شرح دعای روز نوزدهم | گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه چيست؟
براى بهره گيرى بيشتر از بركات مادّى و معنوى ماه مبارك رمضان ، نبايد تنها به روزه گرفتن اكتفا كرد، بلکه بايد از گناهان اجتناب نمود و با خودسازى و مراقبت و دورى از آلودگى ها، جان خويش را در معرض وزش نفحات رحمانى و عنايات ويژه سبحانى قرار داد.
دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
«اللهُمَّ وَفِّرْ فيهِ حَظّى مِنْ بَرَكاتِهِ، وَسَهِّلْ سَبيلى الى خَيْراتِهِ، وَلاتَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَناتِهِ، يا هادِياً الَى الْحَقِّ الْمُبينِ ؛ خدايا در اين روز بهره ام را از بركاتش فراوان گردان، و راهم را به نيكى هايش آسان كن، و از پذيرش فضايل آن محرومم مكن، اى هدايت كننده به سوى حقيقت آشكار». [1]
تشریح کلام امام صادق علیه السلام دربارۀ اهمیت روزۀ ماه مبارک رمضان و تبیین الزامات بهره گیری از آثار و برکات آن ماه عظیم، مفهوم شناسی «حسنه» و نسبت آن با مفهوم ایمان از جمله مهمترین فرازهای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان به شمار می آید.
ضرورت شناخت ماه خدا
خوشبخت و سعادتمند كسانى هستند كه ارزش والاى اين ماه را بشناسند و از بركاتِ بى پايان آن بهره گيرند و مشكلات معنوى و مادّى خود را به بركت روزه ها و عبادات در اين ماه حل كنند.[2]
زیبایی شناسی کلام امام صادق علیه السلام دربارۀ روزه
امام صادق عليه السلام در روایتی مى فرمايند:«نَوْمُ الصَّائِمِ عِبادَةٌ وَ صَمْتُهُ تَسْبيحٌ وَعَمَلُهُ مُتَقَبَّلٌ وَدُعاؤُهُ مُسْتَجابٌ ؛ خواب روزه دار عبادت، و سكوتش تسبيح و عملش پذيرفته و دعايش مستجاب است».[3]،[4]
تأمل در کلام نورانی آن حضرت نشان می دهد وقتى خواب روزه دار عبادت باشد بيدارى او به طريق اولى عبادت خواهد بود.[5]هم چنین اگر سكوت فرد روزه دار تسبيح است؛ ذكر و تسبیح فرد روزه دار به طريق اولى فضيلت است.[6]
خداوند كه ميزبان ما در اين ماه است چون رحمتش عام و بىپايان است هميشه آماده پذيرايى مىباشد و عمل ناچیز مان را می پذیرد[7]؛ اجابت دعا نیز از آن جهت است که شخص روزه دار حضور قلب بيشترى دارد و هر چه توجّه انسان به خداوند بيشتر باشد ضريب اجابت دعايش هم بالاست.[8]
گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه چيست؟
براى بهره گيرى بيشتر از بركات مادّى و معنوى ماه مبارك رمضان ، نبايد تنها به روزه گرفتن اكتفا كرد،[9]بلکه بايد از گناهان اجتناب نمود و با خودسازى و مراقبت و دورى از آلودگى ها، جان خويش را در معرض وزش نفحات رحمانى و عنايات ويژه سبحانى قرار داد.[10]
باید دانست براى رسيدن به رشد و تعالی و كمال مطلوب، همه اسباب و وسائل در این ماه مبارک آماده است.[11] لیکن متأسفانه بسيارند كسانى كه به ظاهر در مسير اطاعتند ؛ ولى بر اثر سستى و كاهلى، نتيجه مطلوبى از روزه داری عايدشان نمى شود.[12]
خداوند؛ منشأ خیر و نیکی
ريشه تمام خيرات و بركات ، ذات پاك حق تعالى است،[13]چرا که انواع نعمت هاى الهى، که در زمين و آسمان، در خلقت بشر، و در دنيا و آخرت آمده است، همه[14] از وجود پر بركت پروردگار افاضه مى شود.[15]
لیکن برخی غافلان به غير خدا توجه می کنند و براى حل مشكلات و دفع زيان و ضرر و جلب منفعت به معبودهاى ساختگى پناه مى برند، حال آنکه تا جز به خدا دل نبندیم و جز او را مبدء خير و بركت و نجات، در اين عالم نشناسیم، نمی توانیم در طريق مسير معرفة اللّه گام نهیم و به مقصدنهایی نایل آئیم.[16]
حسنه چیست؟
«حسنه»مفهوم وسيعى دارد كه همه اعمال نيك را در بر مى گيرد، از جمله ايمان به خدا و پيامبر اسلام و ولايت ائمه (ع) كه در رأس هر كار نيك قرار دارد و مانع از آن نيست كه اعمال صالح ديگر نيز در مفهوم این واژه جمع باشد.[17]
شرط قبولی اعمال
شرط قبولى اعمال «ايمان» است،كه نشانه آن اطاعت از فرمان خدا و رسول اوست؛ زیرا شرك موجب حبط اعمال است.[18]
از سوی دیگر وقتى انسان ولايت خداوند و رسولش را پذيرفت، ديگر خودسرانه و با هوى و هوس كار نمى كند، بلكه سعى مى كند در خط ولايت حركت كند؛ زيرا اعمال نيك داراى شرايط، موانع، مقدّمات و مقارناتى است كه اگر طبق نظر امامان معصوم عليهم السلام انجام نشود عمل نيك منظور نخواهد شد.[19]
سخن آخر: (گونهشناسی هدایت الهی)
واژه هادی در فراز پایانی دعا، به عنوان يكى از صفات افعال الهى؛ اشاره به مسأله راهبرى هدایت الهی در تمام شئون حيات مادى و معنوى، ظاهرى و باطنى، تكوينى و تشريعى است.[20]
پی نوشت:
[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.
[2] همان ؛ ص696.
[3] بحارالانوار، ج 96، ص 253؛ الفقيه، ج 2، ص 64؛ روضة المتّقين، ج 3، ص 230.
[4] گفتار معصومين(ع) ؛ ج 2 ؛ ص122.
[5] همان؛ص123.
[6] همان.
[7] گفتار معصومين(ع) ؛ ج2 ؛ ص122
[8] همان.
[9] كليات مفاتيح نوين ؛ ص696.
[10] همان ؛ ص696.
[11] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 7 ؛ ص631.
[12] همان ؛ ج 10 ؛ ص320.
[13] تفسير نمونه، ج 23، ص: 187.
[14] همان ؛ ص186.
[15] همان؛ ص 187.
[16] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج3 ؛ ص129.
[17] تفسير نمونه، ج 15، ص: 573.
[18] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 4 ؛ ص242.
[19] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص319.
[20] پيام قرآن، ج 4، ص: 410
سحری سهوی بعد اذان
فلسفه احیا گرفتن شبهای قدر چیست؟
پرسش
آیا احیا گرفتن در شب قدر به سبب شهادت حضرت علی(ع) است؟ یا به سبب نزول قرآن در شب قدر؟ اگر دوم است چرا بیدار میمانیم؟ چرا امام علی(ع) را در یکی از شبهای قدر به شهادت رساندند؟
پاسخ اجمالی
شب قدر، یکی از زمانهای مهمی است که در قرآن بسیار مورد تأکید قرار گرفته و مقام و جایگاه والایی برای آن گفته شده است. در سوره قدر، علت اهمیت و جایگاه ویژه این شب، نزول قرآن[1] و نزول فرشتگان،[2] بیان شده است. قرآن این شب را سر تا سر مملوّ از سلامت معرفی کرده است.[3] همچنین در این شب، سرنوشت انسانها تعیین میشود.[4] به جهت تعیین سرنوشت انسانها در این شب و وجود خیرات و برکات فراوانی که بیارتباط با نزول فرشتگان و روح نیست، احیای این شب و بیدار ماندن و انجام عبادات مورد سفارش قرار گرفته است. نقل شده است: «پیامبر گرامی اسلام(ص) شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، خانواده خود را از خواب بیدار میکرد و بر صورت کسانی که خواب بودند آب میپاشاند». در احوال حضرت فاطمه زهرا(س) نیز نقل شده است: «ایشان نمیگذاشت کسی در این شب بخوابد. او به همین مقصود، به خانواده خود غذای کم میداد و از روز قبل آن، خود را برای آن شب آماده میکرد و میفرمود: محروم و بیبهره کسی است که از خیر و برکت این شب محروم بماند».[5]
با توجه به آیات قرآن و روایاتی که درباره شب قدر وارد شده، چنین به دست میآید که نزول فرشتگان و روح، در شب قدر هر سال اتفاق میافتد. در این شب، امور مربوط به یک سال آینده، توسط فرشتگان در زمان پیامبر بر خود ایشان و بعد او بر جانشینان بر حقش که حضرت علی(ع) و یازده فرزند معصوم او است نازل شده و اکنون نیز بر امام زمان(ع) نازل میشود.[6]
بنابراین، شهادت امام علی(ع) در یکی از شبهای قدر، علت احیای این شب نیست، هر چند که وقوع این حادثه در شب قدر، بر اهمیت این شب افزوده است.
شهید مطهری درباره علت به شهادت رساندن امام علی(ع) در شبهای قدر میگوید: «ابن ملجم یکى از آن نه نفر زُهّاد و خشکه مقدسهاست که میروند در مکه و آن پیمان معروف را میبندند و میگویند همه فتنهها در دنیاى اسلام معلول سه نفر است: على، معاویه و عمرو عاص. ابن ملجم نامزد میشود که بیاید على(ع) را بکشد. قرارشان کِى است؟ شب نوزدهم ماه رمضان. چرا این شب را قرار گذاشته بودند؟ نادانى را ببین! اینها شب نوزدهم ماه رمضان را قرار گذاشتند، گفتند چون این عمل ما یک عبادت بزرگ است، آنرا در شب قدر انجام بدهیم که ثوابش بیشتر باشد».[7]
[1]. قدر، 1.
[2]. قدر، 4.
[3]. قدر، 5.
[4]. دخان، 4.
[5]. ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، ج 1، ص 282، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 247، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 16، ص 612، تهران، صدرا.
اعمال شب قدر و فضیلت آن
شب قدر از شبهای مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سورهای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است.
در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمیرسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسانها و روزیها، عمرها و امور دیگر مشخص میشود. ملائکه در این شب بر زمین فرود میآیند، نزد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میروند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه میدارند. شبزندهداری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.
چه کنیم که شب قدر پر باری داشته باشیم؟
باید شخص با عالم معنا ارتباط برقرار کند و با اعتقاد استوار و پیش آگهی از ویژگی های این شب شریف و با بهره گیری از ادعیه ملکوتی معصومان (علیهم السلام) که در این شب ها وارد شده، دست نیاز به جانب خدای بی نیاز دراز کند و حاجت بطلبد. حال به گزیده ای از اعمال توصیه شده در این شب و حکمت آن نظری می افکنیم.
آمادگی قبلی برای درک شب قدر
مرحوم ملکی تبریزی درباره آمادگی قبلی برای درک شب قدر چنین می گوید: «سالک باید از قبل، خود را آماده سازد و مقدمات عبادت در چنین شبی را فراهم آورد؛ مثلاً باید در طول سال، جای مناسب، پوشاک مناسب و طاهر، عطر مناسب و دعاهای خاص این شب را آماده کند و برای سخن گفتن با مولایش کلمات پرشور و عمیقی برگزیند. او باید از قبل در پی شناسایی مستحقانی باشد تا در این شب به آنان صدقه بدهد».1
غسل
اولین اعمال این شب ها غسل است که بهتر است مقارن غروب آفتاب انجام شود. با شست و شوی بدن، مۆمن خود را برای حضور پرنشاط و سالم در مجامع عمومی و ملاقات با اهل ایمان آماده می کند. امام كاظم (علیه السلام) فرموده است: «هر كس شب قدر غسل كند و تا طلوع سپیده، شبزندهدارى كند، از گناهان خود بیرون مىرود».2
احیا و شب زنده داری
بیدار ماندن و شب های قدر را به عبادت سپری کردن، جمله اعمال سفارش شده در این شب ها است. حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) در این باره می فرمایند: «اگر نتوانستی شب های دیگر را به احیا بگذرانی، کوشش کن احیا و شب زنده داری شب بیست و سوم را از دست ندهی». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودهاند: «هر كس از روى ایمان و براى رضاى خدا شب قدر را شب زنده دارى و عبادت كند، خداوند خطاهاى گذشتهاش را مىآمرزد»3
نکته مهمّی که درباره شب های احیا باید مورد توجه مۆمنان قرار گیرد، این است که باید شب را تا سپیده صبح به عبادت و دعا بگذرانیم؛ دیگر آن که به بیداری چشم قناعت نکنیم؛ زیرا آنچه مهم است بیداری دل و آگاهی و بصیرتی است که انسان را در محضر فرشتگان آسمانی، سزاوار فیض و رحمت می کند و پاداشِ نیک الهی را به همراه دارد.
به عشق آقا امام حسن ع بفرما نان صلواتي..
مقام معظم رهبري حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالي: «یک درس رمضان، سخت گرفتن بر خود و انفاق به دیگران است. انسان چقدر لذت میبرد که میبیند در شب ولادت امام مجتبی علیهالسلام بالای سر یک نانوائی تابلو زدهاند که امشب به عشق امام حسن علیهالسلام، نان از این نانوائی صلواتی است.» ۸۶/۰۷/۲۱
راهکاری برای صیقل دل
نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در روایتی به بیان راهکاری برای صیقل دل پرداختند.
قال رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله:
إنّ هذه القلوب تصدأ كما يصدأ الحديد قيل فما جلاؤها قال ذكر الموت و تلاوة القرآن.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اين دل ها نيز همانند آهن زنگار مى بندد. عرض شد: اى رسول خدا! صيقل دهنده آن چيست؟ فرمود: یاد مرگ و تلاوت قرآن.
بحارالانوار، ج 32، صفحه 342
اخلاق کریمانه
فَعَلَيكُم بِمِثْلِ هَذِهِ الْأَخْلَاقِ الْكَرِيمَةِ، إِنْ اَطَقْتُمُوهَا
ترجمه و شرح
«بر شما باد که به همانند این اخلاق کریمه آراسته شوید، اگر به تحصیل آن توانمندید».
در پایان این حدیث شریف، امام علیه السلام این صفات برجسته را از اخلاق کریمه میداند و به طور مستقیم از مخاطب خود میخواهد تا بکوشد این اخلاق کریمه را در خود پدید آورد و بدان متلبّس شود. با این حال آن حضرت آگاه است که تحصیل همۀ این کمالات، خارج از توان همگان است. بنابراین، با عبارت «اِن اطقتموها» دشواریِ تحصیل همۀ این کمالات را خاطرنشان میشود و درحقیقت تذکر میدهد که مجاهده و تلاش خستگیناپذیر، شرط دستیابی به این فضایل اخلاقی و رسیدن به شایستگیِ برادری با امام معصوم است و در عین حال با پذیرش احتمال ناتوانی برخی افراد در تحصیل همة آن کمالات، در حقیقت از ناامیدی آنان در تلاش برای تحصیل اخلاق کریمانه جلوگیری کرده است.
فإن لَمْ تُطِيقُوهَا كُلَّهَا فَأَخْذُ الْقَلِيلِ خَيْرُ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ
ترجمه و شرح
«پس اگر توان تحصیل همۀ این صفات پسندیده را ندارید، تحصیل مقدار کمی از خوبیها بهتر از ترک همۀ آن است».
شاید این بیان امام حسن مجتبی علیه السلام مبنای قاعدهای اصولی است. گرچه پیشازآن، برای این قاعده مبنای عقلایی نیز میتوان قایل بود. از این قاعده با عبارت «المَیسورُ لایُسقطُ بِالمعسورِ» و نیز با عبارت «مالایُدرَک کُلُهُ لایُترَک کُلُهُ» یاد میشود. عبارت نخست یعنی «به بهانۀ سختی، مقدار ممکن ساقط نمیشود» و عبارت دوم یعنی «آنچه تمامش دستیافتنی نیست، تمامش ترک نمیشود»؛ یعنی به هر مقدار که در دسترس است، باید بدان دست یافت و به بهانۀ دستنایافتنی بودن تمام یک چیز، نباید از بعض آن، که دستیافتنی است، چشم پوشید و صرف نظر کرد.
سوال هایی خواندنی و جواب هایی خواندنی تر
روزى یك نفر از بلاد روم خدمت امام علىّ علیه السلام وارد شد و اظهار داشت : من یك نفر از رعیّت تو و از اهالى این شهر هستم .
حضرت فرمود: خیر، تو از رعیّت من و از اهالى این شهر نیستى؛ بلكه تو از سوى پادشاه روم آمده اى و او چند سؤال براى معاویه فرستاده است و چون معاویه جواب آن ها را نمى دانست به من ارجاع شده است .
آن شخص اظهار داشت : بلى ، صحیح فرمودى ، معاویه مرا به طور محرمانه نزد شما فرستاد تا جواب مسائلم را از شما دریافت دارم ؛ و این موضوع را كسى غیر از ما نمى دانست .
پس از آن امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام فرمود: آنچه مى خواهى از این دو فرزندم سؤ ال كن كه جواب كافى دریافت خواهى داشت
آن شخص گفت : از آن كسى كه موهاى سرش تا روى گوشهایش آمده - حسن مجتبى علیه السلام - سؤال مى كنم .
امام حسن مجتبى علیه السلام در این موقع به پاسخ سؤ ال ها پرداخت و فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت است ، آنچه با چشم خود دیدى حقّ و آنچه شنیدى باطل است
و چون آن شخص رومى نزد امام حسن مجتبى علیه السلام آمد، پیش از آن كه سخنى مطرح شود، حضرت به او فرمود: آمده اى تا سؤال كنى : فاصله بین حقّ و باطل چیست ؟
و بین زمین و آسمان چه مقدار فاصله است ؟
و بین مشرق تا مغرب چه مقدار مسافت است ؟
و قوس و قزح - رنگین كمان - چیست ؟
و خنثى به چه كسى گفته مى شود؟
و آن ده چیزى كه یكى از دیگرى محكم تر و سخت تر مى باشند كدامند؟
مرد رومى با حالت تعجّب گفت : بلى ، سؤ ال هاى من همین ها مى باشد.
امام حسن مجتبى علیه السلام در این موقع به پاسخ سؤ ال ها پرداخت و فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت است ، آنچه با چشم خود دیدى حقّ و آنچه شنیدى باطل است .
فاصله بین زمین و آسمان به اندازه دعاى مظلوم بر علیه ظالم است و نیز تا جائى كه چشم ببیند.
همچنین فاصله بین مشرق تا مغرب به مقدار سرعت گردش و حركت خورشید در یك روز خواهد بود.
و امّا قوس و قزح : قوس علامتى است از طرف خداوند رحمان براى در اءمان ماندن موجودات زمین از غرق شدن و دیگر حوادث مشابه آن ؛ و قزح نام شیطان است .
و امّا خنثى به شخصى گفته مى شود كه معلوم نباشد مرد است یا زن ، كه اگر هیچ نشانه اى نداشته باشد، یا هر دو نشانه را موجود باشد به او گفته مى شود: ادرار كن ، پس اگر ادرارش به سمت جلو یا بالا بود مرد است و در غیر این صورت در حكم زن خواهد بود.
و امّا جواب آن ده چیز - به این شرح است - :
خداوند متعال سنگ را آفرید و به دنبالش آهن را به وجود آورد كه همانا آهن سنگ را قطعه قطعه مى كند.
و سپس آتش را آفرید كه آهن را گداخته و آب مى نماید.
و سخت تر از آتش آب است كه آتش را خاموش مى كند.
و از آب شدیدتر، ابر مى باشد كه آن را حمل و منتقل مى كند.
و از ابر نیرومندتر باد خواهد بود كه ابر را به این سو، آن سو مى برد.
و از باد قدرتمندتر آن نیروئى است كه باد را كنترل مى كند.
و از آن شدیدتر ملك الموت - عزرائیل - است كه جان همه چیز را مى گیرد؛ و مى میراند.
و از آن مهمّتر خود مرگ است كه جان عزرائیل را نیز مى رباید.
و از مرگ محكم تر، و نیرومندتر مشیّت و اراده الهى است كه مرگ را برطرف مى نماید - و در روز واپسین ، مردگان را زنده مى گرداند .
منبع: بحارالانوار ج 43، ص 326، ح 5؛ الخرایج و الجرایح، ج 2، ص 572، ح 2. (نقل از کتاب « چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبى علیه السلام»، عبداللّه صالحى تبیان)
به شیوه حضرت یوسف(علیهالسلام) دعا کنیم!
جمال یوسف علیه السلام
در اینکه چهره یوسف علیه السلام زیبا بود حرفی نیست؛ همان چهره ای که وقتی زنان دیدند ، دست خود را به جای میوه بریدند و گفتند:
حَاشَ لِلّهِ مَا هَـذَا بَشَرًا إِنْ هَـذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِیمٌ ؛منزه است خداوند، این بشر نیست، این جز فرشتهاى بزرگوار نیست.[1] اما آنچه او را یوسف قرآن کرد صفات اخلاقی فوق العاده او بود؛ نه چهره دلربایش.
جمال یوسف علیه السلام در این است که در تمام این آمد و شدها هیچ گاه آن ظلمی را که برادران جفاکار در حقش کردند ، به رویشان نیاورد و همواره از خدا و لطف و رحمت بی انتهایش سخن گفت.
در جریان کشف جام سلطان از بار بنیامین، در حضورش به او تهمت دزدی زدند و گفتند: اگر این پسر، دزدى كرده چیز عجیبى نیست؛ چرا كه برادرش (یوسف) نیز قبلاً مرتكب چنین كارى شده بود (قَالُواْ إِن یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ).
اما یوسف علیه السلام در چنین فضای سخت و جانسوز هم ، لب به توبیخ برادران نگشود و تنها در دل، آنها را سرزنش کرد (فَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فِی نَفْسِهِ وَلَمْ یُبْدِهَا) و با خود گفت: منزلت شما بدتر است [كه ظاهرتان نشان مىدهد] و خدا به آنچه بیان مىكنید، داناتر است (أَنتُمْ شَرٌّ مَّكَانًا وَاللّهُ أَعْلَمْ بِمَا تَصِفُونَ). (آیه 77)
آنجا هم که برادران، او را می شناسند و ابراز شرمندگی می کنند، او نه تنها حرفی که بوی طعن و سرزنش بدهد بر زبان جاری نمی کند؛ به گونه ای با آنان سخن می گوید که گویا ایشان اصلاً خطایی نکرده اند؛ به آنها می گوید: هیچ ملامتی بر شما نیست (لاَ تَثْرَیبَ عَلَیْكُمُ). (آیه 92)