نثار آبرو
🔹 گاهی انسان #آبرو می دهد گاهی انسان وقت صرف می كند، خب آبرو كه مهم تر از خون است! كسی كه خون داد عزیزانه زندگی می كند؛ اما كسی كه مسلوب الحیثیه شد و در این راه آبرو داد، زندگی او با سلب حیثیت همراه است.
🔹 كم نبودند كسانی كه برای #انقلاب آبرو دادند! در همان جریان هفده دی كه به #نوزده_دی منتهی شد، بالأخره امام آبرو داد و آن طور هتك حیثیت شد! مرجعی را رهبری را عارفی را حكیمی را این طور مسلوب الحیثیه كردند!
#دادن_آبرو كار كمی نیست؛ بسیاری از افراد بودند كه می گفتند خب ما آبرویمان را باید حفظ بكنیم!
🔹 وقتی دین در خطر است #تقیه_حرام_است، بلغ ما بلغ! دادن آبرو كار آسانی نیست؛ انسان وقتی ببیند در منطقه وسیعی با حیثیت خوبی دارد زندگی می كند، همه اینها را نثار بكند، این از دادن خون دشوارتر است.
اگر ذات اقدس الهی فرمود: ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾، اگر امام (رضوان الله علیه) آن طور برای #حفظ_دین، آبرو داد، خداوند، او را چندین برابر آبرومند كرده است.
رهبر انقلاب: باید توانبخشی معرفتی کنید!
رهبرانقلاب: توانبخشی معرفتی خیلی مهم است؛ این کار اصلی است. طلبهی ما، فاضل ما، روشنفکر ما، دانشگاهی ما، استاد ما باید در این زمینه حرکت بکنند؛ معرفتبخشی کنند، توانبخشیِ معرفتی کنند.
رهبر انقلاب بعضا اصطلاحاتی جعل میکند که بسیار بسیار در واژگان زبان فارسی دقیق و دارای بار معنایی بسیار عمیق است؛
یکی از این واژگان که دیروز در دیدار مردم قم مطرح شد این بود که شما باید توان بخشی معرفتی کنید.
توان بخشی یعنی فرد مقابل شما مشکلی دارد که اگر خودش تحت نظارت شما همّت کند و شما او را همراه کنید خودش میتواند کمکم قوی شود و بر مشکل غلبه کند. مثلا عضلات پایش ضعیف است شما او را کمکم در یک نظارت مستمر به کار و ورزش وا میدارید که عضلاتش قوی شود و دیگر خودش روی پای خود بایستد!
هدف ما در تبلیغ و منبر و حتی فضای مجازی باید همین باشد که مخاطب خودش از درون اهل استدلال و منطق شود تا دیگر بعد از چندسال شبهه درونش وارد نشود تا بخواهید مدام برایش رفع شبهه کنید و به اصطلاح توانبخشی: روی پای خود بایستد
خاطره سید حسن نصرالله از آخرین دیدار با حاج قاسم سلیمانی
سیدحسن نصرالله در خاطرهای با عنوان «آرزوی من است» یادی از شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی میکند که این خاطره در کتاب «متولد مارس» بیان شده، مشروح آن را در ادامه بخوانید:
روز چهارشنبهای که حاج قاسم سحر جمعهاش به شهادت رسید، ایشان بیروت پیش ما بود.
عصر چهارشنبه چند ساعت جلسه داشتیم. البته قرار نبود ایشان به لبنان بیاید. دو هفته قبل لبنان بود و هیچ نیازی نبود به لبنان بیاید. روز دوشنبه، یعنی دو روز پیش از آمدنش، من از یکی از برادرانمان که مدام با حاج قاسم در ارتباط بود، پرسیدم: «چه خبر از حاجی؟ کجاست؟ تهران است یا بغداد؟» گفت: «من امروز با حاجی صحبت کردم.» پرسیدم: «این طرفها نمیآید؟» گفت: «حاجی گفته نه، همین تازگیها پیش شما بودم و سرم شلوغ است. میخواهم بروم عراق.»
سهشنبه شب با ما تماس گرفتند و گفتند: «حاجی رسیده دمشق، شب همان جا میخوابد و صبح به بیروت خواهد آمد.» تعجب کردم. ایشان دو یا سه هفته قبل این جا بود و آن روزها هم بسیار درگیر مسائل عراق بود.
به هر حال عصر روز چهارشنبه همدیگر را دیدیم. من همان شب چند قرار داشتم. به دلیل این که معمولا ما بعد از نماز مغرب دیدار میکردیم، به حاج قاسم گفتم: «من قرارهای شب را لغو میکنم. نماز را میخوانیم و جلسه را آغاز میکنیم.» در جلسات، ما بین شش تا هفت ساعت صحبت میکردیم.
حاج قاسم گفت: «نه، نیازی نیست. من زیاد وقت شما را نمی گیرم. فقط آمدهام خودت را ببینم. کاری ندارم. موضوعی برای بحث هم ندارم. چند هفته پیش این جا بودم. یک ساعت بیشتر وقت شما را نمیگیرم. بنشینیم و صحبت کنیم.» من متعجب شدم و پرسیدم: «پس برای چه به خودتان زحمت دادید و آمدید ضاحیه؟» گفت: فقط آمدم شما را ببینم. هیچ کار دیگری ندارم.»
نشستیم برای صحبت. موضوع خاصی وجود نداشت. حاجی درباره اوضاع و احوال و برخی نواقص و نیازمندیها سئوال کرد. معمولا ایشان به صورت ماهانه در حل برخی مشکلات کمک میکرد، اما این بار مشکل چهار ماه را یک جا حل کرد و گفت: «خیالتان راحت باشد. هیچ مشکلی نیست.»
در آن دیدار من به حاج قاسم گفتم: «حاجی! رسانههای آمریکایی شدیدا روی شما تمرکز کردهاند.» بعد یکی از مهمترین مجلههای آمریکایی را نشانش دادم که تصویر روی جلد، عکس حاج قاسم بود با تیتر: «سردار بیجایگزین». به حاجی گفتم: «برخی دوستان ما که ایالات متحده را خوب میشناسند، میگویند این مقدار تمرکز رسانهای، مقدمات ترور است. باید محتاط باشید.» خندید و گفت: چه خوب! این آرزوی من است.» و از این حرفها زد.
در آن جلسه اتفاق ویژه دیگری نیفتاد. صحبتهایی شد و با هم شوخی کردیم. با وجود این که حاجی مشغولیتهای زیادی در مناطق دیگر داشت، ولی از همیشه آرامتر و خوشحالتر بود. به قول ایرانیها، خیلی سرحال بود. بسیار شوخی میکرد و میخندید. به طرز عجیبی نورانی شده بود. من ترسیدم.
معمولا وقتی برادران به دفتر من میآیند، بچهها دوربین میآورند و عکس میگیرند. بعضی وقتها هم نمیآورند؛ اما این بار خود حاجی به بچهها گفت: «دوربین کجاست؟ میخواهم با سید عکس بگیرم.» بچهها دوربین را آوردند و در حال وضو و در حال نماز و ایستاده و نشسته و… عکسهایی گرفته شد که البته همهاش منتشر نشده است. بسیار جالب این بود که حاجی پافشاری کرد و به برادران گفت دوربین بیاورند و از همه حالتها عکس بگیرند.
در هر صورت به ایشان گفتم: «امشب را اینجا بمانید.» گفت: «نه، همین امشب باید برگردم دمشق. میخواهم چند نفر را در دمشق ببینم. فردا هم میروم به بغداد.» گفتم: «حاجی، خواهش میکنم به بغداد نروید. شرایط خوب نیست، نگران کننده است.» گفت: «نه، باید بروم. گزینه دیگری ندارم. باید بروم، چون میخواهم نخستوزیر را ببینم و پیامهای مهمی هست که باید برسانم یا بشنوم. راه دیگری وجود ندارد. باید خودم شخصا به بغداد بروم.»
نماز مغرب را با هم خواندیم و بعد با هم خداحافظی کردیم و ایشان به دمشق رفت. این آخرین دیدار من و حاجی بود.
میوه رسیده
نام روای این خاطره در کتاب قید نشده است. ساعت هفت صبح چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۸ دمشق، با خودرویی که دنبالم آمد عازم جلسه شدم. هوا ابری بود و نسیم سردی میوزید. ساعت ۷:۴۵ صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در سوریه حاضر بودند. ساعت ۸ صبح بود و همه با هم صحبت میکردند که در باز شد و حاج قاسم سلیمانی، فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد شد و با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی کرد. دقایقی به گفتوگوی خودمانی سپری شد تا این که حاج قاسم جلسه را رسما آغاز کرد.
در مقدمات بحث بود که گفت: «همه بنویسید؛ هر چه میگویم را بنویسید.» همیشه نکات را مینوشتیم، ولی این بار حاجی تأکید بر نوشتن کل مطالب داشت. گفت و گفت؛ از منشور پنج سال آینده، از برنامه تک تک گروههای مقاومت در پنج سال بعد، از شیوه تعامل با یکدیگر و… کاغذها پر شد. این حجم مطالب برای یک جلسه سابقه نداشت. آنهایی که با حاجی کار کردهاند، میدانند که او در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع کردن صحبتهایش را نمیدهد؛ اما آن روز این گونه نبود. بارها صحبتش قطع شد، با آرامش گفت: «عجله نکنید، بگذارید حرف من تمام شود.»
ساعت ۱۱:۴۰ شد و وقت اذان ظهر رسید. با دستور حاجی سریع نماز و ناهار انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد. ساعت سه عصر شد. حدود هفت ساعت! حاجی هر آن چه در دلش بود را گفت و ما نوشتیم و جلسه پایان یافت.
مثل تمام جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا در خروج همراهیاش کردیم. یک خودرو بیرون منتظر بود. قرار بود حاجی عازم بیروت شود تا سیدحسن نصرالله را ببیند. حاجی رفت و حدود ساعت ۹ شب از بیروت به دمشق برگشت. شخصی که همراهش بود، گفت: «حاجی فقط یک ساعت با سید حسن دیدار کرد.»
حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی لازم را بکنند. سکوت شد. یکی گفت: «حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نروید.» حاج قاسم با لبخند گفت: «میترسید شهید بشوم؟» باب صحبت باز شد. یکی گفت: «شهادت که افتخار است، اما رفتن شما برای ما فاجعه است.» حاجی رو به ما کرد. دوباره همه ساکت شدند. حاجی خیلی آرام و شمرده شمرده گفت: «میوه وقتی میرسد، باغبان باید آن را بچیند. میوه رسیده اگر روی درخت بماند، پوسیده میشود و خودش میافتد.» بعد نگاهش را بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد و گفت: «این هم رسیده است … این هم رسیده است…) ساعت ۱۲ شب هواپیمای حاجی پرواز کرد و ساعت ۲ صبح جمعه خبر شهادتش رسید.
حوزه نیوز
صبورتر از همه مادران دلسوخته ...
سکوت تلخ بقیع را مویه های جانسوز مادری در هم میشکند:
دیگر به من مادر پسران نگویید؛ چون مرا به یاد شیران قوی پنجهام میاندازید.
پسرانی داشتم که مرا به نام آنها ام البنین میخواندند.
اما اکنون دیگر برای من پسری نمانده است؛
چهار فرزندم، همچون عقابان تیز پنجه بودند که با مرگ سرخ، زندگی را وداع گفتند.
مادری که خواسته بود فاطمه نخوانندش تا حزن و اندوه، میهمان دلهای کودکان فاطمه3 نشود…
مادری که مادر حماسه بود و وفا و فضیلت؛ مادر بزرگواری و کرم؛ مادر شجاعت و استقامت… و امروز بقیع سوگوار اوست. سوگوار مادری که صبوریاش، ایستادگی و پایداری را معنا کرد؛ مادری که نامش یادآور اقیانوس ادب، فروتنی و صداقت بود…
بزرگ بانو! واگویههایت را چگونه فریاد کردی که پژواک وجود دردمندت همچنان در جان جهان جاری است؟…
شجاع زادهی شجاع پرور! راز و رمز اشکهایت چه بود که افشاگرانه هدفهای شوم و ارادههای پلید و کردارهای جنایتکارانه نابکاران و ستمگران را برملا میکرد؛ همانگونه که مظلومیت آل الله را فریاد میکشید؟…
آموزگار عشق و ارادت! عشق را چگونه یافتی که پسرانت را آموختی تا سایهسار عقیله بنی هاشم و سپر بلای خون خدا باشند؟… پسرانت را آموختی که چشمانشان در برابر خصم، ذوالفقار باشد و دستانشان گلوگاه معرکه را بفشارد و رو به قبله ابروی حسین(ع) قامت ببندند…
ام العشق، ام الوفا! در زمزمههای شبانهات چه میخواندی در گوش عباست که دستهایش، متبرکترین پل استجابت شدند. قیامتی برپا کردند که قامت بیدار را درهم شکستند. اسطوره تاریخ شدند و مثنوی موزون ایثار را در شاهنامه ذهن بشر حک کردند…
چه کسی جز تو میتوانست دلاوری در دامن بپروراند که سقای تشنهترین و جگرسوختهترین لشکر تاریخ باشد؟… چه کسی جز تو میتوانست شیرمردی بیاورد تا در عرصه پیکار تزلزل به ارکان یلان پوشالی و طبلهای توخالی بیفکند؟… چه کسی جز تو میتوانست دانای راز آبها را بیاموزد تا ساقی جامی باشد که ملائک حسرت نوش زلال آن باشند، جامی که عطش آباد تاریخ، چشم امید به آن دارد… چه کسی جز تو میتوانست عباسی بیاورد که ماهتاب شبهای تنهایی حسین(ع) باشد، چهره زیبای انسان در ملکوتیترین حالات ایثار و فداکاری، ترجمه زخمهای انسان به زبان ملکوت … چه کسی جز تو میتوانست قصیده عاشقانه عباس را در گوش زمان بخواند و صبورتر از همه مادران دلسوخته، به ایثارش ببالد…؟!
اینک آرام بگیر بانو در این گوشه غربت که طنین نوای جان سوزت هماره در گوش زمان جاری خواهد بود؛ تا آن زمان که رودها، موج زنان، داغ عبّاست را بر سینه میزنند و تا هر زمان که پروانگان بال سوخته و لبان ترک خورده تشنگی که از سرزمین آسمانی عشق آمدهاند، حماسیترین روضههای عالم را با نام عبّاس تو میخوانند…
چشمهی خور([1]) از فلک چارمین ســوخـت ز داغ دل أمّ البنـیـن
آه دل پـــــــــرده نـــشین حـی برده دل از عیسی گردون نشین
…..
مرغ دلش زار چو مرغ هَزار داده ز کف چـار جـوان گـزیـن
…..
نـغـمهی داوودی بانـوی دهر کــرده بـسـی آب، دل آهـنـین
نـالـه و فریاد جهان ســوز او لـرزه در افـکنده به عرش برین([2])
[1]. چشمهی خور: قرص آفتاب.
[2]. آیةالله العظمی غروی اصفهانی (کمپانی)1، دیوان کمپانی، ص 154.
به نقل از حوزه نت
به پاس حرمت شناسی ات...
به بهانه 13 جمادی الثانی، وفات ام البنین سلام الله علیها
قلب آسمان می طپد از رد گام های بادهای مسافر… تکه ای از آسمان، در زمین جا مانده است به امانت… و آسمان پس از سالیانی، امشب میهمان ناخوانده زمین است تا امانت خویش را باز ستاند… زمین سر در گریبان چاک چاکش، آوارشدن نگاه سرد آسمان بر سرش را به عزا نشسته است…
بارانی از قاصدک های سیاه پوش در کوچه های بی قرار باریدن می گیرد و شراره های غم را در آیینه چشمان بی فروغ مدینه، هویدا می سازد در سیاهی شب…
بغض بر حنجره مدینه تازیانه می زند و اشک فراق، بر فلات گونه اش جاری می شود به سمت بی کرانه ای از نور… نوری که تار و پودش بوی عطر یاس را بر مشام جان ها می نشاند…
آری، اینجا وسعت حریم حرم فاطمه زهرا(س) است و بار دیگر سیاه پوش غم وداع یک مادر…
بزرگ بانویی که به خانه ولایت آمد تا نه زهرای علی(ع)، نه مادر حسن، حسین و زینب((ع))، که کنیز این یادگاران بزرگ بانوی اسلام باشد.
آمد تا «هاجر»وار، «اسماعیل»هایش را قربانی حبیب کند…
آمد تا «عباسش» علم مظلومیت پسر فاطمه(س) را بر دوش گیرد و علمدارش باشد؛ هر چند به بهای دادن جان…
همه اندوهگین اند و پشت درب خانه اش، اذن دخول می خوانند تا برای آخرین بار جرعه ای از روشنای وجود «مادر ادب»، ام البنین را به تبرک برگیرند.
همه انتظار تو را می کشند، بانو!
تو را انتظار می کشد شویت، علی(ع) به پاس حرمت شناسی ات…
تو را انتظار می کشد بانویت، فاطمه(س) به پاس مهربانی ات در برابر علی(ع) و مادری ات در حق حسن و حسین و زینبش…
تو را انتظار می کشد عباس ات…
آری، امشب مدینه باز هم بوی حادثه می دهد… بوی تشنگی و لب های ترک خورده بی آب… بوی دستان تشنه در آغوش آب، بوی ادب، بوی حماسه، بوی مادر حماسه…
و دوباره باز هم حال و هوای محرم است…
در واقع مدینه شد سینه زن عزای مادر علمدار کربلا…
عدم حضور کشورهای عربی در ائتلاف نامشروع آمریکا
در پی تداوم جنگ همهجانبه رژیم صهیونیستی علیه غزه که به نسلکشی منجر شده است، یمنیها هر کشتی که به سمت اراضی اشغالی حرکت کند را در دریای سرخ هدف قرار میدهند. در پی این رفتار یمنیها، آمریکاییها ائتلاف دریایی جدیدی در دریای سرخ تشکیل دادند. در این نوشتار به اختصار به این ائتلاف دریایی و دلایل عدم مشارکت کشورهای مهم عربی اشاره میشود.
ارتش یمن با هدف پایان دادن به حملات رژیم صهیونیستی علیه غزه، کشتیهای عبوری از دریای سرخ به سمت سرزمینهای اشغالی را توقیف میکند و یا هدف حملات موشکی خود قرار میدهد. شبکه خبری بلومبرگ با استناد به دادههای یک شرکت که ردیابی کشتیها را انجام میدهد، گزارش داد که ۴۶ کشتی به جای انتخاب دریای سرخ برای رسیدن به مقصد، دماغه امید نیک در جنوب آفریقا را دور زدند تا به مقصد خود برسند. این در حالی است که «اسامه ربیع» رئیس اداره کانال سوئز در بیانیهای اعلام کرد که از ۱۹ نوامبر ۵۵ کشتی به سمت دماغه امید نیک تغییر مسیر دادهاند.
کتاب «نقض حریم خصوصی کاربران در شبکه اینستاگرام»
کتاب «نقض حریم خصوصی کاربران در شبکه اینستاگرام» توسط انتشارات رتبه اول کشور و بین المللی حوزه مشق به چاپ رسیده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، کتاب «نقض حریم خصوصی کاربران در شبکه اینستاگرام» نوشته امیرعباس صادقی پس از اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی منتشر شد.
این کتاب به موضوع «نقض حریم خصوصی و شبکههای اجتماعی» اختصاص دارد؛ برگرفته از مجموعه پژوهشهایی است که تمرکز ویژهای بر شبکه اجتماعی پرمخاطب اینستاگرام دارد. از جمله مهمترین موضوعات مورد بحث در این کتاب میتوان به تعریف حریم خصوصی از منظر کارشناسان و اساتید، شیوههای نقض حریم خصوصی، علل و عوامل، قوانین و ضوابط موجود و … اشاره کرد.
موضوع حریم خصوصی یکی از پراهمیتترین مباحث مورد بحث در فضای مجازی است که نظرات مختلفی درباره آن وجود دارد. به زعم بسیاری از کارشناسان شبکه اجتماعی اینستاگرام به دلیل ماهیتش این امکان را به افراد سودجو میدهد تا حریم خصوصی دیگران را نقض کنند.
کتاب «نقض حریم خصوصی کاربران در شبکه اینستاگرام» در 98 صفحه و در قطع رقعی توسط انتشارات حوزه مشق چاپ شده است. سیدامیرحسین حسینی ویراستار این کتاب است و سیدفرهاد عباسیان طراحی جلد آن را برعهده دارد. انتشارات بین المللی حوزه مشق رسانهایترین انتشارات کشور و ناشر رتبه اولی است.
منبع: تسنیم
انتخابات عامل اقتدار و تحول
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار پرشور هزاران نفر از مردم پرافتخار استانهای خوزستان و کرمان، انتخابات ۱۱ اسفند را بسیار مهم، تعیینکننده و زمینهساز تحول خواندند و با تبیین اهمیت مجلس شورای اسلامی در حل مشکلات موجود و تعیین مسیر حرکت کشور، تأکید کردند: ملت خود را برای برگزاری انتخابات به بهترین شکل یعنی همراه با ۴ خصوصیت «مشارکت قوی و پرشور، رقابت واقعی جناحها و دیدگاههای مختلف، سلامت حقیقی و امنیت کامل» آماده کند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به جایگاه مهم انتخابات مجلس خبرگان، درباره مجلس و جایگاه آن نیز گفتند: مجلس براساس قانون اساسی ریلگذار آینده کشور است؛ ضمن اینکه حل مشکلات کشور به قانونگذاری مناسب و حضور مدبرانه مجلس نیاز دارد.
ایشان در تبیین اهمیت اصل و منطق انتخابات در جمهوری اسلامی، گفتند: جمهوریت و اسلامیت نظام هر دو به انتخابات وابسته است؛ چرا که تحقق جمهوریت و مردمسالاری و حاکمیت مردم در اداره کشور هیچ راهی جز برگزاری انتخابات ندارد.
رهبر انقلاب در باب تأثیر انتخابات در تحقق اسلامیت نظام هم گفتند: با انتخابات است که ولی فقیه از طریق منتخبان ملت در مجلس خبرگان تعیین میشود؛ ضمن اینکه نمایندگان مجلس هم باید طبق مقررات و معارف اسلامی، قوانین را مصوب کنند.
شفاعت حضرت زهرا(علیهاالسلام) بر عزاداران امام حسین(علیه السلام)
بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام روز قیامت از همه دوستان و شیعیانش شفاعت خواهد كرد. آن هایی كه مدت طولانی برای اباعبدالله گریه كردند این ها مشمول شفاعت بی بی فاطمه زهراء علیهاالسلام قرار می گیرند. پیامبراکرم صلی الله… فرمودند: روز قیامت فاطمه زهراء علیهاالسلام پیراهن غرق به خون فرزندشان اباعبدالله علیه السلام را می آورند و عرضه می دارند: بار پروردگارا! تو حكم كن بین ما و كسانی كه به ما ظلم كردند و آزار رساندند. بعد از درگاه الهی تقاضا می كند. خدایا! هر كس برای مظلومی فرزندم اباعبدالله گریه كرده و اشك ریخته مرا شفیع او قرار بده تا از او شفاعت كنم. آن هایی برای اباعبدالله عزاداری می کنند مورد شفاعت فاطمه زهراء علیهاالسلام قرار خواهند گرفت.
بی بی تنها یادگار پیامبر بود بعد از شهادت پیامبر عظیم الشأن با تنها یادگارش چه كردند؟ عوض اینكه بیایند دلداری بدهند تسلی بدهند چه ها کردند؟
فاطمه جان
چه نیكو با تو هم دردی نمودند كه با آتش در بیتت گشودند
سرایت جنت ای خاكت به دیده بهشت و شعله آتش كه دیده
كه دیده حـور در آتش بسوزد كه دیده باغ جنت برفروزد
گمانم مرتضی شد كشته آن روز كه بشنید از تو آن فریاد جانسوز
مرحوم سید بن طاووس نوشند: هنوز بدن رسول الله دفن نشده بود که آمدند خانه مولا را آتش زدند و ناله زهرا بین در و دیوار بلند شد. دو ندا داد بار اول صدا زد: باباجان برخیز ببین با یادگارت چه كردند. همه گرفتارهای عالم برای حل مشكلاتشان مولا را صدا می زنند مولا در خانه بودند اما بی بی شرم و حیا كرد وصدا زد فضه من را دریاب به خدا محسنم را كشتند، محسنم كشته شد و آنان كه تماشا كردند سند تیر به اصغر زدند و امضا كردند.
«أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ» [1].
پی نوشت:
[1]. هود: 18.
حجة الاسلام و المسلمین فرحزاد
مرگ انسانیت در شورای امنیت
بسم الله القاصم الجبارین
أَلَا لَعْنَت اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ (هود، آیه ی ۱۸)
بدانید که لعنت خدا بر ظالمین و ستمکاران است.
متأسفانه رأی اعضای شورای امنیت که در پی درخواست دبیر کل سازمان ملل متحد برای اعلام آتش بس فوری در غزه تشکیل جلسه داده بودند، با وتوی آمریکا به شکست انجامید و این در حالی است که سیزده عضو شورای امنیت برای اعلام آتش بس رأی مثبت دادند و انگلیس هم رأی ممتنع داد ولی با رأی منفی آمریکا و استفاده این کشور از حق وتو، خواسته اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان برای اعلام آتش بس در غزه و توقف نسل کشی وحشیانه در فلسطین به جایی نرسید.
بیش از دو ماه است که ملت فلسطین مورد شدیدترین حملات قرار دارد و طبق نظر کارشناسان تاکنون چندین برابر بمب اتمی هیروشیما و ناکازاکی بر سر این مردم مظلوم و آواره بمب و موشک فرو ریخته اند، بمبهایی که گاهی یک محله را تماماً با خاک یکسان کرده است و حجم تخریب ها به حدی است که آقای جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعتراف کرده است ویرانی های عظیم ناشی از حملات اسرائیل به نوار غزه از ویرانی های شهرهای آلمان در طول جنگ جهانی دوّم هم بیشتر است!
هیئت حاکمه آمریکا نهایت ظلم و ستم را تاکنون در حق ملت فلسطین روا داشته اند، آنان با تسلیح پی در پی و تمام عیار رژیم ظالم اسرائیل و حمایت های مالی و لجستیکی، تسلیحاتی عملاً خود وارد جنگ با مردم فلسطین شده اند و در حقیقت مردم فلسطین دشمن اصلی شان آمریکاست و به واقع قدرتمندترین کشور جهان با تمام تجهیزات و امکانات به مقابله با مردمی آواره و بی پناه پرداخته تا بلکه جمعیت دو میلیون نفری ساکنان غزه را مجبور به ترک دیار خود کرده و به کوچ اجباری به کشورهای عربی بکشانند.
هم اکنون با بمبارانهای وحشیانه مناطق مسکونی، مدارس، بیمارستانها حتی اردوگاههای سازمان ملل، روزانه صدها فلسطینی کشته می شوند و هزاران نفر مجروح می گردند و غالب اینها زنان و کودکانی هستند که به این مراکز پناه آورده اند.
ظاهراً در دنیا قانون جنگل حکمفرماست و هر کس زورش بیشتر است مجاز است هر کاری بکند! خوب پس سازمان ملل را تعطیل کنید تا ملتهای جهان بفهمند، شعارهای انساندوستانه غرب به اصطلاح متمدن، دروغی بیش نبوده است و وحشیگری ها و قتل عام های وحشیانه آنان روی ظالمان تاریخ از چنگیزها، نمرودها و فرعون ها را سپید کرده است.
کارهایی که سربازان اسرائیلی با مردم فلسطین می کنند به مراتب از رفتار داعش هم بدتر است و نشان می دهد که داعشیان وحشی را هم آنان آموزش می دادند، کما اینکه مجروحان داعشی در بیمارستان های اسرائیل بستری می شدند.
بالاخره ما معتقدیم که این جهان خدایی دارد و خدا هم همیشه با مظلومین و بی پناهان و در کمین ظالمین و ستمگران است.
وای از روزی که قهر الهی به خروش درآید و طومار ستمکاران را در هم پیچد! آمریکا و ستمکاران عالم بر قدرت خود ننازند و مطمئن باشند قدرت الهی مافوق همه قدرتهاست و روزی تقاص همه ی ظلم ها و ستمها را خواهند دید.
خدای متعال سرنوشت بشر را رها نکرده است و از این خلقت، هدفها دارد و تمام این ظلم ها و ستمها را می بیند و قطعاً روزی مظلومین را بر ظالمین پیروز می گرداند «وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ» (شعراء، آیه ۲۲۷) و این وعده ی الهی است که به زودی خواهید دید کسانی که ظلم و ستم کردند چگونه واژگون و سرنگون می شوند!
تاکنون یک نمونه از آزار و شکنجه اسیران اسرائیلی به دست گروههای جهادی فلسطین گزارش نشده است و نحوه ی خداحافظی محبت آمیز آنان با مجاهدان فلسطینی نشان می دهد که رفتار آنان با اسراء چقدر انساندوستانه بوده است ولی در مقابل دولت اسرائیل و سربازان وحشی اش نهایت تحقیر و ظلم و شکنجه را حتی با مردم عادی فلسطین و کودکان و زنان روا می دارند، به اردوگاه سازمان ملل حمله می کنند و صدها نفر آواره را دستگیر کرده، برهنه می کنند و مورد تجاوزهای وحشیانه قرار می دهند.
زهی تأسف برای سران آمریکا که نه به آیین بشردوستانه حضرت مسیح پای بند هستند و نه حریمی برای انسانیت قائلند و در شرایطی که تمام کشورهای جهان اعتراف دارند که ملت فلسطین در غزه در آستانه ی یک فاجعه بزرگ انسانی هستند و حتی اگر حملات هم متوقف شود ولی آذوقه به آنان نرسد از گرسنگی خوهند مرد! باز هم بر ادامه سرکوب و حملات وحشیانه و ظالمانه مردم بی دفاع پافشاری دارند و مانع از اجرای آتش بس می شوند و این مسئله نشان می دهد که وجدان انسانی اینها مرده است و در حقیقت درنده هایی به ظاهر انسان هستند!
مردم جهان بدانند این ظلم های بی حد و بی نهایت اسرائیلی ها نشان داد که آنان شایستگی هیچ حکومتی در هیچ سرزمینی را ندارند چرا که کارشان خونریزی و ظلم و جنایت است و هر جا بروند ظلم و فساد می کنند و حجت بر همگان تمام شد. بحمدالله ماهیت پلید دولت اسرائیل بر همه ی ملتهای جهان آشکار شد و علیرغم سانسور خبری و تحریفات دروغین اسرائیلی ها و بعضی از حامیان غربی آنها، قاطبه مردم جهان که رفتارهای غیر انسانی را بر نمی تابند با جمعیت هایی میلیونی در همه ی کشور های جهان به صحنه آمدند و اعلام برائت خود را از ظالمان و ستمکاران به نمایش گذاشتند و انشاء الله صبح پیروزی مظلومین بر ظالمین نزدیک است که فرموده است: «أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ» آیا صبح نزدیک نیست!
خبرگزاری حوزه