چگونه صدای حضرت رقیه به یزید رسید؟
معاویه در حال ساخت قصری به نام کاخ خضرا بود. به همین منظور خانههایی را خرید تا قصر را بنا کند. یکی از این خانهها، متعلق به پیرزنی بود که حاضر به فروش خانۀ خود نبود و میگفت می خواهم در همین جا زندگی کنم و بعد از مرگم نیز قبرم درون خانه ام باشد.
🔻معاویه دستور داد خانه را خراب کنند؛ اما عمرو عاص گفت: تو میتوانی از این فرصت استفادۀ تبلیغاتی کنی؛ به این صورت که قصر را بسازی و آن خانه را خراب نکنی! آن وقت هر که از درب قصر وارد شود، اولین سوالی که برایش پیش می آید این است که این خانۀ خرابه در وسط قصر چه می کند و ما به او پاسخ می دهیم که عدالت ما به ما اجازۀ خراب کردن خانۀ پیرزن را نمی دهد…
🔻این جریان اتفاق میافتد. بعد از مدتی پیرزن از دنیا می رود و معاویه هم آن خانه را خراب نمیکند. در زمانِ یزید، با وجودی که این خانه به خرابه تبدیل شده است، باز هم این نیرنگ ادامه پیدا می کند…
🔻 و زمانی که اسرا را به شام می آورند، در آن خرابه قرار می دهند که آن خرابه نیز داخل حیاط قصر بوده است.
📚 زیباییها و زشتیهای_کربلا : حجت الاسلام راجی