این فرمانده، زن بود!
محمدرضا آتشین صدف: پرسیده بود آیا فرماندۀ زن هم تو جنگ داشتیم؟
خانم مرضیۀ دباغ، در کتاب خاطراتش میگوید:
به دلیل این که من زمانی خارج از کشور بودم و دورههای مناسبی از آموزش نظامی و رزمی دیده بودم، و دوستان انقلابی بر این سابقه و حضورم در کنار مبارزان داخل و خارج کشور واقف بودند، مرا هم به برخی از جلسات نظامی فرا می خواندند. جلساتی بسیار سنگین با مباحثی پیچیده که گاهی تا نیمههای شب به طول میکشید.
شورایی برای تشکیل و تاسیس سپاه انتخاب شد اغلبشان برادرانی بودند که نامشان قبلا ذکر شد. سرانجام پس از ساعتها جلسه و مذاکره و دیدار و ملاقات در اردیبهشت ماه 1358 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل و اساسنامۀ مختصری برایش نوشته شد و هر یک از برادران هم مسئولیتی در آن به عهده گرفتند و آقای جواد منصوری به عنوان اولین فرماندۀ سپاه انتخاب شد و پس از چندی طی حکمی به من ماموریت داده شد تا به همراه و با هماهنگی آقای لاهوتی نمایندۀ امام در سپاه، مرحوم سماوات و آقای محمدزاده برای تشکیل سپاه غرب کشور، اقدام کنیم…
بعد از استقرار سپاه در چند شهر، باید برای همدان حسابشدهتر تصمیم میگرفتیم. سپاه همدان تقریبا مرکزیت سپاه غرب محسوب میشد و سپاه شهرهای استان کردستان، کرمانشاه و ایلام زیر نظر این سپاه بود. در این میان آیت الله مدنی پیشنهاد داد: ” فعلا خود شما مسئولیت سپاه این جا [همدان] را به عهده بگیر، تا بعد ببینیم چه میشود.” آقای منصوری فرماندۀ کل سپاه نیز موافقت کرد و من مسئولیتی سنگین را به عهده گرفتم.
پس از تصدی فرماندهی سپاه همدان، جلساتی برگزار کردیم و مشورتهایی انجام گرفت، برنامهریزیها شروع شد و…
خاطرات خانم مرضیه حدید چی (دباغ)، ص 185
نکته: فقط اینکه ظاهرا این تصدی پیش از شروع جنگ تحمیلی بوده. چون آغاز جنگ شهریور 1359 بوده.