسیون» بود و نه «پشت نمودن به اسلام» یا ظهور «بحران اقتصادی» به عبارت دیگر، هر گاه كه فرصتی پیش می آمد و مردم می توانسته اند نارضایتی خود را از رژیم شاه نشان دهند، تردیدی در ابراز مخالفت نمی كرده اند. مخالفتی هم كه در طی سالهای 57 - 1356 شاهدش هستیم، حلقه ای بود از زنجیر مخالفتهای قبلی.» (2)
در مورد این تحلیل توجه به نكات ذیل ضروری است:
الف. همه قیامها و انقلابهایی كه در صد ساله اخیر در ایران رخ داده است، برای ایجاد تحول در ساختار سیاسی كشور و رهایی از زیر یوغ استبداد نبوده است؛ مثلاً در قضیه دكتر مصدق، قیام ملت به خاطر نفت بود و اینكه نباید منافع ایران به جیب استعمارگران برود. در آنجا سخن از این نبود كه باید رژیم عوض شود یا رژیم در ساختار حكومتی خود تحولی ایجاد كند یا مثلاً در قضیه تنباكو بحث در این بود كه نباید استعمارگران و اجنبیها منافع ایران را به یغما ببرند.
البته بیشتر نهضتها و انقلابها برای تغییر در ساختار سیاسی كشور بوده است، مثل انقلاب مشروطیت كه به هدف تأسیس عدالتخانه و دارالشوری و… پدید آمد.
ب. اكثریت قاطع كسانی كه در انقلاب اسلامی ایران در سال 57 شركت كرده اند، تنها خواستار تحول در ساختار سیاسی و به دنبال آزادی سیاسی نبودند، بلكه مردم در شعارهای خود حكومت اسلامی را می خواستند تا احكام اسلام را پیاده كند. هم امام خمینی رحمه الله به عنوان رهبر انقلاب در سخنرانیها و اطلاعیه ها و نوشته هایش و هم مردم در شعارهایشان، حكومت اسلامی را می خواستند و لذا بعد از پیروزی انقلاب هم همین اكثریت قاطع به جمهوری اسلامی رأی دادند، نه به جمهوری مطلق و یا جمهوری از نوع دیگر.
ج. در قیامهای گذشته در صد ساله اخیر، رهبران قیامها دو گونه بوده اند: بعضی فقط سیاسی بوده و انگیزه دینی نداشته اند و بعضی رهبران دینی و سیاسی بوده اند؛ یعنی به دلیل انگیزه های دینی در سیاست دخالت می كرده اند. آنجا كه رهبران مذهبی، رهبری را به عهده داشتند، خواستار رعایت اصول مذهب در كشور بودند. گر چه در مورد خاص هر قیام، رعایت مذهب موجب نفع اقتصادی یا سیاسی بود، ولی آنها آنچه می گفتند، از دین و مذهب بود. و آنجا كه هم رهبری مذهبی و هم رهبری خاص سیاسی با هم یك قیام را به وجود آورده اند؛ مثل نهضت ملی شدن صنعت نفت، باز رهبران مذهبی خواستار پیاده شدن دین بوده اند؛ دینی كه استقلال سیاسی، اقتصادی و… را می خواهد. اگر چه در همان مقطع، رهبر سیاسی فقط خواستار رسیدن به یك هدف سیاسی یا اقتصادی بوده است. جالب اینجاست كه حركتهای پر خروش مردم به دنبال رهبران مذهبی بوده و آنها به تبعیت از رهبر مذهبی خود به خیابانها می ریختند یا در جایی متحصن می شدند و رهبران سیاسی به كمك رهبران مذهبی می توانستند مردم را به قیام وادارند. پس این عامل مذهب و دین بود كه مردم را به سوی قیام و مبارزه می كشانید؛ نه فقط آزادی خواهی یا منافع اقتصادی. مردم نفع اقتصادی یا آزادی سیاسی خود را نیز در چهارچوب دین جستجو می كردند.
د. در خصوص انقلاب اسلامی ایران، قبل از پیروزی انقلاب، رهبران سیاسی، اعتقادی به از بین بردن نظام شاهنشاهی نداشتند و فقط خواهان اجرای قانون اساسی توسط شاه بودند؛ ولی امام خمینی رحمه الله معتقد بود كه شاه باید برود و راضی به ماندن شاه نبود.
اینجاست كه می گوییم: هدف، ایجاد یك حكومت اسلامی بود، نه فقط آزادی سیاسی و اجراء قانون اساسی در جامعه. این انقلاب در راستای تحقق اهداف اسلام ایجاد شد و با انقلابهای گذشته تاریخ كشور ما تفاوتهای بسیار زیادی دارد. این انقلاب می خواهد هم دیكتاتوری و اعمال نظر فرد بر جامعه نباشد و مردم آزادی سیاسی داشته باشند، هم منافع اقتصادی آنها تأمین شود و تحت سلطه بیگانه نباشند و هم دستورات دینی در امور فردی مردم اجرا شود و مردم تربیت الهی بشوند.
پی نوشت:
1) همان، ص 87.
2) همان، ص 10.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 75.
منصفانه با دستاوردهای انقلاب
انقلاب اسلامی علیرغم همه مشکلاتی که از بیرون به آن تزریق میشود و ضعفهایی که از درون باعث بروز مشکلات شده است، پیشرفتهای چشمگیری در زمینههای گوناگون داشته است.
هر آنچه که تاکنون پس از انقلاب به دست آمده بدون حمایت از سوی کشورهای خارجی و در شرایط سخت تحریم و تهدید بوده است، تا پیش از انقلاب اسلامی، رژیم شاه از حمایتهای گسترده آمریکا برخوردار بود، حمایتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی آمریکا از رژیم پهلوی بسیار گسترده بود، اما نه در راستای بهبود اوضاع اقتصادی، صنعتی و معیشتی مردم جامعه بلکه برای ثبات در حاکمیت رژیم صورت میگرفت.
آنچه که از سوی بیگانگان در حمایت از شاه انجام میشد در راستای ماندگاری رژیم وابسته او بود تا آمریکا و کشورهای اروپایی بهره لازم را از منابع ایران ببرند، ایران پیش از انقلاب اسلامی، همچون گاو شیردهی بود که از سوی آمریکا و اروپا دوشیده میشد و سرانجام انقلاب اسلامی دست بیگانگان را از کشور کوتاه کرد.
خشم آمریکا و غرب از جمهوری اسلامی ایران به همین خاطر است، سالها است که آنها دیگر نمیتوانند از منابع ایران ارتزاق کنند، به همین خاطر سیاست دشمنی و توطئه را درپیش گرفتهاند.
آیا میتوان تصور کرد که اگر انقلاب نشده بود و همچنان رژیم شاه در ایران حاکم بود، فناوری هستهای در ایران شکل میگرفت و میتوانست در این زمینه پیشرفتهای چشمگیری داشته باشد؟ پیشرفتهایی که از درون و با همت دانشمندان جوان هستهای کشور به دست آمده است.
قطعاً و یقیناً آمریکاییها و اروپاییها که خود دارای فناوری هستهای هستند، هیچگاه رژیم شاه را برای رسیدن به این تکنولوژی یاری نمیکردند، سالها یک نیروگاه هستهای در بوشهر قرار بود ساخته شود، اما همین نیروگاه نیز در زمان انقلاب به ثمر رسید.
بسیاری از مردم به خاطر دارند، پیش از انقلاب اسلامی، پزشکانی از کشورهای هند و حتی پاکستان در مراکز درمانی و بیمارستانی کشور حضور داشتند، دلیل این اتفاق کمبود پزشک داخلی در کشور بود، این موضوع باید در یاد آنهایی که در آن دوران زندگی کردهاند باشد، حتی پزشکان هندی پس از انقلاب نیز در ایران بودند تا این که دانشگاههای پزشکی کشور توانستند پزشک مورد نیاز مراکز درمانی و بیمارستانی ایران را تربیت کنند و سالها است که نه تنها از پزشکان هندی و پاکستانی در ایران خبری نیست، بلکه علوم پزشکی ایران در دنیا زبانزد است.
پیش از انقلاب، رژیم شاه درآمد سرشاری از فروش نفت به دست میآورد، در حالی که جمعیت ایران ۳۵ میلیون نفر بود، اما فقر، کمبود امکانات، رسیدگی نکردن به روستاها و دیگر شهرهای کشور، نبود برق، تلفن و گاز در برخی شهرها و روستاهای ایران شرایط زندگی را در آنها بسیار دشوار کرده بود. حتی بسیاری از راههای بین شهری و روستایی نامناسب بود و دسترسی به برخی از آنها به سختی انجام میشد.
چهل سال عمر انقلاب، در مقایسه با دوران پهلوی، با همه مشکلات و سختیها، شکوفایی و پیشرفت را به همراه داشته است، که اگر برخی ضعفها و قصورها در مدیریتها نبود، پیشرفت و ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی ایران در بسیاری زمینهها افزایش مییافت، نمیتوان منکر برخی کمکاریها و کارشکنیها بود، این موضوع مسدلهای نیست که بتوان آن را کتمان کرد، اما با وجود این، شاهد پیشرفت در بسیاری زمینهها بودهایم که همین پیشرفتها و پیروزیها است که دشمن را خشمگینتر کرده است.
نگاهی به حوزه نظامی میتواند ابعاد دیگری از موفقیتهای بزرگ ایران را در انقلاب اسلامی نشان دهد. هنگامی که جنگ علیه ایران آغاز شد، پس از گذشت مدتی از آن، کمبودهای نظامی در جبههها آشکار گشت، علیرغم آن کمبودهای شدید، این ایران بود که دشمن را از خاک خود بیرون کرد و پیروز میدان جنگ شد و اکنون شاهد خودکفایی در همه عرصههای نظامی هستیم.
شاخص پیشرفتهای نظامی نیروهای مسلح ایران، موشکی است، موشکهای ایران عاملی برای بازدارندگی مقابل تهدیداتی است که همواره ایران را با خطر جنگ مواجه میکند، امروزه اکثریت مردم ایران از وجود چنین قدرتی حمایت میکنند و خواهان ادامه پیشرفت در این زمینه هستند. برای همین است که دشمنان درپی برچیدن توانمندی موشکی ایران هستند، پیشرفتهای موشکی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نیز حاصل تلاش نیروهای داخلی به ویژه شهید تهرانی مقدم است و یک دستاورد بومی است.
دستاوردهای ایران پس از انقلاب اسلامی بسیار فراوان است، بیانصافی است که تنها به نقاط ضعف پرداخته شود و از دستاوردهای بزرگ انقلاب سخنی به میان نیاید، ضعفها وجود دارد، حتی در کشورهای پیشرفته دنیا نیز، مردم جامعه رضایت کامل و حتی نسبی از شرایط زندگی خود ندارند، در حالی که آنها در شرایط سخت و دشوار جمهوری اسلامی ایران قرار نداشتهاند. اما میتوان در همین شرایط نیز با مدیریتهای صحیح، مدیریت انقلابی و جهادی به گونهای عمل کرد که وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بسیار مناسبتر باشد و این امر اتفاق خواهد افتاد.
خاطره رهبرانقلاب از لحظه ورود حضرت امام خمینی ره به میهن اسلامی
به آمریکا ظلم نمی کنیم و زیربار ظلم هم نخواهیم رفت/ قرارداد با آمریکا را خلاف مصلحت مملکت می دانم
مـا نـمـى خـواهيم به آمريكا ظلم بكنيم و نمى خواهيم زير بار ظلم آمريكا برويم. كـارهـائى كـه كـرده انـد، ظـلم بـه مـا بـوده كـه آن را تـحـمل نخواهيم كرد. ما روابط دوستانه با همه ملت ها داريم و دولت ها هم اگر با ما طور احترام رفتار كنند، احترام متقابل را داريم .
مخالفت های امام خمینی(ره) با رژیم شاهنشاهی، از سوژه های رسانه های گوناگون دنیا در سال های پیش از انقلاب اسلامی ایران بود که در این راستا مصاحبه هایی با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران انجام شده است.
* مصاحبه امام خمينى(ره) با خبرنگار آمريكايى در تاريخ 10/9/57
سـؤال: حـضرت آيت الله خمينى ! شما در بيانيه خودتان به مردم ايران خطاب كرده ايد كه در اول محرم كه از فردا آغاز مى شود، با هر وسيله ممكن براى سرنگونى رژيم اقدام بكنيد منظور شما از (با هر وسيله ممكن) چيست
جـواب: اعـتصابات است ، تظاهرات است ، نطقها و بيانات سر منبر است. ماه محرم ماهى است كه مردم آماده اند براى شنيدن مطالب حق و الان مطلب حق ما قضيه اى است كه در پيش داريم كـه آزادى و اسـتـقـلال اسـت و مـاه مـحـرم را مـعـيـن كـرديـم كـه راجـع بـه ايـن مـسـائل صحبت بكنند و مجالسى داشته باشند و اگر چنانچه منع كردند، آنها بريزند در خيابانها و تظاهر كنند.
سؤال: آواى شما به گوش ميليونها نفر از طرفداران شما در ايران مى رسد؟
جـواب : مـردم ، طـرفـدار من هستند و اين مسائل ، مسائلى مردمى است كه مربوط به خودشان است. آنها خود را موظف مى دانند. مطالب ما را به همه جا برسانند.
سؤال: چگونه مطالب شما به دست مى رسد؟ آيا يك سلسله مراتبى در فرماندهى وجود دارد كه آنها مطمئن باشند كه اين مطالب، فرمايشات خود حضرتعالى است ؟
جـواب : مردمى مورد اطمينان هستند كه به ما اتصال دارند و ما به آنها اطمينان داريم و به وسيله آنها مى رسد.
سـؤال : چـنـانـچـه روشهاى مسالمت آميز و روشهاى سياسى كنونى به نتيجه نرسيد، آيا شما دستور خواهيد داد كه طرفداران شما بجنگند و واقعا اسلحه بردارند؟
جـواب : مـا حـتـى الامـكـان مـيـل داريـم كـه بـا مسالمت تمام شود و با همين ترتيب ملت ايران مشغول هـسـتـنـد كه مهم ترين آن ، اعتصابات و تظاهرات است كه در ماه محرم زيادتر خواهد شد و اگر چنانچه به نتيجه نرسيد، ممكن است كه تجديد نظر كنيم .
سـؤال : حـتى اگر چنانچه اين به معنى اين باشد كه طرفداران خودتان را بفرستيد در جلوى گلوله هاى شاه ؟
جواب : البته طرفداران ما نمى خواهند جلوى گلوله هاى بروند آنها مى خواهند حق خودشان را اسـتـيـفا كنند و مسالمت هم مى كنند، لكن آن شاه است كه امر مى كند به كشتن آنها و براى احقاق حق ، اين امرى است ضرورى .
سـؤال : شـاه در ايـن مـاه هـاى اخير كوشش زيادى به كار برده تا به طرق مختلف با يك مـصـالحـه اى بـا شـمـا و مـخـالفـيـن خودش كنار آيد، آيا به نظر حضرتعالى ، زمان اين مـصـالحـه فـرا نـرسيده است تا بتوانيد جلوى كشتار تعداد زيادى از طرفداران خويش را بگيريد؟
جـواب : اگـر او راسـت مـى گـويـد كـه مـى خـواهـد مـصـالحـه كـنـد، بـه خـواسـت مـلت عـمـل كـند و آن اين است كه او برود و مشغول كار ديگرى بشود لكن او درست نمى گويد و نـمـى خـواهـد مـصـالحـه كـنـد، او مـى خـواهـد اغـفـال كـنـد مـردم را و بـعـد از آن بـدتـر از اول رفتار كند.
سـؤال : دولت شـاه گـفـته است كه ما در دو شهر ايران مقاديرى اسلحه كشف كرده ايم آيا اين به اين معنى است كه شما و طرفدارانتان اسلحه جمع كرده ايد؟
جـواب : طـرفـداران مـا مـشـغـول هـسـتـنـد بـراى مـهـيـا شـدن در مقابل ظلم لكن حالا دولت ايران راست بگويد، من نمى دانم .
سؤال : حضرت آيت الله ! آيا خود شما مطلع هستيد كه طرفدارانتان مسلح شده اند؟
جواب : به ما گفته اند كه مى خواهيم مهيا بشويم و من هم اجازه مهيا شدن داده ام .
سؤال : از كجا شما اين اسلحه ها را به دست مى آوريد؟
جواب : نمى دانم .
سـؤال : ايـنجور به من تفهيم شده كه بعضى از اين اسلحه ها از جبهه آزدايبخش فلسطين مى آيد، آيا اين حقيقت دارد؟
جواب : اطلاعى ندارم .
سؤال : آيا باعث تعجب شما نخواهد شد كه اين اسلحه ها از طرف فلسطينى ها آمده باشد؟
جواب : نمى دانم .
سؤال : آيا اين درست است كه شما طرفدار اهداف جبهه آزدايبخش فلسطين هستيد؟
جواب : ما طرفدار مظلوم هستيم هر كسى در هر قطبى كه مظلوم باشد، ما طرفدار آنها هستيم و فـلسطينى ها مظلوم هستند و اسرائيلى ها به آنها ظلم كرده اند از اين جهت ما طرفدار آنها هستيم .
سـؤال : اگـر چـنـانـچـه شـاه بـرود و دولت مـورد نظر حضرتعالى بيايد روى كار، چه تغييراتى در مورد روابط دولت شما با اسرائيل رخ خواهد داد؟
جـواب : ما اسرائيل را رد خواهيم كرد و هيچ رابطه اى با او نخواهيم داشت ، او دولت غاصب است و با ما دشمن .
سؤال : اين به اين معنى است كه اسرائيل از ايران نفت دريافت نخواهد كرد؟
جواب : نخواهد كرد.
سـؤال : اگـر دولت مـورد نظر شما بيايد سر كار، چه تغييراتى در روابط دولت شما با آمريكا بوجود خواهد آمد؟
جـواب : مـا نـمـى خـواهيم به آمريكا ظلم بكنيم و نمى خواهيم زير بار ظلم آمريكا برويم. كـارهـائى كـه كـرده انـد، ظـلم بـه مـا بـوده كـه آن را تـحـمل نخواهيم كرد. ما روابط دوستانه با همه ملت ها داريم و دولت ها هم اگر با ما طور احترام رفتار كنند، احترام متقابل را داريم .
سؤال : امريكائى ها چه بلائى به سر شما آورده اند كه شما به آنها اعتراض مى كنيد؟
جـواب : دولتهاى امريكائى ، بزرگترين خيانتى كه به ما كردند اين است كه اين دودمان پـهـلوى را بـه مـا تحميل كردند و مخازن ما را به دست اين دودمان برده اند و به جاى آن ، چـيـزى كـه به درد ملت بخورد نداده اند. ارتش ما را تحت حمايت خودشان قرار داده اند كه بـر ضـد مـلت قـيـام كـنـنـد و پـايـگـاه هـائى درسـت كـرده انـد در ايـران كـه مـخـالف بـا اسـتـقـلال مـا بـوده اسـت و مـا بـا بـودن حـكـومـت ايـن شـاه هـيچ وقت نمى توانيم زندگى و آمـريـكـاسـت كـه از او پشتيبانى مى كند و الان هم رئيس جمهورى آمريكا پشتيبانى خودش را مـكـرر اعـلام مـى كـنـد. يـك مـلتـى كـه بـراى احـقـاق حـق خـودش ، بـراى آزادى و اسـتـقـلال قـيـام كـرده اسـت ، رئيـس جمهور آمريكا تعبير مى كند كه اينها مردم پست و رذلى هـسـتـنـد و ايـن منطق آقاى كارتر است و ما از ملت آمريكا مى خواهيم كه به اين آقاى كارتر بگويند كه ملتى كه مظلوم است ، ملتى كه تحت فشار است ، ملتى كه آزادى و همه آزادى هـا از او سلب شده ، ملتى كه استقلال ندارد، ملتى كه كشته مى دهد، ملتى كه ظالمين بر او غـلبـه كرده اند، اينها مى خواهند براى خود احقاق حق بكنند، فرياد مى زنند ما آزادى مى خواهيم ، ما استقلال مى خواهيم ، آيا يك چنين چيزى پستى و رذلى است كه كارتر تعبير مى كـنـد؟ مـا امـيـدواريـم كـه روسـاى خـودشـان را مـؤ اخـذه كـنـنـد. مـا مـيـل نـداريـم كه در بين ملتهاى مسلمان ، ملت آمريكا به نحوى بشود كه از نظرها بيفتد و ملت آمريكا را يك ملت ظالم بدانند، در صورتى كه اگر ملت آمريكا با ما همراهى كند، از آنها تشكر هم خواهيم كرد.
سـؤال : قراردادهاى نظامى به مبلغ 22 ميليارد دلار بين ايران و آمريكاست ، اگر چنانچه دولت شما بر سر كار بيايد، شما به اين قراردادها چكار خواهيد كرد؟
جـواب : ما اينها را خلاف مصالح مملكت مى دانيم . يكى از جناياتى كه شاه به ما كرده اين اسـت كـه ايـنـطـور قـراردادهـايـى كـه بـر خـلاف مصلحت ملت ما بوده است بسته و ما كليه قـراردادى باشد كه انصاف داشته باشد و براى ما فائده اى داشته باشد آن قرارداد را تصويب مى كنيم .
سؤال : چه قراردادهائى مفيد هستند و چه قراردادهائى مفيد نيستند؟
جـواب : ايـن مـسـاله اى نـيـست كه من حالا بتوانم بگويم چه قراردادهائى مفيدند. هر كس مى داند اين قراردادها را كه بسته اند نفت ما را گرفته و در ازاى آن ، اسلحه هاى كه به هيچ وجه به درد ما نمى خورد. داده اند. اين نوع قراردادها مضرند براى ملت ما. قرارداد مفيد اين است كه قراردادى مى بندند چيزهائى كه براى ايران مفيد است . بدهند چيزهائى كه براى زراعت و صـنـعـت ايـران مـفـيـد است ، بدهند آن چيزهائى كه اصلا فائده اى براى ايران ندارد اينها قراردادهاى غير مفيد هستند.
سـؤال : ازهـارى راجـع بـه پايگاه هاى نظامى صحبت كرده؛ شما در صورت قدرت يافتن مى خواهيد دولت اين پايگاه ها را ببندد؟
جـواب : ايـن پـايـگـاه ها بر خلاف مصلحت ماست البته بعدها كارشناس ها در اين امر بايد نظر بدهند.
سـؤال : آيـا اخـيـرا از طـرف آمـريـكـائى هـا يـا از طـرف مـقامات رسمى آمريكا هيچ گونه تماسى با شما وجود داشته است ؟
جواب : خير، ابدا
سؤال : آيا دولت آمريكا كوشش مى كند كه شما را نديده بگيرد؟
جواب : نمى دانم
سؤال : براى رياست دولت ايران ، به ما اينجور گزارش داده اند كه شما آن كس را كه بعدا بايستى از طرف شما كانديدا بشود، انتخاب كرده ايد، قويا چنين است ؟
جواب : در نظر داريم كه انتخاب كنيم .
سـؤال : آيـا شـمـا تـصـور مى فرمائيد يا مورد توجه داريد كه دولت مورد نظر شما از طريق يك خونريزى هاى عظيم بخصوص در ماه آينده روى كار بيايد؟
جواب : خير، ابدا، ما ميل به خونريزى نداريم ، ما مى خواهيم مطلب با مسالمت تمام بشود.
منبع: صحیفه نور/ جلد چهارم
تقويم تاريخ انقلاب اسلامي
اشاره: انقلاب اسلامي ايران رويدادها و خاطرات تلخ و شيرين بسياري دارد؛ از 28 مرداد 1332 که يادآور کودتاي ننگيني است که شيريني نهضت ملي شدن صنعت نفت را در کام ملت ايران تلخ کرد،تا 22 ديماه 57، که پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان شيرين ترين خاطره در ذهن ملت ايران نقش بسته است.
انقلاب اسلامي ايران تقويمي دارد که در آن روزهايي ثبت شده است که براي مردم ايران گاه شيرين و گاه تجلي خاطرات تلخ مي باشد، اما بايد اين واقعيت را بپذيريم که اگر همين روزهاي تلخ و شيرين در تقويم انقلاب اسلامي ايران ثبت نمي شد، امروز نمي توانستيم جشن پيروزي انقلاب اسلامي را شاهد باشيم.
در اين نوشتار برآنيم تا با بررسي برخي از وقايع مهم در طول سال هاي 1332 تا 1357 به حقيقت انقلاب اسلامي ايران برسيم و انقلابي را درک کنيم که به گفته جيمي کارتر، رئيس جمهوري آمريکا به زمان قيام اسلامي مردم ايران: نه فقط سازمان جاسوسي آمريکا بلکه هيچ سازمان اطلاعاتي ديگر در جهان نيز قادر به پيش بيني رويدادهاي آن نبود.
وقايع انقلاب از کودتاي 28 مرداد تا پيروزي انقلاب اسلامي
در اين مقوله ما تنها به برخي از وقايع مهم انقلاب اسلامي از کودتاي 28 مرداد 1332 تا 22 بهمن 1357؛ سالروز پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي، نگاهي گذرا داريم:
کودتاي 28 مرداد سال 1332
آمريكا و انگليس طراحان اصلي اين کودتاي ننگين بودند که 28 مرداد 1332 را به عنوان يکي از تلخ ترين روزها در تاريخ ايران به ثبت رساندند.
اجراي نقشه كودتا در 25 مرداد شكست خورد اما سستي مصدق و دلايل مختلف ديگر باعث شد كه در 28 مرداد 1332 كودتا عملي شود و سرلشكر فضلالله زاهدي مجري طرح كودتا به جاي مصدق نخست وزير شود و شيريني نهضت ملي شدن صنعت نفت در كام ملت ايران تلخ گردد و باعث حاكميت 25 سال ديكتاتوري محمدرضا شاه با حمايت مستكبرين و خصوصا آمريكا گردد.
16 آذر 1332 روز دانشجو
نيكسون، معاون رييس جمهوري وقت آمريكادر آذر 1332 راهي ايران گرديد تا نتيجه كودتايي را كه سازمان جاسوسي آمريكا، سيا، رهبري كرده بود از نزديك مشاهده كند.
دانشجويان در اعتراض به سفر نيکسون، تظاهرات پرشوري عليه رژيم كودتا برپا كردند. صبح 16 آذر 1332، گارد براي اولين بار وارد صحن دانشگاه شد و ماموران گارد با حمله به دانشجويان بيپناه، سه تن از آنان به نامهاي مصطفي بزرگ نيا، مهدي شريعت رضوي و احمد قندچي را به شهادت رسانند.
در واقع مي توان 16 آذر 1332 را به عنوان يکي از مهمترين حرکتهاي سياسي دانشجويان در تاريخ ايران به شمار آورد.
16 مهر 1340، تصويب قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي
در اين قانون قسم به قرآن و شرط مسلمان بودن براي نمايندگان مجلس حذف شده بود و همين باعث اعتراض علماي اسلام و مردم مسلمان گرديد.
8 آذر 1341، لغو قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي
با اعتراض علماي اسلام از جمله آيتالله روحالله خميني و آيتالله حائري و ديگر علما و حضور گسترده مردم در پشتيباني از علماي اسلام پس از مكاتبات و تظاهرات و اعتراضات ، دولت خائن ا سدالله علم قانون فوق را ملغي اعلام كرد.
19 دي 1341، اعلام انقلاب سفيد
رژيم پهلوي و در رأس آن محمدرضا در جهت خواستهاي استعمارگرانه آمريكا و همچنين تغيير فكر مردم ايران دستورالعمل ديكته شده استكبار را كه در كشوهاي ديگر به اجرا درآمده بود به عنوان انقلاب سفيد به مردم ايران عرضه نمود و آن را به رفراندم گذاشت.
1 فروردين 1342، اعلام عزاي عمومي در عيد نوروز
امام خميني برا ي جوابگويي به اقدامات شاه و اطرافيانش عيد نوروز سال 1342 را عزاي عمومي اعلام كرد مردم مسلمان ايران با برافراشتن پارچه سياه به نداي او لبيك گفتند و روحانيون از خطرات دولت براي اسلام صحبت كردند.
2 فروردين 1342، فاجعه خونين هجوم به مدرسه فيضيه
رژيم به خوبي به نقش روحانيت در مبارزات مردم واقف بودند بنابراين با طرح توطئه اي به مدرسه فيضيه حمله کردند تا به گمان خود روحانيت و حوزه را وادار به عقب نشيني و سکوت در برابر نيات و اهداف سوء خود نمايند، اما با رهبري هوشيارانه و جامع حضرت امام خميني (ره) اين جنايت هولناک به عنوان لکه ننگي بر دامان رژيم در تاريخ ثبت شد و اين تاريخ، نقطه عطفي در مبارزات روحانيت و مردم مسلمان بر عليه رژيم گرديد.
15 خرداد 1342، دستگيري حضرت امام خميني و قيام خونين ملت ايران
سخنراني تاريخي حضرت امام خميني (ره) در 13 خرداد (عاشوراي) 1342 که پرده از جنايات شاه و اربابان آمريكايي و اسرائيلي او برداشته بودند، باعث شد تا در سحرگاه 15 خرداد عوامل رژيم شاه به خانه حضرت امام خميني (ره) يورش بردند و ايشان را دستگير کنند. در اعتراض به دستگيري حضرت امام، مردم شهرهاي مختلف ايران به قيام دست زدند که توسط ارتش شاه به خاک و خون کشيده شد و در اين روز حدود 15 هزار نفر مسلمان انقلابي به خاك و خون كشيده شدند و بدين ترتيب تاريخ ايران اسلامي در روز 15 خرداد ورق خورد و فصل جديدي در رويارويي مستضعفان با مستكبران گشوده شد. جريان 15 خرداد هر چند ظاهرا با سركوب خونين به نفع شاه تمام شد اما در حقيقت ماهيت رژيم ستمشاهي را بيش از پيش براي همگان آشكار كرد و نقطه آغازي براي توفان عظيم انقلاب اسلامي گرديد.
4 آبان 1343، سخنراني امام خميني عليه کاپيتولاسيون
حضرت امام سخنان خود را با آيه استرجاع (انا لله و اناليه راجعون) شروع کردند و بدين طريق نشان دادند که مصيبت بزرگي با تصويب طرح کاپيتولاسيون بر اسلام و مسلمين وارد آمده است و اعلام عزاي عمومي کردند: «ايران ديگرعيد ندارد، عيد ايران را عزا كردند…و چراغانى كردند، عزا كردند و دسته جمعى رقصيدند…استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانى كردند، پايكوبى كردند. اگر من به جاى اينها بودم اين چراغانىها را منع مىكردم. مىگفتم بيرق سياه بالاى بازارها و…خانهها بزنند، چادر سياه بالا ببرند! »
حضرت امام خميني (ره) در اين سخنراني نتايج سياسي- اجتماعي طرح کاپيتولاسيون را اين چنين خاطرنشان ساختند: « … دولت با كمال وقاحت از اين امر ننگين طرفداري كرد، ملت ايران را از سگهاي آمريكايي پستتر كردند. اگر چنانچه كسي يك سگ آمريكايي را زير بگيرد، بازخواست از او ميكنند؛اگر شاه ايران يك سگ آمريكايي را زير بگيرد بازخواست ميكنند؛ و اگر چنانچه يك آشپز آمريكايي شاه ايران را زير بگيرد، مرجع ايران را زير بگيرد، بزرگترين مقام ايران را زير بگيرد، هيچ كس حق تعرض ندارد …».
حضرت امام در ادامه سخنراني کوبنده خويش از روحانيون، ملت هاي مسلمان، رهبران اسلامي و روساي جمهوري کشورهاي اسلامي خواستند که به داد ملت ايران و اسلام برسند: «والله گناهكار است كسى كه داد نزند، والله مرتكب گناه كبيره است كسى كه فرياد نزند»
13 آبان 1343، تبعيد امام خميني به تركيه
سخنراني کوبنده حضرت امام عليه طرح کاپيتولاسين از سوى رژيم شاه بدون پاسخ نماند.پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقيم آمريكا قرار شد كه امام از ايران تبعيد شود. بنابراين در شب 13 آبان 1343 صدها كماندو به همراه مزدوران ساواك به منزل امام در قم حملهور شدند ايشان را دستگير و به تهران منتقل كردند و سپس با يك هواپيماي نظامي ايشان را به تركيه تبعيد كردند و اين آغاز هجرت حضرت امام بود.
20 مهر 1350، آغاز جشن هاي 2500 ساله شاهنشاهي
20 مهر 1350 با قرائت خطابه محمدرضا پهلوي در برابر مقبره كوروش هخامنشي در پاسارگاد، جشنهاي 2500ساله شاهنشاهي آغاز شد. هدف اصلي شاه از برپايي اينگونه جشن ها، بزرگ جلوه دادن عظمت دستگاه شاهي و شخص خود بود.
امام خميني (ره) كه هنگام برگزاري جشنهاي 2500 ساله، در تبعيد عراق بودند، مخالفت خود را با برگزاري اين جشن اعلام کردند و طي پيام ها و سخنراني هاي خود نکاتي را متذکر شدند:
ـ چرا كارشناسان اسرائيلي براي اين تشريفات دعوت شدهاند؟
ـ شاهنشاهي ايران از اول كه زائيده شده تا حالا روي تاريخ را سياه كرده است.
ـ برملت است كه با جشنهاي دوهزار و پانصد ساله مبارزه منفي كند.
ـ به حكومت ايران بگوييد كه آقا از اين جشن دست برداريد.
1 آبان 1356، شهادت آيتالله سيدمصطفي خميني
در نيمه شب اول آبان 1356، آيتالله سيد مصطفي خميني، به شكل مرموزانهاي به شهادت رسيد. شهادت ايشان، نهضت اسلامي ايران را جان تازهاي بخشيد و به شكل انقلابي فراگير درآورد و حضرت امام خميني (ره) ، شهادت ايشان را از الطاف خفيه الهي دانستند.
19 دى 1356، قيام خونين قم
رژيم شاه که مي خواست با توهين به ساحت حضرت امام خميني (ره) ، چهره ايشان را به عنوان رهبر نهضت مخدوش کند اقدام به چاپ مقاله اي در روزنامه اطلاعات کرد که در اين مقاله بطور صريح، بي حجابي فضليت و حجاب، كهنه پرستي و ارتجاع معرفي و به ساحت مقدس امام خميني، اهانت و قيام 15 خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سياه معرفي شده بود.
در اعتراض به چاپ اين مقاله قيام خونين قم شکل گرفت که نيروهاي رژيم با مشاهده حركت عظيم مردم تصميم به حمله گرفتند و تيراندازي شروع شد و در اين روز عده زيادي از طلاب و مردم قم به شهادت رسيده و يا مجروح شدند.
29 بهمن 1356، قيام مردم تبريز در چهلم فاجعه قم
روز 29 بهمن 1356، كه مصادف با چهلم فاجعه 19 دي قم بود، در بسياري از شهرها و نقاط كشور، مجلس ختم و سوگواري برگزار شد. در شهر تبريز نيز قرار بود مردم در مسجد قزللي (ميرزاآقايوسف مجتهد) تجمع كنند. مردم در مقابل اين مسجد اجتماع كردند. سرگرد مقصود حق شناس، رييس كلانتري بازار به همراه عدهاي مأمور، به مردم اعلام كرد كه متفرق شوند و با توهين به مسجد از ورود مردم جلوگيري کرد. جواني غيرتمند به نام محمد تجلي از اين توهين برافروخته ميشود و با وي گلاويز ميشود كه حق شناس با اسلحه كمرياش اين جوان 22 ساله را به شهادت ميرساند.
مردم خشمگين جنازه خون آلود شهيد را برداشته و در خيابانها به راه ميافتند و بتدريج راهپيمايي گستردهاي شكل ميگيرد.
يحيي ليقواني رييس ساواك تبريز با توجه به گسترش قيام مردمي با تهران تماس ميگيرد و شاه به جمشيد آموزگار دستور حفاظت از مناطق مهم و سركوب شديد مردم را ميدهد. شوراي امنيتي استان، دستور استقرار يگان ها و ادوات نظامي از جمله تانك و نفربر را در سطح شهر ميدهد كه با مقاومت و پايمردي مردم تبريز، اين شهر از خون جوانان، بازاريان، دانشجويان، مردان و زنان، رنگين شده و پس از فاجعه خونين قم، جنايت ديگري بر جنايت هاي رژيم افزوده ميشود.
8 فروردين 1357، قيام مردم يزد به مناسبت اربعين شهداي تبريز
با نزديك شدن چهلم شهداي تبريز جوشش مخصوصي در مردم ايران مشاهده مي شد. در اين ميان قيام مردم يزد در روز هشتم فروردين 57 كه تا 12 فروردين هم ادامه داشت جلوه بيشتري داشت . مردم يزد در روز نهم فروردين پس از جلسه بزرگداشت شهداي تبريز در روضه محمديه اين شهر به خيابانها ريختند و با شعارهاي انقلابي به مراكز فساد و فحشا و نيز اماكن دولتي حمله كردند.
فرداي آن روز آيت ا… صدوقي از علماي شهر يزد مردم را به تعطيل عمومي و اجتماع در مسجد جامع شهر يزد دعوت كرد و در يك سخنراني در آن اجتماع با شكوه خواستار بازگشت امام خميني (ره ) از تبعيد و آزادي زندانيان سياسي و سرنگوني رژيم شدند و در پايان مراسم مردم به خيابانها ريخته و تظاهرات ديگري عليه رژيم انجام دادند كه با حمله ماموران رژيم و به خاك و خون كشيدن مردم برگ سياه ديگري در كارنامه رژيم پهلوي ثبت شد.
17 شهريور 1357، فاجعه خونين جمعه سياه
با گسترش دامنه انقلاب و تظاهرات مردمي در شهرهاي مختلف دولت جمشيد آموزگار مجبور به استعفا شد و محمدرضا شاه، جعفر شريف امامي را که از سران فراماسونري و 15 سال رييس مجلس سنا بود به قصد كنترل اوضاع ، مأمور تشكيل كابينه جديد كرد. رژيم شاه با اين تغيير و تحول و اعلام سياست آشتي ملي و احترام به روحانيت، سعي داشت اوضاع را كنتر ل كرده و از خشم و نفرت عمومي بكاهد؛ اما، هوشياري حضرت امام خميني (ره) باعث شد كه ايشان طي پيامي خطاب به ملت ايران نقشه رژيم را رسوا و مردم انقلابي را بيش از پيش آگاه و خروشان نمايند. به اين ترتيب در 13 شهريور 1357 كه مصادف با روز عيد فطر بود راهپيمايي تاريخي و عظيمي برپا شد. اين تظاهرات در روز 16 شهريور ماه بار ديگر تكرار شد و در بين مردم اعلام شد كه صبح روز بعد، يعني 17 شهريور ماه در ميدان و خيابان ژاله (شهدا) تجمع صورت خواهد گرفت.
در اولين ساعات جمعه 17 شهريور ماه، رژيم شاه توسط ارتشبد غلامعلي اويسي فرماندار نظامي تهران اعلام حكومت نظامي كرد؛ اما مردم در ميدان ژاله (شهداي كنوني) تجمع كردند و ناگهان با ديدن تانكها و زرهپوشهاي نظامي و مأموران مسلسل به دست حكومت نظامي غافلگير شدند. مأموران مسلح پس از چند بار اخطار از زمين و هوا جمعيت را ناجوانمردانه هدف رگبار قرار دادند و مردم بيگناه را به خاك و خون كشيدند. عده زيادي از مردم در اين روز توسط دژخيمان رژيم به شهادت رسيدند، اما اين حادثه نقطه عطفي جهت افزايش خشم و اعتراض عمومي مردم و رسوايي بيش از پيش رژيم گرديد و در تاريخ ننگين ستمشاهي به عنوان جمعه سياه و جمعه خونين براي هميشه باقي ماند.
دراهميت اين روز تاريخي همين بس که حضرت امام خميني (ره) فرمودند:« 17 شهريور مكرر عاشورا و ميدان شهدا مكرر كربلا و شهداي 17شهريور مكرر شهداي كربلا و مخالفان ملتها مكرر يزيد و وابستگان او هستند»
13 مهر 1357، هجرت امام خميني از نجف به پاريس
روز 13 مهر 1357، روز شروع هجرتي تاريخي بود. امام پس از جلوگيري کويت از ورود به اين کشور به پاريس هجرت کردند و در دهكدهاي به نام «نوفل لوشاتو» اقامت كردند
اقامت حضرت امام خميني (ره) در فرانسه بر خلاف تصور رژيم شاه، باعث تسريع در انقلاب شد و هر روز سيل خبرنگاران و عكاسان و … به ديدار امام ميشتافتند؛ به طوري که، اين دهكده كوچك به كانون مهمترين اخبار جهان تبديل شد.
13 آبان 1357، روز دانشآموز
در حالي كه انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني به روزهاي سرنوشت سازي نزديك ميشد، صبح روز 13 آبان 1357، دانشآموزان در حالي كه مدارس را تعطيل كرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حركت كردند تا صداي اعتراض خود را به گوش همگان برسانند. اما رژيم پهلوي براي سرکوب اين تظاهرات شروع به تيراندازي کرد و جوانان و نوجوانان بيگناه، يكي پس از ديگري، در خون خود غلتيدند. در اين روز، 56 تن شهيد و صدها نفر مجروح شدند.
22 دى 1357، تشكيل شوراي انقلاب
با اوج گيري نهضت اسلامي در سال 1357، حضرت امام که از فرداي انقلاب آگاه بودند و نيک مي دانستند که دست هايي در پشت پرده درکارند تا بعد از پيروزي انقلاب به صحنه وارد شوند و همه چيز را به نفع خود رقم زنند در 22 دي 1357، فرمان تشكيل شوراي انقلاب را صادر كردند تا نهضت انقلابي خود را به سرمنزل مقصود برسانند.
26 دى 1357، فرار شاه از ايران
روز 26 دي 1357، روزي است که هرگز ياد و خاطره آن از ذهن مردم ايران فراموش نخواهد شد، مردم ايران در اين روز توانستند طاغوت پرنخوت را که 37 سال به زور بر آنها حکومت کرده بود مجبور به فرار کنند.
12 بهمن 1357، بازگشت امام خميني به ميهن و آغاز دهه فجر انقلاب
حضرت امام خميني (ره) پس از 15 سال هجرت، در روز 12 بمهمن 1357، پا بر خاک ميهن اسلامي گذاشتند و به انتظار ملت ايران پايان دادند. ملت ايران در اين روز پرشکوه ترين استقبال تاريخ را رقم زدند به گونه اي که خبرگزاري هاي غربي نيز به اين واقعيت اعتراف کردند.جمعيت استقبال كننده در طول 33 كيلومتر از فرودگاه امام تا بهشت زهرا كه مقصد بعدي امام بود. بين 4 تا 8 ميليون نفر تخمين زده ميشد.
19 بهمن 1357، روز نيروي هوايي ارتش
از شكنندهترين ضربات بر پيكر رژيم شاهنشاهي، حركت شجاعانه پرسنل نيروي هوايي ارتش در 19 بهمن 1357 بود كه بحق ميتوان آن را از ايام الله ناميد.
در اين روز، نظاميان متعهد نيروي هوايي، با حضور در اقامتگاه رهبر بزرگ انقلاب اسلامي در مدرسه رفاه و بيعت با حضرت امام، سندي از افتخار، حماسه، رشادت و ايمان را در برگهاي زرين انقلاب اسلامي به ثبت رسانيدند. اين حماسه حضور و بيعت قاطعانه ارتش، طليعه خجسته پيوند ارتش با ملت مسلمان و انقلابي بود.
تصوير بيعت پرسنل نيروي هوايي ارتش به هنگام بيعت و سلام نظامي در مقابل امام خميني كه در روزنامههاي فرداي آن روز چاپ شد، دژخيمان رژيم را بيش از پيش نا اميد و امواج خروشان انقلابي مردم را فزونتر كرد.
22 بهمن 1357، پيروزي انقلاب اسلامي ايران
در روز 22 بهمن 1357، تاريخ نهضت اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني (ره) به نقطه عطف خود رسيد. در اين روز سرانجام مبارزات مردم مسلمان به بار نشست و پادشاهي 2500 ساله و ظلم و استبداد بيش از 50 ساله رژيم پهلوي در ايران، ريشه كن شد و به خواست الهي حكومت جمهوري اسلامي تأسيس شد.
منبع: پايگاه اطلاع رساني تاريخ معاصر ايران
امام راحل به تلویزیون سراسری ایتالیا پاسخ داد: روابط ایران با آمریکا چگونه خواهد بود؟
سـؤال: روابط آينده ايران با آمريكا چگونه خواهد بود؟ جـواب: روابـط مـا بـا آمـريـكـا و هـمـچـنـيـن بـا سـايـر كـشـورهـاى جـهان بر اساس احترام مـتـقـابـل خـواهـد بـود. مـا بـراى امـريـكـا حـق تـعـيـيـن سـرنـوشـت خـودمـان را قـائل نـخـواهـيـم بـود.
مخالفت های امام خمینی(ره) با رژیم شاهنشاهی، از سوژه های رسانه های گوناگون دنیا در سال های پیش از انقلاب اسلامی ایران بود که در این راستا مصاحبه هایی با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران انجام شده است.
* مصاحبه امام خمينى(ره) با تلويزيون سراسرى ايتاليا در تاريخ 11/9/57
سـؤال: شـمـا بـيش از پيش به صورت مركز اتحاد همه نيروها در آمده ايد، چرا چنين شده اسـت؟ و چـرا شـاه نـمـى تـواند اين وضع را كنترل كند؟
جواب : در ايران آنچه وجود دارد فقط نيروهاى اقشار و طبقات ملت است كه همه در جهت از بين بردن رژيم شاه بيش از پيش مـتـحـد شـده انـد و مـرا نـيـز بـه عـنـوان يـك خـادم خـود تـلقـى مـى كـنـنـد. مـلت در طـول سـاليـان گـذشـتـه ، مـاهـيـت شـاه را بـه خـوبـى شـنـاخـته است و بيش از اين فريب اعـمـال و اقـوال او را نـمـى خـورد. بـنـابـرايـن مـلت در مـقـابـل شـاه مـتـحـدا قـيـام كـرده و شـاه ديـگـر قـادر بـه كنترل اوضاع نيست .
سـؤال : وضـع كـنـونـى بـه كجا مى انجامد؟ چه راه خروجى را پيشنهاد مى كنيد؟ جمهورى اسـلامـى چـيست؟ جواب : نهضت اسلامى كنونى ايران به عنوان اولين هدف ، از بين بردن سـلطـنـت را قـرار داده و براى آرامش در ايران و ثبات منطقه جز اين راهى نيست . ملت براى آيـنـده مـمـلكـت و جـايـگـزينى اين رژيم بايد راه و رسمى را انتخاب كند كه مورد موافقت و عـلاقـه مـجـمـوع جـامـعه باشد و اين جمهورى اسلامى است . اساس كار يك جمهورى اسلامى تامين استقلال مملكت و آزادى ملت ها و مبارزه با فساد و فحشا و تنظيم و تدوين قوانين است كـه در هـمـه زمـيـنـه هـاى اقـتصادى ، سياسى ، اجتماعى و فرهنگى با توجه به معيارهاى اسـلامـى ، اصـلاحـات لازم را بـه عـمـل آورد كـه ايـن اصـلاحـات بـا مـشـاركـت كـامـل هـمـه مـردم خـواهـد بـود و هـدفـش قبل از هر چيز، از بين بردن فقر و اصلاح شرايط زندگى براى اكثريت قاطع مردم ماست كه از همه جهت مورد ظلم واقع شده اند.
سـؤال: آيـا عـلايـقـى از طـرف نيروهاى نظامى نسبت به حركت شما ابراز شده است ؟ آيا فكر مى كنيد كه ارتش ، بيشتر بى طرف شده است ؟ يا حتى امكان جهت دادن پيدا كرده است ؟ آيا فكر مى كنيد كه خطر آن هست كه يك كودتاى نظامى به جاى جمهورى اسلامى ، جاى شاه را بگيرد؟
جـواب : در تـحـليـل نـهـايـى ، ارتـش نـيز از همين مردم است و از هم اكنون نيز مشكلاتى در داخـل آن ايـجـاد شـده اسـت . امـيـد مـا آن اسـت كـه ارتـشـيـان بـه خود آمده و به صفوف مردم بـپـيـوندند. به هر صورت ايجاد يك كودتاى نظامى چيزى را تغيير نمى دهد و تا روزى كه يك جمهورى اسلامى واقعى ايجاد نگردد، مبارزات مردم ادامه خواهد يافت .
سـؤال : آيا فكر مى كنيد كه جنگ داخلى در ايران صورت بگيرد؟ آيا خونريزى به نفع مردم است ؟
جـواب: ايـن سلطنت است كه خون هاى مردم بيگناه را مى ريزد و تمامى دولت هاى جهان نيز از آن پـشـتـيـبـانـى كرده اند. حال ، مردم نيز قيام كرده اند و اين حق مسلم آنهاست كه با اين رژيـم بـه هـر تـرتـيـب مـبـارزه كـنند تا بتوانند در آينده از هر گونه خونريزى بيهوده جلوگيرى نمايند. اصولا جنگ داخلى موقعى صورت مى گيرد كه مردم به دو دسته تقسيم شده باشند ولى مردم ايران يكپارچه عليه شاه و براى ايجاد يك جمهورى اسلامى متحدند و بنابر اين هيچ گونه امكان جنگ داخلى در ايران وجود ندارد.
سؤال : آيا فكر مى كنيد كه استعفاى شاه ضرورت دارد؟ آيا امكان مصالحه اى وجود دارد و آيا ديدار فرستاده هاى او را رد كرده ايد؟
جواب : از بين رفتن سلطنت ضرورت دارد و هيچ نـوع مـصـالحـه اى بـا رژيـم فـعـلى امـكـان پـذيـر نـيـست و تا كنون نيز كسى به عنوان فرستاده رژيم فعلى به ما مراجعه نكرده است و در صورت مراجعه نيز پذيرفته نخواهد شد.
سـؤال : فـكـر مى كنيد تلاش هاى شاه در برگرداندن ايران به يك جامعه صنعتى مدرن بايد ادامه يابد و يا تعديل گردد؟ ايران چگونه بايد منافع ارضى خود را بسيج كند؟ آيـا فـكـر مـى كـنـيد كه ايران بايد از فروش گاز به شوروى و نفت به غرب خوددارى كند؟
جـواب : آنچه در سلطنت پهلوى و بخصوص در زمان شاه حاضر انجام شده است جز از بين بـردن اقـتـصـاد و صـنـعـت و كـشـاورزى چـيـزى نـبـوده اسـت، تـلاش آنـهـا را نـوسـازى و تـبـديـل ايـران بـه يك جامعه صنعتى ناميده اند. آنچه مورد نظر ماست يك نوسازى واقعى مبنى بر نيازهاى اساسى اكثريت قاطع و فقير مردم است. از منابع ارضى ، با توجه به نيازهاى جامعه ما به طور كامل و در رابطه با ساير ملت هاى جهان استفاده خواهد شد. آنچه در زمينه اقتصادى مورد نظر ماست ، جلوگيرى از غارت منابع ملت ماست ، نه قطع رابطه اقتصادى با كشورهاى جهان و درست در بين چهارچوب يك معامله عادلانه است كه نفت و گاز نيز به خريداران آن عرضه خـواهـد شد و مهمتر آنكه منافع حاصله از فروش منابع ارضى بايد به مصرف پيشرفت هـاى اقـتـصـادى مـا بـرسـد و در ايـن جـهـت مـا قـطـعـا بـا جـهـان صـنـعـتـى در رابـطـه كـامل خواهيم بود ولى حق تصميم گيرى براى جهتى كه اقتصاد ما انتخاب خواهد كرد، به عهده خود ما خواهد بود.
سـؤال : روابط آينده ايران با آمريكا چگونه خواهد بود؟ آيا دولت رئيس جمهور كارتر، اثـر نـهـضت اخير را در ايران درك كرده است ؟ آيا فكر مى كنيد كه روابط ايران و آمريكا بايد تغيير كند و در چه جهت ؟
جـواب : روابـط مـا بـا آمـريـكـا و هـمـچـنـيـن بـا سـايـر كـشـورهـاى جـهان بر اساس احترام مـتـقـابـل خـواهـد بـود. مـا بـراى امـريـكـا حـق تـعـيـيـن سـرنـوشـت خـودمـان را قـائل نـخـواهـيـم بـود. آنچه تا به حال دولت هاى گذشته در آمريكا و اكنون دولت آقاى كـارتـر انـجـام داد و مـى دهـد، نـشـان مـى دهـد كـه هـنـوز بـه تـمـام وسـايـل متوسل مى شوند كه اين سلطنت را براى تامين منافع خودشان حفظ كنند و لذا هنوز حـالت خـصـمـانـه نـسـبـت بـه نـهـضـت اسـلامـى كـنـونـى دارنـد، تـا وضـع بـه ايـن مـنـوال اسـت نـظـر مـا نـيـز نسبت به سياست آمريكا، نظرى منفى است و البته ما حساب ملت آمـريـكـا را بـا دولت آمـريـكا جدا كردند و مى كنيم و از ملت آمريكا مى خواهيم كه از نهضت اسلامى ايران پشتيبانى كنند. روابط فعلى ايران و آمريكا، روابط ارباب و نوكرى است كـه قـطـعـا بـايـد بـه يـك رابـطـه سـالم تـغـيـيـر پـيـدا كـنـد.
سـؤال : آيا فكر مى كنيد سال هاى تبعيدى شما مى رود كه پايان يابد؟
جواب : براى من مكان مهم نيست بلكه هدفم مبارزه در راه رهائى مردم از قيد و بند استعمار و استبداد است ، چه در داخل و چه در خارج ايران باشد.
منبع: صحیفه نور/ جلد چهارم
ائمه معصوم(عليه السلام) خط قرمز ما هستند
حضرت آیت الله مکارم شیرازی امروز در درس خارج خود در مسجداعظم قم با اشاره به سخنان یکی از مسئولین کشور در جواز نقد معصومین ضمن هشدار صریح به وی گفتند: ائمه معصومین(ع) خط قرمز ما هستند و معصوم بودن آنان از خطا و اشتباه از مسلمات مذهب شیعه است.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به سخنان یکی از مسئولین کشور درجواز نقد معصومین ضمن هشدار صریح به وی گفتند: ائمه معصومین(ع) خط قرمز ما هستند و معصوم بودن آنان از خطا و اشتباه از مسلمات مذهب شیعه است.
معظم له خطاب به آن مسئول کشور گفتند: شما بگویید که کسی در کشور معصوم نیست و قابل نقد هستند دیگر چکار به زمان معصومین دارید و این کار و حرف شما چه ضرورتی دارد؟
* بعضی سخنان مسئولین فضای جامعه را ملتهب می کند
حضرت آیت الله مکارم شیرازی افزودند: در شرایط کنونی کشور که نیاز مبرم به وحدت داریم و از طرفی هم تضعیف قوای سه گانه کشور به مصلحت نیست، این گونه حرف زدن جامعه را ملتهب می کند و باعث دردسر بیشتر برای دولت می شود.
این مرجع تقلید با اشاره به بعضی حرف ها که گفته می شود این سخنان مسئول کشور برای منحرف کردن ذهن مردم از مشکلات واقعی کشور است، تاکید کردند: خود شما با این طرز حرف زدن این باور را تقویت می کنید.
معظم له گفتند: شما مسئول کشور کار اصلیتان انجام این سه کار مهم برای کشور است، اول جلوگیری از گرانی، ایجاد اشتغال خصوصا برای جوانان تحصیل کرده و اصلاح فضای مجازی به گونه ای که همه مشکلات مردم را حل کند و مفاسد کنونی را نیز نداشته باشد.
* نوکر بی اختیار صهیونیست ها نشویم
ایشان با اشاره به مفاسد کنونی فضای مجازی افزودند: این فضای مجازی که به تازگی رفع فیلتر شده تمام اختیارات آن به دست صهیونیست هاست و به ایرانی ها نیز اجازه داده که وارد آن شوند که این خود به نوعی نوکر بی اختیار بودن صهیونیست هاست.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی خطاب به مسئولین خاطر نشان ساختند: اگر بار دیگر این فضای مجازی سبب اغتشاش شود، مردم دیگر شماها را نخواهند بخشید.
ایشان در پایان گفتند: شرایط کنونی کشور به گونه ای است که همه باید متحد باشیم و قوای سه گانه حفظ شود اما به شرطی که خودشان نیز خودشان را حفظ کنند و دستن به دست هم دهند تا مشکلات واقعی مردم حل شود.
«غلط زیادی» امریکا در خصوص قدس به سرانجام نخواهد رسید
حضرت آیت الله العظمي امام خامنه ای مدظله العالي رهبر معظم انقلاب اسلامی (روز سهشنبه96/10/26) در دیدار میهمانان شرکت کننده در سیزدهمین اجلاس بین المجالس کشورهای اسلامی، با تأکید بر اینکه دنیای اسلام باید در مسائل اساسی با صراحت و با صدای بلند سخن و موضع خود را بگوید، «فلسطین» و «اتحاد دنیای اسلام» را از جمله موضوعات اساسی برشمردند و گفتند: یکی از موضوعات اصلی و بسیار مهم دنیای اسلام، «تلاش برای پیشرفت علمی» است که تجربه جمهوری اسلامی ایران نشان داد، با تلاش و با تکیه بر جوانان می توان رتبه علمی خود را ارتقا داد و در بخشهای مهمی، در مرز دانش قرار گرفت.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به وظیفه دینی و تاریخی کشورها و دولتهای اسلامی در قبال تحولات مهمی که در دنیا در حال روی دادن است، گفتند: دنیای اسلام، امروز باید در موضوعات مهم و اساسی نقش آفرینی کند و نگذارد تجربه تلخ دهه های گذشته و تسلط قدرتها و آثار بلندمدت آن، تکرار شود…
لينك متن كامل بيانات رهبر انقلاب در اين ديدار
مطالب مرتبط
مقام معظم رهبري:ادعای پایتختی «قدس» در فلسطین اشغالی نشانه عجز دشمنان است ۱۳۹۶/۰۹/۱۵
رژیم پهلوی، سر سپردهی انگلیس و امریکا بود
به حاکمیت رسیدن محمدرضا پهلوی به وسیله انگلستان (۲ اردیبهشت ۱۳۷۷)
برای یک ملت برای ملت ایران هیچ ننگی بالاتر از این نیست که حکام، فرمانروایان، سیاستمداران و سررشتهداران امور کشور را دولت انگلیس به وسیلهی سفارتخانهی خود بیاورد و ببرد! کدام ننگ برای یک ملت، از این بالاتر است؟! خاطراتی را که از عناصر دوران پهلوی نوشتهاند، بخوانید! بعد از آنکه در سال ۱۳۲۰ رضا خان را بردند، پسر او محمد رضا تا چند روز نمیدانست که آیا پادشاه خواهد بود یا نه! کسی را به سفارت انگلیس فرستاد، آنها گفتند که بله، عیبی ندارد، پادشاه باشد، به شرطی که فلان کار را نکند و فلان کار را بکند! خوشحال شد. اینها حقایق این کشور است. پنجاه سال حکومت ایران که حکومت دیکتاتوری، سلطنتی، طاغوتی، فاسد و آنچنانی بود، به وسیلهی دو نفری انجام گرفت که آنها را بیگانگان بر سر کار آوردند و مردم هیچ نقشی نداشتند. قبل از آن هم که حکومت قاجار و حکومت سلاطین بود. شرح حال این سلاطین را ببینید! مردم که هیچ، مردم که اصلا برای آنها قابل ذکر نبودند! عمال دولت را از صدر اعظم تا پایین، نوکران خودشان میدانستند و به آنها میگفتند شما در بین نوکران ما چنین هستید، چنان هستید! چنین حکومتهایی بر این کشور حاکم بودهاند! این برای اولین بار در طول قرون متمادی است که به برکت انقلاب در این کشور، حکومتهایی سر کار میآیند که ملاک مسئولان حکومتها، علم، تقوا، عدالت، مردمدوستی و گزینش مردم است. با مردمند؛ برای مردم و در خدمت مردمند؛ اهل سواستفاده، دزدی و سرسپردگی به دشمن نیستند. این حقایق در تاریخ طولانی ایران، قرنها سابقه نداشته است. اینها را اسلام و انقلاب به این ملت داد.
جدایی از مردم؛ عامل وابستگی پهلوی به بیگانگان (۱۳ بهمن ۱۳۷۷)
آنها [حکومت پهلوی] وابسته بودند. وابستگیشان بهخاطر این بود که از مردم بهکلی بریده بودند. برای حفظ حکومت خودشان، خود را ناچار میدانستند که به خارجیها متکی شوند. رضاخان را انگلیسیها سرکار آوردند، که جزو تواریخ مشخص و مسلم و روشن است. محمدرضا را هم انگلیسیها تثبیت کردند. بعد از دورهی حکومت دکتر مصدق، کودتا را امریکاییها به راه انداختند و البته از دست انگلیسیها ربودند و آنها خودشان تسلط پیدا کردند. اینها در اغلب امور این کشور، وابسته بودند. مستشاران امریکایی و دهها هزار امریکایی دیگر در مهمترین مراکز نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی و سیاسی این کشور شغلهای حساس و درآمدهای گزاف داشتند و آنها در حقیقت کارها را انجام میدادند و به آنها خط میدادند. دستگاه اطلاعاتی این کشور را امریکاییها و اسرائیلیها بهوجود آوردند. در سیاستها، تابع نظرات انگلیسیها و در این اواخر، تابع نظرات امریکاییها بودند. در زمینهی منطقهای و جهانی، حتی در زمینههای اقتصادی - مثلا قیمت نفت چقدر باشد، فروش نفت چگونه باشد، وضع شرکتهای خارجی در نفت ایران به چه کیفیت باشد - در همهی این مسائل مهم و حساس، آن چیزی کاری را انجام میدادند که از آنها خواسته شده بود! البته منافع خودشان را هم در نظر داشتند. برای خارجیها فداکاری نمیکردند، بلکه برای حفظ حکومت خودشان، صددرصد به بیگانگان میدان میدادند و به آنها تکیه میکردند و دست آنها را در تطاول به این کشور و این ملت باز میگذاشتند. حکومت آنها تحمیلی و کودتایی بود. با کودتا سرکار آمده بودند؛ هم رضاخان با کودتا سرکار آمده بود، هم محمدرضا با کودتا سرکار آمد. حکومت کودتایی، معلوم است چطور حکومتی است: بر مردم تحمیل بودند و از آرا مردم، عقاید مردم، دلبستگیهای مردم، فرهنگ مردم و درخواست و ارادهی آنهاهیچ نشانی نبود. آنها برای آرا مردم، برای خواست مردم، برای عقاید مردم، برای دین مردم و برای فرهنگ مردم، هیچ احترامی قائل نبودند؛ هیچ رابطهی صمیمی و دوستانهای با مردم نداشتند. رابطه، رابطهی خصمانه بود؛ رابطهی ارباب و رعیت بود؛ رابطهی آقایی و نوکری بود؛ سلطنت بود دیگر! سلطنت و پادشاهی، معنایش همین است؛ یعنی حکومت مطلقهای که هیچ تعهدی در مقابل مردم ندارد. خانوادهی پهلوی، پنجاه سال در کشور ما اینگونه زندگی کردند.
اجازه گرفتن محمدرضا شاه از بیگانگان برای تعیین نخست وزیر (۱۴ بهمن ۱۳۷۳)
از سال ۱۳۳۲ تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، انگلیس و امریکا بر سر چاههای نفت، و در واقع گنج نفت ایران نشستند و تا آنجا که توانستند، برداشتند و بردند. ملت ایران چگونه دلش با اینها صاف شود؟! رژیم پهلوی، سر سپردهی انگلیس و امریکا بود و محمدرضا، واقعا مثل یک مامور امریکا در ایران عمل میکرد. یک عامل امریکا در راس یک رژیم وابسته، وظیفهای نداشت جز اینکه وقتی بگویند فلان نخستوزیر را بگذار و فلان نخستوزیر را بردار، اطاعت کند. آنها هر کاری میخواستند، میکردند. اگر هم یک وقت خود او میخواست نخستوزیری را برکنار کند و امریکاییها راضی نبودند، به امریکا میرفت و این و آن را میدید، تا اجازه دهند فلان نخستوزیر را بردارد یا بگذارد! وضعیت این گونه بود. سفرای امریکا و انگلیس در تهران، تعیین کنندهی خطوط اساسی این مملکت بودند…
اینها کسانی بودند که روزگاری، شاه ایران - آن روسیاه نگونبختی که به اسم «شاه» در ایران بود - از سفر ایشان؛ یعنی سفیر انگلیس و سفیر امریکا در تهران، حرفشنوی داشت و هر چه آنها در مسائل اساسی این کشور میگفتند، انجام میداد. اما امروز با نظام و دولتی در ایران مواجهند که از صد عامل در مسائل اساسی کشورش، یک مورد هم منطبق با خواست امریکا نیست. با نظامی مواجهند که در بدو استقرار، اولین کارش قطع کردن امتیازات اینها بود. در واقع انقلاب اسلامی، اول کاری که کرد این بود که به قطع امتیازات انگلیس و امریکا در ایران پرداخت.
خاشع در برابر بیگانه و خشن در مقابل مردم (۲۲ ازدیبهشت ۸۸)
اگر یک ملتی احساس عزت نکند، یعنی به داشتههای خود- به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفبای خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود- به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزی ندارد، این ملت بهراحتی در چنبرهی سلطهی بیگانگان قرار میگیرد…
وقتی یک چنین روحیهای در میان مردمی حاکم شد، دستگاه سیاسی آن کشور و آن ملت هم به طور طبیعی نوکرمآب میشود: در مقابل مردم خود مثل سگ درنده و گرگ خونخوار، اما در مقابل دشمنان مثل برهی رام؛ «اسد علی و فی الحروب نعامه». همان رضاخانی که بخصوص در نیمهی دوم سلطنتش آنجور با مردم خود با خشونت رفتار کرده بود- که مردم جرئت نفس کشیدن نداشتند؛ توی خانههای خودشان پدر به فرزند و فرزند به پدر اعتماد نمیکرد- در مقابل یک پیغام سادهی انگلیسیها که گفتند «باید از سلطنت کناره بگیری»، مثل موش مرده از سلطنت کناره گرفت و از کشور خارج شد! همین طور محمد رضای پهلوی؛ محمد رضای پهلوی در سالهای دههی چهل و دههی پنجاه شدیدترین فشارها را بر این ملت و بر مبارزان و بر آزادیخواهان- خشن؛ بدون اندک ملاحظهای از مردم- وارد کرد؛ اما همین آدم در مقابل سفیر آمریکا و سفیر انگلیس خشوع و خضوع میکرد و از آنها حرف میشنفت! ناراحت هم بود، اما مجبور بود. این حکومت یک ملتی است که از عزت ملی محروم است.
یکی از اساسیترین قلمهائی که انقلاب اسلامی به ما ملت ایران عطا کرد، احساس عزت بود. امام بزرگوار ما مظهر عزت بود. آن روزی که امام علنا فرمود «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند»، اوج اقتدار سیاسی و نظامی آمریکا در دنیا بود. امام احساس عزت را به این مردم برگرداند و انقلاب احساس عزت را به ملت ایران برگرداند.
باقی ماندن ثروت میلیاردیِ شاهِ فراری نزد آمریکاییها (۱۱ آبان ۱۳۷۳)
[آمریکایی ها] محمدرضا را که فراری ملت ایران بود، در آمریکا پذیرفتند و به عنوان یک میهمان پناه دادند. اموالی که در اختیار محمدرضا قرار داشت، بالغ بر میلیاردها دلار میشد که در امریکا سرمایهگذاری کرده بود. در همه جای دنیا معمول است وقتی یک نفر که در راس رژیمی قرار دارد، سرنگون شد، اموال شخصیاش که از آن مردم و دولت جدید بر سر کار آمده است، به آن دولت برگردانده میشود. این در همه جا یک عرف است. اگر روزنامهها را در قضایای گوناگون خوانده باشید، میبینید که همه جا این کار را کردهاند. هیچ جا سابقه ندارد که آن همه ثروت را که متعلق به ملت ایران بود، در حسابهای محمدرضا و کسانش در امریکا، نگه دارند. حتی یک ریالش را به مردم ایران ندادند و نگه داشتند و هنوز هم پیش آنهاست. هنوز هم طلب ملت ایران از رژیم امریکا، میلیاردها دلار است. آنها اموالی را که دولت ایران در گذشته خریداری کرده بود؛ پولش از کیسهی ملت ایران پرداخته شده بود و ملت به آنها احتیاج داشت، نگه داشتند. هنوز هم در انبارهای خودشان نگهداشتهاند و تا امروز هم تحویل دولت جمهوری اسلامی و ملت ایران ندادهاند. طلبهای ایران که در امریکا بود، بلوکه شد و اینها را برنگرداندند. چرا؟ به این امید که شاید بتوانند نظام جمهوری اسلامی را منهدم کنند. با خود گفتند: امروز این پولها را به آنها نمیدهیم که مورد استفادهشان قرار گیرد. غرض اینکه، رژیم ایالات متحدهی امریکا، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، همان روش قبل از پیروزی را ادامه داد؛ یعنی اعمال کینه و خصومت با ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی. در چنین شرایطی بود که قضیهی سفارت اتفاق افتاد.
طلیعه پیروزی
به مناسبت سالگرد فرار شاه از ایران در ۲۶ دیماه سال ۱۳۵۷
برخي از مقاطع ذلتبار حکومت پهلوی از نگاه حضرت آیتالله العظمي امام خامنهای مدظله العالي رهبرمعظم انقلاب
* [در شهریور ۱۳۲۰] رضا خان به وسیلهی حامیان قبلی خود از سلطنت عزل شد و از ایران بیرون رفت. محمد رضا را بر سر کار آوردند؛ با قرار تسلیم محض در مقابل انگلیسیها! هر کاری آنها میخواستند، انجام میداد؛ دیگر احتیاج به استعمار نبود! وقتیکه یک خائن ایرانی حاضر است در مقابل کمک بیگانه، بر ملت ایران سلطنت و حکومت کند و خواستهی آن بیگانه را در ایران اعمال نماید، دیگر چه لزومی دارد زحمت استعمار را به خودشان بدهند!؟ این کار را کردند.
دیدار مردم قم ۱۳۷۹/۰۷/۱۴
* در اوایل رفتن رضاخان که هنوز تکلیف سلطنت در ایران درست معلوم نشده بود، سفیر انگلیس در تهران به کسی که از طرف محمدرضا به او مراجعه کرده بود که تکلیف خودش را بداند، میگوید که چون بر طبق اطلاعات ما، محمدرضا به رادیو برلین گوش میکند و پیشرفتهای آلمان را روی نقشه پی میگیرد، پس مورد اعتماد ما نیست. آن شخص، خبر را به محمدرضا میدهد. او هم گوش کردن به رادیو برلین را ترک میکند و کنار میگذارد! آن وقت سفیر انگلیس میگوید: «حالا دیگر عیبی ندارد؛ میشود او را به سلطنت انتخاب کرد.» رژیم و دولتی که در راس آن کسی قرار دارد که تا این حد به یک سفارت بیگانه وابسته است که آنها برای سلطنت او شرطهای حقیر و ذلتآوری از این قبیل معین میکنند و او هم آن شرطها را میپذیرد و عمل میکند تا آنها او را به سلطنت برسانند، معلوم است که چقدر به بیرون از این مرزها و به قدرتهای خارجی وابسته است.
سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) ۱۳۷۴/۰۳/۱۴
* بعد از آنکه حکومت مصدق را [در مرداد سال ۱۳۳۲] سرنگون کردند البته قبلا مرحوم آیتالله کاشانی را با ترفندهای خودشان منزوی کردند، کنار زدند و با بیتدبیریهایی که انجام گرفت کنار گذاشتند باز سر کار آمدند و وارد ایران شدند و توانستند با نفوذ خود، با ایادی خود، با فعالیت خود، کودتای ۲۸ مرداد را به وجود آورند و محمد رضا را که از ایران فرار کرده بود، به ایران برگردانند. بیست و پنج سال بعد از آن، حکومت دیکتاتوری سیاه پهلوی ادامه پیدا کرد.
دیدار مردم قم ۱۳۷۹/۰۷/۱۴
* [یک خصوصیّت] این رژیم خبیث، فساد بود. انواع فساد، از فسادهاى جنسى بگیرید که مبتلابه تقریباً همهى دربارىها و دوروبرىها و مانند اینها بود که دیگر حالا داستانهایش شرمآور است. آن روز خیلى از آحاد مردم هم میدانستند، اگرچه جرأت نمیکردند بر زبان بیاورند. گاهى از قلم خارجىها درمیرفت، چیزهایى را میگفتند فساد جنسى، فساد مالى، نه فقط در سطوح متوسّط که هر وقتى ممکن است پیش بیاید؛ نخیر، در عالىترین سطوح کشور. از طرف شخص محمّدرضا و دوروبرىهایش، بالاترین فسادهاى مالى، بزرگترین رشوهها، بدترین دستاندازىها، خباثتآلودترین فشارها بر منابع مالى ملّت بهوجود مىآمد. براى خودشان ثروت درست میکردند به قیمت فقیر کردن مردم و بیچاره کردن مردم. فساد، فساد جنسى، فساد مالى، اعتیاد، ترویج اعتیاد و ترویج موادّ مخدّر صنعتى بهوسیلهى عناصر اصلى حکومت آن روز در ایران بهوجود آمد و اتّفاق افتاد.
بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
* استعمارگران از قرنهای شانزده و هفده که وارد سرزمینهای شرق - از جمله سرزمینهای اسلامی - شدند، برای اینکه بتوانند کاملاً کمند اسارت را به دست و پای این ملتها ببندند و آنها را اسیر خود بکنند، شروع کردند آنها را نسبت به گذشتهی خود، نسبت به داشتههای خود، نسبت به مذهب خود، نسبت به آداب خود و نسبت به لباس خود بدبین کردن. اینها عبرتآموز است؛ کار به جائی رسید که در زمان اوائل مشروطیت در این کشور، یک روشنفکر گفت: ایرانی باید از سر تا به پا فرنگی بشود! یعنی دینش را، اخلاقش را، لباسش را، خطش را، گذشتهاش را و مفاخرش را کنار بگذارد و فراموش بکند، اما فرهنگ غربی، آداب غربی، رسوم غربی، تفکر غربی و روش و منش غربی را بپذیرد! اینجور اعلان کردند. این فریاد مذلتبار را در کشور ما آن کسانی که به دین پشت کرده بودند، سر دادند. معلوم است؛ وقتی یک کشوری همه چیز خود را از دست داد و از درون تهی شد، استعمار انگلیس براحتی میتواند بر همه چیز او - نفت او، ارتش او، دارائی او، دستگاه سیاسی او - تسلط پیدا کند؛ کار در دوران پهلوی به جائی رسیده بود که شاه خائن برای اینکه فلان کس را بعنوان نخستوزیر معین بکند، مجبور بود با سفیر انگلیس - و بعدها با سفیر آمریکا - در میان بگذارد و در واقع از او استجازه کند و اجازه بگیرد. این تاریخ دردبار گذشتهی ماست. این ضد عزت ملی است. حکومتهای دیکتاتوری وابسته و فاسد، ملت ایران را از اریکهی عزت فرود آوردند؛ نه علم او را توسعه دادند، نه دنیای او را درست کردند، بلکه آخرتش را هم از او گرفتند و لباس اسارت بر او پوشاندند. انقلاب اسلامی در مقابل یک چنین وضعیتی قیام کرد. در مقابل یک چنین مصیبت بزرگی انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ایستاد و ملت ایران خون خود را در این راه نثار کرد و به پیروزی رسید.
وقتی یک چنین روحیهای در میان مردمی حاکم شد، دستگاه سیاسی آن کشور و آن ملت هم به طور طبیعی نوکرمآب میشود: در مقابل مردم خود مثل سگ درنده و گرگ خونخوار، اما در مقابل دشمنان مثل برهی رام؛ «اسد علىّ و فی الحروب نعامة». همان رضاخانی که بخصوص در نیمهی دوم سلطنتش آنجور با مردم خود با خشونت رفتار کرده بود - که مردم جرئت نفس کشیدن نداشتند؛ توی خانههای خودشان پدر به فرزند و فرزند به پدر اعتماد نمیکرد - در مقابل یک پیغام سادهی انگلیسیها که گفتند «باید از سلطنت کناره بگیری»، مثل موشِ مرده از سلطنت کناره گرفت و از کشور خارج شد! همین طور محمد رضای پهلوی؛ محمد رضای پهلوی در سالهای دههی چهل و دههی پنجاه شدیدترین فشارها را بر این ملت و بر مبارزان و بر آزادیخواهان - خشن؛ بدون اندک ملاحظهای از مردم - وارد کرد؛ اما همین آدم در مقابل سفیر آمریکا و سفیر انگلیس خشوع و خضوع میکرد و از آنها حرف میشنفت! ناراحت هم بود، اما مجبور بود. این حکومت یک ملتی است که از عزت ملی محروم است.
دیدار مردم کردستان ۱۳۸۸/۰۲/۲۲
* روزی که محمّدرضا از ایران فرار کرد، در واقع رژیم پادشاهی از بین رفته بود. او دید ماندنش دیگر فایدهای ندارد. لذا مجسّمهای از فرد بیچاره بدبختِ بدنامی که بدنامتر هم شد، درست کردند تا چند روزی رژیمِ در آستانه انحلالِ کامل را نگه دارند. او سی، چهل روز بر سرِ کار ماند، تا اینکه امام آمد و با یک اشاره دستِ ایشان، همه چیز روی هم ریخت. نظام پادشاهی در ایران پوک شده بود. به خاطرِ چه؟ به خاطرِ حضور مردم. مردم به چه خاطر به میدان آمدند؟ به خاطر دین. چون شعار، شعارِ اسلامی بود؛ چون پیشوایان، پیشوایانِ اسلامی و روحانیونِ مورد اعتمادِ مردم بودند.
خطبههای نماز جمعه ۱۳۷۳/۱۱/۱۴