ما و همراهی این شعله به دستان؟ هیهات!
باز با فتنه ی ابلیس، وطن درگیر است
آه، برخیز وطن! چشم ببندی دیر است
فتنه جو مدعی داغ دل مردم شد
درد مردم وسط معرکه گیران گم شد
مرهم درد مگر شعله به خرمن زدن است؟!
هیزم آتش و سرمایه ی دشمن شدن است؟!
فتنه با آتش و قداره و تیر آمده است
به میان من و تو معرکه گیر آمده است
به تن صخره این شهر، ترک می پاشد
به دل زخمی این قوم نمک می پاشد
دست هایی که پی غارت بیت المال اند
بی گمان دست برون آمده ی دجال اند
فتنه دنبال خراشیدن روی دین بود
گرچه این بار پر از بوی بد بنزین بود
فتنه پیوسته دم از منطق شیطان می زد
پیش چشم همگان شعله به قرآن می زد
همنفس با نفس کفر پرستان؟ هیهات!
ما و همراهی این شعله به دستان؟ هیهات!
دل سپاریم به مکر شب و شیطان؟ هرگز!
ذبح ایمان عوض پاره ای از نان؟ هرگز!
مرگمان باد اگر پشت به قرآن بکنیم!
نفسی پیروی از منطق شیطان بکنیم!
ذوالفقاریم، نشان از یل خیبر داریم
ما به دل مهر جگرگوشه ی حیدر داریم
کربلا آینه ی زیستن ماست هنوز
آنچه دیدیم در این آینه زیباست هنوز
به دفاع از وطن امروز پر از احساسیم
وطن ما حرم است و همگی عباسیم
سید علی حسینی ایمنی
يك سلام مخصوص تقديم تو باد..
آشنایى با مقام رفیع كریمه اهل بیت (ع)
می خواهم با زندگانی کریمه اهل بیت، حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) و مقامات ایشان آشنا شوم.
عمه سادات بگو كیستى فاطمه یا زینب ثانیستى[1]
ایرانى ها میزبان جمعى از سلاله هاى پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) هستند كه بركات دو شخصیت عزیز و گرانقدر از آنان، نمود بیشترى دارد؛ یكى آقا امام رضا (علیه السلام) و دیگرى حضرت معصومه (علیهاالسلام) . بركات وجودى حضرت معصومه (علیهاالسلام) ، امرى است كه صاحبان بصیرت، بارها بدان اشاره كرده اند. تولیت محترم آستانه مقدسه حضرت معصومه (علیهاالسلام) نقل مى كنند: روزى، حضرت آیة الله بهجت (رحمهالله) به من فرمودند: «مطلبى هست كه فقط به تو مى گویم تا بدانى در چه موقعیتى قرار دارى. گاهى از اوقات حضرت رضا (علیه السلام) برآورده شدن بعضى از حاجات را به حضرت معصومه (علیهاالسلام) ارجاع مى دهند. همین روزها آقایى پیش من آمد و گفت: حاجتى داشتم و به زیارت حضرت رضا (علیه السلام) مشرف شدم و عرض حال كردم، به من گفته شد: باید بروى قم نزد حضرت معصومه (سلاماللهعلیها). به قم آمدم و محضر آن حضرت عرض حاجت كردم، حاجتم برآورده شد. مواظب باش ببین كجا هستى، در حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) فرشتگانى هستند كه ناظر اعمال و رفتار كسانى مى باشند كه آنجا مى روند».[2]
برنده و بازنده اعتراضات بنزینی
این اولین بار نیست که آمریکا از آشوب و ناآرامی در ایران برای خودش ماهی میگیرد! ایده فشار حداکثری علیه ایران بعد از اعتراضات دیماه 96 ایران طرفداران زیادی پیدا کرد. سال 88 هم بعد از ناآرامیهای ایران طرف غربی امیدوار شد و تحریمها علیه ایران را شدت بخشید.
خطای محاسباتی برای اجرای اقدام راهبردی
ضرورت اصلاح قیمت بنزین یک امر اجتناب پذیر بوده و به عنوان یک اقدام راهبردی نمی توان در اجرای اصل آن شبهه ای وارد کرد اما آنچه که محل سئوال و بهانه ای برای ناآرامیهای اخیر بوده موضوع شیوه اعلام و نحوه اعمال آن می باشد
وقوع ناآرامی در تعدادی از شهرهای کشورمان پس از اعلام افزایش قیمت بنزین و متعاقب آن سوءاستفاده و موج سواری جماعتی شرور و اخلالگر از مطالبات به حق و مسالمت آمیز بخشی از مردم باعث شد تا یکبار دیگر رسانه های معاند و ضد انقلاب، کشور را آشوب زده، بحران زده و در حال شورش عمومی معرفی کرده و از آن به عنوان نشانه تسری اعتراضات از لبنان و عراق به ایران یاد کنند.
الف ـ چرایی راهبردی بودن افزایش قیمت بنزین
به دلایل ذیل طرح اصلاح مصرف سوخت مورد تاِیید همه کارشناسان می باشد:
1ـ افزایش بی رویه مصرف بنزین به علت ارزان بودن.
2ـ افزایش غلظت آلاینده های ناشی از مصرف بی رویه و متعاقب آن افزایش آلودگی محیط زیست و به خطر افتادن زیست حیاتی جامعه.
3ـ قاچاق بنزین به کشورهای همسایه به علت ارزان بودن آن در مقایسه با قیمت های آن سوی مرز.
4ـ ضرورت اقدام پیشدستانه برای مصرف بنزین در قبال فشار حد اکثری آمریکا.
5ـ بهره برداری ناعادلانه دهک های پردرآمد به نسبت های دهک های کم درآمد.
6ـ ضرورت متعادل سازی قیمت بنزین با افزایش قیمت ها در سالهای اخیر.
با موارد ذکر شده به روشنی پیداست که ضرورت اصلاح قیمت بنزین یک امر اجتناب پذیر بوده و به عنوان یک اقدام راهبردی نمی توان در اجرای اصل آن شبهه ای وارد کرد اما آنچه که محل سئوال و بهانه ای برای ناآرامیهای اخیر بوده موضوع شیوه اعلام و نحوه اعمال آن می باشد که در ادامه به آن می پردازیم.
چرا رهبرانقلاب،تصميم دولت را تاييد كرد!؟
رهبری، بنزین و ساختاری که باید حفظ شود
گرانی قیمت بنزین یا همان اصلاح قیمت سوخت در حالی به بدترین شیوه ممکن اعلام شد که جامعه ایران با فقر، گرانی و بیکاری گسترده دست و پنجه نرم میکند و به گفته خود دولت 18 میلیون خانوار و یا 60 میلیون نفر در کشور به اقدامات حمایتی دولت نیازمندند.
با اعلام دفعی و دور از انتظار سهمیهبندی و گرانی بنزین شخصیتهای مختلف سیاسی و دینی به میدان آمدند و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی از تهیه طرح 2 فوریتی برای لغو گرانی بنزین خبر داده و سه تن از مراجع معظم تقلید نیز با بیانیههایی مخالفت صریح خود را با گرانی افسار گسیخته بنزین اعلام کردند. در این بین شاید بسیاری توقع داشتند مقام معظم رهبری نیز به حمایت از مخالفان، مخالفت خود را با گرانی بنزین اعلام کرده و از این طریق ضریب محبوبیت خود را در بین مردم بالا ببرد؛ اما بر خلاف تصورات، مقام معظم رهبری با بیان مطالبی در درس خارج خود با اعلام اینکه گرچه تخصصی در این زمینه ندارد؛ این تصمیم را حاصل کار کارشناسی مسئولین مربوطه دانسته و با حمایت از تصمیم سران قوا به نحوی مُهر پایان را بر همه بگو مگوهای بنزینی زدند؛ تا مصوبه جلسه سران قوا تثبیت شده و باکهای خودروها طعم بنزین سهمیهای و 3000 تومانی را بچشد.
البته با مراجعه به قانون متوجه میشویم که اصلاح قیمت سوخت، قانونی بوده که بیش از 6 سال است متوقف شده و چه بسا اگر این اصلاح قیمت با یک شیب ملایم و طبق برنامه انجام میشد امروز شاهد بروز اعتراضات و خشونتهای حاشیه ای نبودیم؛ اما متاسفانه دولت با اغراض سیاسی و سوء تدبیر در این سالها از اجرای قانون سر باز زده و اکنون با وارد کردن فشار یک باره به مردمی که در این سالها به خاطر فشارهای اقتصادی و سوء تدبیر دولت، آستانه تحملشان پائین آمده زمینه اعتراضات را فراهم نموده است.
اما اینکه چرا رهبری چنین واکنشی را در مقابل تصمیم جنجال برانگیز سران قوا نشان دادند چیزی است که باید با تحلیل حواث منطقه به آن رسید.
خطر خلاء ساختار
آنچه میتوان به عنوان اصلیترین دلیل واکنش اینچنینی مقام معظم رهبری مدظله العالي مطرح کرد، خطری به اسم “خلاء ساختار قانونی” در کشور است. تصور کنید رهبری در واکنشی همسو با جریان نخبگانی معترض، پشت قوای سهگانه که ارکان کشور هستند را خالی میکرد و به یک باره تصمیمی که به سه قوه منتسب است را لغو مینمودند؛ در این جا اتفاقی که می افتاد این بود که قوای سه گانه که دو رکن آن مستقیم به رای مردم منتسب است از رسمیت افتاده و دیگر هیچ تصمیمی از این جایگاه نمیتوانست اتقان پیدا کرده و به عنوان قانون عملی شود و این یعنی ساختار قانونی کشور دچار خلاء شده و از این به بعد تصمیمات کشور در کف خیابانها و در هیاهوهای رسانهای گرفته میشد و این یعنی هرج و مرجی بی پایان وسلب قدرت تصمیم گیری از کل نظام.