کتاب «زمانی برای زن بودن»
کتاب «زمانی برای زن بودن» نوشته مریم ناصرخاکی با موضوع دفاع مقدس و زنان از سوی انتشارات آرامش انتشار یافته است.
این کتاب مشتمل بر چهار فصل «از ته باران»، «بهشت هم پای تو»، «چتری برای حماسه» و «پا به پای مجنون» است.
«فصل اول: از ته باران» روایتی از رنج ها و مبارزات زنان شهیده است که از 19 زن شهیده روایت می کند.
در این فصل مشتمل بر سرگذشت مختصری از 19 زن شهیده است که از جمله می توان به «شهیده ربابه کمایی»، «شهیده ناهید فاتحی کرجو»، «شهیده طاهره هاشمی»، «شهیده فهیمه سیاری»، «شهیده مریم فرهانیان»، «شهیده پروانه شماعیزاده»، «شهیده محبوبه آشتیانی»، «شهیده فوزیه شیردل»، «شهیده زینب کمایی»، «شهیده طاهره اشرف گنجوی»، «شهیده سهام خیام»، «شهیده طیبه واعظی»، «شهیده بنت الهدی صدر»، «شهیده کبری حسن زاده»، «شهیده ناهید اسدی»، «شهیده صدیقه رودباری»، «شهیده فرحه دبات» نام برد.
«فصل دوم: بهشت هم پای تو» روایتی از خون دل خوردن ها و فداکاری ها مادران شهدا است.
از جمله می توان به خاطرات «حنیفه رستمی»، «کبری تلخابی»، «فاطمه نیک»، «منور کفایی زاده»، «خاتون حسینی نژاد»، «حافظه سلیمان شاهی»، «فروغ منهی»، «عفت عسگری»، «عالیه آدمی»، «ننه فتح الهی» است.
«کنار مزار فرزندش بیتوته میکند» یکی از عناوین است که در این فصل اشاره شده است؛ که به زندگی ننه فتح الهی پرداخته است.
در قسمتی از این متن می خوانیم: ننه علی لقب معروف و مشهور مادری است که 20 سال به صورت شبانه روز در خانه ای در کنار مزار فرزند شهیدش قربانعلی رخشانی زندگی کرد؛ او که فرزندش به دست نوکران حلقه به گوش خاندان منحوس پهلوی (ساواک) در 2 دی سال 1357 به شهادت رسیده و در شهر اهواز دفن گردیده است، راهی اهواز می شود.
بعد از پیروزی انقلاب به حضرت امام اطلاع می دهند که مادری از تهران به اهواز آمده و در کنار مزار فرزند شهیدش زندگی می کند؛ البته بدون هیچ سرپناهی که او را در مقابل گرمای طاقت فرسای جنوب محافظت نماید، به دستور امام پیکر این شهید از اهواز به بهشت زهرا تهران منتقل می شود.
اوایل سال 58 بود و هنوز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع نشده بود؛ بهشت زهرا بیشتر از گورستان، زمین متروکه ای بود که کمتر کسی به آن جا رفت و آمد می کرد؛ اما ننه علی از آنجا که عاشق قربانعلی بود از همان شب اول دفن مجدد، او بر مزارش شبانه روز می نشست و سوره یاسین می خواند.
التماس و اصرار اعضای خانواده هم تاثیری نداشت و حتی مسؤلان سازمان بهشت زهرا هم نتوانستند حریف دلدادگی این مادر شوند، تا این که اعضای خانواده کنار مزار شهید، سایبان درست کردند تا «ننه علی» از نور آفتاب و بارش باران در امان بماند، بعدها این سایبان به اتاقکی فلزی تبدیل شد که بیشتر مصالح آن را خرده آهن ها، کارتن و حلبی تشکیل می داد، هر کسی هم که به این اتاقک سر میزد «ننه علی» را مشغول قرآن خواندن میدید و از سال 1358 تا 1378 ننه علی، تک و تنها در این اتاقک فلزی زندگی کرد، به گفته دوستان خانه شهید بهشت زهرا تا مدت ها این اتاقک، برق نداشت وسیله گرمایشی نداشت.
تا اینکه چند سال پیش مقام معظم رهبری نامه ای به ننه علی داد با این مضمون که الان به خانه برو و ایثار و مقاومت را در منزل دنبال کن. بعد از سال 78، تنها دخترش او را به خانه خود میبرد و از آن به بعد هر چند ماه یک بار به زیارت مزار فرزندش می آمد.
ننه علی در سوم اسفند 1390 به رحمت حق پیوست.
«فصل سوم: چتری برای حماسه» به روزهای سختی ها و صبوریهای زنان ایثارگر اشاره می کند و 20 خاطره از زنان جهادگر و امدادگر بازگو شده است.
«فصل چهارم: پا به پای مجنون» روایتی از خاطرات همراهی های صبورانه و عاشقانه همسران شهدا است؛ در این فصل خاطرات 31 همسر شهید اشاره شده است.