کمال عقل
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
لایَکمُلُ العَقلُ اِلّا بِاتِّباعِ الحَقِّ؛
عقل، جز با پیروی از حق، کمال نمی پذیرد.
مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۰۹
شرح حدیث:
جاذبه های بسیاری از همه سو ما را احاطه کرده است.
کشمکش میان «عقل» و «نفس» در درون ما وجود دارد و هر یک آدمی را به سویی می کشد. اگر در روایات، تعبیر « جنود رحمانی» و «جنود شیطانی» به کار رفته، بدین معناست که کششهای دوگانه یکی به سوی خدا و حق و خیر و معنویات است و دیگری به سوی شیطان و رذایل و مادیات و شهوات؛ برای مثال، خدا حق است، دین خدا هم حق است، احکام الهی هم حق است، آیات بیدارگر و پرمعنای قرآن کریم هم حق است. پیامبران آمده اند تا انسان را به سوی حق دعوت کنند و از چنگ باطل نجات دهند.
اگر پیرو حق شویم، عقلمان هم به کمال می رسد، چون رهنمودهای خدا و دین در مسیر رشد عقلانیت و اطاعت از فرمان خدا و خرد است.
اگر کسی در پی باطل رفت و اهل هوی و هوس گشت، چراغ عقل او هم کم سو و بی فروغ می شود و قدرت راهنمایی را از دست می دهد.
اگر می گویند: «عاقل آن است که اندیشه کند پایان را»، این یک حقیقت است و اگر می گویند: «عاقل نکند کاری، کاوَرَد پشیمانی»، این هم یک حکمت عقلانی است.
مکتب انبیا به حق دعوت می کند و از باطل و بیراهه بر حذر می دارد. کسی که در این مکتب ثبت نام کند و شاگرد پیامبران شود و درس وحی و قرآن بیاموزد و به امر و نهی پروردگار گردن نهد و جز «تبعیّت از حق»، راهی برنگزیند، به عقل خود حرمت نهاده و آن را در سایه ی حق جویی و حق پذیری، به کمال رسانده است.
نگذاریم چراغ عقل، در توفان هوس خاموش شود!
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی.
پشت سر برادر مؤمن خود، چیزی مگو مگر آنچه ...
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
لاتَقولَنَّ فی اَخیکَ المُؤمِنِ اِذا تَواری عَنکَ اِلّا ما تُحِبُّ اَن یَقولَ فیکَ اِذا تَوارَیتَ عَنهُ؛
پشت سر برادر مؤمن خود، چیزی مگو مگر آنچه دوست داری او پشت سر تو بگوید.
بحارالانوار، ج۴۴، ص ۱۲۷
شرح حدیث:
صداقت در دوستی، آن است که ظاهر و باطن انسان با دوست، یکسان باشد و از برخورد دوگانه در روبه رو و پشت سر پرهیز شود.
ای جان فدای آن که دلش با زبان یکی است…
آنان که پشت سر برادر دینی خود به عیبجویی و انتقاد می پردازند اما در برابر او زبان به چاپلوسی و تملّق می گشایند، صفت نفاق و دورویی دارند و این با ایمان ناسازگار است.
از این گذشته، اگر دوست داریم دیگران در غیاب و پشت سر ما از ما به خوبی یاد کنند و با عبارتهای شایسته درباره ی ما حرف بزنند و از خوبیهای ما بگویند، ما هم پشت سر آنان باید همین حالت و رفتار را داشته باشیم و جز به خوبی و از خوبیهایشان سخن نگوییم.
بدگویی در نبودِ دوست و برادر دینی، از صداقت به دور است.
دوست آن باشد که معایب دوست
همچو آیینه رو به رو گوید
نه که چون شانه با هزار زبان
پشت سر رفته مو به مو گوید
رعایت حقوق برادر مسلمان، از سنگین ترین وظایف دینی و اخلاقی است.
اگر می خواهیم دیگران با احترام و ادب از ما یاد کنند، باید ادب و احترام را درباره ی آنان رعایت کنیم. اگر نمی پسندیم که با عنوانهای زشت از ما یاد کنند، ما هم تعبیرهای زننده و توهین آمیز درباره ی آنان به کار نبریم. اگر از غیبت خود بدمان می آید و ناراحت می شویم، ما هم از آنان غیبت نکنیم. اگر از افشای رازمان توسط دیگران می رنجیم، با افشای اسرار آنان، مایه ی رنجش خاطرشان را فراهم نکنیم.
این رفتار، نشانه ی «انصاف» در معاشرت است.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی
عامل باروری معرفت و افزایش عقل
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
دِراسَةُ العِلمِ لِقاحُ المَعرِفَةِ وَ طولُ التَّجارِبِ زِیادَةٌ فِی العَقلِ؛
بحث و بررسی علم، موجب باروری معرفت و تجربه های طولانی مایه ی افزایش عقل است.
بحارالانوار، ج۷۵، ص ۱۲۸
شرح حدیث:
از شیوه های بارور کردن علم و دانش، «مباحثه» است.
وقتی مسائل علمی مورد بحث و بررسی و گفتگو قرار می گیرد، هم نقاط تاریک و مبهم آن روشن تر می شود، هم در ذهن و اندیشه مخاطب ماندگار می گردد.
از راه های مفیدتر کردن آموزشها و مطالعات، آن است که دانسته ها و آموخته ها و مطالب خوانده شده را با دیگران به بحث بگذاریم و نقد و بررسی کنیم؛ چیزی که در این حدیث، از آن به «دراسة» تعبیر شده است.
این سبب باروری معرفت می شود و بدون آن، آموخته ها یا از یاد می رود، یا خام و ناپخته باقی می ماند. نکته ی دیگر این حدیث، «تجربه» است.
در حکمتها آمده است که تجربه بالاتر از علم است.
بعضی گفته اند افراد عاقل و هوشیار از تجربیات دیگران استفاده می کنند، ولی مردم مغرور می خواهند همه چیز را خودشان تجربه کنند.(یحیی برقعی، چکیده ی اندیشه ها، ج۲، ص۲۸۳.)
عمل به تجربه و بهره گیری از تجربه های دیگران، آن هم تجربه های طولانی و دراز مدت، عقل آدمی را می افزاید و به معنای بهره بردن از ثمره ی زندگی و عمر دیگران است و سعدی چه زیبا سروده است:
مرد خردمند هنرپیشه را عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن در دگری تجربه بستن به کار
معرفت و شناخت خود را با بحث و گفتگوی علمی با دیگران بارور سازیم و با بهره گیری از تجربه های دیگران، بر خرد خویش بیفزاییم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی
چه چیزی عزت است؟
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
اَلصِّدقُ عِزُّ و الکِذبُ عَجزٌ؛
صدق و راستی عزّت است و دروغگویی ناتوانی است.
تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۶
شرح حدیث:
صدق و راستی، گاهی در «گفتار» است، گاهی در «کردار».
اگر در گفتار باشد، «راستگویی» است که فضیلتی بزرگ و دوست داشتنی است.
و اگر در کردار باشد« درستکاری» است که موجب محبوبیت انسان می شود و اعتماد عمومی را در جامعه افزایش می دهد.
هر دو خصلت، مایه ی آبرومندی و عزّت است.
راستی کن که راستان رَستند راستان در جهان قوی دستند
به همین تناسب، درغگویی و صداقت نداشتن در عمل که ریشه در زبونی و حقارت نفس دارد و نوعی ضعف روحی و اخلاقی به شمار می رود، مایه ی سرافکندگی می شود و افراد دروغگو و نیرنگ باز و غیرصادق، هم خودشان مورد اعتماد قرار نمی گیرند، هم جوّ بی اعتمادی را در جامعه افزایش می دهند.
به تعبیر روایات « نجات در راستی است و هلاکت در دروغگویی»
مرد باید که راستگو باشد ور ببارد بلا بر او چو تگرگ
سخن راست گو، مترس که راست نَبُرد روزی و نیارد مرگ(جمال الدین اصفهانی.)
مؤمنان پاکدل و خداباور، نیازی نمی بینند که برای رسیدن به مقاصد خویش یا منافع مادی، به دروغ متوسّل شوند.
وقتی خداوند، راستگویان را دوست می دارد و خودش از همه راستگوتر است، چرا بنده کاری کند که از چشم خدا بیفتد؟
زبانی که از دروغگویی پاک باشد، قابل احترام است.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی.
فاصله حرف تا عمل
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
اَلنّاسُ عَبیدُ الدّنیا، وَ الدّینُ لَعِقٌ عَلی ألسِنَتِهِم یَحوطونَهُ بِهِ ما دَرَّت مَعایِشُهُم، فَاِذا مُحِصّوا بِالبَلاءِ قَلَّ الدّیانونَ؛
مردم بنده ی دنیایند و دین، چیزی است که بر زبانشان می چرخد و تا وقتی زندگی هاشان به خوبی می گذرد، دم از دین می زنند. پس هر گاه با بلا آزموده شوند، دینداران اندک می شوند.
تحف العقول، ص ۲۴۵
شرح حدیث:
میان ادّعا و عمل گاهی فاصله بسیار است.
در شرایط عادی و امنیت، بسیارند آنان که از حق خواهی و عدالت دم می زنند و خویشتن را مسلمان می دانند، ولی وقتی پای زیان و ضرر به میان آید، تنها گروه اندکی در میدان می مانند و به حق وفاداری نشان می دهند.
سخن بالا را سیدالشهداء(علیه السلام) با توجه به این نکته بیان فرمود که هزاران نامه دعوت از کوفیان دریافت کرده بود که همه مدعی بودند اگر پیش ما بیایی و رهبری ما را بر عهده بگیری، حاضریم در رکاب تو با آل ابوسفیان مبارزه کنیم و بنی امیه را از بین ببریم.
ولی وقتی نماینده ی امام، مسلم به عقیل در کوفه بود و شرایط بحرانی پیش آمد و ابن زیاد، سختگیری و دستگیری و تهدید و تطمیع را شروع کرد، چه تعداد از آنان به مسلم بن عقیل وفادار ماندند؟ مگر مسلم، غریب و تنها نماند و به شهادت نرسید؟
وقتی امام حسین(علیه السلام) به کربلا آمد و در محاصره ی کوفیان قرار گرفت، آن همه خطبه خواند و «هَل مِن ناصر» گفت و یاور طلبید، ولی چه شد که آن مدعیان مسلمانی نه تنها یاری اش نکردند، بلکه به رویش شمشیر کشیدند و او را شهید کردند!
مدعیان سست ایمان و منافقان، از ایمان و دین دم می زنند، اما وقتی خطر پیش آمد و صحنه ی آزمون فراهم شد، مردود می شوند و باطنشان آشکار می گردد.
از خدا بخواهیم در صحنه های آزمون دین، ما را موفق بدارد.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی
ترس از خدا، حائلی از آتش دوزخ
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
لا یَامَنُ یَومَ القِیامَةِ اِلّا مَن قَد خافَ اللهَ فِی الدُّنیا؛
روز قیامت، جز آنها که در دنیا خداترس بوده اند در امان نیستند.
بحارالأنوار، ج۴۴، ص۱۹۲
شرح حدیث:
در احادیث قدسی آمده که خداوند فرموده است: من دو ترس را در دل بنده ی خودم نمی پذیرم: ترس در دنیا و ترس در آخرت.
یعنی آن که در دنیا از خدا نترسد و بی مبالات باشد، باید در قیامت نگران حساب و کتاب و کیفر الهی باشد، ولی کسی که در دنیا، متقی و خداترس باشد و از گناه بپرهیزد و دستورهای خدا را اجرا کند، در قیامت آسوده خاطر خواهد بود.
ایمنی و آسوده خاطری در آخرت، بسیار مهم است.
آنجا صحنه ی محاکمه ی بندگان و محاسبه ی اعمال است و بهشت و جهنم در پیش روست و برخورداری از نعمتهای الهی یا سوختن در آتش عقوبت پروردگار، بسته به این است که در دنیا، از خدا ترسیده ایم یا نه؟ مطیع فرمان او بوده ایم یا نه؟
آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟
قرآن کریم برای آنان که از جایگاه والای الهی بیم دارند و برای خداوند حسابی باز کنند و او را که آفریدگار هستی و مولای همگان است در نظر می گیرند، مژده بهشت می دهد:
«وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى ».(نازعات، آیه های ۴۰ و ۴۱: « و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی باز دارد، به یقین بهشت جایگاه اوست».)
ترس از خدا در دنیا، موجب ایمنی از آتش در قیامت است.
بجاست مسلمان و مؤمن، پیوسته در حال محاسبه و مراقبه باشد و اعمال خویش را ارزیابی کند و آنها را از ریا و ناخالصی پاک کند و خوف خدا را سپری دفاعی در مقابل وسوسه های نفس قرار دهد و بنده ی خدا باشد. چه نیکو گفته است صائب:
هر سرایی را چراغی هست صائب در جهان
خانه ی دل روشن از نور عبادت می شود
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی
یاد مرگ
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
یَا ابنَ آدَمَ! اُذکُر مَصرَعَکَ وَ فی قَبرِکَ مَضجَعَکَ وَ مَوقِفَکَ بَینَ یَدَیِ اللهِ، تَشهَدُ جَوارِحُکَ عَلَیکَ؛
ای فرزند آدم! یاد کن مرگ خویش را، و خوابیدن خود را در قبرت، و ایستادن خود در برابر خدا را، در حالی که اعضایت علیه تو شهادت می دهند.
ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۲۹
شرح حدیث:
حتمی ترین فرجام برای هر یک از ما «مرگ» است.
و شگفت آن که از این آینده ی حتمی و قطعی غافلیم و با دیدن این همه مرگ افراد، می پنداریم ما نخواهیم مرد.
غفلت از یاد مرگ، خدا و دین و تقوا را از یاد انسان می برد و زندگی را دچار آفت و عصیان می سازد. در توصیه های دینی، بر «یاد مرگ» فراوان تأکید شده است و عبرت گرفتن از قبر و گورستان و مردگان، چون یاد مرگ، انسان را آماده ی رفتن می کند و جاذبه های دنیا و وابستگی به آن را می کاهد.
چند باشی به این و آن نگران؟
پند گیر از گذشتن دِگران
واعظت، مرگ همنشینان بس
اوستادت فراق اینان بس
پدرت مرد و باخبر نشدی
مادرت رفت و دیده ور نشدی
داغ فرزند و هجر همسالان
همه دیدی، نمی شوی نالان(اوحدی مراغه ای.)
این فرجام و آینده برای همه وجود دارد و هیچ کس را از چنگ مرگ، رهایی نیست.
دشوارتر و سخت تر، مرحله ی قیامت است. پس از سالها در قبر ماندن و سپری شدن دوران برزخ، با امر خدا قیامت برپا می شود و همه دوباره زنده می شوند و قیامت، روز حساب و محاکمه و پاداش و کیفر است.
در دادگاه عدل الهی، نمی توان چیزی را کتمان یا انکار کرد.
خداوند، خودش همه چیز را می داند.
همه ی کارها در پرونده ی اعمال ثبت است.
اعضا و جوارح انسان همه علیه انسان حرف می زنند و دست و پا و چشم و گوش و زبان به گناهانی که انجام داده اند، اعتراف می کنند.
چه روز وحشتناکی!
تقوا در دنیا می تواند ما را در آخرت ایمن سازد.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی
بخشنده ترین مردم
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
اِنَّ اَجوَدَ النّاسِ مَن اَعطی مَن لایَرجوهُ؛
بخشنده ترین مردم کسی است که به کسی عطا کند که امید بخشش از او ندارد.
بحارالانوار، ج۴۴، ص ۱۲۱
شرح حدیث:
گاهی کسی درخواست می کند و عطا می کنیم. این یک مرتبه از سخاوت است.
گاهی پیش از آنکه شخص نیازمند زبان به درخواست بگشاید، حاجت او را می دانیم و عطا می کنیم. این مرتبه ی والاتری از بخشندگی است.
همچنین، گاهی کسی به عطای دیگری چشم امید دوخته است و او کمکش می کند. این حدّ معمولی کرم و بزرگواری است.
گاهی بی آنکه امید داشته باشد، می بخشد. این سخاوت، برتر و ارزشمندتر است.
خداوند متعال، بخشش خود را به همگان می رساند؛ چه کسی که او را بشناسد یا نشناسد و چه از او بخواهد یا نخواهد. سفره ی رزق الهی برای همه گسترده است(دعای ماه رجب: «یا من ارجوه لکل خیر… یا من یعطی من لم یسأله و من لم یعرفه».). این است که خدا را « أجود الأجودین» می نامیم؛ یعنی از همه ی بخشندگان بخشنده تر است.
در میان مردم همه بخشنده ترین فرد، کسی است که دامنه ی عطایش چنان گسترده باشد که به آنان هم که از او انتظار بخشش ندارند، برسد؛ مثل باران باشند و ببارند و مثل ابر باشند و سایه گسترند.
مرد باید ز پی نفع رسانیدن خلق به ره دولتِ ارباب کرم جا گیرد
روز و شب می گذراند ز خطر مردم را بی سبب نیست که کشتی لبِ دریا گیرد(فیضی دکنی.)
امام صادق(علیه السلام) گاهی در دل شبهای تاریک، بار نان و خرما به دوش می کشید و در مناطق محروم، سراغ بینوایان می رفت و بی آنکه او را بشناسند، در حالی که خواب بودند، آهسته گرده های نان را زیر سرشان می گذاشت و رد می شد.
این نهایت بخشندگی خالصانه است.
بکوشیم از دست ما خیری به بندگان خدا برسد.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی.
عامل گریستن چشمها و ترس دلها
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
بُکاءُ العُیونِ وَ خَشیَةُ القُلوبِ مِن رَحمَةِ اللهِ؛
گریستن چشمها و ترس دلها از رحمت خداست.
جامع الأخبار، ص۹۷
شرح حدیث:
چشم گریان، چشمه ی فیض خداست… .
در احادیث آمده، خشکیدن اشک به خاطر «قساوت» دل است و قساوت دل به خاطر گناهان بسیار(میزان الحکمه، حدیث ۱۶۹۹۹: امام علی علیه السلام می فرماید: «اشک چشم فرو نمی خشکد مگر به دلیل سنگدلی و سنگدلی جز به خاطر گناهان بسیار نیست».).
از این رو، دلی که خدا را بشناسد و به رحمت او امیدوار و از عقوبتش بیمناک باشد، از حالت «خشیت» برخوردار است. این حالت قلبی و درونی، چشم را اشکبار می سازد و بنده را در دل شب به مناجات و دعا و تضرّع به درگاه خدا می کشاند و فیضهای معنوی بسیار، از این رهگذر به بنده مؤمن می رسد، به قول صائب تبریزی:
در سیاهی می توان گل چید از آب حیات گریه را باشد اثر، دامان شبها بیشتر
صاحبان قلبهای خاشع و چشمهای پراشک از خوف خدا، به گنجینه ای دست یافته اند که بسی گرانبهاست و دامان آنان را از گوهرهای رحمت الهی سرشار می سازد.
اما وقتی معصیت زیاد شود و گناه عادی گردد، چشم هم می خشکد و حالت گریه و تضرّع رخت برمی بندد و نه حال دعایی می ماند و نه شوق مناجاتی و نه لذّتی از عبادتی.
عصیان و گناه، پرتگاه دل ماست مسدود به روی عقل، راه دل ماست
خشکیدن اشک گرم از چشمه چشم گویای سقوط پایگاه دل ماست(از جواد محدثی)
یاد کردن از مرگ و قبر و قیامت و دشواریهای عالم پس از مرگ و مواقف هولناک صحرای محشر و حسابرسیِ دقیق خداوند نسبت به اعمال بندگان و به یاد آوردن پرونده سیاه اعمال و طومار بلند گناهان و خطاها، دل را نرم می کند و خشوع و خشیت می آورد.
در سایه ی خشیت از خدا، به چشمه ی اشک گرم برسیم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی.
پنج خصلت مهم
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
خَمسٌ مَن لَم تَکُن فِیهِ لَم یَکُن فِیهِ کَثیرُ مُستَمتَعٍ: اَلعَقلُ وَ الدِّینُ وَ الأدَبُ وَ الحَیاءُ وَ حُسن ُالخُلقِ؛
پنج خصلت است که در هر کس نباشد، بهره ی چندانی در او نیست: خرد، دین، ادب، حیا و اخلاق نیکو.
(حیاة الامام الحسین علیه السلام، ج ۱، ص ۱۸۱)
شرح حدیث:
درخت وجود آدمی وقتی ثمربخش است که شاخ و برگ و میوه دهد. ثمر این درخت، صفات نیک و خصلتهای پسندیده است. پنج صفتی را که امام حسین(علیه السلام) در این حدیث به عنوان عناصر خیرآفرین از آنها یاد می کند، چه در زندگی فردی و چه در حیات اجتماعی، منبع برکت و آثار نیک است:
«عقل»، بزرگترین موهبتی است که خداوند به انسانها عطا کرده است و حجّتی درونی و پیامبری باطنی است که راه زندگی صحیح را به آدمیان نشان می دهد.
«دین»، زندگی بر مدار خواست خداوند و به کار بستن اوامر پروردگار، در همه ی ابعاد است.
«ادب »، نشان کمال خرد و وارستگی انسان از رذیله ی جهل است و انسان را مورد احترام و محبوبیّت نزد دیگران قرار می دهد.
«حیا»، صفتی ارزشمند است که آدمی را از آلوده شدن به مفاسد و حریم شکنی و بی عفتی باز می دارد.
«حسن خلق»، برترین فضیلت یک مسلمان است و صفتی است که خداوند، پیامبر محبوبش حضرت محمد(ص) را به خاطر آن ستوده است. افراد خوش اخلاق، زندگی بهتر و روابط صمیمانه تری با دیگران دارند و در خانه ی دلها نفوذ می کنند.
این صفات شایسته ی پنجگانه، وجود آدمی را پرثمر می سازد و کسی که از این اوصاف بی بهره باشد، انتظار خیری از او نیست. خود را به این صفات آراسته کنیم و اگر از آنها برخورداریم، بر آنها بیفزاییم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی.