با امامیم یا بَر امام ؟
گاهی با خودم فکر می کنم که آیا ما شیعیانی که امروز ادعای دوستی، محبت و پیروی اهل بیت را داریم، به امامان مظلوم خود خیر می رسانیم یا شر؟ خیرمان بیشتر است یا شر؟ اصلا خیری داشته ایم؟!…
« بسم الله الرحمن الرحیم »
کاروان اسرای اهل بیت وقتی به کوفه رسید، امام زین العابدین، حضرت زینب و برخی دیگر از خاندان امام حسین برای مردم سخنرانی کردند که شرح آن در مقاتل و کتاب های مختلف آمده است. مردم با شنیدن این سخنان تحت تاثیر قرار می گرفتند و به گریه می افتادند تا جایی که به امام سجاد گفتند: ای فرزند رسول خدا ما فرمانبرداریم! فرمان بده تا بجنگیم! امام در پاسخ گفتند: هیهات! ای بی وفایان مکار. میان ما و شما، شهوات حائل آمده. می خواهید با من همان کنید که با پدرانم کردید؟
امام سجاد در ادامه سخنانشان جمله ای خطاب به مردم کوفه گفتند که عجیب و عبرت آموز است: «خواهش من این است که نه با ما باشید و نه بر ما!» به عبارت دیگر، ما را به خیر تو امیدی نیست، شر مرسان.
اکثریت مردم کوفه شیعه بودند. مرید و محب اهل بیت. پیرو مذهب دیگری نبودند. سالها با امیرالمومنین و فرزندانش مانوس و همدم بودند. اما سرنوشتشان چه شد؟ چرا امام به آنها چنین هشداری دادند؟
گاهی با خودم فکر می کنم که آیا ما شیعیانی که امروز ادعای دوستی، محبت و پیروی اهل بیت را داریم، به امامان مظلوم خود خیر می رسانیم یا شر؟ خیرمان بیشتر است یا شر؟ اصلا خیری داشته ایم؟!
در این مطلب می خواهم به یک مورد از شرهای خودمان اشاره کنم که معمولا آن را خیر و محبت نسبت به اهل بیت می پنداریم! البته حرف زدن درباره این مساله، مثل راه رفتن روی لبه تیغ می ماند. آدم باید مراقب باشد که دچار افراط و تفریط نشود.
از قدیم در گوش ما خوانده اند که با دستگاه امام حسین شوخی نکنید! دستگاه امام حسین، اینجا، یعنی عزاداری ها، عزاداران، سنت ها، سبک ها، هیات ها، رویه ها و عادات مختلف. کار به جایی رسید که به نام امام حسین و به بهانه عزاداری، دست به هر کاری زدند اما کسی جرات نقد آن را نداشت. شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی نقل می کند که روزی مرحوم آیت الله بروجردی، بزرگان هیات های مذهبی قم را جمع کردند تا درباره برخی رسوم غلط تذکر بدهند، اما آنها رک و پوست کنده به مرجع بزرگ شیعیان گفتند که ۳۶۴ روز از شما تقلید می کنیم ، این یک روز را نه!
باز هم به قول شهید مطهری، انگار امام حسین دستگاهی مقابل دستگاه خدا برپا کرده که دقیقا همه آنچه که در دستگاه خدا ممنوع و حرام است، اینجا آزاد است و حلال! و سالها به این بهانه که با دستگاه امام حسین کاری نداشته باشید، دهان ها را بستند و اجازه دادند که هر خرافه و بدعتی به نام عزاداری ثبت شود؛ و شیعه که قرنها افتخارش، عقل و حکمت و معارف و عرفانش بود، امروز به خرافه پرستی و بدعت و قمه زنی و تیغ زنی و گل مالی معروف شده! کافیست سری به سایتهای مختلف وهابی و غربی بزنید تا ببینید عاشورای شیعیان، برای آنها یعنی چه؟ (به عنوان مثال رویترز گزارش تصویریش را به عکسهایی از قمه زنی و تیغ زنی افغانستان و پاکستان و هندوستان و لبنان و عراق اختصاص داده)
استدلال و منطق برخی آدمها این است که معیار ما، رسانه های وهابی نیست و اگر قرار باشد به حرف آنها توجه کنیم، باید بسیاری از عقاید خود را هم کنار بگذاریم. اما این حرف غلطی است. اولا چرا رسانه های ضدشیعی ملاک نباشند؟ وقتی دشمنان شیعه از چیزی سوءاستفاده می کنند و دائما از آن برای کوبیدن، مسخره کردن و تهمت زدن استفاده می کنند، چرا نباید برای شیعیان مهم باشد؟
ثانیا آنچه که ملاک و معیار نیست و نباید باشد، اظهار نظر دشمنان درباره اصول و فروع دین است. یعنی هیچ مسلمانی بخاطر تهدید و تمسخر دشمنان، نمی تواند اصول و فروع دینش را کم یا زیاد کند. اما مگر سبک های عزاداری و قمه زنی و تیغ زنی و گل مالی و در گل خوابیدن هم جزو اصول و فروع دین ماست؟ اینها سنتهایی هستند که درست یا غلط، در طول سالها و قرنها به عقاید ما اضافه شده اند. رد پای بسیاری از این اعمال، نه در روایات و احادیث ما دیده می شود و نه با عقل جور در می آید.
ثالثا شاید پنجاه سال پیش، انجام این قبیل اعمال، ضرری به حال مذهب نداشت، اما امروز که عکسها و تصاویر این سنتها به سرعت در دنیا پخش می شود، قطعا به ضرر مذهب و دین ماست. (به خدا قسم که باید به وهابیون و تکفیری ها حق داد که با دیدن این تصاویر، ما را متهم کنند!)
بنابراین نمی توان خود را به جهالت زد و ادعا کرد که ما کار خودمان را می کنیم و به حرف و حدیث دیگران کاری نداریم. امامان شیعه، گاه برای زنده ماندن اصل دین، از حق شرعی و الهی خود هم می گذشتند، امام حسین برای اصلاح امت جدش و تسلیم نشدن در برابر انحرافات، از جان خود، فرزندان، اهل بیت و یارانش گذشت، اما ما؟! ما عزاداری آن امام را به انواع و اقسام انحرافات و بدعتها آلوده کردیم. امامی که تا نفس آخر، عزیز بود و تن به ذلت نداد، در عزاداری های ما ذلیل و حقیر شد…
عزاداری قرار بود راهی باشد برای زنده نگه داشتن آن پیام، آن هدف، آن عظمت، شجاعت، ایثار (البته به همراه احساسات و عواطف) عزاداری وسیله بود اما امروزه هدف شده برای آنهایی که می خواهند انرژیشان را در هیات تخلیه کنند! وقتی عزاداری فی نفسه هدف شد، عزاداران به جای آنکه درباره آن هدف عالی و غایی بیندیشند، فکر و ذکرشان درگیر لخت شدن یا نشدن در هیات می شود و مسائلی از این قبیل!
خلاصه اینکه اصلاح این اشتباهات و اشکالات، جرات، شهامت و شجاعت می خواهد. شهید مطهری پیش از انقلاب چنین جرات و شهامتی را داشتند. انگ ها و تهمت ها را به جان خود خریدند و در سخنرانی هایشان به انحرافات و بدعتها اشاره کردند. بعد از انقلاب البته وضعیت کمی بهتر شد. مخصوصا با رویه امام و فتواهای رهبری و برخی مراجع عظام تقلید. مساله قمه زنی سالهاست که از شهرها و روستاها برچیده شده (جز در نقاط خاصی که معمولا از سر لجاجت انجام می شود!) اما بدعتها و خرافات فقط در قمه زنی خلاصه نمی شود، امروزه برخی مراسم های به ظاهر سنتی و عادی هم (که گاه از صداوسیما پخش می شود) بدعت و خرافه و وهن مذهب است و خاصیت دیگری ندارد.
برگرفته از آهستان