ابعاد استراتژیک بحران قره باغ
بحران قرهباغ ابعاد تازهتری پیدا کرده است و تحولات این حوزه در دو سطح در حال رخ دادن است. در سطح تاکتیکی ظواهر امر از درگیری بین دو دولت حکایت دارد، اما رخدادهای مهم و تعیینکننده در سطح استراتژیک در حال صورتبندی است.
1ـ دخالت مستقیم بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در کشور آذربایجان، از یک برنامهریزی هدفمند و راهبردی حکایت دارد. اتاق عملیات مشترک آمریکایی، ترکی، صهیونیستی و آذری در صدد تهیه طرحی برای گسترش ناتو در آسیای میانه از طریق پایگاههای نظامی ترکیه در آذربایجان است تا در قالب این طرح ارتباط جغرافیایی و زمینی بین آذربایجان و ترکیه که هم اکنون تحت کنترل نیروهای ارمنی است، برقرار شود.
2ـ تلاش برای ایجاد یک ساختار نظامی برای ناتو با هدف افزایش فشار و تهدید علیه ایران در شمال غرب این کشور از دیگر اهداف رژیم صهیونیستی از مداخله در بحران قرهباغ است. رژیم صهیونیستی با ایجاد یک رقابت کاذب و هدفمند میان آذربایجان و ارمنستان برای افزایش نفوذ در هر دو طرف منازعه، بالاترین نقش را در ایجاد درگیری و دامن زدن به آن را دارد. همچنین ارزیابیهای دقیق نشان میدهد که رژیم صهیونیستی به موازات عادیسازی روابط با امارات و بحرین، در اندیشهبحرانسازیدرمحیطامنیتیجمهوری اسلامی ایران است.
3ـ شواهد میدانی نشان میدهد، استقرار تروریستهای تکفیری در طول نوار مرزی ترکمنستان، آذربایجان، ازبکستان، جنوب شرقی تاجیکستان و شمال شرقی افغانستان در نزدیکی مرزهای چین، به عنوان بخشی از برنامه محاصره استراتژیک چین، روسیه و ایران و دامن زدن به جنگها و تنشهای نیابتی در این مناطق انجام میشود.
نکته راهبردی: جمهوری اسلامی ایران در خصوص بحران قرهباغ نه بیتفاوت است، نه بیطرف. بیتفاوت نیست چون که یک چالش امنیتی در مرزهای شمالی ایران است و خاصه با حضور برخی متغیرهای خارج از منطقه این چالش، ابعاد عمیقتری نیز پیدا کرده است. بیطرف نیست چون که جمهوری اسلامی قرهباغ را بخشی از سرزمین یک کشور مسلمان میبیند. ایران در این زمینه قرهباغ را منطقهای اشغالی و آذربایجان را محق میداند، اما به روش نظامی برای حل مسئله معتقد نیست.
2ـ جمهوری اسلامی ایران صراحتا و قویا به برخی بازیگران منطقه هشدار داده است که پای تکفیریها نباید در مناطق شمالی ایران باز شود و امنیت سرزمینی ایران دچار مخاطره شود. در صورت روی دادن چنین موضوعی ایران در وهله نخست هشدار خواهد داد و چنانچه موثر نیفتاد ایران به واکنش مستقیم روی خواهد آورد.
نویسنده: عزیز غضنفری
تمدن سازی و الگوی استقامت اربعین
انسانها امت یگانهاى بودند، سپس با بروز اختلافاتى به تفرقه کشیده شدند. پیامبران الهی برای دعوت انسانها به سوی حق و راهبری بشریت برای برطرف نمودن موانع وحدت و تشکیل امت واحد مبعوث شدند.
آنچه در عرصه عمل تا کنون با سیطره حاکمیت طاغوت در میان بشریت نظام یافته است، غلبه تفکر سکولاریسم می باشد و هر روز به سمت تاریکی و نابودی بشریت پیش خواهد رفت.
پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و احیای تفکر اسلامی نقطه عطفی در تاریخ بشریت است. در اندیشه سیاسی امام خمینی وحدت و انسجام مسلمین به عنوان بایسته اصلی تمدن سازی اسلامی مورد تاکید قرار گرفته است. امام خمینی (ره) طرح راهبردی تحقق وحدت جهان اسلام را در قالب نظریه «امت واحده اسلامی» طرح می نمایند.
در این میان از ظرفیت های تمدنی انقلاب اسلامی می بایست استفاده کرد و مسیر تشکیل امت واحده اسلامی را هموار ساخت. یکی از مهم ترین ظرفیت ها روحیه استقامت و پایداری است که مورد تاکید و توصیه مقام معظم رهبری نیز می باشد.
«امروز توطئههای بزرگی از طرف قدرتمندان عالم در مقابل امّت اسلامی در جریان است، لکن در مقابل این توطئهها میشود ایستاد، میشود اینها را خنثی کرد. حضرت موسی (علی نبیّنا و آله و علیه السّلام) به خداوند متعال عرض کرد: رَبَّنا اِنَّکَ ءاتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلَاَهُ زینَةً وَ اَموالًا فِی الحَیوةِ الدُّنیا رَبَّنا لِیُضِلّوا عَن سَبیلِکَ رَبَّنا اطمِس عَلى اموالِهِم وَ اشدُد عَلى قُلوبِهِم فَلا یُؤمِنُوا حَتَّى یَرَوُا العَذابَ الاَلیم؛ فرعون در مقابل حضرت موسی یک قدرت فائقهای بود؛ زینت، اموال، استعداد، سلاح، پول، همه چیز در اختیار او بود؛ موسی دستتنها بود؛ از خدای متعال درخواست کرد، استغاثه کرد؛ خداوند متعال در جواب فرمود: قالَ قَد اُجیبَت دَعوَتُکُما؛دعای شما دو نفر را -موسی و هارون را- ما قبول کردیم، مستجاب کردیم، امّا شرط دارد: فَاستَقیما وَ لا تَتَّبِعآنِّ سَبیلَ الَّذینَ لا یَعلَمون؛ بِایستید، استقامت کنید. استقامت در میدان جنگ نظامی یکجور است، در میدان جنگ سیاسی یکجور است، در میدان جنگ ارادهها یکجور است؛ در همهی اینها استقامت لازم است. اگر ملّتها و زبدگان و نخبگان استقامت را فراموش نکنند، قطعاً پیروزی نصیب خواهد شد.»
یکی از جلوه های استقامت و ایستادگی اربعین حسینی است. حرکت امام حسین (ع) در واقعه عاشورا و استقامت های امام سجاد (ع) وحضرت زینب( سلام الله علیها) پس از عاشورا نتیجهبخش بودن جهاد و استقامت را نمایان میسازد.
توصیه معصومان (ع) بر زنده نگاهداشتن حماسه حسینی و بزرگداشت اربعین، تأثیر شگرفی بر تزریق روحیه جهاد و استقامت در جهان اسلام داشته است. چنانچه هر ساله با بزرگداشت این کنگره عظیم جهانی خودباوری و ایمان به ارزش ها و استقامت در این مسیر تا نیل به اهداف بازتولید می شود و در رگ های امت اسلامی تزریق شده و جانی دوباره به امت اسلامی می بخشد.
نکته راهبردی: وحدت و انسجام مسلمین، در قالب « امت واحده اسلامی»، یکی از مهم ترین بایسته های تمدن نوین اسلامی است که در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) ظهور و بروز داشته است. بر طرف کردن موانع و احیای الگوهای حیات بخش و وحدت بخش ضروری به نظر می رسد. یکی از این الگوها روحیه پایداری و استقامت است که در نهضت حسینی نیز جلوه گر شده است و هر ساله با برپایی کنگره عظیم اربعین استقامت و پایداری تا رسیدن به اهداف والا به تصویر کشیده می شود.
نویسنده: اخوان
ما همه جاماندیم...
اشکهای رهبر انقلاب مدظله العالی به یاد سرداردلها
حاجقاسم! میخواستیم به نیابت از شما به زیارت برویم اما ما همه جاماندیم. شما نایبالزیاره ما باش.
کار برای غیر خدا،هالک و نابودشدنی است.
کار بدون نام خدا، لوجه الله نیست و هالک است. همه چیز هالک است و این بدان معنیست که همین حالا هالک است نه در آینده. در مورد انسان هم خیلی کارهایش که لوجه الله نبوده به مقصد نرسیده اما الان نمی بیند و در آخرت میبیند که در همان زمان انجام کار نرسیده بوده است و تازه کشف شده است.
(اعمالهم کسراب بقیعه…لم یجده شیئا) پس نفع موقتی هم ندارد که بعدا بخواهند از او بگیرند و تنها خیال می کند داشته لذت میبرده است مانند سراب است که در واقعیت چیزی نداشته و خواص آنرا میدیدند.
هر چیزی نشانه خداست وگرنه از عدم و لاشیء است.
هدف سوره حمد عبادت است و خدا به ما نشان داده باید با نام خدا شروع شود تا به هدف برسد و غیر از او همه هالک و سرابند.
“کل شی هالک الا وجهه” هر چیزی که شی باشد وجه الله و نشانه وجود خدا هست و اگر وجه و آیت خدا از آن برداشته شود چیزی نمی ماند و لا شیء می شود.
اگر کسی به چیزی نگاه کرد و به وجود خدا پی نبرد حقیقتا کور است نه اینکه این کور باد یک لعن و نفرین باشد. عقاب و مجازات اخروی هم بخاطر این است که آب را ول کرده و به سمت سراب و لاشیء رفته و عمرش را تلف کرده است.
تفسیر_سوره_حمد،آیت الله جوادی آملی دامت برکاته
نهال فروشی حوزه
یکی از آسیبهای مهم و درعینحال ناپیدایی که حوزه را تهدید میکند آفتی است که حضرت آیه اللّه جوادی آملی از آن به نهالچینی تعبیر فرمودهاند.
طلبه پس از چند سال تحصیل حوزوی، تواناییهای چندی بهدست میآورد و آمادگی اولیه برای رفع نیازهای جامعه پیدا میکند. در این شرایط دست تقاضای مردم شهرها و روستاها، ارگانها، نهادها، مدارس، دانشگاهها و مراکز فرهنگی یا تحقیقاتی جهت امامت جماعت، تبلیغ، تدریس، پژوهش، تشکیل کانونهای فرهنگی، ارائه مقاله یا طرحهای مذهبی، ارتباط با جوانان، ادارة مراکز دینی، تدوین جزوه، تألیف کتاب و.. . به سوی طلبه دراز میشود و از او دعوت به همکاری میگردد. طلبه با مشاهدة نیاز فراوان جامعه و توان خود، احساس ضرورت میکند و جذب این فعالیتها میشود.
طلبهای که تنها چند سال در حوزه تحصیل کرده، در این موقعیت به منزله نهالی است که تازه به ثمر نشسته و چند میوه نورس، زیبا، خوشرنگ و جذاب را به رهگذران مینمایاند. اگر این نهال از رشد و تکامل بازداشته شود تا پایان، همین میوهها را خواهد داد.
طلبه نیز اگر در این موقعیت از خدمت ارزنده و میوه زیبایی که ارائه کرده است احساس رضایت کند و از زمینه رشد و تحصیل خود جدا شود تا پایان، میوههایی کوچک و اندک از همین دست خواهد داشت. و در مقابلِ بادهای ناملایم مقاومتش درهم خواهد شکست. ولی اگر ارتباط این نهال با زمینة علمی و معنوی خود محفوظ بماند و مرتب از آن زمینه تغذیه گردد به رشد و پویش خود ادامه میدهد و به درخت بالغ تناوری تبدیل میشود که علاوه بر میوههای آبدار فراوان ـ بسیار بیشتر از آنچه ابتدا عرضه میکرد ـ سایة پهناوری بر جامعه میافکند و تکیهگاه علمی و معنوی جمعی گسترده میشود. ریشه و تنه و ساقهای مستحکم بهدست میآورد که در طوفان فتنهها قامت استوار خود خم نکند و آفات شبهات، آسیبش نرساند و با شکستن چند شاخه ضعیف از پای نیفتد.
حوزه علمیه در شرایط کنونی نهالچینی و نهالفروشی میکند. یعنی نیروهای خود را در موقعیتی که تازه به بار نشسته، یکباره جدا و عرضه میکند. درحالیکه با در نظر گرفتن نیاز آینده جوامع بشری و توانمندی بالقوة طلبه باید بهگونهای دیگر برنامهریزی کرد. زیرا رسالت سنگین حوزه، بر دوش نیروهای ضعیف قرار نمیگیرد. توان نیروهای حوزوی باید متناسب با آن وظایف عظیم فعال شود.
یک انسان، معادلِ همهی انسانها
من قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ، فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا، وَ مَنْ أَحْیَاهَا، فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا (مائده/۳۲)
هر کس، انسانی را بدونِ ارتکابِ قتل یا فساد در روی زمین، به قتل برساند، چنان است که گویی همه انسانها را کشته.
و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی به همهی مردم حیات بخشیده است.
امام صادق(علیه السلام) درباره این آیه فرمودند:
منْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلَالٍ إِلَی هُدًی، فَقَدْ أَحْیَاهَا، وَ مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ هُدًی إِلَی ضَلَالٍ، فَقَدْ وَاللهِ أَمَاتَهَا.
هرکس نفسِ منحرفی را #هدایت کند، او را زنده کرده است.
و هر کس، فردی را #منحرف کند، او را کشته است.
کافی، ج۲، ص۲۱۰.
حواسمون باشه!!
اگر بلندگو به دست هستیم، قلم به دست هستیم، نشریه و روزنامه داریم، تریبون داریم، مسئولِ یک اداره یا شرکت هستیم، پدر و مادر هستیم،، و…
و خلاصه اگر آدمی هستیم که یک عدّه گوششون به دهنِ ماست، خیلی مراقب باشیم که کسی رو گمراه نکنیم.
گاهی با گمراه کردنِ یک نفر، یک نسلی گمراه میشه.
و گاهی با هدایت و تربیتِ یک نفر، یک جامعهای هدایت میشه.
کانال درسهایی ناب از قرآن