چرا مردم خسته نمی شوند؟
حمایتی که این روزها مردم از رهبرشان کردند نتیجه ی یک اعتماد چند صد ساله به نهاد دین و روحانیت است. آن ها خوب می دانند که علمای راستین دین همیشه مانند سپری در مقابل دشمنان داخلی و خارجی بوده اند. حتی اگر در مواردی دستورات مراجع دینی به مذاقشان خوش نیاید، باز هم به آنان اعتماد می کنند چرا که می دانند این راه، راهی نیست که به بیراهه ختم شود. نخبگان نباید از مردم عقب بیفتند.

در این هفته ای که گذشت، شاید به اندازه ی چند ماه، تحلیل ها و نوشته جات بود که به فضای مجازی پمپاژ می شد. طبیعت قصه هم همین است. تیرهای خطرناکی از بیخ گوشمان رد شد و شاید کمی هم گوشمان را خراش داد. بیشتر تحلیل ها هم در راستای تبیین نظر مقام معظم رهبری در حمایت از تصمیم سران قوا بود. نتیجه ی عدم مخالفت رهبری هم تثبیت سه برابر شدن قیمت سوخت شد. اتفاقی که برای بخش زیادی از جامعه قابل پذیرش و یا به عبارت بهتر قابل تحمل نیست.
این سکه یک روی دیگر هم دارد. وقتی مردم حرکت های خرابکارانه را دیدند گویا نظرشان عوض شد اما نه نسبت به قیمت سوخت بلکه تصمیم گرفتند در این آتش ندمند و از تصمیم رهبرشان حمایت کنند. این حمایت هم یک حمایت زبانی نبود بلکه زیر برف و باران به همراه فرزندان خود به خیابان ها آمدند. شرح ما وقع بس است.
در همین جا باید توقف کنم و سوالی را مطرح کنم که این روز ها ذهن بسیاری از نخبگان را درگیر کرده است.
به راستی مردم فقط برای حمایت از رهبرشان آمدند؟ یا اصلا برای امنیتشان احساس خطر کردند؟ یا خواستند به دشمنانشان اعلام کنند که فریبشان را نخواهند خورد؟
ریشه ی همه ی این سوالات به یک جا بر می گردد و برای یافتن پاسخ اصلی کمی باید به سابقه ی تاریخی این مردم نگاه کنیم.
مردم ایران در طول تاریخ رنج بسیاری از ظلم پادشاهانشان کشیدند. جنایاتی که شاید برای نسل امروز خلی قابل باور نباشد. فقط به ذکر یک نمونه از این ظلم ها بسنده می کنم. سید جلال الدین مدنی در جلد 1 کتاب تاریخ تحولات سیاسی، داستان فتح کرمان توسط آغا محمدخان قاجار را اینگونه نقل می کند: جلادان آغامحمد خان در کور کردن مردان کرمان سبک جدیدی را به کار بردند. کور کردن معمول آن زمان با کشیدن میل گداخته به چشم بود ولی در کرمان جلادان دست و پای افراد را می بستند و با انگشتان خود چشم را از کاسه بیرون می آوردند و چون فرصت نداشتند و باید چشم های بیشتری را در می آوردند، آن ها را به همان حالت مقابل زن و فرزندانشان رها می کردند. مدت این قتل و غارت را یک تا سه روز نوشته اند!
شاهان ایران هر چه کردند که یک هاله ی تقدسی برای خود درست کنند نمی توانستند چرا که این ظلم ها یکی و دوتا نبود و حافظه ی تاریخی ملت پُر بود از این جنایات و آن را سینه به سینه به فرزندانشان منتقل می کردند.
اما ترس و حشت ملت ایران به همین جا ختم نمی شود. حافظه ی تاریخی ملت یک بخش دیگری نیز دارد که شاید هولناک تر از ظلم پادشاهان باشد و آن جنایات دشمنان خارجی است. در اینجا نیز به ذکر یک نمونه بسنده می کنم و آن واقعه ی گیلان است.مردم گیلان در زمان مشروطه به فتوای مراجع، خرید کالاهای روسی و انگلیسی را تحریم کردند. روسها که در آن دوران بر گیلان مسلط بودند جنایات عجیبی را در آن خطه رقم زدند. به هر بهانه ای زنان و مردان را قتل عام می کردند. فقط در یک دعوای کوچک در بازار گیلان، بیست و چهار نفر را کشتند. عده ای را به بیرون شهر می بردند و قتل عام می کردند. این کشتارها چند روز طول کشید. وقایعی که زبان تاریخ هم از بیان آن الکن است.
حافظه ی تاریخی ملت ما مملو است از این وقایع تلخ. اما برای پاسخ به سوال اصلی این نوشته باید گره کار را در جای دیگری جُست. در حوادث گوناگون چه داخلی و چه خارجی مردم فقط توانستند به یک نهاد اعتماد کامل کنند و آن نهاد مرجعیت دینی بود. مردم به قدری به این نهاد اعتماد کردند که با فتوای یک مرجع حاضر بودند جان خود را تقدیم کنند. علما و روحانیون نیز با مردم رو راست بودند و مانند روشنفکران مردم را دور نمی زدند.
فکر می کنم دیگر پاسخ سوال اصلی بحث روشن شده است. حمایتی که این روزها مردم از رهبرشان کردند نتیجه ی یک اعتماد چند صد ساله به نهاد دین و روحانیت است. آن ها خوب می دانند که علمای راستین دین همیشه مانند سپری در مقابل دشمنان داخلی و خارجی بوده اند. حتی اگر در مواردی دستورات مراجع دینی به مذاقشان خوش نیاید، باز هم به آنان اعتماد می کنند چرا که می دانند این راه، راهی نیست که به بیراهه ختم شود. نخبگان نباید از مردم عقب بیفتند. مردم این مسئله را خوب درک کرده اند و نعمت بزرگ ولایت را با اشتباه چند مسئول دلباخته ی غرب و مسائلی چون گرانی بنزین عوض نمی کنند.
علی خردمردی-1 آذر 98
ما و همراهی این شعله به دستان؟ هیهات!

باز با فتنه ی ابلیس، وطن درگیر است
آه، برخیز وطن! چشم ببندی دیر است
فتنه جو مدعی داغ دل مردم شد
درد مردم وسط معرکه گیران گم شد
مرهم درد مگر شعله به خرمن زدن است؟!
هیزم آتش و سرمایه ی دشمن شدن است؟!
فتنه با آتش و قداره و تیر آمده است
به میان من و تو معرکه گیر آمده است
به تن صخره این شهر، ترک می پاشد
به دل زخمی این قوم نمک می پاشد
دست هایی که پی غارت بیت المال اند
بی گمان دست برون آمده ی دجال اند
فتنه دنبال خراشیدن روی دین بود
گرچه این بار پر از بوی بد بنزین بود
فتنه پیوسته دم از منطق شیطان می زد
پیش چشم همگان شعله به قرآن می زد
همنفس با نفس کفر پرستان؟ هیهات!
ما و همراهی این شعله به دستان؟ هیهات!
دل سپاریم به مکر شب و شیطان؟ هرگز!
ذبح ایمان عوض پاره ای از نان؟ هرگز!
مرگمان باد اگر پشت به قرآن بکنیم!
نفسی پیروی از منطق شیطان بکنیم!
ذوالفقاریم، نشان از یل خیبر داریم
ما به دل مهر جگرگوشه ی حیدر داریم
کربلا آینه ی زیستن ماست هنوز
آنچه دیدیم در این آینه زیباست هنوز
به دفاع از وطن امروز پر از احساسیم
وطن ما حرم است و همگی عباسیم
سید علی حسینی ایمنی
يك سلام مخصوص تقديم تو باد..

آشنایى با مقام رفیع كریمه اهل بیت (ع)
می خواهم با زندگانی کریمه اهل بیت، حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) و مقامات ایشان آشنا شوم.
عمه سادات بگو كیستى فاطمه یا زینب ثانیستى[1]

ایرانى ها میزبان جمعى از سلاله هاى پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) هستند كه بركات دو شخصیت عزیز و گرانقدر از آنان، نمود بیشترى دارد؛ یكى آقا امام رضا (علیه السلام) و دیگرى حضرت معصومه (علیهاالسلام) . بركات وجودى حضرت معصومه (علیهاالسلام) ، امرى است كه صاحبان بصیرت، بارها بدان اشاره كرده اند. تولیت محترم آستانه مقدسه حضرت معصومه (علیهاالسلام) نقل مى كنند: روزى، حضرت آیة الله بهجت (رحمهالله) به من فرمودند: «مطلبى هست كه فقط به تو مى گویم تا بدانى در چه موقعیتى قرار دارى. گاهى از اوقات حضرت رضا (علیه السلام) برآورده شدن بعضى از حاجات را به حضرت معصومه (علیهاالسلام) ارجاع مى دهند. همین روزها آقایى پیش من آمد و گفت: حاجتى داشتم و به زیارت حضرت رضا (علیه السلام) مشرف شدم و عرض حال كردم، به من گفته شد: باید بروى قم نزد حضرت معصومه (سلاماللهعلیها). به قم آمدم و محضر آن حضرت عرض حاجت كردم، حاجتم برآورده شد. مواظب باش ببین كجا هستى، در حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) فرشتگانى هستند كه ناظر اعمال و رفتار كسانى مى باشند كه آنجا مى روند».[2]
فتح مکه چه پیامدهایی در مسیر پیشرفت اسلام داشت؟
شهر مقدّس مکه زادگاه پیامبر اسلام(ص) و بسیاری از مسلمانان مهاجر بود و فتح آن به نوعی آزادی این زادگاه از چنگ دشمنان محسوب میشد. پیامبر(ص) به شهر مکه علاقه داشت و براى حضرتش جاى بسى خشنودى بود که بتواند آنرا فتح کند. این هدف مهم، در رمضان سال هشتم هجری،[1] - به دنبال نقض پیمان صلح حدیبیه از سوی مشرکان،[2]- زمانى عملى شد که اقتدار آنحضرت(ص) در مدینه و اطراف آن تثبیت گردید.
با توجه به منابع تاریخی و حدیثی میتوان آثاری را برای فتح مکه برشمرد که به مواردی از آنها اشاره میشود:
1. پایان قدرت سیاسى مشرکان قریش در حجاز
کفار قریش بزرگترین دشمنان اسلام بودند؛ از اینرو، خارج ساختن مکه از سلطه آنان یکى از هدفهاى مهم رسول خدا(ص) بود. بر اساس روایتی از ابن عباس؛ پیامبر(ص) بعد از فتح این شهر به کنار کعبه رفت و دستگیره در آنرا گرفت، هنگامی که دشمنان با نگرانی به کعبه پناه برده و در انتظار تصمیم پیامبر اسلام در باره آینده خود بودند. در اینجا پیامبر(ص) فرمود: شکر خداى را که وعدهاش تحقق یافت و بندهاش را پیروز کرد و احزاب و گروههاى دشمن را نابود ساخت». سپس رو به مردم کرد و فرمود: ای جمعیت قریش! گمان میبرید که چه تصمیمی در مورد شما خواهم گرفت؟»، آنها در پاسخ گفتند: ما از تو جز خیر و نیکى انتظار نداریم، تو برادر بزرگوار و بخشنده و فرزند برادر بزرگوار ما هستى، و الآن قدرت در دست تو است، پیامبر فرمود: «و من درباره شما همان میگویم که برادرم یوسف درباره برادرانش به هنگام پیروزى گفت: “لا تَثْرِیبَ عَلَیکمُ الْیوْمَ"؛[3] (امروز روز سرزنش و ملامت و توبیخ نیست).[4]
حدیث وحدت
قرآن کریم:
وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِيعاً و لاتَفَرَّقُوا
همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد و پراكنده نشويد
آل عمران ، آيه ۱۰۳ .

پيامبرصلي الله عليه وآله :
الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ
وحدت مايه رحمت ، و تفرقه موجب عذاب است
كنزالعمّال ، ح ۲۰۲۴۲ .
امام علي عليه السلام :
عَلَيكُم بِالتَّواصُلِ وَالتَّباذُلِ و إيّاكُم و التَّدابُرَ والتَّقاطُعَ
بر شما باد به ارتباط و بخشش به يكديگر و دوري گزيدن از جدايي و پشت كردن به يكديگر
نهج البلاغه ، نامه ۴۷
13 روز است آبان آمده
13 آبان نماد طمع ورزی آمریكا، وابستگی رژیم طاغوت، ایستادگی ایمان متكی به بصیرت، پیشقراولی نسل جوان در صحنه، و شجاعت و جسارت نسل جوان انقلابی است
- امروز ملت ایران، مصمم تر و قوی تر از هر زمان در حال حركت به سمت اهداف بلند و قله های سعادت است و در صف مقدم این حركت عظیم، جوانان قرار دارند.
- فریاد امام خمینی(ره) در سال 1343، پاكیزه ترین فریادها و برخاسته از احساس دینی و عرق مسلمانی ، و متكی بر حمایت عمومی مردم بود كه نتیجه آن چهارده سال بعد در پیروزی انقلاب اسلامی آشكار شد.
- با توجه به این واقعه ، 13 آبان نماد حضور نسل جوان در میدان و پیشگامی آن در صحنه است. امروز نیز دانش آموزان از پیشقدم ترین قشرها هستند (12 آبان 89 )

سیزده آبان روز فریاد بود و روز شهادت، روز مشت های گره کرده امت، روز فتح بود، روز خروشیدن روح های پاک، روز جرقه و روز آتش بود، روز فریاد و اعتراض و روز اعتصاب و تحصن بود، روز واشکفتن گل امید و روز گریه خورشید بود.
آن روز روز «دانش آموز» بود.
اقتباس از سایت تبیان
پیامکهای دیدار رهبرانقلاب با دانش آموزان+ تصاویر

۱/ رهبر انقلاب در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانهی ۱۳ آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی: بعضیها تاریخ را تحریف میکنند که “شروع اختلاف بین ملت ایران با دولت آمریکا از تسخیر لانه جاسوسی بوده"؛ این تحریف تاریخ است. اختلاف بین ملت ایران و آمریکا از ۲۸ مرداد و قبل آن بود که آنها ملت ایران را دچار یک رژیم فاسد وابسته کردند.
۲/ رهبر انقلاب: آمریکا از سال ۵۷ تا امروز هر کاری که در دشمنی بلد بوده علیه ملت ایران انجام داده؛ کودتا و تحریکات و تجزیه طلبیها و محاصره و … البته ما هم بیکار نبودهایم و در موارد زیادی طرف مقابل را به گوشهی رینگ بردهایم؛ ولی مهمترین پاسخ جمهوری اسلامی این بوده که راه ورود و نفوذ مجدد سیاسی آمریکا به کشور را بسته است.

۳/ رهبر انقلاب: بعضی خیال میکنند که مذاکره مشکلات کشور را حل میکند، این اشتباه بزرگی است / تجربهی کوبا و کره شمالی مقابل چشم شماست. مسئولان آمریکا و کره شمالی با یکدیگر عکس یادگاری گرفتند، قربان صدقه همدیگر هم رفتند، اما آمریکاییها یک ذره تحریمها را کم نکردند/ حالا دولت فرانسه واسطه میشود و پیام میفرستد و تماس میگیرد و رئیسجمهور آن میگوید اگر یک ملاقات کنید، همهی مشکلات حل میشود! باید بگوییم یکی از این دو حالت است: یا او خیلی ساده است و یا همدست آمریکاست.

۴/ رهبر انقلاب: اگر مسئولان جمهوری اسلامی ساده لوحی میکردند و مذاکره میکردند، هیچ چیز گیرشان نمی آمد؛ نه تحریم کم میشد و نه فشارها؛ به محض اینکه مشغول مذاکره میشدند، توقعات جدیدی مطرح میشد/ امروز جوانان ما موشکهایی میسازند که دو هزار کیلومتر برد دارد و با خطای یک متر به هر کجا میخواهند میخورد. طرف مقابل میگوید باید این موشکها را نابود کنید و موشکتان ۱۵۰ کیلومتر برد داشته باشد. اگر قبول کنید که پدرتان درآمده و اگر قبول نکنید، همان آش است و همان کاسه.

۵/ رهبر انقلاب: مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد؛ ما برای اینکه این را امتحان کنیم -البته من یقین داشتم ولی برای اینکه برای همه روشن شود- گفتیم اینها از خطایی که کردند بازگردند، تحریمها را بردارند و به برجام برگردند و بعد در مجموعه برجام مذاکره کنند اما نپذیرفتند/ خواستههای جدیدی را مطرح میکنند و ایران نخواهد پذیرفت. میگویند به مقاومت کمک نکنید، موشک نداشته باشید؛ کمکم هم خواهند گفت روی حجاب تکیه نکنید.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشرآثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی - 12 آبان 98
انتقاد شدید مقام معظم رهبري به مسئولان آموزش و پرورش+فیلم

در آستانه سیزدهم آبان و سالگرد تسخیر لانه جاسوسی، کلیپی کوتاه از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره آن اتفاق بزرگ و تاریخی منتشر شده است که در آن ایشان از مسئولان کشور گلایه ای شدید دارند.
رهبرانقلاب خطاب به مسئولان فرمودند: چرا اسناد لانه جاسوسی را در کتب درسی قرار نمیدهید؟
چرا نمیگذارید نسل جوان ما بفهمد #آمریکا با ما چه کرده است؟
فیلم بیانات مقام معظم رهبری در ادامه مطلب قابل مشاهده می باشد.
ربيع زندگي

بعضی از اهل معرفت و اهل سلوک معنوی معتقدند که ماه ربیعالاول، به معنای حقیقی کلمه، ربیع حیات است، ربیع زندگی است؛ زیرا در این ماه، وجود مقدس پیامبر گرامی و همچنین فرزند بزرگوارش حضرت ابیعبداللّه جعفربنمحمدالصّادق ولادت یافتهاند و ولادت پیغمبر سرآغاز همهی برکاتی است که خدای متعال برای بشریت مقدر فرموده است. ما که اسلام را وسیلهی سعادت بشر و راه نجات انسان میدانیم، این موهبت الهی مترتب بر وجود مبارک پیغمبر است که در این ماه اتفاق افتاد. حقیقتاً باید این میلاد عظیم را مبدأ همهی برکاتی دانست که خدای متعال جامعهی بشری را، امت اسلامی را، پیروان حقیقت را به آن سرافراز کرده است.
سخنان مقام معظم رهبري مدظله العالي که در این صوت میشنوید: