چاپ دوم «پوتین قرمزها»
مرتضی بشیری به عنوان بازجو و مسئول جنگ روانی قرارگاه خاتم الانبیا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کتاب «پوتین قرمزها» به روایت خاطرات از اسرا و فرماندهان ارشد عراقی میپردازد که تاکنون جایی گفته نشده است.
این کتاب که فاطمه بهبودی نگاشته، روایتهای جذابی را به مخاطب ارائه میکند که تا به حال در هیچ کتابی از خاطرات شفاهی دوران دفاع مقدس به آن پرداخته نشده است.
ادبیات طنزگونه راوی به همراه نکات روایت نشده دفاع مقدس از منظر اسرای عراقی و همچنین تحول درونی عراقیهای شیعه و سنی که ارادتشان را به رزمندگان و در راس آنها حضرت امام خمینی(ره) بارها ابراز میکنند هر خوانندهای را به حیرت در میآورد. جای جای این کتاب تصدیق کننده حق و حقیقت جبهه ما در برابر ظلمت جبهه مقابل است.
خاطرات و روایتهای این کتاب اگر چه خود گفتههایی از یک رزمنده ایرانی است اما خواننده هیچ گاه احساس نمیکند او پا را از حقیقت فراتر گذاشته است و اساساً حرف غیر معقولی عنوان نمیشود و همه آن چه گفته میشود باور پذیر است.
این کتاب به دلیل روایت بخش نادیدهای از دفاع مقدس مخاطبین ادبیات جنگ را با اتفاقات جدیدی همراه میکند که جذابیتهای زیادی را بهمراه دارد. شاید این کتاب به دلیل موفقیت در روایت و جذابیتهای سرشاری که راوی و اتفاقات اسرا منجر به آن شده است آغاز یک حرکت جدید در نگارش خاطرات شفاهی دفاع مقدس باشد.
در بخشی از کتاب آمده است:«قبل از ملاقات با عبدالرضا، از هم رزمانم خواستم اطلاعاتی را که از او دارند در اختیارم بگذارند. مجموع اطلاعاتی که دریافتم این بود: عبدالرضا فردی متعهد، متدین، اصالتاً کربلایی، و شیعه است. دیگر اینکه همجواری با مرقد مطهر حضرت سیدالشهدا و حضرت باب الحوائج ابوالفضل العباس تاثیر عمیقی در جان و دل عبدالرضا گذاشته و او را در باورهایش ثابت قدم کرده است.
عدنان دیوجان، برای اینکه شناختم را از عبدالرضا بیشتر کند، تعریف میکرد: چند روز بعد از اینکه مصاحبه عبدالرضا با صدای عربی مرکز اهواز پخش شد و خبر اسارت او به گوش عراقیها رسید، نامادری عبدالرضا، که قبلتر به ایران پناهنده شده و در قم ساکن بود، به اهواز آمد تا او را ببیند. مادر را به یکی از اتاقها هدایت کردیم. به عبدالرضا هم خبر دادیم مادرش منتظر اوست.
پیچ خطرناک شمرون
مسئولان سیاسی و جریانهای فرهنگی کشور مراقب باشند که پیچ و انحرافی که از شمیران جایی که به راحتی نام شهید را از کنار اسامی شهدا برداشتند؛ شروع شد، خطرناکتر از این نشود.
هر دم از این باغ بری میرسد، اما با اجازهی جناب نظامی در این مورد خاص به جای مصرع دوم میخواهم بگویم شَرمتر از شرمتری میرسد. داستان از شمیران یا به اصطلاح عامیانه همان شمرون شروع شد. شمیران از لحاظ تقسیمات شهری، منطقه یک تهران محسوب میشود. همان جا که به راحتی نام شهید را از کنار اسامی شهدا برداشتند. شهرداری منطقه یک تهران بود که توانست گوی سبقت را از رقیبان برباید و این ننگ را به نام خود ثبت کند. هر چند شهرداری میگوید اشتباه از پیمانکار بود و آن یکی به دیگری و سرانجام به سرنوشت من نبودم دستم بود و … دچار شد. اما ماجرا به همین جا ختم نشد و مردم برخی استانهای دیگر نیز شاهد چنین حرکت شنیعی بودند.
سر انجام سخنان رهبری در مورد آراستن کوچهها و محلهها به نام شهدا و زنده نگه داشتن حال و هوای دوران دفاع مقدس در شهرها منتشر شد و گمان کردیم که دیگر پرونده مختومه شد. اما باز هم خبرهایی از گوشه و کنار کشور به گوش میرسد که روند حذف عنوان شهید از کنار نام شهدا، حتی در شهرهایی مانند قم در حال وقوع است.
افرادی که در پشت صحنهی این حرکت کور قرار دارند باید از دو جنبه پاسخگو باشند.
در درجهی اول باید جواب قانون و مدعی العموم را بدهند چرا که تضعیف فرهنگ شهادت و بازی با نام شهدا، صِرف یک کوته فکریِ ساده نیست بلکه بازی با ارزشهای جامعه و القای تردید در مقدسات مردم است؛ لذا از مدعی العموم خواستاریم که با جدیت تمام در این موضوع ورود کند و با مسئولان امر برخورد نماید.
اما مسببان این هنجارشکنی در مرحلهی بعد باید پاسخگوی نخبگان فرهنگی جامعه باشند که با چه توجیهی دست به چنین کاری زدند؟ چه شد که یاوههای یک خوانندهی لس آنجلس نشین را سرمشق خود کردند؟ اگر عمدی در کار نیست، پس چرا هنوز این حرکت در حال وقوع است؟
متأسفانه برخی مسئولان غرب زده حتی این توانایی را ندارند که یک غرب زدهی واقعی باشند. همه شنیده ایم که در کشورهای غربی برای کشتگان جنگ هایشان چه میکنند. یادبود خلبانان انگلیسی در اگهام سوری انگلستان، یادمان سنت جولیان در بلژیک به یاد کشتههای حمله شیمیایی در جنگ جهانی، یادمان قیام ورشو که همه ساله توسط مردم لهستان برپا میشود، یادمان و تندیسهایی که توسط مردم شهر ورونژ در روسیه به یاد کشتگانشان (۳۷۰ هزار نفر) بنا شده است، یادمان زنان جنگ جهانی دوم در لندن و… نمونههایی از احترام ملل غربی به مدافعان وطنشان است.
زنده نگه داشتن یاد شهدا صِرف یک مسئلهی دینی نیست بلکه غرور ملی و اعتماد به نفس یک ملت وابسته به حماسه سازان آن ملت است. امروز در دنیا جوامعی را داریم که برای تزریق غیرت به جامعه شان، اسطورههای ملل دیگر را به نام خود معرفی میکنند تا بلکه مردمشان کمی با آنان همراه شوند. متاسفانه با افرادی رو به رو هستیم که به خاطر کینهشان نسبت به اسلام و نمادهای دینی، حاضرند ایران و ایرانی را به کام خطر بفرستند چرا که تا وقتی مردم اسطوره هایشان و علت اسطوره شدنشان را به یاد داشته باشند، هویت آن ملت زنده و پویا است.
وقتی کلمهی شهید را از کنار نام شهدا برداشتیم، باید منتظر دو اتفاق باشیم. اول این که به مرور زمان دفاع از وطن و ایستادگی دیگر جنبهی دینی و مقدس نخواهد داشت و به تبع آن خیلی راحت میتوان اصل ایستادگی و مقاومت در مقابل زورگوهای دنیا را مورد تردید قرار داد.
اتفاق دوم هم این که شهدا را که اسطورههای ملت هستند، مانند افراد عادی به نسلهای بعدی معرفی کرده ایم. دیگر برای جوانان نسلهای بعد، دغدغه نمیشود که در صفحات تاریخ، علت شهادت این افراد را جستجو کنند و با آرمانها و اهداف آن آشنا شوند.
مسئولان سیاسی و جریانهای فرهنگی کشور مراقب باشند که پیچ و انحرافی که از شمیران شروع شد، خطرناکتر از این نشود
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا،۰۸ مهر ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۰
غول آهنی گلوبال هاوک
گرانترین پرنده جاسوسی بدون سرنشین پنتاگون که صفرهایش را با کامیون باید حمل کرد! مجهز به قویترین رصدها! و دوربینها و لنزها! آری! همچین غولی را سپاه زد! مرز این آبادی؛ چه زمینی، چه دریایی و چه هوایی، ناموس سپاه است و متجاوز، فوق و مافوق هر تجهیزاتی هم که باشد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همان سپاه سوم خرداد است که سیلی را دقیق میزند! دقیق وسط هدف! سر این خاک، شوخی ندارد سپاه با کسی
گلوبال هاوک! عجیبترین دستپخت شیطان برای گرفتن آمار انسان! فوق تکنولوژی! مافوق عدد و رقم! رادارگریز! خارج از دسترس! دور از نگاه سامانهها! دور از دیدگاه پدافندها! مخفی از منظر موشکها! فرّار! قلدر! دارای این توان که حالاحالاها پرواز کند و محتاج سوختگیری مجدد نباشد! نزدیک ۳۰ ساعت! ۶ ساعت بیشتر از یک شبانهروز! گرانترین پرنده جاسوسی بدون سرنشین پنتاگون که صفرهایش را با کامیون باید حمل کرد! مجهز به قویترین رصدها! و دوربینها و لنزها! آری! همچین غولی را سپاه زد! مرز این آبادی؛ چه زمینی، چه دریایی و چه هوایی، ناموس سپاه است و متجاوز، فوق و مافوق هر تجهیزاتی هم که باشد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همان سپاه سوم خرداد است که سیلی را دقیق میزند! دقیق وسط هدف! سر این خاک، شوخی ندارد سپاه با کسی، ولو متجاوز، دردانه آهنی خرس گندههای اتاق بیضی باشد! حالا کشف شناسنامه «سامانه پدافندی سوم خرداد» برای رسانههای دنیا، جالبتر از اعداد و ارقام پهپاد کذایی شده؛ شلیک به مغز پنتاگون بود گمانم، آنچه سیام خرداد ۹۸ توسط سپاه انجام شد! غول آهنی سوپرمدرن تجاوز به مرز ما کرد و کتکش را هم سروقت خورد! جوری که ترامپ اصلا نمیداند چه بگوید! و چه بکند! برداشته گفته: «اشتباهی بوده! یکی اشتباهی زده!» نخیر! اولا کاملا درست بوده! ثانیا همه سپاه پشتش بوده، نه فقط یک سپاهی! ثالثا همه ملت پشتش بوده! نگاه کنید! این منفعلانهترین آمریکای تاریخ است! تماشا کنید! این مقتدرترین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است! و بلاشک، فردا سپاه از امروز هم قویتر است! باید هم نتیجه جلسه سران کاخ سفید با امرای پنتاگون، بینتیجه باشد! هیهات! این مرز پرگهر با وجود درّ قابلی چون شهید طهرانیمقدم، هرگز مکان مناسبی برای ماجراجویی هیچ متجاوزی نیست، ولو پهپاد گلوبال هاوک! ثبت این حماسه در واپسین ساعات خرداد ۹۸ ثابت کرد که خرداد ایرانی، بیش از حادثه، حماسه دارد! حالا دیگر «سوم خرداد» برای ما فقط تجلی یک روز حماسی نیست، بلکه سمبل سامانه عزت و غیرت هر ایرانی باشرفی است! عالی خواباند مچ گلوبال هاوک را سوم خرداد! بنگرید! این سوم خرداد گام دوم انقلاب است! سوم خرداد چله دوم! سوم خرداد ۶۱ در حالی رزمندگان ما موفق به فتح خرمشهر شدند که بعضا حتی برای تهیه سیمخاردار هم مشکل جدی داشتیم! این را از یکی از بیسیمچیهای «الی بیتالمقدس» شنیدم: «بچههای محور ما کلا ۳ تا بیسیم داشتند که یکیاش از همان اول هم خراب بود! دومی ۳ روز پس از ۱۰ اردیبهشت از کار افتاد و سومی هم خدایی فقط با سلام و صلوات کار میکرد! تا این حد دستمان تنگ بود! بودند بچههایی که پوتین بهشان نرسید و با همان کفش و کتانی که در تهران پایشان کرده بودند، تا خرمشهر آمدند! گاهی باید دعادعا میکردیم اسلحه به تمام نفرات برسد! اسلحه و حتی لباس رزم مناسب! واقعا آه در بساط نداشتیم!» آری! آه در بساط نداشتیم لیکن «الله» چرا! «و کفی بالله حسیبا»! دستاورد نهضت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، بالاتر از فتح خرمشهر، در فتح انسان است! آنجا که رزمنده ما در کوران آن نبرد نابرابر، آن جمله حقیقتا ماندگار را در تاریخ ثبت میکند: «کسی میتواند از سیمخاردار دشمن عبور کند که در سیمخاردار نفس خود گیر نکرده باشد»! بهبه از این نگاه که ما برای تهیه سیمخاردار مشکل داشتیم اما رزمنده ما در فکر عبور از سیمخاردار نفس بود، آن هم وسط جنگ! یعنی جهاد همزمان با شیطان درونی و بیرونی! واضح است آن سوم خردادیها به این سوم خرداد میرسند! واضح است آن روز بدل به یک سامانه تاریخی میشود! حالا قریب ۴۰ سال بعد از ۳ خرداد ۶۱ و باز هم در ماه خرداد، حماسه دیگری! و سیلی به غولآهنی متجاوز! و چه برقآسا! این اما همان سپاه است! همان سپاه قدیمی که امتحان خود را در خرداد ۶۱ بخوبی پس داد! آن روز با دستان خالی و امروز با دستان پر! و بهرغم همه تحریمها! حتی تحریم سیمخاردار! فراموش نکنیم که در این سالیان، بیشترین تحریمها متمرکز بر قوای نظامی ما بوده اما ایمان به خدا و اتکا به خودباوری، همیشه جواب میدهد؛ چه خرداد ۶۱ باشد که دستت خالی بود و چه خرداد ۹۸ که ماشاءالله این همه مجهزی! پهپاد یانکیها هرچه میخواهد گران باشد؛ تجاوز کند به مرز ایران عزیز، سیلی حیدری میخورد! کاش دولتمردان ما در وادی اقتصاد، همانگونه عمل کنند که رزمندگان ما در سنگر امنیت! کاش سامانه اقتصادمان هم متکی به خدا بود! و متکی به خودباوری بود! تجربه ۲ سوم خرداد؛ یکی سوم خرداد ۶۱ و دیگری سامانه سوم خرداد، پیش چشم ماست! دشمن آنجایی شکست میخورد که اتکای ما، بعد از خداوند منان، به جوانان خودمان باشد، نه جیب اجنبی! دولت باید سوم خرداد را الگو قرار دهد! در تحریم هم که باشی، اگر غافل از همت و انگیزه و ایمان و پشتکار نباشی، باز هم قادری به اهدافت برسی! مثل سپاه! این مرز پر گهر، ناموس سپاه است و سپاه، فقط پاسدار انقلاب اسلامی نیست! پاسدار وجب به وجب خاک ایران و قطره به قطره آبهای این سرزمین است! دلم میخواهد بنویسم: اللهاکبر! این سیلی در تراز چهلمین سال انقلاب بود! حالا برگرد سطور اول و این متن را با ویرایش موشکی بخوان! دادم خون مطهر شهدای عرصه موشکی، ویرایشش کنند! پس دوباره بخوان! گلوبال هاوک! چه اسم ترسناکی اما نه برای سپاه سوم خرداد! چه شناسنامه وحشتناکی اما نه برای فرزندان غیور ملت ایران! عجیبترین دستپخت شیطان، در پنجه قدرتمند انسان…
منبع: سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم حسین قدیانی- 1 تیر97
عکس نوشت| فرهنگ بسیجی
فرهنگ بسیجی یعنی آن مجموعهی معرفتها و روشها و منشهائی که میتواند مجموعههای عظیمی را در ملت به وجود بیاورد که تضمینکنندهی حرکت مستقیم و پایدار اسلامی آن ملّت باشند. این یک تفکر است؛ در ذهن هم نیست، در خارج و در عینیت وجود دارد. حرکت بسیجی، سرنوشت ایران را، بلکه سرنوشت فراتر از ایران را تغییر داد، تعیین کرد. از روز اول، بسیجیان امام ما در میدانهای گوناگون انقلاب تا پیروزی انقلاب و تا پس از انقلاب حرکتی کردند که ماندگار شد، الگو شد، یادگار ملت ایران در عرصهی تاریخ شد. امروز جوانان نیویورک و کالیفرنیا هم شعارهای مردم مصر و تونس را تکرار میکنند، از آنها الهام میگیرند؛ انکار هم نمیکنند. جوانان مصر و تونس هم از حزبالله و حماس و جهاد اسلامی الهام گرفتهاند و فرا گرفتهاند و پنهان نکردند. و معلم اول در عصر جدید، بسیجىِ امام بزرگوار ما بود؛ که همه از بسیجىِ امام بزرگوار فرا گرفتند و از جانبازان و سربازان و فداکاران این انقلاب یاد گرفتند که چگونه میتوان اسطورههای قدرت مادی را شکست، چگونه میتوان به نام خدا بتها را شکست، چگونه میتوان ایستاد، چگونه میتوان مقاومت کرد.
بیانات در دیدار اقشار نمونه بسیج سراسر کشور ۱۳۹۰/۰۹/۰۶
پيام هاي راهپيمايي اربعين
راهپيمايي بي نظير و حيرت انگيز اربعين، که هر سال عظمت و شکوه بيشتري مي يابد و بازتاب عميق ترين ارزش ها وعواطف و احساسات ديني و معنوي انسان هاست و اکنون با فرا رفتن از مرز بيست ميليون نفر، تبديل به عظيم ترين اجتماع تاريخ بشر شده ، بدون ترديد، زمينه ساز تحولاتي عظيم تر، در سطح جهان است.