نقطه مقابل صبار و شاکر چه کسانی هستند؟
بازکردن دریچهای نو از سوی مقام معظم رهبری برای توصیف حال ملت ایران آن هم با مبانی و ادبیات درون دینی، رهاورد جدیدی در تکمیل منظومه شناختی ملت مسلمان ایران است؛ شناختی که آبشخور آن مستقل از مفاهیم عرفی و استانداردهای تحمیلی غرب برجهان است. شاخص اصلی و میدانی برای درک این مهم، استقامت ملت ایران در زیر فشارهای ۴۰ ساله و مأیوس کردن همه دشمنان است. صبوری در مشکلات در عین ناکام گذاشتن دشمن، مدخل عینیت یافتن تحلیل مقام معظم رهبری است. تاکنون اکثریت ملت چنین بودهاند و پیشکسوتان جهاد و شهادت و خانواده آنان به علاوه خانواده معظم شهدا پرچمدار این دو خصلتند. آنان هستند که در فقدان فرزندان و پدران خود، خدا را شاکر بودند و هیچ موهبت دنیوی راضیشان نمیکرد و نمیکند. شاکرین کسانی هستند که مانند امام و رهبر و امثال سردار شهید سلیمانی و هزاران نفر دیگر زندگی را بر خود حرام کردند. ماهها و هفتهها فرزندان خردسال خود را در بیداری نمیدیدند تا بتوانند سپر حوادث کشور و پرچمداران عزت مسلمین شوند. مشکلات را با شکرگزاری رسوا میکردند و شکر و گمنامی و صبوری از آنان الگوهای مثالزدنی ساخت که تا قرنها مانند ذخیرهای پایانناپذیر مورد توجه جوانان خواهند بود، اما در این ۴۰ سال کسانی بوده و هستند که به قول امام هیچ هنری جز حرف و ادعا نداشتند و در مشکلات کاسههای صبر و مقاومت را یکباره میشکستند و به جای اینکه بگویند ما کجا هستیم، مرتب کجا ایستادن دیگران را به رخ میکشیدند. این جماعت دارای خصلتهای متعددی بوده و هستند، اما مهمترین شاخص درک و قضاوت نسبت به آنان، از بین رفتن عزت الهیشان است.
اولین دستهای که مقابل صبارین و شاکرین هویدا شدند، ایستادگان مقابل امام بودند. این جماعت ۴۰ سال است جمهوری اسلامی را تمام شده میدانند و ملت را یکپارچه مخالف نظام و عمر جمهوری اسلامی را سه ماه و شش ماه تمدید میکنند. اساس قضاوت و تحلیلشان دشمنی است، نه مطالعه پدیدهها و اتفاقات. دسته دوم کسانی بودند که برای ثروتمند شدن عجله داشتند مسئولیت را به مثابه طعمه یافتند و ماحصل عمل آنان افول عزت خویش و ارائه تصویری ناهمتراز و مشوش و متضاد از نظام اسلامی بود. البته دشمنی که در این تصویر با ضریب هزاران برابری میدمد، باعث نشد که صبارین و شاکرین از میدان حمایت و فداکاری برای ملت و نظام به در روند.
دسته سوم کسانی بودند که باور اعتقادی به پدیداری به نام امام خمینی نداشتند، گوششان از عدم کارآمدی دین در عرصه سیاسی و اجتماعی پر بود و تلاش کردند امام و اهداف و اندیشه ایشان را به سطح عرفیگرایی تقلیل دهند. به اشخاصی عیبجو یا طعنهزننده نسبت به مشروعیت نظام تبدیل شدند یا جلای وطن کردند یا در نقطه مقابل معرکه گرفتند و اکنون نیز دلخوش به چند صد نفر فالوور یا لایککنندهاند.
دسته چهارم کسانی بودند که با از دست دادن جایگاه – حتی به روش مردمسالاری – بیتاب شدند و مصداق دیگی که برای من نمیجوشد، گشتند. فتنهها به پا کردند، اتهامات باورنکردنی به نظام زدند و خود نیز در حیران بین خسر الدنیا و الآخره قرار گرفتند. قیصریه را به آتش کشیدند و سوژههای ناب برای دشمنان قسم خورده تولید کردند.
دسته پنجم کسانی بودند که آدمهای بدی نبودند، اما شرایط و خصایص مدیریتی در نظام و حکومت را نداشتند.
پیامبر نیز از این افراد مانند ابوذر داشت، اما ابوذر مردود نشد، پیامبر به او میگفت صلاح نیست شما مسئولیت داشته باشید، اما او مانند برخی همراهان امام ما راه را گم نکرد. در انقلاب اسلامی بودند کسانی که به خاطر نداشتن مسئولیت یا رد صلاحیت با صراحت گفتند «آقای خامنهای! هر آنچه تو خواندهای من هم خواندهام، چرا باید من از شما اطاعت کنم؟»
دسته ششم کسانی بودند که آدرس را اشتباه آمده بودند؛ شاخص ارزشگذاریشان بر نظام جمهوری اسلامی همان توسعه اروپامحوری بود که باید به شکم و پیرامون آن ختم میشد، بنابراین پشت معیشت مردم مخفی شدند تا بتوانند نقزنی خود را موجه کنند. این جماعت هیچ آورده مثبتی در این کشور نمیبینند و حاضرند برای رفاه ظاهری هم که شدهاست، هر ذلتی را بپذیرند و همه شاخصهای عزتآفرین ملی و دینی را چوب حراج بزنند و بعضاً حدیث و آیه هم تحویل میدهند که باید سیادت دشمن را پذیرفت، چون ایمان بدون معیشت نمیشود.
نگاه عرفی به قدرت، اساس همه مشکلات است که اگر غیر از این بود، فردی که رد صلاحیت میشد، سجده شکر به جای میآورد که مسئولیت را از دوش وی برداشتند و ابوذر اینگونه بود. حال آنکه بعضاً برای اتصال به قدرت و مواهب، آنان حاضرند چهره نظام و اصل آن را نابود سازند. اگر شاخص این بود که عزت بعد از خدا و رسولش انحصاراً در حیطه مؤمنین است الگوی امام الگوی همگان میشد و بسیاری از مشکلات حل میشد. فهم التقاطی و دوری از اسلام ناب نیز ویژه ناشکیبایان و ناشکران است که در این ۴۰ سال مردود شدند.
صبوری و شکوری جزو جوهره اعتقادی مؤمنین است که در فهم درون دینی به آن آزمایش الهی میگویند. این جماعت پس از آزمایشهای فراوان در صورت قبولی در آزمون صبر و شکر، وارثان زمین میشوند و این سنت حتمی خداوند است.
سرمقاله مدیر مسئول روزنامه جوان، دکتر عبدالله گنجی- 98/10/29
سراینده شعر گلی گم کرده ام
در زمان کودکی ما یک سید نورانی در تبریز بود به نام آقا سید حسن کهنموئی؛ خیلی فاضل و مجهول القدر بود.
من نوجوان بودم و در مجلس شرح صحیفه سجادیه اش شرکت می کردم. طبع شعر داشت که در آن گاهی به ریاضی و گاهی به رجائی تخلص می نمود.
اشعار دلنشین و خالصانه ای می گفت که بسیار زود در شهرهای مختلف پخش می شد، خیلی اخلاص داشت!
این شعر معروفی که زبان حال حضرت زینب (سلام الله علیها) بعد از شهادت حضرت ابی عبدالله (علیه السلام) است، مال همین سید است.

گلی گم کرده ام میجویم اورا به هر گل میرسم میبویم اورا
گل من یک نشانیدر بدنداشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت
اگر پیدا کنم زیبا گلم را به آب دیدگان میشویم اورا
گل گم کرده ات خواهر منم من سرور سینه ات خواهر منم من
نشانی را که گفتی جان خواهر که دارد در بدن خواهر منم من
در آندم زینب غم دیده ی زار روان اشک از دو چشمان گهربار
شتابان رفت و آن محزون نالان بسوی قتلگه با حال افکار
صدای آشنائی آمدش گوش کهشد از کفبرونش طاقت و هوش
بسوی آن صدا شد زار و نالان گل خود را بدید و کرد افغان
فصل مشترک دعای انبیاء
ما تا یك پایگاه فكری اعتقادی نداشته باشیم، از نظر مسائل اخلاقی، فقهی و حقوقی با مشكل جدی روبرو هستیم؛ بالأخره اینها زیر بنا می خواهد، خود اینها رو بنا هستند، یك مبنای خاصی می طلبند كه آن مبنا بتواند این بنا را تحمل بكند؛ یعنی احكام اخلاقی، احكام فقهی و احكام حقوقی همه اینها جزء فروع اند که بالأخره یك اصولی را می طلبند، این مطلب اول.
مطلب دوم این است كه ما موظفیم به انبیای الهی تأسی كنیم، راهی را كه آنها رفتند همان راه را برویم كه هم مبنای سالمی داشته باشیم، هم بنای استوار.
مطلب سوم این است كه ما اگر خواستیم ببینیم سیره انبیا، سنت انبیا و مكتب انبیا (علیهم الصلاة و علیهم السلام) چیست، بهترین سند قرآن كریم است كه مشخص كرده كه اینها از خدا چه خواستند و چطور زندگی را شروع كردند. قرآن كریم وقتی روش انبیا را بازگو می كند، از وجود مبارك ابراهیم خلیل مثلاً شروع می كنید می بینید او اول از ذات اقدس الهی مبانی متقن دینی و توحیدی را طلب كرده است تا یك جهان بینی موحّدانه را تحصیل كرده باشد، بعد مسائل اخلاقی حقوقی و فقهی را، عرض كرد ﴿رَبِّ هَبْ لی حُكْماً وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ﴾؛[1] آن حكم را و آن جهان بینی توحیدی را به من عطا بكن كه اگر آن عطا شد در حقیقت همان معرفت الهی و همان اصول دین، میتواند زیر بنای بسیاری از مسائل باشد. به وجود مبارك موسای كلیم (سلام الله علیه) که رسید فرمود: ﴿فَاسْتَمِعْ لِمَا یوحَی ٭ إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِی(۱٤)﴾؛[2] فرمود ببین چه چیزی به تو وحی می شود، اولین مطلبی كه به تو وحی میشود جریان توحید است بعد مسئله عبادت و در بین عبادت نماز را اقامه بكن، برای اینكه به نام من و به یاد من باشی؛ یعنی آن معارف اعتقادی به وسیله عبادت سامان می پذیرد، چه اینكه رو بنایی است بر اساس همان زیر بنا. وقتی نوبت به عیسای مسیح (سلام الله علیه) هم می رسد، میبینید آن وجود مباركش اولین سخنی كه می گوید این است ﴿إِنّی عَبْدُ اللّهِ﴾ بعد ﴿آتَانِی الْكِتَابَ وَجَعَلَنی نَبِیاً﴾،[3] اول مسئله اولوهیت خدا و پذیرش توحید الهی است بعد مسئله نبوت و كتاب و مانند آن است. [وقتی] نوبت به وجود مبارك پیامبر خاتم (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) می رسد، فرمود: ﴿فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنینَ﴾؛[4] اول بدان كه در جهان بیش از یك خدا نیست، خدایی هست و شریك هم ندارد، این را بدان! این علم بالأخره با براهین حاصل میشود، برای آنها با شهود حاصل می شود، اما برای ما با دلیل حاصل می شود ﴿فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ﴾ این اصل اول، بعد ﴿وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ﴾؛ هم برای خودت استغفار بكن و هم برای دیگران كه این می شود فرع و آن میشود اصل.
[1]. سوره شعراء, آیه83.
[2]. سوره طه, آیات13 و 14.
[3]. سوره مریم, آیه30.
[4]. سوره محمد, آیه19.
حضرت آیت الله جوادی آملی دامت بركاته
دیدار مسئولان آموزش و پرورش و امور تربیتی با حضرت استاد
تاریخ: 1385/03/11
در خلوت خوبان
روحيهتان را خلوت كنيد تا بزرگ شود. دنيا را مىتوان مهمان كرد. با دلتان مىتوانيد براى همه روى زمين دعا كنيد. بگوييد خدايا! آن سفرهاى را كه براى من انداختهاى براى اينها هم بينداز. هرگاه خلوت كرديد و چيزى آمد، ريخت و پاش كنيد و براى ديگران هم بخواهيد. هر وقت اوضاع تنگ بود؛ چه از جهت مادى و چه از جهت معنوى، انفاق كنيد. اگر حال عبادتى، تجلّى نمازى و چيزهاى خوب ديگرى نصيب شما شد؛ ريخت و پاش كنيد.

حتى التذاذ عبادات به اين بدن هم سر در مىآورد. در نماز، اين بدن شما هم التذاذى مىبرد كه محال است در طبيعت به اين شدّت براى شما فراهم شود. آن لذّت ايمانى، مخصوص خود شماست. در جاى خلوتى كه مىنشينيد تجلّى خدا همه چيز را جواهر مىكند، سنگ را دُرّ مىكند.
اينها همه بر اثر صبر است. دُرّها همه سنگ بودهاند. تجلّى خدا به كوهى كه هيچ شرط و مشكلى ندارد مىخورد، آن را آب مىكند و دُرّ پديد مىآيد. انسان هم همينطور است؛
ألنّاسُ مَعادِنُ كَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ*
مردم همانند معدنهاى طلا و نقره هستند. پيغمبر خدا(صلى الله عليه و آله)مثال زده است، يعنى خدا از همين بشر معادنى را درست مىكند، شما را نورانى و قوى مىكند.
مؤمن اينطور است. اول گوشت و خاك بود، او را با محبّت آب مىكنند و دوباره سفت مىكنند. بعد هم او را راه مىاندازند و خودش را نشانش مىدهند. انشاءالله خداوند متعال با همه شما اينچنين كند تا مرتّب بگوييد خدا من را ساخته است.
*من لا يحضره الفقيه، ج٤،ص٣٨٠
کتاب طوبای محبت
جلد يك، مجلس پانزدهم
صفحه ١٧٠
استقامت در دین عامل فراوانی نعمت

خدا در قرآن می فرماید: «وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا(1) : و اگر [مردم] در راه درست، پایداری ورزند، قطعاً آب گوارایی بدیشان می نوشانیم».
در این آیه شریفه دو عنصر عمل و بازتاب عمل در قالب فعل شرط و جزای شرط بیان شده است. عمل صالح استقامت ورزی در مسیر هدایت و دین و جزای آن بهره مندی از آب زیاد است که مایه حیات و زندگی و سمبل رفاه و آسایش است.
واژه «غدقا» به معنای کثیر و فراوان است و «ماء غدقا» یعنی آب فراوانی که از آسمان نازل می شود. منظور همان باران فراوان و نرمی است که مایه حیات طبیعت و بشر می شود.
برخی جمله « لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا » را به معنای اعطای مال فراوان و زندگی وسیع و راحت دانسته اند. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه سقایت را به معنای آب دادن دایمی گرفته و در بیان رابطه میان استقامت و سقایت می گوید چنانه استقامت دایمی باشد، سقایت نیز به عنوان جزاء دایمی خواهد بود. ضمیر «هم» در اسقیناهم نیز اشاره به انسان و جنیان دارد؛ یعنی خداوند خطاب خویش را معطوف به همه موجوات صاحب شعور که دارای جنبه ی مادی اند کرده است.
عمل صالح موجب بازتاب مثبت و زمینه سازی فراوانی نعمت در دنیا و بسترساز رفاه و آسایش روحی و جسمی برای انسان می گردد. در قالب، اعمال مختلفی بروز وظهور دارد که استقامت و ثبات در دین از جمله آنها است؛
عمل صاحب مثل استقامت در امر دین و صلاح، موجب سازگاری اعمال بشر با طبیعت خدادادی است و این سازگاری و هماهنگی موجب بهره مندی از مواهب طبیعی نظیر فراوانی باران و سرسبزی زمین جهت آسایش انسان می شود.
_____________
1. آیه 16 سوره جن
آموزش مجازی مهدویت (حوزه علمیه خواهران)
جز همدلی نباشدمان مرهمی دگر

دویستوبیستمین شمارهی هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «جز همدلی نباشدمان مرهمی دگر» منتشر شد.
همچنین سید حسن نصرالله در مراسمی که بمناسبت هفتمین روز از شهادت حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و یاران شهید ایشان برگزار شد، سخنان مهمی درباره شخصیت این دو شهید بزرگوار، و تحلیل اتفاقات اخیر داشت که در سخنان در قالب اطلاع نگاشت در این شماره خط حزبالله منتشر میشود.
دیگر بخشهای نشریهی خط حزبالله که مطالعهی آنها به خوانندگان گرامی توصیه میشود:
دستور رهبر انقلاب برای حل مشکلات مردم سیستان و بلوچستان/ مطالبه رهبری
حمله به عینالاسد فقط یک سیلی بود انتقام در راه است…/ اطلاع نگاشت
در طول تاریخ چنین سیلی به دشمن زده نشده است/ کلام امام
یک مجلس قوی میتواند بر کل کشور تأثیر بگذارد / انتخاب اصلح
چطور چیزی را که اثبات نشده، افشاء کنیم! / اصول عدالتخواهی
روحیه زنها را از مردها بهتر یافتم / خانواده ایرانی
درست بالعکس دشمن عمل کنید/ حزب الله این است
دنبال مارک خارجی بودن فرونشاندن یک هوس شخصی است / رونق تولید
رژیم پهلوی مردم ایران را تخدیر کرده بود/ خاندان ویرانی
طبق رسم هفتگی خط حزبالله و به برکت خون شهدا شماره این هفته به روح مطهر شهید حسین پورجعفری یار وفادار شهید حاج قاسم سلیمانی تقدیم میشود.
نسخهی PDF نشریه در ادامه قابل دريافت مي باشد
ترجمه خطبه عربي نماز جمعه رهبرانقلاب

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و صلّى الله على محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین.
أودّ فی هذه البرهة الحساسة من تاریخ هذه المنطقة أن یکون لی معکم أیها الإخوة العرب مختصَرٌ من الحدیث.
فی هذه الأیام استشهد قائدٌ إیرانی کبیرٌ و شجاعٌ و مجاهدٌ عراقی طافحٌ بروح التضحیة و الإخلاص بأذرعٍ عسکریة أمریکیة و بأمر الرّئیس الإرهابی الأمریکی. هذه الجریمة لم تُرتکب فی میدان المواجهة، بل جرت بصورة جبانة لئیمة.
القائد سلیمانی کان ذلک الرّجل الذّی یقتحم الخطوط الأمامیة و یقاتل بشجاعة نادرة فی أخطرِ المواقع، و کان العاملَ الفاعل فی دحر عناصر داعش الإرهابیة و نظائرها فی سوریة و العراق.
چه تعبير زيبايي..فرياد انتقام ملت،سوخت موشك بود..

فرصت فردا را از دست ندهید
فردا جمعه، موعد #حماسه_تجدید_بیعت با #امام_خامنه_ای است. تجدید بیعت یعنی تاکید مجدد مردم بر ایمان به ولایت و «ایجاد انگیزهای جدید برای نصرت و اطاعت از نایب امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف)». چنین بیعتی در این شرایط لازم نیست

تجدید بیعت با امام جامعه، دارای سابقه زیادی در سیره پیامبر اسلام (ص)است. در زمان پیامبر، به عنوان امام و رهبر جامعه، لااقل هفت بار بیعت مشاهده می شود که هرکدام در مقطع خاصی و با هدف خاصی بوده اند که در ادامه به آنها اشاره می شود
1️بيعت اسلام
نخستين بيعت آشكار و رسمى در تاريخ اسلام، «بيعت عشيره» است كه در سال سوم بعثت صورت گرفت و پيامبر خواستار بيعت بنى هاشم بر مبنای پذیرش اسلام شد و تنها امام على(ع) كه كم سن ترين افراد آن خاندان بود، با پيامبر(ص) بيعت كرد
2️ بیعت عقبه اول
در سال 12 بعثت، دوازده نفر از اهل مدينه به مكّه آمدند و در عَقَبه با پيامبر(ص) ملاقات كردند و با ايشان بيعت نمودند تا نخستين حركت سياسى براى تشكيل حكومت اسلامى آغاز گردد
3️ بيعت عقبه دوم
پس از اسلام آوردن تعداد زیادی از مردم مدینه توسط مصعب بن عمير، ، ۷۳ مرد و دو زن از اهالی مدینه، یکسال بعد (سال 13 بعثت) در عقبه با پيامبر(ص) بيعت مجدد كردند تا يك حركت سياسى و نظامى را آغاز کنند.
4بيعت رضا
پس از هجرت پيامبر(ص) به مدينه، ایشان هنگام حركت به سمت جنگ بدر از مسلمانان بيعت گرفت. بيعتی که در حديثى از امام صادق(ع)، «بيعة الرضا» ناميده شده است.(1)
5️بيعت رضوان
اين بيعت در سال ششم هجرى در حديبيّه و در سفرى كه پيامبر(ص) همراه جمعى از مسلمانان براى انجام مناسك عمره رفته بود، انجام گرفت. در پى جلوگيرى مشركان از ورود مسلمانان به مكّه، پيامبر(ص) ياران همراه خود را به اين بيعت فرا خواند . تعداد مسلمانان همراه پيامبر(ص) در اين سفر، از ۱۲۰۰ نفر تا ۱۵۲۵ نفر، گزارش شده است .
6️بيعت پيروزى
پيامبر(ص) پس از فتح مكّه در سال هشتم هجرى، با مردان و زنان، با مفاد جداگانه ای بيعت نمود تا «فرمانبرى از خدا و پيامبر در حدّ توان» و «اسلام ، ايمان و جهاد» یا «اسلام و شهادت» را سرلوحه خود قرار دهند.بر پايه برخى از گزارش ها ، موضوع اين بيعت ، مقاومت تا سر حدّ مرگ و در برخى ، فرار نكردن در نبرد، ذكر شده است
7️بيعت غدير
آخرين بيعت پيامبر(ص) ، بيعت مسلمانان با امام على (ع) در غدير خُم بود که علاوه بر بیعت با حضرت علی(ع)، پیامبر به مسلمانان دستور داد كه به عنوان رهبر آينده خود بر امام علی(ع) سلام دهند
فارغ از اینکه بخواهیم بیعت فردا با رهبر انقلاب را به موارد فوق تطبیق بدهیم، مساله اصلی اینست که همگی تلاش کنیم تا در این بیعت تاریخی حضور داشته باشیم. برخی بزرگان شیعه، تفکیکی میان بیعت در زمان حضور معصوم و در زمان غیبت نکردهاند(2)
برداشتن مقتدرانه گام دوم انقلاب و گرفتن #انتقام_سخت، نیازمند همراهی قلبی و عمیق مردم با حاکمیت است. در فضای موجود، همراهی مردم با «تجدید بیعت با رهبر انقلاب» محقق می شود. نماز جمعه ای که می تواند مانور قدرتی برای نظام بشمار بیاید و جنگ روانی گسترده دشمن را نیز ناکام بگذارد و خون تازه در رگ های نظام اسلامی جاری کند. بنابراین بدون هیچ تردیدی همه را تشویق به حضور در نمازجمعه تهران کنید. بنظرم این یک وظیفه است
(1)دانش نامه عقايد اسلامى: ج۲، ص ۴۰۸ ح ۲۴ .
(2)مکارم، انوار الفقاهة: کتاب البیع، ج۱، ص۵۱۹
سالروز فرار شاه ملعون

امام خمینی رحمه الله عليه:
‼️خدا لعنت کند متفقین را که این محمدرضا حیوان را برما مسلط کردند! ۵۷/۸/۲
‼️آنچه تأسف دارد اینستکه اگر در آن وقت که متفقین آمدند و رضاشاه رفت و پسرش را سر کار گذاشتند، یک نفر از رجال، از علما، یک جمعی از مردم، صدا کرده بودند که ما نمیخواهیم این سلسله را، ما به اینجا نمیرسیدیم، این یکی از غفلتهای بزرگ علما و رجال و سایر اقشار مردم در تاریخ ایران بود، که اگر این غفلت نشده مسیر تاریخ ایران را برگردانده بود و ما حالا ابتلای به این چیزها نداشتیم! ۵۷/۸/۱۶
رهبرمعظم انقلاب مدظله العالي:
‼️محمدرضا مثل یک نوکر و مأمور آمریکا در ایران عمل میکرد، یک نوکر وابسته در راس یک حکومت! ۷۳/۱۱/۱۴
‼️کسانیکه خیال میکنند قدرتشان ابدی است، محمدرضا را ببینند که چگونه خدای متعال نابودشان میکند! ۸۲/۹/۲۵
منبع: كانال اطلاع رساني حوزه انقلابي در ايتا