گوشه اي از زندگاني معلم اخلاق شهيد
«خوراكش كمتر از یك چهارم نان خشكیده جوین بود كه آن را آب میزد و با مقداری پیاز و نمك و گاهی مختصری پنیر و روغن زیتون را با نان جو میآمیخت و مختصری به اندازه خوراك یك بچه دو سه ساله یا كمتر میخورد. به خصوص از خوردن گوشت پرهیز میكرد ـ ریاضتهای شرعی مداوم ـ مجاهدات و ترك شهوات او را ضعیف و رنجور بار آورده بود، معدهاش او را میآزرد، به قسمی كه دیگر نمیتوانست آن طور كه مایل بود روزه بگیرد و ترك غذای حیوانی به خصوص گوشت بنماید». (1) عجیب نیست اگر حضرت حجت (عج) مردم را به ایشان ارجاع دهند. در اینجا لازم است به حكایتی كه یكی از دوستان شهید آیتالله دستغیب بیان كرده، بپردازم:
«روزی بیرون حجره در اتاق مدرسه علمیه حكیم كه به دست توانا و همت والای آن بزرگمرد تجدید بنا گردید، نشسته بودم كه سیدی بسیار موثر و مؤدب در حالی كه دست دو بچه هفت هشت ساله را در دستهایش گرفته بود، وارد شد و سلام كرد. پاسخ سلامش را دادم. بعد از احوالپرسی معلوم شد از بوشهر آمده است. با همان لباس قدیمی روستایی و ملكی به پا گفت: «آمدهام كه خدمت حضرت آیتالله دستغیب برسم.» گفتم: «با ایشان چه كار دارید؟» كمی مكث كرد و جوابی نداد. پس از چند دقیقه، به او قول دادم كه همراهش به منزل آقا میآیم. با اصرار زیاد بنده كه چه كار با ایشان دارید، شروع به سخن كرد و گفت: «چند روزی است كه یكی از فرزندانم سخت مریض شده و وضع زندگی من هم آن قدر وسعت نداشت كه بتوانم مداوایش كنم. به هر زحمتی بود او را به درمانگاه بوشهر بردم. به من گفته شد باید هرچه زودتر بچهام را برای جراحی به شیراز ببرم. به روستایم برگشتم و در فكر فرو رفتم كه با این تنگدستی و فشار، از كجا هزینه سفر و درمان را تهیه كنم. شب هنگام به حضرت ولی عصر (عج) متوسل شدم. پس از گریه زیاد و ناله و التماس، امام زمان (عج) فرمودند: «(2) فلانی! هیچ ناراحتی به خود راه نده. به شیراز برو. آنجا نماینده ما آقای دستغیب (با آن نشانهها و علاماتی كه میداد) حاجت تو را برآورده میكند».
یك دهان خواهم به پهنای فلك تا بگویم وصف آن رشك ملك
باز گوشهای از ویژگیهای شهید را از زبان یكی از یاران قدیمی و صمیمی آن رادمرد بنگرید:
«هنگام دعا سیلاب اشك بر چهره او و عشق جاری بود، اما در مواقع عادی لبخند زیبایش چون گل برگ بهاری مصاحب خود ر ا آرامش میداد. مراد بود، اما با مرید خود دوست و رفیق. آن قدر صفا داشت كه بعضی اوقات دوستان و ارادتمندانش فراموش میكردند كه او مراد آنان است و میپنداشتند كه او رفیق چندین ساله و همسفرجهانگردشان است». (4) آن شهید بزرگوار عمر شریف و با بركت خود را در راه اعتلای دین و انس با قرآن و روایات ائمه طاهرین و درس و بحث و مذاكره كردن گذراند و در یك كلام این گوهر ارزشمند و موهبت الهی را با خدای خویش معامله نمود و از عمر خود بهره كامل برد. هیچگاه عمر عزیزش به بطالت و علم لاینفع نگذشت. ایشان میفرمود:
«به نظرم نمیآید كه هرگز اوقات فراغتی داشتهام. همیشه یا مطالعه یا درس دادن یا نوشتن بودهام. اوقات فراغتی نبود. الان هم مشغول هستم بحمدالله در نوشتن، درس دادن و مطالعه. خداوند انشاءالله همهمان را موفق بدارد به انجام وظیفه به اینكه اوقاتمان به بطالت نگذرد و از عمرمان بهره ببریم.»
هر نفس ز انفاس عمرت گوهری است آن نفس سوی خدایت رهبری است
زمانی كه در مورد روحانیت از ایشان سئوال میشود، جواب میدهند: «وظیفه روحانیت همان وظیفه پیغمبران است. روحانیت خلفای انبیاء و ائمه اطهار (علیهم السلام) هستند؛ جانشینان آنها هستند. هم آنچه كه آنان انجام دادند اینان باید همان را انجام بدهند. وظیفه انبیاء عبارت است از: تحكیم عقاید مسلمین، راهنمایی مسلمین، آگاه ساختن بشر تا خدای خودش را بشناسد، معاد را بشناسد و جامعهاش را متوجه كند به اینكه انسان غیر از حیوان است و بعد از مرگ حیات ابدی دارد. او باید اینجا خودش را تزكیه كند. اولین وظیفه روحانیت آموزش است. تعلیم و آگاه ساختن جامعه به معارف و آنچه باید بفهمد و بشناسد. شناخت خدا، شناخت خود، شناخت راه سعادت. دومین وظیفه روحانی پرورش است، یعنی باید جامعه را تهذیب كند؛ مردمان را از رذائل اخلاقی باز دارد، از حرص و حسد و خودخواهی و خودپرستی، شهوت پرستی، دنبال مال و ثروت رفتن، دنبال مقام رفتن، همه چیزهایی كه وسیله میشود كه آدمی اسیر دشمن میشود، اسیر شیطان داخلی و خارجی میشود، الان هر قومی كه اسیر شیاطین بزرگی چون آمریكاست، در اثر همین است كه اینها مهذب نشدهاند. باید روحانیون هر كشوری ملتشان، دولتشان را پرورش دهند كه اسیر شهوات نباشند، اسیر مقام و مال و خوشگذرانی نباشند.»آن شهید بزرگوار این مطالب را بسیار دلچسب و شیرین بیان میفرمود و به مقتضای: «سخن كه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند» كلمات آن شهید بزرگوار در قلوب مستعد اهل ایمان و تقوا و ولایت جای میگرفت و این نشانه گفتار هر عالم عامل صاحب یقین و ربانی است. كلمات او از روح و جان صاحب یقینش سرچشمه میگرفت و اهل یقین بودن او امتیازی بزرگ برای او به حساب میآمد، كما اینكه جلیس با صفا و فهیم با معرفت او، حضرت آیتالله نجابت شیرازی بر این نكته تاكید فراوانی دارد و میفرماید:
«از عنفوان جوانی تبعیت از نیكان شهر را سرلوحه زندگی خود قرار داده بودند… در اثر این تبعیت و قوی شدن روح تقوا، دو چیز در ایشان فوقالعاده شد؛ یكی یقین به خداوند تبارك و تعالی كه در این مسئله بر معاصرین خود پیشی گرفت. هر قدر درجه برای یقین قائل شویم، خدا ایشان را موفق به آن درجه كرده بود. این یقین همواره رو به افزایش بود، لهذا در هر مجلسی كه بنده با ایشان ملاقات داشتم، بحث خدا و معرفت ائمه طاهرین (علیهم السلام) بود. شاید بتوانم ادعا بكنم مجلسی با ایشان نداشتم الا آنكه راجع به یقین و خدا و معارف اهلبیت (علیهم السلام) در آن سخن به میان آید».
نكته قابل توجهی كه در مورد آن شهید بزرگوار جلب نظر میكند، اهل عمل بودن آن بزرگوار است. وقتی كسی روش و زندگی و سلوكش را میدید، جلوهای از نور ائمه طاهرین (علیهم السلام) را در او مییافت و آیات و روایاتی كه انسان در مورد اهل ایمان میدید و میشنید، در وجود شریف آن رادمرد الهی متبلور و متجلی بود. اگر حرف از زهد میزد، زاهدترین مردم زمان خودش بود. با وجودی كه به عنوان امام جمعه و نماینده مرحوم حضرت آیتالله خمینی (ره) در استان مهمی مانند فارس و شهر شیراز شناخته میشد و قادر بود از همه امكانات مادی بهره وافی ببرد، به رغم اصراری كه از جانب بعضی از مسئولین و دوستان شهید ـ بعضاً به دلایل امنیتی ـ برای تعویض منزل ایشان میشد، ایشان به هیچ عنوان حاضر به این امر نشد و تا واپسین روزهای عمر شریفش را در همان خانه محقر واقع در منطقه پائین شهر شیراز سپری كرد. همگامی با فقرا و مردمی بودن از یك طرف و زهد و بی اعتنایی به زخارف دنیوی از طرف دیگر را قربه الله به اثبات رسانید و تا روز آخر عمر شریفش كه در راه اطاعت و نماز و عبادت پروردگارش به شهادت رسید، از كوچه همان خانه به طرف میعادگاه عشقبازی با پروردگارش یعنی نماز جمعه رفت و در تقرب به سوی پروردگارش، بهترین وسایل قرب حضرت ربالعزه را كه همان احلی من العسل شهادت باشد، نوشید.
شهید محراب حضرت آیتالله دستغیب در هر عرصه و میدانی كه وارد شد، به خاطر معنویت عظیم و عنایات خاصه پروردگار خوش درخشید. در صحنه مبارزه از كسی كه پرچم حق به دست او بود، یعنی از رهبر فقید انقلاب، حضرت امام خمینی دفاع تام و تمام و با اعتقاد به منویات ایشان، عمل كرد.
ناگفته نماندكه حضرت آیتالله نجابت در همیاری با شهید آیتالله دستغیب در مبارزات قبل از انقلاب و اقدامات پس از پیروزی، نقش بسیار ارزندهای داشتند و مشاوری امین و پشتیبانی محكم برای ایشان بودند.
پی نوشت:
1. با روش شهید آیتالله دستغیب: 12.
2. تردید است كه امام زمان (عج) در خواب به ایشان فرموده است، و یا در بیداری.
3. یادواراه شهید آیتالله دستغیب از قول آقای شیخ عیسی علامی.
4. گفتار حاج ابراهیم یقطین بساطی
منبع: ماهنامه شاهد یاران53_54