جامعه ایران نیاز داشت که از سوی مقام معظم رهبری اعلام موضع رسمی و نیز روحیهبخشی نماید و فضای جنگی و نگرانی موجود را بشکند.
با توجه به اتفاقات اخیر و حملات سنگین اسرائیل به مناطق مسکونی ضاحیه بیروت و ترورهای پیاپی رهبران حزبالله و سپس اقدام ایران در پاسخ قابل انتظار به این اقدامات، منطقه در وضعیت ملتهبی قرار داشت و همچنان نیز این التهاب دیده میشود و ناظران مترصدند که واکنش نهایی اسرائیل و غرب را ببینند. واکنشی که ابتدا تصور میرفت بهسرعت انجام خواهد شد؛ ولی معلوم شد که اسرائیل بدون هماهنگی با ایالاتمتحده نمیتواند اقدام مستقلی کند؛ بنابراین، دنبال انجام هماهنگیهای لازم با آمریکاییها هستند.
این پاسخ میتواند تحریککننده باشد و شرایط را حاد و بحرانیتر کند. همچنین، میتواند به معنای آتشبس اعلامنشده باشد. در هر حال، جامعه ایران نیاز داشت که از سوی مقامرهبری اعلام موضع رسمی و نیز روحیهبخشی نماید و فضای جنگی و نگرانی موجود را بشکند.
از این نظر، نمازجمعه دیروز معنادار و در ادامه نماز قبلی ایشان بود که در سال۱۳۹۸ و پس از حمله موشکی به عینالاسد و در پاسخ به ترور سردار سلیمانی برگزار شد.
محتوای خطبهها نیز غیرمنتظره نبود. خطبه اول، متمرکز بر ضرورت اتحاد مردم و کشورهای اسلامی بود. طبیعی است وحدت فراملی مستلزم وجود اتحاد در سطح جامعه است. به عبارت دیگر، مستلزم وجود وحدت در سطح و درون حکومت و نیز وحدت حکومت با مردم، و بالاخره مردم با یکدیگر است. متاسفانه رفتار روزهای گذشته تندروهای داخلی بهروشنی مغایر با این رویکرد بود و بیش از اینکه در زمین وحدت بازی کنند، دنبال دشمنی و نفرتپراکنی داخلی بودند.
خطبه دوم نیز در دفاع از کلیت جنبش فلسطین و حزبالله و ضرورت پیگیری پیام آنان بود و اینکه این شیوه سرکوب مردمی که زندگی و سرزمین خود را از دست رفته میبینند، نتیجهای نخواهد داشت. فراتر از این دو مضمون کلی، محتوای خطبههای این نماز نشان داد که ایران دنبال ادامه تنش و جنگ نیست. البته یکی از شروط لازم برای پرهیز از جنگ و تنش، داشتن قدرت از جمله قدرت نظامی آن است.
همچنین پرهیز از جنگ مستلزم وجود رویکردهای دیپلماتیک مؤثر است. به نظر میرسد آنچه که خطر جنگ را افزایش میدهد، فقدان ایدههای سازنده سیاسی بر روی میز خاورمیانه است. در واقع، دیر یا زود چنین ایدههایی تولید خواهد شد و روی میز قرار داده میشود؛ ولی تا آن روز هرکس دنبال تغییر صحنه بازی به سود خودش است تا بلکه امتیازات بیشتری به دست آورد، غافل از اینکه همین امتیازخواهیها است که کار را به بنبست رسانده است.
تردیدی وجود ندارد که اگر با تداوم جنگ و سرکوب و ترور و تحقیر میتوانستند پیروز نهایی شوند، تا حالا مسئلهای در جهان باقی نمانده بود. مشکل این است که حتی پیروزیهای نظامی هم اگر پیوستهای سیاسی منصفانهای نداشته باشند، بهسرعت شکست میخورد و جامعه و منطقه را ملتهب و آماده درگیری میسازد. تجربه غرب از جنگ جهانی اول و به تسلیم وادار کردن آلمان، پیش روی همگان است.
همین تجربه بود که توانستند از آن درس بگیرند و در جنگ جهانی دوم به گونه دیگری رفتار کنند. اکنون صهیونیسم با پشتوانه مظلومنمایی به دلیل هلوکاست میکوشد که با به گروگان گرفتن مردم منطقه و کل جهان اهداف نامشروع خود را پیش ببرد؛ درحالیکه قدرتهای بسیار قویتر از آن هم، نتوانستهاند چنین اهدافی را محقق کنند. چه شاهدی بهتر از مقایسه امروز با سال گذشته است؟ علیرغم تلفات بسیار سنگینی که به مردم منطقه و رهبران جنبش مقاومت وارد شده است، ولی سال گذشته راهحل دودولتی در دستور کار کشورهای ذیربط نبود؛ درحالیکه امسال جز اسرائیل حتی ایالات متحده آن را یگانه راهحل میداند.
نمیدانیم روزهای آینده چه خواهد شد؛ ولی امیدواریم پیام ایران شنیده و ماجراجوییهای اسرائیل متوقف شود.
هم ميهن 1403/07/14