صدور انقلاب، تکثیر حججی
تأملی بر جغرافیای فرهنگی جمهوری اسلامی بهبهانه کار کشتیگیر اوکراینی که با تصویر رهبر انقلاب روی سکو رفت |
علیاف: عاشق حججی هستم و دوست دارم من هم همانند او باشم
زمانیکه سیدمرتضی آوینی سردبیر نشریه سوره بود، عکسی در این نشریه چاپ شد که نشان میداد جوانی بوسنیایی با سروشکل جوانی غربی، عینک «ریبن» بهچشم دارد و پیشانیبند اللهاکبر بسته است. آن عکس را آقای رضا برجی، مستندساز ایرانی، در جریان حضور نیروهای ایرانی در بوسنی گرفته بود و چاپشدنش در سوره موجب شد آوینی بهدلیل رعایتنشدن شوونات اسلامی بهوسیله وزارت فرهنگ وقت توبیخ شود که سیدمحمد خاتمی سکاندارش بود. میگفتند این قبیل تصاویر مصداق تهاجم فرهنگی است؛ اما آوینی میگفت این تهاجم فرهنگی ما به غرب است و نشان میدهد ما اللهاکبر را به دنیا صادر کردهایم. آن زمان گفتمان انفعالی در تمام بدنه دولت، بهویژه در سیاست خارجی، حاکم شده بود و سخنگفتن از تهاجم فرهنگی ما به غرب بسیار عجیب و غریب بهنظر میرسید. حالا که حدود 27 سال از آن زمان میگذرد، بازهم خبری منتشر شده که نشاندهنده یکی دیگر از جلوههای نفوذ فرهنگی انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای ایران است: المار نورعلیاف، کشتیگیر آذربایجانیالاصل اوکراینی که در مسابقات کشتی کشور اوکراین موفق شده بود مدال طلا کسب کند، با پیراهنی که تصویر رهبر انقلاب بر آن نقش بسته بود، بهروی سکوی دریافت جوایز رفت.
علیاف در گفتوگو با «فارس» گفته مرجع تقلید من آیتالله سیدعلی خامنهای است و آرزوی دیدن ایشان را دارم. او گفته من عاشق شهیدحججی هستم و دوست دارم مثل او باشم. سوالی که بهذهن میرسد، این است که علیاف حاصل کدام برنامهریزی و کار فرهنگی جمهوری اسلامی است؟ بهنظر نمیرسد پاسخدادن به این سوال دشوار باشد. ما هیچ برنامهریزی و کار مستقیم و فکرشدهای برای تکثیر چنین پدیدههایی نکردهایم و هنوز از ذخیره شگرف انقلاب اسلامی تغذیه میکنیم. انقلابها اگر بهواقع «انقلاب» باشند، ماهیتا جهانی هستند و داعیه تمدنی دارند؛ چراکه اقتضای انقلاب این است که پارادایم جدیدی برای پاسخگویی با نیازهای بشر ارائه کند. این جهانیبودن درباره انقلاب اسلامی ایران مضاعف است؛ چون اولا اسلام بهدلیل خاتمیتش، ماهیتی جهانشمول دارد و لاجرم انقلاب اسلامی نمیتواند در مرزهای یک کشور باقی بماند؛ هرچند خانه ابتدایی این انقلاب، ایران باشد. ثانیا انقلاب ایران در شرایطی اتفاق افتاد که تمدن غربی سراسر جهان را دربرگرفته بود و ما در عصر جهانیشدن یا جهانیسازی بهسر میبردیم. در این شرایط، هر تحولی در هر گوشهای از دنیا طبیعتا نمیتواند در مرزها محصور بماند.
انقلاب اسلامی هم واجد چنین ماهیتی بود؛ بههمیندلیل، از همان ابتدای انقلاب اسلامی امام خمینی؟رح؟ صدور انقلاب را بهعنوان اصلی تردیدناپذیر مطرح کردند. جملات متعددی از امام، بداهت این اصل را برای انقلاب اسلامی ایران بهاثبات میرساند: «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم؛ چراکه انقلابِ ما اسلامی است و تا بانگ لاالهالاالله و محمد رسولالله بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر جای جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم»، «ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمیکنیم، کنار بگذاریم؛ زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نیست و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است»، «به جمهوری اسلامی که ثمره خون پدرانتان است، تا پای جان وفادار بمانید و با آمادگی خود و صدور انقلاب و ابلاغ پیام خون شهیدان، زمینه را برای قیام منجی عالم و خاتمالاوصیاوالاولیا، حضرت بقیهالله- روحی فداه-فراهم سازید» و…
ضرورت و اهمیت صدور انقلاب چیزی نبود که بشود آن را انکار کرد؛ اما درباره کیفیت صدور انقلاب، نظرهایی وجود دارد که میتوان آن را به دو دسته کلی تقسیم کرد: 1. دستهای معتقد بودند باید با مبارزههای پارتیزانی، صدور اسلحه و استفاده صِرف از اهرم نظامی انقلاب را صادر کنیم؛ 2. دستهای هم معتقد بودند باید در درون مرزهایمان حکومت و جامعهای ایدهآل و آرمانی بسازیم تا نمونه و الگو شود و اینچنین ارزشها و آرمانهایمان را صادر کنیم. هرچند هر دو رویکرد ممکن است در شرایط خاصی بهکار بیاید، آنچه استراتژی اصلی امام بود، هیچکدام نبود. امام بهنوعی ارتباطات میانفرهنگی برمبنای تئوری مقاومت قائل بود. این رویکرد در بیانهای متعددی از امام متجلی است: «ما که میگوییم «انقلابمان را میخواهیم صادر کنیم»، میخواهیم این را صادر کنیم، میخواهیم این مطلب را همین معنایی که پیدا شده، همین معنویتی که پیدا شده است در ایران، همین مسائلی که در ایران پیدا شده، ما میخواهیم این را صادر کنیم. ما نمیخواهیم شمشیر بکشیم و تفنگ بکشیم و حمله کنیم»، «صدور انقلاب به لشکرکشی نیست؛ بلکه میخواهیم حرفمان را به دنیا برسانیم»، «معنی صدور انقلاب ما این است که همه ملتها بیدار بشوند و همه دولتها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند و از این تحتسلطهبودنی که هستند و از اینکه همه مخازن آنها دارد به باد میرود و خودشان به نحو فقر زندگی میکنند، نجات بدهد».
امام بر شیوههای فرهنگی در صدور انقلاب اسلامی تأکید میکردند و البته از لزوم شکلگیری هستههای مقاومت مبتنی بر بیداری ملتهای ستمدیده سخن میگفتند. تجربه ایران اسلامی مهمترین تجربهای بود که میتوانست در قالب محصولات و تعاملات فرهنگی صادر شود؛ اما نکته تلخ این بود که بسیاری از ساختارهای رسمی دولت جمهوری اسلامی در سالهای پس از انقلاب در طرح جامع امام؟رح؟ برای انقلاب اسلامی ایفای نقش نکردند و حتی بعضا مانع شدند. بهموازات اینکه الگوهای وارداتی توسعه در اقتصاد و سیاست و فرهنگ بهکار گرفته شد، خلاقیتها و تجربههای انقلاب اسلامی حتی درون ایران بهمحاق رفت، چه رسد به اینکه بخواهد در بُعد جهانی تکثیر شود. امروز ایستادگی و مقاومت انقلاب اسلامی مهمترین پیام فرهنگی انقلاب است که با وجود کوتاهیها در حال گسترش است. این پیام و دستاوردهایش اگر بخواهد در قالب تعاملات میانفرهنگی منتقل شود، یکی از مهمترین ابزارهایش «علوم انسانی» است. علوم انسانی باید بتواند تجربههای انقلاب اسلامی را صورتبندی و عرضه کند. اگر مسلمانان و مستضعفان نقاط گوناگون دنیا بخواهند شیوه صحیح زندگی و اداره امور را بهکار ببندند، علوم انسانی برخاسته از انقلاب اسلامی باید بتواند نسخه ارائه دهد. افزونبراین، رسانهها باید به خود آرایش تهاجمی بدهند. اینکه سلبریتی ایرانی هوس میکند بچهاش در جایی غیر از ایران زندگی کند، در رسانههای ما بازتاب عجیبی پیدا میکند؛ اما خبر کسانی که همین ایران را برای زندگیکردن بیشتر میپسندند، چندان مدنظر ما قرار نمیگیرد. اگر عرصه صدور انقلاب را خالی کنیم، بهجای آنکه شهیدحججیها در جهان تکثیر شوند، گروههایی مانند داعش نسخههای قلابی جهانوطن خود را عرضه میکنند.
منبع: روزنامه صبح نو -25/3/98