روایت تاریخی؛ هفته وحدت چگونه نامگذاری شد؟
شاید جالب باشد که بدانیم ایده ی نام گذاری هفته ای به نام «وحدت»، مربوط به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیست. این نام گذاری پیش از انقلاب نیز در سیستان و بلوچستان اجرا شده است؛ زمانی که حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) در ایرانشهر روزگار تبعید خود را سپری می کردند. روایت این نام گذاری را از سخنان رهبر انقلاب اسلامی بخوانیم:
شکل گیری اولین هفته وحدت در دوران تبعید
یکى از ابزارهاى همیشه مورد استفاده ى دشمنان ملتهاى مسلمان براى اختلاف، مسئله ى اختلافات مذهبى، شیعه و سنى و از این قبیل بوده. دعوا درست کنند، اختلاف ایجاد کنند، برادران را به جان هم بیندازند، اختلافات را بزرگ کنند، برجسته کنند، موارد اشتراک و اتحاد را ضعیف کنند، کمرنگ کنند، یک چیز کوچک را بزرگ کنند، برجسته کنند؛ این همه نقاط اشتراک را که بین برادران سنى و شیعه هست، کوچک کنند، ضعیف کنند؛ این کارى است که دائم انجام گرفته است، الان هم دارد انجام می گیرد.
جمهورى اسلامى از اولین روز در مقابل این توطئه ایستاده است؛ علت هم این است که ما ملاحظه ى کسى را نمیکنیم؛ این عقیدهى ماست. قبل از اینکه نظام اسلامى تشکیل بشود، برادران ما، بزرگان نهضت، بزرگان مبارزهى انقلابى در آن روز - که هنوز خبرى از حکومت اسلامى و جمهورى اسلامى نبود - در جهت وحدت شیعه و سنى تلاش میکردند. من خودم در بلوچستان تبعید بودم. از آن زمان تا حالا با علماى سنى حنفى شهرهاى بلوچستان - ایرانشهر و چابهار و سراوان و زاهدان - با آنهائى که بحمدالله زنده هستند، رفیقیم، نزدیکیم، صمیمى هستیم. من آنجا تبعیدى بودم، دستگاه ها نمیخواستند بگذارند تلاشى از سوى ما انجام بگیرد؛ اما در عین حال ما گفتیم بیائید کارى کنیم که یک نشانهاى از اتحاد شیعه و سنى را در این شهر نشان بدهیم؛ که این مسئلهى هفتهى وحدت - ولادت نبى اکرم در دوازدهم ربیعالاول به روایت اهل سنت، و در هفدهم ربیعالاول به روایت شیعه - آن روز به ذهن ما رسید و در ایرانشهر آن را عمل کردیم؛ یعنى از دوازدهم تا هفدهم جشن گرفتیم. این یک فکر عمیقى بوده است، مال امروز و دیروز نیست. ۱۳۹۰/۰۷/۲۵
فکر وحدت اسلامی یک فکر زودگذر نیست
فکر وحدت اسلامى یک فکر زودگذرِ تازه پا نیست، بلکه از اعماق دل ما مى جوشد. سنّى براى خود سنّى است، شیعه هم براى خود شیعه است، هرکدام عقاید و مناسکى دارند و هیچ کدام دیگرى را مجبور نمى کند که مثل من وضو بگیر یا اعمال دیگر را مثل من انجام بده. حقیقت این است که هر دو به خداى واحد، قبله ى واحد، پیامبر واحد، اهداف و ارزشهاى واحد و به اسلام واحد معتقدند. چرا اینها را فراموش کنیم؟! من در همان روزهایى که تبعید بودم - آقاى مولوى قمرالدّینى این جاست - پیغام دادم، خودم به مسجد ایشان رفتم و گفتم بیایید این یک هفته میان هفده ربیع - که ما شیعه ها هفده ربیع را روز ولادت پیغمبر مى دانیم و جشن مى گیریم - و دوازده ربیع را - که شما سنّیها روز ولادت پیامبر مى دانید - جشن بگیریم. ما بگیریم، شما هم بگیرید. ایشان هم قبول کرد. اتّفاقاً در همان روزهاى اوّل و دوم در ایرانشهر سیل آمد و بساط همه چیز را به هم زد و ما در کار امداد مردم افتادیم و نتوانستیم کارى انجام دهیم. به این چیزها توجّه داشته باشید. خوب؛ طبیعى است که هر کسى براى عقاید خود احترام و ارزش قائل است. اما اگر زید به عقیدهى خود احترام مىگذارد، مگر مستلزم این است که به عقیده ى عمرو اهانت کند؟! یا اگر عمرو به عقیده ى خود احترام مى گذارد، مگر مستلزم این است که به زید اهانت کند؟! چرا؟! دشمن همین را مى خواهد و این آتش عجیبى است اگر مشتعل شود.
الان شما ببینید در همین همسایگى این مرز ما، دستهایى اختلاف و تفرقه بین شیعه و سنّى را تحریک مى کنند. سرِ همین اختلافات، همدیگر را کافر و فاسق و فلان مى دانند و مى کشند. این است که من تأکید مى کنم و این نکته ى اساسى است. بله؛ از دوستان و علماى عزیز خیلى متشکّرم که تلاش کردید؛ اما این تلاش را تعمیق کنید و به دوستیها عمق ببخشید؛ هرکدام هم در مذهب خود پایدار و ثابت قدم بمانید. بحث علمى و فکرى و غیره هم به جاى خود محفوظ، خیلى خوب است و مانعى هم ندارد. اما مراقب اختلاف باشید؛ مراقب مردم باشید؛ مراقب دست دشمن باشید. 1381/12/02
علما به ندای وحدت پاسخ مثبت دادند
اوّلِ انقلاب هم اوّلین نقطه اى که امام، هیأت اعزام کردند، گمان مىکنم بلوچستان بود. بنده را خواستند، یک حکم هم نوشتند که در رادیو خوانده شد. من با جماعتى راه افتادم و به بلوچستان رفتم. مرحوم مولوى عبدالعزیز ساداتى ملازهى آن موقع حیات داشتند؛ رفتیم ایشان را در سراوان دیدیم.
غرض؛ دوستان فراوانى از مجموعه ى علماى منطقه بودند که به نداى وحدت پاسخ مثبت دادند. بالاتر از این بگویم؛ در دلِ خودشان حقیقتاً این ندا وجود داشت. جامعه ى ایرانى و اسلامى از این وحدت سود برد. اوایل انقلاب با ایجاد درگیرى و با استفاده از بعضى آدمهاى ناباب توانستند در ایرانشهر و جاهاى دیگر کارهایى بکنند؛ لیکن به جایى نرسید و اختلاف مورد نظر آنها بحمداللَّه به وجود نیامد…
من خودم همان سفرى که آمدم، در ایرانشهر همه ى رؤساى طوایف را جمع کردم و در جلسه اى با آنها صحبت کردم و گفتم نظامِ جمهورى اسلامى بنا دارد که در سرتاسر کشور عدالت واقعى را اجرا کند؛ لذا ظلم و تعرّض و تبعیض را بین استانها و طوایف کشور هیچ تحمّل نمى کند و شما به این امر کمک کنید. به آنها گفتم که این نظام از نظام قبل به مراتب نیرومندتر است؛ چون آن نظام به دستگاههاى امنیتى و اطّلاعاتى و سلاحِ خودش متّکى بود؛ اما این نظام به عواطف و دلها و علایق مردم متّکى است.
۱۳۷۹/۰۸/۱۶
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیه العظمی خامنه ای (مدظله العالی)
بیست جمله از رهبر معظم انقلاب درباره بسیج
هفته بسیج، در حقیقت فرصتی برای ارائه حرکت عظیمی است که به وسیله امام بزرگوار راحل، در این کشور پایهگذاری شد و این حرکت، در این منطقه اسلامی و دینی، برای دیگر ملتها هم انشاءاللَّه الگو و سرمشق خواهد شد. 1375/8/30
سازماندهی بسیج، یکی از نوآوریهای امام بزرگوار بود1378/2/14
امروز اگر شما جلوههای زیبای پُرشور حضور جوانان را در صحنههای پُرخطر فلسطین و لبنان مشاهده میکنید، این الگوگیری از بسیج است1384/6/2
میتوان بسیج را را بحق مکتبیترین و مردمیترین نیروی مقاومت جهانی نامید. 4/9/1362
بسیج، عبارت است از مجموعهای که در آن، پاکترین انسانها، فداکارترین و آمادهبهکارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای به کمال رساندن و به خوشبختی نائل کردنِ این کشور، جمع شدهاند. 5/9/1376
بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطهای است که اسلام و قرآن و امام زمان ارواحنافداه و این انقلاب مقدّس به آن نیازمند است؛ لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر ارواحنافداه - مهدی موعود عزیز - یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است. 3/9/1378
همه باید بدانند که در دوران دفاع مقدس چه معجزات عظیمی از حضور مؤمنانه و پر تلاش نیروهای بسیجی در صحنههای جنگ اتفاق افتاد؛ این را باید همه بدانند. 14/2/1378
مطمئن باشید اگر حضور بسیج مستضعفین در هشت سال دفاع مقدس نبود، امروز سرنوشت کشور چیز دیگری بود.4/9/1388
تا بسیج هست، نظام اسلامی و جمهوری اسلامی از سوی دشمنان تهدید نخواهد شد؛ این یک رکن اساسی است.4/9/1388
. عرصهی بسیج یک عرصهی عمومی است؛ نه مختص یک قشر است، نه مختص یک بخشی از بخشهای جغرافیائی کشور است، نه مختص یک زمانی دونِ زمان دیگری است؛ نه مختص یک عرصهئی دون عرصهی دیگری است. در همهی جاها، در همهی مکانها، زمانها، عرصهها و در همهی قشرها، این وجود دارد. این معنای بسیج است.2/4/1389
بسیج دانشجویی یکی از ارزندهترین یادگارهای امام راحل بزرگوار ما است. 14/7/1377
بسیج به کیفیتبخشیدن روزافزون به خود نیازمند است و این حلقات «صالحین»، از کارهای بسیار خوب و برجسته است و در طریق همین تکمیل بسیج قرار دارد که انشاءالله روز به روز باید آن را کاملتر کرد.1/9/1391
از جملهی اساسیترین کارهائی که بر عهدهی بسیج است و در بافت درونیِ هویت بسیج دخالت دارد، عبارت است از حمایت و دفاع از اصول مسلّم اسلامی. 22/7/1390
جوانی که در نیروی مقاومت بسیج به عنوان یک نیروی بسیجی، خود را خدمتگزار اهداف انقلاب و آرمانهای اسلامی میداند، باید چنان خود را بسازد که مثل شمعی پروانهها را به دور خود جمع کند و سازندگی علمی، اخلاقی، معنوی، فکری و سیاسی داشته باشد.21/8/1380
اخلاص و معنویت بسیجی و ارتباط با خدا در بسیجی، یک خصوصیت عمده است. 5/9/1376
بسیج نگاه میکند ببیند که این حرکت عمومی انقلاب و نظام از مسیرِ درست منحرف نشود؛ مراقب است که انحراف به وجود نیاید؛ هر جا انحرافی مشاهده شد، بسیج در مقابل آن میایستد. این از جملهی خصوصیاتی است که مربوط به بسیج است. 22/7/1390
آنچه که برای همهی ما، برای همهی بسیجیان عزیز، برای جوانها در هر نقطهای از این عرصهی عظیم که مشغول کار هستند، باید به عنوان شاخص مطرح باشد، عبارت است از این سه عنصر: بصیرت، اخلاص، عمل بهنگام و به اندازه. این سه عنصر را همیشه با یکدیگر توأم کنید و در نظر داشته باشید. 2/8/89
بسیجیان در قبال پیچیدگی اوضاع توانستهاند در ذهن خود و فکر خود و شخصیت خود پیچیدگی ایجاد کنند و بشناسند؛ قضایای سال ۸۸ این را نشان داد. 2/8/89
بسیج تنها تا آن روز پیروز است که در یک دست بسیجی«قرآن» و در دست دیگرش«سلاح» باشد. 4/9/1362
راز پیروزی مسلمین و وحشت و هراس دشمنان و معاندین از مسلمین در برافراختن پرچم قرآن است. بسیج باید مطیع مسجد، حامی مسجد، عامل به قرآن و حافظ قرآن باشد. 4/9/1362
سعادت از دیدگاه امام حسین (علیه السلام)
معنای حقیقی سعادت
سعادت حقیقی یعنی تعالی روح انسان. یعنی قرار گرفتن انسان در مسیر صحیح حیات، نه اینکه چون زندگی مادی به کام او است خود را سعادتمند بداند.
اگر این تعالی در روح انسان بوجود آید، دیگر ظاهر برای او معنایی ندارد، چرا که همه چیز را در خدمت سیرت باطنی خود می داند. برخورداری انسان از سعادت حقیقی او را به جایی می رساند که اگر در یک روز تمام موی سر او سفید شود غم و اندوهی در دل او نمی نشیند، چرا که طعم نشاط و سعادت حقیقی را با روح خود دریافته و حتی اگر جسم او از ادامه مسیر ناتوان گردد، روح آدمی تا اوج خواهد رفت. انسان طعم واقعی سعادت را با روح خود می چشد نه با جسم که بخواهد خوشبختی را در مادیات بداند. تعالی و رشد انسان و آگاهی او نسبت به حقایق الهی ، سعادتِ واقعی انسان است.
سعادتمند واقعی کیست؟
سعادتمند حقیقی کسی است که آگاه و روشن است، اگر چه دنیا بر او سخت بگذرد. اما کسی که در این دنیا، تاریک است و از چیستی این زندگی آگاهی ندارد، بیچاره و بینوا است. اگر انسان از حقایق حیات خود آگاه باشد، همیشه خود را در مرز حیات و مرگ می بیند. در این شرایط برای او تفاوتی ندارد که میلیارد میلیارد ثروت داشته باشد یا سر گرسنه بر بالین بگذارد. سعادتمند حتی اگر ثروت داشته باشد ناراحتی و افکار پریشان او بیشتر است، زیرا با خود می اندیشد که او از مال دنیا بهره مند است و چه بسیارند افرادی که برای گذراندن زندگی به کمک دیگران احتیاج دارند و تمام اندیشه او چگونگی رفع نیاز اینگونه افراد می گردد.
سعادت حقیقی در تعالی روح انسان معنا می شود. تعالی که از آگاهی نسبت به جهان و انسان نشأت گرفته و انسان را آماده زندگی ابدی می سازد. حسین ابن علی(علیه السلام) سعادتمند واقعی بود. سعادتمندی که مرگ در راه دفاع از حق و حقیقت را در مقابل زندگی با ستمکاران سعادت می دانست.
زمانی که انسان سعادت را با روح خود احساس نمود، زیبایی و ثروت وسیله ای عالی برای رشد او می شود. در این هنگام همان ثروتی که در صورت عدم آموزش وسیله ای برای بدبختی اوست، سجاده عبادت و سکوی پرواز انسان می گردد.
قرار گرفتن انسان در مرز حیات و مرگ به این معنا است که هر زمان به او گفته شد که «می خواهیم تو را راهی ابدیت کنیم» بگوید من آماده هستم. آگاهی نسبت به چیستی دنیا و انسان و حقانیت جهان آخرت، انسان را برای ورود به ابدیت در هر لحظه آماده ساخته و او را از سعادت حقیقی بهره مند می سازد.
سعادت حسینی
امام حسین(علیه السلام) سعادتمند واقعی بود که به خاطر لذایذ زودگذر دنیا و مال و مقام با یزید بیعت نکرد. امام از مفهوم حیات و مرگ و هدف خود آگاه بوده و همین آگاهی موجب شد که چنین فرمودند:
«ای انسان ها مگر نمی بینید که حق مورد عمل واقع نمی شود و از باطل اجتناب نمی ورزند؟ من مرگ در راه دفاع از حق و ریشه کن کردن باطل را چیزی جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز ملامت و دلتنگی نمی بینم.»
حسین و بی تفاوتی نسبت به ظلم و بی عدالتی! حسین و رها کردن هدف خلقت! هرگز!
امام آگاه بود، روشن بود، سعادتمند بود که مرگ در راه حق را سعادت می دانست. تمام زندگی امام در مرز حیات و مرگ گذشت. امام هر لحظه برای مرگ آماده بود، چرا که روح ایشان به تعالی رسیده و سعادت را با جان و دل چشیده بودند.
برای انسانی که در زندگی طعم سعادت را چشیده باشد، مرگ شکوفا شدن زندگی با سعادت اوست. به همین علت زندگی امام حسین(علیه السلام) در شهادت ایشان شکوفا شد. صلی الله علیک یا ابا عبد الله…
پروردگارا! ما را در رهایی از ضد سعادت ها یاری رسانده و سعادت حسینی را نصیب ما بفرما. امین
منبع: امام حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، علامه محمد تقی جعفری
”هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة”و طرد استکبار درون
سخنرانی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس اخلاق
يک اصل کلي در روايات ما هست که وجود مبارک پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحية و الثناء)، چه درباره اميرالمؤمنين و چه درباره اهل بيت اينچنين ميفرمايد: “عَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْه"، “حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ"، “حَسَنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْه” و سرّش هم اين است که ذات اقدس الهی در قرآن کريم پيوند پيغمبر را با اين ذوات قدسي با تعبير ﴿وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُم﴾ مشخّص کرده است. اگر وجود مبارک حضرت امير به منزلهٴ جان پيغمبر است، در اثر ولايت و مقام امامت است و اين مقام امامت برای حسن بن علی و حسين بن علی(عليهم الصلاة و عليهم السلام) هست.
گرچه تعبير آيه “مباهله” درباره خصوص حضرت امير است، ولي خصيصهاي براي آن حضرت نيست؛ زيرا معيار امامت است که در همه اين ذوات قدسي هست؛ لذا فرمود: “حَسَنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْه"، “حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ". وقتي “حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ” شد، کار وجود مبارک پيغمبر(صلّی الله عليه و آله و سلّم) را حسين بن علی بايد در حدّ امامت انجام دهد.
برنامه حياتبخش وجود مبارک پيامبر را ذات اقدس الهی بعد از تلاوت آيات، سه اصل مهم قرار داد: ﴿يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِم﴾ که جامعه را با فرهنگ وحي آشنا ميکند، جامعه را طاهر و طيّب ميکند و با حکمت که خير کثير است آشنا ميکند؛ اين برنامهٴ رسمي آن حضرت است که خودش راهي اين راه است و عدّهاي را هم به همراه ميبرد.
در زيارت اربعين سالار شهيدان هم ميخوانيم: “وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة"، منتها وجود مبارک پيامبر در تمام مدّت عمر با تحمّل “مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ” به آن سه اصل عمل کرد و سالار شهيدان هم با بذل خون، جامعه را از جهل علمي و جهالت عملي نجات داد و به مقصد هم رسيده است!
تقريباً پنج قرن عباسيه ـ بنیالعبّاس ـ با اين نام و قبر و علامت مبارزه کردند؛ به راستی بنیالعبّاس با قبر حسين بن علی مبارزه کردند! آن قبر را شيار کردند، آن زمين را کشت کردند، به طوری که هيچ اثري از قبر مطهر نبود! امّا اينکه زينب کبري(سلام الله عليها) در شام قسم ياد ميکند و ميگويد: “فَوَاللهِ … لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا يُرْحَضُ عَنْك"؛ قسم به خدا نميتوانيد نام ما را به فراموشی بسپاريد، اين بر اثر اين است که ايشان “أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَة” است، وگرنه کم نبودند سلسله انبياء! چندهزار پيامبر آمدند و رفتند، اما بسياري از اينها نامي از اينها نيست! اينطور نيست که هرکسي پيغمبر بود يا امام بود جاودانه باشد، اين جاودانگی با يک فيض خاصّي است. و امروزه می بینید در جوامع مختلف همه در کنار سفرهٴ سالارشهيدان نشسته اند.
در زيارت اربعين فرمود او براي دو کار خون داد: يکي اينکه جامعه را عالم کند، ديگر اينکه جامعه را عادل کند و ما هم راهيان همين راه هستيم! سالارشهيدان فرمود اين راه براي شما هم هست، امّا بايد به دنبال ما حرکت کنيد؛ آن سخنراني نوراني حضرت در مکه هم همين است، فرمود: “مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَه"؛ ببينيد ما چکار ميکنيم، شما هم تابع ما باشيد. براساس همان اصل، نسبت به خود وجود مبارک حضرت در زيارت اربعين به خدا عرض ميکنيم: “وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ"، چرا؟ چون در صدر همين زيارت اربعين آمده است او حبيب و خليل توست!
در سوره “آل عمران” فرمود: ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّه﴾، از محبّ بودن به محبوب بودن هجرت کنيد که ائمه (علیه السلام) هجرت کردند؛ اينها حبيب به معناي محبوب هستند، اينها خليل تو هستند که ﴿وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهيمَ خَليلا﴾. چون در صدر زيارت اربعین آمده است:حسين بن علی(سلام الله عليه) محبوب و خليل توست، خون اين حبيب و خليل در راه توست، آنگاه آن توان را دارد که جامعه را رهبري کند؛ رهبري آن حضرت در همين زيارت اربعين آمده است که “وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَة"؛ او قائد است! رهبريِ “قيادي” اين است که خودش پيشتاز است و ميگويد بياييد! فرق امام و ديگران اين بود که ديگران ميگفتند به طرف جنگ برويد، امام فرمود به طرف جنگ بياييد، پيشگام بود و گفت بياييد! “قائد” يعني کسي که خودش در جلو هست و ميگويد من رفتم و شما به دنبال من بياييد.
اين “هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة” حضرت، تنها براي طرد استکبار برون نيست، برای طرد آن مستکبر دورن هم هست؛ اگر عقل کسي اسير شد، درباره کساني که در اوائل امر هستند اين دشمن درون نميگذارد او عاقل بشود، نميگذارد دنبال علم برود، اين يک نحو است.
الآن شما ببينيد در طول تاریخ هرچه خواستند جلوي اين زيارت اربعين را بگيرند نشد؛ چرا که اين شوق و عشق است. اينها ولو قدرت تبيين نداشته باشند، اما بشر با شوق زنده است، با عشق زنده است، با محبّت و ارادت زنده است. علم يک گوشهاي از کارهاي نفس و ذهن را به عهده دارد، مسئول انديشه است و نه مسئول انگيزه، انگيزه را اراده و عزم و نيّت و اخلاص رهبري مي¬کند و اين همان محبّتي است که"وَ فِي قُلُوبِ مَنْ وَالاهُ قَبْرُه”
سخنان حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس اخلاق هفتگی؛ پنجشنبه-95/08/25
سیره اخلاقی علامه طباطبایی
برکت لباس مقدس روحانیت
…رفته بودند حرم حضرت امير در نجف از كمبود بضاعت مالي و هزينه زندگي شكوه كرده (كه آقا از راه دور آمدم در محضرشمادرس بخونم بايد مارو ياري كنيد) و پس از اون ناراحت شده بودند كه چرا چنين گفتم و از آقا گله كردم. اون شب ناراحت سر به بالين برده بود ند كه ديروقت از شب گذشته بود كه درب خونه بصدا دراومد. مادر رفته بودند دم در كه از پشت در كسي گفته بود من فلاني هستم ( كه اون فرد از بزرگان تبريز بوده و ساليان سال از فوتش گذشته بود) پيغامي و امانتي براي شيخ دارم . صاحب پيغام وفرستنده اين امانتي گفته به او بگوييد ما 17 سال آيا از او غافل مانده ايم و تامينش نكرديم و اين امانت را فرستاده. امانتي محتوي پول بود. وقتي به پدر تقديم شد و پيغام نقل شد. پدر به فكر فرو رفتند و بادقت در پيغام دريافتند. درست 17 سال است كه از ملبس شدن ايشان به لباس روحانيت ميگذرد .
قدردانی از همسر
بسيار قدر دان مادر و زحمات و محبت هاي مادرم بودند. پدر همواره در كار مطالعه و تحقيق بودند و در عين خوش اخلاقي در مراودات. كمتر اهل رفت و آمد و ديد وبازديد و همنشيني هاي متعارف بودند و معتقد بودن عمر و وقت انسان مغتنم است و اين امور مانه تلاش علمي ايشان مي شود. و مادرم هميشه سيني چاي را محضر ايشان مي بردند و بي صحبت كه مقيد بودند مزاحم كار ايشان نشوند و حواسشونو پرت نكنند ليوان خالي رو برمي گرداندند. و پدر بارها مي گفتند من موفقيتهاي علمي خود را بسيار مديون همسرم هستم.
” خاطرات جناب آقاي دكتر عبدالباقي طباطبایی فرزند علامه محمد حسین طباطبایی”
چطورخودمان را تشویق به شروع کتابخوانی کنیم؟
شما حتما زیاد از دور و بر شنیدید که کتاب خوندن براتون خیلی خوبه و فکر و ذهن شما رو باز میکنه و شما هر بار با خودتون فکر کردید که باید بیشتر و بیشتر این کار رو انجام بدید.
اگر شما جز اون دسته از آدمهایی هستید که با مطالعه مشکل دارید یا کلا از مطالعه بدتون میاد (ولی به هر حال دارید این متن رو میخونید مگه نه؟) اینجا ما براتون راهحلهایی داریم که اوضاع رو براتون بهتر میکنه.
مطالعه با تمرین و ممارست حال بهتری بهتون میده، خیلی زود در این کار پیشرفت میکنید و بعد از اون تبدیل به یک کار روزانهی لذت بخش میشه.
اینجا به 9 گام اشاره میکنیم که شما رو تشویق میکنه به شروع و ادامهی این راه دلپذیر و دوست داشتنی.
1. برای شروع از پیشنهادات اطرافیانتان استفاده کنید. از اساتید، مسئول کتابخانهی محل تحصیل، دوستان و اعضای خانوادهتون بپرسید که چه باید بخونید. از همون کتابها شروع کنید.
2. کتابی رو انتخاب کنید که به زندگی روزانهی شما نزدیک و مرتبط باشه. اگر شما چنین کتابی بخونید که بعضی واقعیتهای زندگیتون رو توش ببینید میتونه جالب باشه نه؟
3. اگر فکر میکنید که برای مطالعه وقتی ندارید سعی کنید که برای شروع روزانه به طور ثابت10 دقیقه وقت مطالعه در برنامه روزانهتان داشته باشید کم کم تا پایان هفته تبدیل به یک عادت برای شما خواهد شد که به سختی از دستش میدهید.
4. با یک کتاب با تعداد صفحات مناسب شروع کنید یک دفعه نپرید وسط یک کتاب 500 صفحهای.
5. به سراغ موضوعات اشتباه نروید. توی همهی کتابخانهها و کتاب فروشیها، کتابهایی با موضوعات مورد علاقهی شما وجود دارند؛ مذهبی، دینی، ورزشی، داستانی و …
6. برای شروع، سنگ بزرگ بر ندارید که علامت نزدن است. همین باعث میشود که از همین مقدار مطالعه هم بیزار شوید.
7. کتابهای متفاوتی رو تجربه کنید، خودتان را محکوم به خواندن یک موضوع خاص نکنید. کتابخانهی شما بهتر است مملو از کتابها با موضوعات متفاوت باشد.
8. تعریفتان از مطالعه را محدود به خواندن کتاب نکنید. خواندن مجلهها، روزنامه، یک مقاله ساده برای شروع به مطالعه گزینههای خوبی هستند.
9. اگر باز هم فکر میکنید وقت برای کتاب دست گرفتن ندارید، یا حوصلهی جابهجا کردن کتابها را با خودتان ندارید، کتابهای صوتی را فراموش نکنید.
روز جهانی مسجد
اشاره
مسجد، نمادی استوار از تمدن اسلامی در طول تاریخ بوده و ارزش و اعتبار خود را میان مسلمانان حفظ کرده است. در این میان، دوران صدر اسلام، درخشانترین دوره در طول حیات مساجد است؛ چرا که در آن زمان، مسجد نه صرفاً محل عبادت، که محل فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، قضایی و نظامی به شمار میآمد. برای احیای هر چه بیشتر مساجد باید کوشید آنها هر چه بیشتر به مساجد صدر اسلام نزدیک شوند و تواناییهای فراوان خود را به فعلیت برسانند.
مسجد، کانون مشورت در صدر اسلام
یکی از عوامل کلیدی در دستیابی به موفقیتها و چشیدن طعم کامیابی، مشورت است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم تقریباً در همه مواردی که دستور مستقیم وحی وجود نداشت، از راه مشورت با مسلمانان تصمیمگیری میکرد و معمولاً این مشورتها در مسجد صورت میپذیرفت. انتخاب خارج شهر مدینه برای رویارویی با مشرکان در جنگ احد یا کندن خندق در شمال مدینه در جنگ احزاب، از شمار این مشورتهاست.
مسجد و تعاون اجتماعی
امام صادق علیهالسلام میفرماید: «همانا در عهد رسول خدا، نیازمندان در مسجد سکونت میگزیدند.» این حضور دو فایده داشت: نخست آنکه از آوارگی آنها جلوگیری میکرد و دوم آنکه این افراد به عنوان طبقه نیازمند جامعه، همیشه در برابر چشم حاکم و مردم بودند و لابهلای شلوغی شهر و رفت و آمدها گم نمیشدند. از این رو، شخص پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و مسلمانان همواره در فکر تأمین زندگی آنها بودند و اولین امکاناتی که به دست میآوردند، به آنها اختصاص میدادند. افزون بر این، مسجد، پناهگاه غریبان و در راهماندگان یا به تعبیر قرآن «ابن السبیل» بود؛ بهگونهای که در شهرهای اسلامی هرگاه فرد تازهواردی داخل شهر میشد و در آن شهر کسی را نمیشناخت، یکسره به سراغ مسجد آن شهر میرفت و در مدت اقامت خود در آنجا سکونت میگزید. بنابراین، در صدر اسلام، خدماترسانی اجتماعی یکی از کارکردهای مسجد بود. شناسایی نیازمندان منطقه، دستگیری از آنها و گردآوری کمک برای ایشان، پرداخت وام، اقدامات تسهیل ازدواج زوجهای جوان، برنامهریزی برای عیادت و سرکشی از بیماران و اموری از این دست، مواردی است که بسیاری از مساجد نمونه کشور با پیروی از مساجد صدر اسلام، در ایفای نقش خود در تعاون اجتماعی به آن میپردازند.
مسجد، تجلیگاه وحدت
مسجد، محل گردهمایی مسلمانان و تجلیگاه پرشکوه انسجام و یکپارچگی ملت مسلمان است. مسجد، حافظ سلامت دین و جامعه است و نمایش وحدت و همدلی نمازگزاران، بقای اسلام را تضمین میکند. حضور نمازگزاران در مسجد، امید دشمنان اسلام را به ناامیدی بدل میسازد. در صدر اسلام نیز حضور مردم مسلمان هنگام نماز در مسجد، نشانه قدرت اسلام بود و توان مردمی، اجتماعی، سیاسی و نظامی مسلمانان را اثبات میکرد. مسجد، همواره نقش وحدت آفرینی را در جامعه اسلامی ایفا کرده است و اگر مسجدی چنین نقشی نداشت، مورد سرزنش پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم قرار میگرفت. مسجد ضرار، نمونهای از این مسجد است که منافقان با هدف تفرقهانداختن میان مسلمانان ساختند و پیامبر به فرمان خداوند، مؤمنان را از حضور در این مسجد نهی فرمود.
دشمنان دین خدا، پیوسته در کمینند تا با دامن زدن به اختلافها و ایجاد تفرقه، یکپارچگی مسلمانان را از بین ببرند و راه نفوذ و تسلط خود را به درون آنها باز کنند. حضور پیروان مذاهب مختلف اسلامی اعم از شیعه و سنی در صفوف نماز، برهم زننده نقشه دشمن و مایه ناکامی آنها است. امام صادق علیهالسلام میفرماید: «کسی که با برادران اهل سنت در صف اول، نماز جماعت بگزارد، همچون کسی است که پشت سر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در صف اول نماز گزارده باشد».
مسجد؛ پایگاهی نظامی
مسجد، محل برافراشته شدن پرچم سپاه اسلام و اعزام آنان به جبهههای نبرد است. در صدر اسلام مسجد، جایگاه گفتوگو و مشورت در مورد مسائل نظامی بود. در زمان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، هنگام جنگ احد، سربازان مسلح اسلام در مسجد ماندند. همچنین آن حضرت در آستانه جنگ احد، درباره چگونگی رویارویی با مشرکان قریش، در مسجد با یاران خود به تبادل نظر پرداخت.
مسجد میتواند نقش سازندهای در حفظ روحیه آمادگی و همکاری مردم با جبهههای نبرد داشته باشد. پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم گاه از دانش غیبی بهره میگرفت و مؤمنان حاضر در مسجد را در جریان آخرین رویدادهای جبهه قرار میداد و برای عاملان پیروزی در جبههها دعا میکرد.
امام خمینی رحمهالله با اشاره به کارکرد نظامی و کارکردهای دیگر مساجد میفرماید: «در صدر اسلام، [مسلمانان [هر وقت که میخواستند جنگ بروند، از مسجد تجهیز میکردند. هر وقت میخواستند یک کار مهمی بکنند، در مسجد طرح میکردند… و مسائل سیاسیشان را میگفتند و اجرا میکردند ارتش میفرستادند و همه این کارها را آنجا میکردند و ما امیدواریم که این محتوا برگردد».
مسجد و پاسداری از عدالت
در صدر اسلام، مسجد پناهگاه مظلومان و محل رسیدگی به شکایتهای مردم بود. در این دوران، تقریباً تمامی مسائل حقوقی و اختلافهای میان مردم که نیازمند رسیدگی بود، در مسجد حل و فصل میشد. قضاوتهای امیرمؤمنان علی علیهالسلام در دَکّة القضای مسجد کوفه و آغاز حکومت عدل گستر مهدی موعود از مسجدالحرام، نشان پیوند تاریخی مسجد و عدالت است. در حال حاضر، اگرچه عموم دادرسیها در مراکز قضایی انجام میشود، از وجود امام جماعت مسجد محله نیز میتوان برای داوری و حکمیت در اختلافهای محلی و برقراری آشتی میان دو طرف دعوا بهره گرفت.
مسجد و تعلیم و تعلم
در صدر اسلام، مسجد افزون بر محل برگزاری مراسم عبادی، محل دانشآموزی نیز به شمار میآمد. برای نمونه، پیامبر در مسجد، آیههای قرآن، احکام و معارف دین و حتی مسائل تاریخی را به مردم آموزش میداد. مطالبی که در این جلسه بیان میشد، با میزان توان فکری شنوندگان هماهنگ بود و جلسهها پس از برخی نمازها، مانند صبح و شام که شمار بیشتری از مردم در مسجد حضور داشتند، برگزار میشد. افزون بر مسجدالنبی، در دیگر مسجدهای مدینه نیز جلسههای درس برقرار بود. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از برخی یاران برجسته خود برای امامت جماعت استفاده میکرد و آنان به مردم تعلیم میدادند.
مسجد، کانون امر و نهی اسلامی
مسجد از ابتدا جایگاه تحقق فریضه امر به معروف و نهی از منکر بوده است. جلوه روشن این مسئله، جایگاه موعظه در عصر پیامبر گرامی اسلام و ابلاغ بایدها و نبایدهای اسلامی به مردم است. از سوی دیگر، حضور شکوهمند مؤمنان در مسجد، صحنه دلربایی میآفریند که خود به تنهایی، انسان را به سمت خوبیها و معروفها میکشاند. خصلتهای الهی انسان با مشاهده شور و اشتیاق نمازگزاران برای رساندن خود به مسجد، برانگیخته میشود. انسانی که به مسجد پیوست، ضمن اقامه یکی از بزرگترین معروفها، از منکرها دوری میکند و میکوشد خود را به گناهان آلوده نسازد. امام رضا علیهالسلام میفرماید: «به پا داشتن نماز جماعت، عامل کمک به کارهای خیر و تقوا و مایه جلوگیری از بسیاری گناهان است.» کسی که دل در گرو محبت خدا دارد و روزانه چندبار به خانه خدا پا میگذارد، به راحتی اسیر دام شیطان نمیشود. دلی که با صفای بندگی انس گرفت، تیرگی گناه را حس و از آن پرهیز میکند.
مسجد، محل پیوند دین و سیاست
مسجد، مقر حاکمیت و پایگاه فرماندهی پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در مدینه بود. پایههای اساسی حکومت اسلامی در زمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، در مسجد، بنیان نهاده شد و اصول و مبانی دین مبین اسلام از این پایگاه مقدس به مردم جهان عرضه گشت. از این رو، مسجد، نماد تلفیق دین و سیاست و محل ملاقات، گفتوگو و مذاکره آن حضرت با هیئتهای سیاسی بود. انتصاب کارگزاران و سفیران در مسجد صورت میگرفت و اعتراض به حکومت و برکناری کارگزاران در مسجد طرح میشد. امام خمینی رحمهالله در مورد نقش سیاسی مسجد و جداناپذیری دین و سیاست میفرماید: «اسلام از زمان پیغمبر حکومت تشکیل داده است. قوای نظامی و انتظامی داشته است در سیاستها دخالت میکرده و مسجدالنبی، مرکز سیاست اسلامی بوده و ثقل قدرت اسلامی».
مسجد، مرکز انقلاب اسلامی
مسجد، محل تبادل اخبار و اطلاعات خرد و کلان و بحث و گفتوگو درباره آنها و جهتگیری و روشن شدن افکار عمومی است. در این صورت، شرایط جامعه در جنبههای گوناگون به راحتی به گوش عموم مردم میرسد و آنها به سرعت در مورد نبایدها و انحرافهای موجود در جامعه واکنش نشان میدهند. جلسههای وعظ و خطابه و سخنرانیهای روشنگرایانه اهل علم و دین در مسجد، نقش مؤثری در بیداری و آگاهی مردم دارد. در نتیجه، مسجد، پایگاه خیزش انقلابیان و مبارزان دینداری است که با کژرویها و کژرفتاریهای جامعه به مقابله برمیخیزند و حرکتهای انقلابی را سازماندهی میکنند. مقام معظم رهبری، با اشاره به نقش انقلابی مسجد و احیای مساجد کشورهای اسلامی پس از انقلاب ایران میفرماید: «تا قبل از انقلاب اسلامی، کسی جرئت نمیکرد دم از اسلام بزند. در این کشورهای اسلامی که امروز مسجدها رونق پیدا میکنند و کانون تحرک میشوند، تا دیروز مسجدها متعلق به یک مشت پیرمرد از کار افتاده بود. امروز آن مسجدها جای جوانان و کانون جنبشهاست».
نقش مسجد در پیروزی انقلاب اسلامی
مؤمنان هشیار و آگاه، مبارزه با حکومت ستمگر پهلوی را از مسجد آغاز کردند و آن را مرکز فعالیتهای مبارزاتی خود قرار دادند. رژیم پهلوی میکوشید مساجد را به انزوا بکشاند و جوانان را از آنجا دور نگه دارد و فعالیتهای مذهبی و سیاسی مساجد را کنترل کند. به همین دلیل، به کنترل واعظان و جلسههای سخنرانی و فعالیتهای فرهنگی مردم در مساجد میپرداخت. نقش مسجد در انقلاب اسلامی به قدری گسترده بود که رژیم، در برخی از مساجد را بست. البته حکومت نتوانست مانع کارآیی مسجد شود و مسجد، به پایگاه انقلاب و مرکز نشر آموزههای اسلامی و محل وحدت نیروهای انقلابی تبدیل شد. مساجد، مرکز تبادل اطلاعات و جلسههای مشاوره میان مبارزان بود و پخش اعلامیه در بیشتر مساجد ایران صورت میگرفت.
مسجد در آیینه روایات
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم : حق مساجد را بدهید که آن دو رکعت نماز است پیش از اینکه در آن بنشینید.
امام علی علیهالسلام : نشستن در مسجد در نزد من بهتر است از نشستن در بهشت؛ چرا که در نشستن در بهشت خشنودی من است و در نشستن در مسجد، رضایت پروردگارم.
هر کس مسجدی را بزرگداشت و احترام کرد، در روز قیامت، پروردگار را خندان و شادان دیدار میکند و نامه عملش به دست راستش داده میشود.
منبع:http://www.hawzah.net
کلیات برگزاری یازدهمین جشنواره سراسری قرآن و عترت
معاونت فرهنگی ـ تبلیغی حوزه های علمیه خواهران در نظر دارد در پایان سال جاری، یازدهمین جشنواره سراسری قرآن کریم را با نام “جشنواره سراسری قرآن و عترت” برگزار نماید.
بدین جهت، اطلاعات لازم برگزاری این جشنواره از سوی معاونت فرهنگی ـ تبلیغی به شرح ذیل اعلام گردید:
برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید
روزه درمانی در کلام امام علی (ع)
درآمد:
روزه تشریع و اختراع بزرگ خداوند است و قدمت طولانی دارد . از تورات و انجیل فعلی برمی آید که روزه، در میان یهود ونصاری و ملل دیگر مرسوم و معمول بوده است .
خود حضرت موسی (ع) چهل روز روزه داشته است . همچنین از انجیل برمی آید که خود حضرت مسیح هم چهل روز روزه داشته است . پس روزه و رمضان، دو برادر کلانسال هستند در میان بشریت و از آوازه بلندی برخوردارند .
روزه اثرات فردی، اجتماعی، تربیتی، بهداشتی و درمانی زیادی را در جوامع بشری ببار آورد و ببار می آورد و اثرات مادی و معنوی فراوانی را در وجود انسان می گذارد .
پیامبر اسلام (ص) در حدیث بسیار معروفی می فرماید: «صوموا تصحوا .» روزه بگیرید تا سالم شوید .
خوشبختانه بعد از گذشت حدود هزار و چهار صد سال، تازه دنیا دارد بر سر عقل می آید و بحث «روزه درمانی » را مطرح می کند، هرچند هر کس نمی تواند به عمق و فلسفه روزه، بطور دقیق پی ببرد .
امروزه در بحثهای روان شناسی، بحث «فراروان » مطرح است ولی بطور یقین، غیر از انسانهای کامل و مؤمنین واقعی، کسی نمی تواند این کلام حضرت امیر (ع) را درک کند که فرمود:
«صوم النفس امساک الحواس الخمس عن المآثم و خلو القلب من جمیع اسباب الشر» روزه جان یعنی چه؟ و چه کسی می تواند آن را درک و سپس عمل بکند؟ !
به هر حال ، در این نوشتار کوتاه سعی شده به این پرسش پاسخ دهیم که:
آیا روزه اثرات درمانی دارد یا خیر و گستره آن تا کجاست؟ لذا در این مقاله در چند عنوان بحث نمودیم که عبارتند از:
1 - درآمد 2 - تعریف، اهمیت و ضرورت 3 - انواع روزه 4 - فلسفه روزه، 5 - سوژه های تربیتی روزه و رمضان 6 - خداحافظ رمضان 7 - جشن روزه دار و عید واقعی 8 - نتیجه و در پایان کتابنامه .
تعریف، اهمیت و ضرورت:
در فرهنگ قرآن، از روزه به «صوم » تعبیر شده است . صوم در لغت به معنای برخاستن است بی آنکه بعد از آن کاری شود .
نزد بعضی صوم به معنای نگاه داشتن است . هر یک از دو معنا مناسبت دارد با معنای شرعی و آن نگاه داشتن خود است بر وجه شرع در روز از آنچه در شرع او را مفطر خوانند با نیت . (1)
در جای دیگر آمده: صوم به معنای روزه . همچنین است صیام .
اصل آن امساک از مطلق فعل است، خوردن باشد، یا گفتن، یا رفتن .
صوم اسلامی امساک مخصوصی است از طعام و چیزهای دیگر که از طلوع فجر شروع شده و با رسیدن شب به پایان می رسد . (2)
در التبیان از صوم چنین تعریف شده است:
«الصوم فی الشرع هو الامساک عن اشیاء مخصوصة علی وجه مخصوص ممن هو علی صفات مخصوصة و من شرط انعقاد النیة .» (3)
روزه در شرع، عبارت است از: 1 - خودداری کردن از خوردن اشیاء خاص و ویژه، 2 - بر وجه مخصوص، 3 - از کسانی که دارای خصوصیات ویژه هستند، 4 - به شرط بستن نیت .
به هر تقدیر در رساله عملیه آمده:
روزه آن است که انسان برای اطاعت فرمان خدا، از اذان صبح تا مغرب، از چیزهایی که روزه را باطل می کند خودداری نماید .
اهمیت:
اهمیت روزه آنقدر زیاد است که با زندگی و زنده ماندن انسان عجین است . روزه زباله ها و مواد اضافی و جذب نشده بدن را می سوزاند، و در واقع بدن را «خانه تکانی » می کند .
ضرورت:
در این برهه از زمان، بخاطر مصنوعی گشتن زندگی و خوردنیها و نوشیدنیهای شیمیایی زا، زندگی و محیط زیست بشر، با خطر جدی مواجه گشته است .
یکی از بهترین راه درمان این همه بیماریهای جسمی و روانی «روزه درمانی » است که به روزه شکم، جسم را درمان بخشیم و با روزه نفس، جان و روان خود را .
یکی از فقره های دعای ماه رمضان که دعای بین المللی هم هست این است که: «اللهم اشف کل مریض » خدایا تمام بیماران جهان را شفاببخش .
به امید روزی که جهانیان به خاطر درمان بیماری جسمشان هم که شده سراسیمه به روزه درمانی روی بیاورند و عظمت های اسلام را قطره ای بنوشند .
انواع روزه:
روزه به عبارات مختلف، تقسیمات مختلفی را به خود اختصاص می دهد .
تقسیمات روزه در فقه عبارت است از:
1 - روزه واجب، 2 - روزه حرام، 3 - روزه مستحب، 4 - روزه مکروه .
روزه های واجب عبارتند از:
1 - روزه ماه رمضان، 2 - روزه قضاء ماه رمضان، 3 - روزه کفاره، 4 - روزه قضای پدر [یا مادر] بر پسر بزرگتر، 5 - روزه های نذر و عهد، 6 - روزه های استیجاری .
روزه های حرام عبارتند از:
1 - عید فطر (اول شوال)، 2 - عید قربان (دهم ماه ذی الحجة)، 3 - روزه های ضرری، 4 - روزه های مستحبی زن و فرزند اگر حق شوهر از بین برود و باعث اذیت پدر و مادر شود جایز نیست .
روزه های حرام دیگر نیز هست که در کتابهای مفصل گفته شده است .
روزه های مکروه عبارتند از:
1 - روزه روز عاشورا، 2 - روزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا روز عید قربان، 3 - روزه میهمان بدون اجازه میزبان .
روزه های مستحب:
روزه تمام روزهای سال، غیر از روزهای حرام و مکروه که در بالا بیان گشت، مستحب است، ولی بعضی از روزها تاکید بیشتری دارد . که برای توضیح بیشتر به رساله عملیه، به همین بخش مراجعه نمائید .
تقسیم روزه به اعتبار دیگر:
امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند:
«صیام القلب عن الفکر فی الآثام افضل من صیام البطن عن الطعام » (4)
روزه دل از [برای] اندیشه در [ترک] گناهان، بهتر از روزه شکم است از غذا خوردن و آشامیدن .
در این حدیث شریف به دو نوع روزه اشاره شد:
1 - روزه جان .
2 - روزه جسم .
روزه جسم مرحله نازله روزه است و گستره آن محدود به زمان خاص می باشد . روزه جسم و شکم آسان است و هر کس با اراده اندک می تواند از عهده آن برآید .
نخوردن و نیاشامیدن چند ساعت، چیزی نیست که برای یک انسان متدین مشکل ساز باشد . انسان توانایی دارد چندین روز، چیزی نخورد و نیاشامد و در عین حال زنده و سالم بماند .
آنچه مهم است، روزه جان است که دامنه بسیار گسترده دارد و در عین حال بسیار سخت و دشوار است . چیزی نیست که هر کس بتواند به آسانی بدان دسترسی پیدا کند و یا به صرف دست یازیدن به روزه جسم و شکم، بتواند بدان دست یابد .
ملازمه ای بین روزه جسم و روزه جان وجود ندارد . روزه جسم و شکم، تنها می تواند مقدمه ای برای رسیدن به مرحله روزه جان باشد . رفع و دفع از خطورات ذهنی، خیالات، شبهات، انگیزه ها و غرضها، شهوات عملی و . . . ، چیزی نیست که به صرف روزه جسم بدست آید .
در مرحله روزه دل، تمام اعضا و جوارح انسان روزه دار است .
گوش انسان روزه دارد . چشم و نگاه انسان روزه دارد . زبان انسان روزه دارد . ذهن انسان روزه دارد . نفس کشیدن و نفسها روزه دارند . در خوردن و خوابیدن و در خلوت و جلوت روزه دارند .
در حدیثی دیگر، امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند:
«صوم النفس امساک الحواس الخمس عن سائر المآثم و خلو القلب من جمیع اسباب الشر» . (5)
روزه جان، خودداری کردن حواس پنجگانه از باقیمانده گناهان است و خلوت و آسوده ماندن دل از تمام اسباب پلید .
اگر «جان » انسان روزه باشد، حواس پنجگانه، برای همیشه حواسش جمع خواهد بود وبه سوی پلیدیها و پلشتیها، پا نخواهد نهاد .
این نماز و روزه و حج و جهاد
هم گواهی دادنست از اعتقاد (6)
علی (ع) می فرمایند:
«صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام » . (7)
روزه جان از خوشیهای (پست) دنیا سودمندترین روزه ها است .
سرچشمه تمام بیماریهای روانی، شبهات علمی واخورده است و شهوات عملی .
برای مبارزه با این نوع بیماریهای خطرساز و خانمانسوز چه باید کرد؟
آیا با «سلاحهای هسته ای » می توان آن را مهار کرد؟ بطور یقین جواب این سؤال منفی است و اگر تمام سلاحهای گرم و سرد موجود در دنیا را بر سر «شهوات عملی » فرو نشانند، نه تنها شعله آتش آن خاموش نمی شود بلکه آتش آن شعله ورتر خواهد گشت . سرطان پنهانی است که با هیچ دارویی درمان نیابد .
تنها راه معقول مبارزه با آن، «سیر و سلوک علمی و عملی » است و این بدست نمی آید مگر از راه دین خداپسند و آن دین خداپسند، دین اسلام است که دارای شاخ و برگهای بیشماری است .
روزه یکی از شاخ و برگهای دین اسلام است که در درمان بیماریهای روانی بسیار نقش آفرین است، همانطوریکه به اعتراف دوست و دشمن، در درمان بیماریهای «تن » نقش بسزایی دارد .
در بخشی از کتاب «روزه روش نوین برای درمان بیماریها» آمده:
«امساک و روزه اختیاری و منظم، آثار مخصوصی در بدن پدید می آورد که بیماریهای غیر قابل علاج از نظر پزشکان را بهبودی می بخشد . همان بیماریهایی که اگر تمام داروها و وسایل پزشکی جهان را در اختیار پزشکان قرار دهید آنها را قابل علاج نمی دانند . » (8)
خلاصه:
چرا یک طبیب روسی براساس تجربیات و بدعت، بحث «روزه درمانی » را مطرح کرد و روزه درمانی هم نمود ولی مسلمانان از منابع و مبانی بزرگ اسلامی چنین استفاده هایی را نبردند و از غریبه ها، سبقت نگرفتند؟ !
آیا از کلام زیبای حضرت امیر (ع) «روزه درمانی و درمان هر بیماری » بدست نمی آید؟ ! معنای دقیق و عمیق این حدیث نورانی چه می تواند باشد؟ !
«صوم النفس امساک الحواس الخمس عن سائر المآثم و خلو القلب من جمیع اسباب الشر» یعنی چه؟
آیا با عمل به این حدیث زیبا تمام بیماریهای روانی و فراروانی درمان نمی گردد؟ ! آیا در صورت عمل به اینگونه روایات، جوامع انسانی به مدینه فاضله تبدیل نمی گردد؟ !
پی نوشت ها :
1 . بحارالانوار، ج 96، ص 255 .
2 . ابوالفتح الجرجانی، سید امیر، تفسیر شاهی او آیات الاحکام، ج 1، تهران: نوید، 1362، ص 225 .
3 . قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 4، تهران: دارالکتب الاسلامیه، سوم، 1361، ص 165 .
4 . التبیان، ج 1، ص 114 .
5 . غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 416، چاپ بیروت .
6 . همان .
7 . مثنوی معنوی، دفتر پنجم، 183 .
8 . غرر الحکم، همان .
نویسنده : حجت الاسلام اصغر بابایی
ناگفته هایی از امام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام - جنبش نرم افزاری امام
حجت الاسلام آقا تهرانی در حضور رهبر معظم انقلاب نکاتی را مطرح کردند که آقا فرمودند؛
بسیار عالی- تا بحال چنین مطلبی را نشنیده بودم.
حجت الاسلام آقا تهرانی، دلیل موفقیت امام سجاد (ع) را آغاز یک جنبش نرم افزاری عنوان نمود که امامان بعدی نیز آن روش را ادامه دادند و تصریح کرد: یکی از ائمه (ع) که در زمان خفقان دولت طاغوتی زمان خود توانست در کار خود بسیار موفق باشد، امام سجاد (ع) است که کاری کرد افرادی که دست به شمشیر برده بودند برای تکه تکه کردن امام حسین (ع) به یک باره تغییر نمایند.
امام زین العابدین (ع) کاری کرد که قاتلان امام حسین (ع) به یک باره شدند شاگرد مکتب امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) که تعداد آنها را تا 4000 شاگرد نیز گفته اند، پس این نشان دهنده آغاز یک جنبش نرم افزاری است که امام سجاد (ع) بدون قیام و مبارزه علنی توانست در یک فضای آرام مبارزه خود علیه طاغوت را ادامه داده و مردم را به این سو سوق دهد.