چرا برخی هیچ سختی و مشکلی ندارند اما برخی همیشه غرق در مشکلاتند؟
چرا برخی هیچ سختی و مشکلی ندارند اما برخی همیشه غرق در مشکلات و سختیها هستند؟ بیشتر گنهکاران در رفاه و آسایش هستند اما مومنین بیشتر در بلا و مشکلات؟
اولین حقیقتی که باید به آن توجه داشت این است که سختی ها و بلاها برای همه انسانها است و این گونه نیست که به عده ای از انسانها اختصاص داشته باشد و عده ای دیگر هیچ در رفاه کامل باشند. خداوند متعال، کمال نعمت را ارزانی یک فرد نکرده است؛ چنانکه کمال بدبختی را برای یک شخص روا نمیدارد. در این جهان مادی، انسانی پیدا نمی شود که از همه جهات و حیثیات از نعمتها و خیرات برخوردار باشد تا بگوییم خداوند کمال نعمت را به وی داده است؟ از سوی دیگر، آیا میتوان در این عالم طبیعی، شخصی را یافت که از همه نظر در بدبختیها و شرور به سر میبرد تا اذعان کنیم که خداوند متعال او را در کمال بدبختی فرو برده است؟ آنچه میبینیم، این حقیقت است که به اقتضای سنن و قوانین خاص این عالم، نعمتها و بدبختیها در هم آمیخته است و نمیتوان شخصی را یافت که در نعمت مطلق یا بدبختی مطلق به سر برد.
بسیارند که از نظر معیشتی در رفاهاند؛ ولی از مشکلات روحی و روانی، جسمی و خانوادگی در امان نیستند. فراوانند افرادی که از زیبایی و استعداد سرشار برخوردارند؛ امّا در گرفتاریهای اخلاقی، مالی، خانوادگی، جسمی و… در عذاباند. بله گروه زیادی در فقر مالی به سر میبرند؛ ولی از سلامت جسمانی و روانی برخوردارند. گروهی نیز در نعمت مادی غرقاند؛ ولی از زیبایی و استعداد تحصیل و تحقیق محروماند و… .
ولی این مطلب به این معنی نیست که میزان مشکلات انسانها یکسان باشد. برخی از انسانها به دلایل مختلف در معرض بلاها و سختی های بیشتری قرار دارند.
تفاوت انسانها در میزان سختی ها به عوامل مختلفی بستگی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
1.اراده و اختیار انسان
بسیاری از مشکلاتی که ما در زندگی با آن مواجه هستیم به دلیل بی تدبیری و گاهی سستی خود ما یا اطرافیان ماست.
کسی که سالها درس خوانده و برای موفقیت در مسیر علم سختی های آن را تحمل نموده و اکنون می تواند از راه علم خود هم به دیگران خدمت کند و زمینه آسایش و رفاه خود و اطرافیان خود را فراهم کند، با کسی که دوران نوجوانی خود را در راهی دیگر صرف کرده و زحمت درس خواندن را تحمل نکرده و اکنون به خاطر آن با مشکلات زیادی در کار و زندگی خود مواجه است آیا باید مساوی باشند.
قرآن کریم در این باره می فرماید: وَ أَن لَّیْسَ لِلْانسَانِ إِلَّا مَا سَعَى[1]؛ براى انسان بهرهاى جز سعى و کوشش او نیست.
2.ایمان و ابتلا(بلای بیشتر برای مومنان)
یک سلسله از آیات و روایات، بیانگر این حقیقت است که مؤمنان، به دلیل ایمانشان بیشتر در معرض آزمون هستند. حتی اموال و فرزندان آنان نیز به عنوان ابزاری برای آزمایش ایشان تلقی شده است.[2]
امتحان مؤمنان، همچون زینتی دانسته شده که فرد مؤمن بدان آراسته میگردد.[3] و مانند شیر مادری تلقی گشته که فرزند خردسال، با آن گرسنگی خود را برطرف میکند؛[4]
هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند
فرد مؤمن به قدر ایمانش از طرق گوناگون و با شدت و ضعف، به وسیله ابتلای الهی، محک میخورد و این خود موجب افزایش کمی و کیفی ایمانش میگردد؛ زیرا در پرتو این آزمون ارکان اصلی ایمانش عمق بیشتری مییابد؛ یعنی، هم معرفتش زیاد میشود و هم انقیاد، تسلیم و خضوع قلبیاش افزایش مییابد. در واقع انسان مؤمن، با این آزمایشها قیمت و ارزش پیدا میکند.
در حدیث دیگر از حضرت امام صادق (4) آمده است:
انّ اللّه اذا احبّ عبدا غتّه بالبلاء غتّا.[6]
«خدا زمانى که بندهاى را دوست بدارد او را در دریاى شدائد غوطهور مىسازد».
یعنى همچون مربّى شنا که شاگرد تازه کار خود را وارد آب مىکند تا تلاش کند و دست و پا بزند و در نتیجه ورزیده شود و شناگرى را یاد بگیرد؛ خدا هم بندگانى را که دوست مىدارد و مىخواهد به کمال برساند، در بلاها غوطهور مىسازد. انسان اگر یک عمر درباره شنا کتاب بخواند، تا در آب نرود شناگر نمىشود؛ زمانى شناگرى را مىآموزد که عملًا در آب قرار گیرد و مبارزه با غرق شدن را تمرین کند و احیاناً خود را با خطر غرق شدن در صورت دیر جنبیدن مواجه ببیند. انسان باید در دنیا شدائد ببیند تا خروج از شدائد را یاد بگیرد، باید سختیها ببیند تا پخته و کامل گردد.[7]
گندمی را زیر خاک انداختند
پس ز خاکش خوشهها بر ساختند
بار دیگر کوفتندش ز آسیا
قیمتش افزود و نان شد جان فزا
باز نان را زیر دندان کوفتند
گشت عقل و جان و فهم هوشمند
باز آن جان چون که محو عشق گشت
یعجب الزراع آمد بعد کشت[8]
به همین دلیل است که پیامبران الهی آن همه محنتها کشیدند و با بدترین سختیها، تنگدستیها، فقرها، فشارها، آزارها آزمایش شدند.[9]
بلاها برای بیدار کردن انسان
نکته ای را که نباید فراموش کرد این است که از آیات قرآن و فرمایش حضرات معصومین علیهم السلام استفاده میشود که خداوند، افراد گنهکار را در صورتی که زیاد غرق گناه نشده باشند، به وسیله زنگهای بیدارباش یا گاهی به وسیله مجازاتهایی متناسب با اعمالی که انجام دادهاند، بیدار میسازد و به راه حق باز میگرداند.
اینها کسانیاند که هنوز شایستگی هدایت را دارند و مشمول لطف خداوند هستند و مجازاتهایی که موجب ناراحتی ایشان میشود، نعمتی برای آنان محسوب میشود؛ چنان که خداوند در قرآن شریف میفرماید:
ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون[10]
«در خشکی و دریا، فساد و تباهی بر اثر کردار مردم ظاهر شد تا خداوند نتیجه قسمتی از اعمال آنها را به ایشان بچشاند، شاید که ایشان برگردند [و از کردار ناشایست خود توبه کنند]».
برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به کتاب عدل الهی شهید مطهری، قمست فلسفه مصائب و مشکلات مراجعه نمائید.
[1]. نجم،39
[2]. انفال (8)، آیه 27 و 28؛ تغابن (64)، آیه 14 و 15.
[3]. میزان الحکمة، ج 1، ص 487، ح 1928
[4]. گویا: همان، ص 488، ح 1932.
[5]. مجلسی، بحار الانوار، ج 15، جزء اول ص 56، چاپ کمپانى، نقل از کافى
[6]. همان ص 55، چاپ کمپانى، نقل از کافى
[7]. مطهرى، مجموعه آثار ، ج1(عدل الهی)، ص 179
[8]. مثنوی، دفتر 1، ص142
[9]. پرسش و پاسخ های دانشجویی، ج1ص100 به نقل از عبدالله میر غنی، محمدصالح، الابتلاء، بخش دوّم.
[10]. روم، 41.
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی مرکز اصفهان