چرا به هنگام خواندن نماز مردان جلوتر از زنان می ایستند؟
مقدمه:
یکی از موضوعاتی در باب احکام و چرایی ان مورد سؤال و گفتگو قرار دارد این است که چرا در هنگام نماز، “مرد باید جلوتر از زن بایستد؟
در ابتدا باید گفت که فقهاء در لزوم و عدم لزوم عقب تر ایستادن خانم ها از مردها در نماز اختلاف نظر دارند و لزوم این مسئله مورد اتفاق تمام فقهاء و مراجع تقلید نیست.
بلکه بعضی از مراجع معظم تقلید حکم به لزوم عقب ایستادن خانم ها داده اند. اما بعضی دیگر از مراجع این حکم را لازم ندانسته و فرموده اند:
اگر جلوتر از مرد هم بایستد اشکال ندارد، ولی بهتر است زن عقب تر از مرد بایستد و بعضی دیگر عقب تر ایستادن زن از مرد را احتیاط مستحب دانسته اند و بعضی هم جلوتر ایستادن زن و یا مساوی با مرد ایستادن زن را مکروه می دانند. (1)
در این فرصت بر آن شده ایم ابتدا اشاره ای به مصالح ومفاسد احکام داشته باشیم. در ادامه به بعضی جکمت های سوال فوق پاسخ داده و در پایان نظر علما و مراجع تقلید معاصر را اشاره خواهیم کرد .با ما همراه باشید.
صفحات: 1· 2
فرصت سازی آری ولی فرصت سوزی خیر
در شعر مشهوری كه برخی بزرگان به امام علی (علیه السلام) نسبت دادهاند میخوانیم:
«ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیكَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین»آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه میآید كجاست؟ برخیز و فرصت میان دونیستی را دریاب.1
قدرشناسی فرصتها به معنای برخاستن و فعالیت است. انسان ضعیف الاراده باید از فرصت پدید آمده سود جوید و كار خود را همان زمان آغاز كند و نباید میان تصمیم و انجام كار فاصله بیندازد، امام صادق (علیه السلام) در سخن زیبایی فرمودند: «مَنْ انتظَرَ بمعاجلةِ الفرصةِ مُؤاجِلةِ الاْستِقصاءِ سَلَبْتَهُ الایامُ فرَصتَهُ»؛ هركس كه فرصت را به امید فردایی بهتر از دست بدهد زمانه فرصت را از او برباید.2
برای نمونه اگر کسی دروغ گفتن را زشت شمرد و بر اثر پندِ واعظ و یا خواندن كتاب تصمیم گرفت كه دروغ نگوید نباید ترك دروغ گفتن را به فردا واگذارد بلكه از همان لحظه بایسته است كه دروغ را ترك كند و یا اگر نماز خوب را آرزو كرد بایسته است كه همان لحظه نخستین نماز زیبایش را به جا آورد و از آن پس نیز نمازهای خود را زیبا بخواند. فرصت بسیار زودگذر است و چه بسا فرصت هرگز تكرار نشود. امام علی (علیه السلام) فرمود: «الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب فَاْنتَهِزُوا فُرَصَ الخَیرِ»؛ فرصت چون ابر میگذرد پس فرصتهای نیك را دریابید.3
عارف نامدار مرحوم بیدآبادی میفرمود: اگر آدمی شصت سال عمر كند، نصف آن را زنگی شب به غارت برد و ربع آن در طفولیت به جهالت و ثلث و ربع دیگر پایمال حرص و طول أمل و شغل و كسب رزق و فكر عیال شود و ده سال باقی به پیری و همّ و غم و اَلَم بر باد رود و حیف از این عمر كه یك سر به بطالت برود.4 و در جای دیگری فرمود: ای عزیز! هیهی در طفلی پستی و در جوانی مستی و در پیری سستی، پس خدا را كی پرستی؟ 5
بهترین فرصت همین حال است و نباید هم اینك درنگ كرد. حضرت علی (علیه السلام) در نامهای به فرزندش نوشت: «لا كُلُّ فُرصَةٍ تُصابُ»؛ به هر فرصتی نمیتوان دست یافت.6
اكنون كه این نوشتار را میخوانید، بدانید كه فرصت را نمیتوان دوباره احیا كرد، برخیزیم و برای خویشتن هم توشهای فراهم كنیم. امام حسن (علیه السلام) فرمود: «الفرصةُ سریعةُ الفوتِ، بَطیئَةُ العَودِ»؛ فرصت به شتاب میرود و به كندی باز میگردد.7
پروین اعتصامی شاعره معاصر درباره بهرهگیری از فرصتها سروده است:
جهد را بسیار كن، عمر اندكی است
كار را نیكو گزین فرصت یكی است
كاردانان چو رفو آموختند
پارههای وقت برهم دوختند
عمر را باید رفو با كار كرد
وقت كم را با هنر، بسیار كرد 8
1. حُسن دل، ص 38.
2. تحف العقول، ص 381.
3. نهجالبلاغه، حكمت 21.
4. حُسن دل، ص 47.
5. همان، ص 39.
6. نهجالبلاغه، نامه 31.
7. بحارالانوار، ج 75، ص 113.
8. دیوان كامل پروین اعتصامی، ص 162.
منبع:تبیان
*تعاونــــــوا علی البـــــر*
☘دستگیری از مستمندان و انفاق به نیازمندان از زیباترین خصلت های نیکوی مؤمنان است و به همین دلیل، موردتوجه فراوان در متون دینی واقع شده است؛ به گونه های که می توان آن را در کنار نماز، برجسته ترین عبادت مورد تأکید قرآن دانست. مهم ترین آثار فردی انفاق عبارت است از: برکت و افزونی مال، دوری از بلا، تزکیه و طهارت نفس، آمرزش گناهان و.. برجسته ترین آثار اجتماعی آن شامل رفع فقر از چهره ی جامعه ی اسلامی و استقرار عدالت اقتصادی و اجتماعی، پیشرفت و پویایی نظام اقتصادی، صیانت جامعه از تباهی و گسترش فساد می باشد.
☘دراین باره امام کاظم (علیهالسّلام) می فرماید: همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمیشود.
💫رسول خدا ( صلیاللهعلیهوآله) فرمود: هر کس یک نیاز مؤمنی را روا سازد، خداوند حاجتهای فراوان او را روا سازد که کمترین آن بهشت باشد.
*گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد
وقتی دستی را به یاری می گیری،
بدان که دست دیگرت در دست خداست*
ریشه بی عفتی، قانع نبودن به حلال الهی ست
🔹پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
أمّا العَفافُ فيَتَشَعَّبُ مِنهُ. عفاف حقیقتی است که از آن 9 چیز منشعب می شود. با از بین رفتن عفت، این 9 اصل مهم زندگی هم آسیب می بینند و از بین می روند:
الرِّضا. اولین مسئله، خوشنودی و اطمینان نفس است. در جامعه بی عفت، رضایت نیست. هیچکس، دیگری را قبول ندارد.
والاستِكانَةُ. یکی از ویژگیهای دیگری که از عفاف منشعب می شود، آرامش است.
والحَظُّ. با از بین رفتن عفاف، حض و بهره افراد از بین می رود. کار خیر انجام می شود، اما بهره و اثرش کم می شود. کارهای خیر فرد بی عفاف بی ثمر می شود.
والرّاحَةُ. راحتی و آسایش هم با بی عفتی از بین می رود.
والتَّفَقُّدُ. وقتی عفاف و پاکدامنی باشد، دلسوزی و حس همگرایی وجود دارد.
والخُشوعُ. جامعه پاکدامن و عفیف، خشوع و تواضع دارد. جایگاه بزرگتر و کوچکتر حفظ می شود.
والتَّذَكُّرُ. در جامعه ای که عفت نباشد، مردم متنبّه نمی شوند. مردم جسور می شوند. اگر بی حجابی و بی عفتی کنترل نشود، و این ویژگی بین مردم گسترش پیدا کند، قابل کنترل نخواهد بود. آخر این مسیر، وضعیت فعلی جوامع غربی است.
والتَّفَكُّرُ. جامعه ای که عفیف نباشد، اهل تفکر و تعقل هم نخواهد بود. قدرت تفکر وقتی از بین رفت، تمام جوانب زندگی مردم تحت تأثیر قرار می گیرد. فکر درست کار نمی کند. عاقلانه عمل نمی کند. دشمن خوب فهمیده از کجا به جامعه ما ضربه بزند.
والجُودُ والسَّخاءُ. جود و بخشش هم با بی عفتی از بین می رود. عفت که از بین رفت، خلوص و ایثار و ازخودگذشتگی هم نیست، که سخاوت وجود داشته باشد.
فهذا ما يَتَشَعَّبُ لِلعاقِلِ بِعَفافِه رِضىً بِاللّه ِو بِقِسمِهِ. پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله می فرماید پس به رضای الهی راضی و قانع باشید. کسانیکه بی عفتی می کنند، به حلال الهی قانع نیستند که به سمت حرام رو می آورند.
🔹دشمن مستقیما کانون قوام خانواده یعنی عفاف را نشانه گرفته. در برابر نگاه دقیق و عمیق خدا به خانواده، دشمن هم کانون حملاتش را خانواده قرار داده. همه در برابر حفظ عفت جامعه مسئولند. بعضی جاها حضور محجبه ها برای تغییر فضا لازم است. بعضی جاها تذکر لازم است. الان ابتدای راه است. خیلی از کسانیکه بی حجابی را انتخاب کرده اند، الان متذکر می شوند و برمیگردند. اما اگر بی عفتی رواج و ادامه پیدا کند، حل مشکل سخت می شود.
حجت الاسلام احمدپناهیان
مقدس مآب های کج فهم
یکی دیگر از جریانات عصر امام صادق(ع)، ابراز داشت: از جمله جریاناتی که در عصر آن امام همام اتفاق افتاد، وجود مقدس مآب های کج فهم و نفهم بود که توسط دولت بنی عباس پشتیبانی می شدند و در مقابل امام صادق(ع) جبهه گیری می کردند. این محقق حوزوی به «سفیان ثوری» اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: این شخص یکی از آن مقدس مآب های کج فهم بود که روزی امام را با لباس کتان در مسجدالحرام دید و پیش خود فکر می کرد امام(ع) لباسی گران قیمت بر تن کرده است؛ نزد امام آمد و گفت: پیامبر رضی الله عنه، امام علی(ع) و دیگر امامان چنین لباسی به تن نکرده بودند. امام صادق(ع) در جواب او فرمودند: نبی مکرم اسلام رضی الله عنه در یک زمان بسیار سخت زندگی می کردند و بعد از امام علی(ع) وضعیت مسلمانان مقداری فرق کرد و بهتر شد و هنگامی که وضع بهتر شود، چه کسی بهتر است که از منابع خدایی استفاده کند؟ (قل من حرّم زینة الله) بگو چه کسی زینت خدا را حرام کرده است؟
سپس امام فرمود: این پیراهن که به خیال تو قیمتی است را به خاطر مردم، تنم کردم و این پیراهن زیرین پشمینه را برای خودم به تن نمودم؛ اما تو پیراهن پشمینه را برای فریب مردم به تن کردی؛ اما پیراهن زیرین تو خوب و تمیز است و حال باید گفت؛ عمل چه کسی ریایی است؟
امام جعفرصادق(ع)در زمان امامت خود با اتهاماتی نیز روبرو بوده است که در جلسات مختلف از خود رفع اتهام کرده و پاسخ های مناسبی به آنان داده اند، مانند اتهام دانستن علم غیب و یا اتهام بیعت گرفتن از مردم که از سوی منصور به ایشان زده شده بود.
منبع: مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)