قصه های قرآنی و تکنیک های تربیتی و آموزشی
عناصر تشکیل دهنده قصه های قرآنی بسیار ارزشمند و پر محتوی هستند، به طوری که مباحثی همچون تربیت توحیدی و خدا محوری، معاد باوری، تربیت انقلابی، تربیت اخلاقی، تربیت اجتماعی و همچنین تربیت عقلانی را می توان در آنها مشاهده کرد، تربیت انقلابی را می توان در تلاش های مجاهدانه پیامبران الهی برای سرنگون کردن طغیانگران و مستکبرانی همچون نمرود و فرعون ها مشاهده کرد.
قرآن کریم آخرین و یگانه کتاب آسمانی است که برنامه های تربیتی و آموزشی آن ضامن سعادت جامعه بشری است، کتابی که در خود گوهرهای ناب زندگی سعادت بخش را به همراه دارد، و تکنیک های صحیح تربیتی و آموزشی را در پیش روی فرهیختگان و جویندگان هدایت وحیانی قرار می دهد،[1] فقط باید هوشمندانه و مشتاقانه برای فراگیری آموزه های آن قدم برداشت و معارف و زیبا و الهی آن را با قوت دریافت کرد و در زندگی فردی و اجتماعی خود آنها را به کار بست. «وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصیلاً لِکُلِّ شَیْءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها؛[2] و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتیم؛ و بیانى از هر چیز کردیم پس آن را با جدّیت بگیر! و به قوم خود بگو: به نیکوترین آنها عمل کنند! (و آنها که به مخالفت برخیزند، کیفرشان دوزخ است؛)».
تکنیک های تربیتی و آموزشی قرآن کریم
یکی از سؤالات کاربردی و مهمی که ذهن پژوهشگران علوم تربیتی و مباحث قرآنی را به خود جلب کرده، تکنیک ها و مدهای تربیتی است که قرآن کریم در پیش روی افراد قرار داده است، به عبارتی این کتاب آسمانی و وحیانی با شیوه و راهکارهای بسیار زیبا انسان ها را به سوی خوبی ها و پرهیز از زشتی ها دعوت کرده است، حال جای این سؤال باقی است که مدل های قرآن کریم در این خصوص کدامند؟ در سلسله مقالاتی سعی داریم به این پرسش کاربردی اشاره کنیم.
تکنیک قصه گویی و داستان پردازی
یکی از زیباترین و جذاب ترین راه ها و تکنیک های تربیتی قرآن کریم بهره گیری از اسلوب قصه گویی و داستان پردازی است. راهکار بسیار جذاب و شگفت انگیزی که در تمام رده های سنی و شغلی اثر بخشی حیرت آوری داشته است.«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَص[3] ما بهترین سرگذشت ها را از طریق این قرآن- که به تو وحى کردیم- بر تو بازگو مى کنیم». ولی قصه و داستان های قرآنی با سایر قصه های رایج اجتماعی متفاوت است، چرا که از حیث ساختار، محتوا، اهداف، اجزاء و نکات تربیتی از چنان غنا و استحکامی برخوردار است که حیرت انسان را برمی انگیزد.
مولودي/از باب الجواد تا باب المراد
در ادامه مديحه سرايي زيباي سيدمجيد بني فاطمه را مشاهده فرماييد
ولادت جواد آل الله مبارك باد
ماه رجب خوش به حال چه کسانی است؟
مرحوم آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) در یکی از سخنرانیهای خود به مناسبت ماه رجب میفرماید: خداوند در آسمان هفتم فرشتهای دارد به نام داعی. زمانی که ماه رجب فرا میرسد، این ملک هر شب تا صبح ندایی میدهد که ….
ماه رجب خوش به حال چه کسانی است؟
به گزارش جهان نيوز به نقل از فارس، مرحوم آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) در یکی از سخنرانیهای خود به مناسبت ماه رجب، به موضوع «مَلَک داعی» پرداخت که در ادامه میخوانید:
در روایتی از پیغمبر اکرم داریم که حضرت فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فٖی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی»؛ خداوند در آسمان هفتم فرشتهای را قرار داده است که به او گفته میشود داعی، «فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُرَجَبٍ یُنَادِی ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَةٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ»؛ زمانی که ماه رجب فرا میرسد، این ملک هر شب تا صبح ندا میدهد، «طُوبَى لِلذَّاکِرِینَ»؛ خوشا به حال کسانی که خداوند را یاد میکنند! «طُوبَى لِلطَّائِعِینَ»؛ خوشا به حال کسانی که مطیع خدا هستند، «وَ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى»؛ خداوند میفرماید، «أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی»؛ من همنشین کسی هستم که با من بنشیند، «وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی»؛ و من مطیع کسی هستم که مرا اطاعت کند.
آنچه به تو امر میکنم انجام بده تا آنچه را تو از من میخواهی، انجام بدهم، «وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی»؛ کسی که از من طلب آمرزش کند را میآمرزم، «الشَّهْرُ شَهْرِی»؛ این ماه، ماه من است، «وَ الْعَبْدُ عَبْدِی»؛ و این بنده، بنده من است، «وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِی»؛ رحمت هم رحمت من است، «فَمَنْ دَعَانِی فٖی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ»؛ هر کس مرا در این ماه بخواند، جوابگوی او هستم، «وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ»؛ کسی که از من درخواست کند، به او عطا میکنم، «وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ»؛ اگر از من طلب راهنمایی و هدایت کند، او را راهنمایی میکنم، «جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی»؛ من این ماه را ریسمانی بین خود و بندگانم قرار دادم، «وَ فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَی»؛ هر کس به این ماه اعتصام بجوید به من میرسد. تمام اینها گویای یک معنا است و آن اینکه خداوند میخواهد رابطه بین او و بندهاش حفظ شود. بزرگی و کرامت او اقتضا میکند که نگذارد رابطه بندهاش حتّی بهخاطر گناه و یا جهالت با او قطع شود.
جهان نيوز
طرح گرافيكي/هرچه بيشتر؛بهتر
معرفی کتاب | امام محمدتقی جوان ترین ستاره امامت
حضرت امام محمدتقی جوادالائمه علیه السلام ، امام نهم شیعیان سال ۱۹۵هجری قمری در مدینه متولد شدند.
دوران کودکی امام جواد علیه السلام از دوران شیرخوارگی تا زمانی که در سن هفت سالگی به امامت رسیدند، با حوادث گوناگونی آمیخته بود. با شهادت امام رضا علیه السلام و به امامت رسیدن امام جواد علیه السلام در سن کودکی، یکی از موضوعاتی که حتی برخی از یاران امام هشتم را دچار شک و تردید کرد، کم سن و سالی امام جواد علیه السلام برای مقام امامت بود. به همین دلیل در مواردی امام رضا علیه السلام و در موارد دیگری، خود امام جواد علیه السلام به تبیین آن پرداختند و به شبهه ها پاسخ گفته اند.
اگرچه امام جواد علیه السلام نسبت به سایر امامان در سن بسیار کمی به امامت رسیدند، اما دوران هفده ساله امامت ایشان، دورانی نسبتاً طولانی و پر حادثه بود.
امام جواد علیه السلام به دلیل قابلیت، لیاقت و بهره مندی از موهبت الهی، از جایگاهی رفیع در پیشگاه خداوند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، پدر بزرگوارشان و تمام کسانی که بهره ای از شناخت امام علیه السلام دارند، برخوردار بودند. اگرچه دشمنان دین و حاکمان معاصر امامان معصوم همواره در مقام توطئه، سرکوب و تحقیر آنان بودند، اما حقانیت، صداقت و نورانیت امامان شیعه پیوسته نقشه های دشمنان را خنثی و بی تأثیر می ساخت و در برخی موارد، حتی دشمنان تحت تاثیر وجود پر برکت آنان قرار می گرفتند.
امام جواد علیه السلام با هوشمندی و درایت در برخورد با حاکم ستمگر عباسی، مامون که قاتل پدرشان امام رضا علیه السلام بود، به گونه ای عمل کردند که مامون نیز افتخار خویش را در انتخاب او برای ازدواج با دخترش، ام فضل(لبابه) می دید. در دوران زندگی مشترک امام جواد علیه السلام با ام فضل(تا هنگام شهادت) حوادث گوناگونی اتفاق افتاد.