نگاهی بر آثار التزام و استمرار بر نوافل و مستحبات
ابوحمزه ثمالي مي گويد كه امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: هيچ نمازي بدون حضور قلب قبول نيست. من عرض كردم: فدايت شوم، همه ما هلاك شديم؟ فرمود: نه، زيرا خداوند متعال اين گونه عبادات را به وسيله نافله ها كامل ميگرداند.
تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.
* انجام مستحبات و ترک مکروهات
يكي از نقطه هاي آغاز در رسيدن به كمال، التزام به نوافل و مستحبات است. نوافل و سنن صالحه چندان مهم است كه بعضي از فقها ترك جميع سنن را از آن جهت كه دليل بر بي اعتنايي به آداب شرع مقدس است حرام دانسته اند.[1]
ـ چند نكته مفيد:
الف. التزام و استمرار بر نوافل و مستحبات سه اثر مهم دارد:
1. گناهان انسان را محو مي سازد، چنانكه خداوند متعال مي فرمايد:
«وَ أَقِمِ الصََّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[2]
نماز بگذار در آغاز و انجام روز و ساعاتي از شب. زيرا نيكيها بديها را از ميان مي برد… .
و در حديث آمده است كه نماز مؤمن در شب گناهان روز او را از بين مي برد.[3] و در بعضي نقلها آمده است كه نماز وِتْر گناهان را از بين مي برد.[4]
2. نواقص و كمبودهايي را كه بر اثر غفلت يا قصور در فرايض و واجبات رخ داده است، جبران ميكند. مثلاً نوافل يوميه ـ خصوصاً نوافل شب ـ نواقص نمازهاي يوميه را مرتفع مي سازد، روزه هاي مستحبّي نواقص روزه هاي ماه رمضان را برطرف مي كند، صدقات مستحبّه كمبودهاي واجبات مالي از قبيل زكات و خمس را رفع مي نمايد و … احتمال دارد كه اعمال مستحبه مطلقاً در رفع نواقص كليه فرايض و واجبات مؤثر باشد. در اين مورد به چند حديث اشاره مي شود.
از امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه فرمود:
« إنَّما جُعِلْتَ النّافلةُ لِيَتُمَّ بها ما يَفْسُد منَ الْفريضةِ.»[5]
نماز نافله براي آن قرار داده شده است كه فساد و نقص فرايض را جبران كند.
و در حديث ديگر آمده است:
«إنَّ تباركَ و تعالي أتمَّ صلوةَ الْفريضةَ بصلوةِ النّافِلةِ.»[6]
خداوند تبارك و تعالي نماز واجب را با نماز نافله كامل كرده است.
ابوحمزه ثمالي مي گويد كه امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: هيچ نمازي بدون حضور قلب قبول نيست. من عرض كردم: فدايت شوم، همه ما هلاك شديم؟ فرمود: نه، زيرا خداوند متعال اين گونه عبادات را به وسيله نافله ها كامل ميگرداند.[7]
3. موجب تقرّب به خداوند سبحان مي شود، چنانكه مي فرمايد:
«تَتَجافي جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»[8]
مؤمنان حقيقي شبها پهلو از بستر برمي دارند و خداي را با بيم واميد مي خوانند و از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق مي كنند. پس هيچ كس نمي داند به پاداش اعمالشان چه نعمتها به عنوان چشم روشني براي آنها در عالم غيب آماده شده است.
همسرداری را از علی و فاطمه علیهماالسلام بیاموزیم
طليعه
چندي پيش در جلسة مشاوره، خانمي مراجعه كرد و مشكلات خانوادگي دخترش را شرح مي داد و مي گفت كه شوهرش رفتار مناسبي ندارد و دخترم با بچه هايش گرفتار رفتارهاي ناشايست اوست. اين مرد در حالي كه خود را انساني پيشرفته و مسلمان مي داند؛ ولي هرگز به باورها و حرفهاي خانواده اش توجهي نمي كند و نگراني من آن است كه با عدم تغيير رفتار دامادم، آنها از هم جدا شوند و زندگي پانزده ساله آنان از هم بپاشد.
با مشاهده رفتارهاي افراطي و تفريطي كه متأسفانه در جامعه ما كم هم نيستند به اين مي انديشيدم كه امروزه يكي از مهم ترين نگرانيهاي خانواده ها نداشتن مديريت صحيح در زندگي است. اختلافات؛ چالشها و بگو مگوي بيجا است كه زمينه فروپاشي خانواده ها را فراهم مي كند و ناشي از نداشتن الگويي كامل در اداره خانواده است.
آري، براي رسيدن به خوشبختي و مديريت موفق يك خانواده، داشتن راهنما و الگوي كامل امري ضروري است و هرگز بدون آن نمي توان به اهداف مقدس زندگي دست يافت. بنابراين براي رسيدن به يك زندگي سعادتمندانه به تمام زنان و شوهران اكيداً توصيه مي كنيم كه اين مقال را بخوانند و به كار گيرند و از داشتن يك زندگي زيبا و رشك برانگيز لذت ببرند.
خاطره- خواستگاری ساده و آراسته اما...
آقای دكتر حداد عادل تعریف میكردند: سال 77، خانمی به منزل ما زنگ زده بود و گفته بود كه: میخواهیم برای خواستگاری خدمت برسیم. خانم ما گفته بود دختر ما در حال حاضر سال چهارم دبیرستان است و میخواهد ادامه تحصیل دهد. ایشان دوباره پرسیده بودند كه اگر امكان دارد ما بیاییم دختر خانم را ببینم تا بعد. اما خانم ما قبول نكرده بودند . بعد خانم ما از ایشان پرسیده بودند كه اصلاً شما خودتان را معرفی كنید. و ایشان هم گفته بودند: من خانم مقام معظم رهبری هستم. خانم ما از هول و هراس دوباره سلام علیك كرده بود و گفته بود: «ما تا حالا به همه پاسخ رد دادهایم. اما شما صبر كنید با آقای دكتر صحبت كنم. بعد شما را خبر میكنم». آن زمان خانم من مدیر دبیرستان هدایت بود.
بعد از صحبت با من قرار بر این شد كه آنها بیایند و دخترمان را در مدرسه ببینند كه هم دخترمان متوجه نشود و هم اینكه اگر آنها نپسندیدند، لطمهای به دختر ما نخورد. طبق هماهنگی قبلی، خانم آقا، آمدند و در دفتر مدرسه او را دیدند و رفتند. چند روز گذشت و من برای كاری خدمت آقا رفتم. آقا فرمودند: «خانم استخاره كردهاند، جوابش خوب نبوده است».
یكسال از این قضیه گذشت. مجدداً خانواده آقا تماس گرفتند و گفتند كه ما میخواهیم برای خواستگاری بیاییم. خانم بنده پرسیده بودند كه چطور شده تصمیمتان عوض شده؟ آقا گفته بودند: «خانم ما به استخاره خیلی اعتقاد دارد و دفعه اول چون خوب نیامده بود، منصرف شدند.»
و خانم آقا هم گفته بودند: «چون دخترتان، دختر محجبه، فرهیخته و خوبی است، دوباره استخاره كردم كه خوب آمد و اگر اجازه بدهید، بیاییم.»آن زمان دخترمان دیپلم گرفته بود و كنكور هم شركت كرده بود. پس از مقدمات كار، یك روز پسر آقا و مادرش با یك قواره پارچه به عنوان هدیه برای عروس آمدند و صحبت كردیم و پس از رفتن آقا مجتبی، نظر دخترم را پرسیدم: ایشان موافق بودند. بعد از چند روز خدمت آقا رفتیم. آقا فرمودند: «آقای دكتر! داریم خویش و قوم میشویم» گفتم: چطور؟ گفتند: «خانواده آمدند و پسندیدند و در گفتگو هم به نتیجه كامل رسیدهاند، نظر شما چیست؟»
گفتم: «آقا اختیار ما دست شماست . آقا فرمودند: «نه! شما، دكتر و استاد دانشگاهید و خانمتان هم همینطور. وضع زندگی شما مناسب است؛ اما زندگی من اینطور نیست. اگر بخواهم تمام زندگیم را باز كنم، غیر از كتابهایم یك وانتبار میشود. اینجا هم دو اتاق اندرون و یك اتاق بیرونی است كه آقایان و مسؤولین در آنجا با من دیدار میكنند. من پول ندارم خانه بخرم. خانهای اجاره كردهایم كه یك طبقه مصطفی و یك طبقه هم مجتبی زندگی میكند شما با دخترت صحبت كن كه خیال نكند حالا كه عروس رهبر میشود، چیزهایی در ذهنش باشد. ما اینطور زندگی میكنیم اما شما زندگی نسبتاً خوبی دارید. حالا اگر ایشان بخواهد وارد این زندگی شود، كمی مشكل است مجتبی معمم هم نیست میخواهد قم برود و درس بخواند و روحانی شود همه اینها را به او بگو، بداند.»
من هم به دخترم گفتم و ایشان هم قبول كرد. آقا در زمان قبل از رئیس جمهوریشان، در جنوب تهران خانهای داشتند كه آن را اجاره دادهاند و خرج زندگیشان را از آن درمیآوردند (ایشان حقوق رهبری نمیگیرند و از وجوهات هم استفاده نمیكنند. هنگام صحبت در مورد مراسم عقد و مهریه و… آقا فرمودند: «در مورد مهریه، اختیار با دختر شماست. ولی من كه برای مردم خطبه عقد میخوانم، سنت من این بوده كه بیشتر از 14 سكه، عقد نخوانم و تا حالا هم نخواندهام، اگر بخواهید میتوانید بیشتر از 14 سكه مهریه معین كنید، ولی شخص دیگری خطبه عقد را بخواند . از نظر من اشكالی ندارد. چون تا حالا بیش از 14 سكه برای مردم عقد نخواندهام، برای عروسم هم نمیخوانم.» من گفتم: «آقا! این طور كه نمیشود.
من با مادرش صحبت میكنم. فكر نمیكنم مخالفتی داشته باشد.» در مورد مراسم عقد هم گفتند: «میتوانید در تالار بگیرید ولی من نمیتوانم شركت كنم.» گفتم: «آقا هر طور شما صلاح میدانید.»فرمودند: «میخواهید این دو تا اتاق اندرونی و یك اتاق بیرونی را با هم حساب كنید. هر چند نفر جا میشوند، نصف میكنیم؛ نصف از خانواده ما و نصف از خانواده شما را دعوت میكنیم.» ما حساب كردیم و دیدیم بیشتر از 150ـ200 نفر جا نمیشوند. ما حتی اقوام درجه اولمان را هم نمیتوانستیم دعوت كنیم، اما قبول كردیم. آقا! غیر از فامیل، آقای خاتمی، آقای هاشمی و آقای ناطق و رؤسای سه قوه و دكتر حبیبی را دعوت فرمودند.
یك نوع غذا هم درست كردیم. قبل از اینها صحبت خرید بازار شد. پسر آقا گفت: «من نه انگشتر میخواهم و نه ساعت و نه چیز دیگری» آقا گفتند: خوب نیست. من هم گفتم: «حداقل یك حلقه بگیرند» اما آقا فرمودند: «من یك انگشتر عقیق دارم كه یكی برای من هدیه آورده، اگر دخترتان قبول میكند. من آن را به ایشان هدیه میدهم و ایشان هم به عنوان حلقه، به مجتبی هدیه دهد.» قبول كردیم و انگشتر را گرفتیم و بعد به آقا مجتبی دادیم كمی بزرگ بود. به یك انگشتر سازی بردیم تا كوچكش كند و خرجش 600 تومان شد. خلاصه خرج حلقه داماد 600 تومان شد . به آقا گفتیم در همه این مسایل احتیاط كردیم، دیگر لباس عروس را به دست ما بسپارید و آقا هم فرمودند: آنرا طبق متعارف حساب كنید. در همان ایام، ما خودمان برای پسرمان عروسی میگرفتیم. و یك لباس عروس برای عروسمان سفارش داده بودیم بدوزند.
خلاصه قبل از اینكه عروسمان استفاده كند، همان شب دخترمان استفاده كرد. بعد آقا گفتند: «من یك فرش ماشینی میدهم، شما هم یك فرش بدهید. و به این ترتیب مراسم برگزار شد. مراسم در خانه ما تا ساعت 1 طول كشید. خانواده آقا آمده بودند كه عروس را ببرند. البته آقا ظاهراً كاری داشتند. نیامده بودند. اما وقتی عروس را به خانه آوردیم دیدیم، آقا هنوز بیدار نشستهاند و منتظرند كه عروس را بیاورند. فرمودند؟ «من اخلاقاً وظیفه خودم میدانم برای اولین بار كه عروسمان قدم به خانه ما میگذارد، من هم بدرقهاش كنم و به اصطلاح خوش آمد بگویم.
بعد هم كه عروس وارد شد، آقا چند دقیقهای برایشان در مورد تفاهم در زندگی و شرایط و اهمیت زندگی زناشویی صحبت كردند و تا پای در خانه، عروس را بدرقه كردند و خوش آمد گفتند.
به نقل از حجتالاسلام پاینده-منبع تبیان
سفارش پیامبر برای طلب رزق و روزی از امام جواد (علیه السلام)
عبدالله بن محمد عابد می گوید: سال 255 هجری قمری بود، روزی در شهر و در منزل امام عسکری علیه السلام بودیم ، از او پرسیدم : ای فرزند رسول خدا! چگونه بر پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام صلوات و درود بفرستیم ؟ آیا ممکن است به من بیاموزید؟
امام عسکری علیه السلام لب به سخن گشود و صلوات مخصوص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و هر یک از امامان معصوم را، یکی پس از دیگری بیان نمود، و چون مقدار زیادی کاغذ برای نوشتن به همراه داشتم ، همه آنها را به طور کامل نوشتم .
صلوات و درود بر امام جواد علیه السلام را چنین بیان فرمود: اللهم صل علی محمد بن علی بن موسی ، علم التقی ، نور الهدی ، و معدن الوفا، و فرع الازکیاء، و خلیفة الاوصیاء، و امینک علی وحیک .اللهم و کما هدیت به من الضلالة ، و استنقذت به من الحیرة ، و ارشدت به من اهتدی ، و زکیت من تزکی ، فصل علیه افضل ما صلیت علی احد من اولیائک انک عزیز حکیم ….1 روز و ساعت مخصوص امام جواد علیه السلام
در برخی از روایات معصومان علیهم السلام هر یک از روزهای هفته به یک یا چند تن از امامان معصوم علیهم السلام منسوب کرده اند و اعمال و رفتار ویژه ای برای آن روز یا ساعت مشخص نموده اند، مرحوم سید بن طاووس این گونه نقل می کند: روز چهار شنبه به چهار امام منصوب است : امام موسی بن جعفر، امام رضا، امام جواد، امام هادی علیهم السلام ، و زیارت آنان در آن روز این گونه است :
“اَلسَّلامُ عَلَیْکمْ یا اَوْلِیاَّءَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکمْ یا حُجَجَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکمْ یا نُورَ اللّهِ فی ظُلُماتِ الاَْرْضِ اَلسَّلامُ عَلَیْکمْ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْکمْ وَعَلی آلِ بَیْتِکمُ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ بِاَبی اَنْتُمْ وَ اُمّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللّهَ مُخْلِصینَ وَجاهَدْتُمْ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّی اَتی کمُ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللّهُ اَعْداَّئَکمْ مِنَ الْجِنِّ و َالاِْنْسِ اَجَمْعَینَ وَ اَنَا اَبْرَءُ یا اَبا اِبْراهیمَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ یا مَوْلای یا اَبَاالْحَسَنِ عَلِی بْنَ مُوسی یا مَوْلای یا اَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی یا مَوْلای یا اَبَا الْحَسَنِ عَلِی بْنَ مُحَمَّدٍ اَنَا مَوْلی لَکمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکمْ وَ جَهْرِکمْ مُتَضَیِّفٌ بِکمْ فی یَوْمِکمْ هذا وَ هُوَ یَوْمُ الاَْرْبَعاَّءِ وَ مُسْتَجیرٌ بِکمْ فَاَضیفُونی وَ اَجیرُونی بِالِ بَیْتِکمُ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ”
صلوات و درود بر امام جواد علیه السلام را چنین بیان فرمود: اللهم صل علی محمد بن علی بن موسی ، علم التقی ، نور الهدی ، و معدن الوفا، و فرع الازکیاء، و خلیفة الاوصیاء، و امینک علی وحیک .اللهم و کما هدیت به من الضلالة ، و استنقذت به من الحیرة ، و ارشدت به من اهتدی ، و زکیت من تزکی ، فصل علیه افضل ما صلیت علی احد من اولیائک انک عزیز حکیم ….
مرحوم کفعمی روایت کرده که دو ساعت پس از وقت فضیلت نماز عصر در هر روز، مخصوص امام جواد علیه السلام است ، و توسل به آن حضرت در آن ساعت و خواندن دعا، بسیار شایسته می باشد، از جمله دعاهای خواندنی در آن ساعت ، دعایی است که در ذیل می آید:
یَا مَنْ دَعَاهُ الْمُضْطَرُّونَ فَأَجَابَهُمْ وَ الْتَجَأَ إِلَیْهِ الْخَائِفُونَ فَآمَنَهُمْ وَ عَبَدَهُ الطَّائِعُونَ فَشَکرَهُمْ وَ شَکرَهُ الْمُؤْمِنُونَ فَحَبَاهُمْ وَ أَطَاعُوهُ فَعَصَمَهُمْ وَ سَأَلُوهُ فَأَعْطَاهُمْ وَ نَسُوا نِعْمَتَهُ فَلَمْ یُخْلِ شُکرَهُ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ امْتَنَّ عَلَیْهِمْ فَلَمْ یَجْعَلِ اسْمَهُ مَنْسِیّاً عِنْدَهُمْ أَسْأَلُک بِحَقِّ وَلِیِّک مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ (ع) حُجَّتِک الْبَالِغَةِ وَ نِعْمَتِک السَّابِغَةِ وَ مَحَجَّتِک الْوَاضِحَةِ وَ أُقَدِّمُهُ بَیْنَ یَدَیْ حَوَائِجِی أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کذَا وَ کذَا
اللَّهُمَّ یَا خَالِقَ الْأَنْوَارِ وَ مُقَدِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ ((الله یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کلُّ أُنْثی وَ ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ کلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ))2 إِذَا تَفَاقَمَ أَمْرٌ طُرِحَ عَلَیْک وَ إِذَا غُلِّقَتِ الْأَبْوَابُ قُرِعَ بَابُ فَضْلِک وَ إِذَا ضَاقَتِ الْحَاجَاتُ فُزِعَ إِلَی سَعَةِ طَوْلِک وَ إِذَا انْقَطَعَ الْأَمَلُ مِنَ الْخَلْقِ اتَّصَلَ بِک وَ إِذَا وَقَعَ الْیَأْسُ مِنَ النَّاسِ وَقَفَ الرَّجَاءُ عَلَیْک أَسْأَلُک بِمُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأَوَّابِ الَّذِی أَنْزَلْتَ عَلَیْهِ الْکتَابَ وَ نَصَرْتَهُ عَلَی الْأَحْزَابِ وَ هَدَیْتَنَا بِهِ إِلَی دَارِ الْمَآبِ وَ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ الْکرِیمِ النِّصَابِ الْمُتَصَدِّقِ بِخَاتَمِهِ فِی الْمِحْرَابِ وَ بِالْإِمَامِ الْفَاضِلِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الَّذِی سُئِلَ فَوَفَّقْتَهُ لِرَدِّ الْجَوَابِ وَ امْتُحِنَ فَعَضَدْتَهُ بِالتَّوْفِیقِ وَ الصَّوَابِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَطْهَارِ وَ أَنْ تَجْعَلَ مُوَالَاتِهِمْ وَ مَحَبَّتَهُمْ عِصْمَةً مِنَ النَّارِ وَ مَحَجَّةً إِلَی دَارِ الْقَرَارِ فَقَدْ تَوَسَّلْتُ بِهِمْ إِلَیْک وَ قَدَّمْتُهُمْ أَمَامِی وَ بَیْنَ یَدَیْ حَوَائِجِی وَ تَعْصِمَنِی مِنَ التَّعَرُّضِ لِمَوَاقِفِ سَخَطِک وَ تُوَفِّقَنِی لِسُلُوک مَحَبَّتِک وَ مَرْضَاتِک یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ 3
سفارش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به توسل به امام جواد (علیه السلام)
ابوالوفا شیرازی به دست (فرزند الیاس ) حاکم منطقه ی کرمان دستگیر شد و مدتّی نه چندان طولانی ، با غل و زنجیر در زندان به سر می برد.
او می گوید: با گذشت زمان متوجه شدم ، توطئه ی کشتن مرا طرح ریزی می کنند، نگران شدم که برای نجات و رهایی از این توطئه چه کنم ؟ یکی از شبها با حال تضرع و ناله در درگاه خداوند، به امام زین العابدین علیه السلام متوسل شده و رهایی خویش را طلب نمودم در همان حال ، خواب چشمانم را ربود و در عالم خواب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را دیدم ، که فرمود: به من و دخترم فاطمه ، و حسن و حسین و… متوسل مشو، بلکه برای طلب رزق و روزی ، و رفع مشکلات خود به فرزندم جواد علیه السلام متوسل شو، که خداوند به سبب او حاجتت را بر می آورد.4 سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری ، مهدی اسماعیلی
پي نوشت ها:
1. مصباح المهتجد: 399 و 404. بلد الامین : 305. جمال الاسبوع : 295. بحارالانوار: 91/73. ضمن ح 1.
2. الرعد: 13/8.
3. مصباح کفعمی : 188، مصباح المتهجد: 516. بلدالامین : 144. مفتاح الفلاح : 473. الامان من اخطار الاسفار و الازمان : 101. بحارالانوار: 83/350.
4. دعوات راوندی .. 191، ح 530. بحار الانوار: ج 91، ص 35، و ج 99، ص 249، ح 1
طراوت بندگی-ویژگیهای دوست واقعی
فی الکافی، عن الصّادق (علیهالسّلام): «لا تکون الصّداقة الاّ بحدودها».
صداقت(1) مرزهائی دارد که اگر این خطوط اصلی و این مرزها وجود داشت، صداقتی که آثار فراوان شرعی و برادری شرعی بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ والاّ نه. «فمن کانت فیه هذه الحدود او شیء منها فانسبه الی الصّداقة». حالا اگر همهی حدود هم نبود، بعضی از این خطوط و مرزها باید باشد تا صداقت صدق کند.
«و من لم یکن فیه شیء منها فلا تنسبه الی شیء من الصّداقة فأوّلها ان تکون سریرته و علانیته لک واحدة». اول این است که ظاهر و باطنش با تو یکسان باشد. اینجور نباشد که در ظاهر اظهار دوستی کند، [اما] در باطن با تو دشمن باشد؛ یا اینکه دوست نباشد حداقل خیر تو را نخواهد. این اولین شرط صداقت است.
«و الثّانیة ان یری زینک زینه و شینک شینه»؛
[دوم اینکه] آنچه را که زینت توست، زینت خود بداند؛ آنچه عیب توست، عیب خود بداند. اگر شما به مقام علمی دست پیدا میکنید، یا یک کار برجستهای میکنید که زینت برای شماست، این را برای خودش زینت بداند. اگر خدای نکرده چیزی در شما هست، صفتی، کاری، عملی که موجب عیب شماست، این را عیب خودش بداند؛ که طبعاً آثاری بر این مترتب است: سعی میکند برطرف کند، سعی میکند آن را پنهان کند. اینجور نباشد که منتظر بماند تا شما یک لغزشی پیدا کنید، خوشحال بشود از این لغزش. صداقت این نیست.
«و الثّالثة ان لاتغیّره علیک ولایة و لا مال»؛
صفحات: 1· 2
آثار و برکات زیارت معصومان علیهم السلام
فواید زیارت معصومان علیهم السلام بر کسی پوشیده نیست، تا آنجا که تاریخ نیز گواه آن است و داستانهای شگفت آن، نشانه هایی از آثار و برکات زیارت معصومان علیهم السلام به شمار می رود. زیارت باعث تقرب روحی زائر با زیارت شونده می شود، و از این رهگذر، زائر، شخصیت الهی خویش را می یابد. یکی دیگر از فواید زیارت، حاجت دهی و شفا بخشی است که در پرتو لطف معصومان، به دست می آید، علاوه بر آن، زیارت، خود مصداق ذکر و یادآوری اهل بیت علیهم السلام و رنجها و مجاهدتهای ایشان در راه اسلام است که باعث تقویت روحیه ظلم ستیزی و صفای باطن در زائر است.
صفحات: 1· 2