بهترین فرصت طهارت
دل در جوشش ناب عرفه، وضو مي گيرد و در صحراي تفتيده عرفات، جاري مي شود. آن جا كه ايوان هزار نقش خداشناسي است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بيقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسين (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضريح اجابت، تصوير مي دهد و اين صحراي عرفات است كه با كلمات روحبخش دعاي امام حسين (ع) و اشك عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش مي كند. اشك و زمزمه ما را نيز بپذير، اي خداي عرفه.
عرفات نام جايگاهي است كه حاجيان در روز عرفه (نهم ذي الحجه) در آنجا توقف مي كنند و به دعا و نيايش مي پردازند و پس از برگزاري نماز ظهر و عصر به مكه مکرمه باز مي گردند و وجه تسميه آنرا چنين گفته اند كه جبرائيل عليه السلام هنگامي كه مناسك را به ابراهيم مي آموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت ?عرفت? و او پاسخ داد آري، لذا به اين نام خوانده شد. و نيز گفته اند سبب آن اين است كه مردم از اين جايگاه به گناه خود اعتراف مي كنند و بعضي آن را جهت تحمل صبر و رنجي مي دانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد. چرا كه يكي از معاني ?عرف? صبر و شكيبايي و تحمل است. (1)
فَتَلَقي آدَمُ مِنْ رَبِّه كَلماتًُ فتابَ عَليهِ اِنَّه? هو التَّوابُ الرّحيمْ
آدم از پروردگارش كلماتي دريافت داشت و با آن به سوي خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذيرفت، چه او توبه پذير مهربان است.
طبق روايت امام صادق(ع)، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنيا، چهل روز هر بامداد بر فرار كوه صفا با چشم گريان در حال سجود بود، جبرئيل بر آدم فرود آمد و پرسيد:
ـ چرا گريه مي كني اي آدم؟
ـ چگونه مي توانم گريه نكنم در حاليكه خداوند مرا از جوارش بيرون رانده و در دنيا فرود آورده است.
ـ اي آدم به درگاه خدا توبه كن و به سوي او بازگرد.
ـ چگونه توبه كنم؟
جبرئيل در روز هشتم ذيحجه آدم را به مني برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئيل به صحراي عرفات رفت، جبرئيل هنگام خروج از مكه، احرام بستن را به او ياد داد و به او لبيك گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسيد تلبيه را قطع كرد و به دستور جبرئيل غسل كرد و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد، اين كلمات عبارت بودند از:
خداوندا با ستايشت تو را تسبيح مي گويم سُبحانَكَ اللهُمَ وَ بِحمدِك
جز تو خدايي نيست لا الهَ الاّ اَنْتْ
كار بد كردم و بخود ظلم نمودم عَمِلْتُ سوء وَ ظَلَمْتُ نَفْسي
به گناه خود اعتراف مي كنم وَ اِعْتَرِفْتُ بِذَنبي اِغْفرلي
تو مرا ببخش كه تو بخشنده مهرباني اِنَّكَ اَنْتَ اَلغَفور الرّحيمْ
آدم (ع) تا هنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشك مي ريخت، وقتي كه آفتاب غروب كرد همراه جبرئيل روانه مشعر شد، و شب را در آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپاخاست و در آنجا نيز با كلماتي به دعا پرداخت و به درگاه خداوند توبه گذاشت……
در سوگ باقرالعلوم-نوشته ای برای نوجوانان
هفتم ذی الحجه سالروز شهادت امام محمد باقر(ع) است که به همین مناسبت نوشتاری مختص کودکان و نوجوانان در شناخت این امام همام تقدیم حضور علاقه مندان می گردد.
* شهادت پنجمين امام
يک هفته از آخرين ماهِ سال 57 قمري گذشته بود که يه خبر تلخ، همه رو ناراحت کرد؛ روز هفتم ذيحجه بود که مردم و ياران امام باقر عليهالسلام متوجه شدند دشمنان، امام باقر عليهالسلام رو مسموم کردن و ايشون رو به شهادت رسوندن. الآن، سالهاي ساله که از اون اتفاق ميگذره، ولي هر وقت که ياد اون ميافتيم، ناراحت ميشيم و براي احترام به امامان و نشون دادن علاقهمون به اونا، پيراهنهاي مشکي رو تن خودمون ميکنيم و در مراسمي که به ياد اونا برگزار ميشه، شرکت ميکنيم. اين روز پر از غم و اندوه رو به شما بچههاي خوب و دوستاي امام باقر عليهالسلام، تسليت ميگم.
* زندگينامه
امام باقر عليه السلام، فرزندِ امام سجاد عليه السلام است. نام مادر ايشون، «فاطمه» است که دختر امام حسن مجتبي عليه السلام است. امام باقر عليه السلام، در روز سوم ماه صفر، در شهر مدينه به دنيا اومد و چون در علم و دانش، از همه مردم زمان خودشون، داناتر بود و رازهاي بزرگ علمي و مسايل پيچيده دانش رو کشف مي کرد، به ايشون لقب «باقرالعلوم»، يعني کسي که عِلما رو مي شکافهِ، دادن. امام باقر عليه السلام، در جريان کربلا حضور داشتن و سن مبارک ايشون، چهار سال بود.
* اخلاق امام
امام باقر عليه السلام، هميشه لباس تميز به تن ميکردن، به خودشون عطر ميزدن، آروم و آهسته راه ميرفتن، هيچ وقت عصباني نمي شدن و با همه مردم، با احترام برخورد مي کردند. يکي از ويژگيهاي خيلي خوب امام باقر عليه السلام اين بود که هر وقت به دوستاش نزديک ميشد، با اونا دست ميداد و ميفرمود: اين کار، دلا رو به هم نزديکتر و مهربونتر ميکنه و دشمني ها رو از بين ميبره. همين اخلاق خوب امام بود که باعث ميشد تا مردم ايشونُ دوست داشته باشن و حتي اين برخوردهاي با محبت و احترام باعث ميشد که خيلي از کسايي که با ايشون بد بودن به ايشون احترام بذارن و حتي با اون حضرت دوست بشن.
* شهادت امام
هشام، خليفه و حاکم زمانِ امام باقر عليه السلام، يکي از نزديکا و دوستاشو مامور کرد تا امام باقر عليه السلام رو شهيد کُنِه، اون مرد بدکار هم حضرت باقر عليه السلام را مسموم کرد و باعث شد تا امام، در سن 57 سالگي، شهيد بشه. قبر نوراني حضرت باقر عليه السلام، در کشور عربستان و تو شهر مدينه و قبرستون بقيع قرار داره. هر سال، حاجياي زيادي در اين قبرستون، بر سر مزار چهار امام غريبي که اونجا دفن شدن، حاضر ميشن. امام حسن مجتبي عليه السلام، امام سجاد عليه السلام، امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام، چهار امامي هستن که در کنار هم و در قبرستون بقيع قرار دارن.
معرفی کتاب/
امام محمد باقر (علیه السلام)
کتاب «امام محمدباقر (ع)» كه عنوان «تألیف: شیخ عباس قمی» را بر جلد خود دارد، در واقع، بازچاپ «باب هفتم» اثر مشهور «منتهیالآمال» نوشته مرحوم حاج شيخ عباس قمي است.
در باره کتاب:
آقا شیخ عباس قمی در کتاب «منتهیالآمال» ــ که نوشتهاي پژوهشی درباره زندگی چهارده معصوم (ع) است ــ با افق دیدی روشن، بیانی بدون ابهام، نثری روان و زیبا و با کمک گرفتن از اشعار فارسي و عربي در معرفی معصومان (ع)، خواننده عالم و عامي را آگاهيهايي بسيار ميبخشد. کتاب «امام محمدباقر (ع)» که «باب هفتم» منتهيالآمال را در بر ميگيرد، به معرفی امام پنجم اختصاص دارد.
مطالب :
اين كتاب، در هفت فصل به موضوعهايی چون تولد، نام و کنیه، فضايل و مناقب و مکارم اخلاق، معجزات، کلمات حکمتآمیز، وفات، اولاد و حکایات منسوب به آن حضرت پرداخته است.
در آغاز فصل نخست كتاب، با عنوان «در بیان ولادت و اسم و کنیت آن حضرت است» چنین ميخوانيم: «بدان که ولادت با سعادت آن حضرت روز دوشنبه سوم صفر یا در غرهی رجب سال پنجاه و هفت در مدینه منوره واقع شد و آن حضرت در واقعه کربلا حضور داشت و در آن وقت چهار سال از سن مبارکش گذشته بود، والده ماجدهاش حضرت فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیهالسلام بود …» (ص ۷)
درباره نام و لقب و كنيه آن حضرت نيز ميخوانيم: «اسم شریف آن حضرت محمد و کنیت آن جناب ابوجعفر و القاب شریفهاش باقر و شاکر و هادی است و مشهورترین لقبهای آن حضرت باقر است …» (ص ۹)
نظمی در زندگی فردی و اجتماعی مطلوب است که از تقوا سرچشمه گیرد
جملهای را از امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام مطرح میکنم که به وصیّت آن بزرگوار به اولاد و بازماندگانشان مربوط است و آن گونه که خود ایشان - بنا به نقل نهجالبلاغه - در آن نوشته مرقوم کردهاند، مخاطب این وصیّت، همهی کسانی هستند که این نامه و این وصیّت به آنها میرسد؛ یعنی ما هم مخاطب کلمات امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام هستیم. این همان وصیّت معروف است که بعد از یکی دو سطر میفرمایند: «اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی اللَّه و نظم امرکم و صلاح ذات بینکم».
(۱) تقریباً بیست مطلب در این وصیّت ذکر شده است. بدیهی است وصیّت یک انسان بزرگ، آن هم وقتی که در آخرین ساعات عمر او این وصیت نوشته میشود، شامل حسّاسترین مطالب به نظر اوست. امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام این وصیت را بعد از ضربت ابنملجم نوشتهاند؛ «لمّا ضربه ابن ملجم». تقریباً بیست مطلبی که در این وصیت آمده، مهم است. مطالب، دربارهی دنیاطلبی، قرآن، حج، جهاد، یتیمان،همسایگان و… است. دو مطلب از تقریباً بیست مطلب را انتخاب کردهام تا امروز عرض کنم: یکی «نظم امرکم» و دوم «صلاح ذات بینکم»؛ یعنی ایجاد الفت میان برادران. از اینجا میشود فهمید که این دو مطلب جزو مطالب بسیار مهم در نظر امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام است.
فشار قبر چیست و کیفیت آن چگونه است؟
فشار قبر بعد از مرگ، یکی از حقایقی است که در روایات زیادی به آن اشاره شده است. اما سئوال این است که فشار قبر چیست و به چه شکلی بر انسان وارد می شود. در پاسخ به این سئوال ابتدا بخشى از كتاب آيت الله شجاعى از شاگردان برجسته علامه طباطبايى را مى آوريم:
«عالم برزخ در عين آنكه باطن عالم ماده و محيط بر آن است ولى داراى احكام، آثار و معيارهايى غير از احكام و آثار نظام دنيوى است. از اين رو، انسان با ورود به عالم برزخ با نظام و معيارهاى جديد و ناشناخته اى مواجه مى شود. انسانى كه در زندگى دنيوى موفق به تجريد و انقطاع نشده و اسير دنيا و تعلقات آن است با داخل شدن به برزخ و مواجه شدن با آن احكام و آثار نه تنها با يك نظام ناشناخته روبرو شده بلكه با از دست دادن مأنوس هاى دنيوى، در وحشت مى افتد و با فقدان آنچه كه او با آنها مأنوس بوده و تنهايى خود را با آنها جبران كرده و هستى و بقاى خود را با آنها و در آنها مى ديد، در فشار قرار مى گيرد،
فشار ى كه توصيف كردنى نيست، وضعيتى معلق توأم با وحشت و غربت، گويى در معرض خطر قرار گرفته و مثل اينكه خود را ندارد و در حال از دست دادن خويش است. اين وضعيت و حالات در بدو ورود دست به دست هم داده و دهشت، وحشت، سختى و فشار به خصوصى را براى انسان پيش مى آورد.
چگونه در زندگی خود اعتدال و میانه روی داشته باشیم
* اعتدال و میانه روی
اعتدال از ريشه عدل، به معني ميانه گيري ما بين دو حالتِ يك چيز از نظر كمّي و كيفي و تناسب برقرار كردن ميان آن دو است، چنانكه به روزها و شب هاي بهاري و پاييزي كه اندازه يكديگرند، «اعتدال بهاري و پاييزي» گفته مي شود.[1]
برگردان فارسي اعتدال «ميانه روي» است كه بر پرهيز از افراط و تفريط در هر كاري اطلاق مي شود و واژه معادل عربي آن «اقتصاد» است كه در فرهنگ اسلامي كاربرد بيشتري دارد.
ضرورت اعتدال
نظام عالم بر اساس هندسه اي دقيق پي ريزي گشته است.
جهان چون چشم و گوش و خدو ابروست كه هر چيزي به جاي خويش نيكوست
همه پديده هاي عالم از بزرگترين كهكشان گرفته تا كوچكترين ذرات اتم، از قانون عادلانه خلقت كه «حقيقت» ناميده مي شود ـ پيروي مي كنند، به تعبير امام علي ـ عليه السلام ـ :
«…بِالحَق قاَمَتِ السَّمواتُ وَ الارْضُ فيما بَيْنَ العِبادِ»[2]
آسمانها و زمين در ميان بندگان، به حق برپا شده است.
آفريننده حكيم «عالم تكوين» فرمانده تواناي «عالم تشريع» نيز هست؛
«وَ هُوَ الَّذي فِي السَّماءِ اِلهٌ وَ فِي الْاَرضِ اِلهٌ وَ هُوَ الْحَكيمُ الْعَظيمُ»[3]
و او كسي است كه در آسمان خداست و در زمين نيز خداست و او بسيار با حكمت و دانش است.
آفرينش انسان نيز از چنين قانوني پيروي مي كند و هرگز نارسايي و نوسان در اصل خلقت او وجود ندارد از او نيز خواسته شده كه هماهنگ با عالم آفرينش در صراط مستقيم «عدال ش:9658 2622 م ت و اعتدال» گام نهد و هيچ گاه به افراط و تفريط نگرايد. اميرمؤمنان ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
«عَليكَ بِالْقَصدِ فِي الاُموُرِ فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصدِ جارَ وَ مَنْ اَخَذَ بِهِ عَدَلَ»[4]
بر تو باد به ميانه روي در كارها؛ هر كس از ميانه روي روي گرداند، ستم مي كند و هر كس به آن چنگ زند، عدالت ورزد.