چرا «معامله قرن» برای فلسطینی ها یک فرصت کم نظیر است؟
با پیمان اسلو ترتیبات امنیتی جدیدی بر سرزمین های اشغالی حاکم شد و عملاً فلسطینی ها را با خود درگیر کرد. ساف که تا پیش از آن با اشغالگران درگیر بود حالا مامور بود مبازران فلسطینی را تحت نظر گرفته و حتی سرکوب کند. این پیمان تغییری بنیادین در مسئله فلسطین ایجاد کرد.
چرا «معامله قرن» برای فلسطینی ها یک فرصت کم نظیر است؟«معامله قرن» اولین طرح آمریکا برای پایان بخشیدن به مسئله فلسطین نیست اما با اطمینان می توان گفت کثیف ترین و ننگین ترین آنهاست. طرحی که از حداقل ها و ظاهرسازی های پیشین نیز بی بهره است و سیری ناپذیری صهیونیست ها در اشغال را به عریان ترین شکل ممکن در برابر دیدگان به نمایش می گذارد.
در این طرح تمام خواسته های رژیم صهیونیستی پیش بینی شده است و دولت ترامپ اگر می توانست بند نابودی کامل همه فلسطینیان را هم در آن بگنجاند، از آن ابایی نداشت. «معامله قرن» مطابق با رویاهای افراطی ترین صهیونیست ها طراحی شده و امتیازات یک طرفه و کلانی را نقداً به رژیم اسرائیل اعطا می کند و در مقابل فلسطینی ها اگر بچه های خوبی باشند و خیلی چیزها را برای همیشه فراموش کنند –مانند حق بازگشت آوارگان، تشکیل کشور مستقل و آزاد فلسطین به پایتختی بیت المقدس، بازپس گیری سرزمین های اشعالی و…- و خیلی چیزهای دیگر را هم کنار بگذارند –مانند سلاح و تفکر مقاومت و تجلیل و حمایت از خانواده شهدا و جانبازان راه مقاومت و…- آن وقت با سرمایه گزاری 10 ساله کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، زندگی بهتری از امروز خواهند داشت.
با نگاهی به محتوای اصلی و ماهیت معامله قرن، می توان آن را ننگ قرن و معامله تسلیم فلسطین نامید. اما با همه این احوال، معامله قرن می تواند فرصتی کم نظیر و استثنایی برای فلسطینی ها باشد. وضعیت اسفناک امروز فلسطین و تجاوزات تصاعدی رژیم اسرائیل که هر روزه ابعاد جدیدی چه در بعد انسانی و چه جغرافیایی می یابد، دلایل و عوامل مختلف و متنوعی دارد اما شکی نیست که بخش عمده آن به سه دهه پیش و طرح اسلو بازمی گردد.
پیمان اسلو با نام رسمی بیانیه اعلام اصول اولویتهای موقت دولت خودگردان، نخستین موافقتنامه رودروی حکومت اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) بود که در سال ۱۹۹۳ به امضای دو طرف رسید. پیمان اسلو مدعی تلاشی برای تعیین یک چارچوب مشخص بود که به حلوفصل کامل منازعه فلسطین بینجامد.مذاکراتی که منجر به امضای این پیمان شد به طور مخفیانه در اسلو پایتخت نروژ انجام شده و در ۲۰ اوت ۱۹۹۳ به پایان رسید و این پیمان به طور رسمی در ۱۳ سپتامبر ۹۳ در واشینگتن با حضور یاسر عرفات، اسحاق رابین و بیل کلینتون به امضا رسید.
این پیمان تشکیل حکومت خودگردان فلسطین را به عنوان یک نهاد اداری موقت مقرر کرد. قرار بر این بود که پیمان اسلو فقط برای یک دوره پنج ساله اعتبار داشته باشد و سپس جای خود را به یک توافق دائمی بدهد. مسائلی چون وضعیت بیتالمقدس، آوارگان فلسطینی، شهرکهای اسرائیلی، مسائل امنیتی و تعیین مرزها بایستی در توافق دائمی حلوفصل میشدند.
ساف در پیمان اسلو رژیم اسرائیل را به رسمیت شناخته و مقاومت را به اسم کاربرد خشونت محکوم کرد. رژیم اسرائیل نیز ساف را به عنوان نماینده مردم فلسطینی به رسمیت شناخت و یاسر عرفات اجازه یافت تا به فلسطین بازگردد.
با پیمان اسلو ترتیبات امنیتی جدیدی بر سرزمین های اشغالی حاکم شد و عملاً فلسطینی ها را با خود درگیر کرد. ساف که تا پیش از آن با اشغالگران درگیر بود حالا مامور بود مبازران فلسطینی را تحت نظر گرفته و حتی سرکوب کند. این پیمان تغییری بنیادین در مسئله فلسطین ایجاد کرد. تابوی سازش شکسته شد و در کنار خط اصلی مقاومت، خط موازی و جعلی سازش به وجود آمد. چند سال بعد، یاسر عرفات مهره ای سوخته بود که بهتر بود حذف می شد. عرفات پیرتر و خسته تر از آن بود که امتیازات جدید بدهد و باید کار را به چهره ای جدید واگذار می کردند. صهیونیست ها بشکلی مخفیانه او را ترور کردند و زمام امور را به محمود عباس سپردند.
گذشت زمان این شکاف و مشکل را هر چه بیشتر تشدید کرد. تا جایی که در میانه دهه اول قرن 21 ام، این شکاف به اوج خود رسید و حتی میان نمایندگان تشکیلات خودگردان و حماس درگیری مسلحانه به وجود آمد. رژیم اسرائیل برای آنکه حماس و جهاد اسلامی را هم وادار به تسلیم کند، غزه را تحت شدیدترین محاصره اقتصادی درآورد که همچنان نیز ادامه دارد و در مقابل کمک های اقتصادی کنترل شده ای را به کرانه باختری کرد. هدف از این سیاست روشن بود و مخاطب هم مردم غزه: اگر می خواهید در رفاه باشید، رهبران خود را وادار به تسلیم کنید.
محمود عباس اگر چه در ظاهر علیه معامله قرن موضع گیری کرده و می گوید حاضر به پذیرش آن نیست اما واقعیت آن است که او در این معامله ننگین نقش خود را دارد. نیروهای امنیتی دولت خودگردان در هماهنگی کامل با ارتش اسرائیل، ماموریت دارند از سرریز شدن خشم مردم فلسطین به سرزمین های اشغالی جلوگیری کنند. سفر مخفیانه چند روز پیش جینا هاسپل رئیس سیا و ملاقات با مسئول امنیتی تشکیلات خودگردان، گواه دیگری از هماهنگی مثلت آمریکا، رژیم اسرائیل و این تشکیلات است.
تهاجم وحشیانه «معامله قرن» به عزت و کرامت فلسطینیان می تواند زمینه ساز اتحاد و عمل مشترک آنان شود. اتحاد و عملی که نمود آن باید در پایان دادن به قرارداد اسلو تبلور یابد. مرگ قرارداد اسلو، پارادایم سیاسی جدیدی را مقابل فلسطینی ها، منطقه و حتی جهان قرار می دهد؛ نمی توان با وعده پول یک سرزمین را محو و مردمانش را برای همیشه تحقیر کرد.
تا وقتی که فلسطینی ها متحد بوده و بر سر آرمان های خود ایستادگی داشته باشند، هیچ دولتی در آمریکا و حتی کل جهان نمی تواند طرحی را به آنان تحمیل کند. مسئله در استراتژی ها و رویکردهاست و نقشی که دولت خودگردان و سیستم امنیتی آن بر اساس توافق اسلو برعهده دارند. از این منظر طرح ترامپ می تواند فرصتی جدی برای فلسطین باشد و به آنها کمک کند تا نظم آمریکایی-اسرائیلی اسلو را برچیده و روند مقاومت بلندمدت برای رسیدن به اهداف بزرگ را جایگزین آن کنند.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل / سیدمحمد ترابی