نظمی در زندگی فردی و اجتماعی مطلوب است که از تقوا سرچشمه گیرد
جملهای را از امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام مطرح میکنم که به وصیّت آن بزرگوار به اولاد و بازماندگانشان مربوط است و آن گونه که خود ایشان - بنا به نقل نهجالبلاغه - در آن نوشته مرقوم کردهاند، مخاطب این وصیّت، همهی کسانی هستند که این نامه و این وصیّت به آنها میرسد؛ یعنی ما هم مخاطب کلمات امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام هستیم. این همان وصیّت معروف است که بعد از یکی دو سطر میفرمایند: «اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی اللَّه و نظم امرکم و صلاح ذات بینکم».
(۱) تقریباً بیست مطلب در این وصیّت ذکر شده است. بدیهی است وصیّت یک انسان بزرگ، آن هم وقتی که در آخرین ساعات عمر او این وصیت نوشته میشود، شامل حسّاسترین مطالب به نظر اوست. امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام این وصیت را بعد از ضربت ابنملجم نوشتهاند؛ «لمّا ضربه ابن ملجم». تقریباً بیست مطلبی که در این وصیت آمده، مهم است. مطالب، دربارهی دنیاطلبی، قرآن، حج، جهاد، یتیمان،همسایگان و… است. دو مطلب از تقریباً بیست مطلب را انتخاب کردهام تا امروز عرض کنم: یکی «نظم امرکم» و دوم «صلاح ذات بینکم»؛ یعنی ایجاد الفت میان برادران. از اینجا میشود فهمید که این دو مطلب جزو مطالب بسیار مهم در نظر امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام است.
واقعیت های تاریخی یادآوری می خواهد!
طبیعت انسان فراموشی است و این فراموشی البته از نعمت های خداست که اگر نبود، باقی ماندن تصویرهای درد و ناکامی در ذهن و استمرار احساس مصیبت و رنج در جان می توانست زندگی انسان را مختل سازد. در همین حال انسان برای زندگی خود در همه چیز نیازمند به خاطر سپردن و به یاد آوردن است، که اگر این توان و قدرت را نداشت در ساده ترین مسائل زندگی روزمره دچار مشکل می شد. تفاوت این جاست که فراموشی طبیعت انسان است - البته گاهی به صورت استثنایی نیازمند تلاش و کوشش برای از یادبردن می شود- و بر عکس، به خاطر سپردن تمرکز و کوشش ذهنی و فکری می خواهد- هرچند که گاهی این جا نیز استثنا وجود دارد- و اصل بر این است که به یادداشتن، عزم و قصد و تمرین و آموزش می خواهد.
شاید از همین رو در دستورات الهی به پیامبران و اولیای دین معمولا سخن از یادآوری و تذکر است، زیرا به طور طبیعی انسان وقتی در عرصه زندگی مادی قرار می گیرد و گرفتار دل مشغولی های خورد و خواب و زن وفرزند میشود به یادآوری نیاز پیدا می کند.یکی از چیزهایی که - مانند حقایق معرفتی و آغاز و انجام زندگی - باید به انسان یادآوری شود، واقعیت های تاریخی است. حتی کسانی که در متن رویدادهای تاریخی بوده و همه چیز را به چشم خود دیده و با تمام وجود لمس کرده اند، نیازمند تذکر و یادآوری هستند، چه رسد به نسل جدید و نوجوانان و جوانانی که آن روزها را درک نکرده اند و آن صحنه ها را شاهد نبوده اند!
دشمنی ها و دوستی ها، خیانت ها و صداقت ها، مهربانی ها و جنایت ها، غم ها و شادی ها و خلاصه لحظه به لحظه تجربه های متنوع و شگفت تاریخی این کشور و مردمانش چگونه باید به نسل های جدید برسد و برای نسل های قبلی یادآوری شود؟
سال هاست که دشمنان ما با استفاده از دقیق ترین ابزارها و شیوه های ارتباطی در رسانه های متنوع و رنگارنگ خود از فضای مجازی تا فیلم های سینمایی، روایت و قرائت خاص خود از واقعیت های تاریخی را عرضه می کنند و گاه نسخهای کاملا متناقض را با جذابیت و اثرگذاری بسیار منتشر میسازند.
اگر دست روی دست بگذاریم و شتاب نکنیم، بیتردید نه تنها در ترسیم و نقل تاریخ انحرافهای جدی صورت می گیرد، بلکه حتی جای دوست و دشمن عوض میشود و جنایتکاران خود را به عنوان قربانی معرفی می کنند! چنان که امروز منافقان شکنجه گر و تروریست خود را با سیمایی کاملا متفاوت معرفی می کنند، در حالی که هنوز خون خاطرات قربانیان شان در ذهن و جان نسل ما خشک نشده است.
چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی فرصتی است تا به جای شعارها و تعارف های مرسوم قدم هایی آگاهانه و حساب شده برای یادآوری واقعیت های تاریخی برداریم، کاش این فرصت را از دست ندهیم!
فشار قبر چیست و کیفیت آن چگونه است؟
فشار قبر بعد از مرگ، یکی از حقایقی است که در روایات زیادی به آن اشاره شده است. اما سئوال این است که فشار قبر چیست و به چه شکلی بر انسان وارد می شود. در پاسخ به این سئوال ابتدا بخشى از كتاب آيت الله شجاعى از شاگردان برجسته علامه طباطبايى را مى آوريم:
«عالم برزخ در عين آنكه باطن عالم ماده و محيط بر آن است ولى داراى احكام، آثار و معيارهايى غير از احكام و آثار نظام دنيوى است. از اين رو، انسان با ورود به عالم برزخ با نظام و معيارهاى جديد و ناشناخته اى مواجه مى شود. انسانى كه در زندگى دنيوى موفق به تجريد و انقطاع نشده و اسير دنيا و تعلقات آن است با داخل شدن به برزخ و مواجه شدن با آن احكام و آثار نه تنها با يك نظام ناشناخته روبرو شده بلكه با از دست دادن مأنوس هاى دنيوى، در وحشت مى افتد و با فقدان آنچه كه او با آنها مأنوس بوده و تنهايى خود را با آنها جبران كرده و هستى و بقاى خود را با آنها و در آنها مى ديد، در فشار قرار مى گيرد،
فشار ى كه توصيف كردنى نيست، وضعيتى معلق توأم با وحشت و غربت، گويى در معرض خطر قرار گرفته و مثل اينكه خود را ندارد و در حال از دست دادن خويش است. اين وضعيت و حالات در بدو ورود دست به دست هم داده و دهشت، وحشت، سختى و فشار به خصوصى را براى انسان پيش مى آورد.
چگونه در زندگی خود اعتدال و میانه روی داشته باشیم
* اعتدال و میانه روی
اعتدال از ريشه عدل، به معني ميانه گيري ما بين دو حالتِ يك چيز از نظر كمّي و كيفي و تناسب برقرار كردن ميان آن دو است، چنانكه به روزها و شب هاي بهاري و پاييزي كه اندازه يكديگرند، «اعتدال بهاري و پاييزي» گفته مي شود.[1]
برگردان فارسي اعتدال «ميانه روي» است كه بر پرهيز از افراط و تفريط در هر كاري اطلاق مي شود و واژه معادل عربي آن «اقتصاد» است كه در فرهنگ اسلامي كاربرد بيشتري دارد.
ضرورت اعتدال
نظام عالم بر اساس هندسه اي دقيق پي ريزي گشته است.
جهان چون چشم و گوش و خدو ابروست كه هر چيزي به جاي خويش نيكوست
همه پديده هاي عالم از بزرگترين كهكشان گرفته تا كوچكترين ذرات اتم، از قانون عادلانه خلقت كه «حقيقت» ناميده مي شود ـ پيروي مي كنند، به تعبير امام علي ـ عليه السلام ـ :
«…بِالحَق قاَمَتِ السَّمواتُ وَ الارْضُ فيما بَيْنَ العِبادِ»[2]
آسمانها و زمين در ميان بندگان، به حق برپا شده است.
آفريننده حكيم «عالم تكوين» فرمانده تواناي «عالم تشريع» نيز هست؛
«وَ هُوَ الَّذي فِي السَّماءِ اِلهٌ وَ فِي الْاَرضِ اِلهٌ وَ هُوَ الْحَكيمُ الْعَظيمُ»[3]
و او كسي است كه در آسمان خداست و در زمين نيز خداست و او بسيار با حكمت و دانش است.
آفرينش انسان نيز از چنين قانوني پيروي مي كند و هرگز نارسايي و نوسان در اصل خلقت او وجود ندارد از او نيز خواسته شده كه هماهنگ با عالم آفرينش در صراط مستقيم «عدال ش:9658 2622 م ت و اعتدال» گام نهد و هيچ گاه به افراط و تفريط نگرايد. اميرمؤمنان ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
«عَليكَ بِالْقَصدِ فِي الاُموُرِ فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصدِ جارَ وَ مَنْ اَخَذَ بِهِ عَدَلَ»[4]
بر تو باد به ميانه روي در كارها؛ هر كس از ميانه روي روي گرداند، ستم مي كند و هر كس به آن چنگ زند، عدالت ورزد.
بدعت چیست؟/ نگاهی بر دلائل رد نظریه مخالفان زیارت قبور
* مخالفان زیارت قبور
وهابيان قائلند كه هر گونه زيارت قبور (پيامبر- صلي الله عليه و آله- و غير ايشان)، بدعت و حرام بوده و موجب شرك است!
يكي از اشكالات مهم وهابيت بر مسلمانان همين مسأله زيارت قبور است كه در منابع خودشان از اين عمل به عنوان يك عمل شرك آميز، حرام و بدعت ياد مي كنند چنانكه ابن تيميه بنيانگذار تفكر وهابيت در كتاب «الرّد علي الاخنائي» مي گويد: «من زار قبره (نبي - صلي الله عليه و آله -) او قبره غيره يشرك به و يدعوه من دون اللّه فهذا حرام كلّه و هو مع كونه شركاً باللّه»[1] هركس قبر پيامبر- صلي الله عليه و آله - و غير او (از اوليا و صالحان) را زيارت كند به غير خدا رو آورده و به خداوند شرك ورزيده، پس اين عمل حرام و شرك به خداوند است.
و در كتاب «الجواب الباهر في زوار المقابر» مي گويد: «زيارت قبور انبياء اوليا و صالحين، بدعت و نامشروع است»[2]
آيات قرآن كريم و احاديث متواتر نبوي به زيارت قبور مخصوصاً زيارت قبور پيامبران و اوليا و صالحان تأكيد كرده و بر آن فضيلت ها و پاداش هايي بر شمرده اند. قبل از استدلال به قرآن و روايات فراوان در خصوص جواز زيارت قبور لازم است به مفهوم سنت و بدعت اشاره كنم: سنت در لغت به معناي «دستور، مقررات و قانون مي باشد»[3] و در اصطلاح به معناي «قول معصوم و فعل او و تقرير او است».
بدعت در لغت به معني عمل بي سابقه و جديد است. هر چيز تازه و نوظهور كه بدون سابقه انجام بگيرد در لغت به آن بدعت مي گويند.[4]
در تعريف اصطلاحي بدعت گفته شده است:
بدعت، آن است كه چيزي بر دين افزوده يا از آن كاسته شود و اين عمل، به حساب دين گذاشته شود.[5] و به تعبير ديگر بدعت، نوآوري در دين است در حالي كه دليلي بر جواز آن در شرع نباشد و چنان چه اين نوآوري ريشه در شرع داشته باشد، بدعت نيست.[6]
بنابراين هر نوع تصرف در دين بدون جواز شرعي به عنوان نوآوري خواه به صورت افزايش و خواه به صورت كاهش بدعت ناميده مي شود.
چگونه یک نوجوان منظم تربیت کنیم؟
داشتن فرزند منظم آرزوی هر مادری است؛ آرزویی که متأسفانه گاهی به دل مادرها میماند و هیچوقت موفق نمیشوند فرزندانشان را به حفظ نظم چه در کارهایشان، چه در خانه و اتاقشان و چه در زمانبندی مقید کنند. واقعیت این است که بهترین زمان آموزش نظم به فرزندان همان دوران کودکی است؛ حتی وقتی بچه بسیار کوچک است و توانایی صحبت کامل ندارد، باید با تشویق و ترغیب، بازی و البته الگو قرار دادن خودتان در عمل،او را منظم بار بیاورید. اما در نوجوانی هم راههایی برای نظم پذیر کردن فرزندان وجود دارد. راههایی فراتر از تذکر دادن و نق زدن!
برای نظم پذیر کردن نوجوان، روشی موفق است که با وجود دادن آزادی عمل به او برایش محدودیتهای منطقی ایجاد کند. اگر میخواهید فرزندتان را عادت دهید که سر ساعت مشخصی به خانه برگردد، باید ساعتی مناسب و درست برای این کار در نظر بگیرید. یعنی ساعتی که با مشورت شما و فرزندتان و صد البته تأیید نهایی شما (و نه تساهل و کوتاه آمدن مقابل نوجوان) تعیین شده باشد. اگر مقرراتی که وضع میکنید، مناسب حال نوجوان نباشد و او هیچ تأثیری در تصمیمگیری نداشته باشد، نتیجهای نخواهید گرفت.
در هنگام مقررات فراموش نکنید که مکانیزم تشویق و تنبیهی هم در نظر بگیرید. در ابتدا لازم است که بیشتر روی تشویق تکیه کنید و اگر نوجوان قانون را رعایت کرد، او را با دادن بازخورد کلامی و تحسین، خرید هدیه یا دادن امکانی برای انجام کار مورد علاقهاش تشویق کنید. پس از مدتی که عمل به قانون برای او درونی شد، حالا مکانیزم تنبیهی را رو کنید و این بار در صورت رعایت نکردن قانون او را تنبیه کنید. مثلاً اگر سر موعد به خانه برنگشت، سر موعد اتاقش را تمیز نکرد یا سر موعد تکالیفش را انجام نداد، یکی از فعالیتهای تفریحی و لذتبخش او را ممنوع کنید. نکته مهم این است که برای نوجوان تشویق کلامی و جلب اعتماد شما بسیار مؤثرتر از تشویق مادی است. بنابراین تا میتوانید فرزند نوجوانتان را تشویق کنید؛ البته تشویق درست و واقعی نه مبالغهآمیز و دروغین.
به فرزند نوجوانتان در ایجاد نظم کمک نکنید و بگذارید خودش راه درست را یاد بگیرد. کم کم و مرحله به مرحله مسئولیت فرزندتان را بیشتر کنید و به جایی برسید که کار را به طور کامل به خود او واگذار کنید. مثلاً اگر موضوع، تمیز کردن اتاق است در هفتههای اول، فقط جمع کردن لوازم از وسط اتاق مدنظر باشد، بعد کم کم گردگیری و جارو زدن را هم اضافه کنید. وقتی خطر جدی وجود ندارد، بگذارید نوجوانتان خودش عواقب بینظمی را تجربه کند و درس بگیرد. اگر قرار بر یادآوری است، شما تنها با یک کلمه قانون را یادآوری کنید و از داد و بیداد و جر و بحث بپرهیزید.
منبع: پایگاه اینترنتی هفته نامه افق حوزه