کلام بیهوده
کسى که آن چه را به کارش آید کنار گذارد، در آن چه به کارش نیاید [= مفید نباشد] قرار مىگیرد.
یکی از معضلاتی که در دنیای غرق در شبکههای اجتماعی، پیشروی افراد قرار میگیرد؛ بیهودهگویی است که پیامدهای مخربی نیز به همراه دارد. در این مطلب به ریشهها و پیامدهای زشت بیهودهگویی اشاره خواهد شد.
ریشههاى بیهودهگویى
عوامل ذیل، انسان را به وادى بیهودهگویى مىکشاند:
۱ – کنجکاوى بیجا
اشتیاق به دانستن چیزى که براى شخص سودى ندارد یا کاوش در مسائل غیر مفید، از عوامل مهم بیهوده گویى است، البته این نباید با مسئله کسب دانش و فهمیدن امور مفید و نیکو، اشتباه شود. مقصود از این عامل، حرص به دانستن چیزهایى است که فقط سرگرم کننده ولى بىفایدهاند؛ مانند دانستن تعداد آجرهاى خانه فلان شخص، یا پرسش از تعداد موهاى سر خود.
۲ – وقت گذرانى
گاه گوینده به اشتباه گمان مىکند که وقت اضافى دارد و با سخن گفتن مىتواند این وقت را پر کند؛ براى همین به سخن گفتن درباره هر چیزى پرداخته، وقت خویش را هدر مىدهد.
۳- حب جاه (جلب توجه)
سخن گفتن گاه براى جاى گرفتن در دل دیگران است که در این حال، فرد با سخن گفتن مىکوشد توجه دیگران را به خود جلب کند تا مردم به ارتباط با او تمایل نشان دهند.
پیامدهاى بیهودهگویى
۱ – تباه شدن عمر
تلخ ترین زیان کلام بیهوده براى شخص متکلم، تباه شدن عمر او است که بزرگترین سرمایه زندگى او شمرده مىشود. آن چه انسان در این جهان به دست مىآورد، به سبب عمر او است. انسان مىتواند از این بخش زندگانى، براى جهان آخرت خود توشه بردارد و البته با گفتن سخنان بیهوده که هیچ فایده دنیایى و آخرتى ندارد، این فرصت از بین مىرود. اگر زمانى را که صرف سخنان بیهوده مىکند، به سکوت بگذراند و در سکوتش هم به یاد حق باشد، گنجینهاى بزرگ براى آخرت خویش ذخیره کرده است. افزون بر این، انرژى خود را نیز نگاه داشته است.
۲ – حقارت در اجتماع
کلام بىفایده و اضافى، سبب کاستى مقام گوینده مىشود؛ زیرا هر سخنى به صورت معمول مخاطبى دارد و مخاطب با شنیدن سخنان بىارزش از گوینده، ارج و منزلت پیش از شنیدن را براى او باور نخواهد داشت.
۳ – درخواست پوزش
یکى دیگر از آثار زشت بیهودهگویى، این است که چه بسا سخنى بر زبان آورد یا برخوردى کند که از آن پشیمان شود و به ناچار از مخاطب عذر بخواهد؛ حال آن که در روایات آمده است: «مؤمن وارد کلامى نمیشود یا کارى نمىکند که پس از آن عذر بخواهد.»
۴ – زمینهسازى گناهان زبان
سخن بیهوده، زمینه ورود انسان به وادى گناهان زبان را فراهم مىسازد؛ زیرا بیهودهگویى، از شهوت کلام سرچشمه مىگیرد و این اشتها به سخن گفتن، خطرهایى چون غیبت، دروغ، فرو رفتن در باطل و…را در پى دارد. کسانى که شهوت سخن گفتن دارند، بسیار آسانتر از دیگران به گفتار حرام دچار مىشوند. روشن است که بیهودهگویى و پُرگویى، انسان را به وادى گناه نزدیک مىسازد؛ زیرا سخن درست، اندک است و شخص پرگو براى سخن گفتن، به نادرست روى مىآورد؛ چنان که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) مىفرماید: من کثر کلامه کثر سخطه و من کثر سخطه کثرت ذنوبه و من کثرت ذنوبه کانت النار اولى به (فیض کاشانى، المحجه البیضاء، ج ۵، ص ۱۹۶)؛ کسى که بسیار سخن گوید، خطایش فراوان مىشود و کسى که خطایش فراوان شود کار بیهودهاش فزونى مىگیرد و کسى که بیهودهکارىاش فزونى گیرد، دروغش افزون مىشود و کسى که دروغش فراوان شود، گناهانش بسیار مىشود…(دیلمى، ارشاد القلوب، ج 1، ص ۱۰۴).
گویا بیهودهگویان، سخن را جزو رفتار خویش به شمار نمىآورند و براى همین است که به وادى هولناک گناه کشیده مىشوند. رسول خدامىفرماید: من لم یحسب کلامه من عمله کثرت خطایاه و حضر عذابه (کلینى، کافى، ج ۲، ص ۱۱۵، ح ۱۵)؛ هر کس سخنش را از رفتارش به شمار نیاورد، خطاهایش زیاد و عذابش حاضر مىشود.
۵ – دورى از رحمت الاهى
بیهودهگویى، انسان را از رحمت خداوند دور مىسازد. همان گونه که گذشت، رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) در حدیث معراج فرمود: بر در پنجم دوزخ نوشته شده بود: درباره آن چه به کارت نیاید [= براى تو بىفایده است ]، بسیار سخن مگو که از رحمت خدا ساقط مىشوى (محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۱۲۶، ح ۱۴۹۷۲).
۶ – از دست دادن امور مفید
هنگامى که شخص به امور بىفایده سرگرم مىشود، از آن چه مفید و سودمند است، باز مىماند؛ یعنى نه تنها سودى نمىبرد، بلکه منفعتهاى بسیارى را از دست مىدهد. امیرالمومنین (علیه السلام) مىفرماید: من اشتغل بما لا یعنیه فاته ما یعنیه (آمدى، غررالحکم، ص ۴۷۷، ح ۱۰۹۴۳) هر کس خود را به چیزى که به کارش نیاید سرگرم سازد، آن چه را که به کارش آید از دست مىدهد.
۷ – نابودى خرد
عقل، انسان را به پیشرفت و کمال فرا مىخواند. سرگرم شدن به امور زاید و بىفایده، حرکتى در جهت خلاف فرمان عقل بوده، موجب نابودى آن مىشود. از امیرالمومنین على (علیه السلام) نقل شده است: ضیاع العقول فى طلب الفضول (آمدى، غررالحکم، ص ۴۷۶، ح ۱۰۹۳۲) ضایع شدن عقلها، در جست و جوى کارهاى زاید است.
۸ – گمراهى
بیهودهگویى موجب نابودى خرد مىشود و با از دست دادن خرد، اندیشه به خطا رفته، انسان، راه کمال و سعادت را گم خواهد کرد. امیرمؤمنان مىفرماید: وقوعک فیما لا یعنیک جهل مضل (آمدى، غررالحکم، ص ۴۷۷، ح ۱۰۹۴۸) قرار گرفتن تو در آن چه به کارت نمىآید، نادانى گمراه کننده اى است.
۹ – قساوت قلب
دورى از یاد خدا، دل را سخت مىکند، و نتیجه پر گویى در آن چه به کار نمىآید، کاهش ذکر خدا، و سرانجام آن، قساوت قلب است. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مىفرماید: لا تکثروا الکلام بغیر ذکر الله فان کثره الکلام بغیر ذکر الله تقسو القلب ان ابعد الناس من الله القلب القاسى (علامه مجلسى، بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۸۱، ح ۲۸) سخن در غیر یاد خدا را زیاد نکنید. همانا سخن بسیار در غیر یاد خدا، دل را سخت مىکند. همانا دورترین مردم از خدا، دل شخص سنگدل است.
۱۰ – خستگى شنونده
بیهودهگویى، افزون بر زیانهاى پیش گفته، موجب ملامت و خستگى شنونده نیز مىشود که این خود، بىمیلى شنونده به هم سخن شدن با بیهودهگو را در پى خواهد داشت.
امیرمومنان على (علیه السلام) مىفرماید: ایاک و کثره الکلام فانه یکثر الزلل و یورث الملل (آمدى، غرر الحکم، ص ۲۱۲، ح ۴۱۰۳) از پرگویى بپرهیز؛ زیرا بر لغزشها مىافزاید و کسالت و خستگى را به دنبال مىآورد.
راههاى درمان بیهودهگویى
درمان بیهودهگویى از دو راه علمى و عملى ممکن است.
دقت در پیامدهاى سخن بىفایده و یادآورى مستمر آنها، سبب ترک این عادت ناشایست مىشود. بیهودهگو باید بداند که عمر عزیزش برنمىگردد؛ پس نباید آن را صرف کار بیهوده کند. اگر شدت علاقه، او را به بیهودهگویى وا داشته است، بداند که با این کار عمر دوستش را تباه مىکند؛ در حالى که مىتواند با سخنان سودمند محبت خویش را ابراز کند.
به یادآوردن ارزش والاى ذکر خدا و اندیشه در مبداء و معاد نیز او را بر ضد بیهوده گویى، تشویق و تحریک مىکند. شناخت نقش گفتار در میان دیگر رفتار، گامى بسیار مهم در ترک بیهودهگویى است.
آن گاه که انسان به اهمیت نقش سخن در زندگى آگاه شود، دیگر به گفتار بىفایده روى نخواهد آورد. امام صادق (علیه السلام) به نقل از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مىفرماید: من راءى موضع کلامه من عمله قل کلامه الا فیما یعنیه (کلینى، کافى، ج ۲، ص ۱۱۶، ح ۱۹)؛ هر کس جایگاه سخنش را در میان رفتارش بشناسد، گفتارش جز در امور مفید، کم مىشود.
سرگرم شدن به کارهاى مفید و سودمند، کوششى مناسب براى ترک عادت بیهودهگویى است؛ زیرا پرداختن به بیهودهگویى انسان را از کارهاى سودمند باز داشته است؛ پس براى ترک آن باید به ضدش عمل کرد.
امیرمومنان على(علیه السلام) مىفرماید: من اطرح ما یعنیه وقع الى ما لا یعنیه (آمدى، غررالحکم، ص ۴۷۷، ح ۱۰۹۴۶)؛ کسى که آن چه را به کارش آید کنار گذارد، در آن چه به کارش نیاید [= مفید نباشد] قرار مىگیرد.
پرداختن به ذکر، دعا، مسائل مفید علمى و ارشاد و تربیت، از جمله امور مفیدى است که انسان را از بیهودهگویى دور مىسازد.