گریه نعمتی الهی
چنانچه این مطلب در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده که فرمودند: «گریه موهبتی الهی است که توسط آن رطوبت مغز انسان - که موجب دردهای بسیاری خواهد شد - جدا می شود و افراد را از کوری ایمن می سازد، سلامتی و تندرستی بدن را به همراه می آورد و سرانجام حالت نشاط، سبکبالی و طراوت روح به آدمی می بخشد.»(1)
دانشمندان مربوط به این زمینه معتقدند که گریه شوق، گریه حزن، گریه ضعف و زبونی، گریه پیروزی و سربلندی و گریه دروغین از انواع گریه بشمار می رود.
گریه، شمولیت فراتر از انسان
گریه کردن از ویژگیهای انسان بشمار نمی آید، چون قرآن در مورد غیر انسانها نیز آنرا ثابت می داند؛ چنانچه در آیه ای فرمود:
«فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا کَانُوا مُنْظَرِینَ؛ پس نه آسمان و زمین بر آنان گریست و نه به آنان مهلتى داده شد.»(2)
تفسیر آیه
برخى مفسّران گفتهاند: گریه نکردن آسمان و زمین، کنایه از این است که هلاکت فرعونیان هیچ خلأیى در کار جهان پیش نیاورد. امّا ظاهر آیه خبر از نوعى احساس و شعور براى هستى دارد که قرآن از آن به گریه تعبیر کرده است.(3)
هدف از بیان این آیه، آن است که می توان گریه کردن را برای غیر انسان نیز تصور نمود.
جایگاه اشک ریختن در روایات
در برخی از روایات جایگاه خاصی برای گریه و اشک ریختن بیان شده است. امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:
«مَا مِن قَطرَةٍ أحَبَّ إلَی اللّهِ عَزَّوَجلَّ مِن قَطرَتَینِ، قَطرَةُ دَمٍ فِی سَبیلِ اللّهِ، وَ قَطرَةُ دَمعَةٍ فِی سَوادِ اللَّیلِ لَا یرِیدُ بِها العَبدُ إلاّ اللّهَ عَزَّوَجلَّ؛
هیچ قطره ای نزد خداوند عزّوجلّ محبوب تر از دو قطره نیست: 1. قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، 2. قطره اشکی که در دل شبِ تار برای خداوند عزّ و جلّ می ریزد.»(4)
اشک، نشانه عبودیت و بندگی
همچنین امیرمومنان اشک ریزی مومنان را از نشانه های مهم بندگی مومنان دانسته، می فرمایند:
«العبودیه خمسه اشیاء: خلاء البطن، و قراءه القرآن، و قیام اللیل، والتضرع عند الصبح، والبکاء من خشیه الله؛
بندگی، پنج چیز است: تهی داشتن شکم، خواندن قرآن، شب زنده داری، دعا و زاری در صبحگاهان و گریستن از ترس خدا.»(5)
همچنانکه در دو روایت بالا می بینیم، اشک ریختن عمل محبوب و از نشانه های بندگی است.
1. توحید مفضل، ترجمه مرحوم ملا محمد باقر مجلسی، ص 62.
2. سوره دخان، آیه ۲۹
3. تفسیر نور، ذیل آیه.
4. مجلسی، بحارالأنوار، ج 16، ص10.
5. جامع الاخبار، ص 505، ح 1397.