تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت پانزدهم»
تحلیل پانزدهم پیام قرآنی «معرفت الله»
پانزدهمین پیام و درس عارفانه و سالکانه قرآنی «معرفت الله» است، تحلیل همه جانبه این پیام قرانی درصورتی امکان پذیر است که چند نکته به درستی توضیح داده شود؛
نکته اول؛ به حکم عقل که خداوند متعال را حکیم مطلق می داند و براین باور است که خداوند هیچ فعلی از افعالش بدون حکمت نیست و همچنین به حکم آیه 16سوره انبیاء«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ:و ما آسمانها و زمين و آنچه را بين آنهاست به بازيچه خلق نكرديم» وایه 115 سوره مؤمنون «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ:آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده ايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمى شويد» قطعا خداوند متعال از خلقت عالم هستی به ویژه انسان که گل عالم هستی است هدف و غرض دارد.
نکته دوم؛ به حکم آیه 6سوره انشقاق « أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ:اى انسان! تحقيقاً تو با سختى و تعب خودت را به سوى پروردگارت مىكشانى، و سپس وى را ملاقات خواهى نمود.» غرض و هدف از افرینش از خلقت انسان آنست که پس از عبور و گذر از ابتلائات و امتحانات آدمی از عالم ناسوت و ملکی عبور کرده به عالم قدسی و ملکوتی برسد و ناظر جمال و جلال شود و به وصال و لقاء الهی نائل شود.
نکته سوم؛ راه کار رسیدن به وصال و قرب الهی در سایه عبادت و پرستش خداوند متعال امکان پذیر می شود، از همین رو در آیه 56 سوره ذاریات می فرماید:«وَما خَلَقتُ الجِنَّ وَالإِنسَ إِلّا لِيَعبدون:من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند»
نکته چهارم؛ به دو دلیل عبادت و پرستشی راه کار برای رسیدن به وصال و قرب الهی است که آمیخته به معرفت و شناخت صفات جمال و جلال الهی باشد.
دلیل اول؛ این است ابن عباس اولین مفسر صحابی جلیل القدر امام علی علیه السلام آیه مبارکه «وَما خَلَقتُ الجِنَّ وَالإِنسَ إِلّا لِيَعبُدون» کلمه (ليعبدون) در ایه را به لیعرفون تفسیر کرده است.
دلیل دوم: امام حسین علیه السلام نیز عبادتی را راه کار رسیدن به وصال و قرب الهی می داند که آمیخته به معرفت و شناخت باشد از همین رو می فرماید:«اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ:اى مردم! خداوند بندگان را آفريد تا او را بشناسند، آنگاه كه او را شناختند،پرستش كنند و آنگاه كه او را پرستيدند،از پرستش غير او بى نياز شود:بحار الانوار،ج 5 ص 312ح1 »
نکته پنجم؛ راه کار رسیدن به چنین معرفتی که راه رسیدن به قرب الهی را امکان پذیر می کند به دو دلیل «معرفت و شناخت امام علیه السلام» در هر عصر و زمانه است.
دلیل اول، این است در ادامه همین کلام امام حسین علیه السلام وقتی یکی از مخاطبین گفت: «يَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ بِأَبى أَنْتَ وَاُمّي فَما مَعْرِفَةُ اللّه ِ اى فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدايت باد، شناخت خدا به چسیت؟» امام حسین علیه السلام در پاسخ فرمودند: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمانٍ إِمامَهُمْ اَلَّذى يَجِبُ عَلَيْهِمْ طاعَتُهُ: معرفت عبارتست از شناخت مردم هر زمان امامشان را، آن امامى كه اطاعت او بر آنها واجب است»
دلیل دوم؛ بر اینکه معرفت به ذات حضرت حق به معرفت و شناخت امام گره خورده است دعایی است که هر فراز پیشینش برهان برای فراز بعدی است، دعایی است که امام صادق علیه السلام به زراره آموخته و تعیلم داده است که در عصر غیبت پیوسته بخوانیم: «اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ،فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ،لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ،فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ،فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ،ضَلَلْتُ عَنْ دينى:خدایا خود را به من بشناسان،زیرا اگر خود را به من نشناسانی فرستادهات را نشناختهام، خدایا فرستادهات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستادهات را به من نشناسانی حجّتت را نشناخته، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه میشوم»
نکته ششم؛ راه شناخت معرفت به امام علیه السلام آنست که سیره عملی و نظری ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین را به حکم آیه 21سوره احزاب: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا :قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى كند» باهمه ظرائف ودقائقش مطالعه کنیم و بشناسیم وسپس وارد متن زندگی روز مره خود نموده و نهادینه نمائیم تا نسخه دوم رفتار نبوی، علوی، فاطمی حسینی، حسنی شویم وچنین معرفتی است که موجب تقرب به خداوند متعال شود.
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت پانزدهم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت یازدهم»
تحلیل یازدهم پیام قرآنی «سحر خیزی و اقامه نافله شب»
سحر خیزی و اقامه نافله شب یکی از پیام های عارفانه و سالکانه قرآنی است که نه تنها قرآن سفارش و توصیه به آن می نماید، بلکه تاکید برآن دارد. از همین رو در سوره (مدثر) خطاب به رسول الله صلی الله علیه وآله می فرماید: «قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا (2)به پا خيز شب را مگر اندكى»؛ «نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا: (3) نيمى از شب يا اندكى از آن را بكاه»، برای اینکه تحلیل همه جانبه ای از این پیام قرانی داشته باشیم و نسبت به آثار عملی واقف شویم و خود را مقید به مداومت نماز شب نماییم. برخی از برکات و آثار عملی آن را در اینجا می آوریم؛
نخستین اثر و فایده خواندن یازده رکعت از نافله شب «صیانت از فریضه واجب» است به این معنا محسوس ترین و عینی ترین فایده مشترک نافله شب برای همه شب زنده داران در هر مرتبه از سلوک باشند این است می توان قاطعانه تضمین کرد تمام کسانی که توفیق انجام نماز شب را دارند نماز واجب به ویژه نماز صبح آنان ترک و قضا نمی شود.
دومین اثر عملی و مشترک یازده رکعت نماز شب برای همه شب زنده داران و سحر خیزان «مالک و سلطه یافتن» نسبت به همه اعضا و جوارح و بر تمام تمایلات نفساني است. به این معنا تمام مفاسد و ناهنجاری اخلاقی چون،:غیبت کردن، تهمت زدن، دروغ گفتن، هرزه بودن و چشم به ناموس مردم داشتن، ظلم کردن، انگ و افترا بستن، اموال مسلمین را حیف و مال کردن و به یغما بردن همه و همه مبدا و ریشه اش در این است تمایلات نفساني مالک و ارباب روح و روان انسان است، و این غرایز و نفسانیات رب و مالک آدمی می باشند و به تعبیر قرآن درایه (23) سوره فرقان: «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ : پس آيا ديدى كسى را كه هواى خويش را معبود خود قرار داده»
از آثار عملی نمازشب خالصانه در دل شب و این جنس عبادت و خلوت با ذات باریتعالی موجب می شود که قوه و قدرت معنوی در انسان شکل بگیرد که رب و مالک تمام اعضا و جوارخ خود بشود و فرصت تصمیم سازی را از آنها بگیرد چراکه به تعبیر امام صادق علیه السلام «العبودیه جوهره کنهها الربوبیه» یعنی حقیقت و باطن عبادت آنست انسان با عبادت کردن از یک جهت به اوج بندگی می رسد و خود را برده حق تعالی می بیند و درمان حال رب، مالک و رب تمايلات نفساني خودش می شود و این به دست نمی آید مگر به برکت نماز و عبادت.
از همین روست در ایه (45) عنکبوت آمده است: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ : و نماز را بهپادار، كه همانا نماز (انسان را) از فحشا و منكر باز مىدارد و البتّه ياد خدا بزرگتر است و خداوند آنچه را انجام مىدهيد مىداند.»
به برکت همین نمازشب است قهرمانانی چون چنین عارفان و سالکانی تربیت می شوند و به جامعه خسته از معصیت و رنگ باخته از انسان عرضه می شود که چند نمونه از عارفان و سالکان را که رب تمایلات شدند را در اینجا می آورم؛
1- درس قضاء استاد آیه الله شیخ جواد تبریزی می رفتیم، یکی از روزها فرزند آیه الله مصطفی خمینی بر استدلال استاد اشکالی کردن و استاد پاسخ داد، و این اشکال و پاسخ چند بار بین حضرت استاد و آقای سید حسین مصطفوی تکرار شد و استاد خسته شدند و با فریاد گفتند کافی است خسته شدم ولی آنچه که بعد از درس اتفاق افتاد زیباترین نورانی لحظه برای پانصد نفر شاگرد بود چراکه استاد فرمودند همه بنشینید و سپس شاگردش را صدا زدند. و جلوی کرسی تدریس آوردند و بعد فرمودند من د اشتباه کردم، یکی فریاد زدم، دیگر فریاد برسر ذریه رسول الله صلی الله علیه و آله زدم مرا در همین جمع ببخش وگرنه امشب خوابم نمی برد اینگونه شکستن استاد اول حوزه. مقابل شاگرد محقق نمی شود جز به برکت نمازشبی که این اولیاء الهی مداومت برآن داشته اند.
2- متفکر شهید استاد مطهری در هوای گرم تابستان ساعت دو بعد از ظهر خود را به شهرری که آن روزها آیه الله حجت به دلیل بیماری آنچه به سر می بردند رساند و در برابر استاد نشست و عرض کرد من هرگز از شما غیبت نکردم. ولی جلساتی بودم که از شما غیبت شنیدم آمدم از شما حلالیت بطلبم استاد شگفت زده از شاگردی که این اهل مراقبه است این حاصل نشدهاست مگر به برکت مداومت استاد مطهری به نمازشب.
سومین اثر عملی و معنوی نافله شب «رسیدن نمازگزار به مقام و مرتبه مقام محمود» است. چرا که در ایه (79) سوره (اسرا) در فضیلت و برکت معنوی نافله شب آمده است: «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً :و پاسى از شب را بيدار باش وتهجّد و عبادت كن، و اين وظيفهاى افزون براى توست، باشد كه پروردگارت تو را به مقامى محمود وپسنديده برانگيزد.»
مفسران به پیروی از این احادیث، معتقدند که «منظور از این مقام والا و ارجمند، «منزلت شفاعت» و «حتی بالاتر از مقام» شفاعت است گرچه مقام محمود، ویژه پیامبر و آل اوست، ولی در مراحل پایین تر، عالمان راستین، شهدا و مؤمنین هم میتوانند این مقام را دارا شوند و به اذن خدا، از بعضی افراد، شفاعت کنند. امیرالمومنین(علیه السلام) در مورد اهل محشر میفرماید: «جمع میشوند در موطنی که در آن جا، مقام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) است. آن گاه، پیامبر به گونه ای خداوند را ستایش میکند که هیچ کس قبل از او ستایش نکرده است و بعد از آن، ستایش میکند هر مؤمن و مؤمنه ای، و ابتدا میکند به صدیقین و شهدا و بعد از آن صالحان؛ در این هنگام تمامی اهل آسمان و زمین، پیامبر را ستایش میکنند؛ چنان که در قرآن آمده است: عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً؛ «پس خوشا به حال کسی که برای او در این روز، بهره و نصیبی باشد و وای به حال کسی که در این روز، بهره و نصیبی نداشته باشد(. . تفسیر موضوعی قرآن، ج 5، (معاد در قرآن)
بنابراین هرچند در این آیه مبارکه وعده «مقام محمود» به رسول الله صلی الله علیه وآله داده شده است ولی همانگونه که در روایات آمده است همه اولیاء الهی پیامبر را الگو قراردهند ومداومت برسحر خیزی داشته باشند انان نیز از فیض وبرکت«مقام محمود» بهره مند خواهند شد.
چهارمین اثر و برکت معنوی نافله شب برای سالکان و عارفان «ولایت تکوینی»، «صاحب کرامت» و «مستحاب الدعوه» شدن است. به این معنا عارفان به دلیل انجام ریاضت و نافله انچنان به قله از استغراق می رسند و در صفات جمال و جلال الهی محو می شوند که آثار صفات الهی درآنها تبلور پیدا می کند و با این که آنان (خداوند گار) و خالق نظام هستی نیستند ولی (خداوند کار) می شوند و با تصرف در عالم هستی به اذن الهی کارهای ناشدنی را شدنی می کنند و مستحاب الدعوه می شوند، از همین رو در حدیث قدسی از رسول الله (ص) آمده است:
«وما تقرَّبَ إِلَیَّ عبْدِی بِشْیءٍ أَحبَّ إِلَیَ مِمَّا افْتَرَضْت علیْهِ، وما یَزالُ عبدی یتقرَّبُ إِلیَّ بالنَّوافِل حَتَّی أُحِبَّه، فَإِذا أَحبَبْتُه کُنْتُ سمعهُ الَّذی یسْمعُ به، وبَصره الذی یُبصِرُ بِهِ، ویدَهُ التی یَبْطِش بِهَا، ورِجلَهُ التی یمْشِی بها، وَإِنْ سأَلنِی أَعطَیتُه، ولَئِنِ اسْتَعَاذَنِی لأُعِیذَّنه« : خداوند متعال میفرماید: محبوبترین چیز نزد من که بنده ام به وسیلهی آن به من نزدیک میشود، اعمالی است که بر او فرض کردهام و بندهی من همیشه با انجام دادن سنتها (نوافل) به من نزدیک میشود تا آن که او را دوست میدارم و چون او را دوست داشتم، گوش او خواهم شد که با آن میشنود و چشم او میشوم که با آن میبیند و دست او خواهم شد که با آن حمله و دفاع میکند و پای او میشوم که با آن راه میرود و اگر از من چیزی بخواهد، به او عطا میکنم، و اگر از شر چیزی به من پناه جوید، او را پناه میدهم : اصول کافی، ج2، ص352.»
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت یازدهم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت نهم»
تحلیل نهم پیام قرآنی:((حسن معاشرت خانوادگی))
«حسن معاشرت خانوادگی» پیام بسیار مهم، کلیدی و سرنوشت ساز قرآنی است، چراکه خانواده سالم پایه ساختن جامعه سالم خواهد بود و نمی شود «جامعه سالم» بدون «خانواده سالم» داشت، ولی نکته مهم و کلیدی این است، خانواده سالم با «حسن معاشرت» بین اعضای خانواده امکان پذیر خواهد بود، برای اینکه تحلیل همه جانبه ای از این پیام قرآنی در ساختن «خانواده سالم» برای ساختن «جامعه سالم» داشته باشیم بیان چند نکته لازم است؛
یکم- «بقاء نسل و آرامش بین زوجین»
قرآن کریم فلسفه ازدواج را «بقاء نسل» و ایجاد «آرامش و الفت» بین دوجنس زن و مرد دانسته است، از همین رو از یک طرف در آیه «1» سوره نساء غرض و فلسفه از خلقت زوجیت را تکثیر نسل دانسته و می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً:اى مردم! از پروردگارتان پروا كنيد، آن كس كه شما را از يك نفس آفريد و همسرش را نيز از (جنس) او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسيارى را (در روى زمين) پراكنده ساخت واز خدايى كه (با سوگند) به او از يكديگر درخواست مىكنيد، پروا كنيد. و (نسبت) به ارحام نيز تقوا پيشه كنيد (و قطع رحم نكنيد) كه خداوند همواره مراقب شماست»
و در آیه 11 سوره شوری نیز می فرماید: «فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِير: آفريننده آسمانها و زمين، براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از چهار پايان نيز جفتهايى، به اين وسيله شما را كثير مىكند. او را هيچ مانندى نيست و او شنوا و بيناست»
در آیه اول با آوردن کلمه «وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً:مردان و زنان بسيارى را (در روى زمين) پراكنده ساخت» ودرایه دوم«أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ: به اين وسيله شما را كثير مىكند.»، نخستین فلسفه خلقت زوجیت ونیز فلسفه ازدواج را کثرت نسل و بقاء نسل معرفی کرده است.
و از طرف دیگر در آیه (21) سوره روم فلسفه ازدواج را آرامش روحی و روانی و ایجاد سکینه بین زوجین دانسته و می فرماید: «مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ:و از نشانههاى او آن است كه از جنس خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و ميان شما و همسرانتان علاقهى شديد و رحمت قرار داد؛ بى شك در اين (نعمت الهى،) براى گروهى كه مىانديشند نشانههاى قطعى است.»
دوم- «راهکار های ساختن خانواده سالم»
پیام قرآن در «ساختن خانواده سالم» برای یک «جامعه سالم» در صورتی امکان پذیر می شود، فرمول و راهکار قرآنی (…وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ : و با آنان به نيكويى رفتار كنيد » که در آیه (19) سوره نساء آمده و در پیش روی زوجین قرار داده است به عنوان اصل و پایه جدی و بکار گرفته شود، چرا که «عاشرون بالمعروف» مصادیق متعدد دارد که هر کدام از این مصادیق اگر از طرف زوجین رعایت نشود کانون خانواده از هم گسیخته می شود.
1- درک متقابل
نخستین اصلی که باید ان را جدی بگیرند تا خانواده سالم داشته باشند درک متقابل نسبت به یکدیگر است، به این معنا باور و ایمان داشته باشند که در اصل آفرینش و خلقت از «نفس واحده» آفریده شدند و هیچک مزیتی بر دیگر ی ندارند بلکه هریک از مرد و زن از محاسن و نقایصی برخوردارند، و می توانند مکمل یکدیگر بوده نقص ها را تبدیل به نقطه مثبت نمایند، منشاء بسیاری از اختلاف ها، و بگو مگوها در خانواده از همین جا ناشی می شود که هریک از زوجین خود را از دیگری کامل تر می داند و حاضر نیست به ضعف و نقص خود اعتراف داشته باشد، گام اول در حسن معاشرت در همین است زن مرد را مکمل خود، و مرد زن را مکمل خود بداند.
2ـ چشم پوشی از عیوب
چشم پوشی زوجین از عیب یکدیگر مصداق دیگری از (حسن معاشرت) و « عاشرون بالمعروف» است که زن و مرد بایست آن را در ارتباط خانوادگی رعایت کنند، چراکه دو طرف با انسان روبرو هستند که در محاصره تسویلات شیطان و هواهای نفسانی قرار دارد، آرامش و سکینه زندگی اقتضاء می کند اگر عیبی از یگدیگر دیدند چشم پوشی کنند از همین رو قرآن کریم در آیه (187) سوره بقره در توصیف زن ومرد می فرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ: (آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها).
راز تشبيه همسر به لباس، بخاطر این نکات ظریف و لطیف است که:
اولا: باس بايد در طرح و رنگ و جنس مناسب انسان باشد. همسر نيز بايد هم “كفو” انسان و متناسب با فكر و شخصيت انسان باشد
ثانیا: لباس مايه زينت و آرامش است، همسر و فرزند نيز مايه زينت و آرامش خانواده هستند.
ثالثا: لباس عيوب انسان را ميپوشاند، هر يك از زن و مرد نيز بايد عيوب و نارساييهاي يكديگر را بپوشانند.
رابعا: لباس، انسان را از خطر سرما و گرما حفظ ميكند، وجود همسر نيز كانون خانواده را از آسيبها حفظ و آن را گرم ميكند و زندگي را از سردي ميرهاند.
خامسا: لباس، حريم انسان است و دوري از لباس، مايه رسوايي. دوري از ازدواج و همسر نيز سبب انحراف و رسوايي انسان ميشود.
سادسا: در هواي سرد، لباس ضخيم و در هواي گرم لباس نازك استفاده ميشود، هر يك از زن و مرد نيز بايد اخلاق و رفتار خود را متناسب با نياز روحي طرف مقابل تنظيم كنند؛ اگر مرد عصباني است، زن با لطافت با او برخورد كند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا كند.
سابعا: انسان بايد لباس خود را از آلودگي حفظ كند، هر يك از زوجين نيز بايد ديگري را از آلوده شدن به گناه حفظ كنند. كتاب دقايقي با قرآن، قرائتی»
3- خانواده کانون مودت و رحمت
سومین اصلی که باید زوجین به آن نگاه جدی داشته باشند آنست محیط خانواده باشگاه زور آزمایی و کشتی گیری برای به خاک مالیدن پشت حریف نیست، هرچند مرد به دلیل توانی فیزیکی ریاست خانواده را به عهده دارد اما به این معنا نیست که مرد نگاهش به زن مالکانه و به چشم استخدام و استثمار باشدکه هر ظلمی را بر همسرش بنماید تا جایی که زن برای رهایی خودش از مهر بگذرد تا طلاق بگیرد، در مقابل هرچند مهریه حق شرعی و قانونی زن است، اما هرگز به این معنا نیست که اهرم فشاری در دست زن علیه مرد باشد که زن سوءاستفاده کرده و مرد را تهدید به اجراء گذاشتن مهریه نماید، بلکه در محدوده زندگی خانوادگی، نیاز به عاطفه و محبت، شدیدتر است و تنها عاطفه و محبت و عشق است که این کانون کوچک را گرم و جذاب می سازد و محیط بسیار مناسب و مساعدی برای آسایش و آرامش و شکوفایی استعدادها و پرورش و تزکیه کودکان به وجود می آورد، نکته لطیف قرآنی: «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةِ» درهمین است که خانواده سالم با نشاط خانواده ای است که عشق، مهربانی در آن موج بزند «مودت و رحمت» برآن حاکم باشد، از همین رو رهبر معظم انقلاب در دیدار با زنان می فرمایند:
«مهمترین چیزی که بشر به آن احتیاج دارد، آرامش است. سعادت انسان در این است که از تلاطم و اضطراب روحی در امان و آرامش روحی داشته باشد. این را خانواده به انسان میدهد؛ هم به زن و هم به مرد. جملهی بعدی بسیار جالب و زیباست. میفرماید: «و جعل بینکم مودّة و رحمة». رابطهی درست زن و مرد این است: مودّت و رحمت، رابطهی دوستی، رابطهی مهربانی؛ هم یکدیگر را دوست بدارند و به هم عشق بورزند و هم با یکدیگر مهربان باشند. عشق ورزیدن همراه با خشونت مورد قبول نیست؛ مهربانی بدون محبّت هم مورد قبول نیست.( بیانات در دیدار جمعی از زنان - 1376/07/30)
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت نهم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
چگونه با نوجوانان درست صحبت کنیم؟
نحوه صحیح صحبت کردن با نوجوان باید مورد مطالعه قرار گرفته و در صورت بروز مشکل با نوجوانان بهترین تصمیم گیری ها گرفته شود تا علاوه بر استحکام روابط خانوادگی، فرزندتان آنگونه که باید تربیت شود. نحوه صحبت…
والدین عزیز اگر در زمینه ای با فرزندتان مشکل دارید اشکالی ندارد. سعی کنید با آن ها به توافق برسید. کمی از خواسته های خود بزنید و غرور را کنار بگذارید.
مقدمه
می دانید که دوران نوجوانی و بلوغ حساس ترین مرحله از زندگی است. در این مرحله باید دقت و حساسیت در برخورد ها با نوجوان بیشتر شود. نحوه صحیح صحبت کردن با نوجوان باید مورد مطالعه قرار گرفته و در صورت بروز مشکل با نوجوانان بهترین تصمیم گیری ها گرفته شود تا علاوه بر استحکام روابط خانوادگی، فرزندتان آنگونه که باید تربیت شود. نحوه صحبت کردن با نوجوانان به دلیل بحرانی بودن شرایط او کمی حساس است و نیاز به تکنیک خاصی دارد. در این مقاله در مورد تکنیک ها و نحوه صحیح صحبت کردن با نوجوان توضیحاتی به شما ارائه می دهیم.
چگونه با نوجوانان درست صحبت کنیم؟
مهارت گوش دادن به نوجوان را تقویت کنید
قدم اول در برقراری روابط و نحوه صحیح صحبت کردن با نوجوان گوش دادن است. متاسفانه بیشتر والدین تنها متکلم هستند و هیچگاه آنچنان که باید و شاید به صحبت های نوجوان شان اهمیت نمی دهند. سعی کنید در ابتدا درباره موضوع مورد نظر، نظر فرزندتان را جویا شوید و کاملا به صحبت های او گوش دهید. اجازه دهید فرزندتان آنچه که باید به شما بگوید و خود را تخلیه کند. بعد از اینکه به دقت گوش کردید سعی کنید او را آرام کرده و با او صحبت کنید.
مثال: به عنوان مثال اگر اشتباهی از او سر زده ابتدا دلیل این کارش را جویا شوید و از او توضیح بخواهید. بعد از توضیحات و بررسی علت، سعی کنید با صحبت هایتان او را قانع کنید که این کار کاملا اشتباه است و در صورت تکرار این حرکت ممکن است که دیگر با او صحبت نکنید. ولی اگر موضوعی را می خواهید با او درمیان بگذارید سعی کنید در ابتدا موضوع بحث را مطرح کرده و بعد از شنیدن نظرات فرزندان شان او را از آن آگاه کنید. در این صورت علاوه بر اینکه نحوه صحیح صحبت کردن با نوجوان را می دانید به او اعتماد به نفس دهید.
توهین و استفاده از کلمات نامناسب ممنوع
رعایت ادب و احترام نوجوانان از دیگر نکاتی است که در نحوه صحیح صحبت کردن با نوجوان به شمار می رود. والدین عزیز قبل از هر چیزی به یاد داشته باشید که اگر خودتان قرار بود نصحیت شوید کدام لحن کلامی را می پسندید. لحن آرام و مودب و با احترام و یا لحن توهین و بی ادبی و پرخاشگری ؟ قطعاً دوست دارید که دیگران با شما به خوبی صحبت کنند. پس سعی کنید خودتان نیز با فرزندان تان با رعایت احترام صحبت کنید. فرزند شما دوست ندارد تحقیر شود.
توهین و پرخاشگری شما او را خرد کرده و باعث می شود در اجتماع فردی ضعیف تربیت شود. البته قطعاً صحبت های شما نیز برای او کارساز نخواهد بود و دقیقا کاری را انجام می دهد که بر عکس حرف ها و نصیحت های شما باشد. علاوه بر این، ادب و احترام شما می تواند الگوی خوبی برای فرزندتان باشد. در خانواده و اجتماع او را مودب و باوقار بار بیاورد قطعا در ادامه باعث موفقیت شما در تربیت فرزندتان خواهد شد.
در صحبت کردن با نوجوان انعطاف پذیر باشید
از دیگر روش ها در نحوه صحیح صحبت کردن با نوجوان این است که کمی منعطف باشید. می دانید که علاقمندی های شما در دوران نوجوانی، با فرزندتان کاملا متفاوت است. به همین دلیل والدین عزیز باید در این زمینه کاملا منعطف باشند و در واقع نیازهای او را بشناسند و اگر خواسته ای دارد پس از بررسی و فکر آن را انجام دهند نه اینکه کاملا با او مخالفت کنند که این واکنش اصلا جالب نیود ه و باعث می شود نوجوان فکر کند که شما آن را درک نمی کنید و نیازهایش را در بیرون از خانه و با دوستان خود برطرف می کند. در حالی که اگر شما نسبت به حرف هایش کاملا گوش می کردید و آنی مخالفت نمی کردید او به این روز نمی افتاد.
نظرتان را به او تحمیل نکنید
از دیگر نکات در نحوه صحیح صحبت کردن با نوجوان این است که نظرتان را به او تحمیل نکنید. به صرف اینکه والدینش هستید تصور نکنید که حرف هایتان درست است. سعی کنید در صحبت کردن از دید بالا به فرزند نگاه نکنید. بلکه فکر کنید دو دوست هستید که می خواهید با یکدیگر صحبت کنید. در این صورت قطعا به نتیجه بهتری خواهید رسید.
سعی کنید با فرزندتان به توافق برسید
والدین عزیز اگر در زمینه ای با فرزندتان مشکل دارید اشکالی ندارد. سعی کنید با آن ها به توافق برسید. کمی از خواسته های خود بزنید و غرور را کنار بگذارید. حتی الامکان سعی کنید با او به توافق برسید و درباره مسائل، منطق را جایگزین احساسات کنید. فکر کنید فرزندتان از شما خواسته نابجایی دارد در این صورت واکنش و عکس العمل شما چیست؟ درستش این است که به جای داد و پرخاش و ناراحتی سعی کنید با کمی درایت او را از این تصمیم منع کنید و یا اگر واقعا نتوانستید او را قانع کنید می توانید به او بگویید من تنها می توانم قدم کوتاهی درباره خواسته ات بردارم. بیش تر از این نه به صلاح تو نه به صلاح خانواده است. این راه یکی از مهم ترین راه هایی است که در نحوه صحیح صحبت کردن با نوجوان کاربردی است.
در صحبت های تان از کلمه باید استفاده نکنید
سعی کنید در کلام تان از کلمات باید و نباید کمتر استفاده کنید. جملات امری که بسیاری از والدین در صحبت های شان به فرزندشان می زنند نزنید. این طرز برخورد فرزندان تان را بسیار نا امید می کند. مدام او را نصحیت نکنید. البته نصایح شما نیز مهم است. زیرا نوجوان احساس می کند که برای او اهمیت دارید. اما نصیحت های بیجا علاوه بر اینکه او را ناراحت می کند فکر می کند که قوانین خانه دیکتاتوری است. سعی کنید خونسردی خود را حفظ کرده و اگر ایرادی از او می بینید به نحوی به او بگویید که تحقیر نشود. در صحبت کردن فعال باشید و هر روز درباره اتفاقات با نوجوان تان صحبت کنید. در واقع این کار برای فرزندتان تبدیل به عادت شده و خودش در صورت بروز مشکل با شما صحبت می کند و از شما مشاوره می گیرد.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - معصومه راهی
پیام اول قرآنی: ضرورت تزکیه نفس
پیام اول قرآنی در سلوک و صعود معنوی و عرفانی ((تهذیب و تزکیه نفس))، مهار کردن تمایلات غریزی ونفس سرکش کاست، برای اینکه این پیام قرآنی به درستی تحلیل شده باشد بیان چند نکته لازم و ضروری است.
******
نکته اول: به دلایل متعدد قرآنی و روایی، گام اول در سلوک، ((تهذیب و تزکیه نفس)) است:
دلیل اول: بر اینکه پله اول از سلوک و صعود و پیدا کردن به عالم معنا و عالم قدس ((تهذیب و تزکیه نفس)) آیات یکم تا یازدهم از سوره شمس است که در این آیات خداوند یازده بار((قسم)) خورده است((الشَّمْسِ وَ ضُحاها (1) وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (2) وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها (3) وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها (4) وَ السَّماءِ وَ ما بَناها (5) وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها (6) وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها (7) فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (8) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها (9) وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها (10):به خورشيد و گسترش نورت آن سوگند، (1) و به ماه هنگامى كه بعد از آن درآيد، (2) و به روز هنگامى كه صفحه زمين را روشن سازد، (3) و به شب آن هنگام كه زمين را بپوشاند، (4) و قسم به آسمان و كسى كه آسمان را بنا كرده، (5) و به زمين و كسى كه آن را گسترانيده، (6) و قسم به جان آدمى و آن كس كه آن را (آفريده و) منظّم ساخته، (7) سپس فجور و تقوا (شرّ و خيرش) را به او الهام كرده است، (8) كه هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرده، رستگار شده (9) و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است! (10)
دلیل دوم: بر اینکه از منظر قرآن راه صعود به عالم معنا تهذیب و تزکیه نفس است، این است با وجود اینکه حق تعالی نعمت زیادی دراختیار بشر قرار داده که انسان بتواند ادامه حیات بدهد که برخی ازاین نعمت ها چون ((مغز، قلب)) آنچنان حیاتی است که اگر ازانسان سلب شود ادامه حیات از انسان گرفته شود زندگیش مختل می شود ولی با این همه از درجه اهمیت در هیچ آیه ای برانسان منت ننهاده است ولی درآیه(164) مبارکه از سوره بقره(آل عمران) است بعثت انبیاء را به دلیل فلسفه بعثت که تهذیب و تزکیه آنان است منت نهاده و می فرماید:((164» لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ:همانا خداوند بر مؤمنان منّت گذاشت كه در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنها تلاوت كند و ايشان را پاك كرده و رشد دهد و به آنان كتاب و حكمت بياموزد، هر چند كه پيش از آن، قطعاً آنها در گمراهى آشكار بودند.))
دلیل سوم: بر اینکه تهذیب و تزکیه نفس نخستین پله اول ملاقات است آنست ((تهذیب وتزکیه نفس)) هدف و غرض فلسفه بعثت همه انبیاءاست، چرا که در ایه(2) سوره جمعه آمده است :((هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ:اوست كه در ميان مردم درس ناخوانده، پيامبرى از خودشان مبعوث كرد تا آيات الهى را بر آنان بخواند و آنها را رشد و پرورش داده (از آلودگى شرك و تفرقه پاك سازد) و كتاب آسمانى و حكمت به آنان بياموزد و همانا پيش از اين در انحراف و گمراهى آشكار بودند.))
دلیل چهارم: بر اینکه گام اول در سیر سلو ک((الی الله)) تهذیب وتزکیه نفس است روایاتی است که در این روایات جهاد بادشمن جهاد اصغر ولی تهذیب و تزکیه نفس به منزله ((جهاد اکبر)) دانسته شده است ازهمین رو در روایات آمده است:
1-علی علیه السلام روایت می کند كه :
((اِنّ رَسُولَ اللّهِ بَعَثَ بِسَريّةٍ فَلَمّا رَجَعُوا. قالَ (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مَرْحَبا بِقُومِ قَضَوُا الجَهادَ الاَصْغَر وَ بَقِى الجَهادَ الاَكبَرَ قيلَ يا رَسُولُ اللّهِ وَ مَا الجَهادَ الاَكبَرْ؟ قالَ: جَهادُ النَّفسِ. ثُمَّ قالَ (صلّى الله عليه وآله وسلّم): اَفْضَلُ الْجَهادِ مَنْ جاهَدَ النَّفْسَ الَّتى بَيْنَ جَنْبَيْهِ.(71)
رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) گروهى را به جنگ فرستاد. زمانى كه آنان برگشتند، پيامبر فرمود: آفرين بر مردمى كه جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اكبر مانده است. سؤال شد: ، جهاد اكبر چيست؟ فرمود: جهاد با نفس و سپس فرمود: برترين جهاد، جهاد كسى است كه با نفسى كه در ميان كالبد اوست، مبارزه كند.
******
نکته دوم: تهذیب و تزکیه نفس اگر بخواهد منتج به نتیجه باشد و خروجی متفاوت با ردی داشته باشد زمینه و بستر سلوک الله فراهم بشود امکان پذیر نیست مگر آنکه به صورت تدریجی یا دفعی سه منزل از منازل سلوک و سه پله ازپله های تزکیه نفس طی شود.
1- تخلیه: مقصود از منزل((تخلیه)) آن است تمام رزائل اخلاقی همچون((حسد، تکبر، بخل، حقد، نمامی، پرحرفی، چشم چرانی وهرزگی، غیبت، دروغ، …))که هریک به تنهایی موجب تباهی انسان، و مانند موشی درانبانند که می توانند عمل صالحی که به دست آمده حبط و خالی نمایند و موجب دوری از حق تعالی شوند به تدریج یا همچون بشر حافی یک باره متحول شده باطنش را از این آلودگی ها تصفیه، تطهیر و پاک نماید چرا که درباره بشر امده است:
((بشر حافى فردى متمكن و مرفّه بود. املاك و غلامان و كنيزان بسيارى داشت. اكثر اوقات خود را با تفريح و خوش گذرانى سپرى مى كرد. روزى امام هفتم، حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) از كنار منزل او مى گذشت. ساز و آواز درون خانه بشر به گوش حضرت رسيد. از كنيزكى كه دم در منزل ايستاده بود، پرسيدند: اين منزل از آن كيست؟ پاسخ دادند: از آن مولايم بشر. پرسيدند: او بنده است يا آزاد؟ كنيزك گفت: بنده نيست، بلكه صاحب بندگان فراوان است. حضرت فرمود: آرى اگر بنده بود، اين اندازه بى بندوبار نبود. بنده بايد بسته به حق باشد، نه رسته از حق. بنده بايد گوشش به پيام معبود باز باشد، نه به نواى ساز و آواز. اين بفرمود و بفرت. كنيزك به درون خانه شتافت و جريان را با بشر در ميان گذاشت. بشر از شنيدن اين سخنان به خود پيچيد و بلرزيد و از پى حضرت روان شد، تا به حضرت رسيد و توبه نصوح نمود و ديگر دامنش را به گناه نيالود. به همين جهت، تا آخريش لحظات عمر خود كفش نپوشيد. از اين رو، به بشر حافى ـ يعنى پاى برهنه ـ ملقب شد. اين گونه بازگشت، همان تخليه دفعى است كه بشر حافى توفيق آن را يافت و در عرصه تهذيب نفس موفق و پيروز شد.:منهاج الکرامه، ص۵۹))
2- تجلیه: مقصود و منظور از تجلیه آن ست انسان به موازات اینکه باطن و درونش از رزایل اخلاقی سبعیت، بهیمیت، شیطنت تطهیر وپاک می نماید بایست خودرا به فضائل اخلاقی همچون((تواضع، حسن معاشرت، ایثار ودستگیری از محرومین، ادب و نزاکت اخلاقی آراسته وزینت بدهد و متخلق به اخلاق الهی شود.
3_ تحلیه: مقصود از تحلیه آنست برای اینکه موتور سلوک معنوی شتاب پیداکند ودر پروازبه عالم قدس ولاهوت خاموش نشود، ازنقشه راهی که شرع برای سلوک تعریف کرده حرکت کند ومتشرع به همان آدابی باشد که شارع در برابرش قرار داده است.
نکات طلایی برای مقابله با تشنگی و افت انرژی در روزهداری
روزهداری میتواند فواید بسیاری برای سلامتی داشته باشد، ولی یکی از چالشهای آن، تشنگی و افت انرژی در طول روز است.اما راهکارهایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزه بخش مهمی از بسیاری از سنتهای مذهبی است و معمولاً میتوان آن را با خیال راحت انجام داد. باوجود این، اگر شرایط خاصی مانند بارداری، شیردهی، دیابت یا بیماریهای دیگری دارید بهتر است با پزشک خود مشورت کنید تا مشخص شود چه راهکارهایی را باید در این دوران مدنظر داشته باشید تا بتوانید بدون آسیب روزه بگیرید.
اگر دارویی مصرف میکنید، حتماً باید از پزشک خود بپرسید که آیا میتوانید با خیال راحت آنها را نادیده بگیرید یا در ساعتهای مجاز مصرف کنید میتوانید بدون غذا و مایعات مصرف کنید.
رازهای مقابله با تشنگی و افت انرژی در روزهداری
هیدراته ماندن در ساعات مجاز
بهترین راه برای جلوگیری از تشنگی، مصرف کافی آب در فاصله بین افطار تا سحر است.نوشیدن ۸ تا ۱۰ لیوان آب بهصورت تدریجی، بدون افراط، به بدن کمک میکند تا در طول روز دچار کمآبی نشود. علاوه بر آب، مصرف نوشیدنیهای طبیعی مانند شربت خاکشیر و تخم شربتی نیز مفید است.
پرهیز از غذاهای پرنمک و پرادویه
مصرف غذاهای شور، سرخشده و پرادویه باعث افزایش نیاز بدن به آب میشود؛ بنابراین، بهتر است از غذاهای سبکتر مانند سبزیجات تازه، میوهها و پروتئینهای کمچرب استفاده کنید که به حفظ تعادل آب بدن کمک میکنند
غذاهایی مانند نان سبوسدار، برنج قهوهای و جو دوسر، انرژی را بهصورت پایدار در اختیار بدن قرار میدهند و از افت قند خون جلوگیری میکنند. این مواد غذایی بهآرامی هضم شده و به حفظ سطح انرژی در طول روز کمک میکنند.
مصرف پروتئین کافی
پروتئینها نقش مهمی در حفظ انرژی بدن دارند. به طور ویژه تخممرغ، لبنیات کمچرب، گوشت سفید و حبوبات را بهعنوان منابع خوبی برای تأمین پروتئین معرفی میکند و یادآور میشود که این مواد غذایی به جلوگیری از ضعف و خستگی در طول روز کمک میکنند.
مصرف میوهها و سبزیجات پرآب
میوهها و سبزیجاتی مانند هندوانه، خیار، کاهو و پرتقال دارای آب زیادی هستند و به هیدراته ماندن بدن کمک میکنند؛ بنابراین بهتر است آنها را بیشتر در برنامه افطار خود قرار دهید. این مواد غذایی همچنین حاوی ویتامینها و مواد معدنی موردنیاز بدن هستند.
پرهیز از نوشیدنیهای کافئیندار
چای پررنگ، قهوه و نوشابههای گازدار باعث افزایش دفع آب از بدن میشوند و میتوانند تشنگی را تشدید کنند. بهتر است مصرف این نوشیدنیها را در ماه رمضان به حداقل برسانید.
خواب کافی و استراحت مناسب
کمخوابی میتواند احساس خستگی و ضعف را تشدید کند. داشتن خواب منظم و کافی به بدن کمک میکند تا انرژی خود را در طول روز حفظ کند. داشتن خواب و استراحت کافی اجازه میدهد تا بدن بتواند در روزهای روزهداری عملکرد بهتری داشته باشد.
با رعایت این نکات، میتوان روزهای سالمتر داشت و از افت انرژی و تشنگی در طول روز جلوگیری کرد.
منبع: راه دانا
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت هشتم»
((تحلیل هشتم پیام قرآنی: ((مواسات و ایثار))
«مواسات و گذشت»
پیام دیگر قرآنی است که بخشی از آیات قرآن کریم به آن اختصاص یافته است، هرچند مواسات در همه انسان ها به حکم این که انسان اند و از روحیه رقت و دل سوزی برخوردارند، با شدت و ضعف وجود دارد، ولی مواسات قرآنی مدل و سبک خاصی از مواسات است که در هیچ فرهنگی مذهب و کشوری جز فرهنگ و مذهب اسلامی این مدل از مواسات وجود ندارد فهم دقیق از مواسات قرآنی زمانی امکان پذیر است که چند نکته به درستی توضیح داده شود؛
نکته اول؛ این است در فرهنگ قرآنی «مواسات» و دستگیری از نیازمندان حلقه وصلی بین «وجه اللهی با وجه الخلقی» و «وجه الخلقی با وجه اللهی» است. به این معنا اسلام می خواهد جامعه و مردمی را تربیت کند که از درون و باطن امور عبادی چون نماز، حج و روزه نگاه به مستمندان به عنوان عیال اللَّهِ داشته باشند و از وجه اللهی به وجه الخلقی برسند، در همان حال دستگیری از مستمندان نیز جنبه انسانی نگیرد بلکه این وجه الخلقی نیز جنبه وجه اللهی گرفته، رضا و خشنود خواهد موج بزند.
از همین روست قرآن کریم از یک طرف «مواسات و انفاق» را که جنبه وجه الخلقی دارد در کنار نماز و شب زنده داری که جنبه وجه الخلقی دارد می گزارد و می خواهد از درون وجه اللهی مؤمنان به «مواسات» برسند و می فرماید: «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (16/سجده)(مؤمنان، به هنگام شب،) پهلوها يشان از بسترها دور مىماند (و) پروردگارشان را از روى بيم و اميد مىخوانند، و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىكنند.» ونیز می فرماید:««إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ (29/فاطر)همانا كسانى كه كتاب خدا را تلاوت مىكنند و نماز بر پا مىدارند و از آن چه ما روزيشان كردهايم، پنهان و آشكار انفاق مىكنند، به تجارتى دل بستهاند كه هرگز زوال نمىپذيرد.»
از همین رو صادق علیه السلام در پاسخ هشام حکمت روزه داری را این چنین بیان می فرمایند: «إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الصِّيَامَ ، لِيَسْتَوِيَ بِهِ الْغَنِيُّ وَ الْفَقِيرُ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْغَنِيَّ لَمْ يَكُنْ لِيَجِدَ مَسَّ الْجُوعِ ، فَيَرْحَمَ الْفَقِيرَ . لِأَنَّ الْغَنِيَّ كُلَّمَا أَرَادَ شَيْئاً قَدَرَ عَلَيْهِ فَأَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُسَوِّيَ بَيْنَ خَلْقِهِ ، وَ أَنْ يُذِيقَ الْغَنِيَّ مَسَّ الْجُوعِ وَ الْأَلَمِ ، لِيَرِقَّ عَلَى الضَّعِيفِ فیرحم الجائع:( من لا یحضره الفقیه، ج3، ص73) براستي خداوند روزه را واجب كرده تا به وسيلة آن بين اغنيا و فقرا مساوات و برابري وجود آيد، و اين براي آن است كه ثروتمنداني كه هرگز درد گرسنگي را احساس نكردهاند، به فقرا ترحم نمايند. زيرا اغنيا هر گاه (خوردن و آشاميدني را) اراده نمودند (و هوس هر نوع مأكولات و مشروبات كردند) برايشان ميسر است، پس خداوند تبارك و تعالي (روزه را واجب نمود) كه بين بندگانش از فقير و غني، برابري به وجود آورد، و اين كه سرمايه داران مسلمان درد گرسنگي رالمس نمايند، تا بر ضعفاء رقّت آورند، و بر گرسنگان عالم ترحم نمايند»
از طرف دوم، «مرضات الله» و «وجه الله» را که جنبه وجه اللهی دارد کنار مواسات و انفاق قرار داده و می گوید مومنان از باطن همین امر وجه الخلقی به «مرضات الله» و «وجه الله» می رسند. از همین روست که می فرماید: «وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(265/بقره) و مَثل كسانى كه اموال خود را در طلب رضاى خداوند واستوارى روح خود انفاق مىكنند، همچون مَثل باغى است كه در نقطهاى بلند باشد (واز هواى آزاد بحدّ كافى بهره بگيرد) وبارانهاى درشت به آن برسد وميوهى خود را دو چندان بدهد.» وهمچنین درایه(272) سوره (بقره) می فرماید:« وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ : وآنچه را از خوبىها انفاق كنيد، به نفع خودتان است. و جز براى كسب رضاى خدا انفاق نكنيد و (پاداش) آنچه از خوبىها انفاق كنيد، به طور كامل به شما داده خواهد شد».
با تامل در چینش آیات که انفاق و امور عبادی کنار هم قرار گرفته اند می یابیم مواسات حلقه وصل بین (وجه اللهی با وجه الخلقی) است، و حق تعالی با تشریع روزه ماه رمضان می خواهد در این کارگاه ریاضت، انسان هایی با این مدل تربیت شوند که از انفاق که جنبه وجه الخلقی دارد پلی به وجه اللهی و مرضات الله بزنند.
«مشخصه های مواسات اسلامی»
نکته دوم؛ براین که مواسات اسلامی حلقه و صلی بین (وجه اللهی) و (وجه الخلقی)است ملاکات و مشخصاتی دارد اگر این مشخصات در مواسات وجود داشته باشد و مواسات کننده این مشخصات را در انفاقش لحاظ کرده باشد می تواند به مرضات الله برسد؛
نخستین ملاک مواسات و انفاق اسلامی آنست دستگیری از مستمندان بایست با حفظ کرامت و شخصیت و آبروی فقرا و محرومین باشد و نبایست این انفاق و دستگیری از مستمندان به گونه ای باشد که به قیمت از دست رفتن شخصیت و ابروی آنان تمام شود و این هدف درصورتی حاصل می شود انفاق کننده محرومین را طلب کار و خود را بدهکار ببیند و هیچ منتی به آنان نداشته باشد و باور کند با دستگیری از آنان از خود دستگیری می کند وان دستی که از آنان ب به سمت دراز می شود دست خدای متعال است، از همین رو قرآن کریم در آیه (264) سوره ( بقره) شرط در مواسات و انفاق را خالی بودن از «منت و آزار» به مستمندان می داند و می فرماید: «پيا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ: اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بخششهاى خود را با منّت وآزار باطل نسازيد، همانند كسى كه مال خود را براى خودنمايى به مردم، انفاق مىكند».
و همچنین در آیه (262) سوره(بقره) می فرماید: الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ:كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند و سپس به دنبال آنچه انفاق كردهاند، منّت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها برايشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى دارند و نه غمگين مىشوند.»
دومین ملاک در مواسات و انفاق «مکتوم و پنهانی» بودن است. به این معنا هرچند انفاق شب و روز زمان و مکان ندارد ولی از آنجایی که هدف و غرض و حکمت از مواسات و دستگیری از نیازمندان حفظ آبرو شخصيت آنان و نیز پرهیز از هرگونه ریاکاری برای انفاق کننده است انفاقی می تواند از وجه الخلقی انفاق کننده را به وجه اللهی برساند که درنهایت پنهانی انجام بگیرد که بهترین موقعیت آن در شب خواهد بود. از همین رو ابتدا در سوره بقره آیه (274) می فرماید: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ:كسانى كه اموال خود را در شب وروز، پنهان وآشكارا انفاق مىكنند، اجر وپاداش آنان نزد پروردگارشان است و نه ترسى براى آنهاست و نه غمگين مىشوند» ولی درایه (271) سوره (بقره) توصیه وسفارش برپنهانی انجام دادن انفاق می کند ومی فرماید:« إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئاتِكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ:اگر صدقات را آشكارا بدهيد، پس آن كار خوبى است، ولى اگر آنها را مخفى ساخته وبه نيازمندان بدهيد، پس اين براى شما بهتر است وقسمتى از گناهان شما را مىزدايد و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.»
سومین ملاک در مواسات و انفاق اسلامی «طیب بودن» جنس انفاق است. به این معنا انفاق و مواسات ارزش دارد و به انفاق کننده ارزش و بها می دهد و مواساتش جان می دهد و ملکوتی می شود جنس انفاق از چیزی باشد که انفاق کننده برای خودش می پسندد نه آن چیزی که از ارزش افتاده و بی مقدار و بنجل شده است، از همین رو در ایه (276) سوره (بقره) آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ:اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از پاكيزهترين چيزهايى كه بدست آوردهايد و از آنچه ما براى شما از زمين رويانيدهايم، انفاق كنيد وبراى انفاق به سراغ قسمتهاى ناپاك (وپست) نرويد، در حالى كه خود شما هم حاضر نيستيد آنها را بپذيريد مگر از روى اغماض (وناچارى) و بدانيد خداوند بىنياز وستوده است.»
چهارمین ملاک در مواسات و انفاق اسلامی «کوچک دیدن» و فراموش کردن مواسات و انفاق است. به این معنا درصورتی انفاق و مواسات که جنبه وجه الخلقی دارد باطن و ماهیت وجه اللهی پیدا می کند و پیش از آنکه از نیازمندان دستگیری کند از انفاق کننده دستگیری می کند و او را به عالم قدس وصل می نماید که انفاق کننده عملش را کوچک ببیند نه بزرگ، و حقیقت فراموش کند که کار مهمی انجام داده است از همین رو در ایه (6) سوره (مدثر) آمده است: «وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ»: و (در عطا) منّت مگذار و (كارت را) بزرگ مشمار.
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت هشتم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
به من فحش میدهند، شما چرا ناراحتید؟
محمدرضا شاه به آیت الله کمالوند گفته بود: این سید میخواهد چه کار کند، حرفش چیست؟
اسفند سال ۱۳۴۱ همین ایام، تعدادی از روحانیون و علما تهرانی درخواست دیدار با شاه را با دربار مطرح کردند.آیت الله کمالوند پیشتاز بود. شاه در این دیدار به آیت الله کمالوند گفت: این سید میخواهد چه کار کند، حرفش چیست؟ این گروه روحانی مخالف امام بودند یا لااقل با او همراهی نمیکردند. همین ایام تخریب شخصیت و شایعه پراکنی آغاز شد.
اسفند سال ۴۱ ساواک تصمیم گرفت عملیات روانی علیه آیت الله خمینی طراحی و اجرا کند. اعلامیه سراسر توهین و تهمت توسط چند تشکل دفاع از حقوق زنان چاپ شد.
صبح زود تمام دیوارهای شهر قم پر بود از این اطلاعیهها! هدف فقط تخریب آیت الله خمینی بود. اسم سایر مراجع را نیاورده بودند.
از اینکه خمینی انگلیسی است تا دروغهایی درباره نظرات آیت الله خمینی علیه زنان!
این شاید نخستین بار بود که ساواک توهین و تهمت سازماندهی شدهای علیه آیت الله پخش میکرد.
شاگردان و طلبههای وفادار و عاشق آیت الله صبح آن روز شوکه شدند. سراسیمه خودشان را به منزل آیت الله خمینی رساندند تا به او اطلاع دهند. وارد خانه شدند.
دیدند ایشان بی خیالِ بی خیال درحال مطالعه کتاب برای درس امروز است! آماده میشود تا برای تدریس به مسجد برود!
شاگردانش با نگرانی و ناراحتی توضیح دادند، دیوارهای قم پر شده از توهین و تهمت به شما! سراسیمه دنبال اقدام بودند.
آیت الله پاسخ داد: به من فحش میدهند، شما چرا نگران هستید؟ شما چرا ناراحتید؟! من که از امام علی(ع) بالاتر نیستم.از او در صدر اسلام هتک حرمت کردند!
یکی از طلبه ها پیشنهاد داد همین حالا همه اطلاعیههای چسبیده به دیوارهای قم را پاره کنیم.
آیت الله خمینی مخالفت کرد. گفت: بذارید بماند. مردم این دستگاه جبار را بشناسند.
اولین بار که ساواک به ایشان تهمت انگلیسی بودن زد اینجا بود. چند ماه قبل از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲.
شرح مضامین دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان
در این نوشتار، شرحی بر دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان خواهیم داشت تا با مضامین این دعا آشنا شده و با معرفت بیشتر این دعا را بخوانیم.
در روز یازدهم ماه مبارک رمضان، دست نیازمند خود را به سوی خدای بی نیاز بلند می کنیم و می خوانیم:
«اللَّهُمَّ حَبِّبْ اِلَیَّ فِیهِ الْاِحْسَانَ وَ کَرِّهْ اِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ وَ حَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ بِعَوْنِکَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ».
خدایا در این ماه نیکی را پسندیده من گردان، و نادرستیها و نافرمانیها را مورد کراهت من قرار ده، و خشم و آتش برافروخته را بر من حرام گردان به یاریات ای فریادرس دادخواهان.
شرح فراز اول دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان این گونه آغاز می شود:
خدایا! در این روز احسان و نیکی را در نظرم محبوب گردان.
انسان به طور فطری به سوی نیکی ها و خوبی ها کشیده می شود، ولی در این بین گناه و معصیت سبب انحراف آدمی از طبع انسانی و فطرت الهی خویش می گردد و او را از حق و حقیقت دور می سازد. در این دعا با درخواست فضایل و خوبی ها، در حقیقت از پروردگار می خواهیم ما را به فطرت پاک و الهی خودمان رهنمون فرماید.
محبّت، نعمتی است خدادادی که به صورت غریزه در حیوانات نیز وجود دارد، امّا در انسان با شعور و معرفت آمیخته است. مادری که در نیمه های شب، همه ناملایمات و سختی ها را به جان می خرد؛ به فرزندش شیر می دهد و از او پرستاری می کند، احتیاج به تذکر و رهنمود ندارد بلکه علاقه و عشق او به فرزند، وی را به سوی آن کودک می کشاند.
علاقه به احسان و نیکی، همه سختی ها را آسان می سازد، تا جایی که انسان مشتاق سر از پا نمی شناسد و همه چیز خود را فدای آن می کند. البته مراحل احسان متفاوت است: گاهی احسان، در حد دستگیری از فقرا و ایتام، سیر کردن گرسنگان، ساختن مساجد و شرکت در کارهای خیر دیگر است. گاهی از این هم فراتر رفته و به اوج خود می رسد. تا آنجا که آدمی حاضر است جان خود را در راه معبود و محبوب خود ایثار کند و از زن و فرزند و خانه و تعلقات بگذرد.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
عدل آن است که حق مردم را به آنان برسانی و احسان آن است که بر ایشان تفضّل کنی(1)
صفحات: 1· 2
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت هفتم»
تحلیل هفتم پیام قرآن: ((امید وامیدواری))
((رجاء و امید)) از پیام های مهم و سرنوشت ساز قرآنی و سیره نبوی وعلوی و از اموزه های و حیانی است که انسانها در هر دوره و زمان، به خصوص بشر این عصر به ویژه امت اسلامی در شرایط موجود سخت محتاج و نیازمند به ان خواهد بود، برای اینکه این پیام قرآنی همه جانبه مورد تحلیل قرار بگیرد توضیح چند نکته بهم پیوسته بسیار لازم وضروری است؛
1-اهمیت وضرورت امید وامید واری
در میزان اهمیت وضرورت امید وامیدواری را می توان از تعبیراتی و مشخصه هایی که در لسان و زبان آیات و روایات آمده است به آسانی فهم کرد و دریافت، چراکه در آیات و روایات سه تعبیر و سه مشخصه قابل تامل و درنگ نسبت به امیدواران در زندگی و به آینده و همچنین سرخوردگان و مایوسان اززندگی و نسبت به آینده است.
مشخصه اول؛ امیدواران به زندگی و نسبت به آینده کد و نشانه از ایمان و برخورداری از پشتوانه عظیم معنوی است، در مقابل یاس و ناامیدی نشانه کفر و بی ایمانی شخص خواهد بود، اولیاء الهی کسانی اند هم خود در مقابل بحرانها مایوس نمی شوند و هم دیگران را مایوس نمیکنند ازهمین رو در ایه(87) سوره یوسف حضرت یعقوب خطاب به فرزندانش می گوید:
((یابَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ :اى پسرانم! (بار ديگر به مصر) برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خداوند مأيوس نشويد، حقّ اين است كه جز گروه كافران، از رحمت خداوندى مأيوس نمی گردند)).
مشخصه دوم؛ این است امیدواران به زندگی و به آینده زندگی عالمان، آگاهان، و نسبت به خود ا فرهیختگان اند که در برخورد با بحران ها پیوسته به دنبال راهکار خروج از بحران اند ولی ناامیدانه جماعتی جاهل و نادانند که در برخورد با بحران خودرا دربن بست دیده وراهکار خروج ازبحران را در خود کشی وحذف خود جستجو می کنند ازهمین روست امام علی علیه السلام ((امیدواران و ناامیدان را این گونه توصیف می کند:
((الفَقيهُ كُلُّ الفَقيهِ مَن لم يُقَنِّطِ الناسَ مِن رَحمَةِ اللّه ِ ، و لم يُؤيِسْهُم مِن رَوحِ اللّه ِ ، و لم يُؤمِنْهُم مِن مَكرِ اللّه؛ فقيه به تمام معنا، كسى است كه مردم را از رحمت خدا نوميد نگرداند و از فضل و بخشايش خدا، مأيوسشان نسازد و از مكر و عذاب خدا هم آسوده خاطرشان نكند: نهج البلاغة : الحكمة ۹۰)).
مشخصه سوم؛ امید وامید واری به زندگی وآینده زندگی، به معنای حسن ظن داشتن به خدا و او را درهرحال در زندگی دیدن و به وی اعتماد کردن است، ولی ناامیدی به معنای سوء ظن داشتن و به وعده های حق تعالی و مؤمن نبودن و همسو شدن بامنافقین وکفار، جهنم وعذاب الهی راخریدن است، چراکه حق تعالی درسوره فتح آیه(6) می فرماید:((وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً :و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خداوند گمان بد دارند، (و مىگويند خداوند پيامبرش را يارى نخواهد كرد،) عذاب كند، بدى بر آنها احاطه كرده است، خداوند بر آنان غضب كرده و از رحمت خود دورشان ساخته و برايشان جهنّم را آماده كرده است كه بد سرانجامى است.))
از همین رو امام على عليه السلام ـدر مناجات شعبانيهـ می فرماید: (( إلهي لم اُسَلِّطْ على حُسنِ ظَنِّي قُنوطَ الإياسِ ، و لا انقَطَعَ رَجائي مِن جَميلِ كَرَمِكَ ! نوميدى و يأس را بر گمان نيكم [به تو] چيره نمى گردانم و اميدم را از بزرگوارى و بخشش زيباى تو، نمى بُرم))
2- ((راهکارهای تقویت نمودن امید وامیدواری))
قرآن کریم به تناسب بحرانی که ممکن است هر انسانی با ان روبرو شود و احسا س تنهایی و بی پناهی کند راهکاری را در پیش وی قرار داده تا از ناامیدی خارج شده و با قرانی درمانی امید به زندگی و آینده زندگی پیداکند، که چند راهکار قرآنی را دراینجا می اوریم؛
یکم:((بحرانی اخلاقی))
اگر بحرانی که انسان با ان روبرو شده است احساس شکست، بن بست، و سرخوردگی و بی هویتی می کند((بحران اخلاقی)) باشد، به این معنا از سر تقصیر و قصور ریز ودرشت، بزرگ و کوچک محرمات الهی را مرتکب شده و در لجنزار معصیت گرفتار شده است، ازهمین جهت احساس می کند از نظر حق افتاده است و جهنم رفتنش قطعی است و کاملا مایوس از رحمت الهی است، قرآن کریم راهکار برای رهایی از ناامیدی، وامیدوار شدن به مغفرت و رحمت الهی را ((توبه)) و بازگشت از گناه معرفی میکند، و یاس از مغفرت الهی و قبولی توبه را مذمت کرده و گناه دیگر می داند ازهمین رو می فرماید: ((قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (53/زمر): بگو: «اى بندگان من كه بر نفس خويش اسراف (و ستم) كردهايد! از رحمت خداوند مأيوس نشويد، همانا خداوند همهى گناهان را مىبخشد، زيرا كه او بسيار آمرزنده و مهربان است.))
دوم:(( فشارمعیشتی وتنگنای اقتصادی))
اگر منشاء ناامیدی، سرخوردگی، حس شکست وزمین گیر شدن(( فشار معیشتی، وتنگنای اقتصادی)) باشد، قرآن کریم راهکار ش کسب تقواوتوکل به خدا می داند که اگر شخص زندگی پاکی داشته باشد در فشارهای معیشتی به خدا توکل داشته باشد حق تعالی گشایشی را درزندگی وی ایجاد می کند که نداند چگونه راه بسته بازشده است وازچه طریقی قفل بسته شده معیشتی بازشده است ازهمین رو درایه: ((وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا(3/طلاق)): و او را ازک جایی که گمان ندارد روزی میدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را میکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام میرساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است!))
کسانی که چنین راهکاری را در زندگی تجربه کرده اند،فراوانند فقط چند مورد را دراینجا می اوریم
1- ((مفسرین گویند: که این قسمت از آیات «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لایحْتَسِبُ» درباره عوف بن مالک الاشجعى آمده که مردى فقیر و بىچیز بود و پسرى داشت که مشرکین او را اسیر کرده بودند. عوف نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از درد اندرونى خویش به خاطر اسارت فرزند و فقر و بىچیزى مى نالید. پیامبر او را تسکین داد و در عین حال فرمود: امشب در خانه ما هیچ برگ و توشه اى جز یک مد طعام یافت نمى شود سپس فرمود: اى عوف، صبر کن و پرهیزکار باش و زیاد کلمه «لاحول و لاقوّة الّا باللَّه» را بر زبان جارى ساز.
عوف به خانه خویش برگشت و به اهل خویش گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله ما را به تقوى و صبر امر فرموده و نیز فرمود: به گفتار «لاحول و لاقوّة الّا باللّه» زیاد بپردازیم. اهل وى گفتند: نیکو مداوائى و بهترین مرهمى است که پیامبر به ما داده اینان به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله عمل کردند. چندى نگذشت که پسر عوف با گله اى از گوسفندان و قطارى از شتران بازگشت و به پدرش گفت: کسى که مرا اسیر نموده بود، او را غافلگیر کردم و در حال غفلت او گوسفندان و شتران او را به غنیمت آوردم.
عوف نزد پیامبر رفت و سؤال کرد که آیا این گوسفندان بر او حلال است یا نه؟ پیامبر فرمود: بلى بر شما حلال است سپس این آیات نازل گردید. تفسیر نمونه جلد 24))
2- در کتاب «اقلیم خاطرات» فاطمه طباطبایی همسر سید احمد خمینی آمده است: یکی از شبها صحبت به این مسئله کشیده شد که گاهی اموری غیر منتظره رخ میدهد و انسان امدادهایی را میبیند و شگفتزده میشود و هرچه میاندیشد جز لطف الهی چیزی نمیبیند.
امام با تأکید بر این مطلب، ماجرای خرید خانه را در قم تعریف کردند و گفتند: خانهای در محله یخچال قاضی اجاره کرده بودیم. این خانه چندمین خانه اجارهای بود که تعویض میکردیم؛ زیرا صاحبخانه یا قصد فروش خانهاش را میکرد یا به دلایل دیگر، مجبور به اجاره خانه دیگری میشدیم. یک روز صاحبخانه آمد و گفت: مشکلی دارم و باید این خانه را بفروشم و شما برای تخلیه چند روز فرصت دارید. من در حال خروج از خانه با خونسردی به خانم گفتم: الان صاحبخانه آمد و گفت که خانه را تخلیه کنید. خانم از شنیدن این سخن برخلاف بارهای پیشین ناگهان با ناراحتی نشستند و گفتند که من دیگر نمیتوانم. از این همه جابهجایی و خانه عوض کردن خسته شدم.
امام افزودند: حقیقت این بود که گمان نمیکردم، جابهجایی خانه برای خانم کار دشواری باشد؛ زیرا خانم هرگز اظهار ناراحتی نکرده بود. چیزی نگفتم و با اندوه بیرون رفتم.
ظهر که برگشتم خانم به آرامی از من پرسید: چرا صاحبخانه میگوید تخلیه کنیم؟ گفتم: صاحبخانه به پول احتیاج دارد و میخواهد اینجا را بفروشد. خانم چیزی نگفتند، اما من از ناراحتی خانم به شدت اندوهگین شدم. عصر همان روز، پس از پایان درس در صحن حضرت معصومه (س) نشسته بودم. دو نفر نزد من آمدند و پرسیدند: ببخشید، آقا سید روحالله خمینی شما هستید؟ گفتم: بله. گفتند: ما از اصفهان آمدهایم و میخواهیم به زیارت عتبات مشرف شویم. مقداری پول داریم و میخواهیم آن را نزد شما امانت بگذاریم. اگر مقدر شد از عتبات هم به مکه میرویم که نزدیک یک سال طول میکشد، اگر هم نرفتیم شش ماه دیگر برمیگردیم. پرسیدم چرا مرا انتخاب کردهاید؟ گفتند: از هر کس که پرسیدیم: پول را نزد چه کسی امانت بگذاریم؟ شما را معرفی کردند من گفتم: نمیپذیرم. آنها اصرار کردند که ما مسافریم و به همین منظور از اصفهان به قم آمدهایم. باپذیرش این امانت مشکل ما برطرف میشود. من پذیرفتم. بلافاصله چهره خانم در نظرم مسجم شد و تعویض خانه و… به فکر رسید که ممکن است این پول بتواند مشکل خانه را حل کند.
از اینرو به آنها گفتم: آیا مجاز هستم در پول تصرف کنم؟ گفتم: یعنی آن را خارج کنم و هنگام بازگشت شما همان مقدار را به شما برگردانم. آنها هم گفتند: بله، اختیار آن را دارید. پول را گرفتم و نه یک ریال کمتر و نه یک ریال بیشتر. آنها رفتند و من نزد صاحبخانه رفتم و اولین قسطی را که لازم داشت، به او دادم.
پس از آن با خود گفتم: باید به فکر این پول باشم تا هنگام بازگشت آنها آماده باشد. فردای آن روز، توسط مسافری که از مشهد آمده و راهی خمین بود به آقای پسندیده پیغام دادم که ملک مرا بفروشد و پولش را برایم بفرستد. اما به طور معمول، چند ماه طول میکشید تا ملک فروش رود. مسافر به خمین رفته و پیغام را رسانده بود آقای پسندیده که تا آن لحظه چنین درخواستی را از من نشنیده بود، فهمید که در وضع دشواری قرار گرفتهام؛ بنابراین همسر ایشان (همدم خانم) متقاضی خرید خانه میشود. اتفاقاً فردای همان روز، یکی از اهالی خمین که قصد زیارت مشهد را داشت، برای خداحافظی نزد آقای پسندیده میرود. ایشان هم مقداری پول به او میدهد و میگوید: در قم به دست حاجآقا روحالله برسان و بگو همسر من خریدار ملک شماست.
این مقدار موجود بود و در فرصتی دیگر باقی را خواهم فرستاد. وجه ارسالی درست به اندازه همان مبلغ امانت داده شده بود. پول را گرفتم و زیر تشک گذاشتم. طولی نکشید، آن دو اصفهانی که رفته بودند تا دست کم شش ماه دیگر برگردند، وارد شدند و سلام کردند و گفتند: مقدمات سفرمان آماده نشد و نتوانستیم برویم. آمدهایم تا امانت خود را پس بگیریم. من هم دست کردم زیر تشک و پول را به آنها دادم. آنها هم تشکر و خداحافظی کردند و رفتند. مبهوت در فکر فرو رفتم که اگر این پول از خمین به دست من نرسیده بود، نزد آنها شرمنده میشدم و همینطور اگر امانت آنها نبود من تصمیم به خرید خانه نمیگرفتم و خانه را تخلیه میکردم.))
سوم: ((فشارهای دشمن درجنگ نظامی))
اگر منشاء احساس شکست، ناامیدی فشارهای نظامی باشد که د رمحاسبات ظاهری سپاه دشمن ازنظر عده ((تعداد نفرات)) عده ((امکانات، تجهیزات، تسلیحات)) دست بر را دارد، درچنین موردی راهکار قرآنی درخروج از ناامیدی ویاس آنست سپاه حق بایست باور داشته باشد در ورای این محاسبات ظاهری قدرت نامرئی وغیبی وجود دارد که دشمن درمحاسبات خودش آن را ملاحظه نمی کند وان(( نصرت الهی)) و((امداد غیبی)) است که وقتی ظاهر می شود قوی ترین سپاه دشمن را ادار به هزیمت وشکست می کند،و قرآن کریم خطاب به مجاهدین اسلامی می گوید((يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ(7/محمد):اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى مىكند و گامهايتان را استوار مىسازد))
ازهمین روست که رهبر معظم انقلاب حضرت آیه الله خامنه ای می فرمایند:
((من بارها از قول امام (رضوان اللَّه علیه) نقل کردهام که فرمودند: من از اولی که وارد این قضیه شدیم، دیدم - یا احساس کردم - یک دست قدرتی دارد کارها را پیش میبرد. حقیقتاً همین جور است؛ و این را ایشان به من فرمودند. انسان این دست قدرت الهی را میبیند. البته این دست قدرت الهی، قوم و خویشیای با ما ندارد:((من کان لله کان الله له:هر که برای خدا باشد،خدا هم برای اوست::بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۷۹، ص ۱۹۷)) «إن تنصروا اللَّه ینصرکم:محمد ایه/7»، «و لینصرنّ اللَّه من ینصره: حج آیه/ ۴۰» - باید در خدمت این راه باشیم؛ خالصانه؛ آنچه که داریم، بیاوریم میدان و برای این راه تقدیم کنیم؛ تلاشمان و کارمان را برای این راه تقدیم کنیم. خدای متعال هم تفضل خواهد کرد؛ لطف خواهد کرد؛ امروز هم همین کار شده و خدای متعال تفضل کرده و سنگ دشمن به سوی خودش برگشته؛ تیرش کمانه کرده به طرف خودش؛ و نتوانستند از توطئهای که کردند، طرفی ببندند(دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲/۷/۱۳۸۸.))
ایستادگی و پیروزی در مقابل قدرتهای بزرگ دنیا، احتیاج به نیرویی بزرگ دارد. مسلمانان باید توجه به نیرویی داشته باشند که آنها دارند و دشمنان ندارند، و آن عبارت است از قدرت خداوند متعال که حمایت کننده از جامعه مسلمانان است. طبیعی است که این قدرت الهی در کشورهای اسلامی مداخله میکند، و به آنها نصرت اهدا میکند که به او توکل نمایند، و با ایمان به نصرت او پیش بروند. اگر این اعتماد به خدا در دنیای اسلام باشد وجود دشمنان از آنجا ریشهکن میشود.: دیدار فرماندهان و مسؤلان سپاه.))
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت هفتم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»