تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت ششم»
پیام ششم قرآنی: محاسن اخلاق و مکارم اخلاق
مکارم اخلاق و محاسن اخلاق یکی ازپیام ها و درس های مهم اخلاقی قرآنی است، که انسانیت انسان، به متصف شدن انسان به این صفات حمیده وپسندیده دارد که امروزه خلاء و کمبود آن در روابط فردی، اجتماعی، خانوادگی بسیار احساس می شود، برای این که به میزان اهمیت پیا م قرانی((محاسن ومکارم خلاق)) در پی ببریم و این پیام قرآنی باهمه جوانبش تحلیل شود، توضیح چند نکته لازم است:
1- ((تفاوت محاسن اخلاقی با مکارم اخلاقی))
هرچند در کتب اخلاقی و عرفان تفاوت زیادی بین ((محاسن اخلاقی ومکارم اخلاقی)) ذکر کردند، ولی روشن ترین تفاوت در این است محاسن اخلاق آن صفات حمیده و پسندیده ایست اگر انسان متصف به آن باشد نشانه برخورداری از حس اخلاق است و اگر فاقد آن باشد نشانه از سوء و بدی اخلاق است، و در مقابل((مکارم اخلاق)) به این است اگر شخص متصف به این صفت باشد نشانه بربزرگواری، بزرگی و تعالی روح شخص است، و حکایت از این دارد که صاحب مکارم اخلاق نفس کشی کرده است تابه این مرتبه ازاخلاق برسد، بهترین تمثیلی که بتوان با تامل در آن تفاوت (محاسن اخلاق) را با (مکارم اخلاق) بازشناخت تمثیلی است که علامه محمد تقی جعفری اینگونه توضیح می دهند:
کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد. کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلاً ده تومان و خرج کفش میشود سی تومان. مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود. کفاش دست به کار میشود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت، کوک سوم و تمام …، اما با یک نگاه عمیق در مییابد اگرچه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهدشد.از یکسو، قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلبِ اضافه کند و از سوی دیگر، دودل است که کوک چهارم را بزند یا نزند.او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعدهی توافق، مانده است. یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.
اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده اما اگر بزند، به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده.اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق و قانون راه رفته اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خوا هد خواهدکرد.))
دراین تمثیل کفش دوز ازاینکه سه کوک رابراساس قرار داد انجام داد ازکارش کم نگذاشت وکم کاری نکرد، کاری اخلاقی کرد وازاخلاق حسنه برخوردار بود، ولی کوک چهارم به کفش زدوماندگارش کرد وبه ندای دل پاسخ داد ودرمحاسبات مادی نماند نشان ازتعالی وبزگواری روحی دارد که همان مکارم اخلاق است، امروز جامعه محتاج به این کوک چهارم است))
2- دلایل آراسته شدن به مکارم اخلاق
به دلایل متعدد متصف شدن هر مسلمان متشرع به ضوابط و چارچوب اسلامی و قرآنی وظیفه و تکلیف است و در راس همه درس ها و پیام ها ازهر فرصتی استفاده کرده وبا ریاضت کشیدن ونفس کشی خود آراسته به (محاسن اخلاق)و (مکارم اخلاق) بنماید.
نخستین دلیل بر متصف شدن به ((مکارم اخلاق)) آنست قریب به یک چهارم از آیات قرآن کریم توصیه و تاکید بر متصف شدن هر مسلمان به صفات حمیده و اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی است. ازهمین رو(475)آیه قرآن به اخلاق اجتماعی و375 آیه به اخلاق فردی اختصاص دارد وهمین دلیل براین معنا است که مکارم اخلاق از سایر فرائض واجبات اسلامی است و هر انسان مسلمان به همان اندازه مکلف به انجام واجبات است به همان مرتبه وظیفه دارد مکارم اخلاق را بشناسد و آن را در خود نهادینه کند.
به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه و آله در خطبه شعبانیه مکارم اخلاق را بهشت ساز دانسته ومی فرمایند:
((أیُّهَا النّاسُ، مَن حَسَّنَ مِنکُم فی هذَا الشَّهرِ خُلُقَهُ کانَ لَهُ جَوازا عَلَى الصِّراطِ یَومَ تَزِلُّ فیهِ الأَقدامُ، ومَن خَفَّفَ فی هذَا الشَّهرِ عَمّا مَلَکَت یَمینُهُ خَفَّفَ اللّه ُ عَنهُ حِسابَهُ ، ومَن کَفَّ فیهِ شَرَّهُ کَفَّ اللّه ُ فیهِ غَضَبَهُ یَومَ یَلقاهُ، ومَن أکرَمَ فیهِ یَتیما أکرَمَهُ اللّه ُ یَومَ یَلقاهُ، ومَن وَصَلَ فیهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللّه ُ بِرَحمَتِهِ یَومَ یَلقاهُ ، ومَن قَطَعَ رَحِمَهُ قَطَعَ اللّه ُ عَنهُ رَحمَتَهُ یَومَ یَلقاهُ : اى مردم! هر کس اخلاقش را در این ماه ، نیکو سازد ، براى او وسیله عبور از صراط خواهد بود ، در آن روز که گام ها بر صراط مى لغزد ؛ و هر کس در این ماه بر بردگان خود آسان بگیرد ، خداوند حساب او را سبک خواهد گرفت ؛ و هر کس در این ماه ، شرّ خود را [از دیگران] باز دارد ،خداوند در روز دیدارش ، غضب خویش را از او باز خواهد داشت ؛ و هر که در این ماه ، یتیمى را گرامى بدارد ، در روز دیدار ، خداوند ، گرامى اش خواهد داشت ؛و هر که در آن بخویشاوند خود نیکى کند ، در روز دیدار ، خداوند با رحمتش به او نیکى خواهد کرد ؛ و هر کس در آن از خویشان خود ببُرد ، خداوند در روز دیدار ، رحمتش را از او قطع خواهد نمود.))
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت ششم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت پنجم»
پیام پنجم قرآنی: تواصی در حلقه مؤمنین
تواصی در حلقه مؤمنین یکی از پیام های عملی و کاربردی و به روز قرآن کریم است که در سوره عصر آمده است و رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای به دلیل شرایط ویژه تحریم و فشارهای سخت دشمن نسبت به کشور وملت در سال اخیر به در ایام مبعث سال 99 یکی از موضوعاتی که به آن توصیه وسفارش مؤکد کردند که بایست فرهنگ سازی شود همین پیام و اصل قرانی یعنی(( تواصی درحلقه مؤمنین)) است، برای اینکه این پیام قرآنی در سوره ((والعصر)) به درستی و همه جانبه مورد تفسیر، تحلیل و تطبیق قرار بگیرد بیان چند در راستای آیات مبارکه بسیار لازم و ضروری است.
1- راز قسم به عصر در سوره عصر
آیه نخست سوره ((والعصر)) که مؤمنین رادعوت به((تواصی)) در حلقه خودشان کرده است قسم و سوگند خوردن حضرت حق تعالی به عصر است از همین رو می فرماید ((والعصر:سوگند به عصر)) در اینکه مقصود از عصر درایه چه عصری است، یک احتمال این است مقصود از ((عصر)) زمان بعثت پیامبر گرامی اسلام اسلام است آنگونه که برخی ازمفسرین همین احتمال را داده اند و در ذیل آیه مبارکه روایات به همین مضمون نیز وارد شده است،وممکن است مقصود عصر حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا باشد که بعضی از وآیات دلالت براین معنادارند، و دربرخی ازروایات امده است که مقصود ازعصر نماز است، همانگونه که برخی ازمفسرین احتمال داده مقصود از ((عصاره)) خلقت نظام هستی انسان کامل است، هرکدام ازاین احتمالات یاهمه این احتمالات باشد راز و سر اینکه حق تعالی سوگند خورده به این دلیل بوده است تاذهن وفکر را وادار به تأمل وحساس نماید که امر ویژه و خطیری را درپیش رو دارند که غفلت ازآن جایز نخواهد بود.
2- خسارت و زیان از دست دادن عمر
در ایه دوم و با فرمودن: ((آن الانسان لفی خسر)) همه مخاطبین قرآنی متوجه امر خطیری که برایش قسم خورده است می کند و ان در زیان بودن همه انسان ها است که اگر آن سرمایه مقدسی که بدون منت وزحمت و از آن در اختیارشان قرارداده است بهره برداری درست نکنند از دست خواهد رفت و قابل باز گشت نخواهد بود و ان سرمایه مشترک بین همه انسان ها ((عمر)) است که هر لحظه از دست می رود و قابل برگشت نیست اگر انسان ها نتوانند از هر لحظه عمرشان استفاده کنند قطعا ضرر خواهند نمود، به دلیل اهمیت ویژه ای که عمر انسان داردامام علی بن موسی الرضا علیه السلام از اجداد طاهرینش روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وآله فرمود:((إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ لَا يَزُولُ الْعَبْدُ قَدَماً عَنْ قَدَمٍ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاه وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا ذَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْت :روز قيامت بنده قدم از قدم برنمىدارد تا اينكه چهار سؤال از وى میشود: از عمرش كه در چه سپرى ساخته؟ و جوانيش در چه راهی صرف كرده؟ و از مالش كه از كجا آورده و به چه مصرفی رسانده؟ و از دوستى ما اهل بيت.:. جامع الاخبار، ص 175، .امالی الصدوق، ص 39؛ خصال، ج1، ص 253؛ تحف العقول، ص 56.))
در تفسیر معنای قرآنی این آیه مبارکه است رهبر معظم آیه الله خامنه ای انقلاب می فرمایند:
(( برادران و خواهران عزیز! قدر این موقعیّت را بدانید و بدانید که بسیار زودگذر است؛ یعنی تا چشم به هم بزنیم، چهار سال گذشته. مثل عمرمان دیگر؛ عمر ما هم همینجور است؛ انسان به پشت سرش که نگاه میکند، میبیند این دوران مثل برق گذشت و خوشیها، سختیها، تلخیها، شیرینیها، لذّتها، رنجها تمام شد. اگر در این طومار طولانی -حالا در مورد امثال حقیر هفتاد هشتاد ساله مثلاً فرض کنید- انسان توانسته باشد یک نقطهای گذاشته باشد که بتواند محاسبه کند آن را پیش خدای متعال و امیدی به آن داشته باشد، خب چه بهتر؛ امّا اگر چنانچه در این طومار طولانی، کاری که بتوان از آن در مقابل خدای متعال دفاع کرد -[چون] انسان را محاسبه میکنند دیگر- نداشته باشیم، زندگی خواهد شد خسارت؛ همان «اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ» اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحٰت؛ ایمان و عمل صالح؛ اگر این عمل صالح و این ایمان در این مجموعهای که از عمر ما گذشته است وجود داشته باشد، خب بله، خسارت نیست؛ به همان اندازه سود هست؛ [امّا] اگر خدای نکرده نباشد یا انسان وقتی محاسبه میکند، ببیند میتوان در آن خدشه کرد و مناقشه کرد، آنوقت کار انسان خیلی مشکل است؛ خیلی. در دعای شریف ابیحمزه، حضرت [علی (ع)] عرض میکند به خدای متعال: اَللّهُمَّ ارحَمنی اِذَا انقَطَعَت حُجَّتی وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی؛ آنوقتی که تو از من سؤال میکنی، من جوابی ندارم به تو بدهم -تفحّص میکنند از اعمال انسان؛ انسان باید بتواند جواب بدهد دیگر- کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی، زبانم بند میآید، نمیتوانم جواب بدهم، وَ انقَطَعَت حُجَّتی، و استدلال من تمام میشود -انسان یک استدلالهایی پیش خودش دارد دیگر: «این کار را برای این کردم، برای آن کردم»؛ بعد [وقتی] هر یک از اینها را جواب میدهند، آدم دستش خالی میشود از استدلال- وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی، و مغز من، دل من، روح من در مقابل این سؤالهای پیاپی که از من خواهد شد، حیران و سرگردان میمانَد؛ اینجوری میشود. بنده این را خودم تجربه کردهام))
3- سعادتمندان در کسب عمر
در آیه سوم: چهار گروه از ((سعادتمندان درکسب عمررا)) از صنف زیان دیدگان در عمر که می تواند اسوه و الگوی عملی برای همه باشد استثنا کرده و معرفی می نماید:
گروه اول؛ آن دسته ازانسان های اند که انسانی فکر می کنند نه حیوانی، به دنبال حیات طیبه اند نه حیات سیئه، عرشی می اندیشند نه فرشی، نمی خواهند تهی وخالی بمانند اینان کسانی که باورمندند، حوضچه وجودیشان را از معرفت حضرت حق پرمی کنند، و مؤمن به زندگی پس ازمرگ، شریعت ودین می باشند.
گروه دوم؛ همان گروه اول اندکه زندگی را هدفمند می دانند که همان رسیدن به ((لقاءالله)) است، چراکه این کلام الهی است که درباره خلقت انسان می فرماید و این سلوک معنوی نیازمند به زاد وتوشه است که ((عمل صالح)) آمیخته بااخلاص ورضای الهی است، چراکه حق تعالی خود فرموده:((فمن کان)) ازهمین رو این دسته به لوازم عمل نموده وعمرشان را درکسب عمل صالح مصرف می کنند که درایه سوم این دوگروه را اینگونه توصیف می کند.
گروه سوم؛ همان گروه اول و دوم اند وقتی گردو غبار فتنه بلند می شود شناخت حق از باطل، و شناخت باطل پیچیده وسخت می شود اهل ایمان به دلیل داشتن قدرت تشخیص حق را ازباطل می شناسند وحاضرند در نصرت رساندن به حق نه تنها ازمال بلکه ازجانشان هزینه کنند
گروه چهارم؛ همان گروه سه گانه پیشینند برای اینکه درکنار حق بمانند وکم نیاورند آیه مبارکه:(.فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ «112/هود»:پس (اى پيامبر!) همان گونه كه مأمور شدهاى، استوار باش و (نيز) هر كس كه با تو، به سوى خدا آمده است.)) وایه((رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ(250/: پروردگارا صبر و شكيبايى بر ما فرو ريز و قدمهاى ما را ثابت و استوار بدار و مارا بر گروه كافران پيروزگردان)) نقشه مشی سیاسی، الهی خود قرار داده و در دفاع ازحق استقامت وصبرمی کنند، ازهمین روست آیه سوم. این دوگروه را بهاین صورت توصیف نموده ومی فرماید((وتواصو
4- راز توصیف ویژه اهل تواصی
هر چند ((حق)) و ((صبر)) مصداقی از همان ایمان و عمل صالح اند، راز مستقل آوردن این دو، توجه ویژه دادن مؤمنین به((حق وصبر)) است، چراکه تواصی ازباب تفاعل است ودرجایی کاربرد دارد که دوطر ف داشته باشد، ویژگی گروه سوم((اهل حق)) گروه چهارم((اهل صبر)) دراین است که برای جمع خود حلقه مؤمنانه تشکیل می دهند وپیوسته یکدیگر به ((حق))و((صبر)) توصیه وسفارش می کنند که مبادا باگذشت زمان گرفتار نفسانیات شده ازحق فاصله بگیرند ویادراستقامت درمسیر خسته شان به دلیل نقش کلیدی که این اصل قرانی((تواصی)) در حلقه مؤمین دربرابر بحران ها دارد، رهبر معظم انقلاب اسلامی آیه الله خامنه ای در آخرین بیانات خود در سال (99)به مناسبت مبعث فرمودند: در این جنگ نرم، دشمن دو حرکت را انجام دهد و دو هدف را دنبال میکند. یک اینکه این زنجیره تواصی به حق و صبر را قطع کند، دوم اینکه حقایق را وارونه نشان دهد. حقایق عالم را به دروغ وارونه نشان دهند.
اینکه تواصی به حق و صبر و این رشته را در بین مؤمنان قطع کنند، این چیز خطرناکی است. کاری کنند که مومنین همدیگر را توصیه نکنند، همدیگر را حفظ نکنند و به یکدگیر امید ندهند. اگر این جریان قطع شود خیلی خطرناک است و موجب میشود انسانها احساس تنهایی و ناامیدی کنند و ارادهها ضعیف و امیدها کمرنگ شود. جرأت اقدام از دست برود. وقتی تواصی نبود این اتفاقات میافتد.
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت پنجم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
مهم ترین اعمال سفارش شده ماه رمضان
یکی از بهترین ماه ها برای نزدیک شدن به خدا و عبادت ماه رمضان است که به ماه نزول قرآن و برکات آسمانی مشهور است و یکی از بهترین ماه ها برای ارتباط با خداوند می باشد که در این مقاله به اعمال مشترک سفارش شده در ماه مبارک رمضان پرداخته ایم.
رمضان نهمین ماه در تقویم اسلامی است. مسلمانان این ماه را ماه روزه داری نماز، مراقبه و حضور در جمع مؤمنان میدانند.مسلمانان معتقدند قرآن در این ماه بر محمد نازل شدهاست. در قرآن، مستقیماً به کسانی که ایمان آورده اند دستور داده شده که در این ماه روزه بگیرند. هر سال ماه رمضان از رویت هلال ماه آغاز و تا رویت هلال ماه دیگر به مدت بیست و نه تا سی روز ادامه دارد. روزه گرفتن از اذان صبح تا اذان مغرب، بر هر مسلمان مکلف که توانایی روزه گرفتن دارد و مسافر نیست، واجب است.
به وعده غذایی که پیش از روزه در هنگام سحر می خورند سحری و به وعده ای که در هنگام غروب آفتاب روزه خود را با آن می گشایند؛ افطار گفته می شود.
در طول زمان روزه داری، مسلمانان غیر از خوردن و آشامیدن، از سیگار و قلیان کشیدن و انجام گناه نیز نهی شده و در عوض به نماز و قرآن خواندن و دعا کردن توصیه شده اند.
عید فطر که پایان ماه رمضان و آغاز شوال، ماه قمری بعدی است، پس از رویت هلال ماه یا بعد از اتمام سی روز روزه در صورت عدم مشاهده ماه اعلام می شود.
این ماه به عنوان خجسته ترین و بهترین ماه در اسلام شناخته می شود. مسلمانان از این ماه به عنوان ماه میهمانی خدا نیز نام می برند.
رمضان یکی از چهار ماهی است که خداوند جنگ را در آن حرام کرده است.
مسلمانان اعتقاد دارند در این ماه کتاب های قرآن، انجیل، تورات، صحف و زبور نازل شدهاست.
مسلمانان شب قدر را مهمترین شب سال می باشد، یکی از سوره های قرآن بنام سوره قدر به توصیف این شب پرداخته است ولی در قرآن بهطور صریح به شماره شب آن در ماه رمضان اشاره نشده است.
در شب نوزدهم این ماه حضرت علی علیه السلام به دست یکی از خوارج یعنی ابن ملجم مرادی زخمی شد و بعد از سه شب در بیست و یکم رمضان درگذشت.
صفحات: 1· 2
خدای پرده پوش
بنا بر صریح روایات اسلامی، پردهپوشی خداوند متعال بسیار گسترده و عمیق است. اگر گفته شود: «پردهپوشی خدا چیست»، پاسخ میدهیم: «پردهپوشی خدا، مخفی نگاه داشتن و آشکار نکردن گناهان بندگان خویش در دنیا و آخرت است».
مقدمه
در میان معارف اسلامی، دعای جوشن کبیر نقش بسیار مهمی در امر خداشناسی دارد؛ تا آنجا که میتوان آن را جامعترین نسخه متنی که معرّف ویژگیها و اوصاف خداوند متعال است، شمرد. در فراز 22 این دعای شریف میخوانیم: «یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ یَا مَنْ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ یَا مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَی یَا مُنْتَهَی کُلِّ شَکْوَی؛[1] ای آنکه زیبایی را آشکار نمودی، ای آنکه زشتی را پوشاندی، ای آنکه بر گناه سرزنش نکردی، ای آنکه پردهدری ننمودی، ای که گذشتت بزرگ، ای که نیکو درگذری، ای آمرزشت فراگیر، ای دستت به مهر گشوده، ای شنوای هر راز، ای سرانجام هر شکایت».
این فراز از دعا در روایات متعدد دیگر و با تعابیری نزدیک به همین تعبیر و عمدتاً با برخی اضافات در انتهای آن، در وقایع مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال علی بن بصیر از امام(علیه السلام) درخواست میکند تا دعایی به او تعلیم دهد که به وسیله این دعا از گناهان محفوظ بماند و خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد. حضرت در پاسخ نامهای برای او نوشت و در انتهای آن، این فراز از دعای جوشن کبیر را برایش مکتوب کرد.[2]
آنچه در این فراز دعای جوشن کبیر مورد توجه ویژه قرار دارد، مسئله «پردهپوشی» خداوند متعال است؛ خدایی که زیباییهای بندگانش را نشر میدهد و آنها را به اخلاق خوب و شایسته معروف میکند، اما زشتیهای آنها را پشت پرده قرار میدهد و از انتشار آنها جلوگیری میکند. این ویژگی مهم، شایسته تبیین و توضیح است و در این نوشتار کوتاه به این مهم خواهیم پرداخت. در ادامه بر همین اساس از چیستی، چرایی و چگونگی پردهپوشی خداوند متعال سخت خواهیم گفت.
1. چیستی پردهپوشی خدا
بنا بر صریح روایات اسلامی، پردهپوشی خداوند متعال بسیار گسترده و عمیق است. اگر گفته شود: «پردهپوشی خدا چیست»، پاسخ میدهیم: «پردهپوشی خدا، مخفی نگاه داشتن و آشکار نکردن گناهان بندگان خویش در دنیا و آخرت است». بر همین اساس پردهپوشی خدا را میتوان در دو مقطع دنیا و آخرت تبیین کرد.
1-1. پردهپوشی در دنیا
امام سجاد(علیه السلام) در دعای 16 صحیفه سجادیه، در بیان بلندی پردهپوشی خداوند متعال در دنیا را چنین توصیف کرده است:
یا إِلَهِی فَلَک الْحَمْدُ فَکمْ مِنْ عَائِبَةٍ سَتَرْتَهَا عَلَیّ فَلَمْ تَفْضَحْنِی، وَ کمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطّیتَهُ عَلَیّ فَلَمْ تَشْهَرْنِی، وَ کمْ مِنْ شَائِبَةٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِک عَنّی سِتْرَهَا، وَ لَمْ تُقَلّدْنِی مَکرُوهَ شَنَارِهَا، وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یلْتَمِسُ مَعَایبِی مِنْ جِیرَتِی، وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِک عِنْدِی؛ ای معبود من! شکر و سپاس تو را که چه بسیار عیبم را پوشاندی و رسوایم نکردی و چه فراوان گناهم را پنهان کردی و در گناهان، مشهورم نساختی و چه بسیار زشتیها که انجام دادم و پرده آبرویم را ندریدی و بدیهای آن را بر همسایگان که در جستوجوی عیبهایم هستند و بر حسودانی که تحمل دیدن نعمتهایت را ندارند، آشکار نساختی.
بر اساس روایتی از امام صادق(علیه السلام) ـ که در تفسیر این فراز دعای جوشن کبیر وارد شده است ـ پردهپوشی خدای متعال قبل از روز قیامت، منحصر به پردهپوشی گناهان انسان از سایر انسانها نیست؛ بلکه خدای کریم گناهان مؤمنین را حتی از فرشتگان نیز مستور نگاه میدارد و آبروی آنها را در مقابل ملائکه نیز نمیبرد.[3]
1-2. پردهپوشی در آخرت
در باب پردهپوشی خدا در آخرت نیز روایات متعددی وارد شده است. بر اساس روایت امام صادق(علیه السلام)، کسی که توبه حقیقی میکند؛ خدای متعال در دنیا و آخرت رفتارهای او را پوشیده نگاه میدارد. پوشیدگی دنیا روشن است؛ زیرا مردم خبردار نمیشوند و آبروی او نمیرود، اما در آخرت نیز گناهان او مستور میماند؛ بهگونهای که اولاً فرشتگانی که گناهان او را ثبت کرده بودند، فراموش خواهند کرد؛ ثانیاً اعضای بدن او مأمور میشوند تا در قیامت علیه او شهادت ندهند و رفتارهای زشت او را کتمان کنند و ثالثاً حتی آن بخشی از زمین که روی آن گناه مرتکب شده است، مأمور به کتمان و پردهپوشی خواهند شد. بنابراین وقتی در قیامت به ملاقات خدا میآید، هیچ کسی نیست که درباره گناهانش علیه او شهادت دهد.[4]
صفحات: 1· 2
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت چهارم»
پیام چهارم قرآنی: انس و ارتباط با قران
انس و ارتباط با قرآن یکی دیگر ازپیام های مهمی قرآن است که بخشی از ایات قرآن و نیز روایات به آن اختصاص یافته است،برای اینکه این پیام حیات بخش قرانی بطور همه جانبه مورد تحلیل قرا ر بگیرد بیان چند نکته لازم است؛
1-قرائت قرآن گام اول انس با قران
به سه دلیل گام نخست ارتباط و انس با قران از نظر خود قران ((قرائت قرآن)) است۰ به این معنا هر عارف وسالک و هر فرد متقی اگر بخواهد بداند تاچه میزانی درمحضر قرآن حضور دارد و تا چه ميزانی وصل به قران است و قرآن تا چه اندازهای درسبک و متن زندگی وی ساری و جاری است بایست آن را با میزان تعداد تلاوت قرآن تست نماید چراکه به دلایل متعدد گام اول در ارتباط انس باقران تلاوت قرآن است.
دلیل اول: براینکه گام اول بر انس با قرآن تلاوت است ایه(1تا5)سوره مزمل. است، در این آیات خداوند به رسول خدا امر می کند بخشی از شب را به سحر خیزی و شب زنده داری اختصاص بده ولی این شب زنده داری بادوام معنوی پرنما نخست باتلاوت قرآن و سپس نافله و نماز شب، ازهمین رو می فرماید:(( يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ «1» قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا «2» نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا «3» أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا «4»:اى جامه به خود پيچيده. شب را جز اندكى، به پا خيز. نصف آن، يا اندكى از آن كم كن يا بر آن بيفزاى و قرآن را با تأنّى و شمرده بخوان. .))
دلیل دوم؛ بر این که نخستین گام وعمومی ترین راه برای انسان با قرآن تلاوت است، برای اینکه ارتباط قطع نشود بلکه عینی تروجدی شود یک ماه دوازده ماه را که ماه رمضان است اختصاص به تلاوت قرآن داده شد از همین روامام رضا(ع)، فرموده است:((مَن قَرَاَ فى شَهرِ رَمضانَ آیَة مِن کِتابِ اللهِ کانَ کَمَن خَتَمَ القُرآنَ فِى غَیرِه مِن الشُهُورِ؛ هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل این است که در ماههاى دیگر تمام قرآن را بخواند: بحار ج۹۳، ص۳۴۱) وهمچنین امام باقر (ع ) فرمود:((لِکلِّ شَيْءٍ رَبيعٌ وَ رَبيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضان: هر چیزی بهاري دارد و بهار قرآن، ماه رمضان است.:کافی، ج2، ص630)
و نیز رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ((شهر رمضان شهر الله عزوجل ، و هو شهر یضاعف الله فیه الحسنات ، و یمحو فیه السئیات ، و هو شهر البركة ، و هو شهر الانابة ، و هو شهر التوبة و هو شهر المغفرة ، و هو شهر العتق من النار، و الفوز بالجنة . الا فاجتنبوا فیه كل حرام ، و اكثیروا فیه من تلاوة القرآن ، و سلوا فیه حوائجكم ، واشتغلوا فیه بذكر ربكم ، و لایكونن شهر رمضان عندكم كغیره من الشهور، فان له عندالله حرمة و فضلا على سائر الشهور، و لایكونن شهر رمضان یوم صومكم كیوم فطركم: ماه رمضان ماه خداى عزوجل مى باشد، و آن ماهى است كه خداوند كارهاى نیك را در آن دو چندان كند و بدیها را در آن محو سازد، ماه بركت ، و ماه انابة و بازگشت ، و ماه توبه و ماه آمرزش و ماه آزادى از آتش دوزخ ، و كامیاب شدن به بهشت است :.
بحار، ج96، ص340))
دلیل سوم: این است علی(ع) در خطبه متقین وقتی اوصاف پرهیزگاران و متقین رابیان کند یکی 110 اوصاف متقین را تلاوت وقرایت قرآن بیان می کند و می فرماید:
((أَمَّا اللَّيْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِينَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلًا يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ يَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ رَكَنُوا إِلَيْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ وَ إِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِيقَهَا فِي أُصُولِ آذَانِهِمْ فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ يَطْلُبُونَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِي فَكَاكِ رِقَابِهِمْ:پرهيزكاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفكّر و انديشه مى خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروى درد خود را مى يابند. وقتى به آيه اى برسند كه تشويقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند، و با جان پر شوق در آن خيره شوند، و گمان مى برند كه نعمت هاى بهشت برابر ديدگانشان قرار دارد،و هر گاه به آيه اى مى رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مى سپارند، و گويا صداى بر هم خوردن شعله هاى آتش، در گوششان طنين افكن است، پس قامت به شكل ركوع خم كرده، پيشانى و دست و پا بر خاك ماليده، و از خدا آزادى خود را از آتش جهنّم می طلبند))
2- آثارعملی و کاربردی انس و ارتباط با قرآن
گفته شد ارتباط وانس با قرآن در دو سطح و در دو مرتبه ((قرائت و تدبر)) می تواند انجام بگیرد، این سطح ازارتباط و انس با قران چند اثر عملی و کاربردی در حوزه فکر و رفتار قاری و تدبر کننده دارد.
اول: پیشگیری از الودگی به گناه
نخستین اثر عملی انس و ارتباط با قران برای قاری ((پیشگیری ازالودگی به گناه)) است. به این معنا هرچه ارتباط و انس فرد و اجتماع با قران بیشتر باشد به همان اندازه دربرابر آلودگی گناه و انحراف های فکری واکسینه می شود نورانیتی که قرآن درقلب و فکر شخص پدید می آورد اجازه آلودگی را نمی دهد از همین رو در روایات آمده است:
1- امام صادق(ع) :شَكَي رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ (صلي الله عليه و آله) وَجَعاً فِي صَدْرِهِ فَقَالَ اسْتَشْفِ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُور:(كافی، ج2، ص: 600)حضرت صادق (عليه السّلام) از پدرانش (عليهم السلام) حديث كند كه مردى از درد سينه به پيغمبر(صلي الله عليه و آله) شكايت كرد، حضرت فرمود: «به وسيله قرآن شفا بجوى زيرا خداى عزوجل فرمايد: « (و اين قرآن) شفاء است براى آنچه در سينه ها است»(سوره يونس آيه 57)) .
2- رسول الله (صلي الله عليه و آله) فرمود: ((1 الْقُرْآنُ هُدًى مِنَ الضَّلَالِ وَ تِبْيَانٌ مِنَ الْعَمَى وَ اسْتِقَالَةٌ مِنَ الْعَثْرَةِ وَ نُورٌ مِنَ الظُّلْمَةِ وَ ضِيَاءٌ مِنَ الْأَحْدَاثِ وَ عِصْمَةٌ مِنَ الْهَلَكَةِ وَ رُشْدٌ مِنَ الْغَوَايَةِ وَ بَيَانٌ مِنَ الْفِتَنِ وَ بَلَاغٌ مِنَ الدُّنْيَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ فِيهِ كَمَالُ دِينِكُمْ وَ مَا عَدَلَ أَحَدٌ عَنِ الْقُرْآنِ إِلَّا إِلَى النَّارِ». (اكافی، ج2، ص: 601):قرآن راهنماى گمراهى است و بينائى از هر كورى است، و سبب گذشت از لغزشها است، و روشنى در هر تاريكى است، و در پيشامدها (و بدعتها) پرتوى است، و نگاهدارنده از هر هلاكتى است و رهجوئى در هر گمراهى است، و بيان كننده هر فتنه و اشتباهى است و انسانى را از دنياى پست به سعادتهاى آخرت رساند، و در آنست كمال دين شما، و هيچ كس از قرآن رو گردان نشود جز بسوى دوزخ)) .
دوم: انقلاب روحی و روانی
دومین اثر عملی تلاوت و تدبر در قرآن برای شخص((انقلاب روحی)) است۰ به این معنا ممکن است شخص از روی قصور یا تقصیر مرتکب معصیت و گناه شده باشد و این آلودگی قلب و جانش را میرانده و حیات معنوی را از او گرفته باشد اما اگر همین انسان مرده معنوی ازطریق تلاوت و تدبر انس و ارتباط با قرآن برقرار کند به صورت شگفت انگیزی در او انقلاب ایجاد کرده و با تحول روحی تبدیل به انسان جدیدی خواهد شد که نمونه و مصداق روشن آن فضیل بن عیاض است چراکه در داستان زندگی وی آمده است:
((در ابتداى جوانى یکى از راهزنان و سارقان و غارتگران و دزدان و بدکاران و هرزه گران و عیّاشان مشهور زمان خود بود که هر کس اسم او را مى شنید لرزه بر اندامش می افتاد که در آن زمان سلطان و خلیفه وقت خود هارون الرشید از دست او ناراحت بود و ترس داشت.
روزى از روزها سوار بر اسب آمد کنار نهرى ایستاد تا اسبش آب بخورد که ناگهان چشمش به دختر بسیار زیبائى افتاد که مشک خود را بدوش گرفته و مى خواست بیاید کنار نهر آب ، آب بردارد. عشق و محبت آن دختر در قلبش رخنه کرد و چشم از آن دختر برنداشت تا وقتى که دختر مشک را پُر از آب کرد و راه خود را گرفت و رفت . به نوکران و بادمجان دور قاب چین هایش دستور داد تا او را تعقیب کرده و بعد به پدر و مادر و دختر خبر دهند که دختر را شب آماده کرده و خانه را خلوت نموده زیرا فضیل راغب آن زیبارو گشته فرستاده فضیل پس از تعقیب در خانه را زد و گفته هاى فضیل را به آنها ابلاغ نمود. تا این خبر به گوش پدر و مادر دختر رسید بسیار ناراحت و متوحش و لرزان گردیدند چون چاره اى نداشتند یک عده از پیران و ریش سفیدان شهر را دعوت کردند و با آنها مشورت نمودند که چه کنیم ؟
آنها گفتند: بیا و دخترت را فداى یک شهر کن زیرا اگر فضیل به مقصود خود نرسد همه این شهر را به غارت برده و همه چیز را به آتش مى کشد، پدر و مادر از روى ناچارى دختر را مهیا کرده و خانه را خلوت نمودند.
شب هنگام فضیل وارد شهر شد و قلاب و کمند انداخت از بالاى دیوار و پشت بام به روى بامهاى دیگر رفت همینکه خواست وارد منزل معشوقه خود گردد یک وقت شنید صدائى مى آید خوب که گوش داد شنید صداى قرآن مى آید و یکى قرآن مى خواند توجه خود را به این آیه جلب کرد:((.الم یاءن للّذین آمنوا اَن تخشع قلوبهم لذکر اللّه :.آیا وقت آن نرسیده که قلب مؤ منان خاضع و خاشع گردد بذکر خدا (دیگر دست از گناه بردارند و بیاد خدا باشند) :این آیه چنان در او اثر کرد که از نیمه راه از دیوار فرود آمد و زندگیش را دگرگون کرد و با کمال اخلاص و صفاى دل گفت پروردگا را چرا نزدیک شده و هنگام خشوع رسیده .
سوم: حق گویی علیه خود
انسان باید حق طلب و حق گو باشد، البته سخت است که انسان در همه جا حق را مدار و محور قرار دهد؛ زیرا در بسیاری از موارد حق گویی و حق طلبی علیه خود شخص تمام می شود. اما انسانی که در مرتبه مکارم اخلاقی است، خود را نمی بیند چنانکه در مسئله ایثار این گونه است و از خود برای اهداف متعالی چون رضایت الهی در می گذرد. این گونه است که همواره رضایت خدایی را در نظر می گیرد و از خود عبور می کند حتی اگر در دنیا به ضرر و زیانش با شد در مواردی انسان ممکن است دست از حق گویی بردارداز جمله زمانی است که شخص منافع خود را در نظر می گیرد و می بیند که اگر سخنی بگوید علیه خودش تمام می شود. خداوند می فرماید بهتر آن است که این گونه رفتار نکنید، بلکه برای رسیدن به حق مطلق حتی اگر شده حق را بگویید هرچند به نفع شما نباشد و حتی به ضررتان تمام شود و به مال یتیم - جز به نحوی [هر چه نیکوتر] - نزدیک مشوید، تا به حد رشد خود برسد. و پیمانه و ترازو را به عدالت، تمام بپیمائید خداوند می فرماید: هیچ کس را جز بقدر توانش تکلیف نمی کنیم و چون [به داوری یا شهادت] سخن گوئید دادگری کنید، هرچند [درباره] خویشاوند [شما] باشد. و به پیمان خدا وفا کنید. اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است، باشد که پند گیرید. (انعام، آیه 152) از دیگر مواردی که انسان از حق گویی دست برمی دارد، زمانی است که با دشمنی درگیر است. خداوند در این باره نیز می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید، برای خدا به داد برخیزید [و] به عدالت شهادت دهید، و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا پروا دارید، که خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است. (مائده، آیه 8) پس کسی که اهل مکارم اخلاقی است به جای این که منافع شخصی را در نظر بگیرد دنبال منافع برتر الهی می رود و رضایت خداوند را می جوید حتی اگر به ضرر خود وحتی به نفع دشمن باشد. این اوج مکارم اخلاقی است که در آیات قرآن و روایات بیان شده است.
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت چهارم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
احکام روزه 2
قصد انجام مفطر
اگر روزهدار در ماه رمضان قصد کند یکی از مبطلات روزه را انجام دهد اما آن را انجام ندهد، آیا روزه او صحیح است؟ مثلاً قصد کند آب بخورد، ولی پشیمان شود؟
امام خمینی (ره): روزه او صحیح است.
آیات عظام: خامنهای، سیستانی: به احتیاط واجب روزه او باطل است و باید تا افطار روزه را بگیرد و بعداً آن را قضا کند.
آیات عظام وحید خراسانی، شبیری، مکارم، صافی گلپایگانی، نوری همدانی: روزه او باطل است، اما باید امساک کند (کارهایی که روزه را باطل میکند انجام ندهد) و بعداً آن را قضا کند.
ترک نیت
همه مراجع (غیر از آیه الله سیستانی): اگر روزهدار در ماه رمضان قصد کند که دیگر روزه نباشد، روزه او باطل است، گرچه هیچ مبطلی هم انجام ندهد، اما باید تا اذان مغرب امساک کند (کارهایی که روزه را باطل میکند انجام ندهد) و بعداً آن را قضا کند.
آیه الله سیستانی: اگر دوباره نیت روزه کند بنا بر احتیاط واجب روزهی آن روز را تمام کند و بعداً آن را قضا کند.
قضا شدن نماز صبح
همه مراجع: کسی که نماز صبحش چه عمداً و چه سهواً قضا شود اگر از شب نیت روزه داشته است روزهاش صحیح است.
سحری خوردن
همه مراجع: سحری خوردن در رمضان واجب نیست، بلکه مستحب است؛ لذا اگر از شب نیت روزه کند و سحر خواب بماند روزهاش صحیح است.
مفطرات روزه
1-خوردن و آشامیدن
آدامس و سقز
همه مراجع: جویدن آدامس و سقز اگر شیرینی یا ذراتی از آن از حلق پایین برود، روزه را باطل میکند.
چشیدن غذا
همه مراجع: چشیدن غذا اشکال ندارد و اگر سهواً چیزی از حلق پایین برود اشکال ندارد و روزه صحیح است.
باقی ماندن مزه غذا
همه مراجع: اگر صرفاً مزه غذا در دهان باقی بماند فرو دادن آب دهان اشکال ندارد.
فروبردن آب دهان
همه مراجع: فرو بردن آب دهان اگرچه بهواسطه خیال کردن ترشی و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمیکند.
فروبردن اخلاط سر و سینه
همه مراجع غیر از آیات عظام، سیستانی و شبیری زنجانی: فروبردن اخلاط سر و سینه تا به فضای دهان نرسیده اشکال ندارد، ولی اگر داخل فضای دهان شود، احتیاط واجب آن است که آن را فرونبرد
آیات عظام سیستانی و شبیری زنجانی: … ولی اگر داخل فضای دهان شود، احتیاط مستحب آن است که آن را فرو نبرد.
فرو بردن آب دهانی که مزه عفونت میدهد.
همه مراجع: اگر صرفاً آب دهان مزه عفونت بدهد، فرو بردن اشکال ندارد.
خلال کردن
همه مراجع: خلال کردن دندانها در حال روزه اشکال ندارد، فقط باید مراقب باشد چیزی از حلق پایین نرود. چنانچه سهواً از حلق پایین رود روزه صحیح است.
مسواک زدن
همه مراجع: مسواک زدن در حال روزه اشکال ندارد، فقط باید مراقب باشد چیزی از حلق پایین نرود. چنانچه سهواً خمیردندان پایین برود اشکال ندارد. البته اگر میداند چیزی از حلق پایین میرود نباید مسواک بزند.
مزه خمیردندان
همه مراجع: اگر بعد از مسواک زدن فقط مزه آن در دهان باقی بماند اشکالی ندارد و فرو بردن آب دهانی که مزه خمیردندان میدهد اشکال ندارد.
سرمه کشیدن
همه مراجع: سرمه روزه را باطل نمیکند، ولی اگر مزه یا بوی آن به حلق برسد کراهت دارد.
آرایش کردن (غیر از سرمه)
همه مراجع: آرایش بانوان موجب بطلان روزه نمیشود، ولی اگر رعایت نامحرم نشود ثواب روزه را کم میکند.
خوردن قرص
آیا اگر بیماری بتواند با مصرف قرص در طول روز، روزه بگیرد بر او واجب است روزه بگیرد؟
همه مراجع: خوردن قرص در هر حال روزه را باطل میکند. لذا لازم است در صورت امکان و ضرر نداشتن ساعات مصرف قرص را تغییر دهد و الا نباید روزه بگیرد.
قرص زیرزبانی
آیا مصرف قرص زیرزبانی در حال روزه جایز است؟(به حلق نمیرسد، بلکه از زیر زبان جذب بدن میشود و انرژیزا هم نیست)
آیات عظام خامنهای سیستانی: استفاده از چنین قرصی روزه را باطل نمیکند.
آیه الله مکارم: درصورتیکه مجبور باشد استفاده کند، ولی بعداً روزه را قضا کند.
تزریق آمپول غذایی (تقویتی)
آیا روزهدار میتواند از آمپول غذایی یا تقویتی استفاده کند؟
آیه الله شبیری: باید خودداری کند.
آیه الله مکارم: اگر در رگ تزریق میشود اجتناب کند.
آیات عظام امام، خامنهای: بنا بر احتیاط واجب خودداری کند.
آیات عظام صافی گلپایگانی، سیستانی، وحید خراسانی، نوری همدانی: بهتر است اجتناب کند، ولی روزه را باطل نمیکند.
تزریق آمپول دارویی و بیحسی و غیر تقویتی
همه مراجع غیر از آیات عظام مکارم و رهبری: اشکال ندارد.
آیه الله مکارم: اگر عضلانی است اشکال ندارد، ولی اگر در رگ تزریق میشود اجتناب کند.
ایه الله خامنهای: اگر عضلانی است اشکال ندارد و اگر در رگ تزریق میشود بنا بر احتیاط واجب اجتناب کند.
تزریق واکسن
همه مراجع: با توجه به اینکه واکسن نه غذایی است و نه در رگ تزریق میشود به نظر اشکال ندارد.
سرم زدن
آیه الله مکارم، شبیری زنجانی: باید اجتناب کند.
آیات عظام خامنهای، وحید: بنا بر احتیاط واجب از سرم غذایی خودداری کند.
آیات عظام صافی گلپایگانی، سیستانی،: بهتر است اجتناب کند، ولی روزه را باطل نمیکند. (با کتاب روزه تطبیق شود)
تزریق خون
آیا تزریق خون به شخص روزهدار موجب بطلان روزه میشود؟
آیات عظام سیستانی صافی: اشکالی ندارد.
آیه الله خامنهای: بنا بر احتیاط واجب روزه را باطل میکند.
آیه الله شبیری زنجانی: روزه را باطل میکند.
آیه الله مکارم: احتیاط اتمام روزه و قضای آن است.
اهداء خون
همه مراجع خون دادن روزهدار بهخودیخود روزه را باطل نمیکند، ولی اگر او را دچار ضعف میکند کراهت دارد.
چنانچه میداند طوری ضعیف میشود که از ادامه روزه ناتوان میشود در حال روزه جایز نیست خون بدهد.
کشیدن دندان
همه مراجع: کشیدن دندان بهخودیخود کراهت دارد، ولی روزه را باطل نمیکند؛ البته اگر میداند که با کشیدن دندان ناخودآگاه خون از حلق پایین میرود جایز نیست دندان را بکشد، مگر در صورت ضرورت که روزه را بعداً قضا میکند.
البته اگر سهواً خون پایین برود روزه صحیح است.
قطره گوش و چشم
همه مراجع: ریختن قطره در گوش و بینی اشکال ندارد.
قطره بینی
همه مراجع: اگر از راه بینی به حلق برسد و فرو رود روزه را باطل میکند.
آندوسکوپی
آیا واردکردن اشیای غیرخوراکی از طریق حلق، مانند لوله آندوسکوپی و…به داخل بدن روزه را باطل میکند؟
آیات عظام خامنهای، مکارم، سیستانی، صافی گلپایگانی: آندوسکوپی مبطل روزه نیست، مگر اینکه همراه موادی باشد که وارد حلق گردد، در این صورت از جهت مواد روزه باطل میشود.
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت سوم»
پیام سوم قرآنی: ذکر خداوند متعال
ذکر الهی یکی از پیام ها و درس های عرفانی و اخلاقی است که نه تنها دویست مرتبه در قرآن آمده است بلکه سفارش مؤکد بر انجام و مراقب از آن گردید، از همین رو و در آیه (41) سوره آل عمران خطاب به حضرت ذکریا می فرماید :((۰۰وَ اذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيراً وَ سَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ:پروردگار خود را (به شكرانهى اين نعمت) بسيار ياد كن و هنگام شب و صبح او را تسبيح گوى.))وهمچنین در ایه (205)اعراف می فرماید((اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ :وپرورد گارت را از روى خوف وتضرّع، آهسته و آرام در دل خود و در هر صبح و شام ياد كن وازغافلان مباش))ونیزدرایه( 41)
سوره احزاب آمده است(( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً:اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خدا را بسيار ياد كنيد.))
برای اینکه نسبت به این دستور العملی قرآنی شناخت ومعرفت لازم پیدا کنیم تابکار ببندیم بیان چند نکته لازم است:
1- تعریف ذکر و تفاوت آن با ورد و دعا
مقصود از ((ذکر)) تلفظ کردن اسما ء( یاالله تعالی)، صفات جمال(یارحمان رحیم، تواب، ستار، غفار طبیب،حبیب) صفات جلال(یاقهار منتقم، متکبر) صفات افعال(يا خالق،، صانع)در هر حال، در هر مکان، در هر زمان است، ازهمین روست که درایه(191)سوره آل عمران در توصیف متقین آمده است:((191» الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ:(خردمندان) كسانى هستند كه ايستاده و نشسته و (خوابيده) بر پهلو ياد خدا مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين انديشه مىكنند (و از عمق جان مىگويند:) پروردگارا! اين هستى را باطل و بى هدف نيافريدهاى، تو (از كار عبث) پاك و منزّهى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار))
((ورد)) همان ذکر و تلفظ و به زبان آوردن، اسماء، صفات، افعالی الهی است ولی باعدد خاص، و در زمان خاص و عدد خاص است که نبایست کم یا زیاد شود و این نشان می دهد که هر کلیدی با خاصی قفل بسته شده را باز می کند، مثل سه بار تکرارکردن((یارب، یارب، یارب)) دعای کمیل، ده بار اسم جلاله ((یا الله)) و نیز اسماء معصومین علیهم السلام که مظهر اسماء الحسنی هستند در مراسم ویژه قرآن به سرگرفتن لیالی قدر از همین روست د روایت آمده است :((در روایات آمده: هر کس سی بار ذکر «سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر» را با اخلاص بگوید و به مفاهیم بلند آن دل سپارد،خدا را فراوان یاد کرده است. واز اماصادق علیهالسّلام رسیده که «هر کس تسبیح حضرت فاطمه فاطمه زهرا سلاماللهعلیهم را بگوید خدا را فراوان یاد کرده است: مجمع البیان، ج۸، ص۳۰.))
((دعا)) همان تلفظ وبه زبان آوردن اسماء، صفات، و افعال الهی است همراه با در خواست و مطالبه حاجت از پیشگاه خداوند متعال.
2- مراتب ذکر الهی
اثر معنوی ذکر را بایست در مراتب ذکر جستجو کرد، چراکه ازمنظر آیات وروایات ذکر سه مرتبه دارد، و هر مرتبه اذکر اثر خاص خودش رادارد:
الف- ذکر زبانی:
مقصود از ذکر ربانی حمد و ثنای الهی، نجواکردن (آهسته حرف زدن)، درد دل کردن، درخواست کمک از درگاه خدای سبحان و پناه بردن از شر شیاطین انس و جن به آن بارگاه مقدس است.ذکر زبانی گرچه نسبت به مراتب دیگر ذکر پایین تر است ولی در عین حال اثر خاص خودش را دارد ولی مهم این است که ذکر زبانی لقلقه زبان نشود و همراه با غفلت دل نباشد، بلکه ذکر زبانی نشان ذکر قلبی و ابراز مکنون دل باشد یا دستکم مقدمه ذکر قلبی گردد.«وَاذْکر رَّبَّک فِی نَفْسِک تَضَرُّعاً وَخیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَکن مِّنَ الْغَافِلِینَ؛:(55 /اعراف) : پروردگارت را درل خود ، از روی تضرّع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش!»
ب- ذکر قلبی:
مقصود از ذکر قلبی همان توجه قلبی به خدای سبحان است که دل را صفا و صیقل داده، جلوهگاه محبوب میکند و روح را تصفیه کرده، انسان را از قید اسارت نفس میرهاند. اگر قلب به تذکّر محبوب و یاد حق تبارک و تعالی عادت کرد و با آن عجین شد، انسان را دگرگون میکند، بطوری که چشم، زبان، دست، پا و سایر اعضا، با ذکر حق انجام میگیرد و برخلاف وظایف، امری انجام نمیدهند. کاملترین و بهترین مراتب ذکر نیز همین است که در همه مراتب انسانی، جاری شده و حکمش ظاهر و باطن و نهان و آشکار را در برگیرد و اگر ذکر زبانی نیز از نظر مکتب اسلام مطلوب است و به آن سفارش شده، سرّش در آن است که زبان قلب گشوده شود و بحدی برسد که زبان، چشم، گوش و سایر اعضای بدن از قلب پیروی کنند تا بدینوسیله دل برای ورود صاحب منزل، پاک و پاکیزه گردد.
ج- ذکر عملی:
مقصوداز ذکر عملی انست که انسان در عمل، خدا را ناظر و شاهد اعمال و رفتار خود دانسته، هرجا که صحبت واجب باشد، آنجا حاضر بوده و هرجا که صحبت از محارم الهی، گناه و نافرمانی خدا باشد، غایب باشد و در حال گناه و نافرمانی دیده نشود. این نوع ذکر در آیات قرآن، به تعابیر گوناگون، در مورد اعمال انسانی به کار رفته است باتوجه به این مراتب ازذکر است که امام العارفین امیر المؤمنین ((وله وشیدایی ذکر)) که همان اوج ((ذکر لفظی، قلبی، عملی)) است ازحق تعالی مطالبه می کند ودر فرازی از مناجات شعبانیه اینگونه مناجات می کند :((اِلهی وَ اَلْهِمْنی وَلَهاً بِذِکْرِکَ اِلی ذِکْرِکَ:معبود من! شیدایى و شیفتگى به ذكرت را الهام فرما))
3- آثارعملی و کاربردی ذکرالهی
باتامل درایات و روایات مربوط به ذکر می توان فهرستی از اثارعملی ذکر را استخراج و برداشت نمود به چند نمونه از مهمترین آثار ذکر را در اینجا می اوریم.
نخستین اثرعملی ذکر ایجاد تفکر واندیشه کردن در عالم هستی وبه هم رسیدن سلوک باطنی باسلوک فکری در وصول ولقاء به حضرت حق است، به این معنا ذکر لفظی مقدمه و بستری می شود که قلب را متوجه خدا و یاد حضرت حق نماید معنا ومضمون اسماء، صفات جمال وجلال، وصفات افعال تصور وملاحظه نماید، ذكر قلبی مقدمه وزمینه می شود که عقل را وادارد به مطالعه وتفکر درنظام هستی وافرینش نماید وبا چنین معرفت وشناخت سالک واصل الی الله شود ازهمین روست که درایه (41)سوره آل عمران نتیجه وثمره زکر را تفکر در عالم آفرینش دانسته ومی فرماید :(الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ:(خردمندان) كسانى هستند كه ايستاده و نشسته و (خوابيده) بر پهلو ياد خدا مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين انديشه مىكنند (و از عمق جان مىگويند:) پروردگارا! اين هستى را باطل و بى هدف نيافريدهاى، تو (از كار عبث) پاك و منزّهى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار))
دومین ثمره عملی ذکر الهی((آرامش قلبی وروانی)) است، چرا که منشاء ناامید ی، افسردگی، اضطراب، احساس تنهایی، نداشتن تکیه گاه مطئن وقابل اعتماد است، اما ذکر الهی و به یاد خدا بودن ومتصل شدن به غنی مطلق ازنظر قلبی، وفکری آنچنان آرامش وطمنانیه درسرا سر وجود انسان به وجود می اید که حاضر نمی شود آن راباهیچ امری معامله کند، ازهمین رو درایه(28)سوره رعد آمده است:((الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ:(هدايت شدگان) كسانى هستند كه ايمان آورده و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد. بدانيد كه تنها با ياد خدا دلها آرام مىگيرد.))
سومین ثمره عملی ذکرقدرت((دفع)) درمقابل معصیت و((واکسینه)) شدن درمقابل محرمات الهی است۰به این معنا ذکرالهی وقلبی آنچنان حوضچه وجودی انسان پر می کند که خدا را ناظر وحاضر دربرابر خویشتن می بیند وچون خدا را حاضر می بیند، جر ئت برجسارت در ارتکاب گناه از شخص گرفته می شود، با وجود قدرت برگناه مر تکب گناه نمی شود و گناه را ازخود دفع می کند ازهمین روست درسوره اعلی پیوندی ظریف بین ذکر لفظی، قلبی وعملی ایجادکرده ومی فرماید:((قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14» وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15»«14»: به راستى رستگار شد آن كس كه خود را (از پليدىها) پاك گردانيد.«15» نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گذارد))
چهارمین ثمره ذکر قدرت((رفع)) و توفیق توبه پیداکردن ازگناه است، به این معنا اگر از سر تقصیر یا قصور حریم وحرکت الهی را شکسته باشد ومرتکب معصیت ومحرمات الهی شده باشد ذکر ویاد حضرت حق موجب می شود که توفیق توبه پیداکند وازتور پهن شده شیطان ونفس رهایی پیداکند وبه آغوش حق تعالی برگردد ازهمین رو قرآن کریم در ایه(135)ال عمران با لطافت خاصی بین ذکر وتوبه پیوند ایجاد نموده ومی فرماید:(135» وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ ۰۰:(افراد با تقوا) كسانى هستند كه هرگاه كار زشتى انجام دهند و يا به خويشتن ستم كنند، خدا را ياد كرده و براى گناهان خود استغفار مىكنند.))
2- مراتب تلاوت و قرائت قرآن
تلاوت و قرائت قرآن می تواند درچهار مرتبه انجام بگیرد و هر کس درهر مرتبه وپ له ای از تلاوت قرار بگیرد ازنظر معنوی و سلوک قلبی به همان اندازه و مرتبه انس وارتباط با قرآن برقرار می کند وبه همان مرتبه ازا جر اخروی سهم می برد.
مرتبه اول: این است قاری خودش را دربرابر کتابی ببیند که 114 سوره و شش هزار و دویست سی وشش آیه دارد ونیز وحی الهی است تصور دیگری ندارد وباهمین قصد قرآن را تلاوت می کند.
مرتبه دوم: تلاوت این است که قاری حجاب مکانی و زمانی را کنار بزند و انچنان ترقی پیدا کند، آیات را به گونهای تلاوت نماید مثل اینکه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم برایش می خواند
مرتبه سوم: از تلاوت قرآن به این است قاری به گونه ای قران را تلاوت نناید مثل این که می بیند جبرئیل ایات قران را بر پیامبرنازل می کند.
مرتبه چهارم: این است قاری و تلاوت کننده به گونه ای قرآن را تلاوت کند مثل این که قرآن برخوردش نازل می شود که برترین والاترین مرتبه از ارتباط باقر آن همین مرتبه است ازهمین روست که امام سجاد علیه السلام فرمود: ((علیک بالقُرآنِ ، فإنَّ اللّه َ خَلـقَ الجَنّـةَ … و جَعلَ دَرَجاتِها على قَدْرِ آياتِ القُرآنِ ، فمَن قَرأَ القُرآنَ قالَ لَهُ : إقْرَأْ و ارْقَ ، و مَن دَخـلَ مِنهُمُ الجَنّةَ لَم يَكُنْ في الجَنّةِ أعلى دَرَجـةً مِنهُ ما خـلا النَّبِيّونَ و الصِّدِّيقـونَ: بر تو باد قرآن؛ زيرا خداوند بهشت را آفريد … و درجات آن را به اندازه آيات قرآن قرار داد. پس هر كه قرآن بخواند، قرآن به او مى گويد: بخوان و بالا رو. و هر كس از اين افراد وارد بهشت شود در آن جا كسى بلند مرتبه تر از او نخواهد بود مگر پيامبران و صدّيقان.: بحار، ج 39،ص132))
3- تدبر گام دوم انس با قران
هرچند در ایات و روایات ((تلاوت قرآن)) از اهمیت ویژه ای برخوردار است،و گام نخست انس وارتباط باقران می باشد ولی انچه که بیش از تلاوت، ازنظر قرآن وروایات اهميت دارد((تدبر)) درایات قرآن به هنگام تلاوت است که زمینه ارتباط باجان وروح قرآن را فراهم می کند ازهمین رو در ایه(29 ) سوره(ص) آمده است:
((كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَاب: قرآن کتاب بابرکتی است که آن را به سوی تو (ای پیامبر) فرستادیم تا (مردم) در آیات آن تدبّر کنند و برای خردمندان تذکّر است.)) همچنین در ایه(24) سوره مائده آمده است:
((أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا:آیا در قرآن تدبر نمی کنند یا بر قلب آنها قفل است؟)) را ز حکمت تدبر درایات قرآن دراین است که قرآن درچهار سطح قرار دارد و هرکس به تناسب استعداد وظرفیت خودش می تواند آن سطح را فهم کرده پیام آن مرتبه را دریافت نماید و در متن زندگیش راه دهد از همین روست امام سجاد(ع) می فرماید:((قران در چهار سطح قرار دارد که شامل عبارت، اشاره، لطایف و حقایق است. عبارت آن برای عوام، اشارت آن برای خواص، لطایف آن برای اولیا و حقایقش برای انبیاست: کتاب الله عز وجل على أربعة أشیاء: على العبارة، والإشارة، واللطائف، والحقائق. فالعبارة للعوام، والإشارة للخواص، واللطائف للأولیاء، والحقایق للانبیاء: بحار،ج 92 ص 966)
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت سوم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
راهکارهای ایجاد انگیزه در نوجوانان
یکی از مهمترین وظایف اصلی پدر و مادر بعد از تامین نیازهای مالی و عاطفی، هدف دار کردن و انگیزه مند کردن نوجوانان است. مسئولیت پذیری شاید مهمترین راه های انگیزه مند کردن نوجوان باشد. والدین باید به نوجوان خود معنی وظیفه و انجام درست آن را بیاموزند. در این مطلب به راهکارهای ایجاد انگیزه در نوجوانان اشاره خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
والدین سخت گیر متاسفانه باعث ایجاد مشکلات روحی و روانی شدیدی در نوجوان می شوند و اضطراب و استرس آنها را بیشتر می کنند.
مقدمه
شاید یکی از مهمترین وظایف اصلی پدر و مادر بعد از تامین نیازهای مالی و عاطفی، هدف دار کردن و انگیزه مند کردن نوجوانان است. اینکه بر روی دوران نوجوانی بسیار تاکید شده علتش این است که این دوران زمینه ساز ورود به اجتماع و شروع کار و فعالیت و رسیدن به اهداف عالی است. دوران نوجوانی و بلوغ بسیار حساس است. به همین دلیل توجهی که والدین نسبت به فرزندشان دارند باید در دوران نوجوانی دو برابر شود. زیرا کوچکترین غفلت از سوی شما والدین عزیز ممکن است به از بین رفتن آمال و آرزوهای شما بیانجامد. اما راه های ایجاد انگیزه در نوجوانان چیست؟
راه های ایجاد انگیزه در نوجوانان
به او مسئولیت بدهید
مسئولیت پذیری شاید مهمترین راه های انگیزه مند کردن نوجوان باشد. والدین باید به نوجوان خود معنی وظیفه و انجام درست آن را بیاموزند. برنامه هر خانه ای مشخص و واضح است. سعی کنید برنامه ای برای فرزند خود بنویسید و مسئولیت های او را مشخص کنید. به فرض مثال وظیفه تمیز کردن منزل را هفته ای دو بار به او بسپارید یا خرید از بیرون را به او واگذار کنید. اجازه دهید او حس کند که وجود دارد و به همین روش برای او انگیزه ایجاد کنید. البته در کنار آن اجازه دهید کارهایی که دوست دارد را انجام دهد. مثلا ممکن است دختران و پسران نوجوان از انجام کار مشخصی لذت ببرند. این فرصت را در اختیار آنها قرار دهید و از به کار بردن کلماتی مانند این کار برای تو زود است یا هنوز برای انجام این کار خیلی بچه هستی استفاده نکنید.
نوجوانان را تشویق کنید
از جمله راهکار های انگیزه مند کردن نوجوانان تشویق و تعریف از نوجوانان است. تشویق کردن با منطق و کنترل شده قطعا بسیار موثر خواهد بود.نوجوان زمانی که حس کند شما از رفتارها و عملکرد او راضی هستید سعی می کند خود را بهتر اصلاح کند. اگر نوجوان مدام تشویق شود و در کنارش بسیار محترمانه و با آرامش از او نقد شود انگیزه می گیرد که در مراحل بعدی بهتر رفتار کند. متاسفانه به دلایل مختلف شاهد آن هستیم که به علت بی توجهی و نادیده گرفته شدن او، نا امید می شود و دیگر انگیزه ای برای رسیدن به اهداف خود ندارد. گاهی می توانید با آنها قرارداد ببندید. مثلا به او بگویید در صورت انجام دادن تکالیفش بدون کمک شما به طور مستمر و مدام و به مدت 1 ماه، برای او هدیه ای بخرید و او را به این صورت تشویق کنید.
سعی کنید با او درباره آینده و برنامه هایش صحبت کنید
از عوامل مهم انگیزه مند کردن نوجوانان، صحبت کردن و دادن مشاوره به اوست. این نوع مشاوره بسیار آسان است و تمام والدین تقریبا می دانند که چگونه با نوجوان خود صحبت کنند. زیرا از یک سو نسبت به نوجوان شناخت کافی پیدا کرده اند و از سویی دیگر تجربیات خوب و بد زندگی و راه های رسیدن به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت را می دانند. سعی کنید اول از همه درباره آینده و برنامه هایش با او صحبت کنید. مثلا اینکه قصد داری چه رشته ای بری و در دانشگاه چه رشته ای قبول شوی.. به کدام درس بیشتر علاقه داری؟ انجام چه کاری بیشتر خوشحالت می کند؟ بعد از شناخت علاقمندیی های نوجوان تان، به جای سنگ اندازی به آنها کمک کنید تا اولین گام را در برنامه های خود محکم تر بردارد. این یعنی انگیزه مند کردن نوجوان..حمایت و پشتیبانی شما والدین عزیز زندگی را برای نوجوان هموار می کند و با امید به سوی آینده ای روشن پیش می رود.
مدیریت زمان را به او بیاموزید
از مهمترین عوامل انگیزه مند کردن نوجوانان، آموزش مدیریت زمان به اوست. سعی کنید با مثال هایی به او بیاموزید تا برای هر کاری برنامه ریزی کند و به این صورت بر روی زمان خود مدیریت داشته باشد. مثلا مسئولیت هایی که به او می دهید را در برنامه او بگنجانید. تکالیف و زمان انجام آن را در برنامه بگنجانید. ساعات تفریح و درس خواندش را به طور جدا در جدول زمان بندی او بکشید. در این صورت زمان و نوع فعالیت های نوجوان کاملا مشخص و واصح است. با این کار علاوه براینکه او را منظم و مسئول بار می اورید بلکه می توانید نوع برنامه ریزی کردن را به او بیاموزید. در این صورت فرزندتان هر روز صبح که از خواب بیدار می شود با هدف و با انگیزه است و می داند برنامه های امروز او چیست.
سخت گیری بیش از حد ممنوع
از موارد دیگر در انگیزه مند کردن نوجوانان آرامش دادن به اوست. زبان ادب و احترام به همراه آرامش در کلام بسیار بهتر و سریعتر از بی احترامی و سخت گیری در تربیت نوجوانان جوابگوست. والدین سخت گیر متاسفانه باعث ایجاد مشکلات روحی و روانی شدیدی در نوجوان می شوند و اضطراب و استرس آنها را بیشتر می کنند. سخت گیری بیش از حد والدین نوجوان را از درس و انجام تکالیفش دلزده می کند. اشتباهات و کوتاهی فرزندان تان را ببخشید و اگر مجدا آنها را تکرار کردند سعی کنید با آرامش با آنها برخورد کنید. تخریب کردن شخصیت نوجوان شاید بزرگترین اشتباهی است که والدین بدون اطلاع و صرفا به دلیل اینکه می خواهند کودک بهتری داشته باشند مرتکب می شوند.
گاهی اجازه دهید خودش تجربه کند
البته این تجربیات مربوط به اعمال زشت مانند سیگار کشیدن یا مسائل جنسی نیست. منظور این است که بهتر است اجازه دهید گاهی نوجوان کاری را انجام دهد که دوست دارد.اگر اشتباه کرد این فرصت را بدهید که خودش اشتباهاتش را جبران کند. نهی کردن مداوم از کاری باعث می شود نوجوان اعتماد به نفس خود را از دست بدهد. گاهی دست او را باز بگذارید و حتی دربعضی موارد خودتان به آنها کمک کنید. تجربه ای که خود نوجوان در زندگی به دست می آورد بسیار کاربردی تر است و از جمله عوامل انگیزه مند کردن نوجوانان در زندگی به حساب می آید.
با نوجوان شوخی کنید و شوخ طبع باشید
یکی از کاربردی ترین راه های انگیزه مند کردن نوجوانان این است که با او شوخی کنید و مهربان باشید. رفتار مناسب والدین در خانواده علاوه بر ساختن محیطی امن، باعث انگیزه مند کردن نوجوانان نیز خواهد شد.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - معصومه راهی
به نقل از راسخون
کسانی به مقامات عالیه می رسند که تحصیل با تقوا توام شود
آیت الله وحید خراسانی دامت برکاته:
علم دین مشروط است، شرطش چیست. هر فنی آزاد است، لابه شرط است. بخواهید طبیب شوید. یهودی، نصرانی و مجوسی، طب را بخواند، طبیب می شود. ریاضی را بخواند، ریاضی دان می شود. فاسق و فاجر می شود. وقتی خوب ریاضیات را خواند، فیزیک و شیمی را خواند، استاد فن می شود. ولی علم دین مشروط به شرط است ذلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِلْمُتَّقِینَ (البقره:۲) آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.
کسانی به مقامات عالیه می رسند که تحصیل با تقوا توام شود. هر چه قدر تقوا بیشتر، کمک از غیب بیشتر می شود. شیخ انصاری که شیخ اعظم و تاج الفقها و المجتهدین شد، چه شد که شد شیخ انصاری شد. جد، جهد و تقوا ضمیمه شد و شیخ انصاری به وجود آمد.
اهمیت روزه داری در بیان مرحوم آیت الله مصباح
مرحوم آیت الله مصباح یزدی در یکی از سخنرانی های خویش در ماه رمضان بیان می دارند: “آب آثار و برکات زیادی دارد و سرچشمه حیات به شمار می آید «وَجَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ» در میان مواد طبیعی هیچ چیز همچون آب آلودگی ها را از بین نمی برد. بهترین، راحت ترین و مفیدترین وسیله برای شست وشو و زدودن آلودگی ها و کثافات آب است. ماه رمضان نیز ماه طهور نامیده شده است. ماهی که آلودگی ها را از بین می برد. بیش تر مردم در ماه های سال آلودگی هایی پیدا می کنند. آلودگی هایی که انسان را از خدا دور می کند یعنی گناه. براساس حکمت و تدبیر الهی ماه رمضان در میان ماه ها این خاصیت را یافته که مردم وقتی در این ماه احکام شرع را رعایت کنند و احترام آن را نگه دارند از آلودگی ها پاک می شوند. روزه، تلاوت قرآن و دعاهایی که در این ماه خوانده می شود باعث ریزش گناهان و تمیز شدن روح انسان از آلودگی ها می شود. به ویژه آن که انسان اگر بتواند موفق به توبه و استغفار شود از تمام آلودگی ها پاک می شود. “
آیت الله مصباح همچنین تأکید می کنند: “هیچ عبادتی مثل روزه ویژگی پاک کردن و تمیز کردن را ندارد. در روایت داریم که می فرماید: «اَلصُّومُ لی وَ اَنَا اُجزی به» خدا می فرماید: روزه برای من است. نمی فرماید نماز برای من است، هم چنان که می فرماید در زمین کعبه خانه من است، در ماه های سال، ماه رمضان ماه من است، در بین عبادات هم می فرماید، روزه برای من است. نماز برای شما و حج برای جامعه. اما روزه برای من است. شاید راز آن این باشد که هیچ عبادتی به اندازه روزه انسان را از وابستگی به دنیا جدا نمی کند. روزه آدم را وارسته و پاک می کند. سنگ ها را از پای انسان باز و مرغ دل را آماده پرواز می کند. در هیچ عبادتی جز روزه این حالت برای انسان به وجود نمی اید. کسانی که آداب روزه را درست رعایت کنند، لذت هایی از حالت سبکی روح می برند که از هیچ عبادتی برده نمی شود.”
منبع: حوزه نیوز