داستان بنّایی که واسطه حضرت امیر(ع) و علامه امینی شد
مشکلات و مصائب همواره در زندگی وجود داشته، دارند و خواهند داشت، اما آنکه بتواند در مشکلات و سختیها آرامش و طمأنینه خود را حفظ نماید و مضطرب و پریشان نگردد، به مقام عظیم صبر رسیده است که این مقام، مقدمه رسیدن به ایمان تام است.
* آیه:
وَٱصْبِرْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ ٱلْمُحْسِنِینَ هود/۱۱۵
و صبر کن که خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمىکند
* آینه
حجتالاسلام سید محمد نوری که در کتابخانه نجف اشرف، ملازم علامه امینی بود، گفته است: علامه امینی میفرمود: در یک شب جمعه، زائر حرم حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و مشغول زیارت و دعا بودم، از خدا میخواستم به خاطر حضرت امیر علیهالسلام کتاب «درالسمطین» را که در آن زمان کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب الغدیر به آن نیاز داشتم، برای من مهیا کند.
در این هنگام، یک عرب ساده و بی آلایش برای زیارت حضرت مشرف شد و از حضرت میخواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد، یک هفته گذشت ولی کتاب را پیدا نکردم؛ بعد از آن، دوباره برای زیارت مشرف شدم، از حسن اتفاق در وقتیکه مشغول زیارت بودم، دیدم همان مرد به حرم مشرف شد و از حضرت تشکر کرد که حاجت او را برآورده کرده است. وقتی من کلام آن مرد را شنیدم، محزون شدم، چون دیدم امام، حاجت او را برآورده کرده، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است.
خطاب به حضرت(علیهالسلام) عرضه داشتم: جواب این مرد را دادی و حاجتش را برآورده کردی! اما من مدتی است به خدا متوسل میشوم و شما را شفیع قرار میدهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید ولی آن کتاب مهیا نشده، آیا من کتاب را برای خودم میخواهم، یا به خاطر کتاب شما؟
آنگاه گریه برایم مستولی شد و با حالت ناراحتی از حرم بیرون آمدم، آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم، در عالم خواب دیدم که مشرف به خدمت حضرت امیر(علیهالسلام) شدهام و حضرت در آن حال، به من فرمود: آن مرد، ضعیف الایمان بود و نمیتوانست صبر کند ولی تو باید صبر داشته باشی.
از خواب بیدار شدم، صبح سر سفره بودم که در زده شد، در را باز کردم، دیدم همسایهای که شغلش بنایی بود، داخل شد و سلام کرد و گفت: من خانه جدیدی خریدهام که بزرگتر از این خانه است، بیشتر اثاث خانه را به آنجا منتقل کردهام و این کتاب را در گوشه آن خانه پیدا کردم، خانمم گفت: این کتاب به درد تو نمیخورد، آن را به شیخ عبدالحسین امینی هدیه کن، شاید او استفاده کند.
من کتاب را گرفتم، غبارش را پاک کردم و دیدم همان کتاب خطی «در السمطین» است که دنبالش بودم. در این هنگام، بر این نعمت، سجده شکر کردم
سخن دارم ز استادم، نخواهد رفت از یادم که گفتا حل شود مشکل، ولی آهسته آهسته
پاورپوینت خطبه غدیر (قابل استفاده در مساجد، هیئت ها و کلیه مراسم های مذهبی)
چرا در نهج البلاغه نامی از عید غدیرخم برده نشده است؟
* سؤال
با توجه به اهميت عيد غدير خم چرا در نهج البلاغه نامي از اين عيد برده نشده است؟ آيا اين مطلب در ديگر سخنان حضرت علي ـ عليه السلام ـ آمده است؟
* پاسخ
در پاسخ به اين پرسش بايد گفته شود که نهجالبلاغه نام کتابي است که يکي از مفاخر خاندان پاک نبوي و يکي از دانشمندان علم حديث و ادب و قهرماني از قهرمانان عرصه دين و دانش و مذهب، به اسم محمد بن حسين مشهور به سيد رضي (359 ـ 406) آن را از خطبهها، نامهها و سخنان حکمتآميز امام علي ـ عليهالسلام ـ جمع آوري و تأليف کرده است.
و چنان که خود ايشان در مقدمه نهجالبلاغه تصريح ميکند در پاسخ به درخواست برخي از دوستانش مبني بر اين که سيد رضي کتابي تأليف نمايد که سخنان برگزيده اميرمؤمنان ـ عليهالسلام ـ را در جميع فنون و بخشهاي مختلف، از خطبهها، نامهها، مواعظ و آداب و… در برداشته باشد، اين کتاب را تأليف نموده است.
عنايت حضرت امیرالمومنین به صاحب الغدير
مرحوم علامه اميني، حضرت امير عليه السلام را خيلي مظلوم ميدانست و تا اسم علي عليه السلام ميآمد گريه ميكرد. وقتي وارد صحن ميشد، از هنگامي كه كفشهاي خود را بيرون ميآورد تا زمان خروج از حرم، مدام گريه ميكرد، به طوري كه اگر حرم مطهر، كمي خلوت بود، صداي گريه او در حياط شنيده ميشد.
روح خاشع و باخضوعي داشت كه من تا به حال در كسي نديدهام. وقتي يك سخنراني بالاي منبر ميرفت و خطبه شقشقيه را ميخواند، ايشان از اول تا آخر گريه ميكرد و ميگفت: چه بر سر حضرت آوردند كه حضرت، اين چنين سفره دلش را باز كرد.
هرگاه در مسئلهاي به مشكل برميخورد، متوسل به اهل بيت عليهم السلام ميشد و به حرم مطهر حضرت علي عليه السلام ميرفت؛ وقتي مسئله هم حل ميشد باز به حرم ميرفت و از امام تشكر ميكرد.
به طور خلاصه بايد گفت: ايشان هر چه دارد از حضرت امير عليه السلام دارد. حالت ولايي عجيبي داشت و دائم الوضو بود.
خود ايشان ميگفت: وقتي به حرم ميرفتم، يك شخصي به من روحيه ميداد و ميگفت كه شما خدمت كرديد.
ايشان ميفرمود: به تفسير سوره «هل اتي» كه تأليف يكي از اهل سنت بود، نياز پيدا كردم. يك روز كه وارد حرم حضرت امير عليه السلام شدم، آن شخص را ديده و گفتم كه به اين تفسير نياز دارم، شما اين كتاب را براي مدت كوتاهي به من بدهيد و خيلي التماس كردم، ولي قبول نكرد. گفتم: كتاب را در دست خود بگير و داشته باش، فقط همان صفحهاي كه لازم دارم را به من نشان بده تا ببينم اين نسبتي كه ميدهند درست است يا خير؟ چون من بنا ندارم از كسي نقل كنم، ميخواهم خود عبارت را ببينم، قبول نكرد. علّامه گفت: دل ما شكست.
همين كه از كفشداري بيرون آمدم، بدون اراده متوجه كربلا شدم و وسط هفته به كربلا رفتم. از حرم حضرت عباس عليه السلام به حرم امام حسين عليه السلام آمدم. يكي از رفقاي قديمي كربلا را ديدم، ايشان گفت: شما شبهاي جمعه ميآمديد، الآن وسط هفته آمديد، چه شده است؟ حتماً به منظور خاصي آمديد.
گفتم: دلم گرفته بود، آمدم كربلا و به كتابي نياز دارم.
گفت: بيا به منزل ما و ناهار در خدمت باشيم. پدرم كتابخانهاي داشت و گفت: اگر خواستي كتابها را بفروشي مانعي ندارد، ولي يك صندوقچه كتاب داشت كه گفت: آنها را نفروش و هر چند محتاج هم شدي، اين كتابها را نفروش. اين لابد يك رمزي دارد، من اين صندوقچه را در اختيار شما ميگذارم و اگر كتابي كه براي شما فايده دارد پيدا كردي، بردار و استفاده كن.
علامه ميفرمود: قبل از آنكه ناهار بخوريم، گفتم: اول صندوقچه را بياور. صندوقچه را آورد و ديدم كه پنج كتاب در آن است، دو جلد آن، تفسير «هل أتي» است و سه جلد ديگر هم چيزي بود كه بعد مورد نياز ما شد. آن شخص گفت: ببر و هر وقت كارت تمام شد، بياور.[1]
——————————————————————————–
پدیدآونده:مسعود داستار
[1]. يادنامه علامه اميني رحمت الله عليه، ص145ـ147، سخنان حجت الاسلام حكيمزاده با اندكي تصرف.
پادکست صوتی/ غدیر سرمشق زندگی - رهبر فرزانه انقلاب
پادکست صوتی/ غدیر سرمشق زندگی
بیانات گهربار رهبر فرزانه انقلاب در خصوص عید سعید غدیر
کلیپ تصویری/ منطق شیعه - رهبر انقلاب اسلامی
رهبرفرزانه انقلاب،غدير (1395ش):
اثبات تشيع به اين نيست كه به بزرگان اهل سنت ناسزا گفته شود
شیعه آنقدر منطق دارد که اگر اهل فکر بشنوند آنرا می پذیرند…
داعش از ناسزای نادانها سوءاستفاده ميكند