سراینده شعر گلی گم کرده ام
در زمان کودکی ما یک سید نورانی در تبریز بود به نام آقا سید حسن کهنموئی؛ خیلی فاضل و مجهول القدر بود.
من نوجوان بودم و در مجلس شرح صحیفه سجادیه اش شرکت می کردم. طبع شعر داشت که در آن گاهی به ریاضی و گاهی به رجائی تخلص می نمود.
اشعار دلنشین و خالصانه ای می گفت که بسیار زود در شهرهای مختلف پخش می شد، خیلی اخلاص داشت!
این شعر معروفی که زبان حال حضرت زینب (سلام الله علیها) بعد از شهادت حضرت ابی عبدالله (علیه السلام) است، مال همین سید است.
گلی گم کرده ام میجویم اورا به هر گل میرسم میبویم اورا
گل من یک نشانیدر بدنداشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت
اگر پیدا کنم زیبا گلم را به آب دیدگان میشویم اورا
گل گم کرده ات خواهر منم من سرور سینه ات خواهر منم من
نشانی را که گفتی جان خواهر که دارد در بدن خواهر منم من
در آندم زینب غم دیده ی زار روان اشک از دو چشمان گهربار
شتابان رفت و آن محزون نالان بسوی قتلگه با حال افکار
صدای آشنائی آمدش گوش کهشد از کفبرونش طاقت و هوش
بسوی آن صدا شد زار و نالان گل خود را بدید و کرد افغان