معامله قرن، میخ آخر بر تابوت طرح صلح عربی
همزمان با اعلام انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس و در نتیجه به رسمیت شناختن این شهر به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی از سوی دونالد ترامپ، وی طی سخنانش تاکید کرد که «به رسمیت شناختن بیتالمقدس از سوی آمریکا به معنای موضعگیری کاخسفید به نفع یکی از طرفین مخاصمه نیست و تصمیم نهایی درباره مرزبندی و تقسیم بیتالمقدس با اسرائیل و فلسطینیان است». پس از این اظهار نظر ترامپ، نیکی هیلی سفیر و نماینده ویژه آمریکا در سازمان ملل در جلسه فوق العاده شورای امنیت که درباره قدس برگزار شده بود، خاطرنشان کرد «واشنگتن همچنان پایبند به برقراری صلح دائمی در فلسطین از طریق تشکیل دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل است». پیش از اینها نیز رکس تیلرسون وزیر خارجه روز چهارشنبه در حاشیه نشست وزرای خارجه کشورهای عضو ناتو در بروکسل اعلام کرد رئیس جمهور آمریکا در خصوص فرآیند به اصطلاح صلح خاور میانه بسیار متعهد است، و تیم وی در تلاش است تا رویکردهای جدیدی را در این باره ایجاد نماید. وی همچنین امروز بیان داشت: رییس جمهور به وضعیت نهایی {بیت المقدس} اشاره نکرد و مرزها در مذاکرات دو طرف مشخص خواهد شد.
حال با توجه به این سخنان مقامات آمریکایی پرسش اصلی آن است که ابعاد رویکرد جدید مورد ادعای مقامات کاخ سفید در مورد آنچه ایجاد صلح دائمی در فلسطین یاد میشود چیست و آینده آنچه مذاکرات صلح خاورمیانه نامیده میشود چه خواهد شد؟
طرح صلح عربی
طرحی که از آن به عنوان طرح صلح اعراب و اسرائیل یاد میشود در سال 2002 در جریان نشست سران کشورهای عربی در بیروت با هدف ایجاد کشور فلسطین بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ میلادی از سوی ملک عبدالله پادشاه پیشین عربستان سعودی و امیل لحود نخست وزیر وقت لبنان پیشنهاد شد که بر مبنای آن با عقبنشینی اسرائیل از اراضی تصرف شده پس از 1967، اعراب نیز به عادی سازی روابط خود با این رژیم اقدام خواهند کرد. مبنای این طرح بر توافق اسلو قرار دارد که در سال 1993 میان تشکیلات خودگردان و اسرائیل به امضا رسیده بود. این پیمان به طور رسمی در 13 سپتامبر 1993 در واشینگتن دیسی با حضور یاسر عرفات، اسحاق رابین و بیل کلینتون به امضا رسید. پیمان اسلو زمینه ایجاد دولت مستقل فلسطینی را فراهم میکرد و البته شرایط برای تثبیت تدریجی سلطه کامل رژیم صهیونیستی بر مناطق تحت اشغالش ایجاد شد.
اقدام بدون استراتژی
الگوی رفتاری ترامپ در طول دوران سپری شده از ریاست جمهوری بیانگر نبود استراتژی و راهبرد مشخص در سیاست خارجی نسبت به مسائل مهم بینالمللی بوده است. این مسئله از همان دوران رقابتهای انتخاباتی و بویژه در مناظرات ترامپ و نامزد رقیب، از سوی منتقدان و سیاسیون آمریکایی مطرح شده بود. در نبود راهبرد مشخص، اتخاذ رویکردهای تنشآفرین و بیثباتساز نسبت به موضوعات مهم عرصه بینالمللی همچون تشدید تنشها با کره شمالی که به آزمایشات بیشتر موشکی پیونگ یانگ انجامید و یا خروج از توافقات و پیماننامههای بین المللی که با عدم همراهی و مخالفت سایر دولتها مواجه شده است. در واقع ترامپ با اتخاذ مواضع یکجانبه و به نوعی زورگویانه، تنها به اجرای وعدههای انتخاباتی برای جلب رضایت بخش حمایتگر جامعه آمریکا از خود میاندیشد حتی به قیمت ناپختگی این تصمیات و بدون در نظر گرفتن اجرای گامهای بعدی و تبعات زیانبار آنها برای صلح و ثبات جهانی. از این رو میتوان اذعان کرد که طرح ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس و به رسمیت شناختن ضمنی اشغال بیت المقدس شرقی توسط اسرائیل که بر خلاف توافقات پیشین برآمده از مذاکرات میان دو طرف مناقشه با نقش آفرینی دولتهای مختلف ایالات متحده میباشد، اساساً فاقد اراده برای حل و فصل مناقشه چندین دههای اعراب و اسرائیل میباشد و ادعای مقامات آمریکایی در زمینه طرحریزی برای آینده مذاکرات ادعایی بیبنیان است که صرفاً به منظور کاستن از سطح فشارهای بینالمللی برای اقدام نابخردانه ترامپ صورت میگیرد. در این میان شاید ادعاهای مطرح شده از سوی برخی رسانهها مبنی بر ارائه طرح شاهزاده سعودی محمدبن سلمان به محمود عباس برای تشکیل دولت فلسطین به پایتختی ابودیس (چشم پوشی کامل از بیت المقدس) و به رسمیت شناختن اشغالگری اسرائیل در کرانه باختری و عدم امکان بازگشت آوارگان به سرزمینهای خود، را بتوان چهارچوب طرح احتمالی ترامپ دانست.
مرگ اسلو
در طول سالهای گذشته تاکنون تشکیل دولت مستقل فلسطینی با مرکزیت قدس شرقی و بر اساس تقسیمات ارضی قبل از 1967 مهمترین علت حضور نمایندگان فلسطینی در مذاکراتی بوده که آمریکا رهبری و ابتکار عمل آنها را برعهده داشته است. از نظر فلسطینیها موضع جدید ترامپ به این مساله پایان داد که اشغالگری، یک مرحله موقتی مرتبط با حل نزاع است. همچنین مواضع پیشین آمریکا که سعی داشت علیرغم حمایتهای بیدریغ از اشغالگری خود را به عنوان میانجیگر بیطرف در مذاکرات صلح میان دو طرف جلوه دهد کاملاً تضعیف کرد. مواضع گروههای مختلف فلسطینی طی روزهای گذشته کاملا تأییدکننده چنین امری است. هنیه تصریح کرد: «ما توافق اسلو را به صورت کامل کنار میگذاریم، تصمیم ترامپ گور توافق اسلو را برای همیشه کند». همچنین «صائب عریقات» مذاکره کننده ارشد فلسطینیان نیز در گفتگو با روزنامه نگاران در این باره گفت: «او [ترامپ] راه حل دو دولت را نابود ساخت و با اعلام این تصمیم، ترامپ از آمریکا برای ایفای نقش در فرآیند صلح سلب صلاحیت کرد. وی همچنین گفت که «به عنوان یک مذاکره کننده ارشد فلسطینی، چطور می توانم با افرادی بر سر میز مذاکره بنشینم که آینده بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به من تحمیل کنند». همچنین محمود عباس رییس ساف (سازمان آزادیبخش فلسطین) اعلام کرد: «آمریکا با این موضع دیگر شایستگی نظارت بر مذاکرات صلح را ندارد».
بنابراین به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که اعلام انتقال سفارت و شناسایی اشغالگری قدس از سوی آمریکا بیشتر از آنکه طرحی جامع به منظور حل بحران باشد مشخصاً حمایت بیدریغ چندین دهه ای آمریکا از اسرائیل را به اثبات رساند و در پشت پرده این اقدام پایان طرح تشکیل دو دولت بر مبنای توافق اسلو و همچنین طرح صلح عربی را می توان مشاهده کرد.
منبع: پایگاه خبری تحلیلی الوقت