ما همه بیغیرتیم آینه درکربلاست
کیست درین انجمن محرم عشق غیور
ما همه بیغیرتیم آینه درکربلاست
گزیده ای از سخنرانی آیت الله عاملی زیدعزه در برنامه سمت خدا
محورها:
فرق عبرة با دمعة چیست؟
عشق به امام حسین علیه السلام چگونه است؟
کدام اشک برای سیدالشهدا علیه السلام باعث سرد شدن آتش جهنم می شود
لباس تنگ لباس ذلت است
شرح حدیث «ما رایت الا جمیلا» توسط حجت الاسلام میرباقری
حجت الاسلام میرباقری زیبایی عاشورا را عنایت و لطف خدای متعال دانست. وی در این سخنرانی ربوبیت و کار خداوند و زیبایی تدبیر و برنامه خدا را تبیین و توضیح می دهد.
به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر جلسه اول سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین میرباقری است که در ایام ماه محرم سال ۹۳ در حرم مقدس حضرت معصومه(س) به تاریخ ۱۳ آبان ماه ۹۳ برگزار شده است. وی در این بحث به شرح جمله معروف حضرت زینب (س) در پاسخ به ابن زیاد پرداختند که ایشان فرمودند: «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا». ایشان در این جلسه با طرح دو سؤال در رابطه با این فرمایش، به واکاوی افعال در صحنه عاشورا پرداختند و زیبایی عاشورا را عنایت و لطف خدای متعال دانستند. ایشان در ادامه با تبیین وفای به عهدی که سیدالشهداء(ع) داشتند، اشاره می کنند که وفای به عهد خدای متعال را بالاتر و زیباتر دانستند و این ربوبیت و کار خداوند و زیبایی تدبیر و برنامه خدا را تبیین و توضیح می دهند.
صفحات: 1· 2
سه آرزوی مومن، دریافت صلوات، رحمت و مغفرت در زیارت عاشورا
یکی از موضوعات مهم در زندگی مومن، داشتن همت بلند است؛ در آموزه های دینی در این مورد مطالبی بیان شده است. این موضوع چنان مهم است که خداوند متعال با وجود اینکه تمام کمالات متعالی و عالی را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عطا کرده است، اما در عین حال به ایشان دستور می دهد که برای علم بیشتر و کمال علمی بیشتر از خداوند طلب کند. و می فرماید: «… قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً»[1] «… بگو پروردگارا علم مرا افزون کن»
پس بلند همتی، خود موضوعی است که استثنا پذیر نیست و همه حتی اول مخلوق عالم، باید برای بدست آوردن آن، بلند همتی کند و مراتب بالاتر را بخواهد.
در غیر معصومین علیهم السلام نیز اینگونه است که هر کسی که زیارت عاشورا می خواند مقاماتی را از خداوند متعال درخواست می کند؛
از جمله مقاماتی که زائر اباعبدالله الحسین علیه السلام، از خدا می خواهد آن است که: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مَقَامِی هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْکَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ»
خدایا! در این مقام، که مصیبت شهادت امام بر جانم نشسته، مرا جزء کسانی قرار ده که از طرف تو صلوات و رحمت و مغفرت دریافت کردهاند.»
ویژه نامه ماه محرم وبلاگ معاونت فرهنگی تربیتی
![]() |
![]() |
حضور ایرانیان در حماسه عاشورا
نکته اول: در سال 61 هجری برابر با قیام امام حسین(ع) هنوز مردم ایران با ابعاد فضایل اهل بیت(ع) آشنایی نداشتند و بیشتر تحت تأثیر اوضاع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه آن زمان بودند که بر اساس سیاست خلفا اداره می شد. به علاوه؛ بنای امام حسین(ع) بر این نبود که با لشکری که دارای آرایش نظامی و جنگی است، به سوی عراق حرکت کند، تا این سؤال پیش آید که چرا ایرانیان به کمک امام حسین نشتافتند؛ وگرنه ایرانیان از دیرباز در زمره موالیان اهل بیت بوده و همواره خوش درخشیده اند. شاهد این امر که مردم ایران دلباخته اهل بیت بوده و هستند، این است که بعد از شهادت امام حسین(ع) که مردم با مظلومیت امام حسین و جنایات یزید آشنا شدند، ایرانیانی در قیام مختار که به عنوان خون خواهی امام حسین(ع) صورت گرفت، شرکت نمودند.[1]
برخی مورّخان می نویسند: این موالی (ایرانیان و سایر عجم ها) که در کوفه فراوان بودند و کسب و تجارت کوفه غالباً در اختیار آنان بود، به سپاه خونخواهان شهدای کربلا پیوستند. فزونی آنان در لشکر مختار و ابراهیم و توجه این دو فرمانده به ایشان، به حدی بود که خشم اشراف عرب را بر می انگیخت.[2] این وضع، ادامه داشت تا اینکه در زمان قیام زید بن علی، بیشتر موالی عراق، ایرانیان ری، جرجان و خراسان نیز تحت تأثیر قیام وی قرار گرفتند.[3]
نکته دوم: بخشی بزرگ از حماسه و شور و جان فشانی در صحنه پایداری عاشورا، از آن موالیان است، چه وابستگان به بنی هاشم که همراه با اهل بیت(ع) از مدینه به کربلا آمده بودند و چه وابستگان به قبایل اصحاب امام حسین(ع) که از کوفه اعزام شده بودند. برخی از موالی حاضر در میدان کربلا همان ایرانیان ساکن کوفه اند.
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر(علیه السلام)
تشنه شدی و ساقه ی شعله ورت شکست
چون چوبِ خشک هر دو لب لاغرت شکست
هر سو دوید مادر تو زمزمی نبود
طفل ذبیح خیمه، دل هاجرت شکست
با گریه ی تو هر دویمان آب می شویم
با گریه ات غرور پدر مادرت شکست
نامت علی است، محترمی مثل مرتضی
این احترام، ارثیه ی حیدرت شکست
می خواستم برای تو کاری کنم، نشد
خیلی دلم برای دو پلک ترت شکست
تا باد تیر حرمله از چله اش گذشت
مانند یاس خشک شده حنجرت شکست
تیزی یک پر از سه پر تیر، ذره ای
بر بازویت کشید، عزیزم پرت شکست
این حجم تیر کل تنت را گرفته است
مانند مادرم همه ی پیکرت شکست
خون گلوی تو به روی صورت من است
از بس که بی هوا قدح کوثرت شکست
با فکر پاسخی که بگویم به مادرت
بُهتم کنار جسم و تن بی سرت شکست
حالا که می روی ز چه لبخند می زنی؟!
قد مرا همین نظر آخرت شکست
شاعر:
محمد جواد شیرازی