مریضهای شما خوب شدند؟
گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت قدسسره
دو نفر از عزیزترینهای زندگیام نیمهجان، روی تخت بیمارستان افتاده بودند. برادرم بعد از تصادف خونریزی مغزی کرد و رفت توی کما. خبر که به مادرم رسید کارش به بخش مراقبتهای ویژه کشید. از سر درماندگی، التماس دعایم را پیش آقای بهجت بردم. سفارش کرد به بیمارها، «آب زمزم» و «تربت سیدالشهدا علیهالسلام» بدهیم، و «صدقه» هم هرچند مقدار کم، اما به دست افراد زیادی برسانیم، بعد از اینها گفت: ما هم دعا میکنیم.
سفارش کرد به بیمارها، «آب زمزم» و «تربت سیدالشهدا علیهالسلام» بدهیم، و «صدقه» هم هرچند مقدار کم، اما به دست افراد زیادی برسانیم، بعد از اینها گفت: ما هم دعا میکنیم.
دو روز بعدش برادرم به هوش آمد و چشم مادرم روشن شد. مدتی بعد، یک روز که آقای بهجت من را دید، گفت: مریضهای شما خوب شدند؟ گفتم: الحمدلله، به دعای شما. به شوخی گفت: وقتی که خوب میشوند، نمیآیند به ما بگویند خوب شدند!
ردپای سپید، ص٣٢
زیاده خواهی در تأمین غرائز
شرح فضیلتها و رذیلتهای اخلاقی /رذیلت سی و هشتم: زیادهخواهی در تأمین غرائز/
در اصطلاح علم اخلاق، «شَرَه» به ملكۀ میل شدید به غرائز و شهوات اطلاق میشود که از رذائل خطرناک است. این صفت شوم، انسان را به كامجوئی بیش از حد و غیر معقول، بهخصوص در شهوت جنسی و شهوت شكم وادار میسازد.
میل نامحدود و كنترل نشده به شهوات و غرائز، بهویژه شهوت جنسی، خطرها و خسارتهای فراوانی دارد که ارتکاب اقسام جنایت، دچار شدن به انواع خیانت و بسیاری از تجاوزهای دیگر، از آن جملهاند. امیرالمؤمنین% میفرمایند: این حرص و زیادهخواهی، بدبختی و ذلّت انسان را در پی دارد:
«الحِرصُ و الشَّرةُ يكسبانِ الشَّقاءَ و الذِّلَّةَ»[1]
راهکار رهایی از این صفت رذیله، آن است که انسان ابتدا فکر خود را کنترل نماید؛ بهگونهای که تمرکز فکری روی شهوات نداشته باشد و در صورت هجوم افکار پلید، فوراً با تغییر موضع و اشتغال به افکار و کارهای دیگر، خود را از آن افکار آلوده، منصرف سازد. سپس نوبت کنترل رفتار است؛ بهصورتی که مثلاً در مبارزه با شهوت جنسی، از مشاهدۀ فیلمها، عکسها و صحنههای تحریکآمیز اجتناب ورزد و بهطور کلی، زمینۀ تحریک شهوت را از بین ببرد.
ارتباط عاطفی با خدا، اهمیت به نماز، مداومت بر ذکر، انس با قرآن و عترت و نیز شرکت در مجالس دینی و مذهبی و معاشرت با افراد صالح و متّقی نیز در این زمینه تأثیر بهسزا دارد. چنانکه تلقین پیامدهای دنیوی و اخروی این رذیله، در رفع یا دست کم سرکوب آن مؤثر خواهد بود.
[1]. تصنیف غرر الحكم، ص 294.
#صهبای_رشد/آثار گناه
چطور مخلص باشيم!؟
اخلاص را قرآن كريم معنا مى كند: ما از بين خون و فضولات پنهانى كه در بدن حيوان است براى شما شير خالص به وجود آورديم. شير خالص يعنى نه پِهِن در آن باشد. و نه خون. آن عملى خالص است كه غير خدا را با خدا مخلوط نكنيم براى خدا شريك و مثل قرار ندهيم.
حتى در روايات آمده است كه وقتى به پزشك مراجعه مى كنيم و حالمان خوب مى شود نبايد گفت اگر طبيب نبود ما مرده بوديم بايد گفت اگر خداوند اين طبيب را قرار نداده بود من مشكل پيدا مى كردم.
رسيدن به مقام اخلاص كار مشكلى است نمى خواهم نااميدتان كنم چرا كه يأس براى شيطان و پيروان اوست. در روايات آمده است ريا كه ضد اخلاص است آنچنان ظريف و لطيف و نامرئى در دل و جان ما نفوذ مى كند مثل اينكه مورچه سياهى در شب تاريك روى سنگ سياه راه برود! نفوذ ريا در دل ما اينطور است لذا هر انسانى بايد مراقب باشد از توجيهات بپرهيزد خدا نكند كه طلبه توجيه گر شود! براى غيبت اول فسقش را ثابت مى كند بعد غيبت مى كند.
نكته ديگر اينكه مراقب باشيد دچار وسواس هم نشويد كه نه مسجد برويد نه نماز جماعت نه دعا و … بلكه مثل يك مسلمان معمولى بايد عبادت را انجام دهيم.
اما راه عملى اخلاص اينكه چطور مخلص باشيم!؟ اينكه خدا را خوب بشناسيم اگر خدا را خوب بشناسيم ديگر به خودمان اجازه نمى دهيم كه كارمان را براى غير خدا انجام دهيم.
شايد نزديك چهل سال قبل نزد مرحوم آقاى بهجت بوديم همين سؤال از ايشان شد فرمودند: ما كارهايى انجام مى دهيم دوست داريم كسى ببيند و خوشش بيايد حال اگر كسى خوشش بيايد كه تمام عالم دست اوست بهتر است يا كسى كه مثل ماست!؟
لذا مرحوم آيت الله نخودكى يك تمثيلى دارد براى اخلاص: يك دخترى را براى سلطان خواستگارى مى كنند و او را در كمال آراسته مى كنند و به كاخ مى برند و مى روند دنبال سلطان، وقتى بر مى گردند مى بينند دختر نيست همه جا دنبالش مى گردند نهايتاً او را در طويله پيدا مى كنند كه دلبسته فردی شده است كه در آنجا كار مى كند. سلطان كجا و اين فرد كجا!؟ كه اين يك تمثيل است.
لذا روز قيامت بنده اى كه ريا كرده است ندا مى دهند اى بد بخت و زيان كار عملت را براى هر كسى كه انجام داده اى برو مزدت را از او بگير، اين علاج علمى است. علاج عملى هم تكرار اين مسئله است اين مطلب را به خودمان بقبولانيم كه غير از خدا چيزى نيست و كسى كارى نمى تواند براى ما انجام دهد.
درس اخلاق استاد همتيان - یکشنبه 1395/10/5
معرفی کتاب شهید نوید صفری توسط بانوی طلبه اراکی
در نمایشگاه کتاب امسال کاملا اتفاقی فهمیدم کتابی از روایات زندگی شهید صفری چاپ شده است. از بین چند کتابی که سفارش دادم تنها کتابی که وقتی رسید، خواندنش را شروع کردم همین کتاب بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
اسم شهید را قبلا شنیده بودم؛ خیلی وقت پیش در یک کانال یا گروه بود. عکس نوشتهای از اسم و عکس شهید و چند خط از قول شهید:
“و بدانید هر کس چهل روز عاشورا بخواند و ثواب را هدیه بفرستد حتماً تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در آخرت برای او جبران میکنم”
طبق عادت که همه چیز را سریع(خصوصاً در فضای مجازی) قبول نمیکنم، ابتدا نپذیرفتم؛ البته بیخیال ماجرا هم نشدم. در گوگل سرچ کردم و چند سایت را بررسی کردم؛ ظاهراً درست بود. زندگی نامه مختصری از شهید را هم خواندم، برایم جالب بود که ایشان به کجا رسیده که انقدر مطمئن (البته با ذکر به اذن خدا) میگوید حاجات را روا میکند.
به مادرم پیشنهاد چله زیارت عاشورا را دادم برای اینکه یک عروس خوب نصیبش شود. شاید باور کردنی نباشد اما روزهای آخر چله مصادف شد با خواستگاری دختر خوبی که حالا عروسمان است.
در نمایشگاه کتاب امسال کاملا اتفاقی فهمیدم کتابی از روایات زندگی ایشان چاپ شده است. از بین چند کتابی که سفارش دادم تنها کتابی که وقتی رسید، خواندنش را شروع کردم، همین کتاب بود.
کتاب، مجموعا ۱۳ روایت دارد؛ از زبان پدر، دوست، مادر، خواهر و همسر شهید. در روایات مختلف با آنها همراه میشوی، با آنها میخندی و گریه میکنی. درعین اینکه به رفتنش افتخار میکنی، به شدت دلتنگش میشوی. در صفحات پایانی چند عکس چاپ شده از شهید، زیبایی کتاب را دوچندان میکند.
کتاب زیبایی بود و قلم نویسنده را دوست داشتم. مثل بعضی کتابهای زندگینامه شهدا خیلی رویایی و فانتزی نوشته نشده است. نویسنده بخوبی شخصیت شهید را ترسیم کرده، در عین اینکه بسیار والاست اما ممکن است یک شهید هم نمازش قضا شود!
ارادتم به شهید بسیار بیشتر شد. از خدا میخواهم زیارت قبر مطهر خودش و شهیدان دیگری که در کتاب ذکر شده بود، نصیبم شود.
یادم میآید زمانی که خواندن کتاب را تمام کردم، چله زیارت عاشورا را شروع کردم.
حوزه نیوز
پاسخ رئیس دانشگاه قم به سخنان یک استاد دانشگاه علیه حجاب
به چه دلیل اگر هر کس آنگونه که شخصاً دوست دارد، در انظار عمومی ظاهر شود، سلامت روان «جامعه» تأمین میشود؟ آیا اگر کسی صرفاً بر اساس خواستههای شخصی خود در جامعه ظاهر شود و هیچ احترامی برای دیگران و هنجارهای آنان قائل نباشد، اساساً جامعهای باقی میماند که شما از سلامت روان آن سخن بگویید؟
به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم در مطلبی به سخنان دکتر خدایاری فرد پاسخ داد که متن آن بدین شرح است:
چند روزی است که کلیپی از سخنرانی جناب دکتر خدایاریفرد، در دفاع روانشناسانه از بیحجابی در حال پخش است.
همه سخن وی این است:
«تا زمانی که کسی با چادر و روسری میآید، این خودش است و کسی که بدون چادر و بدون حجاب میآید این هم «خودش» است و این، برای سلامت روان اجتماع بیشتر به نفع جامعه است تا اینکه یک چیز دیگری از خودمان به نمایش بگذاریم.»
روح استدلال این استاد محترم این است که حکومت باید اجازه دهد مردم آنگونه که هستند در انظار عمومی ظاهر شوند و الا اگر آنها را بر غیر خواستهشان اجبار کند، نه تنها هرگز موفق نخواهد شد، سلامت روان اجتماع را نیز به خطر خواهد انداخت!
در این رابطه چند سؤال از این استاد محترم میپرسم:
۱⃣. به چه دلیل اگر هر کس آنگونه که شخصاً دوست دارد، در انظار عمومی ظاهر شود، سلامت روان «جامعه» تأمین میشود؟ آیا اگر کسی صرفاً بر اساس خواستههای شخصی خود در جامعه ظاهر شود و هیچ احترامی برای دیگران و هنجارهای آنان قائل نباشد، اساساً جامعهای باقی میماند که شما از سلامت روان آن سخن بگویید؟
۲⃣. انسانها را تا کجا مجاز میدانید «همانگونه که هستند» در اجتماع ظاهر شوند؟ آیا جنابعالی به عنوان یک روانشناس، برای این خودگرایی و فردگرایی در عرصه زیست اجتماعی حد و مرزی قائل هستید؟ آیا در همه عرصهها، توصیه روانشناختی جنابعالی این است که برای تأمین سلامت روان جامعه، افراد لازم است آنگونه که هستند ظاهر شوند؟ مثلا در رانندگی، در عمل به مقررات اجتماعی، قوانین مدنی، جزایی، کیفری و امثال آنها نیز همین توصیه را دارید؟ اگر خیر، چرا؟ چه تفاوتی میان آن قوانین و هنجارها با قانون حجاب وجود دارد؟
۳⃣. این مبنای روانشناختی جنابعالی چه نسبتی با توصیههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی اسلام دارد؟
۴⃣. آیا اگر هر کسی همانگونه که هست و همانگونه که دوست دارد در اجتماع ظاهر شود، نظم و انضباط و حقوق اجتماعی تأمین میشود؟ اگر خواست کسی با خواست شما در تعارض بود، حق تقدم با کدامیک است؟ اگر کسی دوست داشت که به هنگام رانندگی مرتب بوق ماشین خود را آن هم با صدایی گوشخراش به صدا درآورد، آیا دیگران حق دارند که جلوی او را بگیرند یا خیر؟ آیا اگر جلوی او گرفته شود، سلامت روان او به خطر نمیافتد؟ اگر فی المثل دانشجوی شما دوست داشت با رکابی و شلوارک و قلیان در کلاس شما حاضر شود، آیا شما به او اجازه میدهید؟
۵⃣. آیا از منظر روانشناسی جنابعالی، انسانها هیچ وظیفهای نسبت به دیگران و نسبت به جامعه ندارند؟ فقط و فقط باید «آنگونه که هستند» ظاهر شوند؛ حتی اگر به قیمت ایجاد بیثباتی خانوادگی دیگران تمام شود؟ آیا آدمیان نسبت به هنجارهای اجتماعی هیچ مسئولیتی ندارند؟
۶⃣. اگر خواستههای فردی کسی، نه تنها هیچ سود و منفعتی برای جامعه نداشته باشد؛ بلکه آسیبهای جنسی و جسمی هم بر جامعه وارد کند باز هم سلامت روان اجتماع را در آن میبینید که هر کس خودش باشد؟
و دهها پرسش دیگری که «این زمان بگذار تا وقت دگر.»
حوزه نیوز