بهترین و بدترین زمان مصرف گردو
خبرگزاری حوزه، متن روایت را از کتاب کافی منتشر می کند.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام): أَكْلُ الْجَوْزِ فِي شِدَّةِ الْحَرِّ يُهَيِّجُ الْحَرَّ فِي الْجَوْفِ وَ يُهَيِّجُ الْقُرُوحَ عَلَى الْجَسَدِ وَ أَكْلُهُ فِي الشِّتَاءِ يُسَخِّنُ الْكُلْيَتَيْنِ وَ يَدْفَعُ الْبَرْدَ.
امام صادق(علیه السلام) در روایتی به نقل از امام علی(علیه السلام) فرمود: خوردن گردو در گرمای شدید حرارت درون بدن را بالا می برد و باعث ایجاد دمل و جوش در بدن می شود و خوردن آن در زمستان کلیه ها را گرم کرده و سرما را از بدن دور می سازد.
کافی، ج6، ص340
نماز روز یکشنبه ماه ذی القعده
فضيلت ماه ذي القعده
ماه ذى القعده، نخستين ماه از ماههاى حرام است كه در آنها جنگ، حتّى با دشمنان اسلام حرام است; مگر اين كه جنگ بر مسلمين تحميل شود (سه ماه ديگر از ماههاى حرام، ذى الحجّه، محرّم و رجب است).
آتش بس در اين چهار ماه وسيله اى براى آرامش جامعه و توفيق براى حجّ و عبادت، حلّ مشكلات اقتصادى و بازنگرى در امر جنگ و يافتن نقطه پايان براى آن و سپس مرهم نهادن بر زخم هاى جانكاه ناشى از آن است.
ماهى است كه زوّار خانه خدا از اطراف و اكنافِ جهان به سوى خانه خدا حركت مى كنند، گروهى به مدينه مى روند و قبر پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و قبور ائمّه هدى(عليهم السلام) را زيارت مى كنند و آثار تاريخى كه در جاى جاى اين خاستگاه اسلامى وجود دارد را مى بينند و غرق لذّات عميق روحانى مى شوند (هرچند نابخردان و جاهلان، بسيارى از اين آثار عظيم و گرانقدر را از ميان برده اند).
گروه ديگرى راهى مكّه مى شوند و با انجام مناسك «عمره تمتّع» در انتظار مراسم بزرگ عبادى سياسى حج مى نشينند و با طواف كعبه و شركت در صفوف پرشكوه جماعت، روح و جانشان را تازه مى كنند (خداوند اين سفر روحانى را نصيب همه آرزومندان فرمايد) تجديد ياد و خاطره آن، براى آنها كه به اين سفر رفته اند نيز لذّت بخش است.
«سيّد بن طاووس» در فضيلت اين ماه مى گويد: «ماه ذى القعده ماهى است كه به هنگام شدّت و گرفتارى، زمان خوبى براى دعاست، و براى رفع ظلم و ستم و دعا بر ضد ظالم مؤثّر است».(7)
همچنين مى گويد: «اين ماه «ماه اجابت دعاها» ناميده شده است; لذا بايد اوقاتش را غنيمت شمرد و در آن روزه حاجت گرفت».(8)
اعمال ماه ذى القعده
نماز در روز يكشنبه اين ماه:
براى نماز در روز يكشنبه اين ماه روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل شده است. در فضيلت اين نماز، آمده است كه هر كس آن را بجا آورد توبه اش پذيرفته مى شود و گناهانش آمرزيده مى گردد و سبب بركت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود، و در روز قيامت كسانى كه از او طلبى و يا حقّى دارند، از وى راضى گردند و با ايمان از دنيا مى رود و قبرش براى او وسيع و نورانى گردد و پدر و مادرش از او راضى شوند، و آنها نيز مورد مغفرت خداوند قرار گيرند، ذريّه او نيز بخشيده شوند و روزى او وسيع گردد. فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا كند و به آسانى جانش را بگيرد.(9)
نماز در روز يكشنبه اين ماه:
براى نماز در روز يكشنبه اين ماه روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل شده است. در فضيلت اين نماز، آمده است كه هر كس آن را بجا آورد توبه اش پذيرفته مى شود و گناهانش آمرزيده مى گردد و سبب بركت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود، و در روز قيامت كسانى كه از او طلبى و يا حقّى دارند، از وى راضى گردند و با ايمان از دنيا مى رود و قبرش براى او وسيع و نورانى گردد و پدر و مادرش از او راضى شوند، و آنها نيز مورد مغفرت خداوند قرار گيرند، ذريّه او نيز بخشيده شوند و روزى او وسيع گردد. فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا كند و به آسانى جانش را بگيرد.(9)
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) كيفيّت نماز را اين گونه بيان فرمود كه، در روز يكشنبه غسل كند و وضو بگيرد و چهار ركعت نماز بخواند (هر دو ركعت به يك سلام) در هر ركعت، سوره «حمد» يك مرتبه، سوره «قل هو الله» سه مرتبه و سوره هاى «فلق» و «ناس» را يك مرتبه بخواند; و بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار كند، سپس بگويد:
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلىِّ الْعَظيمِ
جنبش و نيرويى نيست جز به خداى والاى بزرگ
آنگاه بگويد:
يا عَزيزُ يا غَفّارُ، اِغْفِرْ لى ذُ نُوبى، وَذُ نُوبَ جَميـعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُ
اى نيرومند اى بسيار آمرزنده بيامرز گناهانم را و گناهان همه مردان مؤمن و زنان با ايمان را كه نيامرزد كسى
الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ.(10)
گناهان را جز تو.
از ذيل اين روايت استفاده مى شود كه اين اعمال را در غير اين ماه نيز، مى توان انجام داد.
سه روز روزه در اين ماه:
از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روايت شده است، هر كس روزهاى پنج شنبه، جمعه و شنبه از ماههاى حرام را روزه بگيرد، عبادت يك سال براى او نوشته شود.(11)
شب پانزدهم ماه:
از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روايت شده است كه شب پانزدهم ماه ذى القعده، شب مباركى است و خداوند در اين شب، به بندگان مؤمن، نظر رحمت مى افكند و آن كس كه در اين شب به اطاعت خداوند مشغول باشد، پاداش بسيار زيادى دارد.
در ادامه فرمود: چون شب به نيمه رسيد، به عبادت خدا و نماز بپرداز و از خداوند حاجت بطلب كه در اين شب، حاجت كسى بدون پاسخ نخواهد ماند!(12)
روز بيست و پنجم (روز دحوالارض):
همان گونه كه پيش از اين گفته شد، روز بيست و پنجم ذى القعده، روزى است كه نخستين خشكى ها از زير آب سربرآورد، و سپس گسترش يافت. براى اين روز اعمالى نقل شده است:
الف) در روايتى از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل شده است: اوّل رحمتى كه از آسمان به زمين نازل شد، روز بيست و پنجم ذى القعده بود; بنابراين اگر كسى آن روز را روزه بگيرد، و آن شب را به عبادت بپردازد، پاداش عبادت يكصد سال را دارد.
همچنين فرمود: در آن روز، اگر گروهى به ذكر خدا بپردازند، خداوند حاجتشان را پيش از آن كه متفرّق شوند برآورده سازد; خداوند در اين روز هزار هزار رحمت نازل مى كند كه قسمتى از آن شامل كسانى است كه جمع گردند و به ذكر خدا بپردازند و روزش را روزه بدارند و شبش را عبادت كنند.(13)
1. فروغى از كوثر، (زندگى نامه حضرت فاطمه معصومه) صفحه 32.
2. منتهى الآمال، تاريخ زندگانى امام رضا(عليه السلام) و بحارالانوار، جلد 49، صفحه 9، حديث 16 و صفحه 10، حديث 17.
3. منتهى الآمال، تاريخ زندگانى امام رضا(عليه السلام).
4. بحارالانوار، جلد 11، صفحه 217، حديث 29.
5. منتهى الآمال، تاريخ زندگانى امام محمّد تقى(عليه السلام).
6. بحارالانوار، جلد 50، صفحه 64 و كشف الغمّه، جلد 2، صفحه 363.
7. اقبال، صفحه 306.
8. همان مدرك، صفحه 307.
9. اقبال، صفحه 308.
10. همان مدرك.
11. همان مدرك.
12. همان مدرك، صفحه 309.
13. اقبال، صفحه 312.
14. همان مدرك، صفحه 314.
15. مصباح المتهجّد، صفحه 669.
منبع:مفاتيح نوين
حجاب از حقیقت تا واقعیت
“حجاب و عفاف” یکی از دستورات دین مبین اسلام بوده که در شماره های گوناگون، مطالب مختلف از این فریضه الهی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.
* حجاب از حقيقت تا واقعيت
پرداختن به مسئله حجاب، سابقهاي كهن دارد، [1] در هر عصري به هر بهانهاي، اين مهم، مورد توجه همگان، حتي حكومتها بوده است. بودن يا نبودن، عفت يا اُمل، سنت يا تمدن، سختگيري يا بيتفاوتي، ديني يا سياسي و بالاخره حجاب، دژ محكم است يا معضل اجتماع. همه دوست دارند نظر بدهند. تُندِ تند، در هر دو جبهه، برخي بر اين باورند كه «حجاب پيش از آنكه مقولهاي صرفاً مذهبي باشد، بيشتر پديدهاي تاريخي، اجتماعي است»[2]
تظرية ديگري، رنگ و لعاب آنرا سياسي ميداند و ميگويد:
«هم اكنون در بسياري از جوامع مقولهاي چون حجاب، به يك مقولهي سياسي تبديل شده است»[3] «اساساً در كشورهايي چون ايران، نوع و طرز پوشش و لباس نميتواند فارغ از انگيزهها و پيامهاي سياسي باشد»[4] شايد بد نباشد كه بدانيد اين باورها تا آنجا پيش رفته است كه برخي ميخواهند در جامعه القاء كنند كه حجاب امري اختياري است. مثل خوردن يك نوع ميوه، دوست داري بخور وگرنه، نه. امروزه در جرايد به هر عنواني خواه خيرخواهانه، يا سودجويانه مسألة حجاب را مطرح ميكنند. در ميان اينان شخصي مدعي است كه به فلسفة حجاب رسيده، ميگويد: «ريشه فلسفي حجاب، ميل به رياضت و رهبانيت است»[5] همچنين به علل ديگري در سرآغاز معتقد است به عنوان نمونه «عدم امنيت و عدالت اجتماعي»[6] منجر به پوشش زنان شده است و يا اينكه ريشه حجاب در اقتصاد است مثلاً «پدرشاهي و تسلط مرد بر زن و استثمار نيروي وي در جهت منافع اقتصادي مرد.»[7] باعث شده است كه مادران ما چادر سر كنند. به راستي چرا مادربزرگها و خواهران مسلمان داراي حجاب اند؟ آقاي پژمان موحدي معتقد است: «حسادت و خودخواهي»![8] مردم ما اين كشف بزرگ را به راحتي نميتوانند هضم كنند و منتظر ميمانند تا رابطة اين دو را درك كنند، فعلاً عجلهاي ندارند اما آقاي دكتر رضا براهني با شتاب به آينده در پي كشف مطلب اظهار ميدارد: «به چند علت با حجاب مخالفم» بد نيست بدانيد كه علل وي اولاً عين مدعا است و ثانياً هيچ رابطهاي بين مطالبش و مخالفتش پيدا نميكنيد. وي ميگويد: «حجاب زائيده استبداد شرقي است» «مسأله روابط است به صورت فرهنگي و هنري» و بالاخره «اگر مردان محترم فكر ميكنند در صورت ديدن صورت زنان ممكن است احساس تحريك جنسي يا گناه جنسي بكنند چرا به يك روانشناس مراجعه نميكنند؟»[9] همة اينها بخشي از گفتههاست اما واقعاً اظهار نظر در مقولهاي كه ريشه در تاريخ بشر دارد به اين آساني هم نيست. همچنين موافقت يا مخالفت با پديدة حجاب، بدون تأمل در تاريخچه و فلسفه و نيز ديني بودن آن، چيزي نيست كه به چندين مقاله، آن هم در روزنامه رأي دهيم، اين مهم، پاي شخصيتهايي را به ميدان بحث و تحقيق كشانده است. آكادميهاي مهمي را به تلاش و سمينارها واداشته است. آقاي دكتر براهني در بند دوم مخالفتشان ميگويد: «زن در داخل حجاب، بكلي بي هويت ميشود، انگار زن شرم دارد از زن بودن و به همين دليل بايد پوشاندش تا كسي نفهمد كه پشت سر اين پوشش چه چيزي نهفته است..»
خواننده محترم؛ به نظر شما اين ادعا تا چه اندازهاي ارزش و اعتبار دارد؟ به نظر ميرسد كه ماهيت و حقيقت حجاب نزد آقاي دكتر مخفي مانده است. آيا حجاب، تكه پارچهاي است كه زن بر سر خود مياندازد؟ يا نوعي رفتار است كه چادر تنها بخشي از آن است؟ حجاب حقيقتي است كه به صورت رفتار و پوشش خاص تجلي مييابد.
حجاب همان زيوري است كه زن به خود ميگيرد، تا مانع تكامل جامعه نشود. به عبارت بهتر حجاب، يك خواستة دروني و فطري زن است كه مظاهر زنانگي را در صندوقچه عفاف محافظت ميكند تا به پاي شوي خود نثار كند.
تا به امروز در عرف عقلا هر آنچه قيمتي و ارزشمند است، دور از انظار نگه ميداشتند تا به يغما برده نشود و هر جا چيزي را محافظت كنند لزوماً به معناي شرم داشتني نيست. اشياء قيمتي را كسي به دليل شرمداشتن محافظت نميكند و از طرفي ميوه فروشان بين ميوههاي گران قيمت و بادمجان بم تفاوتها قائلند. به هر حال اين مسأله، قضيهاي شوخي بردار نيست زيرا نه تنها زنان كه مردان نيز خود را ملزم به رعايت آن ميدانند. در هيچ جامعة عقلائي برهنگي به عنوان يك فرهنگ پذيرفته نشده است. با اينكه برخي از حكّام و مستبدين تلاش كردند اما يكي از هزار به منزل نرسيده است. اگر آقاي دكتر رضا براهني با حجاب مخالفاند آيا بيحجابي يعني كمال و تمدن؟ به قول بزرگان: «اگر برهنگي و بيحجابي تمدن است، پس حيوانات از همه متمدنترند». عقلاء عالم، كمال خود را مرهون حجاب ميدانند، عرفاي به مقام رسيده در اين منزل سنگ تمام گذاشتند اما بازار بولهوسراني و برهنگي گرم و فرياد «حقوق بشر زير چادرها به زنجير كشيده شده» به آسمانها ميرسد و جز چند صباحي عياشي و خوشگذراني به كجا رسيدند؟! بياييد با هم مروري در واژه حجاب كنيم تا سره از ناسره و حقيقت از واقعيت آشكار شود، بين آنچه بايد باشد تا آنچه هست خيلي فاصله است. بيائيم فاصلهها را كم كنيم مطمئناً شما نيز به جاي مخالفت، به كشف حقيقت خشنود خواهيد شد. به عنوان مطلع مواردي را شمار ميكنيم كه در عين اهميت به وقت ديگري وا ميگذاريم و صرفاً به يك بحث علمي و دور از جوانب و عوامل تأثيرگذار ميپردازيم.
1 . فشارهاي سياسي و قدرت حاكمه (له يا عليه) در روند حجاب يا بيحجابي تأثيراتي داشته كه در جاي خود محل تأمل است و در اين مقال مجالي براي آن نمييابيم.
2 . نگاه سودگرايانه به عريان بودن زن نيز در بيحجابي خيلي مؤثر بوده كه خود جاي تأمل دارد.
3 . نوع پوشش (چادر، بلوز و دامن، مانتو، محلي، عربي و…) در اين مقال مورد توجه نيست.
4 . آثار و ثمرات حجاب يا بيحجابي خود مقولة ديگري كه بعداً بايد به سراغش رفت.
5 . بودن يا نبودن حجاب، كيفيت و شكل آن استرس هايي بر جامعه وارد ميكند كه به نظرات كارشناسان وا ميگذاريم با غمض عين از اين امور، نقدي بر آنچه به عنوان علل و ريشههاي حجاب و مخالفت با آن كه از سوي برخي مطرح شده بود، آورده و قضاوت نهايي را به خواننده محترم واگذار ميكنيم.
تولد حجاب
كمي دورتر ميرويم، آنجايي كه نه مردسالاري بود و نه استبدادي و نه جامعهاي . جايي كه فقط آدم (عليه السلام ) بود و همسرش. از خلقت اشرف مخلوقات چيزي نگذشته بود كه سر و كلة شيطان پيدا شد. قبلاً سفارش شده بود كه به درخت ممنوعه نزديك نشويد اما «فَوَسوسَ لهما الشيطانُ»،[10] گفت و گفت تا اينكه تسليم شدند. چرا وسوسه؟ زيرا «ليبدي لهما مَاوُرِيَ عنهما من سَوْءاتِهما»[11] به قصد آشكار نمودن آنچه پنهان بود، وسوسهها صورت ميگرفت. بالاخره نيت شوم كارگر افتاد و آن دو نزديك درخت ممنوعه شده و خوردند. «فلّما ذاقا الشجرةَ بَدَتْ لهما سَوْءَاتهما»[12] آن دو فريب خورده و اندامشان آشكار شد. از كشف عورت شرمسار و شروع به اختفاء با برگ نمودند «و طَفِقَا يَخْصِفَان عَليهما من وَرَقِ الجنَّة»[13]
مرحله بعد نزول به زمين، و خطاب آمد « اي فرزندان آدم، شيطان شما را نفريبد، آنگونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت»[14] با رفتن لباس اول، لباس نو به تن پوشيده شد. «قد انزلنا عليكم لباساً يواري سؤاتكم»[15] تا اينجا يك نكته مهم مطرح شد و آن فطري بودن حجاب و پوشش است، پوشش چون رشد و نمو، شعور و جاوداني، جزو سرشت آدمي است و خلع ماهيت از مقوماتش منجر به انقلاب در ماهيت است كه از لحاظ مباحث فلسفي مورد قبول نيست. جالب اينكه پوشش در لَحَد حاكي از اهتمام انساني به حجاب است. و جالبتر اينكه بهشتيان نيز لباس دارند. لباسهايي از حرير و خضراء.[16] با اين توضيح مختصر به راستي آيا ريشه حجاب، استبداد است؟ بر فرض كه بپذيريم منشأ حجاب در دنيا استبداد است اما در بهشت استبداد به چه دليل؟ بر فرض كه منشا حجاب استبداد است، چرا استبداد شرقي؟ شرق چه خصوصيتي دارد كه حجاب را مختص آن ميدانيد؟ اين سخن كاملاً باطل است زيرا در قصة يوسف ـ عليه السّلام ـ سه بار دربارة پيراهن يوسف ميگويد. يكي از آنها در كاخ عزيز مصر است.[17] معلوم است كه آنجا هم حجاب و پوشش بوده است و اختصاص به شرق ندارد. ادعاي ديگري كه مطرح است اينكه، «حجاب از جامعه و فرهنگ مردم وارد مذهب شده است»[18] اين ادعا نيز مانند ساير دعاوي مردود است.
زيرا طبق اصل اوليه نظام خلقت، پوشش جزئي از مخلوق خداوند و مقارن با آفرينش آدم است. منتهي در طول اعصار و با فشار حكومتها، نقش آن كمرنگ شده است. با ظهور اسلام اين قضيه جدّي گرفته شد. پس حجاب اصل و حكم تأسيس اسلام نيست بلكه حكم امضائي آن است كه حدود و ثغوري براي آن تعيين گرديد. و اين به معناي ورود به مذهب نيست بلكه به معناي تطابق عالم تشريع با عالم تكوين است. با كنكاش در آيات حجاب به تدرّج در نزول كه حاكي از سير تكاملي است پي ميبريم اسلام يك مرتبه فشارهاي اجرائي را تحميل نكرد بلكه طي مراحلي اقدام به بيان احكام پوشش نمود.
اين نحوه از بيان به منزله ورود اصل حجاب به مذهب نيست بلكه مذهب، به خاطر دفاع از فطرت و طبيعت اوليه، اصول حجاب را پذيرفته و در پي تكميل آن برآمد. آخرين مطلب نقد كلام دكتر رضا براهني است كه ميگويد: «اگر كسي به صورت يك زن نگاه كرد و با آن به گناه افتاد بايد به روانسناس مراجعه كند»[19] ميگوييم: بين حرمت نظر و وجوب پوشش، رابطة طرفيني است.
پاورقی :
[1] . به كتاب رساله حجابيه، تأليف رسول جعفريان مراجعه شود.
[2] روزنامه صدا، شماره179، ديماه 82، سال چهارم
[3] همان
[4] همان
[5] روزنامه صدا، شماره180، ديماه 82، ص4
[6] همان
[7] همان
[8] همان
[9] همان
[10] اعراف، 20
[11] همان
[12] همان،22
[13] همان،22
[14] همان، 27
[15] همان 26
[16] حج23، كهف31، دخان53
[17] سوره يوسف
[18] روزنامه صدا، شماره179
[19] روزنامه صدا، شماره180
@#@ هر جا كه دين دستور به پوشش آن را صادر كرده است نظر كردن به آن موضع نيز حرام است، و هر جا پوشش را واجب ندانسته، نگاه كردن نيز حرام نيست.[1] (پس خردسالان، وجوب پوشش ندارند و نگاه به آنان بياشكال است. در اين قسمت عناصر ديگر چون تحريك يا عدم تحريك قواي شهواني تأثير ندارد. اما نگاه با قصد گناهآلود، موجب حرمت عارضي است. يعني قصد موجب آمدن حرمت است در غير اين صورت حرمتي ثابت نبود.) بنابراين اگر كسي به بدن زن نامحرم نگاه كند گرچه به قصد گناه نباشد و يا نگاه كردن موجب تحريك شهوت او نشود در هر صورت نظر كردن حرام است. پس معيار در اينجا پوشش است. وانگهي حضور زن در جامعه و اجتماعات به خاطر نيازهاي خود و يا شرايط بوجود آمده است، خانمي است به شغل شريف معلمي يا پرستاري و يا كارمند فلان اداره است به سر كار ميرود يا خانهداري است براي خريد مايحتاج منزل بيرون آمده است، اين حضور هدفمندانه خالي از هر گونه شائبههاي انحرافي است، اما اگر خانمي به قصد نمايش گزاردن خصوصيت زنانگي و با تكيه بر زن بودن به خيابان قدم ميگذارد تا درون پوشالي خود را در ويترين آرايش و بزك و سبكگري عرضه كند، مسلماً چنين خانمي تكيهگاهش «جنسيت» اوست تا «انسانيت»[2]، بنابراين نميتوان از ساير افراد انتظار عصمت داشت و بالاخره بحران اخلاقي نتيجه قهري اين رفتار است. دربارة مردان گفتهاند: اصليترين محرك، نگاه است. و اگر مردي از صحنههاي بهجتآور لذت نبرد، بايد به روانشناس مراجعه كند نه اين كه اگر تحريك شد، زيرا ارگانيزم فعّال طبق نقشه اصلي فعاليت ميكند. نويسنده محترم با استناد به حديثي از جابربن عبدالله انصاري، تأييدي بر نظريه اسلام ميآورد كه «حضرت رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ از دخت گراميشان خواستند با قسمتي از روپوش، سرشان را بپوشانند» آيا اين حديث، سندي محكم در دفاع از حجاب نيست؟ اگر مسلمانيم نبايد به سفارشات پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به طور كامل توجه كنيم؟!
اين حديث و نظائر آن چون خاطره ام سلمه كه ميگويد: هنگامي كه رسول خدا نماز جماعت را تمام ميكرد هنگام خارج شدن از مسجد قدري مكث ميكرد تا زنان خارج شوند.[3] و نيز پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ دستور داده بودند كه هنگامي كه زنان در مسجد حضور پيدا ميكنند، عطر و طيب استفاده نكنند.[4] حضرت امير ـ عليه السّلام ـ ميفرمودند: من به زنان جوان سلام نميكنم. همگي به لحاظ حساسيت مسأله حجاب از ديدگاه اسلام است. اگر چه استناد به حديث جابر، كه در فضاي حجاب در منزل است. و حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ و ميهمان آنها جابر از بزرگان و نزديكان حضرت كه در تقوي و… جاي هيچگونه شك نيست، مع الوصف، حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ به دخت گراميشان دستور ميدهند: «خذي فضل ملحفتك فأقنعي به رأسك» از اضافه ملحفه (پارچهاي بلند كه به عنوان روانداز استفاده ميشود) سرت را بپوشان. اين حجاب كجا و آن استفادة بعضي كه ميخواهند بگويند: اگر خانمي با مانتو كوتاه، شلوار كوتاه، و… و يا تكهاي پارچه بر سر براي رفع دردسر و بيرون آمد كجا؟ اين حديث نميخواهد بگويد: كه هر گونه و به هر كيفيت كه از منزل خارج شدي مورد نظر اسلام است. نظريه اسلام حجاب است كه پوشش باشد، نه اينكه خود پوشش هم نوعي مفسده داشته باشد. اين امر اختصاص به زنان ندارد مردان هم مجاز به پوشش لباسهاي جلف و زننده نيستند. و چرا آقاي دكتر رضا براهني به اين حديث پيامبر كه دو صفحة قبل از اين حديث جابر است استناد نميكنيد:
و عنه ـ صلي الله عليه و آله ـ انه نهي الانساء ان يسلكن وسط الطريق. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از توقف زنان، در مسير رفت و آمد نهي كردند. و نهي ان تلبس المرأة اذا خرجت ثوباً مشهوراً . وقت بيرون آمدن از منزل لباس شهرت (كه جلب توجه كند) نپوشند. او تتحلي بما له صوت يسمع، و نهي النساء عن اظهار الصوت الامن ضروره.
آنچه باعث زينت در صورت (كرشمه و ناز) است نهي شده است و در اظهار صدا و در غير ضرورت نيز نهي شده است.[5]
حجاب آن چيزي نيست كه امروزه بر سر آن معامله كنيم گروهي آنرا ابزاري براي قدرت (طالبان در افغانستان، و منع آن در فرانسه) و گروهي هم آن را وسيلهاي براي رسيدن به اهداف سياسي مستمسك قرار دهند. (مانند پارهآي از قلم به دستان امروز). زن فطرتاً خواهان عفت و پوشش است. كدام موجود ذيشعوري از پوشش گريزان است؟ تنها اين انسان است كه مفتخر به لباس است و ساير مخلوقات خداوند غير انسان، نه طايفه نر و نه طايفه ماده، هيچكدام پوشش ندارند. كدام ماده الاغ را سراغ داريد دنبال پوشش باشد اما انسان حقيقتاً طالب حجاب است و آنرا دژ محكمي براي خود و همنوع خود و جامعه ميداند. عريان شدن عارضهاي است كه جنس مرد دنبال آن است آن هم نه هر مردي بلكه مردي كه در سايه اين برهنگي، به مقاصدش ميرسد. اول موجودي كه مطالبة برهنگي كرد شيطان بود. آيا شيطان جز انحراف و اغواء مقصدي داشت؟ شريعت مخالف بيحجابي و بيعفتي است. به جز كفين و گردي صورت، تمام بدن زن بايد پوشيده شود.
و اما چه وسيلهاي و چه الگويي زنان را به كمال امتثال ميرساند، جامعه قضاوت كند؟
با آمدن آيه حجاب، يك حكم تكليفي بر انسانها جعل شده است. فرمانبر عاقل كسي است كه در زمان اطاعت فرامين الهي، به بهترين وجه و شيوه، مجري شايستهاي باشد.
[1] . تحريرالوسيله، كتاب الطهارة ج1
[2] . به كتاب فرهنگ برهنگي، برهنگي فرهنگي دكتر حداد عادل مراجعه شود
[3] . صحيح بخاري، ج 2، ص 467، كتاب ابواب صفت الصلوة
[4] . صحيح مسلم، ج8
[5] . مستدرك الرسايل، نوري، ج14، كتاب نكاح، باب 92 ح2 به نقل از مشكاة الانوار
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
حکمت/ تواضع چه درجاتی دارد؟
امام رضا علیه السلام :
اَلتَّواضُعُ دَرَجاتٌ: مِنْها أَنْ یَعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَیُنْزِلَها مَنْزِلَتَهابِقَلْبٍ سَلیمٍ، لایُحِبُّ أَنْ یَأْتىَ إِلى أَحَدٍ إِلاّ مِثْلَ مایُؤْتى إِلَیْهِ، إِنْ رَأى سَیِّئَةً دَرَأَهابِالْحَسَنَةِ، کاظِمُ الْغَیْظِ عافٍ عَنِ النّاسِ، وَاللّه ُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛
تواضع درجاتى دارد: یکى از آنها این است که انسان اندازه خود را بشناسد و با طیب خاطر خود را در آن جایگاه قرار دهد، دوست داشته باشد با مردم همان گونه رفتار کندکه انتظار دارد با او رفتار کنند، اگر بدى دید آن را با خوبى جواب دهد، خشم خود را فروخورد و از مردم درگذرد، و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
کافى، ج 2، ص 124، ح 13
توصیه آیت الله سید حسن مدرس به دخترش چه بود؟
گفتنى ها و حكايات در رابطه با آیت الله سید حسن مدرس بسيار است؛ از جمله اينكه در پشت صفحه اوّل قرآنى كه از او به يادگار مانده و در نزد نوه اش نگهدارى مى شود، به خطّ خود خطاب به دخترش چنين نوشته است: اى فاطمه بيگم ، تو را به سه مطلب توصيه مى كنم: ….
* توصيه مدرس به دخترش
شهيد آيت اللّه سيّد حسن مدرّس، نابغه جهاد و افشاگرى بر ضّد ظلم و ستم و قهرمان شجاعت و شهامت ، در ماه رمضان 1356 هجرى قمرى در تبعيدگاه خود، كاشمر توسّط مزدوران رضاخان مسموم شد و به شهادت رسيد، در حالى كه حدود هفتاد سال داشت.
قبر شريفش در كاشمر (از شهرهاى استان خراسان) مزار مسلمين است. گفتنى ها و حكايات در رابطه با اين مرد بزرگ بسيار است ، از جمله اينكه در پشت صفحه اوّل قرآنى كه از او به يادگار مانده و در نزد نوه اش نگهدارى مى شود، به خطّ خود خطاب به دخترش چنين نوشته است.
اى فاطمه بيگم ، تو را به سه مطلب توصيه مى كنم:
1) خواندن نماز و قرآن ، 2) دعا در حق پدر و مادرت ، 3) قناعت كردن در زندگى .
کتاب «چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران» اثری از آقای يدالله بهتاشى
آیا جواب سلام کودکان واجب است؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی به استفتائی پیرامون «جواب سلام کودکان» پاسخ گفتند.
حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی به استفتائی پیرامون «جواب سلام کودکان» پاسخ گفتند که تقدیم حضور علاقه مندان می گردد.
* جواب سلام کودکان
سؤال: آیا جواب سلام کودکان اعم از دختر و پسر واجب است؟
جواب: جواب سلام کودکانِ ممیّز، اعم از پسر و دختر، مانند جواب سلام زنان و مردان واجب است.
راحتی بدن، روح و عقل
امام صادق علیه السلام در یکی از سخنان نورانی خود عامل راحتی بدن، روح و عقل را معرفی کردند.
قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) النَّوْمُ رَاحَةٌ لِلْجَسَدِ وَ النُّطْقُ رَاحَةٌ لِلرُّوحِ وَ السُّكُوتُ رَاحَةٌ لِلْعَقل.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: خواب موجب راحتی بدن و سخن گفتن موجب راحتی روح و سکوت موجب راحتی عقل است.
من لا یحضره الفقیه، ج4، ص402
چرا باید امامزادگان را تجلیل کنیم؟
این امامزادهها نسبت به ما حق حیات دارند یعنی ما تشیعمان را، ولایتمداریمان را و پیروی اهل بیت را از این امامزادهها داریم. وظیفه ما در برابر امامزادگان همان وظیفهای است که نسبت به عترت طاهرین علیهالسلام داریم.
روز پنجم ذیالقعده روز تجلیل و گرامیداشت امامزادگان نام گذاری شده است؛ امامزاده ها همیشه در ایران محترم بوده اند و شدت ارادت ایرانیان به امامزادهها و بقعههای متبرکشان به جهت انتساب آنها به معصومین بوده است. اما کارکردهای امامزادهها فقط در عرض ارادت به خاندان اهل بیت خلاصه نمیشود و تاثیر امامزادهها در فرهنگ و جامعه و سیاست ایرانیها غیر قابل انکار است و با علم پیدا کردن نسبت به این کارکردها، لزوم تجلیل از امامزادگان واضح خواهد شد.
چرا باید امامزادگان را تجلیل کنیم؟
امامزاده ها و بقاع متبرکه، راه رسیدن به اهل بیتدر بین امامزادگان شخصیتهایی مانند حضرت عبدالعظیم حسنی وجود دارند که علاوه بر فرزند امام بودن، محدث و عالم دینی بودند و همچنین حضرت معصومه از جایگاه علمی برخوردار بوده است و پس از وفات این بزرگواران بارگاهشان محرکی برای تبلیغ دین و شناخت اهل بیت به وسیله علما گردیده است
آیت الله جوادی آملی در اینباره می گوید:
این امامزادهها نسبت به ما حق حیات دارند یعنی ما تشیعمان را، ولایتمداریمان را و پیروی اهل بیت را از این امامزادهها داریم. وظیفه ما در برابر امامزادگان همان وظیفهای است که نسبت به عترت طاهرین علیهالسلام داریم. اجلال اینها، تکریم اینها، تجلیل و تعظیم اینها جزء شعائر اسلامی است و همانند قرآن اینها برای ما محترمند و قداست دارند. اگر قرآن اساس دین ماست خاندان عصمت و طهارت هم اساس دین هستند.
بهداشت معنوی جامعه
اماکن متبرکه به جهت معنویتی که دارند، محله و شهری که در آن قرار گرفته اند را تحت تاثیر قرار می دهند و بسیاری از مردم را به معنویت نزدیک می کنند. آیتالله جعفر سبحانی درباره تاثیر بقاع و اماکن متبرکه می گوید:
در هر شهر و روستایی اگر بقعه یک امامزاده باشد، مردم آنجا از نظر اخلاق و روحیه دینی با مردم شهرهای دیگر که فاقد چنین مقام متبرکی هستند، فرق میکنند، چرا که آنان با حضور در این اماکن دو رکعت نماز میخوانند و در کنار یکدیگر اظهار ادب میکنند.
گردانندگان چرخ اقتصاد
زیارت در بعد اقتصادی، اشتغال زايی، ايجاد درآمد ارزی براي كشور، توسعه شبكه های ارتباطي و حمل و نقل و جزآن را موجب می شود. در كشور ايران، 50 درصد گردشگران را گردشگران زيارتی تشكيل مي دهند.
وجود بیش از هشت هزار امامزاده در کشور یک فرصت است که در کنار تاثیرات فرهنگی این اماکن، قدرت گردشگری را هم افزایش دهیم تا علاوه بر افزایش گردشگری داخلی، توریست های خارجی را هم به امامزادگانی بکشانیم که بخشی از فرهنگ ما را تشکیل می دهند.
تاثیرات در معادلات سیاسی
از جمله نتایج زیارت می توان به آموزش تسليم ناپذيري، دلاوري و غيرت ورزي نسبت به اسلام، دفاع از فضيلت و كرامت انساني، نشانگر اعتراض سیاسی بودن و جزآن اشاره کرد. زيارت دين را به مردم يادآور مي گردد و به يادشان مي آورد كه بايد از سنّت نبوي و آيين محمّدي، كه اهل بيت نبوّت و خاندان رسالت آن را پاس داشته اند، پيروي كرد .
عواملی که سد راه تجلیل و تکریم از امامزادگان میشود
گرچه مردم ایران همیشه امامزادگان را مورد احترام و تکریم قرار داده اند، ولی متاسفانه عده ای از مردم از این برکات خود را محروم می کنند و گاهی حتی پا را فراتر گذاشته و به این بزرگواران توهین می کنند. اما دلیل این کم شدن ارادت ها که موجب غفلت از ظرفیت های عظیم فرهنگی امازاده ها شده است چیست؟
شبهاتی که درباره امامزادگان وجود دارد
یکی از سوالات پر تکرار مردم که منشا شک و شبهه درباره منزلت و سندیت امامزادگان شده، این است که چرا اینقدر ایران امامزاده دارد؟ برای پاسخ به این سوال خوب است مختصر به دلائل رجوع فرزندان معصومین و سادات به ایران اشاره کنیم.
امامزادهها و سادات علوی در چند مرحله وارد ایران شدهاند. بار اول در زمان حکومت حجاج بن یوسف بود که شیعیان زیادی همراه گروهی از امامزادهها که از ظلم او فراری بودند وارد ایران شدند.
بار دوم در دوران ولایتعهدی امام رضا(ع) بود که گروهی از شیعیان و امامزادهها همراه حضرت و سپس همراه کاروان حضرت معصومه(س) به ایران آمدند.
بار سوم در زمان قیام علویون بر ضد بنیعباس بود که بهدلیل آزارهای بنیعباس ناگزیر شدند به کشورهای شرقی از جمله ایران پناه ببرند. اما بیشترین تعداد امامزادههایی که در کشور از دنیا رفته و دفن شدهاند، حدود سال 250 هجری (دوران حسن بن زید) به ایران آمدهاند».
در دوره بنیعباس، منصور دوانیقی، ساخت شهر بغداد را با قرار دادن پیکر سادات و شیعیان زیر پی دیوارها و در داخل ستونها به پایان رسانده است. جریان کشته شدن ۷۵ نفر از سادات بنیهاشم در یک شب توسط هارون الرشید، نمونهای از این صفخات غمانگیز است که کتاب مقانل الطالبین نمونههای فراوانی را ذکر میکند.
در حقیقت، در آن دوره خفقان عراق و عربستان که هر سیدی را می کشتند آغوش باز مردم ایران برای خاندان اهل بیت، دلیلی کافی برای مهاجرت به ایران بود. مقام معظم رهبری درباره استقبال ایرانیان می فرماید:
“شما ببینید چقدر امامزاده در ایران هستند. این امامزادهها کی هستند؟ اینها که ایرانی نبودند. اینها کسانیاند که به ایران آمدند و ایرانیها با آغوش باز اینها را پذیرفتند؛ حتی گاهی برای اینها جنگیدند و در راه اینها تلاش کردند.”
احترامی که دست متولیان است
از قدیم گفته اند احترام امامزاده به دست متولی آن است. متولیان این اماکن مقدس، از اوقاف گرفته تا تولیت یک مکان خاص، باید در حفظ احترام این اماکن کوشا باشند.
به طور مثال، نباید به گونهای بقاع شریف را معماری کرد که زرق و برق های مادیاش بر معنویتش غالب شود. و یا پدیده فروش قبر های نجومی در بعضی از امامزاده ها هیاهویی به پا کرده که نتیجه ای جز بدبین شدن مردم به امامزاده ها و در ادامه به خود امامان معصوم ندارد.
منابع:
- مقاله “فلسفه زیارت امامزادگان و نقش آن در جامعه دینی” به قلم منیره ناصح ستوده؛ به نقل از پایگاه جامع امامزادگان(سازمان اوقاف)
- گزارش “دلیل وجود این همه امامزاده در ایران چیست؟"؛ به نقل از باشگاه خبرنگاران
- گزارش “امامزادگان در کلام علما و مراجع عظام تقلید"؛ خبرگزاری فارس
از نهــــــصد سال عبادت غافل نشین
روایت شده که هر که در یکى از ماه هاى حرام (ذی القعده، ذی الحجه، محرم و رجب) سه روز متوالى که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه بدارد ثواب نهصد سال عبادت براى او نوشته شود
فضیلت سه روز روزه داری از ماه های حرام (اقبال الاعمال)
الجزء الأول؛ هذا مبدأ ذكر الأعمال الأشهر الثلاثة أعني شوال و ذي قعدة و ذي حجة من كتاب الإقبال، الباب الثاني فيما نذكره من فوائد شهر ذي القعدة، فصل فيما نذكره من فضل صوم ثلاثة أيام من الشهر الحرام
جلد اول، شروع ذکرهای اعمال ماه های سه گانه، یعنی شوال، ذی القعده و ذی الحجه از کتاب اقبال الاعمال، باب دوم، فوائد ماه ذی القعده، فصل ششم: فضيلت و سرّ سه روز روزهدارى از ماههاى حرام
رُوِّينَا ذَلِكَ بِإِسْنَادِنَا إِلَى الشَّيْخِ الْمُفِيدِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ مِنْ كِتَابِهِ حَدَائِقِ الرِّيَاضِ وَ زَهْرَةِ الْمُرْتَاضِ وَ نُورِ الْمُسْتَرْشِدِ وَ عِنْدَنَا الْآنَ بِهِ نُسْخَةٌ عَتِيقَةٌ لَعَلَّهَا كُتِبَتْ فِي زَمَانِهِ فَقَالَ مَا هَذَا لَفْظُهُ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
شيخ «محمد بن محمد بن نعمان مفيد» -رضوان اللّه عليه-در كتاب «حدائق الرياض و زهرة المرتاض و نور المسترشد» -كه نسخهاى كهن از آن نزد من موجود است و شايد در زمان او نوشته شده باشد-آورده است: رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-فرمود:
مَنْ صَامَ مِنْ شَهْرٍ حَرَامٍ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ الْخَمِيسَ وَ الْجُمُعَةَ وَ السَّبْتَ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ عِبَادَةَ سَنَةٍ
«هر كس سه روز از ماه حرام، يعنى روزهاى پنجشنبه و جمعه و شنبه را روزه بدارد، خداوند عبادت يك سال را براى او مىنويسد.»
وَ رَأَيْتُ فِي كِتَابِ دُسْتُورِ الْمُذَكِّرِينَ عَنِ النَّبِيِّ ص
در كتاب «دستور المذكّرين» به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
مَنْ صَامَ هَذِهِ الثَّلَاثَةَ أَيَّامٍ كَتَبَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ عِبَادَةَ تِسْعَ مِائَةَ سَنَةٍ صِيَامٌ نَهَارُهَا وَ قِيَامٌ لَيْلُهَا
«هركس اين سه روز را روزه بدارد، خداوند-تبارك و تعالى-عبادت نهصد سال را براى او مىنويسد، بهگونهاى كه گويى در اين مدت روزها را روزه بوده و شبها به شبخيزى و عبادت پرداخته است.»
أقول فإن قلت فلأي حاجة [حال] جعلت هذا الحديث في شهر ذي القعدة من دون أشهر الحرم قلت لأنه أول ما اشتمل عليه كتابنا هذا منها فأردنا أن يغتنم الإنسان أول وقت الإمكان قبل حوائل الأزمان لأن الاستظهار و الاحتياط للمبادرة إلى العبادات و الطاعات قبل الفوات من دلائل العنايات على أن إيرادنا هذا الحديث في هذا الشهر لا يمنع أن يعمل عليه في باقي أشهر الحرم فإن عموم هذا اللفظ المشار إليه يشتمل على كل شهر من أشهر الحرم فإذا عمله في كل شهر منها كان أفضل و أكمل فيما يعتمد عليه و لا تقل كيف عدل عن صوم يوم الأربعاء في أولها إلى صوم يوم السبت في آخرها فإن أسرار العبادات لا يعلمها جميعا [جميعها] إلا المطلع على الغايات [الغائبات] و إليه جل جلاله الاختيار فيما تعبد به من العبادات و لعل إن احتمل أن يكون المراد بذلك أنه لما كان الصوم المذكور لهذه الأيام الثلاثة في هذه الأشهر المباركات فأراد الله تعالى أن يكون افتتاح صوم هذه الأيام مباركا و هو الخميس و ختمها بيوم مبارك و هو السبت
دو اشكال و پاسخ آنها؛ 1 . اگر كسى بگويد كه چرا اين حديث را در ماه ذيقعده ذكر كردى، نه در ساير ماههاى حرام؟ در پاسخ مىگوييم: زيرا ماه ذيقعده اولين ماه از ماههاى حرام است كه در كتاب «اقبال الاعمال» ذكر مىشود. ازاينرو، خواستيم كه خواننده در اولين وقت ممكن و پيش از اينكه مانعى پيش آيد، فرصت را مغتنم شمرده و بدان عمل كند؛ چرا كه رعايت احتياط در اقدام به عبادت پيش از فوت فرصت، نشانهى عنايت خداوند به شخص است. از اين گذشته، ذكر اين حديث در اين ماه، مانع از آن نيست كه در ساير ماههاى حرام نيز بدان عمل شود؛ زيرا لفظ حديث ياد شده عموميت دارد و همهى ماههاى حرام را شامل مىشود. بنابراين، اگر كسى در همهى ماههاى حرام بدان عمل كند، به صورت برتر و كاملتر به نتايج ياد شده در حديث نايل خواهد شد. 2 . نيز گفته نشود كه چرا در اين روايت، بهجاى روزه داشتن «روز چهارشنبه» ، روزهى «روز شنبه» ذكر شده است؛ زيرا هيچكس جز خداوند-جلّ جلاله-كه بر امور غيبى آگاه است، اسرار عبادات را نمىداند. ازاينرو، گزينش عبادت خاص از ميان عبادات گوناگون، به دست او است و شايد علت اين گزينش آن باشد كه خداوند متعال اراده كرده است كه روزهدارى اين سه روز مبارك از اين ماههاى مبارك، با روز مبارك- يعنى پنجشنبه-آغاز گردد و با روز مبارك ديگر-يعنى شنبه-پايان يابد.
لِقَوْلِ النَّبِيِّ ص
زيرا در حديث آمده است كه پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-فرمود:
بُورِكَ لِأُمَّتِي فِي سَبْتِهَا وَ خَمِيسِهَا
«روز شنبه و پنجشنبه براى امت من مبارك است.»
تعظيمها [تعظيما] لهذا الصوم حيث وقع في الأشهر الحرم المعظمة المباركة المكرمة أو لعله يحتمل أن يكون [أنه كان] يوم الأحد من هذا الشهر معظما كما قدمناه و هو يوم ابتداء خلق الدنيا فيراد أن يكون مع يوم الفراغ من خلقها و تمامها و هو يوم السبت معظما و شكرا لله على [في] ابتدائها و فراغها
و اين براى بزرگداشت اين سه روز روزه است كه در ماههاى بزرگ، مبارك، گرامى و حرام واقع شده است. احتمال ديگر آن است كه: چون روز «يكشنبه» از ماههاى حرام، عظمت خاصى دارد، چنانكه پيش از اين ياد كرديم و افزون بر آن، يكشنبه روزى است كه آفرينش دنيا در آن آغاز شده است. بنابراين، علت روزهى اين سه روز از جمله روز «شنبه» كه روز فراغت از آفرينش دنيا و پايان خلقت آن است، آن است كه در كنار روز «يكشنبه» قرار گيرد و انسان در اين روزها به خاطر آغاز و پايان آفرينش دنيا، از خدا سپاسگزارى نموده و با روزهدارى آنها را بزرگ بدارد.
فاکتورهای اقتصادی راهگشا در شیوه حکومتی امام علی (علیه السلام)
دوره حکومتداری امام علی(ع)گرچه بسیار کوتاه، و همراه با حوادث مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بود، ولی با این حال امام علی(ع) با بهره گیری از سیاست های صحیح مدیریتی به خوبی توانست با چنین مشکلاتی برخورد اصولی نماید.
اهداف عالی و کلان مدیریت اقتصادی علوی
1- رفاه عمومی
بدون شک هدف عالی هر نظام اقتصادی و دین مداری که بهره ای از ارکان اخلاقی دارد، رساندن آحاد جامعه به رفاه عمومی است. نظام اقتصادی علوی نیز از این هدف مستثنی نبوده و تمام همت و تلاش خود را برای رسیدن به این هدف والا مبذول داشته است. در کتاب شریف نهج البلاغه نیز نتیجه مجموعه اقدام های حاکم و دولت موضوع رفاه و آسایش معرفی شده است:
«مؤمن در عرصه حكومت او به راه حقّش ادامه دهد، و كافر بهرهمند از زندگى گردد، و خدا هم روزگار مؤمن و كافر را در آن حكومت به سر آرد، … مؤمن نيكوكار راحت شود، و مردم از شرّ بدكار در امان گردند.»[1]
در نظام اقتصاد علوی هیچ انسانی در بهرهمندی از امکانات مادی و رفاه عمومی مستثنی نشده؛ کما اینکه در سخنان دیگری از حضرت این چنین نقل شده است: «وَ فِي اللَّهِ لِكُلٍّ سَعَةٌ وَ لِكُلٍّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِح؛ براى هر كدام از اين گروهها نزد خداوند گشايشى است، و براى هر يك از اين طبقات به مقدارى كه امور آنان را اصلاح نمايد.»[2]
2- امنیت اقتصادی
یکی دیگر از مهمترین اهداف نظام علوی گسترش امنیت در جامعه است، البته کلید واژه امنیت اختصاص به امنیت نظامی ندارد؛ چرا که از ساختار فرهنگ مدیریتی امام علی(ع) این چنین استفاده می شود که امنیت با تمام جوانب و انواع آن باید در جامعه حاکم باشد از جمله امنیت اقتصادی، «شَرُّ الْبِلَادِ بَلَدٌ لَا أَمْنَ فِيهِ وَ لَا خِصْب؛ بدترين شهرها شهريست كه نه امنيت باشد در آن و نه ارزانى.»[3] و یا اینکه در عبارت دیگری که می فرمایند: «رَفَاهِيَةُ الْعَيْشِ فِي الْأَمْن»؛[4] رفاهيت زندگانى در أمنيت است.
مفهوم روش امنیت اقتصادی دارای مؤلفههای مشخص و پر دامنهای است که البته می توان به برخی از آن مؤلفهها برای رسیدن به یک تعریف جامع اشاره کرد: از جمله آنها عبارت است از احساس امن و رهایی از تردید، اضطراب، دغدغه خاطر، و برخورداری از موقعیت ایمن و مطمئن، در واقع دامنه این تعاریف از حالات و موقعیتهای ذهنی(حس امنیت) تا موقعیتهای کاملا بیرونی و عینی (موقعیتی ایمن و مطمئن) در نوسان است.[5] البته رسیدن به امنیت نیازمند لوازمی است که در فرصت محدود به آن اشاره خواهیم کرد.
3و4: رشد اقتصادی و عدالت اقتصادی
علاوه بر مواردی همچون امنیت اقتصادی و رفاه عمومی، مواردی همچون رشد اقتصادی و عدالت اقتصادی از جمله اهداف عالی و مهمی است که در نظام اقتصادی علوی به طور جدی مورد توجه و اهتمام قرار داشته است. در خصوص تلاش برای رشد اقتصادی در روایتی از امام علی(ع) نقل شده است: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه،[6] هر كس آب و زمينى داشته باشد (و نكوشد و كشت نكند) و فقير و نيازمند گردد، از رحمت خدا دور باد.»
اصول راهبردی و راهکارهای کاربردی
1-آزادی مسئولانه و اخلاق مدارانه:
هر چند اقتصاد اسلامی بنابر آموزه های اسلامی طرفدار آزادی اقتصادی و معنادار است، ولی این آزادی بدون چارچوب و قاعده و قانون نیست، از اینرو معادلات اقتصادی هیچگاه نباید با مواردی همچون احتکار، رباخواری، اسراف، تبذیر و غش همراه باشد.
الف: ممنوعیت احتکار: در واقع احتکار یکی از رفتارهای ناجوانمردانه و ناپسند است که اثرات مخرب و خطرناکی بر رفاه عمومی به دنبال دارد؛ چرا که احتکار کالا را از چرخه توزیع خارج می کند، و بازار عرضه را با کمبود مصنوعی مواجه می کند از اینرو در نظام اقتصاد علوی با آن مقابله شده است؛ کما اینکه این موضوع در نامه حضرت به مالک مشهود است.[7] در زمان کنونی نیز متولیان اجرایی کشور می بایست توجه خاصی به این عامل مخرب رفاه عمومی و امنیت اقتصادی داشته باشند؛ چرا که احتکار اقلام اساسی کشور می تواند تأثیر مستقیمی در نوسانات قیمتی اجناس به دنبال داشته باشد
ب: ممنوعیت ربا: یکی دیگر از مواردی که لطمات سخت و جبران ناپذیری بر اقتصاد و رفاه عمومی بر جا می گذارد موضوع ربا خواری است، موضوعی که پیش تر امام علی(ع) عواقب خطرناک آن را برای مردم متذکر شده اند. هرگاه ربا در جامعه رواج یابد انگیزه تعاون، ایثار، اقدام به قرض الحسنه در جامعه تضعیف می شود، و نقدینگی های عمومی سرگردان و غیر هدف مند، و آفت زا خواهد شد، در جامعه کنونی نیز که انگشت اشاره رو به سوی بانک های سرمایه گذاری است، باید به گونه ای عمل شود، که عملکرد آنان همراه با این مقوله نباشد، و سرمایه گذاری ها واقعاً در چرخه تولید و اقتصاد جامعه قرار داشته باشند، نه اینکه بانک ها صرفاً با قراردادهای سوری بار مالی فراوانی بر مردم تحمیل کنند.
ج و د: ممنوعیت اسراف و غش در معامله: نکوهش و تحریم اسراف بر همگان روشن است،[8] و کمتر کسی است که از عواقب خطرناک آن در زندگی مادی و معنوی با خبر نباشد، زیاده روی در مصرف کالا و انرژی موجب هدر رفت آن و از بین رفتن سرمایه می شود، که در این مجال فرصت تبیین آن وجود ندارد، اما غش در معامله در زمان کنونی می تواند موجب کاهش کیفیت شده و ضربه شدیدی به تولیدات ملی بر جای گذارد، در واقع غش موجب می شود، مردم حس اعتماد به تولید ملی را از دست دهند، و از آن روی گردان شوند، طبیعتاً در این صورت بازار تولید و اقتصاد لطمه جبران ناپذیری خواهد دید.
2و 3. توزیع عادلانه ثروت و اصل رقابت مسؤلانه
به طور مختصر به این مطلب اشاره می کنیم که در نظام اسلامی نباید رانت خواری وجود داشته باشند، به عبارتی اگر ویژه خواری در جامعه وجود داشته باشد، فقر گسترش خواهد یافت و سرمایه عمومی و بیت المال تنها به حساب افرادی خاص وارد خواهد شد و عموم مردم از آن محروم خواهند شد، مسئولین دولتی می بایست برنامه ای متقن و ویژه برای ثروت عمومی و بیت المال داشته باشند و زمینه هرگونه ویژه خواری را در جامعه قطع نمایند و بستر رقابت مسئولانه اقتصادی را در جامعه فراهم نمایند.
پی نوشت:
[1]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص82. «يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ … حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ».
[2]. همان: ص432.
[3]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص447، ح10255.
[4]. همان:ح 10253.
[5]. نظام اقتصاد علوی، احمد علی یوسفی، ص320.
[6]. قرب الإسناد، ص115.
[7]. نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص438. «پس از احتكار جلوگيرى كن كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آن را منع فرمود. داد و ستد بايد آسان باشد، و بر موازين عدالت صورت گيرد، و به نرخى معامله شود كه به فروشنده و خريدار اجحاف نشود. هرگاه كسى پس از نهى تو دست به احتكار زد او را مجازات كن ولى در مجازاتش از زياده روى بپرهيز»
[8]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ؛ ص360،ح8150. «شَرُّ النَّاسِ مَنْ يَغُشُّ النَّاس؛ بدترين مردمان كسيست كه غشّ كند با مردم، يعنى صاف نباشد با ايشان و نفاق كند.»
منبع: تبیان