چه نوع زینتی باید از نگاه نامحرم پوشانده شود؟
* احکام استفاده از طلا و جواهر / استفاده زنان
- استفاده زنان از طلا و جواهرات
- استفاده از زیور آلات مقابل نامحرم
س۱۷۶. منظور از زینت چیست که خانم ها باید از نامحرم بپوشانند؟
ج. به زینت هایی گفته می شود که جزء بدن شخص به شمار نمی رود، (مانند انواع زیورهای طلا و جواهر)، و هم به آرایش هایی گفته میشود که به بدن شخص متصل بوده و گویی جزئی از اوست؛ (همانند سرمه و رنگ مو).
علاوه بر این، خود زیبایی های طبیعی بدن (اندام و زیبایی های بدن) نیز زینت به شمار میرود. و در کل هر چیزی که عرفاً زینت محسوب گردد بانوان باید آنها را در برابر مرد نامحرم بپوشانند. البته صورت و دستها تا مچ از اندام هایی هستند که اگر بدون زینت باشند از این حکم مستثنی میباشند.
متن و صوت درس اخلاق ايه الله جوادي آملي دامت بركاته
در ادامه متن و صوت درس اخلاق آيت الله جوادي آملي دامت بركاته در تاريخ 2آبان 98 قابل مشاهده و دانلود ميباشد.
ذكر توسل/غصه رحلت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)
نبی اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) ماموریت خود را در عالم انجام دادند و ادامه کار با اوصیای ایشان است؛ «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» دیگر بقیه کارها را باید امیرالمؤمنین و ائمه هدات معصومین(علیهم السلام) انجام بدهند. لذا حضرت بعد از این که ماجرای غدیر خم انجام شد، آماده رحلت از دنیا بودند. می دانستند که دیگر همه وظایف انجام شده است. پس از بازگشت از مدینه، طولی نکشید که حضرت بیمار شدند. درباره این کسالت برخی می گویند یک زن یهودی جایی قصد مسموم کردن حضرت را داشته است. همین که حضرت می خواستند غذا را در دهان بگذارند، ملهم شدند و میل نفرمودند. همان جا حضرت بیمار شدند و از دنیا رحلت فرمودند.
حضرت روزهای آخر، حتی مسجد نمی توانستند بروند و در بستر آرمیده بودند. یک روز آمدند بالای پله اول منبر و سخن گفتند: هر کس حقی بر گردن من دارد، بیاید از من بگیرد. شخصی برخاست و گفت: یا رسول الله! در فلان صحنه در فلان جنگ، عصای مخصوصتان به بدن من خورد، می خواهم قصاص کنم. بعد حضرت فرمودند: بروید آن عصا را بیاورید. آن عصا را آوردند. حضرت فرمودند: حالا قصاص کن. مرد گفت: آن روز بدن من عریان بود.حضرت دامن پیراهن را بالا زدند. بعد شخص بدن حضرت را بوسید و گفت: یا رسول الله! من همه اینها را بهانه کرده بودم برای این که از عذاب نجات پیدا کنم.دیگر حضرت آن روزها مسجد نمی رفتند.روز آخر، حال حضرت خیلی وخیم شد. حتی نوشتند: حضرت دائما بی تاب می شد و از حال می رفت، دوباره به هوش می آمد.
« یا أَبَا الْقَاسِمِ یا رسول الله یا إِمَامَ الرَّحْمَةِ یا سَیدَنَا وَ مَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَی اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَینَ یدَی حَاجَاتِنَا یا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ»{2}
امیرالمؤمنین فرمود: غصه ای که در رحلت رسول خدا بر من عارض شد، آنقدر سنگین بود که اگر بر کوه ها وارد می شد، تحمل نمی کردند. بعدحضرت بعضی از صحنه ها و مصیبت ها را توضیح می دهند. آنقدر مصیبت بر امیرالمؤمنین سنگین بود که وقتی بدن فاطمه اش را تحویل رسول خدا می داد، حضرت به رسول خدا عرضه داشت: من در مصیبت فاطمه به مصیبت شما تأسی می کنم. من که آن مصیبت سنگین را از سر گذراندم، شایسته است که بر این مصیبت هم صبر کنم. اما در کافی آمده است: فاطمه زهرا(سلام الله علیها) آنقدر در رحلت رسول خدا غصه دار شده بودکه خدای متعال ملکی را فرستاد تا با حضرت مأنوس شود. برای حضرت خبرها و پیام هایی می آورد و امیرالمؤمنین می نوشتند.این همان صحیفه فاطمیه است که همه اسرار عالم در اوست و با بیان این اسرار، مراحل سیر عالم در این صحیفه آمده است.
توحید یعنی دارایی ما برای خداست...
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا یک است و دو نیست. معنایش این است که تمام آنچه در اختیار داری از ثروت تو و همه انسان های دیگر برای خداست. شما عاریت داران و ودیعه دارانی بیش نیستید. چه کسی حاضر است موحد بشود حالا؟ شما ودیعه پول را دارید و بس. شما عاریه دارید. جنابعالی اگر پولی از طرف رفیق تان امانت دستتان باشد چکار می کنید؟ منتطرید ایشان حواله بدهد. آقا ده تومان از این پول را بده به آن بچه. به آن پیرمرد. به آن بیگانه . به آن خویش. ده تومان از این پول را بیندار فلان صندوق. ده تومانش را اصلا بسوزان! منتظر دستخط صاحب پول هستید دیگر. غیر از این است؟ آیا برای خودتان حقی، مالکیتی، در این پول امانت و ودیعه قائل هستید؟ «المال مال الله جعلها ودایع عند الناس». مال را خدا به ودیعه و امانت دست انسان ها سپرده است. این لازمه توحید است.
اگر چنانچه قائل به توحید باشید در جامعه اختلاف طبقاتی و تبعیض معنی ندارد دیگر. اصلا معنی ندارد. آن جامعه ای که سری و تهی دارد بالایی و پایینی دارد آن جامعه، جامعه توحیدی نیست. توحید می گوید که «کلکم من آدم و آدم من تراب». همه، فرزندان آدمند و آدم از خاک است. نزدیکی شما به خدا و رجحان شما به تقواست و بس. هر کسی بیشتر مراقب فرمان خدا باشد، او بالاتر است… در جامعه ای که بندگان خدا همه در یک تراز نیستند و بعضی باز بنده بعضی دیگر هستند، در این جامعه توحید نیست!
کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن؛ مقام معظم رهبری؛ ویرایش دوم صفحه 209-210
سخنی با جاماندگان مشهد الرضا
نکته ای قابل توجه و ارزشمند است که هم از امام رضا علیه السلام و هم از پدر بزرگوارشان امام موسی کاظم علیه السلام نقل شده که در کامل الزیارات هم آمده که فرمودند: اگر کسی نمی تواند ما را زیارت بکند، دوستان و شیعیان ما را زیارت بکند و این را پای ما بنویسد؛ یعنی بعضی از خوبان و شیعیان را آدم به صلهی آن ها و صله رحم هم است دیدنشان برود اهل بیت فرمودند که این را میتوانید پای ما بنویسید به عنوان زیارت ما نوشته میشود …. دوستان خوب ما را زیارت بکنید علما صلحا امام زادههایی که مدفون هستند خوبانی که زنده هستند به دیدن اینها بروید به پای ما بنویسید.
منبع:تبيان
موانع استجابت دعا
منبر دو دقیقه ای/
سؤال: چرا خداوند گاهى دعاى ما را مستجاب نمىكند؟
پاسخ: در قرآن مىخوانيم: «ادعونى أستَجِب لكم»[1] مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. اگر شخصى به ديگرى گفت: به هنگام برخورد با مشكل به من تلفن كن تا تو را كمك كنم، اين جمله لوازم و شرايطى دارد از جمله:
1- رفاقتت را با من حفظ كنى.
2- شماره تلفن مرا گم نكنى و شماره را درست بگيرى.
3- به هنگام بازگو كردن مشكلات، حرفهاى بى ربط نزنى و توقّعات نابجا نداشته باشى و به وظيفه خود عمل كرده باشى.
4- آنچه مىگويى واقعاً مشكل باشد، نه خيالات و توهّمات.
5- براى حلّ مشكل خود، انتظار نداشته باشى تمام مقرّرات و نظام را بهم بريزم.
6- حلّ اين مشكل، سبب پيدايش مشكل ديگرى براى شما يا ديگران نشود.
7- در بازگو كردن مشكلات، صادق باشى و دروغ نگويى.
آيا ما در دعا و طرح مشكلات خود با خدا، اين شرايط را مراعات كردهايم؟
آيا رفاقت و بندگى خود را با خدا حفظ كردهايم؟ قرآن مىفرمايد: «و يَستَجيبُ الّذين آمنوا و عملوا الصّالحات»[2]پاسخ مثبت به كسانى داده مىشود كه با ايمان و عمل شايسته رابطه خود را با خدا حفظ كرده باشند.
استفتائات آبان ماه رهبر انقلاب
استفتائات جدید (آبان ماه) به شرخ ذیل روی پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری قرار گرفت.
اتصال جماعت از طریق کسی که نمازش باطل است
سؤال۱: اگر بعد از نماز جماعت معلوم شود، فردی بنا به دلایل مختلف نمازش صحیح نبوده است، آیا باعث صدمه به نماز سایرین می زند؟
جواب: اگر هنگام نماز، یقین به بطلان نماز او نداشتهاند یا از طریق دیگران اتصال صفوف جماعت بر قرار بوده است، نماز سایرین اشکال ندارد.
انجام اعمال عبادی با غسل اشتباه
سؤال۲: شخصی مدتها برای غسل، تمام سر و بدن را زیر دوش - بدون مراعات ترتیب - میشسته، حال نسبت به نماز و روزههای گذشته چه تکلیفی دارد؟
جواب: غسل به شکل مذکور صحیح نبوده و باید نمازهایی که با چنین غسلی خوانده شده، قضا کند، ولی روزهها، با فرض این که معتقد به صحت غسل به صورت مذکور بوده، صحیح است.
هديه لحظات اخر عمر مهربان ترين پدر به فرزندش
از امام على بن الحسين(عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: پدرم در روز عاشورا نزد من آمد و در حالى كه خون از رگ هاى بدنش جارى بود مرا در آغوش گرفت و فرمود: فرزندم دعايى را كه مادرم فاطمه(عليها السلام) به من آموخت حفظ كن كه مادرم آن را از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و رسول خدا از جبرئيل نقل كرده است: هنگامى كه حاجت بسيار مهم و غمى بزرگ و امرى سخت و دشوار بر تو رو كرد، بگو: «أَللّهُمَّ بِحَقِّ ياسينَ وَالْقُرْآنِ الْحَكيمِ وَ بِحَقِّ طه وَالْقُرْآنِ الْعَظيمِ، يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوائِجِ السّائِلينَ، يا مَنْ يَعْلَمُ ما فِي الضَّميرِ، يا مُنَفِّساً عَنِ الْمَكْرُوبينَ، يا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَغْمُومينَ، يا راحِمَ الشَّيْخَ الْكَبيرَ، يا رازِقَ الطِّفْلَ الصَّغيرَ، يا مَنْ لايَحْتاجُ إلَى التَّفْسيرِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَافْعَلْ بِي كَذا وَ كَذا» سپس خواسته ات را بخواه. (1)
واين جالب است كه حتى در آخرين ساعات عمر سخن از حل مشكلات از طريق روى آوردن به درگاه خدا است. (2)
پی نوشت:
(1). نفس المهموم، ص 185.
(2). گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام، قم، 1388 ه. ش، ص 505.
بیان خلاصه نهضت حسینی در زیارت اربعین
یـک جملـه در زیـارت اربعیـن امام حسـین(ع) بسـیار پرمغـز و در خور تأمل و تدبر است : وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ ».
«فقره هاي اوّل زيارت، دعاست كه گوينده اين جملات را خطاب به خداوند متعال عرض ميكند:
«و بذل مهجته فيك»؛يعني حسين بن علي، جان و خون خود را در راه تو داد.«ليستنقذ عبادك من الجهالة»تا بندگان تو را از جهل نجات دهد.«و حيرة الضّلالة»و آنها را از سرگردانىِ ناشي از ضلالت و گمراهي برهاند. اين يك طرف قضيه، يعني طرفِ قيام كننده حسين بن علي عليه السّلام است.
طرف ديگر قضيه، در فقره بعدي معرفي ميشود:« و قد توازر عليه من غرّته الدنيا و باع حظّه بالارذل الأدني»(۱).
نقطه مقابل، كساني بودند كه فريب زندگي، آنها را به خود مشغول و دنياي مادّي، زخارف دنيايي، شهوات و هواهاي نفس، از خود بيخودشان كرده بود.«و باع حظّه بالارذل الأدني»؛ سهمي را كه خداي متعال براي هر انساني در آفرينش عظيم خود قرار داده است ـ اين سهم عبارت است از سعادت و خوشبختي دنيا و آخرت ـ به بهاي پست و ناچيز و غير قابل اعتنايي فروخته بودند. اين، خلاصه نهضت حسيني است.
با مداقّه در اين بيان، انسان احساس ميكند كه نهضت حسيني در واقع با دو نگاه قابل ملاحظه است، كه هر دو هم درست است؛ اما مجموع دو نگاه، نشان دهنده ابعاد عظيم اين نهضت است. يك نگاه، حركت ظاهري حسين بن علي است كه حركت عليه يك حكومت فاسد و منحرف و ظالم و سركوب گر ـ يعني حكومت يزيد ـ است؛ اما باطن اين قضيه، حركت بزرگتري است كه نگاه دوم، انسان را به آن ميرساند، و آن حركت عليه جهل و زبوني انسان است.
در حقيقت، امام حسين(ع) اگرچه با يزيد مبارزه ميكند، اما مبارزه گسترده تاريخي وي با يزيدِ كوته عمرِ بي ارزش نيست؛ بلكه با جهل و پستي و گمراهي و زبوني و ذلّت انسان است. امام حسين با اينها مبارزه ميكند».
۷۹/۱/۲۶
(۱) مصباح المتهجد، ص (۷۸۸) ، بخشی از زیارت اربعین :
وقَد تَوازَرَ عَلَيهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنيا، وباعَ حَظَّهُ بِالأَرذَلِ الأَدنىٰ، وشَرىٰ آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الأَوكَسِ، وتَغَطرَسَ وتَرَدّىٰ في هَواهُ، وأَسخَطَ نَبِيَّكَ، وأَطاعَ مِن عِبادِكَ أهلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وحَمَلَةَ الأَوزارِ المُستَوجِبينَ النّارَ، فَجاهَدَهُم فيكَ صابِراً مُحتَسِباً، حَتّىٰ سُفِكَ فى طاعَتِكَ دَمُهُ وَاستُبيحَ حَريمُهُ، اللّٰهُمَّ فَالعَنهُم لَعناً وَبيلاً وعَذِّبهُم عَذاباً أليماً.
و فریفتگان دنیا و آنان که نصیب خود را به پستترین چیزها، و آخرت خود را به پایینترین قیمت فروختند و کبر ورزیدند و در هوس خویش، سقوط کردند و پیامبرت را خشمگین ساختند و از میان بندگانت، از منافقانِ تفرقهافکن و بر دوش کِشندگان گناه و مستحقّ آتش، پیروى کردند و بر ضدّ او، پشت به پشت هم دادند،و او نیز به خاطر تو شکیبانه و براى جلب رضاى تو، با آنان جهاد کرد تا آن که خونش درراه اطاعت تو ریخته و حریمش حلال شمرده شد. خدایا! براى آنان، لعنتى سخت و عذابى دردناک قرار ده.
منبع: پايگاه اطلاع رساني حديث شيعه
بازگشت اهل بیتِ امام حسین(ع) به كربلا و ملاقاتشان با جابر در اربعین
پرسش :
آیا خانواده امام علیه السلام در بازگشت از شام ، از كربلا عبور كرده اند یا نه؟ و اگر عبور كرده اند ، این ماجرا در اربعین شهدا اتّفاق افتاده یا نه؟ و اگر در اربعین بوده ، اربعین اوّل (سال ۶۱ هجری) بوده است یا اربعین دوم؟
دوم ، این كه : آیا جابر بن عبد اللّه ، می توانسته در اربعین اوّل ، خود را به كربلا برساند؟
سوم ، این كه : آیا ملاقاتی میان جابر و اهل بیت سید الشهدا در كربلا انجام شده است یا نه؟
پاسخ :
یك . بازگشت اهل بیت امام علیه السلام به كربلا
در مورد اصل بازگشت خانواده سید الشهدا به كربلا ، و بر فرضِ بازگشت آنان ، در باره زمان دقیق آن (اربعین اوّل ، اربعین دوم یا هر زمان دیگر) ، آرای مختلفی وجود دارد كه اینك به آنها اشاره می شود :
الف . عدم بازگشت اهل بیت امام علیه السلام به كربلا
برخی مانند استاد شهید مرتضی مطهّری ، بر این باورند كه اصولاً اهل بیت سید الشهدا علیه السلام ، به كربلا باز نگشته اند . متن سخن ایشان ، این است :
اربعین كه می رسد، همه این روضه را می خوانند و مردم هم خیال می كنند این طور است كه اُسرا از شام به كربلا آمدند و در آن جا با جابر ، ملاقات كردند و امام زین العابدین علیه السلام هم با جابر ملاقات كرد ، در صورتی كه بجز در كتاب لهوف ـ كه آن هم نویسنده اش یعنی سید ابن طاووس ، در كتاب های دیگرش آن را تكذیب كرده و لااقل ، تأیید نكرده است ـ در هیچ كتاب دیگری ، چنین چیزی نیست و هیچ دلیل عقلی ای هم این را تأیید نمی كند ؛ ولی مگر می شود این قضایایی را كه هر سال گفته می شود ، از مردم گرفت؟!