خنجر از پشت؛ نامه چند تن اصلاح طلبان به رهبرمعظم انقلاب برای مذاکره با ترامپ؛
روز گذشته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه تعدادی از فعالان سیاسی و مدنی در نامهای به حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب خواستار مذاکره با ترامپ برای حل برخی مشکلات شدند.
اکثریت امضاکنندگان این نامه اصلاحطلبان هستند، اصلاحطلبانی که با مرور سوابقشان میتوان به میزان وفاداریشان به نظام اسلامی نیز پی برد!
آقایان غلامحسین کرباسچی و عیسی سحرخیز از جمله این افراد هستند، بهویژه غلامحسین کرباسچی که پیشتر مواضع عجیب و غریب وی حاشیهساز هم شده بود.
البته شمار دیگری از اصلاحطلبان تندرو نیز در این نامه به چشم میخورند؛ از جمله آقایان احمد منتظری، ابوالفضل بازرگان و همچنین خانم جمیله کدیور و آقای رضا علیجانی که از زمره اپوزیسیون خارجنشین به حساب میآیند.
بدون شک این اقدام آنها را باید در راستای پیوند محکم با دشمنان و زاویهدارانی دانست که سالهاست عزمشان را بر شکست نظام جمهوری اسلامی جزم کردهاند که گویا با آمدن دیوانهای از جنس ترامپ این پیوند خود را مستحکمتر از قبل نیز کردهاند، غافل از اینکه بیش از آنچه به هدف خود نائل شوند در چشم ملت ایران منفورتر از قبل میشوند.
قسمت تأسفبرانگیر داستان جایی است که نامه این افراد تندرو دقیقاً یک هفته پس از سخنان ضدایرانی ترامپ منتشر میشود؛ دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا سهشنبه هفته پیش در کنفرانس خبری که بعد از دیدار با «کیم جونگ اون» رهبر کرهشمالی داشت، بدون اشاره به خروج آمریکا از برجام نسبت به آنچه بازگشت ایران پای میز مذاکره خواند، ابراز امیدواری کرد. اما درست یک هفته پس از این اظهارات ترامپ، امروز نامهای مشترک از برخی اصلاحطلبان داخل کشور و اپوزیسیون خارج از کشور منتشر شد که در آن طرح مذاکره مستقیم با ترامپ و تضمین گرفتن از او مطرح شده است.
کارشناسان ارشد حوزه بینالملل بارها بر این مهم تأکید کردهاند که برنامه هیچ کشوری علیه کشور دیگر بدون همراهی عوامل وابسته یا مرعوب عملیاتی نخواهد شد و حمایت دولت آمریکا از برخی گروههای سیاسی داخلی ایران، برای بزنگاههایی است که آمریکا قصد عملیاتیکردن برنامههای خود علیه ملت ایران را دارد که مقابله با توان دفاعی با ابزار فشار اقتصادی و تحریم نمونه بارز آن در مقطع کنونی است.مشخص نیست افرادی که اقدام به نگارش این نامه کردند به کدام رفتار ترامپ دلشان را خوش کردهاند، اما آنها دقیقاً به کسی دل بستهاند که حتی حاضر نیست خلیجفارس را با نام حقیقیاش بگوید، این افراد بیشک در خوشبینانهترین حالت گلبهخودی زدهاند، گل به خودی که از دل آن خیانت بزرگ به 80میلیون ایرانی نیز استشمام میشود، آنها حتی به خود زحمت ندادهاند ببیند که وقتی مهمترین اندیشکده و کارشناسان بینالمللی بر بیفایده بودن مذاکره ایران با ترامپ تاکید میکنند، کاسه داغتر از آش نشوند و برای نظام نسخه نپیچنند.مقامات غربی و اندیشکده های آمریکایی بارها به صراحت اعلام کردهاند که مذاکرات هستهای تنها یک وجه از مواجهه با ایران است و همانطور که «هستهای رفت و تحریمها پابرجا ماند» باید دیگر مؤلفههای قدرت ایران را نیز به همین سرنوشت دچار کرد.این افراد خود را همپیمان کسانی کردهاند که به خیال خام خود در پی آن هستند تا ایران را به کشوری ضعیف و بیاراده تبدیل کنند و آیا برای چنین کسانی که به این هدف کمک کردهاند نامی جز خائن میتوان در نظر گرفت؟ مانند آن 30 خائنی که که در نامهای به دولت آمریکا خواستار تحریمهای بیشتر علیه ایران شده بودند.
چرا پیوند با دشمنان؟
کارشناسان ارشد حوزه بینالملل بارها بر این مهم تأکید کردهاند که برنامه هیچ کشوری علیه کشور دیگر بدون همراهی عوامل وابسته یا مرعوب عملیاتی نخواهد شد و حمایت دولت آمریکا از برخی گروههای سیاسی داخلی ایران، برای بزنگاههایی است که آمریکا قصد عملیاتی کردن برنامههای خود علیه ملت ایران را دارد که مقابله با توان دفاعی با ابزار فشار اقتصادی و تحریم نمونه بارز آن در مقطع کنونی است.
تلاش آمریکا برای فشار بیشتر به ملت ایران با خروج واشنگتن از برجام، علنی شد؛ چیزی که آقای علیاکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل رهبر انقلاب پس از آن از «تقسیم کار» آمریکاییها با برخی کشورهای اروپایی برای فشار بیشتر خبر داد. حالا میتوان گفت که فشار برای محدود و محصور کردن ایران در خاک خود از طریق طرحهایی چون FATF و… و مقابله با توان دفاعی و موشکی ایران یک نوع تقسیمکار علنی بین آمریکا و برخی کشورهای اروپایی است.بهنظر میرسد که در این تقسیم کار ضلع سومی هم وجود دارد و نقش کاتالیزوری برخی عوامل داخلی است که باید این مسیر را در داخل فراهم کنند و این نامه بیانگر این مهم برای پیوند زدن «فشار از بیرون» با همراهی از داخل در راستای عملی شدن توطئه جدید آمریکاست. البته این طیف برای نخستینبار نیست که خود را به جای آنکه کنار مردم و نظام قرار دهند دقیقاً روبهری خواست عمومی ملت قرار دادهاند! آنها در بزنگاههای مهم، اعم از وقایع سال 78، 88 و حوادث دی 96 یا در برهههایی که آمریکا و اروپا برای صدور قطعنامه یا تحریم علیه ایران، در صف مقابل ملت ایران قرار داشتهاند، با جریان خارجی همراهی کردهاند و هیچ نشانهای از اصلاحطلبی بهمعنای واقعی کلمه در آنها دیده نشد.
آری! آنها بهجای قرار گرفتن در صف ملت ایران، همراهی با تحریمکنندگان و صف بیگانگان را ترجیح دادهاند و این اقدامشان را در حالی به نگارش در آوردهاند که چند روزی بیشتر از بدعهدی آنها با ملت ایران در ماجرای خروج از برجام نگذشته است.
بیشک اگر قرار باشد ترامپ به برخی افراد داخلی جهت همراهی کردن با پروژههای ضدایرانی و پروژه فشار به ملت ایران، پاداشی بدهد چهکسانی سزاوارتر از امضاکنندگان این نامه هستند؟ اقدام آنها نه تنها هیچ قرابت فکری به نیروهای وفادار انقلاب اسلامی ندارد بلکه هیچ سنخیتی هم با اصلاحطلبان به معنای واقعی نداشته و باید به آنان بهخاطر پیوندی که با خط دشمنان برقرار کردهاند،
تبریک گفت!
شاید هم بتوان خلاصه نامه آنان را اینگونه تعبیر کرد: «ترامپ عزیز و دوستداشتنی ما آماده هستیم.» اما بدانند که این خواب آشفته تعبیر نخواهد شد.
منبع: روزنامه صبح نو - دوشنبه، ۲۸ خرداد ۱۳۹۷