امام دلها
در یکی از سفرهایی که هارون به مکه داشت جاسوسان حکومت به هارون اطلاع دادند که مردم به امام کاظم مراجعه می کنند و وجوهات خود را به حضرت می دهند و بنیه اقتصادی آن بزرگوار در حال قوی شدن است. آنها هم از این مسئله می ترسیدند. وقتی هارون امام کاظم را در کعبه دید، با لحن توهین آمیزی به امام اشاره کرد و گفت تو همان کسی هستی که مردم مخفیانه با او بیعت می کنند؟ کنایه از اینکه من از کارهای تو خبر دارم. امام کاظم(ع) جمله ای حکیمانه بیان کردند که ای هارون تو پیشوای اجساد مردم هستی و من امام دلهای آنها هستم. یعنی تو با نیرنگ و زر و زور در صدد این هستی که دل های مردم را برای خود کنی در حالی که دل های مردم با تو نیست و ما خاندان پیامبر کسانی هستیم که دل های مردم را تسخیر کردیم و قلوب آنها با ماست.
رجالی تهرانی ادامه داد: ماجراهایی که بین امام کاظم و هارون گذشته است، نشان می دهد که هارون از جهاتی نسبت به امام ترس و خوف داشت و همین باعث می شد اقدامات زیادی بر علیه امام انجام دهد. هم به جهت اینکه شخصیت امام را بشکند و هم اینکه با به زندان انداختن امام، شرایط را تحت کنترل خود قرار دهد.
وی گفت: یکی از دلایلی که باعث می شد هارون نسبت به شیعیان امام کاظم واکنش نشان دهد، موقعیت اجتماعی و نفوذ معنوی موسی ابن جعفر بود. طبیعی است که امام با اخلاق و رفتار و علم خود، هر چه مردم بیشتر با امام مانوس می شدند و از فضایل امام بیشتر برخوردار می شدند و برای آنها این سوال ایجاد می شد که تا وقتی چنین امامی که نظیر ندارد در بین ماست، چرا باید کنار باشد و هارون مسند خلافت را عهده دار باشد. لذا وجود امام از این جهت برای هارون خطر ایجاد می کرد.
وی در پایان گفت: نقل می کنند مامون زمانی که به حج رفته بود امام کاظم(ع) را می بیند. مامون می گوید پدرم هارون احترام و عزت زیادی به امام کاظم گذاشت. به پدرم گفتم شما که با او دشمنی دارید چطور اینقدر ابراز محبت و ارادت می کنید؟ هارون می گوید من خودم قبول دارم که بهترین فرد در زمین همین موسی ابن جعفر است اما بدان ملک عقیم است و اگر تو که پسر منی بخواهی در امر حکومت در مقابل من بایستی سرت را از بدنت جدا می کنم
باب المراد
باب الحوائج
کاربرد این لقب برای امام هفتم شیعیان موسی بن جعفر الکاظم ریشه حدیثی ندارد و شهرت این لقب مربوط به دوران بعد از شهادت ایشان است. اولین سندی که چنین عبارتی را درباره امام کاظم (عليه السلام) به کار برده است، ابنشهرآشوب (۴۸۸/۹ - ۵۸۸ ق) در کتاب مناقب است: «دفن ببغداد بالجانب الغربی- فی المقبرة المعروفة بمقابر قریش من باب التین- فصارت باب الحوائج»؛ او در منطقه غربی بغداد، در مقبره معروف به قبرستان قریش در نزدیکی باب التین، دفن شد و قبر او به «باب الحوائج» تبدیل شد.
علامه مجلسی در بحار الانوار همین عبارت را در توصیف امام کاظم(ع) آورده است. در منابع اهل سنت نیز به شهرت امام کاظم به باب الحوائج اشاره شده است. برای مثال ابن حجر هیتمی (متوفای ۹۷۴ق) مینویسد: «وی به سبب گذشت و بردباری بسیارش، کاظم نامیده شد و در نزد عراقیان به باب قضاء الحوائج عندالله [یعنی درِ برآوردنِ نیازها نزد خدا] معروف بود ». شبلنجی از علمای شافعی نیز درباره شهرت این صفت در میان مردم عراقمیگوید: کاظم [ع] امام بزرگواری بود… و او در نزد مردم عراق به باب الحوائج الی الله معروف بود و این لقب به علت برآوردهشدن حاجات کسانی است که به او متوسل میشوند. به نوشته دائرة المعارف تشیع، اهل تسنن و شیعیان برای برآوردهشدن حاجات، به قبر امام کاظم(ع) متوسل میشوند.
پاي روضه شهادت باب الحوائج
آن که عالم همه در دست توانايش بود مرکز دايره غم دل دانايش بود
هفتمين حجت معصوم ز ظلم هارون چارده سال به زندان ستم جايش بود
دل موساي کليم از غم اين موسي سوخت که به زندان بلا طور تجلايش بود
معني قعر سجون بايد و ساق المَرضُوض پرسي از حلقه زنجير که بر پايش بود
ياد حق هم نفس گوشه تنهايي او آه دل روشني خلوت شبهايش بود
بس که غم ديد زندان و زندانبانش زندگي بخش جهان، مرگ تمنايش بود
نه همين زهر جفا بر دلش افروخت شرر ز شهادت اثري بر همه اعضايش بود
يوسف فاطمه يا رب چه وصيت فرمود كه پس از مرگ همي سلسه بر پايش بود
زنداني بي حصار
سلام بر فرزند کعبه و منا، سلام بر فرزند نور که هیچ زندانی فروغش را نکاست.
سلام بر کسی که بندگی اش مؤثرترین روش آرام کردن دل های رمیده از رستگاری بود و بسیار بودند کسانی که بنده بندگی اش می شدند.
درود فراوان خداوند بر او که خشم خود را می خورد و بردباری را به اوج می رساند؛ او که زندان های طولانی و شکنجه های بی حد و اندازه را با متانت و بزرگ منشی می آراست و دل سنگ زندانبانان را با صبر خود حیرت زده می کرد.
شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد
محیط و شرایط زندگی امام کاظم(ع) بررسی زندگی آن حضرت به سه مرحله تقسیم می شود.
مرحله نخست
از ولادت آن حضرت در سال 128 ه .ق تا شهادت امام جعفرصادق(ع) در سال 148 ه .ق را دربردارد. در این مدت، او شاگرد پدر بزرگوارش بود. در این دوره بیست ساله، علم الهی و توانایی بالایی امام در مناظره و گفت و گوهای علمی تبلور یافت، تا آنجا که هنوز پنج سال از زندگی خود را پشت سر نگذاشته بود که ابوحنیفه را با ادله و برهان محکم به سکوت واداشت.
مرحله دوم
این مرحله پس از شهادت امام صادق(ع) و رهبری دینی، علمی، سیاسی و تربیتی امام کاظم(ع) آغاز شد. در این فضا و شرایط سخت سیاسی، بیم آن می رفت که جان امام در معرض خطر قرار گیرد. به همین علت، امام ششم در زمان حیات خود، امام کاظم(ع) را یکی از پنج جانشین خود معرفی کرد. به این ترتیب، برنامه منصور را برای از میان برداشتن فیزیکی امام هفتم خنثی کرد. این مرحله تا زمان مرگ منصور (158 ه .ق) ادامه داشت. پس از او مهدی و هادی به قدرت رسیدند. در زمان آنها که بیش از بیست سال به درازا کشید، فضای باز و آزادی نسبی، به ویژه در روزگار مهدی، برای اهل بیت و پیروان ایشان فراهم شد.
مرحله سوم
این مرحله از زندگی امام کاظم(ع) با حکومت هارون الرشید هم زمان بود. هارون در سال (170 ه .ق) به قدرت رسید. او در کینه توزی و دشمنی با اهل بیت(ع) و علویان، پس از برادرش هادی و پدرش مهدی، شهره بود. امام در این دوره از زندگی خود با تنگناها و سختی های فراوانی روبه رو شد. هنوز هارون الرشید در آغاز راه بود که امام را در سیاه چال ها به بند کشید. گاهی حضرت را در بصره و زمانی در بغداد به زندان می سپرد. این سال های طاقت فرسا، با دیگر سال ها متفاوت بود؛ زیرا هارون همواره درصدد کوچک کردن امام و کاستن از منزلت آن حضرت بود.
اگر موضع گیری امام را در قبال منصور و مهدی در نظر بگیریم، می بینیم که فعالیت خود را علیه حکومت هارون فزونی می بخشید، اما با وجود اینکه علویان از اقدام های انقلابی علیه هارون الرشید پرهیز می کردند، هارون اهل بیت(ع) و پیروان آنان و به ویژه امام کاظم(ع) را در تنگنا قرار داد.
حضرت کاظم(ع) در آن شرایط و نیز در پی سخت گیری حاکمیت بر علویان، تمام توان خود را برای رسیدن به هدف های الهی و انجام دادن وظایفی که بر دوش داشت، به کار بست. او سیاست های هارون را به خوبی می شناخت و می دانست که تصمیم نهایی هارون، از میان برداشتن اوست. امام این مطلب را نیز دریافته بود که هارون، حتی میانجیگری اطرافیان خود را دراین باره نمی پذیرد. بنابراین، با ایستادگی در برابر خواسته های هارون، همه سختی ها را به جان خرید.
آن بزرگوار، وظایف خود را با دقت و ژرف نگری به انجام رساند و به امامت فرزندش علی بن موسی الرضا(ع) وصیت کرد. سرانجام در زندان سندی بن شاهک، در روز 25 رجب سال 183 ه .ق به شهادت رسید و در گورستان قریش در بغداد به خاک سپرده شد.[9]
لقب ها
حضرت موسی بن جعفر(ع) را صابر، الزاهر یعنی درخشنده، عبد صالح، الوفی به معنای وفاکننده به عهد، سید و امین خطاب می کردن، ولی آخرین لقبی که حضرت امام کاظم(ع) با آن خوانده می شد، باب الحوائجه. این لقب در واگویه های مردم شهرت زیادی داره. عموم مردم و حتی خواص معتقدن که هر غم زده ای اون حضرت رو واسطه قرار بده، خداوند گرفتاریش رو برطرف می کنه. شیعیان آن حضرت، بلکه تمام مسلمانان با همه گرایش ها و اختلاف سلیقه های اجتماعی و علمی، به باب الحوائج بودن موسی بن جعفر(ع) ایمان دارن. ابوعلی خلال، پیشوای حنبلیان می گه:
در هر گرفتاری سختی که برای برطرف شدن آن نزد قبر موسی بن جعفر رفتم، خداوند آن گونه که دوست می داشتم، گره از کارم باز کرد.
از امام شافعی نیز نقل شده: «قبر موسی کاظم، نوش داروی آزموده شده است».[14]
پی نوشتها:
[9]. سید منذر حکیم و سید عبدالرحیم موسوی، پیشوایان هدایت، باب الحوائج امام موسی کاظم(ع)، ترجمه: سید حسین اسلامی اردکانی، مجمع جهانی اهل بیت، 1385، چ 1، ص 60.
[10]. باقر شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام کاظم(ع)، ترجمه: محمدرضا عطایی، نشر کنگره جهانی حضرت رضا(ع)، 1368، ج 1، ص 19.
[11]. صحیفه امام کاظم(ع)، ص 6.
[12]. پیشوایان هدایت، باب الحوائج امام موسی کاظم(ع)، ص 20.
[13]. همان، ص 36.
[14]. همان، ص 56.
مثل امیرالمؤمنین علیهالسلام
رهبرمعظم انقلاب اسلامي مدظله العالي:
«بی بی زینب کبری سلامالله علیها در بازار کوفه، در حال اسارت، آن خطبهی شگفت آور را ایراد کرد؛ لفظ مثل پولاد محکم، معنا مثل آب روان تا اعماق جانها مینشیند. در آنچنان وضعیتی زینب کبری سلامالله علیها مثل خود امیرالمؤمنین علیهالسلام حرف زد؛ تکان داد دلها را، جانها را و تاریخ را.» ۹۲/۰۸/۲۹
بهار یادآور قیامت
گوشه ای از فضائل ماه رجب و رجبیّون
ماه رجب از ماههای بسیار باعظمتی است که رحمت بی پایان الهی همچون باران بهاری در آن سرازیر می شود و اعمال آن از پاداش و ثوابهای ویژه و مضاعفی برخوردار است.
روزه، انجام عمره، نماز، شب زنده داری، زیارت و دعا در این ماه، انسان را تا اوج سعادت، سوق می دهد. آنان که حرمت این ماه را نگه داشتند و حق آن را ادا کردند، در روز قیامت با ندای «این الرجبیّون» از عرش الهی مورد خطاب قرار می گیرند و با همراهی هزاران ملک و نورانیّت خاص، وارد بهشت می شوند و از جایگاه بسیار والایی برخوردارند.
کلیدواژه:
رجب، فضائل، رجبیّون
طلیعه:
خداوند حکیم از بین مکانها، مکانهای ویژه ای را برگزیده و به آنها تقدّس داده است؛ همچون: مکّه معظمه، مدینه منوّره و بیت المقدّس. همچنین از میان شبها نیز بهترین شبها را برگزیده و به آن عظمت خاصی داده است؛ مانند: شبهای جمعه، شب قدر، شب نیمه شعبان؛ از میان روزها نیز بهترین روزها را اختیار کرد و به آن منزلت مخصوصی عنایت فرموده است؛ ایامی همچو: جمعه، عید غدیر، عید قربان و عید فطر.1 امّا درباره بهترین ماهها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «و امّا خیارهُ مِنَ الشُّهُورِ شَهرُ رَجَبٍ وَ شَعبانَ وَ شَهرُ رَمَضانَ؛2 امّا انتخاب خداوند از میان ماهها سه ماه است: ماه رجب، شعبان و رمضان.»
و در روایت دیگر فرمود: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ اِختارَ مِنَ الشُّهُورِ شَهرُ رَجَبٍ وَ شَعبانَ وَ شَهرُ رَمَضان؛3 به راستی خداوند عزیز و جلیل از میان ماهها، ماه رجب و شعبان و رمضان را برگزید.»
به سبب همین تقدس و ارزش است که ماه رجب، یکی از ماههای حرام شمرده شده است که جنگ، خونریزی و… در آن حرام است.
با توجه به این که ماه رجب از ماههای حرام و منتخب الهی است، سعی می کنیم به مهم ترین فضائل ماه رجب و کسانی که اهل اعمال و عبادت دراین ماه هستند، یعنی «رجبیون» اشاره ای داشته باشیم. امید که برای خواننده [خصوصاً مبلغان] مفید افتد.
دلیل نام گذاری
درباره نام گذاری ماه رجب در روایات، نکاتی بیان شده است که اشاره می شود:
امام صادق علیهالسلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است که آن حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: «اِنَّما یُسَمّیَ شعبانُ شَهرَ الشَّفاعَةِ لِاَنَّ رَسُولَکُم یَشفَعُ لِکُلِّ مَنْ یٌصَلّی عَلَیهِ فیه وَ یُسَمِّیَ شَهرُ رَجَبٍ الاَصَبَّ لِاَنَّ الرَّحمَةَ تُصَبُّ عَلی اُمَّتی فیه صَبّاً وَ یَقالُ الاَصَمُّ لِاَنّهُ نُهِیَ فِیهِ عَن قِتالِ المُشرکین وَ هُوَ مِنَ الشُّهُورِ الحُرُم؛4 همانا ماه شعبان را ماه شفاعت نامیده اند؛ چون رسول شما هر کسی را که در این ماه بر او صلوات بفرستد، شفاعت می کند و ماه رجب را ماه رجبُ الاَصَب نامیده اند؛ چون در آن ماه رحمت الهی بر امت من فرو می ریزد؛ و ماه اصم می گویند؛ چون در این ماه از جنگیدن با مشرکان نهی شده است و رجب جزء ماههای حرام است.»
دو صفت برای ماه رجب در روایت ذکر شده است: یکی اصب [رجب الاصب] که به معنای فروریختن رحمت الهی در این ماه است و دیگری اصمّ [رجب الاصم] چون در این ماه از قتال با مشرکان نهی شده است؛ امّا معنای خود رجب «عظیم شمردن» است؛ چنان که مرحوم مجلسی رحمه الله به نقل از نهایه ابن اثیر می گوید:
«یُقالُ: رَجَّبَ فُلانٌ مَولاَه ایَ عَظَّمَهُ منهُ یُسَمَّی شَهرُ رَجَبٍ لانّهُ کانَ یعظّمُ وَ منهُ الحدیث رَجَبُ مَضَرٍّ الّذی بَینَ جَمادی وَ شَعبانَ اَضاف رَجَبَ اِلی مَضَر لِاَنَّهُم یَعظّمُونه»؛5 گفته می شود فلانی «رَجَّبَ مولاه» یعنی او را تعظیم کرد و ماه رجب را رجب نامیده اند؛ چون تعظیم می شد و از همین باب است حدیثی که می گوید «رجب مَضَرْ» که بین ماه جمادی و شعبان واقع شده است، اضافه رجب به مضر [یکی از اجداد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ] جهت تعظیم مضر نزد آنان بوده است.»
امام هفتم علیهالسلام فرمود: «رَجَبُ نَهرٌ فِی الجَنّةِ اَشدُّ بَیاضاً مِنَ اللَّبنِ وَ اَحلی مِنَ العَسَلِ مَن صامَ یَوماً مِن رَجَبٍ سَقاهُ الله عَزَّ وَ جَلَّ مِن ذلَکَ النَّهر؛6 رجب نهری در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است. کسی که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خدای عزیز و جلیل از آن نهر به او می نوشاند.»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَلا اِنَّ رَجَبَ شَهرُ الله الاَصَمِّ، وَ هُوَ شَهرٌ عَظِیمٌ، وَ اِنّما یُسَمّی الاَصَمَّ لِاَنه لایقارِنُهُ شَهرٌ مِنَ الشُّهُورِ حُرمَةً وَ فَضلاً عِندَ اللهِ تَبارکَ وَ تَعالی، وَ کانَ اَهلُ الجاهِلیَّةِ یُعَظِّمُونَهُ فی جاهِلیّتِها فَلَمّا جاءَ الاسلامُ لَم یَزدَد اِلاّ تَعظیماً؛7 آگاه باشید، رجب، ماه اصمّ خداوند است و آن ماه عظیمی است و به این علت، اصم نامیده شده است که هیچ ماهی از نظر احترام و فضیلت در پیشگاه الهی با آن برابری نمی کند و مردم زمان جاهلیّت با وجود نادانیهایی که داشتند، آن را تعظیم می کردند. وقتی اسلام آمد، بر عظمت آن افزود.»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اعلام عظمت ماه رجب
عبد الله بن عباس می گوید: «کانَ رَسولُ الله صلی الله علیه و آله اِذا جاءَ شَهرُ رَجَبٍ جَمَعَ المُسلِمُونَ حَولَهُ وَ قام فیهِمْ خَطیباً فَحَمِدَ اللهَ وَ اَثنی و ذکرَ مَن کانَ قَبلَهُ مِنَ الاَنبیاء فَصَلّی عَلیهِم ثُمَّ قالَ ایّها المُسلِمُونَ قَد اَظّلکم شَهرٌ عَظیمٌ مُبارکٌ؛ رسول خدا همیشه این گونه بود [که] هرگاه ماه رجب فرا می رسید، مسلمانان اطراف او حلقه می زدند و حضرت صلی الله علیه و آله نیز به پا می خاست و خطبه می خواند. حضرت صلی الله علیه و آله بعد از حمد و ثنای خداوند و یادی از پیامبران گذشته و قبل از خود و فرستادن درود بر آنها، می فرمود: ای مسلمانان! ماه بزرگ و با برکتی بر شما سایه افکنده است، «وَ هُوَ شَهرُ الاَصبِّ یَصُبُّ فیهِ الرَّحمَةُ عَلی مَن عَبَدهُ اِلاّ عَبداً مُشرکاً اَوْ مَظهِرَ بِدعَةٍ فِی الاِسلام، اَلا انِّ فی شَهرِ رَجَبٍ لَیلَةٌ مَن حَرَّمَ النَّوم عَلی نَفسِهِ وَ قامَ فیها حَرَّم اللهُ جَسَدهُ عَلَی النّارِ، و صافَحهُ سَبعُونَ الَفَ مَلَکٍ وَ یَستَغفرون لَهُ اِلی یَوم مثله، فاِن عادَ عادت المَلائکَةُ. ثُمَّ قالَ: مَن صامَ یَوماً واحِداً منِ شَهرِ رَجَبٍ اُومِنَ مِنَ الفزعِ اَلاکبَرِ وَ اُجیر مِنَ النّارِ؛ و آن ماه اصب [و رجب] است که رحمت [الهی] فرو می ریزد بر کسی که او را پرستش کند؛ مگر بنده مشرک یا کسی که بدعتی را در اسلام اظهار و ایجاد کرده است. به راستی در ماه رجب، شبی است که هر کسی در آن شب، بیدار باشد و نماز گزارد خداوند جسدش را بر آتش حرام می کند و هزار ملک با او مصافحه می کند و هزار ملک تا همانند آن روز [در سال بعد] برای او استغفار می کنند. پس اگر برگشت، ملائکه نیز برمیگردد. سپس فرمود: کسی که یک روز در ماه رجب روزه بگیرد، از ترس روز قیامت در امان است و از آتش [جهنّم] نجات می یابد.»8
پاداش شناخت عظمت ماه رجب
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «انَّ مَن عَرَفَ حُرمَة رَجَبٍ وَ شَعبانَ وَ وَصَلَهُما بِشَهرِ رَمضانَ شَهر الله الاَعظَم شَهِدَت لَهُ هذِهِ الشُّهورُ یَومَ القیامَةِ وَ کانَ رَجبُ وَ شَعبانُ وَ شَهرُ رَمَضانَ شُهُودُهُ بِتَعظیمِهِ لَها وَ ینادی مُناد: یا رجبُ یا شَعبانُ وَ یا شَهرُ رَمضانَ کَیفَ عَمَلُ هذا العَبد فیکُم وَ کَیفَ کانَت طاعَتُهُ للهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَقُولُ رَجَبُ وَ شَعبانُ وَ شَهرُ رَمضانَ: یا رَبَّنَا ما تَزَوّد مِنّا اِلاّ اِستَعانَةً عَلی طاعَتِکَ وَ استِمداداً لِمَوادّ فَضلِکَ، َو لَقَد تَعَرَّضَ بِجُهدهِ لِرضاکَ وَ طَلَبَ بِطاقَتِه مَحبّتَکَ؛ به راستی کسی که حرمت ماه رجب و شعبان را بشناسد و آن دو را به ماه رمضان، ماه بزرگ الهی، وصل کند، این سه ماه به نفع او در روز قیامت شهادت می دهند وماه رجب، شعبان و رمضان گواهان او به تعظیم این سه ماه از جانب او خواهند بود و منادی ندا می دهد که ای رجب و شعبان و ای ماه رمضان! عمل این بنده [ما] در [زمان حلول] شما و طاعت او [در این سه ماه] نسبت به خدای عزیز و جلیل چگونه بوده است؟ پس رجب، شعبان و ماه رمضان می گویند: ای پروردگار ما، از ما توشه نگرفت جز طلب یاری بر طاعت تو و استمداد بر مواد فضل تو. به راستی خود را با تلاش در معرض رضایت تو قرار داد و در حَدّ توان به دنبال محبّت تو بود.»
پس خداوند به ملائکه که بر این سه ماه گمارده شده اند، می فرماید: درباره این گواهی [سه ماه] درباره این بنده من چه می گویید؟ ملائکه می گویند: ای پروردگار ما! رجب، شعبان و رمضان راست می گویند، ما او را جز در حال طاعت تو و تلاش در راه رضایت تو و رفتن به سوی نیکی و احسان نیافتیم و به راستی همیشه در وصل این سه ماه [با اعمال خیر] شاد و با نشاط بود. در این ماهها رحمت تو را آرزو می کرد و به عفو و مغفرت تو امید داشت. همیشه این گونه بود که از حرامها در این ماهها دوری و برای انجام واجبات شتاب می کرد، با [حفظ] شکم، دامن، گوش، چشم و سایر اعضای بدن، روزه گرفت، در روز، تشنگی را و در شب، بیداری را تحمل کرد و زیاد در آن به فقرا و درماندگان کمک می کرد و عنایات و احسان وی به بندگانت زیاد بود. بندگانت را با بهترین وجه همراهی و هنگام جدا شدن با نیکوترین حالت وداع می کرد. بعد از تمام شدن این ماهها [باز هم] به طاعت و عبادت تو قیام کرد و مرتکب حرامهایت نشد: «فنعم العبدُ هذا، خوب بنده ای است این شخص.»
دراین هنگام است که خداوند دستور می دهد این بنده به سوی بهشت برود، سپس ملائکه با هدایا و اکرام به استقبالش می آیند و او را بر طبقهای نور و اسبهای خوشرفتار سوار می کنند و به سوی نعمتهایی می رود که تمام نمی شود و جایگاهی که کهنه نمی شود و ساکنان آن برای همیشه در آن می مانند و جوانان آن پیر و کودکان آن میانسال نمی شوند و شادی و خوشی آن تمامی ندارد و جدّید آن کهنه و شادیهای آن به غم و غصه تبدیل نمی شود و سختی و رنج در آن مشاهده نمی شود و از عذاب و بدحسابی در امان هستند و جایگاهی با عظمت و با کرامت دارند.»9
فراخوان به عبادت و بندگی
عالم هستی، خاموش و آرام نیست. وقتی ماه مبارک رجب فرا می رسد فراخوان عمومی برای هدایت خواهی داده می شود.
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در این باره فرمود: «اِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی نَصَبَ فِی السَّماءِ السَّابِعۀِ مَلَکاً یقالَ لَهُ الدّاعی. فَاِذا دَخَلَ شَهرُ رَجَبٍ، یَنادی ذلِک المَلَکُ، کُلَّ لَیلَةٍ مِنهُ اِلی الصَّباحِ: طُوبی لِلذّاکِرینَ! طُوبی لِلطّائعِینَ! وَ یَقولُ الله تَعالی: اَنا جَلیسُ مَن جالَسنی وَ مَطیع مَن اَطاعَنی وَ غافِرُ مَنِ استَغفَرنی؛ اَلشَّهرُ شَهری وَ العَبدُ عَبدی وَ الرَّحمَةُ رَحمَتی، فَمَن دَعانی فِی هذا الشَّهرِ اَجَبتَهُ وَ مَن سَأَلنی اَعطَیتُهُ وَ مَن استَهدانی هَدَیتُه وَ جَعَلَتُ هذا الشَّهرَ حَبلاً بَینی وَ بَینَ عِبادی، فَمن اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ اِلَیَّ؛10 به راستی خداوند تبارک و تعالی، ملکی را در آسمان هفتم قرار داده است که به او داعی [دعوت کننده] می گویند. هنگامی که ماه رجب فرا میرسد، هر شب تا صبح ندا می دهد که خوشا به حال ذاکرین [خدا]، خوشا به حال طاعت کنندگان و خدای متعال می فرماید: من همنشین کسی هستم که با من همنشین باشد و از کسی که از من اطاعت کند، اطاعت می کنم و می بخشم کسی را که طلب استغفار کند؛ [زیرا] ماه [رجب] ماه من است و بنده، بنده من است و رحمت، رحمت من است. هر کس مرا در این ماه بخواند، او را اجابت می کنم و هر کس از من [چیزی] درخواست کند، به او عطا می کنم و کسی که از من هدایت بخواهد، او را هدایت می کنم. این ماه [رجب] را ریسمانی بین خودم و بندگانم قرار دادم. پس کسی که به وسیله این ماه [به این ریسمان] چنگ بزند، به [قرب] من خواهد رسید.»
به راستی که ماه عجیبی است و خدا و بنده، چه رابطه نزدیکی با هم دارند؛ یک طرف خداوند قرار دارد با مغفرت و هدایت و رحمت بی پایانش و طرف دیگر بنده قرار دارد با دعا و مناجاتش، ذکر و ثنایش و طاعات و عباداتش.
پاداش اعمال در این ماه
از آنجا که ماه مبارک رجب از جایگاه ویژه ای در پیشگاه الهی برخوردار است و رحمت خدا به صورت فراگیر سرازیر می شود، اعمال و عبادات در این ماه نیز ازثواب و پاداش ویژه برخوردار است که به نمونه هایی اشاره می شود:
الف. روزه
برای روزه ماه رجب، پاداشهای گوناگونی نقل شده است، از جمله:
1. وجوب بهشت و دوری از آتش
امام کاظم علیهالسلام فرمود: «رَجبُ، شَهرٌ عَظیمٌ یضاعَفُ فیه الحَسَناتُ وَ یَمحو فیهِ السَیّئاتُ. مَن صامَ یَوماً مِنَ رَجَبٍ تَباعَدَت عَنهُ النّارُ مَسیرَة مِاَئةِ سَنَةٍ وَ مَن صامَ ثلاثَةَ ایّامٍ وَجَبتْ لَهُ الجَنَّةُ؛11 رجب، ماه بزرگی است که حسنات در آن دو برابر و گناهان در آن محو می شود. هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، به اندازه مسیر صد سال جهنّم از او دور می شود. کسی که سه روز از ماه رجب روزه بگیرد، بهشت برایش واجب می شود.»
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اِنّ فی الجَنَّةِ قَصراً لایَدخُلُه اِلاّ صَوّام رجب؛12 به راستی در بهشت قصری است که جز کسانی که در ماه رجب، زیاد روزه گرفته اند، کسی در آن راه نمی یابد.»
2. برآورده شدن حاجت و پاکی از گناهان
امام رضا علیهالسلام فرمود: «… مَن صامَ یَومین مِن رَجَبٍ رضی اللهُ عَنهُ یَومَ یَلقاهُ وَ مَن صامَ ثَلاثَةَ اَیامٍ مِن رَجَبٍ رضی اللهُ عَنه وَ اَرضاهُ وَ اَرضی عَنهُ خصماءَهُ یَومَ یَلقاه وَ مَن صامَ سَبعَةَ ایّامٍ مِن رَجبٍ فُتِحَت ابوابُ السَّمواتِ السَّبع لِروحِهِ اِذا ماتَ حَتّی یَصِلَ الی المَلکُوت الاَعلی وَ مَن صامَ ثمانیة مِن رَجبٍ فُتِحَت لَهُ اَبوابُ الجَنّةِ الثمانیه وَ مَن صام مِن رَجَبٍ خَمسَة عَشَرَ یَوماً قَضَی اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ کُلّ حاجَةٍ الاّ اَن یَسألَهُ فی مأثَمٍ اَو فی قطیعَةِ رَحِمٍ وَ مَن صام شَهرَ رَجَبٍ کُلّه خَرَج مِن ذُنُوبِه کَیومٍ وَلَدَتهُ اُمُّه، وَ اُعتِقَ مَنَ النّارِ وَ دَخَلَ الجَنَّةَ مَعَ المصطَفَینِ الاَخیَار؛13 کسی که دو روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند در روزی که او را ملاقات می کند [قیامت] از او راضی می شود و کسی که سه روز از رجب را روزه بگیرد، خداوند از وی راضی می شود و او را هم از خود راضی می کند و طلبکارانش را نیز در روز قیامت راضی خواهد کرد و کسی که هفت روز از رجب را روزه بگیرد، درهای آسمانهای هفت گانه برای روح او هنگام مرگش باز می شود تا به ملکوت اعلی می رسد و کسی که هشت روز از رجب را روزه بگیرد، درهای هشت گانه بهشت برایش باز می شود و کسی که پانزده روز از رجب را روزه بگیرد، خداوند تمام حاجتهایش را برآورده می کند؛ مگر درباره گناه یا قطع رابطه با بستگان نسبی درخواستی داشته باشد [که مستجاب نمی شود] و کسی که تمام ماه رجب را روزه بگیرد، از گناهانش مانند روزی که از مادر متولّد شده است، پاک می شود، و از آتش آزاد می شود و در بهشت با نیکان برگزیده خواهد بود.»
3. امان از عذاب قبر
ثوبان می گوید که همراه پیامبر صلی الله علیه و آله کنار قبری بودیم. حضرت ایستاد و بعد حرکت کرد، دوباره ایستاد و بعد حرکت کرد. عرض کردم: پدر ومادرم فدایت شوند، راز توقف شما بین این قبور چه بود؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله به شدّت گریه کرد و ما نیز گریه کردیم. آن گاه فرمود: «این اموات در قبرهایشان عذاب می شدند؛ به گونه ای که ناله آنها را شنیدم، بر آنها ترحّم کردم و از خداوند خواستم که بر آنها تخفیف دهد و خداوند نیز اجابت فرمود، «فَلَو صامُوا هؤلاءِ ایّام رجب وَ قامُوا فیها ما عذَّبوا فی قُبورِهِم. فَقُلت یا رَسولَ اللهِ صیامَهُ وَ قِیامَهُ اَمانٌ مِن عذاب القبر؟ قال: نعم…؛14 اگر اینها ماه رجب را روزه می گرفتند و شب زنده داری می کردند، در قبرهایشان عذاب نمی شدند، پس عرض کردم: آیا روزه و نماز در ماه رجب، امان از عذاب قبر است؟ فرمود: بله.»
رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره کسی که نتواند روزه بگیرد فرمود: «یَتَصدّقُ کلَّ یَومٍ بِرَغیفٍ عَلی المَساکین؛ روزی یک نان به فقیران صدقه دهد. » در این صورت، چنین شخصی هم به آن پاداشها می رسد و اگر توان دادن یک نان هم نداشته باشد، روزی صد مرتبه در ماه رجب بگوید: «سُبحانَ الاِلهِ الجَلیلِ، سُبحانَ مَن لایَنبَغی التَسبیحُ اِلّا لَهُ، سُبحَانَ الاَعَزِّ الاَکرَم، سُبحَانَ مَن لَبِسَ العِزِّ وَ هُوَ لَهُ اَهلٌ.»15
معلوم می شود هیچ کس در ماه رجب محروم نمی شود و خداوند نگذاشته است که فردی از پاداشهای روزه داری بی نصیب باشد.
ب. عمره رجبیّه
انجام عمره در ماه رجب بر همه ماهها برتری دارد. معاویة بن عمار از امام صادق علیهالسلام پرسید: «ایّ العُمرَةِ اَفضَلُ عُمرَةٌ فی رَجَبٍ اَو عُمرَةٌ فی رمضانَ؟ فَقالَ: لَابَل عُمرَةٌ فی شَهرِ رَجَب؛16 کدام عمره برتر است؟ آیا عمره رجب برتر است یا عمره رمضان؟ حضرت فرمود: عمره ماه رجب.»
ج. زیارت معصومان علیهم السلام
در ماه رجب به زیارت معصوم سفارش خاص شده است؛ هر چند زیارت تمامی معصومین علیهمالسلام در تمام فصول سال و در تمامی روزها، مستحب و به آن سفارش شده است؛ ولی در ماه مبارک رجب که عمره و اعمال دیگر، ثواب مضاعف دارد، زیارت آن بزرگواران نیز ثواب بیشتری دارد؛ از جمله زیارت امام حسین علیهالسلام در اول و وسط ماه رجب17 و همین طور زیارت امام هشتم علیهالسلام بسیار سفارش شده است.18
د. دعا و نماز
دعا در کل ماه رجب پاداش عظیمی دارد؛ به ویژه در «لیلة الرغائب» که اولین شب جمعه ماه مبارک رجب است. اکنون به اختصار، اعمال و دعاهای آن بیان می شود:
پنج شنبه اول ماه رجب روضه بگیرد. سپس شب جمعه مابین نماز مغرب و عشا 12 رکعت نماز بخواند . در هر رکعتی حمد را 100 مرتبه و سوره قدر را 3 بار و توحید [قل هو الله] را 12 مرتبه بخواند و بعد از نماز 70 بار صلوات بفرستد. بعد به سجده رود و 70 مرتبه بگوید: «ربّ اغفِرْ وَ ارحَمْ و تجاوَز عَمّا تَعلَمُ اِنَّکَ اَنتَ العَلیُّ الاَعظَم؛ پروردگارا! ببخش و ترحم فرما و بگذر از آنچه [از گناهانم] می دانی به راستی که تو برتر و بزرگواری!»
دوباره سجده کند و همان دعا را 70 بار بگوید. وقتی این اعمال را انجام داد، خداوند به او این پاداشها را می دهد:
1. تمامی گناهانش را می بخشد هر چند زیاد باشد 2. درباره 700 نفر از بستگانش می تواند شفاعت کند؛ 3. خداوند در شب اوّل قبر، این نماز را با بهترین و نورانی ترین چهره محشور می کند که در قبر مونس و همدمش باشد.19
دعای امّ داوود هم از اعمال این ماه شریف است که در روز سوّم اعتکاف خوانده می شود.
مناسبتهای مهمّ ماه رجب
مناسبتهای بسیار مهمّ و با عظمتی در این ماه مبارک وجود دارد که بر ارزش و مضاعف شدن ثوابهای آن افزوده است؛ از جمله به ولادت امام باقر علیهالسلام اول رجب، ولادت امام جواد علیهالسلام در دهم ماه رجب، ولادت مولود کعبه امیر مؤمنان علیهالسلام در سیزدهم رجب،20 بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بیست و هفتم رجب، شهادت امام موسی بن جعفر علیهالسلام ، شهات امام هادی علیهالسلام و رحلت حضرت زینب می توان اشاره کرد.
این الرجبیون
وقتی انسانهای مؤمن، احترام ماه با عظمت رجب را که ماه رحمت و ریزش فیض الهی است نگه داشتند ومقام و منزلت آن را شناختند با تلاش در راه بندگی خدا و کوشش برای جلب رضایت الهی و نیکی و احسان به بندگان و پرداختن به عبادتهایی چون نماز، روزه، مناجات و شب زنده د اری با تمام شرایط، تلاش کردند، حق این ماه با برکت را ادا کرده اند. این گونه افراد با تأیید ملائکه شاهد اعمال، از کسانی شمرده می شوند که اهل ماه رجب و به اصطلاح «رجبیّون» هستند، و رجبیّون در روز قیامت از جایگاه و منزلت بسیار والایی برخوردارند، همان طور که امام صادق علیهالسلام فرمود: «اذا کان یوم القِیامَةِ نَادی مُنادٍ مِن بُطنانِ العَرشِ اَینَ الرَّجَبیُّونَ فَیقُومُ اناسٌ تُضیءُ وُجُوهُهم لِاَهلِ الجَمع عَلی رُؤسِهِم تیجانُ المُلکِ وَ ذَکرَ ثَواباً جَزیلاً اِلی اَن قالَ هذا لِمَن صامَ مِن رَجَبٍ شَیئاً وَ لَو یَوماً فِی اَوّلِهِ اَو وَسَطِه اَو آخِرِه؛21 هنگامی که روز قیامت برپا شود، منادی از بطن عرش ندا می دهد: کجایند رجبیون؟! پس مردمانی که چهره هایشان برای جمعیت [قیامت] می درخشد بر می خیزند و بر سرهای آنان تاج شاهی قرار دارد و آن گاه حضرت، پاداش فراوانی را نام برد تا فرمود: این پاداشها برای کسی است که در ماه رجب روزه گرفته باشد، گرچه یک روز از اوّلش و یا یک روز از وسطش و یا یک روز از آخرش.»
فهرست منابع
شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، قم، 1409ق.
صدوق، ابوجعفر محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، دار الاضواء، بیروت، چاپ دوم، 1413ق.
مجلسی، محمدباقر، مؤسسة الوفاء، بحار الانوار، بیروت، چاپ سوم،1404ق.
نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت، قم، 1408ق.
پي نوشت :
1. ر.ک: مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج7، ص432.
2 . همان، ص432.
3 . بحار الانوار، علامه مجلسی، ج37، ص53 و ج93، ص373.
4 . وسائل الشیعة، شیخ حرّ عاملی، ج10، ص511.
5 . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج55، ص379.
6 . همان، ج94، ص37، ح 19.
7 . همان، ص26، ح 1.
8 . همان، ج94، ص47، ح 33.
9 . همان، ج94، ص38، ح 23.
10 . مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج7، ص535، ح 1.
11 . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج94، ص37، ح 20.
12 . همان، ج94، ص47.
13 . همان، ج94، ص42، ح 28.
14 . همان، ص49، ح 37.
15 . بحارالانوار، ج94، ص31، ح 1.
16 . من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج2، ص345، ح 1.
17 . ر. ک: بحار الانوار، علامه مجلسی، ج14، ص465؛ ج78، ص17.
18 . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج6، ص91.
19 . همان، ج95، ص396.
20 . همان، ج35، ص7.
21 . وسائل الشیعه، ج1، ص479.
منبع: ماهنامه مبلغان،شماره 153
چرا او؟
دیگر بار چشمه سار كوثر محمّد صلی الله علیه و آله در جویباران فضیلت و عفاف به یكدیگر رسیدند تا مرجان های معرفت و مرواریدهای درخشان امامت را به چشمان منتظر و دل های آرزومند هدیه كنند…
بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله حوادث تلخ و ناگواری برای جهان اسلام و اهل بیت علیهم السلام پیش آمد كه موجب شد امام علی علیه السلام به مدّت بیست و پنج سال خانه نشین گردد و مردم نتوانند از دانش آن امام بهرۀ لازم را ببرند. در دورۀ پنج سالۀ حكومت آن حضرت ناكثان (عهدشكنان) ، قاسطین (معاویه و اصحاب او) و مارقین (خوارج نهروان) نیز با جنگ های خود فرصت تعلیم گسترده را از آن امام سلب نمودند.
امام مجتبی علیه السلام نیز پس از دورۀ حكومت كوتاه خود، همین مشكلات و تنگناها را داشته و خفقان حاكم اموی و تبلیغات مسموم آنان راه های روی آوری مردم بسوی آن حضرت را سد نموده بود. این خفقان در دوران امام حسین علیه السلام به اوج خویش رسید. به طوری كه هر گونه امكان تبلیغ و بیان فروعات احكام را از ابی عبداللّه علیه السلام سلب نمودند.
اگر روایات فقهی را مورد مطالعه و دقّت قرار دهیم مشاهده می كنیم كه روایات امام حسین علیه السلام در این زمینه اندك است، تازه همان روایات نیز از طریق فرزندان معصومش علیهم السلام به ما رسیده است.
این خفقان در كربلا به اوج خود رسید و پس از شهادت آن حضرت تا پایان عمر امام زین العابدین علیه السلام نیز سایه سنگین و شوم استبداد بر امّت اسلامی گسترده بود امّا در زمان امام باقر علیه السلام وضعیت به گونه ای دیگر شده بود. از یك سو فرقه های مختلف و مكتب های گوناگون سؤالات زیادی را در ذهن ها پدیدار ساخته بود كه جواب و تحقیق دربارۀ آن را دنبال می كردند كه مناظرات امام علیه السلام گواه آن است و از سویی دیگر مظلومیت اهل بیت علیهم السلام برای جامعۀ اسلامی به صورت روشن تری پدیدار شده بود و موجب توجّه و جذب دل های مستعدّ بسوی آن بزرگواران شده بود و این در حالی بود كه ضعف حكومت اموی و قیام های مختلفی كه در مملكت اسلامی علیه آنان انجام می گرفت فرصت پرداختن و ایجاد حسّاسیت نسبت به اهل بیت را از آنان گرفته بود.
در این زمان بود كه امام باقر علیه السلام در صحنۀ علمی ظهور یافت و علوم دینی و الهی را فرا راه حقّ جویان قرارداد و با تبیین درست و اصیل دیدگاه دین، جلوۀ زیبایی از دانش و آگاهی و معرفت را ترسیم نمود و انسان های دور افتاده از ساحل را به آب های زلال حقیقت رهنمون شد. او بار دیگر اعجاز علمی نسل كوثر را متجلّی ساخت و گل واژه های علم و آگاهی را از بوستان قرآن و سنّت به دل های حق جو هدیه نموده تا همچنان به عنوان باقرالعلوم آل محمّد بر تارك قرون و اعصار هرچه شكوهمندتر بدرخشد.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 9.
پایه گذاری نهضت بزرگ علمی
سه عامل بسیار مهم سبب شده بود تا ائمه قبل از امام باقرعلیه السلام نتوانند آن گونه كه شایسته آنها است علوم خود را گسترش دهند و قوانین حیات بخش اسلام را به صورت كامل برای مردم بیان كنند. این عوامل عبارتند از:
الف) اوضاع سیاسی: در زمان امامت ائمه پیش از امام باقرعلیه السلام تبلیغات سوئی بر علیه خاندان عترت و طهارت صورت می پذیرفت، چنان كه به دستور معاویه - لعنة الله علیه - بر منابر به امیرالمؤمنین علی علیه السلام دشنام می دادند و چنان بر علیه این خاندان دروغ پردازی می كردند كه بعد از شهادت آن حضرت در محراب نماز، مردم در خارج از كوفه گفتند: مگر او نماز هم می خوانده است. علاوه بر این روابط مردم با این خاندان تحت كنترل شدید حكام بنی امیه بود و پیروان آنان دستگیر و سپس شكنجه و زندانی می شدند و یا به قتل می رسیدند، از این رو شرایط به گونه ای بود كه تبیین احكام و مبانی اسلامی توسط ائمه به آسانی ممكن نبود.
ب) منع كتابت و نقل حدیث: بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام، خلفا و حاكمان، به بهانه حفظ قرآن و مخلوط نشدن آیات الهی با احادیث نبوی و با شعار «كفانا كتاب الله؛ كتاب خدا ما را كفایت می كند»، از نوشتن و نقل احادیث به شدت ممانعت می كردند و هر كس كه حدیثی را نقل می كرد او را توبیخ می كردند، حتی خلیفه دوم احادیثی را كه نوشته شده بود جمع آوری كرد و آنها را سوزاند. (1) این امر سبب شد كه ائمه نتوانند سنت پیامبرصلی الله علیه وآله را برای مردم بیان كنند. این دستور در زمان امام باقرعلیه السلام توسط «عمر بن عبد العزیز» لغو شد و لذا آن حضرت فرصت یافت تا به احیای سنت نبوی بپردازد.
ج) جهل و نادانی مردم: این عامل سبب شده بود كه مردم از چراغهای فروزنده و روشنی بخش بی بهره بمانند به حدی كه وقتی حضرت علی علیه السلام فرمودند: «فاسالونی قبل ان تفقدونی؛ (2) قبل از اینكه مرا از دست بدهید هر چه می خواهید از من سؤال كنید»، سعد بن ابی وقاص گفت: بگو موهای ریش من چقدر است. این جهل و نادانی حسرت تمام اندیشمندان جهان را برانگیخته است كه ای كاش ما مخاطب چنین شخصیت بزرگی بودیم و از محضر او بهره مند می شدیم.
اما در زمان امام باقرعلیه السلام كه اوضاع سیاسی كمی آرامتر شده بود و كتابت و نقل حدیث آزاد شده و مردم تا حدودی به ماهیت پلید حكام بنی امیه پی بردند، آن حضرت بزرگ ترین نهضت علمی جهان اسلام و تشیع را بنا نهادند و عالم اسلام را از علوم سرشار خود سیراب ساختند. در این عصر بود كه تدوین فرهنگ شیعه شامل فقه، تفسیر و اخلاق آغاز شد. این رشد علمی موجب شد كه درباره امام باقرعلیه السلام گفته شود: «ولم یظهر من ولد الحسن والحسین من العلوم ما ظهر منه من التفسیر والكلام والاحكام والحلال والحرام؛ (3) آنچه از دانشهایی همچون تفسیر، كلام، احكام و حلال و حرام از امام باقرعلیه السلام ظاهر گشت از هیچ یك از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام ظاهر نگردید..»
از این رو رجال و شخصیتهای بزرگ علمی آن روزگار از محضر امام باقرعلیه السلام كسب فیض می كردند و شاگردان زیادی در این دانشگاه بزرگ اسلامی تربیت یافتند. شخصیتهایی همچون «جابر بن یزید جعفی.» ، «كیسان سجستانی.» ، «ابن مبارك.» ، «زهری.» ، «اوزاعی.» ، «هشام ابن حكم.» ، «هشان ابن سالم.» و حتی برخی از بزرگان اهل سنت مانند «ابو حنیفه.» ، «مالك.» و «شافعی.» از آثار علمی آن حضرت بهره مند شده و سخنان ایشان را بی واسطه وگاه با چند واسطه نقل نموده اند. همچنین علاوه بر مورخین و محدثین شیعه، بسیاری از مورخین و علمای اهل سنت همچون طبری، بلاذری، خطیب بغدادی، ابو نعیم اصفهانی و زمخشری، سخنان درر بار آن امام بزرگ را بیان نموده اند و در كتب آنها جمله: «قال محمد بن علی.» و یا «قال محمد الباقر» فراوان دیده می شود. (4)
1) الطبقات الكبری، ابن سعد، دارصادر، ج 5، ص 188؛ سیراعلام النبلاء، همان، ج 5، ص 89.
2) نهج البلاغه، خطبه 93.
3) مناقب ابن شهر آشوب، همان، ص 372؛ بحارالانوار، ج 46، ص 294.
4) سیره پیشوایان، همان، ص 307.
مهمترین و بهیادماندنیترین جملهی رهبر انقلاب در سال ۹۶ کدام است؟
به نظر شما مهمترین و بهیادماندنیترین جملهی حضرت آیتالله خامنهای در سال ۹۶ کدام جمله است؟ جملهی مورد نظر خود را در ذیل همین مطلب یا طریق این آدرس ارسال کنید. برای سهولت در انتخاب میتوانید از صفحات «بیانات»، «پیامها» و جستجو، در سایت KHAMENEI.IR عبارت مورد نظر خود را بیابید. نتیجه این نظرسنجی بیست و نهم اسفندماه اعلام خواهد شد.
براي اطلاعات بيشتر اين قسمت كليك نماييد