یا حرف الهی بزن یا سکوت کن!
آيت الله مجتهدي تهراني: حديث بلد نيستي بگويي، موعظه بلد نيست بکني، چرا بي خودي حرف مردم را مي زني؟ چرا غيبت مي کني؟ چرا دروغ مي گويي؟ ساکت باش .اگر بلدي در مجلسي حرف خير بزني حديثي مسئله اي بگويي يا سخني که مردم را با خدا آشنا کند صحبت کن.در غير اين صورت سکوت کن. بعضي ها بلد نيستند حرف بزنند، مي خواهند حرفي زده باشند و نطقي هم کرده باشند چرت و پرت مي گويند؛ گناه و دروغ و غيبت.پس کسي که ايمان به خدا و روز قيامت دارد يا بايد حرف خير بزند، يعني قبل از حرف زدن فکر کند حرفي که مي زند دردي را دوا مي کند يا اينکه ساکت باشد. اگر انسان ساکت باشد کمتر هم گناه مي کند.در روايتي آمده است :نزديک افراد ساکت برويد و از آنها حکمت بياموزيد.افراد پرحرف غالبا به گناه مي افتند .زياد حرف مي زنند به همين خاطر به غيبت و دروغ مبتلا مي شوند.
اخلاص در عبودیت
آیت الله شجاعی رحمه الله علیه:
ر قرآن در موارد مختلف با لحن های مختلف به مسأله ی اخلاص در عبودیت خدای متعال تأکید می فرماید.
در آیه ی 5 سوره ی مومنون اشاره شده که انسانها امر نشده اند مگر اینکه خدا را با اخلاص عبادت کنند نماز را زنده نگه دارند و زکات بدهند و این همان دین پایدار است. اوست حی، الهی جز او نیست. او را بخوانید در حالی که حرکت شما خالص برای او باشد.
در آیه ی 11 سوره ی زمر به رسول اکرم خطاب می کند که بگو من امر شده ام خدا را عبادت کنم در حالتی که دینم خالص برای خدا باشد.
پس آنچه انسان را به هدف می رساند عبادت خالصانه هست. حرکت فقط برای این باشد که او و رضوان او را می خواهیم.
اخلاص در عمل ممکن است شائبه ای در آن پیش بیاید و ریاکارانه صورت بگیرد که یا کلاً برای غیر خدا باشد یا جزیی از آن برای غیر خدا باشد.
آفت دیگر اخلاص، اینکه مردم در نظر نباشد ولی در حرکت عبودیش مقاصد دیگری غیر از حق و رضوان حق در قلبش مطرح باشد.
مثلاً شخصی به مکه می رود و خالص رضوان حق درش نیست می گوید یک سفری هم برویم و تنوعی هم باشد یا می گوید فلان دوست را هم در آنجا ببینیم. این آفت اخلاص است.
آفت دیگر برای اخلاص اینکه به مقاصد اخروی آمیخته شود.
مثلاً عبادت می کند ولی برای خلاصی از جهنم و رفتن به بهشت.
یا مثلاً در سلوک برای شخص حالاتی پیش میآید از مکاشفات، حقایقی برایش روشن می شود حجابی کنار می رود و از این پیشامد خوشش می آید اما ناخودآگاه این موارد در مقام عبودیت در زوایای قلب سالک خوابیده و این از افات اخلاص است.
آبروی مومن امانتی الهی است
جلسه هفتگی درس اخلاق آیتالله العظمی جوادی آملی امروز (چهارشنبه) در مسجد اعظم قم بهصورت حضوری و با حضور اقشار مختلف مردم برگزار شد.
در این جلسه، آیتالله العظمی جوادی آملی به شرح حکمت 159، 160 و 161 نهجالبلاغه پرداختند.
معظم له اظهار داشتند: حضرت امیرالمومنین در خطبه 159 نهج البلاغه می فرماید: «مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ، فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ»؛ یعنی کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد، نباید دیگران را به سوءظن نسبت به خود سرزنش کند.
ایشان بیان داشتند: حضور در موقعیتهای مشکوک و محل تهمت، از نظر دینی ناپسند است و ممکن است باعث خدشه به حیثیت فرد شود. همانگونه که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند، اگر کسی خود را در معرض تهمت قرار دهد، نباید از بدگمانی دیگران گلهمند باشد.
آیتالله العظمی جوادی آملی با تاکید بر اهمیت حفظ آبروی مؤمن اظهار داشتند: آبروی مومن امانتی الهی است؛ انسان نسبت به مالی که کسب میکند مالک است، اما آبروی او متعلق به خداوند است. آبروی مؤمن به سبب ایمان او بهدست میآید و امانت الهی محسوب میشود. ازاینرو، کسی حق ندارد به آبروی خود لطمه بزند، همانطور که جامعه اسلامی نیز نباید خود را خوار و ذلیل نشان دهد.
ایشان با اشاره به حدیثی از اصول کافی تصریح کردند: خداوند سبحان همه امور مؤمن را به خودش واگذار کرده، اما حفظ آبرو و عزت او را بر عهده خود مؤمن نگذاشته است؛ زیرا عزت، متعلق به خداوند است، همانطور که در قرآن کریم آمده است: ﴿العِزَّةُ لِلَّهِ جَمِيعًا﴾ بنابراین، انسان مؤمن، امین خداوند در حفظ حیثیت خود است و نباید اقدامی انجام دهد که به عزت ایمانی او خدشه وارد شود.
آیتالله العظمی جوادی آملی در ادامه به شرح حکمت ۱۶۰ پرداختند و بیان داشتند: حضرت می فرماید: «مَنْ مَلَكَ، اسْتَأْثَرَ»؛ یعنی کسی که مالک شود، میل به انحصار پیدا میکند.
ایشان با تبیین این سخن تأکید کردند که این انحصارطلبی میتواند در ابعاد مالی، سیاسی و اجتماعی ظهور کند.
معظم له بیان داشتند: اگر کسی به سرمایه دست پیدا کند، تلاش میکند بر حجم آن بیفزاید و اگر به قدرت برسد، سعی میکند سلطه خود را تحمیل کند و دیگران را تحت سیطره خود درآورد. این میل به انحصار در تاریخ بارها موجب استبداد شده است.
ایشان افزودند: برخی از مفسران، واژه “استئثار” را به استبداد معنا کردهاند و “ملک” را نه از ریشه “مالک"، بلکه از “ملوک” دانستهاند، اما در هر دو حالت، مفهوم اصلی این جمله تأکید بر خطر انحصارطلبی در قدرت و ثروت است.
معظم له در ادامه به حکمت ۱۶۱ اشاره کردند که امیرالمومنین میفرماید: « مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ، وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا.» یعنی کسی که فقط به رأی خود تکیه کند، هلاک خواهد شد. استبداد، خودرأیی و بیتوجهی به مشورت، فرد و جامعه را به نابودی میکشاند.
معظم له سپس به تبیین جایگاه عقل در منظومه معرفتی اسلام پرداختند و با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در نهجالبلاغه، عقل را عامل تشخیص حق از باطل و معیار سنجش اعمال انسان دانستند.
ایشان با اشاره به ارتباط عقل نظری و عملی، تأکید کردند: سعادت انسان در گرو بهرهگیری صحیح از عقل و پرهیز از هوای نفس است. عقل، انسان را از جهالت و گمراهی نجات میدهد و او را به مسیر صحیح هدایت میکند.
نقش زبان در اخلاق نیک
حجت الاسلام والمسلمین همتیان:
امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه ۱۲۸ راجع به اهمیت اخلاق می فرمایند:
مردم بپرهیزید و دوری کنید از شکستن وخرد کردن اخلاق خود و بپرهیزید از اینکه در اخلاق خود تغییرات نامطلوب ایجاد کنید.
اگر اخلاق انسان بشکند ارزش و بهای انسان نیز پایین میآید.
امیرالمومنین میفرمایند: ای مومن! علم و ادب بهای جان توست و هر چه به علم و ادب خودت اضافه کنی به ارزش و بهای خود اضافه کرده اید
در جامعه مردم برای فردی ارزش قائل هستند که ادب داشته باشد.
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند ارزش هر انسانی به مقدار همت او است
همت یعنی دید بلند و افق وسیع و تلاش خستگی ناپذیر برای رسیدن به هدفی
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: ارزش هر انسانی به آن چیزهایی است که او دوست می دارد.
انسانی که از ارزشهای اخلاقی و اخلاق پسندیده استفاده میکند،
انسان ارزشمندی میباشد و انسانی که فاقد اخلاق است، ارزش و جایگاهی ندارد.
اخلاق راه نجات انسان است.
شخصی که فاقد اخلاق ندارد انسانیت خود را هم از بین برده. صورت او به شکل انسان است ولی باطن او به شکل حیوان است.
پیامبر صلی الله علیه و اله وقتی میخواهند اسلام را معنی بکنند میفرمایند: الاسلام حسن الخلق.
نقش زبان در اخلاق نیک
امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه ۱۲۸ راجع به اهمیت اخلاق می فرمایند:
مردم بپرهیزید و دوری کنید از شکستن وخرد کردن اخلاق خود و بپرهیزید از اینکه در اخلاق خود تغییرات نامطلوب ایجاد کنید.
اگر اخلاق انسان بشکند ارزش و بهای انسان نیز پایین میآید.
امیرالمومنین میفرمایند: ای مومن! علم و ادب بهای جان توست و هر چه به علم و ادب خودت اضافه کنی به ارزش و بهای خود اضافه کرده اید
در جامعه مردم برای فردی ارزش قائل هستند که ادب داشته باشد.
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند ارزش هر انسانی به مقدار همت او است
همت یعنی دید بلند و افق وسیع و تلاش خستگی ناپذیر برای رسیدن به هدفی
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: ارزش هر انسانی به آن چیزهایی است که او دوست می دارد.
انسانی که از ارزشهای اخلاقی و اخلاق پسندیده استفاده میکند،
انسان ارزشمندی میباشد و انسانی که فاقد اخلاق است، ارزش و جایگاهی ندارد.
اخلاق راه نجات انسان است.
شخصی که فاقد اخلاق ندارد انسانیت خود را هم از بین برده. صورت او به شکل انسان است ولی باطن او به شکل حیوان است.
پیامبر صلی الله علیه و اله وقتی میخواهند اسلام را معنی بکنند میفرمایند: الاسلام حسن الخلق.
ویدئوهای اخلاقی بیشتر در آپارات ندای تهذیب
محتوای اخلاقی بیشتر از استاد همتیان
درس های اخلاقی سایت معاونت تهذیب حوزه
چگونه ثروت باعث رشد عبادت می شود؟
مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «اهمیت بزرگ مال و انفاق در جهت خیر و سعادت» پرداختند که متن آن بدین شرح است:
امام سجاد علیهالسلام در دعای مکارم الأخلاق از خداوند متعال چنین میخواهند:
«و أصِبْ بِی سَبیلَ الهِدایَةِ لِلبِرِّ فیما اُنفِقُ مِنهُ»؛ پروردگارا، آنچه از مال دنیا دارم و انفاق میکنم، توفیق ده تا در راه رضای تو و به نفع جامعه مصرف شود.
این درخواست امام سجاد علیهالسلام نشاندهنده اهمیت بزرگ مال و انفاق در جهت خیر و سعادت است.
خداوند در قرآن کریم میفرماید که اغنیا وکلای من هستند و باید داراییهای اضافی خود را در خدمت فقرا قرار دهند.
از این دعا میتوان دو رکن اساسی را استنباط کرد که پایهگذار امنیت و آسایش و سعادت دنیا و آخرت هستند: